پرش به محتوا

ائمه ضلال: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۰ مهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه در جمله «انَّهُمْ وَ انْصارَهُمْ وَ اتْباعَهُمْ وَ اشْياعَهُمْ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» مطرح كردن «انصار» و «اتباع» و «اشياع» در كنار رهبران آتش است:
آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه در جمله «انَّهُمْ وَ انْصارَهُمْ وَ اتْباعَهُمْ وَ اشْياعَهُمْ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» مطرح كردن «انصار» و «اتباع» و «اشياع» در كنار رهبران آتش است:


'''انصارِ امامانِ آتش'''
=== انصارِ امامانِ آتش ===
 
نكته اول در جمله «انَّهُمْ وَ انْصارَهُمْ وَ اتْباعَهُمْ وَ اشْياعَهُمْ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» مطرح كردن «انصار» و «اتباع» و «اشياع» در كنار رهبران آتش است.
نكته اول در جمله «انَّهُمْ وَ انْصارَهُمْ وَ اتْباعَهُمْ وَ اشْياعَهُمْ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» مطرح كردن «انصار» و «اتباع» و «اشياع» در كنار رهبران آتش است.


خط ۳۲: خط ۳۱:
بايد اذعان داشت كه وقتى كسى ياور ابوبكر و عمر شد نتيجتاً بر ضد اميرالمؤمنين و صديقه كبرى‏ عليهما السلام  قيام كرده است و اين نهايت درجه يارى بر ضد خداوند است و بايد در انتظار بدترين سزاى الهى باشند.
بايد اذعان داشت كه وقتى كسى ياور ابوبكر و عمر شد نتيجتاً بر ضد اميرالمؤمنين و صديقه كبرى‏ عليهما السلام  قيام كرده است و اين نهايت درجه يارى بر ضد خداوند است و بايد در انتظار بدترين سزاى الهى باشند.


'''اتباع امامانِ آتش'''
=== اتباع امامانِ آتش ===
 
پس از «انصار» نوبت «اتباع» به معناى تابعين است. آنان كه نگذاشتند اين آتشِ برافروخته بر ضد اهل ‏بيت ‏عليهم السلام خاموش شود و اين راه را زنده نگاه داشتند و نسل ‏هاى بعدى مسلمانان را بدان سو كشاندند؛ همچون تابعين واقعى پيامبر صلى الله عليه و آله كه نگذاشتند چراغ نورانى اسلام در نسل ‏هاى بعدى خاموش شود. اتباع دومى پس از او نقشه بسيار دقيقى اجرا كردند تا عثمان خلافت را به دست گرفت و سقيفه ده سال ديگر به حيات خود ادامه داد.
پس از «انصار» نوبت «اتباع» به معناى تابعين است. آنان كه نگذاشتند اين آتشِ برافروخته بر ضد اهل ‏بيت ‏عليهم السلام خاموش شود و اين راه را زنده نگاه داشتند و نسل ‏هاى بعدى مسلمانان را بدان سو كشاندند؛ همچون تابعين واقعى پيامبر صلى الله عليه و آله كه نگذاشتند چراغ نورانى اسلام در نسل ‏هاى بعدى خاموش شود. اتباع دومى پس از او نقشه بسيار دقيقى اجرا كردند تا عثمان خلافت را به دست گرفت و سقيفه ده سال ديگر به حيات خود ادامه داد.


خط ۴۴: خط ۴۲:
روزى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در كوفه به امام حسن‏ عليه السلام دستور داد تا بين مردم اعلام كند: نماز تراويح كه در ماه رمضان به جماعت مى ‏خوانند -و از بدعت ‏هاى دومى و ممنوع و حرام است- مردم با شنيدن سخن امام حسن‏ عليه السلام فرياد برآوردند: «واعمراه! واعمراه»!
روزى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در كوفه به امام حسن‏ عليه السلام دستور داد تا بين مردم اعلام كند: نماز تراويح كه در ماه رمضان به جماعت مى ‏خوانند -و از بدعت ‏هاى دومى و ممنوع و حرام است- مردم با شنيدن سخن امام حسن‏ عليه السلام فرياد برآوردند: «واعمراه! واعمراه»!


وقتى امام حسن‏ عليه السلام نزد اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بازگشت حضرت پرسيد: اين صدا چيست؟ عرض كرد: يا اميرالمؤمنين، مردم فرياد مى‏ زنند: «واعمراه! واعمراه» يعنى: اى عمر، به فرياد ما برس!! اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود: برو و به مردم بگو: نمازتان را بخوانيد!<ref>تهذیب الاحکام: ج۳ ص۷۰ ح۲۲۷.</ref> و مى ‏بينيم كه آن حضرت را وادار مى‏ كردند كه از برداشتن بدعت‏ هاى ابوبكر و عمر دست بردارد!
وقتى امام حسن‏ عليه السلام نزد اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بازگشت حضرت پرسيد: اين صدا چيست؟


'''اشیاع امامانِ آتش'''
عرض كرد: يا اميرالمؤمنين، مردم فرياد مى‏ زنند: «واعمراه! واعمراه» يعنى: اى عمر، به فرياد ما برس!! اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود: برو و به مردم بگو: نمازتان را بخوانيد!<ref>تهذیب الاحکام: ج۳ ص۷۰ ح۲۲۷.</ref> و مى ‏بينيم كه آن حضرت را وادار مى‏ كردند كه از برداشتن بدعت‏ هاى ابوبكر و عمر دست بردارد!


=== اشیاع امامانِ آتش ===
«اشياع» كه جمع «شيعه» به معناى «پيرو» است، شامل همه كسانى مى ‏شود كه در طول تاريخ به هر صورتى و در هر موقعيتى راه اولى و دومى را پذيرفته ‏اند و قلباً يا لساناً و يا عملاً در راه پيشبرد اهداف سقيفه گام برداشته‏ اند. اين عنوان محدوده زمانى و مكانى ندارد و تا آخرين روز دنيا ادامه خواهد يافت و در پرونده سقيفه نام همه پيروانشان ثبت خواهد شد.
«اشياع» كه جمع «شيعه» به معناى «پيرو» است، شامل همه كسانى مى ‏شود كه در طول تاريخ به هر صورتى و در هر موقعيتى راه اولى و دومى را پذيرفته ‏اند و قلباً يا لساناً و يا عملاً در راه پيشبرد اهداف سقيفه گام برداشته‏ اند. اين عنوان محدوده زمانى و مكانى ندارد و تا آخرين روز دنيا ادامه خواهد يافت و در پرونده سقيفه نام همه پيروانشان ثبت خواهد شد.


خط ۶۱: خط ۶۰:
اين آيه از پنج بُعد قابل بررسى است:
اين آيه از پنج بُعد قابل بررسى است:


'''متن خطبه غدير'''
=== متن خطبه غدير ===
 
مَعاشِرَ النّاسِ، انَّهُ سَيَكُونُ مِنْ بَعْدى ائِمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ. مَعاشِرَ النّاسِ، انَّ اللَّه وَ انَا بَريئانِ مِنْهُمْ ... . ألا انَّهُمْ اصْحابُ الصَّحيفَةِ:
مَعاشِرَ النّاسِ، انَّهُ سَيَكُونُ مِنْ بَعْدى ائِمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ. مَعاشِرَ النّاسِ، انَّ اللَّه وَ انَا بَريئانِ مِنْهُمْ ... . ألا انَّهُمْ اصْحابُ الصَّحيفَةِ:


اى مردم، به زودى بعد از من امامانى خواهند بود كه به آتش دعوت مى ‏كنند و در روز قيامت كمک نمى‏ شوند. اى مردم، همانا خدا و من از آنان بيزار هستيم ... . بدانيد كه آنان اصحاب صحيفه ‏اند.<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶.</ref>
اى مردم، به زودى بعد از من امامانى خواهند بود كه به آتش دعوت مى ‏كنند و در روز قيامت كمک نمى‏ شوند. اى مردم، همانا خدا و من از آنان بيزار هستيم ... . بدانيد كه آنان اصحاب صحيفه ‏اند.<ref>مراجعه شود به كتاب: اسرار غدير: ص ۱۴۹ بخش ۶.</ref>


'''موقعیّت تاریخی'''
=== موقعیّت تاریخی ===
 
همان گونه كه خطابه غدير در معرفى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نقطه اوجى دارد و آن هنگامى است كه آن حضرت بر فراز دست پيامبر صلى الله عليه وآله قرار مى ‏گيرد و جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ» را اعلام مى ‏فرمايد، در معرفى دشمنان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و خلفاى غاصب نيز نقطه اوجى دارد كه كار به صراحت مى‏ رسد، و آن نقطه همين جمله ‏اى است كه در اين فراز از خطبه آمده و پيامبر صلى الله عليه و آله اصحاب صحيفه را به صراحت نام مى‏ برد. مقدمه اين تصريح، [[اقتباس]] آيه ۴۱ سوره قصص در قرآن درباره غاصبين است كه با كلام حضرت تركيب شده است.
همان گونه كه خطابه غدير در معرفى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نقطه اوجى دارد و آن هنگامى است كه آن حضرت بر فراز دست پيامبر صلى الله عليه وآله قرار مى ‏گيرد و جمله «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ» را اعلام مى ‏فرمايد، در معرفى دشمنان اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و خلفاى غاصب نيز نقطه اوجى دارد كه كار به صراحت مى‏ رسد، و آن نقطه همين جمله ‏اى است كه در اين فراز از خطبه آمده و پيامبر صلى الله عليه و آله اصحاب صحيفه را به صراحت نام مى‏ برد. مقدمه اين تصريح، [[اقتباس]] آيه ۴۱ سوره قصص در قرآن درباره غاصبين است كه با كلام حضرت تركيب شده است.


'''موقعیّت قرآنی'''
=== موقعیّت قرآنی ===
 
اين آيه در ذيل تصوير اعتقادى داستان حضرت موسى‏ عليه السلام و فرعون در قرآن آمده است، آنگاه كه آن حضرت با معجزات پروردگار نزد فرعون مى‏ آيد و فرعون و فرعونيان او را ساحر مى‏ پندارند و كار تا آنجا پيش مى‏ رود كه فرعون مى‏ گويد: «من براى شما خدايى جز خود نمى‏ شناسم»!
اين آيه در ذيل تصوير اعتقادى داستان حضرت موسى‏ عليه السلام و فرعون در قرآن آمده است، آنگاه كه آن حضرت با معجزات پروردگار نزد فرعون مى‏ آيد و فرعون و فرعونيان او را ساحر مى‏ پندارند و كار تا آنجا پيش مى‏ رود كه فرعون مى‏ گويد: «من براى شما خدايى جز خود نمى‏ شناسم»!


البته مدعى خدايى كه پشت سر اين ادعا مى ‏گويد: «اى هامان، براى من بناى بلندى بساز كه از فراز آن تماشا كنم، تا شايد خداى موسى را ببينم!!» اينجاست كه خداوند از فرعون با عنوان امامى ياد مى ‏كند كه به آتش دعوت مى‏ نمايد و در آيه بعدى مى ‏فرمايد: «در اين دنيا لعنت در پى آنان فرستاديم».<ref>اين آيه در مورد ديگرى از احاديث غدير آمده است. مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۷۲، و نيز به خود اين آيه در عنوان «قرآن».</ref>  
البته مدعى خدايى كه پشت سر اين ادعا مى ‏گويد: «اى هامان، براى من بناى بلندى بساز كه از فراز آن تماشا كنم، تا شايد خداى موسى را ببينم!!» اينجاست كه خداوند از فرعون با عنوان امامى ياد مى ‏كند كه به آتش دعوت مى‏ نمايد و در آيه بعدى مى ‏فرمايد: «در اين دنيا لعنت در پى آنان فرستاديم».<ref>اين آيه در مورد ديگرى از احاديث غدير آمده است. مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۳ ص ۳۷۲، و نيز به خود اين آيه در عنوان «قرآن».</ref>
 
'''تحلیل تاریخی'''


=== تحلیل تاریخی ===
در تحليل اين آيه تركيبى از فرعونيت و صحيفه ملعونه بايد مورد بررسى قرار گيرد، و مناسب ‏تر از همه ترسيم مسيرى است كه از صحيفه آغاز شد و به ادعاى الوهيت فرعونى انجاميد.
در تحليل اين آيه تركيبى از فرعونيت و صحيفه ملعونه بايد مورد بررسى قرار گيرد، و مناسب ‏تر از همه ترسيم مسيرى است كه از صحيفه آغاز شد و به ادعاى الوهيت فرعونى انجاميد.


خط ۸۷: خط ۸۲:
در اينجا چند نكته قابل ذكر است:
در اينجا چند نكته قابل ذكر است:


'''الف) سير صعودى نفاق در آغاز اسلام'''
==== الف) سير صعودى نفاق در آغاز اسلام ====
 
«صحيفه» به معناى نوشته، اولين و اساسى‏ ترين پيمان نام ه‏اى بود كه بر ضد خلافت و امامت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام امضا شد. خط فكرى اين پيمان ‏نامه از روزهاى آغازين ظهور اسلام در مكه نشأت گرفت و عده ‏اى با نيت‏ هاى سوء و با طمع در آينده جامعه اسلامى به پيامبر صلى الله عليه و آله گرويدند و از همان روز فكرهاى دور و درازى را در سر مى‏ پروراندند و دائماً موقعيت‏ ها را زير نظر داشتند.
«صحيفه» به معناى نوشته، اولين و اساسى‏ ترين پيمان نام ه‏اى بود كه بر ضد خلافت و امامت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام امضا شد. خط فكرى اين پيمان ‏نامه از روزهاى آغازين ظهور اسلام در مكه نشأت گرفت و عده ‏اى با نيت‏ هاى سوء و با طمع در آينده جامعه اسلامى به پيامبر صلى الله عليه و آله گرويدند و از همان روز فكرهاى دور و درازى را در سر مى‏ پروراندند و دائماً موقعيت‏ ها را زير نظر داشتند.


خط ۹۹: خط ۹۳:
هر چه به سال‏ هاى آخر عمر حضرت نزديک ‏تر مى‏ شد عده منافقين بيشتر و اقدامات آنان علنى ‏تر مى‏ گشت و خطر آنان جدى ‏تر احساس مى ‏شد، تا آنجا كه اكثر آيات مربوط به منافقين در سال‏ هاى اخير حيات حضرت نازل شده است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۲، و نيز به سوره‏هاى آل عمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنكبوت، احزاب، محمدصلى الله عليه وآله، فتح، مجادله، حديد، منافقين، و حشر مراجعه شود.</ref>
هر چه به سال‏ هاى آخر عمر حضرت نزديک ‏تر مى‏ شد عده منافقين بيشتر و اقدامات آنان علنى ‏تر مى‏ گشت و خطر آنان جدى ‏تر احساس مى ‏شد، تا آنجا كه اكثر آيات مربوط به منافقين در سال‏ هاى اخير حيات حضرت نازل شده است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۲، و نيز به سوره‏هاى آل عمران، نساء، مائده، انفال، توبه، عنكبوت، احزاب، محمدصلى الله عليه وآله، فتح، مجادله، حديد، منافقين، و حشر مراجعه شود.</ref>


'''ب) اوج نفاق در حجةالوداع'''
==== ب) اوج نفاق در حجةالوداع ====
 
در حجةالوداع اين خط فكرى به دو دليل وارد مرحله جديد و جدى شد. از يك سو پيامبر صلى الله عليه و آله رسماً نزديكى رحلت خود را اعلام فرمود كه براى منافقين به معناى فرا رسيدن زمان دقيق اجراى مقاصدشان بود. از سوى ديگر اعلان رسمى خلافت و جانشينى على‏ عليه السلام بود كه براى آنان به عنوان زنگ خطر جدى به حساب مى‏آمد و ترس نقش بر آب شدن نقشه هايشان را داشتند.
در حجةالوداع اين خط فكرى به دو دليل وارد مرحله جديد و جدى شد. از يك سو پيامبر صلى الله عليه و آله رسماً نزديكى رحلت خود را اعلام فرمود كه براى منافقين به معناى فرا رسيدن زمان دقيق اجراى مقاصدشان بود. از سوى ديگر اعلان رسمى خلافت و جانشينى على‏ عليه السلام بود كه براى آنان به عنوان زنگ خطر جدى به حساب مى‏آمد و ترس نقش بر آب شدن نقشه هايشان را داشتند.


اين بود كه تصميم بر رسميت دادن برنامه ‏هاى خود گرفتند و تشكيلات بهم پيوسته منافقين را تشكيل دادند تا براى روزهاى پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله آماده باش كامل داشته باشند.
اين بود كه تصميم بر رسميت دادن برنامه ‏هاى خود گرفتند و تشكيلات بهم پيوسته منافقين را تشكيل دادند تا براى روزهاى پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله آماده باش كامل داشته باشند.


'''ج) سردمداران خط نفاق و صحیفه'''
==== ج) سردمداران خط نفاق و صحیفه ====
 
قبل از همه و پيش از اطلاع هر شخص ديگرى، اولى و دومى بنيان اين توطئه را ريختند و بين خود هم پيمان شدند كه هرگز در پيشبرد هدف خود كوتاه نيايند و كنار نكشند. هدف را هم در يک جمله حساب شده تابلو كردند كه «اگر محمد از دنيا رفت يا كشته شد نگذاريم خلافت و جانشينى او در اهل‏ بيتش مستقر شود، اگر چه به ما هم نرسد».<ref>بحارالانوار: ج۱۷ ص۲۹ و ج۳۷ ص۱۱۴، ۱۳۵. کتاب سلیم: ص۳۴۶.</ref>
قبل از همه و پيش از اطلاع هر شخص ديگرى، اولى و دومى بنيان اين توطئه را ريختند و بين خود هم پيمان شدند كه هرگز در پيشبرد هدف خود كوتاه نيايند و كنار نكشند. هدف را هم در يک جمله حساب شده تابلو كردند كه «اگر محمد از دنيا رفت يا كشته شد نگذاريم خلافت و جانشينى او در اهل‏ بيتش مستقر شود، اگر چه به ما هم نرسد».<ref>بحارالانوار: ج۱۷ ص۲۹ و ج۳۷ ص۱۱۴، ۱۳۵. کتاب سلیم: ص۳۴۶.</ref>


خط ۱۱۵: خط ۱۰۷:
اين گروه پنج نفرى پس از اتمام اعمال حج، در مكه كنار كعبه جمع شدند و پيمان نامه ‏اى را با هدف مذكور امضا كردند، و آن را داخل كعبه زير خاک پنهان نمودند تا سندى براى التزام عملى آنان به پيمانشان باشد، و ابوعبيده را هم ناظر بين خود قرار دادند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۱.</ref> و اين گونه بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير «اصحاب صحيفه» را امامانى معرفى كرد كه مردم را به آتش جهنم دعوت مى‏ كنند.
اين گروه پنج نفرى پس از اتمام اعمال حج، در مكه كنار كعبه جمع شدند و پيمان نامه ‏اى را با هدف مذكور امضا كردند، و آن را داخل كعبه زير خاک پنهان نمودند تا سندى براى التزام عملى آنان به پيمانشان باشد، و ابوعبيده را هم ناظر بين خود قرار دادند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۱.</ref> و اين گونه بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير «اصحاب صحيفه» را امامانى معرفى كرد كه مردم را به آتش جهنم دعوت مى‏ كنند.


'''د) افشای خبر صحیفه در سقیفه'''
==== د) افشای خبر صحیفه در سقیفه ====
 
خبر صحيفه ملعونه همچنان مكتوم بود تا لحظه ‏اى كه در غوغاى سقيفه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را به اجبار براى [[بیعت]] با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] آوردند، در حالى كه شمشيرها بر سر او گرفته و طناب بر گردن حضرت انداخته بودند! در آن حال كه مسجد پيامبر صلى الله عليه وآله مملو از جمعيت بود، حضرت فرمود:
خبر صحيفه ملعونه همچنان مكتوم بود تا لحظه ‏اى كه در غوغاى سقيفه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را به اجبار براى [[بیعت]] با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] آوردند، در حالى كه شمشيرها بر سر او گرفته و طناب بر گردن حضرت انداخته بودند! در آن حال كه مسجد پيامبر صلى الله عليه وآله مملو از جمعيت بود، حضرت فرمود:


خط ۱۲۷: خط ۱۱۸:
هنگامى كه در غدير پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «بدانيد كه امامان دعوت كننده به آتش اصحاب صحيفه ‏اند»، اکثریت مردم منظور حضرت را متوجه نشدند، ولى در روز بيعت اجبارى بود كه همه مردم از اسرار صحيفه و سقيفه با خبر شدند و حجت بر همگان تمام شد و اساس غصب خلافت روشن گرديد.
هنگامى كه در غدير پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «بدانيد كه امامان دعوت كننده به آتش اصحاب صحيفه ‏اند»، اکثریت مردم منظور حضرت را متوجه نشدند، ولى در روز بيعت اجبارى بود كه همه مردم از اسرار صحيفه و سقيفه با خبر شدند و حجت بر همگان تمام شد و اساس غصب خلافت روشن گرديد.


'''هـ) آمادگی مردم برای اجرای صحیفه'''
==== هـ) آمادگی مردم برای اجرای صحیفه ====
 
پس از امضاى صحيفه، مهم‏ترين مرحله براى هدف تعيين شده گردآورى افراد لازم بود كه به عنوان لشكر ضد على ‏عليه السلام بتواند وارد عمل شود. تشكيل اين سپاه كار مشكلى نبود، چرا كه بسيارى از تازه مسلمانان كسانى بودند كه پدران و اقوامشان در جنگ ‏ها به دست على ‏عليه السلام كشته شده بودند و كينه ‏هايى از آن حضرت در دل داشتند.
پس از امضاى صحيفه، مهم‏ترين مرحله براى هدف تعيين شده گردآورى افراد لازم بود كه به عنوان لشكر ضد على ‏عليه السلام بتواند وارد عمل شود. تشكيل اين سپاه كار مشكلى نبود، چرا كه بسيارى از تازه مسلمانان كسانى بودند كه پدران و اقوامشان در جنگ ‏ها به دست على ‏عليه السلام كشته شده بودند و كينه ‏هايى از آن حضرت در دل داشتند.


خط ۱۳۷: خط ۱۲۷:
عده ‏اى ديگر در اين فكر بودند كه اگر براى اسلام زحمتى كشيده ‏اند پس بايد در آينده آن سهمى داشته باشند، و افكارى از اين دست كه جوشش آن در دل‏هاى تازه از جاهليت بيرون آمده، غضبِ جهالت را به فوران و طمع‏ هاى رياست را به هيجان مى ‏آورد.
عده ‏اى ديگر در اين فكر بودند كه اگر براى اسلام زحمتى كشيده ‏اند پس بايد در آينده آن سهمى داشته باشند، و افكارى از اين دست كه جوشش آن در دل‏هاى تازه از جاهليت بيرون آمده، غضبِ جهالت را به فوران و طمع‏ هاى رياست را به هيجان مى ‏آورد.


'''و) صحيفه تكميلى دوم'''
==== و) صحيفه تكميلى دوم ====
 
در چنين شرايطى افراد سرشناسى كه هر يک گروهى از مردم را تحت فرمان خود داشتند به پيمان نامه مزبور فرا خوانده شدند، و خيلى سريع‏تر از آنچه انتظار مى‏رفت پاسخ مثبت دادند و در فاصله كمتر از پانزده روز از صحيفه اول، قانون‏ نامه اساسى منافقين به عنوان صحيفه ملعونه دوم تدوين شد و در مدينه در خانه ابوبكر به امضاى ۳۴ تن از سردمداران آنان رسيد كه عبارت بودند از:
در چنين شرايطى افراد سرشناسى كه هر يک گروهى از مردم را تحت فرمان خود داشتند به پيمان نامه مزبور فرا خوانده شدند، و خيلى سريع‏تر از آنچه انتظار مى‏رفت پاسخ مثبت دادند و در فاصله كمتر از پانزده روز از صحيفه اول، قانون‏ نامه اساسى منافقين به عنوان صحيفه ملعونه دوم تدوين شد و در مدينه در خانه ابوبكر به امضاى ۳۴ تن از سردمداران آنان رسيد كه عبارت بودند از:


خط ۱۸۱: خط ۱۷۰:
خدا و رسولش خون او را مباح و قتل او را حلال كرده ‏اند. الحمد للَّه ربّ العالمين.<ref>بحارالانوار: ج۲۸ ص۱۰۳، ۱۰۴.</ref>
خدا و رسولش خون او را مباح و قتل او را حلال كرده ‏اند. الحمد للَّه ربّ العالمين.<ref>بحارالانوار: ج۲۸ ص۱۰۳، ۱۰۴.</ref>


'''تحلیل اعتقادی'''
==== تحلیل اعتقادی ====
 
'''تحلیل اعتقادی اول'''
'''تحلیل اعتقادی اول'''


اين اساس نامه [[سقیفه]] به عنوان يک قانون ‏نامه دائمى بر ضد غدير و امامان برگزيده الهى تنظيم شد. به همين جهت براى فريب مردم آن روز و نسل‏ هاى آينده، با حيله ‏گرى تمام در آن به آيات قرآن استشهاد كردند و از پايه ‏هاى مسلَّم اسلام به عنوان ابزارى بر ضد فرامين الهى استفاده كامل نمودند. اين نهايت فتنه ‏گرى اصحاب سقيفه را مى ‏رساند كه اينچنين آينده ‏هاى دور و نزديک پيروان خود را پيش ‏بينى كرده ‏اند.
اين اساس نامه [[سقیفه]] به عنوان يک قانون ‏نامه دائمى بر ضد غدير و امامان برگزيده الهى تنظيم شد. به همين جهت براى فريب مردم آن روز و نسل‏ هاى آينده، با حيله ‏گرى تمام در آن به آيات قرآن استشهاد كردند و از پايه ‏هاى مسلَّم اسلام به عنوان ابزارى بر ضد فرامين الهى استفاده كامل نمودند. اين نهايت فتنه ‏گرى اصحاب سقيفه را مى ‏رساند كه اينچنين آينده ‏هاى دور و نزديک پيروان خود را پيش ‏بينى كرده ‏اند.


'''الف) سوء استفاده از عنوان مهاجر و انصار'''
==== الف) سوء استفاده از عنوان مهاجر و انصار ====
 
از مدح مهاجرين و انصار در قرآن، به نفع اين چند نفرى كه اساس نامه سقيفه را تهيه كرده ‏اند سوء استفاده شده، گويا همه مهاجرين و انصار از اين صحيفه باخبر بوده ‏اند، در حالى كه آن را ۳۴ نفر مخفيانه و بدون اطلاع احدى از مهاجرين و انصار تدوين كرده ‏اند.
از مدح مهاجرين و انصار در قرآن، به نفع اين چند نفرى كه اساس نامه سقيفه را تهيه كرده ‏اند سوء استفاده شده، گويا همه مهاجرين و انصار از اين صحيفه باخبر بوده ‏اند، در حالى كه آن را ۳۴ نفر مخفيانه و بدون اطلاع احدى از مهاجرين و انصار تدوين كرده ‏اند.


خط ۱۹۵: خط ۱۸۲:
آيا پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير خلافت را بر عهده مسلمين گذاشت؟ آيا حتى يک مورد وجود دارد كه پيامبر صلى الله عليه و آله چنين مطلبى فرموده باشد تا مردم هم در اين جهت پيرو آن حضرت باشند؟!!
آيا پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير خلافت را بر عهده مسلمين گذاشت؟ آيا حتى يک مورد وجود دارد كه پيامبر صلى الله عليه و آله چنين مطلبى فرموده باشد تا مردم هم در اين جهت پيرو آن حضرت باشند؟!!


'''ب) استفاده از تعصبات جاهلی'''
==== ب) استفاده از تعصبات جاهلی ====
 
گاهى از تعصبات جاهلى و عواطف مردم براى زير پا گذاشتن فرمان الهى سوء استفاده شده است. براى اين ادعا كه پيامبر صلى الله عليه و آله خليفه ‏اى تعيين نكرده مسئله ارث بردن حكومت را مانند سلاطين مطرح كرده ‏اند؛ در حالى كه درباره امامان‏ عليهم السلام مسئله مربوط به انحصار چنين لياقتى در ايشان است و اينكه هيچ كس جز ايشان صلاحيت چنين مقامى را ندارد.
گاهى از تعصبات جاهلى و عواطف مردم براى زير پا گذاشتن فرمان الهى سوء استفاده شده است. براى اين ادعا كه پيامبر صلى الله عليه و آله خليفه ‏اى تعيين نكرده مسئله ارث بردن حكومت را مانند سلاطين مطرح كرده ‏اند؛ در حالى كه درباره امامان‏ عليهم السلام مسئله مربوط به انحصار چنين لياقتى در ايشان است و اينكه هيچ كس جز ايشان صلاحيت چنين مقامى را ندارد.


از سوى ديگر مسئله سهيم بودن همه مسلمين را در خلافت مطرح كرده ‏اند در حالى كه خلافت بيت ‏المال نيست تا همه در آن شريك باشند، بلكه انتخاب بهترين است كه توسط پروردگار انجام مى ‏گيرد، و هيچ كس نمى ‏تواند مانند خداوند بهترين را معين كند.
از سوى ديگر مسئله سهيم بودن همه مسلمين را در خلافت مطرح كرده ‏اند در حالى كه خلافت بيت ‏المال نيست تا همه در آن شريك باشند، بلكه انتخاب بهترين است كه توسط پروردگار انجام مى ‏گيرد، و هيچ كس نمى ‏تواند مانند خداوند بهترين را معين كند.


'''ج) مطرح کردن خلافت به عنوان سلطنت'''
==== ج) مطرح کردن خلافت به عنوان سلطنت ====
 
جهت ديگر ارتباط دادن خلافت با دولتمندى اغنياست. گويا خلافت سلطنتى است كه هر كس آن را به دست گرفت ثروت اندوزى را آغاز مى‏ كند و اغنيا را گرد خود جمع مى‏ كند!
جهت ديگر ارتباط دادن خلافت با دولتمندى اغنياست. گويا خلافت سلطنتى است كه هر كس آن را به دست گرفت ثروت اندوزى را آغاز مى‏ كند و اغنيا را گرد خود جمع مى‏ كند!


لذا براى پيشگيرى از اين مشكل بايد خليفه عوض شود و در يک خاندان نماند تا همه ثروت نزد آنان نماند. البته حاكمان سقيفه چنين كردند و اين كارشان در زمان عثمان به اوج خود رسيد كه مردم بر او شوريدند و او را كشتند.
لذا براى پيشگيرى از اين مشكل بايد خليفه عوض شود و در يک خاندان نماند تا همه ثروت نزد آنان نماند. البته حاكمان سقيفه چنين كردند و اين كارشان در زمان عثمان به اوج خود رسيد كه مردم بر او شوريدند و او را كشتند.


'''د) رأى اهل هر زمانى براى خود!'''
==== د) رأى اهل هر زمانى براى خود! ====
 
اينكه افزوده‏ اند: «بر اهل هر زمانى كسى كه صلاحيت خلافت را دارد مخفى نمى ‏ماند»، تاريخ به خوبى نشان داده كه بر اهل هر زمانى آنكه صلاحيت خلافت را داشته مخفى مانده است!
اينكه افزوده‏ اند: «بر اهل هر زمانى كسى كه صلاحيت خلافت را دارد مخفى نمى ‏ماند»، تاريخ به خوبى نشان داده كه بر اهل هر زمانى آنكه صلاحيت خلافت را داشته مخفى مانده است!


چنانكه به جاى على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام كه از هر جهت صلاحيت خلافت داشت، نالايق‏ ترين افراد جاى او را گرفتند.
چنانكه به جاى على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام كه از هر جهت صلاحيت خلافت داشت، نالايق‏ ترين افراد جاى او را گرفتند.


'''هـ) سوء استفاده از آیه تقوی'''
==== هـ) سوء استفاده از آیه تقوی ====
 
آيه كلى «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّه أَتْقاكُمْ» را در برابر كلام صريح پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير قرار دادن به معناى جسارت به ساحت مقدس خدا و رسول است. خداوند كه خلافت را منحصر در دوازده امام فرموده در واقع آنان را با تقوى‏ترين مردم هر زمان معرفى نموده است. واقعاً بايد پرسيد: كداميک از خلفاى سقيفه نشان دادند كه با تقواترين مردم هستند؟ و بايد سؤال كرد: در زمان هر يک از ائمه‏ عليهم السلام چه كسى را با تقوى‏ تر از آن امام معصوم مى ‏توان يافت؟
آيه كلى «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّه أَتْقاكُمْ» را در برابر كلام صريح پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير قرار دادن به معناى جسارت به ساحت مقدس خدا و رسول است. خداوند كه خلافت را منحصر در دوازده امام فرموده در واقع آنان را با تقوى‏ترين مردم هر زمان معرفى نموده است. واقعاً بايد پرسيد: كداميک از خلفاى سقيفه نشان دادند كه با تقواترين مردم هستند؟ و بايد سؤال كرد: در زمان هر يک از ائمه‏ عليهم السلام چه كسى را با تقوى‏ تر از آن امام معصوم مى ‏توان يافت؟


'''و) سوء استفاده از تساوى حقوق مسلمين'''
==== و) سوء استفاده از تساوى حقوق مسلمين ====
 
اينكه حقوق همه مسلمين مساوى است، در برابر ظلم عظيمى است كه خلفاى سقيفه بر مردم روا داشتند و نگذاشتند حقوق همه مسلمانان حفظ شود، بلكه حق عده ‏اى را حفظ كردند و حق عده ‏اى ديگر را پايمال نمودند.
اينكه حقوق همه مسلمين مساوى است، در برابر ظلم عظيمى است كه خلفاى سقيفه بر مردم روا داشتند و نگذاشتند حقوق همه مسلمانان حفظ شود، بلكه حق عده ‏اى را حفظ كردند و حق عده ‏اى ديگر را پايمال نمودند.


خط ۲۲۵: خط ۲۰۷:
پيداست كه امامت شايستگى‏ هايى لازم دارد كه فقط با دارا بودن آنها كسى مى ‏تواند در آن منصب قرار بگيرد، وگرنه خلفاى نالايق همان ثمرات شوم سقيفه را به دنبال خواهند داشت كه به آبروى اصل اسلام هم ضربه زدند و باعث شرمندگى خود و همه اهل اسلام در برابر ملل ديگر شدند.
پيداست كه امامت شايستگى‏ هايى لازم دارد كه فقط با دارا بودن آنها كسى مى ‏تواند در آن منصب قرار بگيرد، وگرنه خلفاى نالايق همان ثمرات شوم سقيفه را به دنبال خواهند داشت كه به آبروى اصل اسلام هم ضربه زدند و باعث شرمندگى خود و همه اهل اسلام در برابر ملل ديگر شدند.


'''ز) سوء استفاده از اتحاد و عدم تفرقه'''
==== ز) سوء استفاده از اتحاد و عدم تفرقه ====
 
تمسک به «جماعت مسلمين» و خليفه اين چنينى را نماينده آنان معرفى كردن بهانه ‏اى است براى ظلم آزادانه و بى‏ قيد و شرط، به طورى كه هر كس در برابر آن قد عَلَم كرد به جرم مخالفت با جماعت مسلمين و بر هم زدن اتحادِ آنان بايد كشته شود!
تمسک به «جماعت مسلمين» و خليفه اين چنينى را نماينده آنان معرفى كردن بهانه ‏اى است براى ظلم آزادانه و بى‏ قيد و شرط، به طورى كه هر كس در برابر آن قد عَلَم كرد به جرم مخالفت با جماعت مسلمين و بر هم زدن اتحادِ آنان بايد كشته شود!


باز مى ‏بينيم از جعل و تحريف فرمايشات پيامبر صلى الله عليه و آله ابا نداشته ‏اند و به آن حضرت نسبت داده ‏اند كه «امّت من هيچ‏گاه بر گمراهى متفق نخواهند شد»، در حالى كه حتى به اقرار اهل سقيفه بارها و بارها امت بر باطل متفق شده ‏اند، تا آنجا كه يزيد را پذيرفته ‏اند و حسين عزيزعليه السلام را سر بريده ‏اند! آيا اين اتحاد مردم بر حق بوده است؟ آيا بايد چشم و گوش بسته پيرو چنين اتحادى شد؟!
باز مى ‏بينيم از جعل و تحريف فرمايشات پيامبر صلى الله عليه و آله ابا نداشته ‏اند و به آن حضرت نسبت داده ‏اند كه «امّت من هيچ‏گاه بر گمراهى متفق نخواهند شد»، در حالى كه حتى به اقرار اهل سقيفه بارها و بارها امت بر باطل متفق شده ‏اند، تا آنجا كه يزيد را پذيرفته ‏اند و حسين عزيزعليه السلام را سر بريده ‏اند! آيا اين اتحاد مردم بر حق بوده است؟ آيا بايد چشم و گوش بسته پيرو چنين اتحادى شد؟!


'''ح) چراغ سبز صحیفه برای پیروان سقیفه'''
==== ح) چراغ سبز صحیفه برای پیروان سقیفه ====
 
آنچه در فرازهاى صحيفه ملعونه دوم ديده مى‏ شود زيربناهايى بود كه توسط بنيان گذاران سقيفه به عنوان چراغ سبز براى پيروانشان از يک سو و چراغ خطر براى آنان از سوى ديگر پى‏ ريزى شد؛ و بعدها احاديث جعلى بر اين مبنا ساخته شد تا خلافتى كه استمرار همان خط و ضد امامان غدير بود بتواند به حيات خود ادامه دهد و سد راه هميشه غدير باشد.
آنچه در فرازهاى صحيفه ملعونه دوم ديده مى‏ شود زيربناهايى بود كه توسط بنيان گذاران سقيفه به عنوان چراغ سبز براى پيروانشان از يک سو و چراغ خطر براى آنان از سوى ديگر پى‏ ريزى شد؛ و بعدها احاديث جعلى بر اين مبنا ساخته شد تا خلافتى كه استمرار همان خط و ضد امامان غدير بود بتواند به حيات خود ادامه دهد و سد راه هميشه غدير باشد.


'''تحلیل اعتقادی دوم'''
==== تحلیل اعتقادی دوم ====
 
اكنون نوبت آن است كه ارتباط فرعونيت با صحيفه ملعونه روشن گردد. آنچه از فرعون معروف است و به عنوان شاخص ‏ترين جهت او بايد نشان داده شود ادعاى خدايى اوست، كه قرآن بدان تصريح دارد و در تواريخ مختلف هم ثبت شده است.
اكنون نوبت آن است كه ارتباط فرعونيت با صحيفه ملعونه روشن گردد. آنچه از فرعون معروف است و به عنوان شاخص ‏ترين جهت او بايد نشان داده شود ادعاى خدايى اوست، كه قرآن بدان تصريح دارد و در تواريخ مختلف هم ثبت شده است.


خط ۲۴۷: خط ۲۲۶:
هم روايات در اين باره وارد شده و هم عملاً اين عنوان را نشان داده ‏اند!
هم روايات در اين باره وارد شده و هم عملاً اين عنوان را نشان داده ‏اند!


'''الف) فرعونیت سقیفه در آغاز'''
==== الف) فرعونیت سقیفه در آغاز ====
 
فرعونيت عملى به اين شرح است كه بزرگ‏ترين فرمان خدا را كه ولايت و خلافت و امامت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام بود علناً زير پا گذاشتند و نه تنها از آن سر بر تافتند بلكه در برابر خداوند خليفه ‏اى معرفى كردند، و تا آنجا پيش رفتند كه خليفة اللَّه را به بيعت با خليفه خود اجبار نمودند؛ و اين گونه به پروردگار نشان دادند كه ما اراده خود را بر كرسى نشانديم و امر تو را بر زمين زديم، اگر چه در واقع خداوند بود كه به آنان مهلت مى ‏داد همان گونه كه به فرعون مهلت داد.
فرعونيت عملى به اين شرح است كه بزرگ‏ترين فرمان خدا را كه ولايت و خلافت و امامت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام بود علناً زير پا گذاشتند و نه تنها از آن سر بر تافتند بلكه در برابر خداوند خليفه ‏اى معرفى كردند، و تا آنجا پيش رفتند كه خليفة اللَّه را به بيعت با خليفه خود اجبار نمودند؛ و اين گونه به پروردگار نشان دادند كه ما اراده خود را بر كرسى نشانديم و امر تو را بر زمين زديم، اگر چه در واقع خداوند بود كه به آنان مهلت مى ‏داد همان گونه كه به فرعون مهلت داد.


خط ۲۵۷: خط ۲۳۵:
آيا ادعاى خدايى عملاً بالاتر از اين مى ‏تواند باشد؟ آيا فرعون توانست تا چنين مراحلى پيش رود؟
آيا ادعاى خدايى عملاً بالاتر از اين مى ‏تواند باشد؟ آيا فرعون توانست تا چنين مراحلى پيش رود؟


'''ب) فرعونیت سقیفه در روزگار قدرت'''
==== ب) فرعونیت سقیفه در روزگار قدرت ====
 
اينها در روزهايى بود كه محتاطانه ادعاى خدايى مى‏ كردند، و روزى كه بر كرسى قدرت تكيه زدند چنان با جهلشان بى ‏باكانه در همه فرامين الهى با پروردگار به ضديت برخاستند كه بدعت در احكام دين را امرى عادى تلقى كردند.
اينها در روزهايى بود كه محتاطانه ادعاى خدايى مى‏ كردند، و روزى كه بر كرسى قدرت تكيه زدند چنان با جهلشان بى ‏باكانه در همه فرامين الهى با پروردگار به ضديت برخاستند كه بدعت در احكام دين را امرى عادى تلقى كردند.


خط ۲۶۹: خط ۲۴۶:
خلاصه اينكه عملاً ادعاى خدايى را به آنجا رساندند كه هر كارى بر خلاف قرآن هم مى‏ كردند، به جاى آنكه منقصتى براى آنان باشد به حساب فضيلت گذاشته مى‏ شد؛ و مردم را اين گونه به تقدم خود بر خداوند قانع كرده بودند.
خلاصه اينكه عملاً ادعاى خدايى را به آنجا رساندند كه هر كارى بر خلاف قرآن هم مى‏ كردند، به جاى آنكه منقصتى براى آنان باشد به حساب فضيلت گذاشته مى‏ شد؛ و مردم را اين گونه به تقدم خود بر خداوند قانع كرده بودند.


'''ج) شکایات علی علیه السلام از فرعونیت سقیفه'''
==== ج) شکایات علی علیه السلام از فرعونیت سقیفه ====
 
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به عنوان شكايت از فرعونيت سقيفه مى ‏فرمايد: به خدا قسم، زمامداران قبل از من امور عظيمى را انجام دادند كه در آنها عمداً با پيامبر صلى الله عليه و آله مخالفت كردند.<ref>کتاب سلیم: ص۲۶۲.</ref>و نیز می فرماید:
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به عنوان شكايت از فرعونيت سقيفه مى ‏فرمايد: به خدا قسم، زمامداران قبل از من امور عظيمى را انجام دادند كه در آنها عمداً با پيامبر صلى الله عليه و آله مخالفت كردند.<ref>کتاب سلیم: ص۲۶۲.</ref>و نیز می فرماید:


خط ۲۸۱: خط ۲۵۷:
و از همين جاست كه پيامبر صلى الله عليه و آله مى ‏فرمايد: «روز قيامت امت من در پنج گروه نزد من وارد مى ‏شوند: يک دسته گروهِ فرعون امت است...».<ref>الیقین: ص۳۶۴، ۴۴۴. مراجعه شود به کتاب: غدیر در قرآن: ج۳ ص۱۷۷.</ref>
و از همين جاست كه پيامبر صلى الله عليه و آله مى ‏فرمايد: «روز قيامت امت من در پنج گروه نزد من وارد مى ‏شوند: يک دسته گروهِ فرعون امت است...».<ref>الیقین: ص۳۶۴، ۴۴۴. مراجعه شود به کتاب: غدیر در قرآن: ج۳ ص۱۷۷.</ref>


'''د) فرعون سقیفه در برابر ابلیس'''
==== د) فرعون سقیفه در برابر ابلیس ====
 
معناى اين خودكامگى و قد عَلَم كردن در برابر پروردگار را از اين حديث به خوبى در مى ‏يابيم:
معناى اين خودكامگى و قد عَلَم كردن در برابر پروردگار را از اين حديث به خوبى در مى ‏يابيم:


خط ۳۰۱: خط ۲۷۶:
اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:
اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:


'''متن دعا'''
==== متن دعا ====
 
يكى از فرازهاى دعاى بعد از نماز عيد غدير چنين است:
يكى از فرازهاى دعاى بعد از نماز عيد غدير چنين است:


خط ۳۰۹: خط ۲۸۳:
پروردگارا، از تو كامل شدن نعمتت را بر ما مى‏ خواهم... ، و مرا از تكذيب كنندگانِ دعوت كننده به آتش قرار مده؛ آنان كه با اوليائشان در روز قيامت از نكوهش شدگانند.
پروردگارا، از تو كامل شدن نعمتت را بر ما مى‏ خواهم... ، و مرا از تكذيب كنندگانِ دعوت كننده به آتش قرار مده؛ آنان كه با اوليائشان در روز قيامت از نكوهش شدگانند.


'''نتیجه اعتقادی'''
==== نتیجه اعتقادی ====
 
دو قسمت از آيه در دعاى مزبور با تغييرى در عبارت -  كه مقتضاى سياق دعا بوده -  آورده شده است: يكى دعوت به آتش و ديگرى مقبوح بودن دشمنان ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام.
دو قسمت از آيه در دعاى مزبور با تغييرى در عبارت -  كه مقتضاى سياق دعا بوده -  آورده شده است: يكى دعوت به آتش و ديگرى مقبوح بودن دشمنان ولايت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام.


خط ۳۳۷: خط ۳۱۰:
از اينجاست كه در غدير، آينده ‏اى نگران كننده به عنوان زنگ خطر در گوش مردم به صدا در آمد. اين مهم به‏ گونه ‏هاى مختلفى به مردم ارائه شد و از حد تصريح هم گذشت؛ و شايد بتوان ادعا كرد كه نيمى از وقت غدير صرف اين جهت شد. نمونه‏ هاى بارز اين مسئله را در دو جلوه مى ‏توان ديد:
از اينجاست كه در غدير، آينده ‏اى نگران كننده به عنوان زنگ خطر در گوش مردم به صدا در آمد. اين مهم به‏ گونه ‏هاى مختلفى به مردم ارائه شد و از حد تصريح هم گذشت؛ و شايد بتوان ادعا كرد كه نيمى از وقت غدير صرف اين جهت شد. نمونه‏ هاى بارز اين مسئله را در دو جلوه مى ‏توان ديد:


'''پيشگويى از امامان ضلالت'''
=== پيشگويى از امامان ضلالت ===
 
صراحت به ظهور امامان ضلالت و انحراف بعد از پيامبر صلى الله عليه وآله و مقابله آنان با امامان معرفى شده در غدير و حتى غلبه آنان، مردم را متوجه خطر جدى مى‏ نمود.
صراحت به ظهور امامان ضلالت و انحراف بعد از پيامبر صلى الله عليه وآله و مقابله آنان با امامان معرفى شده در غدير و حتى غلبه آنان، مردم را متوجه خطر جدى مى‏ نمود.


'''پيشگويى از نفاق و ضعف ايمان مردم بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله'''
==== پيشگويى از نفاق و ضعف ايمان مردم بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله ====
 
تصريح به نفاق گروه‏ هايى از مردم و ضعف ايمان عده ‏اى ديگر كه به راحتى در اختيار امامان ضلالت قرار مى‏ گيرند، و به عنوان اعوان و ياران گمراهى زمينه را براى غلبه ضد اسلام از درون آماده مى‏ كنند، بيدار باشى ديگر از غدير بود.
تصريح به نفاق گروه‏ هايى از مردم و ضعف ايمان عده ‏اى ديگر كه به راحتى در اختيار امامان ضلالت قرار مى‏ گيرند، و به عنوان اعوان و ياران گمراهى زمينه را براى غلبه ضد اسلام از درون آماده مى‏ كنند، بيدار باشى ديگر از غدير بود.


خط ۴۵۸: خط ۴۲۹:


يكى از نتايج آن بلكه از همه مهم‏تر اين است كه لازمه اثبات چنين محتواى بلندى، عدم مشروعيت هر ولايتى بدون اذن پروردگار متعال و با انتخاب غير خداوند است كه خط بطلان بر هر دين و مذهبى مى‏ كشد كه غير از ولايت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام را پذيرفته باشند.
يكى از نتايج آن بلكه از همه مهم‏تر اين است كه لازمه اثبات چنين محتواى بلندى، عدم مشروعيت هر ولايتى بدون اذن پروردگار متعال و با انتخاب غير خداوند است كه خط بطلان بر هر دين و مذهبى مى‏ كشد كه غير از ولايت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام را پذيرفته باشند.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[حدیث غدیر]] /  محور خطبه غدير: حديث غدير.
براى موارد بيشتر در مورد «ائمه ضلال» مراجعه شود به عنوان: [[صحیفه ملعونه اول]]، و عنوان: [[صحیفه ملعونه دوم]]، و عنوان: [[غصب خلافت]].


== <big>پانویس</big> ==
== <big>پانویس</big> ==