۲۱٬۹۶۴
ویرایش
خط ۲۵۴: | خط ۲۵۴: | ||
بعد از آنكه خداوند به رسول خودصلى الله عليه وآله دستور داد دعوت به اسلام را علنى كند و او نيز دعوت آشكار را آغاز كرد، سرسخت ترين دشمنان او قريش بودند كه در برابر دعوت او دست به اقداماتى به شرح زير زدند: | بعد از آنكه خداوند به رسول خودصلى الله عليه وآله دستور داد دعوت به اسلام را علنى كند و او نيز دعوت آشكار را آغاز كرد، سرسخت ترين دشمنان او قريش بودند كه در برابر دعوت او دست به اقداماتى به شرح زير زدند: | ||
'''اقدام اول:''' مذاكره براى جلوگيرى از تبليغ دين خدا: سران قريش آن قدر تكبر داشتند كه شأن خود را برتر از آن مى دانستند كه با رسولخداصلى الله عليه وآله مذاكره كنند. از اين رو در اين دوران با حضرت ابوطالب چندين دور مذاكره كردند، كه او مانع تبليغ پيامبرصلى الله عليه وآله شود. | |||
به اين متن توجه كنيد: همين كه رسولخداصلى الله عليه وآله قومش را به اسلام دعوت كرد، جمعى از سران قريش مانند عتبه و شيبه پسران ربيعة بن شمس و ابوسفيان پسر حرب و ابوبخترى و اسود و ابوجهل و وليد بن مغيره و نبيه و منبه پسران حجاج بن عامر و عاص بن وائل خدمت ابوطالب رسيدند و به او گفتند: پسر برادر تو به خدايان ما ناسزا مى گويد و دين ما را سرزنش مى كند و افكار ما را سفيهانه مى پندارند و پدران ما را گمراه مى داند. يا مانع او شو، و يا دست از حمايت او بردارد تا خود بدانيم كه با او چه كنيم.<ref>سيره ابن هشام: ج ۱ ص ۲۶۵.</ref> | |||