۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
از ابن اثير جزرى (م ۶۶۳ ق) نقل شده است: [[علیّ بن ابی طالب(امیرالمؤمنین) صلوات الله علیهما|علی بن ابی طالب علیه السلام]] به نجران فرستاده شد<ref>يعنى در سال دهم هجرت.</ref>، تا صدقات و جزيه آنان را جمع كند و باز گردد. پس چنين كرد و بازگشت، و با رسول خدا صلى الله عليه و آله در مكه در [[حجةالوداع]] ديدار كرد، و بر فرماندهى سپاهى كه همراهش بود يكى از يارانش را گماشت و پيش از همه به سوى پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و در مكّه به ايشان رسيد.<ref>الكامل فى التاريخ: ج ۲ ص ۳۰۱.</ref> | از ابن اثير جزرى (م ۶۶۳ ق) نقل شده است: [[علیّ بن ابی طالب(امیرالمؤمنین) صلوات الله علیهما|علی بن ابی طالب علیه السلام]] به نجران فرستاده شد<ref>يعنى در سال دهم هجرت.</ref>، تا صدقات و جزيه آنان را جمع كند و باز گردد. پس چنين كرد و بازگشت، و با رسول خدا صلى الله عليه و آله در مكه در [[حجةالوداع]] ديدار كرد، و بر فرماندهى سپاهى كه همراهش بود يكى از يارانش را گماشت و پيش از همه به سوى پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و در مكّه به ايشان رسيد.<ref>الكامل فى التاريخ: ج ۲ ص ۳۰۱.</ref> | ||
واقدى (م ۲۷۰ ق) پس از آنكه سريه امام اميرمؤمنان عليه السلام را به يمن ياد كرده مى گويد: عمر بن محمد بن عمر بن على از پدرش براى من نقل كرد كه على عليه السلام تمام غنائمى را كه به دست آورده بود به پنج بخش تقسيم كرد، و براى آن قرعه انداخت، و در يكى از سهم هاى آن نوشت: از آنِ خدا. كه اولين سهم، سهم خمس خارج شد. به كسى چيزى غنيمت نداد و نبخشيد. | |||
فرماندهان پيشين به ياران حاضر (و نه ديگران) از خمس مى دادند و سپس به رسول الله صلى الله عليه و آله مى گفتند، كه ايراد نمى گرفت. اين كار را از على عليه السلام خواستند. اما آن حضرت خوددارى كرد و فرمود: خمس را نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله مىبرم تا حضرت دستور دهد. اينک رسول خدا صلى الله عليه و آله در موسم حج است. او را ديدار مى كنيم و در مورد خمس هر چه را خدا بخواهد انجام مى دهد. | |||
پس بازگشت و خمس را با خود برد، و نيز باقى اموال و غنائم را. چون به فُتُق<ref>ياقوت حموى در معجم البلدان: ج ۴ ص ۲۳۵ گفته است: قريهاى در طائف است. در كتاب «المغازى» آمده است: پيامبر صلى الله عليه و آله قطبة بن عامر بن حديده را به «تباله» فرستاد تا به «خثعم» در سال نهم حمله برد. پس از محلى كه بدان «فتق» گفته مى شد گذر كرد.</ref> رسيد، عجله كرد و ابورافع را بر يارانش و خمس گمارد. در ميان خمس، لباسى از لباس هاى يمنى بود. همچنين بارهاى بسته و چهارپايانى كه غنيمت گرفته بود؛ چهارپايانى كه صدقه اموال يمنى ها بود.<ref>المغازى (واقدى): ج ۲ ص ۱۰۸۱،۱۰۸۰. لسان العرب (ابن منظور): ج ۹ ص ۳۴۳، در تفسير و توضيح معكومه (كه در روايت آمده) مى گويد: عكم المتاع يعكمه عكماً: آن را با پارچه محكم كرد؛ و آن بدين معنى است كه مثلاً چادرشب را مى گستراند و در آن كالا را قرار مى دهد و پارچه را مى بندد، كه در اين صورت بدان «عكم» مى گويند. عكام طنابى است كه پارچه را با آن مى بندند.</ref> | |||
جزرى شافعى در «اسنى المطالب» گفته است: سبب اين خطبه در روز غدير مطلبى است كه ابن اسحاق ذكر كرده است: كه پيامبر صلى الله عليه و آله على عليه السلام و خالد بن وليد را به يمن به عنوان امير فرستاد. امام بازگشت و در مكه هنگام حج آخرين پيامبر صلى الله عليه و آله با حضرت ديدار كرد، و در مورد امام قيل و قال زيادى شده بود. برخى از همراهان امام بر ضد ايشان سخن مى گفتند، چرا كه بازگشت و جانشين امام غنائم را به سپاهان بخشيد. امام شتابان به سوى رسول الله صلى الله عليه و آله رفت. چون رسول خدا صلى الله عليه و آله از حج فارغ شد، به غدير خم فرود آمد و اين خطبه را خواند، تا ارزش على عليه السلام را به مردم برساند و گفته ديگران را در مورد او ردّ كند.<ref>اسنى المطالب: ص ۵۱ . در حاشيه كتاب آمده است: اگر تمام كتاب مغازى و سيره اش بر همين منوال و شيوه بحث غير منطقى باشد، بايد فاتحه تاريخ و سيره را خواند. اين خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله به امر الهى و براى اجراى فرمانى مهم بود؛ يعنى تعيين خلافت الهى و قرار دادن خلافت براى اميرمؤمنان عليه السلام، كه در پى آن دين كامل و نعمت تمام مى شود، و اين حق است. چگونه معقول است كه گفته شود پيامبر صلى الله عليه و آله هزاران حاجى را در گرماى بسيار شديد جمع كند كه تنها قدر و منزلت على عليه السلام را به آگاهى ديگران برساند؟!</ref> | |||
هر كس در اين نصوص و مطالب به دور از تعصب و جانبدارى بينديشد، آشكارا در مىيابد كه امام اميرمؤمنان على عليه السلام بعد از آنكه كار مهمى را كه رسول خدا صلى الله عليه و آله بدان فرمان داده بود انجام داد، از يمن پيروزمندانه بازگشت و در مكه مكرمه براى اداى مناسک حج به پيامبر صلى الله عليه و آله پيوست. | |||
'''۲. نصوص حضور اميرالمؤمنين عليه السلام در غدير''' | |||
از امورى كه دلالت مى كند اميرالمؤمنين على عليه السلام در رويداد غدير حاضر بوده و در يمن نبوده، روايات متواترى است كه صراحت دارند [[پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] در واقعه غدير دست على عليه السلام را بالا برد و فرمود: هر كس كه من مولاى اويم اين على عليه السلام مولاى او است. | |||