پرش به محتوا

سقیفه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۸ مارس ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «غصب خلافت و سقيفه بزرگ‏ترين جبهه در مقابل غدير است، كه بحث و بررسى در مورد آن...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
غصب خلافت و سقيفه بزرگ‏ترين جبهه در مقابل غدير است، كه بحث و بررسى در مورد آن مجالى ديگر مى‏طلبد. در اينجا به زوايايى كه مرتبط با غدير است اشاره مى‏شود.
غصب خلافت و سقيفه بزرگ‏ ترين جبهه در مقابل غدير است، كه بحث و بررسى در مورد آن مجالى ديگر مى ‏طلبد. در اينجا به زوايايى كه مرتبط با غدير است اشاره مى ‏شود.


== آيه «إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ»<ref>حجر /  ۴۲. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۲۳ ، ۴۲۲.</ref> ==
از جمله آياتى كه در غدير و در مورد ابليس و دار و دسته‏ اش و ارتداد امت و سقيفه بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد اين آيه است.


۱.  آيه »إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ«××× ۱ حجر /  ۴۲. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۲۳ ۴۲۲. ×××
«إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ» :


   از جمله آياتى كه در غدير و در مورد ابليس و دار و دسته‏اش و ارتداد امت و سقيفه بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد اين آيه است.
«تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست، مگر گروهى از گمراهان كه پيرو تو باشند» .


نكته اين آيه در اين است كه «إِنَّ عِبادِى  لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ» را پيامبرصلى الله عليه وآله هنگامى تلاوت فرمود كه شيطان با شنيدن «إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» در آيه اول، به فكر بقيه افتاد. او با خود تصميم گرفت كه اگر چه اكثريت خلق با سقيفه به گمراهى كشيده مى ‏شوند، ولى بايد به هر قيمتى شده اقليت مؤمن را هم به مخالفت خداوند وادار كرد.


»إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ« :
اينجا بود كه به عزت و جلال خداوند قسم ياد كرد كه «لاَلْحِقَنَّ الْفَريقَ بِالْجَميعِ» : «اين گروه مؤمنين را هم به اكثريت ملحق مى‏ كنم» .


در پاسخ پيامبرصلى الله عليه وآله اين آيه را تلاوت فرمود كه «تو را بر بندگان من راهى نيست مگر كسانى از گمراهان كه پيرو تو شوند» .


»تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست، مگر گروهى از گمراهان كه پيرو تو باشند« .
اين آيه دو فراز دارد كه هر كدام از آنها بُعدى از مسئله را روشن مى ‏نمايد:


=== فراز اول ===
«إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ» : «تو را بر بندگان من راهى نيست» .


نكته اين آيه در اين است كه »إِنَّ عِبادِى  لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ« را پيامبرصلى الله عليه وآله هنگامى تلاوت فرمود كه شيطان با شنيدن »إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ« در آيه اول، به فكر بقيه افتاد. او با خود تصميم گرفت كه اگر چه اكثريت خلق با سقيفه به گمراهى كشيده مى‏شوند، ولى بايد به هر قيمتى شده اقليت مؤمن را هم به مخالفت خداوند وادار كرد.
منظور آن است كه در مسئله ولايت شيطان نمى ‏تواند آن فرقه مؤمن را منحرف سازد و آنان محكم‏ تر از آن هستند كه با حيله شيطان دست از ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام بردارند.


امام صادق‏ عليه السلام در بيان اين مطلب مى ‏فرمايد:


اينجا بود كه به عزت و جلال خداوند قسم ياد كرد كه »لاَلْحِقَنَّ الْفَريقَ بِالْجَميعِ« : »اين گروه مؤمنين را هم به اكثريت ملحق مى‏كنم« .
قسم به خدايى كه محمدصلى الله عليه وآله را به حق مبعوث كرد، شياطين بزرگ و كوچک بر سر مؤمنين بيش از زنبوران بر گوشت هستند. از سوى ديگر مؤمن محكم ‏تر از كوه است چرا كه از كوه با تبر مى ‏توان قطعه ‏اى جدا كرد، ولى از دين مؤمن چيزى نمى ‏توان جدا كرد. <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۴ ح ۴۱ و ج ۶۳ ص ۲۵۶ ح ۱۲۵.</ref>


=== فراز دوم ===
«إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ» : «مگر كسانى از گمراهان كه پيرو تو شوند» .


در پاسخ پيامبرصلى الله عليه وآله اين آيه را تلاوت فرمود كه »تو را بر بندگان من راهى نيست مگر كسانى از گمراهان كه پيرو تو شوند« .
اين قسمت آيه دقيقاً مربوط به شيعيان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام است كه با پذيرفتن ولايت فرياد شيطان را بلند كرده‏ اند. وقتى شياطين از ابليس مى ‏پرسند: چرا چنين فرياد مى‏ زنى؟ در پاسخ مى ‏گويد: وَ اللَّه مِنْ اصْحابِ عَلِىٍّ!


سپس آنچه باعث پيروى از شيطان در شيعيان مى ‏شود توسط خود ابليس بيان شده كه گناهان را در چشم آنان زيبا جلوه مى ‏دهد تا با ارتكاب آن نزد خداوند مورد غضب قرار گيرند، آنجا كه مى‏ گويد: لاَزَّيِنَنَّ لَهُمُ الْمَعاصِىَ حَتّى ابَغِّضَهُمْ الَيْكَ.


اين آيه دو فراز دارد كه هر كدام از آنها بُعدى از مسئله را روشن مى‏نمايد:
آيه «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» <ref>سبأ /  ۲۰. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۲۲  - ۴۲۰.</ref>


از جمله آياتى كه در غدير و در مورد ابليس و دار و دسته‏ اش و ارتداد امت و سقيفه بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد اين آيه است:


فراز اول
«إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ» <ref>حجر /  ۴۲.</ref>:


»إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ« : »تو را بر بندگان من راهى نيست« .
«تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست، مگر گروهى از گمراهان كه پيرو تو باشند» .


منظور آن است كه در مسئله ولايت شيطان نمى‏تواند آن فرقه مؤمن را منحرف سازد و آنان محكم‏تر از آن هستند كه با حيله شيطان دست از ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام بردارند.
رابطه اين آيه با سقيفه را طى چند فراز مى ‏توان بررسى كرد:


=== فراز اول ===
«وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ» : «ابليس گمان خود را بر آنان صادق نمود» .


امام صادق‏عليه السلام در بيان اين مطلب مى‏فرمايد:
اين جمله يک اصطلاح ادبى و كنايى است كه امام باقرعليه السلام در بيان آن فرموده اند:


تأويل اين آيه پس از شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله اتفاق افتاد، به اين صورت كه وقتى منافقين در غدير گفتند: «پيامبر از هواى نفس سخن مى‏ گويد» ، شيطان به آنان اميدوار شد و اطمينان پيدا كرد كه براى شكستن پيمان غدير منافقينى هستند كه پيگير اين اقدام ضد خدا و رسول باشند. وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت آنان گمان و اميد ابليس را به مرحله عمل رساندند و صدق گمان او را ثابت كردند (آنگاه كه سقيفه را بر پا كردند و صاحب غدير را از مقام خود كنار زدند) . <ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۶ ح ۴۰. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۴۷۴. الكافى: ج ۸ ص ۳۴۵.</ref>


قسم به خدايى كه محمدصلى الله عليه وآله را به حق مبعوث كرد، شياطين بزرگ و كوچك بر سر مؤمنين بيش از زنبوران بر گوشت هستند. از سوى ديگر مؤمن محكم‏تر از كوه است چرا كه از كوه با تبر مى‏توان قطعه‏اى جدا كرد، ولى از دين مؤمن چيزى نمى‏توان جدا كرد.××× ۱ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۴ ح ۴۱ و ج ۶۳ ص ۲۵۶ ح ۱۲۵. ×××
=== فراز دوم ===
«فَاتَّبَعُوهُ» : «آنان پيرو شيطان شدند» .


اين يک تابلوى بلند بر پيشانى سقيفه است كه سقيفه مساوى است با «پيروىِ شيطان» ، و طبق صريح اين آيه هيچ راه فرارى براى آنان از اين علامت منحوس نيست.


فراز دوم
شيطان هم موجود سابقه ‏دارى است كه نجاست او با آب درياهاى عالم پاک نمى ‏شود. بايد هم چنين باشد چرا كه راه سقيفه بر ضد راه الهى غدير است، و طبعاً شيطان هميشه در برابر صراط مستقيم و راه خدا قرار دارد.


»إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ« : »مگر كسانى از گمراهان كه پيرو تو شوند« .
=== فراز سوم ===
«إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» : «مگر گروهى از مؤمنان» .


از همان روز غدير خداوند به صراحت اعلام كرده مؤمنين در اقليت ‏اند، و اكثريت مردم در راه ولايت و صاحب غدير نخواهند بود. حتى خود ابليس در روز غدير با مشاهده آن بيعت يكصد و بيست هزار نفرى، به پيامبرصلى الله عليه وآله گفت: «ما اقَلَّ مَنْ يُبايِعُكَ عَلى ما تَقُولُ فِى ابْنِ عَمِّكَ» : «چقدر كم هستند كسانى كه طبق گفته هايت درباره پسر عمويت با تو بيعت مى‏ كنند» !


اين قسمت آيه دقيقاً مربوط به شيعيان اهل‏بيت‏عليهم السلام است كه با پذيرفتن ولايت فرياد شيطان را بلند كرده‏اند. وقتى شياطين از ابليس مى‏پرسند: چرا چنين فرياد مى‏زنى؟ در پاسخ مى‏گويد: وَ اللَّه مِنْ اصْحابِ عَلِىٍّ!
امام باقرعليه السلام در بيان «فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» در اين آيه مى‏ فرمايد: «يَعْنى شيعَةُ اميرِالْمُؤْمِنينَ‏ عليه السلام» <ref>بحار الانوار: ج ۶۰ ص ۱۸۵ و ج ۳۷ ص ۱۶۸ ح ۴۵.</ref> : «منظور شيعيان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هستند» كه پيرو شيطان نيستند و نگذاشتند گمان شيطان تحقق يابد و به مرحله عمل برسد.
 
 
سپس آنچه باعث پيروى از شيطان در شيعيان مى‏شود توسط خود ابليس بيان شده كه گناهان را در چشم آنان زيبا جلوه مى‏دهد تا با ارتكاب آن نزد خداوند مورد غضب قرار گيرند، آنجا كه مى‏گويد: لاَزَّيِنَنَّ لَهُمُ الْمَعاصِىَ حَتّى ابَغِّضَهُمْ الَيْكَ.
 
 
۲.  آيه »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ«××× ۲ سبأ /  ۲۰. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۲۲  - ۴۲۰. ×××
 
   از جمله آياتى كه در غدير و در مورد ابليس و دار و دسته‏اش و ارتداد امت و سقيفه بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد اين آيه است:
 
»إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ«××× ۱ حجر /  ۴۲. ×××:
 
»تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست، مگر گروهى از گمراهان كه پيرو تو باشند« .
 
 
رابطه اين آيه با سقيفه را طى چند فراز مى‏توان بررسى كرد:
 
 
فراز اول
 
»وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ« : »ابليس گمان خود را بر آنان صادق نمود« .
 
 
اين جمله يك اصطلاح ادبى و كنايى است كه امام باقرعليه السلام در بيان آن فرموده است:
 
 
تأويل اين آيه پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله اتفاق افتاد، به اين صورت كه وقتى منافقين در غدير گفتند: »پيامبر از هواى نفس سخن مى‏گويد« ، شيطان به آنان اميدوار شد و اطمينان پيدا كرد كه براى شكستن پيمان غدير منافقينى هستند كه پيگير اين اقدام ضد خدا و رسول باشند. وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت آنان گمان و اميد ابليس را به مرحله عمل رساندند و صدق گمان او را ثابت كردند )آنگاه كه سقيفه را بر پا كردند و صاحب غدير را از مقام خود كنار زدند( .××× ۲ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۶ ح ۴۰. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۴۷۴. الكافى: ج ۸ ص ۳۴۵. ×××
 
 
فراز دوم
 
»فَاتَّبَعُوهُ« : »آنان پيرو شيطان شدند« .
 
 
اين يك تابلوى بلند بر پيشانى سقيفه است كه سقيفه مساوى است با پيروىِ شيطان« ، و طبق صريح اين آيه هيچ راه فرارى براى آنان از اين علامت منحوس نيست.
 
 
شيطان هم موجود سابقه‏دارى است كه نجاست او با آب درياهاى عالم پاك نمى‏شود. بايد هم چنين باشد چرا كه راه سقيفه بر ضد راه الهى غدير است، و طبعاً شيطان هميشه در برابر صراط مستقيم و راه خدا قرار دارد.
 
فراز سوم
 
»إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ« : »مگر گروهى از مؤمنان« .
 
 
از همان روز غدير خداوند به صراحت اعلام كرده مؤمنين در اقليت‏اند، و اكثريت مردم در راه ولايت و صاحب غدير نخواهند بود. حتى خود ابليس در روز غدير با مشاهده آن بيعت يكصد و بيست هزار نفرى، به پيامبرصلى الله عليه وآله گفت: »ما اقَلَّ مَنْ يُبايِعُكَ عَلى ما تَقُولُ فِى ابْنِ عَمِّكَ« : »چقدر كم هستند كسانى كه طبق گفته هايت درباره پسر عمويت با تو بيعت مى‏كنند« !
 
 
امام باقرعليه السلام در بيان »فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ« در اين آيه مى‏فرمايد: »يَعْنى شيعَةُ اميرِالْمُؤْمِنينَ‏عليه السلام«××× ۱ بحار الانوار: ج ۶۰ ص ۱۸۵ و ج ۳۷ ص ۱۶۸ ح ۴۵. ×××: »منظور شيعيان اميرالمؤمنين‏عليه السلام هستند« كه پيرو شيطان نيستند و نگذاشتند گمان شيطان تحقق يابد و به مرحله عمل برسد.
 
 
۳.  ائمه ضلال =   ائمه ضلال
 
 
۴.  ابليس اولين بيعت كننده با ابوبكر =   سقيفه /  بيعت شيطانى سقيفه
 
 
۵.  اِخبار از سقيفه××× ۲ سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۸ . ×××
 
   ولايت على بن ابى‏طالب‏عليه السلام در غدير به گونه‏اى مطرح شد كه به جز اصحاب صحيفه ملعونه كه در فكر غصب خلافت بودند، بقيه منافقين و فتنه‏گران حداكثر فكرشان نپذيرفتن آن بود تا در روزى كه پس از پيامبرصلى الله عليه وآله مقام ولايت به آنان نياز پيدا مى‏كند او را تنها گذارند، اما كسى به غصب خلافت فكر نمى‏كرد.


== اِخبار از سقيفه <ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۵۸ .</ref> ==
ولايت حضرت امیرالمؤمنین امام على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام در غدير به گونه‏ اى مطرح شد كه به جز اصحاب صحيفه ملعونه كه در فكر غصب خلافت بودند، بقيه منافقين و فتنه ‏گران حداكثر فكرشان نپذيرفتن آن بود تا در روزى كه پس از پيامبرصلى الله عليه وآله مقام ولايت به آنان نياز پيدا مى‏ كند او را تنها گذارند، اما كسى به غصب خلافت فكر نمى‏ كرد.


پيشگويى صريح و شفاف درباره غصب مقام جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله -  آن هم در حد تبديل آن به پادشاهى -  براى آن مخاطبين عجيب بود، چرا كه هنوز در حال شنيدن پايه گذارى اصلى درباره آن مقام معظم و معرفى صاحب چنان موقعيتى بودند.
پيشگويى صريح و شفاف درباره غصب مقام جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله -  آن هم در حد تبديل آن به پادشاهى -  براى آن مخاطبين عجيب بود، چرا كه هنوز در حال شنيدن پايه گذارى اصلى درباره آن مقام معظم و معرفى صاحب چنان موقعيتى بودند.


به عبارت ديگر در حالى كه مردم منصوب شدن على‏عليه السلام را به مقام جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله طى خطابه غدير مى‏شنيدند، در همان سخنرانى از غصب شدن چنان مقامى توسط گروهى با خبر شدند!! بايد اذعان داشت كه هيچ خطابه‏اى اين گونه شامل دو خبر متضاد نمى‏شود، و هيچ خطيبى در آغاز سخن موضوعى را ابلاغ نمى‏كند كه در پايانِ كلام خبر از خدشه دار شدن آن بدهد.
به عبارت ديگر در حالى كه مردم منصوب شدن حضرت امیر‏عليه السلام را به مقام جانشينى پيامبرصلى الله عليه وآله طى خطابه غدير مى ‏شنيدند، در همان سخنرانى از غصب شدن چنان مقامى توسط گروهى با خبر شدند!! بايد اذعان داشت كه هيچ خطابه ‏اى اين گونه شامل دو خبر متضاد نمى‏ شود، و هيچ خطيبى در آغاز سخن موضوعى را ابلاغ نمى‏ كند كه در پايانِ كلام خبر از خدشه دار شدن آن بدهد.
 
 
اين پيامبر مهربان امت بوده كه خواسته اين بيدار باش را به مردم داده باشد، و همه از آينده تاريك اسلام به دست سقيفه و فتنه‏هايى كه با دين و اعتقاد آنان بازى مى‏كند با خبر باشند. حضرت در اين باره فرمود: »َ سَيَجْعَلُونَ الْإِمامَةَ بَعْدى مُلْكاً وَ اغْتِصاباً. اَلا لَعَنَ اللَّهُ الْغاصِبينَ الْمُغْتَصِبينَ« : »به زودى امامت را بعد از من به عنوان پادشاهى و با ظلم و زور مى‏گيرند. خداوند غاصبين و تعدى كنندگان را لعنت كند« .
 


۶.  اساسنامه سقيفه××× ۱ ژرفاى غدير: ص ۱۶۹. ×××
اين پيامبر مهربان امت بوده كه خواسته اين بيدار باش را به مردم داده باشد، و همه از آينده تاريک اسلام به دست سقيفه و فتنه‏ هايى كه با دين و اعتقاد آنان بازى مى‏ كند با خبر باشند. حضرت در اين باره فرمود: « سَيَجْعَلُونَ الْإِمامَةَ بَعْدى مُلْكاً وَ اغْتِصاباً. اَلا لَعَنَ اللَّهُ الْغاصِبينَ الْمُغْتَصِبينَ» : «به زودى امامت را بعد از من به عنوان پادشاهى و با ظلم و زور مى ‏گيرند. خداوند غاصبين و تعدى كنندگان را لعنت كند» .


== اساسنامه سقيفه <ref>ژرفاى غدير: ص ۱۶۹.</ref> ==
   در متن صحيفه ملعونه دوم كه در واقع اساسنامه مفصلِ سقيفه بود، تمام اهداف از پيش تعيين شده به صراحت بيان شده است. در حقيقت بايد گفت: اين صحيفه براى يك روز و يك ماه و يك سال تدوين نشده، بلكه راهكارهاى لازم را به پيروان سقيفه در برابر امامت غديرى تا روز قيامت داده و آنان را متوجه اهداف دقيق بنيانگذاران اين راه نموده است.
   در متن صحيفه ملعونه دوم كه در واقع اساسنامه مفصلِ سقيفه بود، تمام اهداف از پيش تعيين شده به صراحت بيان شده است. در حقيقت بايد گفت: اين صحيفه براى يك روز و يك ماه و يك سال تدوين نشده، بلكه راهكارهاى لازم را به پيروان سقيفه در برابر امامت غديرى تا روز قيامت داده و آنان را متوجه اهداف دقيق بنيانگذاران اين راه نموده است.