پرش به محتوا

آيه ۸۲ نساء و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:
اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:


=== '''۱-متن خطبه غدير''' ===
=== ۱-متن خطبه غدير ===
مَعاشِرَ النّاسِ، تَدَبَّرُوا القُرْآنَ وَ افْهَمُوا آياتِهِ، وَ انْظُرُوا الى مُحْكَماتِهِ وَ لا تَتَّبِعُوا مُتَشابِهَهُ، فَوَاللَّه لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَواجِرَهُ وَ لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ الا الَّذى انَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ الَىَّ وَ شائِلٌ بِعَضُدِهِ وَ رافِعُهُ بِيَدَىَّ وَ مُعْلِمُكُمْ: انَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِىُّ بْنُ اَبيطالِبٍ اَخى وَ وَصِيّى، وَ مُوالاتُهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَنْزَلَها عَلَىَّ:
مَعاشِرَ النّاسِ، تَدَبَّرُوا القُرْآنَ وَ افْهَمُوا آياتِهِ، وَ انْظُرُوا الى مُحْكَماتِهِ وَ لا تَتَّبِعُوا مُتَشابِهَهُ، فَوَاللَّه لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَواجِرَهُ وَ لَنْ يُوضِحَ لَكُمْ تَفْسيرَهُ الا الَّذى انَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ الَىَّ وَ شائِلٌ بِعَضُدِهِ وَ رافِعُهُ بِيَدَىَّ وَ مُعْلِمُكُمْ: انَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِىُّ بْنُ اَبيطالِبٍ اَخى وَ وَصِيّى، وَ مُوالاتُهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَنْزَلَها عَلَىَّ:


اى مردم، در قرآن تدبر نماييد و آيات آن را بفهميد و در محكمات آن نظر كنيد و به دنبال متشابه آن نرويد، كه به خدا قسم باطن آن را براى شما بيان نمى‏ كند و تفسير آن را برايتان روشن نمى‏ كند مگر اين شخصى كه دست او را مى‏ گيرم و او را به سوى خود بالا مى ‏برم و بازوى او را مى‏ گيرم و با دو دست او را بلند مى ‏كنم و به شما مى‏ فهمانم كه هر كس من صاحب اختيار اويم اين على صاحب اختيار اوست، و او على بن ابى‏ طالب برادر و جانشين من است، و ولايتِ او از جانب خداوندِ عز و جل است كه بر من نازل كرده است.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۴ بخش ۳. </ref>
اى مردم، در قرآن تدبر نماييد و آيات آن را بفهميد و در محكمات آن نظر كنيد و به دنبال متشابه آن نرويد، كه به خدا قسم باطن آن را براى شما بيان نمى‏ كند و تفسير آن را برايتان روشن نمى‏ كند مگر اين شخصى كه دست او را مى‏ گيرم و او را به سوى خود بالا مى ‏برم و بازوى او را مى‏ گيرم و با دو دست او را بلند مى ‏كنم و به شما مى‏ فهمانم كه هر كس من صاحب اختيار اويم اين على صاحب اختيار اوست، و او على بن ابى‏ طالب برادر و جانشين من است، و ولايتِ او از جانب خداوندِ عز و جل است كه بر من نازل كرده است.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۴ بخش ۳. </ref>


=== '''۲-موقعيت تاريخى''' ===
=== ۲-موقعيت تاريخى ===
در اوائل خطبه غدير، قبل از معرفى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، پيامبرصلى الله عليه وآله به عنوان مقدمه ‏اى براى معرفى آن حضرت، موضوع تدبر در قرآن و توجه به محكم و متشابه آن را به ميان مى‏ آورد. براى اين منظور با اقتباس از آيه«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»، آن را به صورت فعل امر آورده است:«تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ».
در اوائل خطبه غدير، قبل از معرفى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، پيامبرصلى الله عليه وآله به عنوان مقدمه ‏اى براى معرفى آن حضرت، موضوع تدبر در قرآن و توجه به محكم و متشابه آن را به ميان مى‏ آورد. براى اين منظور با اقتباس از آيه«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ»، آن را به صورت فعل امر آورده است:«تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ».


خط ۳۴: خط ۳۴:
سپس قسم ياد كردند كه باطن و تفسير قرآن را بيان نمى‏ كند مگر اين كسى كه مى‏ خواهم دست او را بگيرم و او را بالا ببرم و بازوى او را بگيرم و با دستانم او را بلند كنم و به شما بفهمانم كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام اين على صاحب اختيار اوست، و ولايت او از طرف خدا نازل شده است.
سپس قسم ياد كردند كه باطن و تفسير قرآن را بيان نمى‏ كند مگر اين كسى كه مى‏ خواهم دست او را بگيرم و او را بالا ببرم و بازوى او را بگيرم و با دستانم او را بلند كنم و به شما بفهمانم كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام اين على صاحب اختيار اوست، و ولايت او از طرف خدا نازل شده است.


=== '''۳-موقعيت قرآنى''' ===
=== ۳-موقعيت قرآنى ===
آيه تدبر در قرآن در دو سوره ديده مى‏شود: در سوره نساء به دنبال دستور تدبر در قرآن به مطابقت مطالب آن با يكديگر و عدم وجود تضاد و تناقض در آن اشاره شده و مى ‏فرمايد:«وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً».
آيه تدبر در قرآن در دو سوره ديده مى‏شود: در سوره نساء به دنبال دستور تدبر در قرآن به مطابقت مطالب آن با يكديگر و عدم وجود تضاد و تناقض در آن اشاره شده و مى ‏فرمايد:«وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً».


خط ۴۱: خط ۴۱:
در آيه ۶۸ سوره مؤمنون نيز تعبير«أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ يَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِينَ»آمده است.
در آيه ۶۸ سوره مؤمنون نيز تعبير«أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ يَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِينَ»آمده است.


=== '''۴-تحليل اعتقادى''' ===
=== ۴-تحليل اعتقادى ===
مسير سخن پيامبرصلى الله عليه وآله در اين فراز خطبه غدير تفسير گونه‏ اى بر دو آيه تدبّر و متشابهات است. حضرت ابتدا دستور به تدبّر و فهم قرآن مى‏ دهد، و سپس به پيروى از محكمات و پرهيز از متشابهات امر مى ‏كند. آنگاه راه درک حقايق قرآن را نشان مى‏ دهد كه فقط امامان‏ عليهم السلام هستند، كه نقطه مقابل آن منع از پيروى ديگران درباره قرآن خواهد بود. پس آنچه از اين فراز استفاده مى‏شود در چهار نقطه قابل توجه است:
مسير سخن پيامبرصلى الله عليه وآله در اين فراز خطبه غدير تفسير گونه‏ اى بر دو آيه تدبّر و متشابهات است. حضرت ابتدا دستور به تدبّر و فهم قرآن مى‏ دهد، و سپس به پيروى از محكمات و پرهيز از متشابهات امر مى ‏كند. آنگاه راه درک حقايق قرآن را نشان مى‏ دهد كه فقط امامان‏ عليهم السلام هستند، كه نقطه مقابل آن منع از پيروى ديگران درباره قرآن خواهد بود. پس آنچه از اين فراز استفاده مى‏شود در چهار نقطه قابل توجه است:


==== '''الف. تدبر در قرآن''' ====
==== الف. تدبر در قرآن ====
تدبّر به معناى دقت در معناى قرآن و سعى در درک همه جانبه آيات آن است كه در خطبه غدير با عطف يك جمله توضيحى (تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آياتِه)نكات پربارى از آن قابل استفاده است كه به سه نكته اشاره مى‏ كنيم:
تدبّر به معناى دقت در معناى قرآن و سعى در درک همه جانبه آيات آن است كه در خطبه غدير با عطف يك جمله توضيحى (تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آياتِه)نكات پربارى از آن قابل استفاده است كه به سه نكته اشاره مى‏ كنيم:


===== '''نكته اول: تدبر كليد استفاده از قرآن''' =====
===== نكته اول: تدبر كليد استفاده از قرآن =====
تدبر آغازى براى استفاده از مواد خام در آيات قرآنى است. يعنى تا در قرآن تدبر نكرده ‏ايم اصلاً خبر نداريم چه گنج گرانقدرى در اختيار ماست، و مانند ظرف در بسته ‏اى است كه كمتر متوجه اعماق آن مى‏ شويم. ولى هر چه بيشتر تدبر نماييم سؤالات مختلفى از زواياى متعدد به ميان مى ‏آيد و نياز به پاسخ آنها احساس مى ‏شود.
تدبر آغازى براى استفاده از مواد خام در آيات قرآنى است. يعنى تا در قرآن تدبر نكرده ‏ايم اصلاً خبر نداريم چه گنج گرانقدرى در اختيار ماست، و مانند ظرف در بسته ‏اى است كه كمتر متوجه اعماق آن مى‏ شويم. ولى هر چه بيشتر تدبر نماييم سؤالات مختلفى از زواياى متعدد به ميان مى ‏آيد و نياز به پاسخ آنها احساس مى ‏شود.


===== '''نكته دوم: تدبر كليد فهم قرآن''' =====
===== نكته دوم: تدبر كليد فهم قرآن =====
تدبر و تفكر در قرآن نقطه شروعى براى فهميدن آن است. البته اصل فهم و درک كامل حقايق قرآن از عهده فكر ما بيرون است و راه دست يافتن به آن را غدير به ما نشان داده است. با تدبر متوجه درياى عميق و گسترده قرآن مى ‏شويم و در جستجوى راه‏ هاى فهميدن آن تلاش مى‏ كنيم.
تدبر و تفكر در قرآن نقطه شروعى براى فهميدن آن است. البته اصل فهم و درک كامل حقايق قرآن از عهده فكر ما بيرون است و راه دست يافتن به آن را غدير به ما نشان داده است. با تدبر متوجه درياى عميق و گسترده قرآن مى ‏شويم و در جستجوى راه‏ هاى فهميدن آن تلاش مى‏ كنيم.


تا كسى تدبر در قرآن نكرده هرگز به فكر جستجوى مرواريدهاى ناب اين اقيانوس نمى‏ افتد، و آنگاه كه تدبر و تفكر قواى جستجوگر بشر را به حركت در آورد و سپس احساس كرد با فكر خود نمى ‏تواند به اعماق آن دست يابد، بى ‏اختيار سراغ راه آشنايانى مى‏ رود كه از همه جوانب قرآن آگاهى كامل دارند و مورد اعتمادند.
تا كسى تدبر در قرآن نكرده هرگز به فكر جستجوى مرواريدهاى ناب اين اقيانوس نمى‏ افتد، و آنگاه كه تدبر و تفكر قواى جستجوگر بشر را به حركت در آورد و سپس احساس كرد با فكر خود نمى ‏تواند به اعماق آن دست يابد، بى ‏اختيار سراغ راه آشنايانى مى‏ رود كه از همه جوانب قرآن آگاهى كامل دارند و مورد اعتمادند.


===== '''نكته سوم:  تدبر كليد حركت عقل و دل''' =====
===== نكته سوم:  تدبر كليد حركت عقل و دل =====
از همين ديدگاه تأكيد خاص خداوند در قرآن و نيز وادار كردن پيامبرصلى الله عليه وآله و امامان ‏عليهم السلام مردم به تدبر در قرآن را ملاحظه مى‏ كنيم، تا حركتى براى عقل‏ هاى مردم باشد و به سوى حيات حركت كنند.
از همين ديدگاه تأكيد خاص خداوند در قرآن و نيز وادار كردن پيامبرصلى الله عليه وآله و امامان ‏عليهم السلام مردم به تدبر در قرآن را ملاحظه مى‏ كنيم، تا حركتى براى عقل‏ هاى مردم باشد و به سوى حيات حركت كنند.


خط ۶۲: خط ۶۲:
امام صادق‏ عليه السلام ريشه تدبر در قرآن را صدور آن از جانب نور مطلق بيان مى ‏كند و مى ‏فرمايد: لَقَدْ تَجَلَّى اللَّه لِخَلْقِهِ فى كَلامِهِ وَ لكِنَّهُمْ لا يُبْصِرُونَ: خداوند در كلام خود بر خلقش تجلى فرموده، ولى او را نمى‏ بينند.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۰۷. </ref>يعنى بايد در جستجوى اين تجليات باشند تا با چشم دل آن را ببينند، و اين همان چيزى است كه با تدبر آغاز مى‏ شود.
امام صادق‏ عليه السلام ريشه تدبر در قرآن را صدور آن از جانب نور مطلق بيان مى ‏كند و مى ‏فرمايد: لَقَدْ تَجَلَّى اللَّه لِخَلْقِهِ فى كَلامِهِ وَ لكِنَّهُمْ لا يُبْصِرُونَ: خداوند در كلام خود بر خلقش تجلى فرموده، ولى او را نمى‏ بينند.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۰۷. </ref>يعنى بايد در جستجوى اين تجليات باشند تا با چشم دل آن را ببينند، و اين همان چيزى است كه با تدبر آغاز مى‏ شود.


==== '''ب. پرهيز از متشابهات قرآن''' ====
==== ب. پرهيز از متشابهات قرآن ====
اكنون كه بايد در قرآن تدبر و تفكر نماييم دو نقطه صعب ‏العبور پيش روى ما خواهد بود: يكى متشابهات و ديگرى تفسير محكمات:
اكنون كه بايد در قرآن تدبر و تفكر نماييم دو نقطه صعب ‏العبور پيش روى ما خواهد بود: يكى متشابهات و ديگرى تفسير محكمات:


===== '''اول: تفسير متشابهات''' =====
===== اول: تفسير متشابهات =====
درباره متشابهات خودِ قرآن مشكل را حل كرده و دستور پرهيز از اين نقطه ‏ها را داده است. آنجا كه مى‏ فرمايد:«كسانى كه در قلوبشان ميل به باطل است از پى متشابهات مى‏ روند تا فتنه بپا كنند و باطن آن آيات را به دست آورند»؛ يعنى اين در حالى است كه به باطن آيات متشابه دست نمى‏ يابند، چرا كه مى ‏فرمايد:«وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّه وَ الرَّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ» . لذا پيامبرصلى الله عليه وآله هم مفهوم آيه را فرموده:«لا تَتَّبِعُوا مُتَشابِهَهُ».
درباره متشابهات خودِ قرآن مشكل را حل كرده و دستور پرهيز از اين نقطه ‏ها را داده است. آنجا كه مى‏ فرمايد:«كسانى كه در قلوبشان ميل به باطل است از پى متشابهات مى‏ روند تا فتنه بپا كنند و باطن آن آيات را به دست آورند»؛ يعنى اين در حالى است كه به باطن آيات متشابه دست نمى‏ يابند، چرا كه مى ‏فرمايد:«وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّه وَ الرَّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ» . لذا پيامبرصلى الله عليه وآله هم مفهوم آيه را فرموده:«لا تَتَّبِعُوا مُتَشابِهَهُ».


===== '''دوم: تفسير محكمات''' =====
===== دوم: تفسير محكمات =====
تفسير محكمات و به عبارت ديگر استخراج باطن قرآن تا آنجا كه بشر تحمل نمايد و ظرفيت داشته باشد در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله با تعبير«انْظُرُوا الى مُحْكَماتِهِ»آمده است، كه منظور همان نگاه از روى تدبر و دقت است. يعنى در جايى كه نازل كننده قرآن شما را از تدبر در آيات متشابه بر حذر مى ‏دارد، بايد فكر و عقل و دقت خود را در فهم آيات محكم متمركز كنيد، و با صرف آن در آيات متشابه هم نيروى خود را هدر داده ‏ايد و هم به نتيجه‏ اى نمى ‏رسيد.
تفسير محكمات و به عبارت ديگر استخراج باطن قرآن تا آنجا كه بشر تحمل نمايد و ظرفيت داشته باشد در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله با تعبير«انْظُرُوا الى مُحْكَماتِهِ»آمده است، كه منظور همان نگاه از روى تدبر و دقت است. يعنى در جايى كه نازل كننده قرآن شما را از تدبر در آيات متشابه بر حذر مى ‏دارد، بايد فكر و عقل و دقت خود را در فهم آيات محكم متمركز كنيد، و با صرف آن در آيات متشابه هم نيروى خود را هدر داده ‏ايد و هم به نتيجه‏ اى نمى ‏رسيد.


===== '''ج. راه فهم باطن قرآن''' =====
===== ج. راه فهم باطن قرآن =====
عطشى كه با تدبر در قرآن براى درک حقايق آن بوجود مى ‏آيد، آرام نمى‏ گيرد جز با جرعه گوارايى كه از دست مفسِّران حقيقى آن گرفته شود، كه فقط چهارده معصوم‏ عليهم السلام هستند. تأكيد خاص مكتب اهل‏بيت ‏عليهم السلام را در اين باره مورد دقت قرار مى ‏دهيم:
عطشى كه با تدبر در قرآن براى درک حقايق آن بوجود مى ‏آيد، آرام نمى‏ گيرد جز با جرعه گوارايى كه از دست مفسِّران حقيقى آن گرفته شود، كه فقط چهارده معصوم‏ عليهم السلام هستند. تأكيد خاص مكتب اهل‏بيت ‏عليهم السلام را در اين باره مورد دقت قرار مى ‏دهيم:


'''اول: تأويل قرآن فقط در اختيار امامان‏ عليهم السلام'''
====== اول: تأويل قرآن فقط در اختيار امامان‏ عليهم السلام ======
 
در همين فراز خطبه غدير، پيامبرصلى الله عليه وآله با تأكيدات پشت سر هم در يک جمله، اين انحصار تأويل قرآن براى امامان‏ عليهم السلام را بيان فرموده است. تأكيدها چنين است: ابتدا قسم ياد مى‏ كند(فَوَ اللَّه)، و آنگاه از حرف نفى ابدى استفاده مى ‏كند(لَنْ يُبَيِّنَ ... لَنْ يُوضِحَ)، و سپس هر دو جهت باطن و تفسير قرآن را يادآور مى‏ شود(زَواجِرَهُ ... تَفْسيرَهُ)، و با اين تأكيدات مى‏ فرمايد: به خدا قسم، هرگز باطن قرآن و تفسير آن را بيان نمى ‏كند مگر على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام.
در همين فراز خطبه غدير، پيامبرصلى الله عليه وآله با تأكيدات پشت سر هم در يک جمله، اين انحصار تأويل قرآن براى امامان‏ عليهم السلام را بيان فرموده است. تأكيدها چنين است: ابتدا قسم ياد مى‏ كند(فَوَ اللَّه)، و آنگاه از حرف نفى ابدى استفاده مى ‏كند(لَنْ يُبَيِّنَ ... لَنْ يُوضِحَ)، و سپس هر دو جهت باطن و تفسير قرآن را يادآور مى‏ شود(زَواجِرَهُ ... تَفْسيرَهُ)، و با اين تأكيدات مى‏ فرمايد: به خدا قسم، هرگز باطن قرآن و تفسير آن را بيان نمى ‏كند مگر على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام.


خط ۸۴: خط ۸۳:
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اين رسالت قرآنى را چنين توصيف مى‏ فرمايد: اين قرآن است. از او بخواهيد كه با شما سخن بگويد، ولى هرگز با شما سخن نخواهد گفت، بلكه من بايد به شما خبر دهم. اگر درباره قرآن از من سؤال كنيد به شما خبر خواهم داد چون داناترين شما هستم.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۸۲ . </ref>
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام اين رسالت قرآنى را چنين توصيف مى‏ فرمايد: اين قرآن است. از او بخواهيد كه با شما سخن بگويد، ولى هرگز با شما سخن نخواهد گفت، بلكه من بايد به شما خبر دهم. اگر درباره قرآن از من سؤال كنيد به شما خبر خواهم داد چون داناترين شما هستم.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۸۲ . </ref>


'''دوم: نگرانى از تفسير نادرست قرآن'''
====== دوم: نگرانى از تفسير نادرست قرآن ======
 
در كنار آن همه تأكيد بر رسالت قرآنى امت اسلام و نشان دادن باب علمى كه بايد علوم قرآن را از آن سو دريافت كنند، آينده مسلمين در نظر پيامبرصلى الله عليه وآله همچنان نگران كننده است. در اين باره دو حديث جلوه‏ هاى مختلف اين نگرانى را نشان مى ‏دهد:
در كنار آن همه تأكيد بر رسالت قرآنى امت اسلام و نشان دادن باب علمى كه بايد علوم قرآن را از آن سو دريافت كنند، آينده مسلمين در نظر پيامبرصلى الله عليه وآله همچنان نگران كننده است. در اين باره دو حديث جلوه‏ هاى مختلف اين نگرانى را نشان مى ‏دهد:


خط ۹۲: خط ۹۰:
در حديث ديگرى سوء استفاده دشمنان داخلىِ اسلام از آيات قرآن به نفع خويش، به عنوان يكى از شديدترين موارد ترس از انحراف امت ذكر شده و با تعبير«جِدالُ مُنافِقٍ بِهِ»آمده<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۰۸ .</ref>.، يعنى: منافق بتواند با آيات قرآن در مقابل مسلمانان واقعى بحث كند!!
در حديث ديگرى سوء استفاده دشمنان داخلىِ اسلام از آيات قرآن به نفع خويش، به عنوان يكى از شديدترين موارد ترس از انحراف امت ذكر شده و با تعبير«جِدالُ مُنافِقٍ بِهِ»آمده<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۰۸ .</ref>.، يعنى: منافق بتواند با آيات قرآن در مقابل مسلمانان واقعى بحث كند!!


'''سوم: احاطه علم ائمه‏عليهم السلام به قرآن'''
====== سوم: احاطه علم ائمه ‏عليهم السلام به قرآن ======
 
خداوند به ائمه‏ عليهم السلام علمى عنايت كرده كه تمام جوانب علوم قرآن گوشه‏ اى از آن به حساب مى‏ آيد. اين احاطه علمى درباره قرآن -  كه خود دريايى عميق است -  در كلام امامان ‏عليهم السلام چنين توصيف شده است:
خداوند به ائمه‏ عليهم السلام علمى عنايت كرده كه تمام جوانب علوم قرآن گوشه‏ اى از آن به حساب مى‏ آيد. اين احاطه علمى درباره قرآن -  كه خود دريايى عميق است -  در كلام امامان ‏عليهم السلام چنين توصيف شده است:


خط ۱۰۸: خط ۱۰۵:
من فرزند پيامبرم، و علم كتابِ خدا نزد من است. در آن است آغاز خلقت و آنچه تا روز قيامت خواهد شد. در آن است خبر آسمان و زمين و خبر بهشت و جهنم و خبر آنچه اتفاق افتاده و آنچه به وقوع خواهد پيوست. من اينها را مى‏ دانم همان گونه كه به كف دستم مى‏ نگرم.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۰۱ ۹۸.</ref>
من فرزند پيامبرم، و علم كتابِ خدا نزد من است. در آن است آغاز خلقت و آنچه تا روز قيامت خواهد شد. در آن است خبر آسمان و زمين و خبر بهشت و جهنم و خبر آنچه اتفاق افتاده و آنچه به وقوع خواهد پيوست. من اينها را مى‏ دانم همان گونه كه به كف دستم مى‏ نگرم.<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۰۱ ۹۸.</ref>


'''د. غدير و سقيفه دو فرهنگ متقابل درباره قرآن'''
===== د. غدير و سقيفه دو فرهنگ متقابل درباره قرآن =====
 
با شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله، در همان آغاز راه دو فرهنگ قرآنى در پيشگاه كتاب اللَّه تشكيل يافت، و غدير با سرمايه نامتناهى از قرآن در برابر دستان خالى از قرآنِ سقيفه قرار گرفت.
با شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله، در همان آغاز راه دو فرهنگ قرآنى در پيشگاه كتاب اللَّه تشكيل يافت، و غدير با سرمايه نامتناهى از قرآن در برابر دستان خالى از قرآنِ سقيفه قرار گرفت.


خط ۱۶۶: خط ۱۶۲:
باز هم لطف خداوند شامل حال شيعيان و مؤمنين حقيقى شد كه ائمه ‏عليهم السلام خزانه‏ داران علم الهى هر از چند گاهى در فرصت‏ هاى مناسب آن پارچه در هم پيچيده مهر شده را باز مى ‏كردند و كلماتى اطمينان دهنده بر قلب‏ها از آن مى‏ خواندند و دريچه‏ هاى كوچكى از قرآن به روى ما باز مى‏ كردند، كه كتاب حاضر نيز از همان كلمات نورانى بر گرفته است.
باز هم لطف خداوند شامل حال شيعيان و مؤمنين حقيقى شد كه ائمه ‏عليهم السلام خزانه‏ داران علم الهى هر از چند گاهى در فرصت‏ هاى مناسب آن پارچه در هم پيچيده مهر شده را باز مى ‏كردند و كلماتى اطمينان دهنده بر قلب‏ها از آن مى‏ خواندند و دريچه‏ هاى كوچكى از قرآن به روى ما باز مى‏ كردند، كه كتاب حاضر نيز از همان كلمات نورانى بر گرفته است.


 
== '''پانویس''' ==
 
 
 
 
 
== '''پانویس''' ==