پرش به محتوا

انتصاب: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۳۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ آوریل ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳۲: خط ۲۳۲:


== غدير تنها گزينه صحيح براى خلافت<ref>نگرشى نو به غدير (رضوانى): ص ۱۷۳-۱۸۷.</ref> ==
== غدير تنها گزينه صحيح براى خلافت<ref>نگرشى نو به غدير (رضوانى): ص ۱۷۳-۱۸۷.</ref> ==
  يكى از مطالب بسيار مهم و كاربردى در موضوع غدير مسئله افتراق امت و آگاهى پيامبرصلى الله عليه وآله از آينده مسلمين است. چرا كه افتراق امت حاصل انكار غدير است.
يكى از مطالب بسيار مهم و كاربردى در موضوع غدير مسئله افتراق امت و آگاهى پيامبر صلى الله عليه و آله از آينده مسلمين است. چرا كه افتراق امت حاصل انكار غدير است.


اولين سؤالى كه مى‏توان آن را مطرح كرد اين است كه آيا پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله از اختلاف و حوادثى كه بعد از شهادتش در مورد خلافت پديد آمد اطلاع داشته است يا خير؟
اولين سؤالى كه مى‏توان آن را مطرح كرد اين است كه آيا پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله از اختلاف و حوادثى كه بعد از شهادتش در مورد خلافت پديد آمد اطلاع داشته است يا خير؟


'''۱. قرآن و آگاهى از آينده'''


1-  قرآن و آگاهى از آينده
در مورد علم غيب، حتى در موضوعات خارجى بايد بگوييم: اگر چه خداوند در آيات فراوانى علم غيب را مخصوص به خود مى‏ داند؛ مانند: «و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو»<ref>انعام /  ۵۹ .</ref>: و كليد خزائن غيب نزد خداست و كسى جز خدا بر آنها آگاه نيست. و نيز مى‏ فرمايد: «و للَّه غيب السماوات و الارض»<ref>نحل /  ۷۷.</ref>: و علم غيب آسمان‏ها و زمين مختص خداست. و مى‏ فرمايد: «قل لا يعلم من فى السماوات و الارض الغيب الا الله»<ref>نمل /  ۶۵ .</ref>: بگو (اى پيامبر) هيچ كس از آنان كه در آسمان‏ها و زمين هستند به جز خدا از غيب آگاهى ندارند.


در مورد علم غيب، حتى در موضوعات خارجى بايد بگوييم: اگر چه خداوند در آيات فراوانى علم غيب را مخصوص به خود مى‏داند؛ مانند: »و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها الا هو«××× 1 انعام 59 . ×××: و كليد خزائن غيب نزد خداست و كسى جز خدا بر آنها آگاه نيست. و نيز مى‏فرمايد: »و للَّه غيب السماوات و الارض«××× 2 نحل /  77. ×××: و علم غيب آسمان‏ها و زمين مختص خداست. و مى‏فرمايد: »قل لا يعلم من فى السماوات و الارض الغيب الا اللَّه«××× 3 نمل /  65 . ×××: بگو )اى پيامبر( هيچ كس از آنان كه در آسمان‏ها و زمين هستند به جز خدا از غيب آگاهى ندارند.
ولى يک آيه هست كه مخصّص تمام آيات حصر غيب است؛ آنجا كه مى‏ فرمايد: «عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احداً الا من ارتضى من رسول»<ref>جنّ ۲۶.</ref>: او آگاه از غيب است پس احدى را بر غيبش مطلع نمى‏ سازد مگر رسولان برگزيده خود را.


با جمع بين اين آيه و آيات پيشين، به اين نتيجه مى ‏رسيم كه علم غيب به تمام انواعش تنها مخصوص خداوند است، ولى به هر كسى كه خداوند اراده كرده باشد عنايت مى‏ كند. از آنجا كه بعد از شهادت پيامبر صلى الله عليه و آله در مسئله خلافت و جانشينى حضرت اختلاف شد، از قرآن به خوبى استفاده مى‏ شود كه پيامبر صلى الله عليه و آله از غيب و آينده آگاهى داشته است. و لذا از فتنه‏اى كه بعد از شهادتش در مورد خلافت و جانشينى پديد آمد مطلع بوده است.


ولى يك آيه هست كه مخصّص تمام آيات حصر غيب است؛ آنجا كه مى‏فرمايد: »عالم الغيب فلا يظهر على غيبه احداً الا من ارتضى من رسول«××× 4 جنّ /  26. ×××: او آگاه از غيب است پس احدى را بر غيبش مطلع نمى‏سازد مگر رسولان برگزيده خود را.
'''۲. روايات و آگاهى از آينده'''


با مراجعه به روايات نيز به طور صريح پى مى‏ بريم كه پيامبر صلى الله عليه و آله كاملاً نسبت به فتنه و نزاعى كه در مسئله خلافت و جانشينى او پديد آمد آگاهى داشته است. اينک به برخى از روايات اشاره مى ‏كنيم:


با جمع بين اين آيه و آيات پيشين، به اين نتيجه مى‏رسيم كه علم غيب به تمام انواعش تنها مخصوص خداوند است، ولى به هر كسى كه خداوند اراده كرده باشد عنايت مى‏كند. از آنجا كه بعد از شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله در مسئله خلافت و جانشينى حضرت اختلاف شد، از قرآن به خوبى استفاده مى‏شود كه پيامبرصلى الله عليه وآله از غيب و آينده آگاهى داشته است. و لذا از فتنه‏اى كه بعد از شهادتش در مورد خلافت و جانشينى پديد آمد مطلع بوده است.
'''الف)''' پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله فرمود: لتفترقنّ امّتى على ثلاث و سبعين فرقة؛ واحدة فى الجنة و ثنتان و سبعون فى النار<ref>سنن ابن‏ ماجه: ج ۲ ص ۱۳۲۲ ح ۳۹۹۲. سنن ترمذى: ج ۴ ص ۱۳۴ ح ۲۷۷۸.</ref>: امت من به هفتاد و سه فرقه تقسيم مى‏ شوند؛ يک فرقه در بهشت و هفتاد و دو فرقه از آنان در آتش هستند.


2-  روايات و آگاهى از آينده
اين حديث را عده زيادى از صحابه مانند على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام، [[انس بن مالک انصاری|انس بن مالک]]، [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی ‏وقاص]]، صدى بن عجلان، عبدالله بن عباس، عبداللَّه بن عمر، عبداللَّه بن عمرو بن عاص، عمرو بن عوف مزنى، عوف بن مالک اشجعى، عويمر بن مالک و [[معاویة بن ابی‏ سفیان]] نقل كرده ‏اند.


با مراجعه به روايات نيز به طور صريح پى مى‏بريم كه پيامبرصلى الله عليه وآله كاملاً نسبت به فتنه و نزاعى كه در مسئله خلافت و جانشينى او پديد آمد آگاهى داشته است. اينك به برخى از روايات اشاره مى‏كنيم:
عده ‏اى از علماى اهل ‏سنت نيز آن را صحيح دانسته يا به تواتر آن تصريح كرده ‏اند؛ همانند: مناوى در «فيض القدير»<ref>فيض القدير: ج ۲ ص ۲۱.</ref>، حاكم نيشابورى در «المستدرك على الصحيحين»<ref>مستدرك حاكم: ج ۱ ص ۱۲۸.</ref>، ذهبى در «تلخيص المستدرك»، شاطبى در «الاعتصام»<ref>الاعتصام: ج ۲ ص ۱۸۹.</ref>، سفارينى در «لوامع الانوار البهية»<ref>لوامع الانوار: ج ۱ ص ۹۳.</ref> و ناصرالدين البانى در «سلسلة الاحاديث الصحيحة».<ref>سلسلة الاحاديث الصحيحة: ج ۱ ص ۳۵۹.</ref>


البته عدد هفتاد و سه فرقه را مى‏ توان يا حقيقى گرفت و يا مجازى، تا بر مبالغه دلالت بكند. مى ‏دانيم كه عمده اختلافات و دسته ‏بندى‏ ها در مورد مسئله امامت و رهبرى در جامعه اسلامى است.


الف. پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله فرمود: لتفترقنّ امّتى على ثلاث و سبعين فرقة؛ واحدة فى الجنة و ثنتان و سبعون فى النار××× 1 سنن ابن‏ماجه: ج 2 ص 1322 ح 3992. سنن ترمذى: ج 4 ص 134 ح 2778. ×××: امت من به هفتاد و سه فرقه تقسيم مى‏شوند؛ يك فرقه در بهشت و هفتاد و دو فرقه از آنان در آتش هستند.
'''ب)''' عقبة بن عامر از پيامبرصلى الله عليه وآله نقل كرده كه فرمود: انى فرطكم و انا شهيد عليكم انى و اللَّه لأنظر الى حوضى الآن. و انى قد اعطيت خزائن مفاتيح الارض. و انى و اللَّه ما اخاف بعدى ان تشركوا، و لكن اخاف ان تنافسوا فيها××× 1 صحيح بخارى: ج 4 ص 176. ×××: همانا من پيشتاز شما در روز قيامت و بر شما شاهدم. به خدا سوگند كه من الآن نظر مى‏كنم به حوضم. به من كليد خزينه‏هاى زمين داده شده است. نمى‏ترسم از اينكه بعد از من مشرك شويد، ولى از نزاع و اختلاف در مسئله خلافت بيمناكم.


'''ج)''' ابن ‏عباس از پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله نقل مى ‏كند كه فرمود: و ان اناساً من اصحابى يؤخذ بهم ذات الشمال. فأقول: اصحابى اصحابى؟ فيقال: انهم لم يزالوا مرتدين على اعقابهم منذ فارقتهم<ref>صحيح بخارى: ج ۴ ص ۱۱۰.</ref>: روز قيامت گروهى از اصحابم را به جهنم مى‏ برند. عرض مى‏ كنم: خدايا اينان اصحاب من هستند؟ پس گفته مى‏ شود: اينان كسانى هستند كه از زمانى كه از ميانشان رحلت نمودى به جاهليت برگشتند.


اين حديث را عده زيادى از صحابه مانند على بن ابى‏طالب‏عليه السلام، انس بن مالك، سعد بن ابى‏وقاص، صدى بن عجلان، عبداللَّه بن عباس، عبداللَّه بن عمر، عبداللَّه بن عمرو بن عاص، عمرو بن عوف مزنى، عوف بن مالك اشجعى، عويمر بن مالك و معاوية بن ابى‏سفيان نقل كرده‏اند.
به اين مضمون روايات زيادى در اصحّ كتب اهل‏ سنت از برخى از صحابه از قبيل: انس بن مالک، [[ابوهریره]]، ابوبكره، ابوسعيد خدرى، اسماء بنت ابوبكر، عايشه و ام‏ّ سلمه نقل شده است.


شيخ محمود ابوريه از مقبلى در كتاب «العلم الشامخ» نقل مى ‏كند كه اين احاديث متواتر معنوى است.


عده‏اى از علماى اهل‏سنت نيز آن را صحيح دانسته يا به تواتر آن تصريح كرده‏اند؛ همانند: مناوى در »فيض القدير«××× 2 فيض القدير: ج 2 ص 21. ×××، حاكم نيشابورى در »المستدرك على الصحيحين«××× 3 مستدرك حاكم: ج 1 ص 128. ×××، ذهبى در »تلخيص المستدرك« ، شاطبى در »الاعتصام«××× 4 الاعتصام: ج 2 ص 189. ×××، سفارينى در »لوامع الانوار البهية«××× 5 لوامع الانوار: ج 1 ص 93. ××× و ناصرالدين البانى در »سلسلة الاحاديث الصحيحة« .××× 6 سلسلة الاحاديث الصحيحة: ج 1 ص 359. ×××
البته اين احاديث را نمى‏توان بر اصحاب ردّه -  يعنى مسلمانانى كه بعد از پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله به شرک و بت‏ پرستى بازگشتند -  حمل كرد، زيرا پيامبر صلى الله عليه و آله در روايتى كه عقبة بن عامر از آن حضرت نقل مى ‏كند مى ‏فرمايد: به خدا سوگند كه من بر شما از اينكه بعد از من مشرک شويد نمى‏ ترسم، بلكه از آن مى ‏ترسم كه بعد از من مشاجره و نزاع نماييد.


لذا پيامبر صلى الله عليه و آله در ذيل برخى از احاديث مى‏ فرمايد: سحقاً سحقاً لمن غيّر بعدى<ref>صحيح بخارى: ج ۷ ص ۲۰۸. صحيح مسلم: ج ۷ ص ۶۶ .</ref>: نابود باد نابود باد كسى بعد از من تغيير ايجاد كند. و مى‏ دانيم كه تبديل و تحريف در دين غير از شرک است.


البته عدد هفتاد و سه فرقه را مى‏توان يا حقيقى گرفت و يا مجازى، تا بر مبالغه دلالت بكند. مى‏دانيم كه عمده اختلافات و دسته‏بندى‏ها در مورد مسئله امامت و رهبرى در جامعه اسلامى است.
همچنين نمى ‏توانيم اين دسته را همان كسانى بدانيم كه بر عثمان هجوم آورده و او را به قتل رساندند. چنانكه عده ‏اى مى‏ گويند، زيرا:


ب. عقبة بن عامر از پيامبرصلى الله عليه وآله نقل كرده كه فرمود: انى فرطكم و انا شهيد عليكم انى و اللَّه لأنظر الى حوضى الآن. و انى قد اعطيت خزائن مفاتيح الارض. و انى و اللَّه ما اخاف بعدى ان تشركوا، و لكن اخاف ان تنافسوا فيها××× 1 صحيح بخارى: ج 4 ص 176. ×××: همانا من پيشتاز شما در روز قيامت و بر شما شاهدم. به خدا سوگند كه من الآن نظر مى‏كنم به حوضم. به من كليد خزينه‏هاى زمين داده شده است. نمى‏ترسم از اينكه بعد از من مشرك شويد، ولى از نزاع و اختلاف در مسئله خلافت بيمناكم.
'''اولاً:''' در برخى از روايات آمده: بعد از شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله آنان به جاهليت برگشتند كه ظهور در اتصال دارد.


'''ثانياً:''' اهل‏ سنت قائل به عدالت كل صحابه اند، و شكى نيست كه در ميان آنان جماعتى از صحابه نيز وجود داشته است.


ج. ابن‏عباس از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله نقل مى‏كند كه فرمود: و ان اناساً من اصحابى يؤخذ بهم ذات الشمال. فأقول: اصحابى اصحابى؟ فيقال: انهم لم يزالوا مرتدين على اعقابهم منذ فارقتهم××× 2 صحيح بخارى: ج 4 ص 110. ×××: روز قيامت گروهى از اصحابم را به جهنم مى‏برند. عرض مى‏كنم: خدايا اينان اصحاب من هستند؟ پس گفته مى‏شود: اينان كسانى هستند كه از زمانى كه از ميانشان رحلت نمودى به جاهليت برگشتند.
'''د)''' ابوعلقمه مى‏ گويد: قلت لابن ‏عباده: و قد مال الناس الى بيعة ابى‏ بكر: الا تدخل ما دخل فيه المسلمون؟ قال: اليك منّى، فواللَّه لقد سمعت رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه و آله يقول: اذا انا متّ تضلّ الاهواء و يرجع الناس على اعقابهم. فالحق يومئذ مع على‏ عليه السلام، و كتاب اللَّه بيده و لا تبايع احداً غيره<ref>احقاق الحق: ج ۲ ص ۲۹۶، به نقل از: المواهب طبرى شافعى.</ref>: هنگام تمايل مردم به بيعت با ابوبكر، به سعد بن عباده گفتم: آيا همانند بقيه با ابوبكر بيعت نمى ‏كنى؟ گفت: نزديک بيا. به خدا سوگند از رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه مى ‏فرمود: وقتى از دنيا مى‏ روم، هواى نفس (بر مردم) غلبه كرده و آنها را به جاهليت بر مى ‏گرداند. حق در آن روز با على ‏عليه السلام است و كتاب خدا به دست او است. با كسى غير از او بيعت مكن.


'''هـ)''' خوارزمى حنفى در مناقب، از ابوليلى نقل مى ‏كند كه رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله فرمود: سيكون من بعدى فتنة. فاذا كان ذلك فالزموا على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام، فانه الفاروق بين الحق و الباطل<ref>المناقب (خوارزمى): ص ۱۰۵.</ref>: زود است كه بعد از من فتنه ‏اى ايجاد شود. در آن هنگام به على بن ابى ‏طالب پناه بريد، زيرا او فرق گذارنده بين حق و باطل است.


به اين مضمون روايات زيادى در اصحّ كتب اهل‏سنت از برخى از صحابه از قبيل: انس بن مالك، ابوهريره، ابوبكره، ابوسعيد خدرى، اسماء بنت ابوبكر، عايشه و ام‏سلمه نقل شده است.
'''و)''' ابن‏ عساكر به سند صحيح از ابن‏عباس نقل مى‏كند: خرجت انا و النبى‏ صلى الله عليه و آله و على‏ عليه السلام فى حيطان المدينة. فمررنا بحديقة، فقال على ‏عليه السلام: ما احسن هذه الحديقة يا رسول‏ اللَّه! فقال ‏صلى الله عليه وآله: حديقتك فى الجنة احسن منها. ثم اومأ بيده الى راسه و لحيته، ثم بكى حتى علا بكائه. قيل: ما يبكيك؟ قال: ضغائن فى صدور قوم لا يبدونها لك، حتى يفقدوننى<ref>ترجمة الامام على ‏عليه السلام (ابن‏ عساكر): ش ۸۳۴ .</ref>: من با پيامبر صلى الله عليه و آله و على‏ عليه السلام در كوچه‏ هاى مدينه عبور مى‏ كرديم، گذرمان به باغى افتاد. على ‏عليه السلام عرض كرد: اى رسول‏ خدا، اين باغ چقدر زيباست؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: باغ تو در بهشت از اين باغ زيباتر است. آنگاه به دست خود بر سر و محاسن على‏ عليه السلام اشاره كرده و سپس با صداى بلند گريست. عرض شد: چه چيز شما را به گريه درآورد؟ فرمود: اين قوم در سينه‏ هايشان كينه‏ هايى دارند كه آن را اظهار نمى ‏كنند، مگر بعد از وفاتم.


 
'''ز)''' ابومويهبه -  خادم رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله مى ‏گويد: ايقظنى رسول ‏اللَّه ‏صلى الله عليه و آله ليلة و قال: انى قد اُمرت ان استغفر لاهل البقيع، فانطلق معى. فانطلقت معه، فسلّم عليهم، ثم قال: ليهنّئكم ما اصبحتم فيه. قد اقبلت الفتن كقطع الليل المظلم. ثم قال: قد اوتيت مفاتيح خزائن الارض و الخلد بها ثم الجنة، و خُيّرت بين ذلك و بين لقاء ربى فاخترت لقاء ربى. ثم استغفر لاهل البقيع. ثم انصرف فبدئ‏بمرضه الذى قبض فيه... .<ref>كامل ابن‏ اثير: ج ۲ ص ۳۱۸.</ref> پيامبر صلى الله عليه و آله شبى مرا از خواب بيدار كرد و فرمود: من امر شده ‏ام تا بر اهل بقيع استغفار نمايم، همراه من بيا. با حضرت حركت كردم تا به بقيع رسيديم. پيامبر صلى الله عليه و آله بر اهل بقيع سلام نمود و سپس فرمود: جايگاه خوشى داشته باشيد، هر آينه فتنه‏ ها مانند شب تاريک بر شما روى آورده است. آنگاه بر اهل بقيع استغفار نمود و برگشت و در بستر بيمارى افتاد، و با همان مرض از دنيا رحلت نمود.
شيخ محمود ابوريه از مقبلى در كتاب »العلم الشامخ« نقل مى‏كند كه اين احاديث متواتر معنوى است.
 
 
البته اين احاديث را نمى‏توان بر اصحاب ردّه -  يعنى مسلمانانى كه بعد از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به شرك و بت‏پرستى بازگشتند -  حمل كرد، زيرا پيامبرصلى الله عليه وآله در روايتى كه عقبة بن عامر از آن حضرت نقل مى‏كند مى‏فرمايد: به خدا سوگند كه من بر شما از اينكه بعد از من مشرك شويد نمى‏ترسم، بلكه از آن مى‏ترسم كه بعد از من مشاجره و نزاع نماييد.
 
لذا پيامبرصلى الله عليه وآله در ذيل برخى از احاديث مى‏فرمايد: سحقاً سحقاً لمن غيّر بعدى××× 1 صحيح بخارى: ج 7 ص 208. صحيح مسلم: ج 7 ص 66 . ×××: نابود باد نابود باد كسى بعد از من تغيير ايجاد كند. و مى‏دانيم كه تبديل و تحريف در دين غير از شرك است.
 
 
همچنين نمى‏توانيم اين دسته را همان كسانى بدانيم كه بر عثمان هجوم آورده و او را به قتل رساندند. چنانكه عده‏اى مى‏گويند، زيرا:
 
 
اولاً: در برخى از روايات آمده: بعد از شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله آنان به جاهليت برگشتند كه ظهور در اتصال دارد.
 
 
ثانياً: اهل‏سنت قائل به عدالت كل صحابه اند، و شكى نيست كه در ميان آنان جماعتى از صحابه نيز وجود داشته است.
 
 
د. ابوعلقمه مى‏گويد: قلت لابن‏عباده: و قد مال الناس الى بيعة ابى‏بكر: الا تدخل ما دخل فيه المسلمون؟ قال: اليك منّى، فواللَّه لقد سمعت رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله يقول: اذا انا متّ تضلّ الاهواء و يرجع الناس على اعقابهم. فالحق يومئذ مع على‏عليه السلام، و كتاب اللَّه بيده و لا تبايع احداً غيره××× 2 احقاق الحق: ج 2 ص 296، به نقل از: المواهب طبرى شافعى. ×××: هنگام تمايل مردم به بيعت با ابوبكر، به سعد بن عباده گفتم: آيا همانند بقيه با ابوبكر بيعت نمى‏كنى؟ گفت: نزديك بيا. به خدا سوگند از رسول‏خداصلى الله عليه وآله شنيدم كه مى‏فرمود: وقتى از دنيا مى‏روم، هواى نفس )بر مردم( غلبه كرده و آنها را به جاهليت بر مى‏گرداند. حق در آن روز با على‏عليه السلام است و كتاب خدا به دست او است. با كسى غير از او بيعت مكن.
 
 
ه  . خوارزمى حنفى در مناقب، از ابوليلى نقل مى‏كند كه رسول‏خداصلى الله عليه وآله فرمود: سيكون من بعدى فتنة. فاذا كان ذلك فالزموا على بن ابى‏طالب‏عليه السلام، فانه الفاروق بين الحق و الباطل××× 3 المناقب )خوارزمى( : ص 105. ×××: زود است كه بعد از من فتنه‏اى ايجاد شود. در آن هنگام به على بن ابى‏طالب پناه بريد، زيرا او فرق گذارنده بين حق و باطل است.
 
و. ابن‏عساكر به سند صحيح از ابن‏عباس نقل مى‏كند: خرجت انا و النبى‏صلى الله عليه وآله و على‏عليه السلام فى حيطان المدينة. فمررنا بحديقة، فقال على‏عليه السلام: ما احسن هذه الحديقة يا رسول‏اللَّه! فقال‏صلى الله عليه وآله: حديقتك فى الجنة احسن منها. ثم اومأ بيده الى راسه و لحيته، ثم بكى حتى علا بكائه. قيل: ما يبكيك؟ قال: ضغائن فى صدور قوم لا يبدونها لك، حتى يفقدوننى××× 1 ترجمة الامام على‏عليه السلام )ابن‏عساكر( : ش 834 . ×××: من با پيامبرصلى الله عليه وآله و على‏عليه السلام در كوچه‏هاى مدينه عبور مى‏كرديم، گذرمان به باغى افتاد. على‏عليه السلام عرض كرد: اى رسول‏خدا، اين باغ چقدر زيباست؟ پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: باغ تو در بهشت از اين باغ زيباتر است. آنگاه به دست خود بر سر و محاسن على‏عليه السلام اشاره كرده و سپس با صداى بلند گريست. عرض شد: چه چيز شما را به گريه درآورد؟ فرمود: اين قوم در سينه‏هايشان كينه‏هايى دارند كه آن را اظهار نمى‏كنند، مگر بعد از وفاتم.
 
 
ز. ابومويهبه -  خادم رسول‏خداصلى الله عليه وآله مى‏گويد: ايقظنى رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله ليلة و قال: انى قد اُمرت ان استغفر لاهل البقيع، فانطلق معى. فانطلقت معه، فسلّم عليهم، ثم قال: ليهنّئكم ما اصبحتم فيه. قد اقبلت الفتن كقطع الليل المظلم. ثم قال: قد اوتيت مفاتيح خزائن الارض و الخلد بها ثم الجنة، و خُيّرت بين ذلك و بين لقاء ربى فاخترت لقاء ربى. ثم استغفر لاهل البقيع. ثم انصرف فبدئ‏بمرضه الذى قبض فيه... .××× 2 كامل ابن‏اثير: ج 2 ص 318. ××× پيامبرصلى الله عليه وآله شبى مرا از خواب بيدار كرد و فرمود: من امر شده‏ام تا بر اهل بقيع استغفار نمايم، همراه من بيا. با حضرت حركت كردم تا به بقيع رسيديم. پيامبرصلى الله عليه وآله بر اهل بقيع سلام نمود و سپس فرمود: جايگاه خوشى داشته باشيد، هر آينه فتنه‏ها مانند شب تاريك بر شما روى آورده است. آنگاه بر اهل بقيع استغفار نمود و برگشت و در بستر بيمارى افتاد، و با همان مرض از دنيا رحلت نمود.