۲۲٬۹۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
فضيلتِ بى نهايت اميرالمؤمنين عليه السلام به شهادت قرآن | فضيلتِ بى نهايت اميرالمؤمنين عليه السلام به شهادت قرآن | ||
'''۱. حضور جدى قرآن در غدير''' | === '''۱. حضور جدى قرآن در غدير''' === | ||
حضور مستمر و متعدد قرآن از اول تا آخر واقعه غدير و حتى تكرار بعضى آيات در چند موقعيت آن، مى تواند نشانگر چند نتيجه گيرى باشد: | حضور مستمر و متعدد قرآن از اول تا آخر واقعه غدير و حتى تكرار بعضى آيات در چند موقعيت آن، مى تواند نشانگر چند نتيجه گيرى باشد: | ||
خط ۳۶: | خط ۳۵: | ||
ج) موضوع و شأن نزول آيات قرآن كريم نشانه مسائلى است كه غدير در توجه به آنها تأكيد بيشترى داشته است، كه در دو بُعد دوستى و دشمنى با ولايت و صاحب آن خواهد بود. | ج) موضوع و شأن نزول آيات قرآن كريم نشانه مسائلى است كه غدير در توجه به آنها تأكيد بيشترى داشته است، كه در دو بُعد دوستى و دشمنى با ولايت و صاحب آن خواهد بود. | ||
'''۲. استناد مفصل به قرآن در خطبه غدير''' | === '''۲. استناد مفصل به قرآن در خطبه غدير''' === | ||
خطابه غدير به عنوان بلندترين و مهمترين خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله تلقى مى شود. با در نظر گرفتن اينكه خود پيامبر صلى الله عليه و آله ختم نبوت است، و اينكه غدير در سال آخر عمر آن حضرت بوده و اينكه خطبه غدير به عنوان تعيين جانشين مطرح شده، استشهاد به آيات قرآن در جاى جاى خطبه بسيار جالب توجه است. | خطابه غدير به عنوان بلندترين و مهمترين خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله تلقى مى شود. با در نظر گرفتن اينكه خود پيامبر صلى الله عليه و آله ختم نبوت است، و اينكه غدير در سال آخر عمر آن حضرت بوده و اينكه خطبه غدير به عنوان تعيين جانشين مطرح شده، استشهاد به آيات قرآن در جاى جاى خطبه بسيار جالب توجه است. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۶: | ||
اين تعداد در حد يک سخنرانى و خطابه بسيار عجيب و قابل توجه است، و در هيچ يک از خطابه هاى پيامبر و ائمه عليهم السلام چنين حضور قرآنى ديده نمى شود. | اين تعداد در حد يک سخنرانى و خطابه بسيار عجيب و قابل توجه است، و در هيچ يک از خطابه هاى پيامبر و ائمه عليهم السلام چنين حضور قرآنى ديده نمى شود. | ||
'''۳. آيه اكمال شهادت خدا بر ابلاغ رسالت غدير''' | === '''۳. آيه اكمال شهادت خدا بر ابلاغ رسالت غدير''' === | ||
دو آيه «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» و «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» در كنار هم مفسر و مكمل يكديگرند؛ به اين معنى كه اگر ولايت ابلاغ نشود رسالت رسانده نشده و اين بدان معناست كه دين ناقص مى ماند. | دو آيه «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» و «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ» در كنار هم مفسر و مكمل يكديگرند؛ به اين معنى كه اگر ولايت ابلاغ نشود رسالت رسانده نشده و اين بدان معناست كه دين ناقص مى ماند. | ||
با توجه به اين نكته، اعلام اكمال دين به معناى وقوع و انجام اين رسالت است؛ و اينكه آنچه بنا بر ابلاغش بوده ابلاغ گرديده و خداوند اين ابلاغ را امضا كرده و به تحقق عملى آن شهادت داده است. | با توجه به اين نكته، اعلام اكمال دين به معناى وقوع و انجام اين رسالت است؛ و اينكه آنچه بنا بر ابلاغش بوده ابلاغ گرديده و خداوند اين ابلاغ را امضا كرده و به تحقق عملى آن شهادت داده است. | ||
'''۴. رابطه اهل بيت عليهم السلام با قرآن در خطابه غدير''' | === '''۴. رابطه اهل بيت عليهم السلام با قرآن در خطابه غدير''' === | ||
ارتباط تنگاتنگ قرآن و اهل بيت عليهم السلام در خطبه غدير طى چند عبارت بيان شده است: | ارتباط تنگاتنگ قرآن و اهل بيت عليهم السلام در خطبه غدير طى چند عبارت بيان شده است: | ||
خط ۷۰: | خط ۶۶: | ||
و) اهل بيت عليهم السلام خليفه و جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله در تفسير قرآن هستند. آنان به امضاى پيامبر صلى الله عليه و آله چنين حقى را دارند. | و) اهل بيت عليهم السلام خليفه و جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله در تفسير قرآن هستند. آنان به امضاى پيامبر صلى الله عليه و آله چنين حقى را دارند. | ||
'''۵. صراط مستقيم در قرآن فقط اهل بيت عليهم السلام''' | === '''۵. صراط مستقيم در قرآن فقط اهل بيت عليهم السلام''' === | ||
در خطابه غدير تأكيد شده كه صراط مستقيم فقط راه امامان عليهم السلام است. در اين باره دو جمله جامع در خطبه آمده است: | در خطابه غدير تأكيد شده كه صراط مستقيم فقط راه امامان عليهم السلام است. در اين باره دو جمله جامع در خطبه آمده است: | ||
خط ۸۲: | خط ۷۷: | ||
اين بدان معنى است كه مسلمانان كه هر روز لااقل ده مرتبه مى گويند: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»، در واقع از خدا مىخواهند آنان را به راه ائمه عليهم السلام هدايت كند، و كسانى كه به اين راه هدايت مى شوند »أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ« هستند، و آنان كه از اين راه منحرف مى شوند «مَغْضُوب عَلَيْهِمْ» و «ضالّين» هستند. | اين بدان معنى است كه مسلمانان كه هر روز لااقل ده مرتبه مى گويند: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ»، در واقع از خدا مىخواهند آنان را به راه ائمه عليهم السلام هدايت كند، و كسانى كه به اين راه هدايت مى شوند »أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ« هستند، و آنان كه از اين راه منحرف مى شوند «مَغْضُوب عَلَيْهِمْ» و «ضالّين» هستند. | ||
'''۶. ولايت كمال نهايى دين خدا به حكم قرآن''' | === '''۶. ولايت كمال نهايى دين خدا به حكم قرآن''' === | ||
كامل شدن دين خداوند و بالاترين نعمت پروردگار كه با آمدن آن نعمت ها كامل شد، به صريح آيهاى كه در غدير نازل شده ولايت ائمه عليهم السلام و صاحب اختيار شدن آنان بر مردم بود، و آن هنگام بود كه اسلام به عنوان يک دين كامل مورد قبول خداوند قرار گرفت. در اين باره در خطبه غدير فرموده است: | كامل شدن دين خداوند و بالاترين نعمت پروردگار كه با آمدن آن نعمت ها كامل شد، به صريح آيهاى كه در غدير نازل شده ولايت ائمه عليهم السلام و صاحب اختيار شدن آنان بر مردم بود، و آن هنگام بود كه اسلام به عنوان يک دين كامل مورد قبول خداوند قرار گرفت. در اين باره در خطبه غدير فرموده است: | ||
پروردگارا، هنگامى كه من ولايت على بن ابى طالب را براى مردم تبيين كردم اين آيه را نازل كردى كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ...»: «امروز دين شما را كامل نمودم و نعمت خود را بر شما به آخرين درجه رساندم و اسلام را به عنوان دين شما پسنديدم»، و اين آيه را نازل كردى كه «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً...»: «هر كس جز اسلام دينى را بپذيرد هرگز از او قبول نخواهد شد و در آخرت از زيانكاران است».<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۶ بخش ۴.</ref> | پروردگارا، هنگامى كه من ولايت على بن ابى طالب را براى مردم تبيين كردم اين آيه را نازل كردى كه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ...»: «امروز دين شما را كامل نمودم و نعمت خود را بر شما به آخرين درجه رساندم و اسلام را به عنوان دين شما پسنديدم»، و اين آيه را نازل كردى كه «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً...»: «هر كس جز اسلام دينى را بپذيرد هرگز از او قبول نخواهد شد و در آخرت از زيانكاران است».<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۶ بخش ۴.</ref> | ||
'''۷. قرائن قرآنى براى معناى «مولى»''' | === '''۷. قرائن قرآنى براى معناى «مولى»''' === | ||
سه قرينه از قرآن وجود دارد كه مفهوم مولى در «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ» در خطبه غدير را روشن مى كند و معناى «صاحب اختيارى مردم» را در آن ثابت مى نمايد: | سه قرينه از قرآن وجود دارد كه مفهوم مولى در «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ» در خطبه غدير را روشن مى كند و معناى «صاحب اختيارى مردم» را در آن ثابت مى نمايد: | ||
'''قرينه اول''' | ==== '''قرينه اول''' ==== | ||
در آغاز خطبه، پيامبر صلى الله عليه و آله «اولى به نفس بودن» خداوند و بعد خود را مطرح كرد، و سپس همان كلمه را درباره اميرالمؤمنين عليه السلام به كار برد؛ و اين در حالى است كه معناى ولايت مطلقه آن حضرت طبق آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» بر كسى پوشيده نيست. | در آغاز خطبه، پيامبر صلى الله عليه و آله «اولى به نفس بودن» خداوند و بعد خود را مطرح كرد، و سپس همان كلمه را درباره اميرالمؤمنين عليه السلام به كار برد؛ و اين در حالى است كه معناى ولايت مطلقه آن حضرت طبق آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» بر كسى پوشيده نيست. | ||
'''قرينه دوم''' | ==== '''قرينه دوم''' ==== | ||
آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» كه از يک سو با تهديد مى فرمايد: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»، و از سوى ديگر با ضمانتِ حفظ مى فرمايد: «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» درباره هيچ يک از احكام الهى نازل نشده، و پيداست كه بايد بالاترين مسائل اسلام باشد كه چنين پيامدى برايش در نظر گرفته شود. از ميان معانى مولى هم هيچ معنايى به اندازه صاحب اختيارى اهميت ندارد كه بتوان چنين پيامدى را برايش در نظر گرفت. | آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» كه از يک سو با تهديد مى فرمايد: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ»، و از سوى ديگر با ضمانتِ حفظ مى فرمايد: «وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» درباره هيچ يک از احكام الهى نازل نشده، و پيداست كه بايد بالاترين مسائل اسلام باشد كه چنين پيامدى برايش در نظر گرفته شود. از ميان معانى مولى هم هيچ معنايى به اندازه صاحب اختيارى اهميت ندارد كه بتوان چنين پيامدى را برايش در نظر گرفت. | ||
'''قرينه سوم''' | ==== '''قرينه سوم''' ==== | ||
آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ» نيز مانند آيه فوق درباره هيچ يک از احكام الهى نازل نشده، و لزوماً بايد مهم ترين احكام اسلام باشد كه كمال دين با آن باشد. كمال دين و تمام نعمت و رضايت رب، همه نشان مى دهد كه از ميان معانى مولى فقط «صاحب اختيارى مردم» است كه مى تواند چنين آثارى داشته باشد. اگر خاتميت دين اسلام و ختم نبوت پيامبر صلى الله عليه و آله را به كمال دين ضميمه كنيم، اين نتيجه گيرى واضح تر و قطعى تر مى گردد. | آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ» نيز مانند آيه فوق درباره هيچ يک از احكام الهى نازل نشده، و لزوماً بايد مهم ترين احكام اسلام باشد كه كمال دين با آن باشد. كمال دين و تمام نعمت و رضايت رب، همه نشان مى دهد كه از ميان معانى مولى فقط «صاحب اختيارى مردم» است كه مى تواند چنين آثارى داشته باشد. اگر خاتميت دين اسلام و ختم نبوت پيامبر صلى الله عليه و آله را به كمال دين ضميمه كنيم، اين نتيجه گيرى واضح تر و قطعى تر مى گردد. | ||
'''قرينه چهارم''' | ==== '''قرينه چهارم''' ==== | ||
دو آيه «اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ...» و «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» در كنار يكديگر حكم مباهله بر سر ولايت را دارد، به خصوص آنكه اين مباهله به مرحله عمل رسيده و سنگ آسمانى بر منكر آن نازل شده است. اين مسئله نشان مى دهد كه بايد معناى مهمى از كلمه «مولى» در نظر باشد تا چنين برخوردى با منكر آن رخ دهد، و از ميان معانى «مولى» جز «صاحب اختيارى مردم» نمى تواند چنين اهميتى را بدان اختصاص دهد. | دو آيه «اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ...» و «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» در كنار يكديگر حكم مباهله بر سر ولايت را دارد، به خصوص آنكه اين مباهله به مرحله عمل رسيده و سنگ آسمانى بر منكر آن نازل شده است. اين مسئله نشان مى دهد كه بايد معناى مهمى از كلمه «مولى» در نظر باشد تا چنين برخوردى با منكر آن رخ دهد، و از ميان معانى «مولى» جز «صاحب اختيارى مردم» نمى تواند چنين اهميتى را بدان اختصاص دهد. | ||
'''۸. پشتوانه قرآنى بيعت غدير''' | === '''۸. پشتوانه قرآنى بيعت غدير''' === | ||
تمام احكام و مسائلى كه مربوط به دين است آنگاه ارزش پيدا مى كند كه اتصال به خداوند داشته باشد و فرمانش از جانب الهى صادر شده باشد. | تمام احكام و مسائلى كه مربوط به دين است آنگاه ارزش پيدا مى كند كه اتصال به خداوند داشته باشد و فرمانش از جانب الهى صادر شده باشد. | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۱۸: | ||
هر كس اين بيعت را بشكند به ضرر خود كار كرده، و هر كس به آنچه با خدا عهد كرده وفا كند خداوند به او اجر عظيم عنايت مى فرمايد. | هر كس اين بيعت را بشكند به ضرر خود كار كرده، و هر كس به آنچه با خدا عهد كرده وفا كند خداوند به او اجر عظيم عنايت مى فرمايد. | ||
'''۹. مباهله غدير با دلايل قرآنى''' | === '''۹. مباهله غدير با دلايل قرآنى''' === | ||
وقتى خداوند پيامبرى فرستاده كه در متن قرآنش ضمانت «ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلا وَحْىٌ يُوحى»<ref>نجم / ۴،۳.</ref> را درباره او داده، طبيعى است كه وقتى منافقى مانند حارث فهرى به آن پيامبر بگويد: آيا ولايت على را از پيش خود مى گويى يا از طرف خدا؟ و با تشكيك بگويد: «إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَ...»<ref>انفال / ۳۲.</ref>، و با اين سخن بخواهد اعتبار پيامبر صلى الله عليه و آله و وحى الهى را بشكند، چاره اى جز سنگ آسمانى وجود ندارد؛ تا همه در حالى كه در «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ»<ref>معارج / ۲،۱.</ref> را مى بينند، «هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ»<ref>انفال / ۳۲.</ref> برايشان ثابت شود و لطمه به نبوت و رسالت و صداقتِ خاتميت وارد نشود. | وقتى خداوند پيامبرى فرستاده كه در متن قرآنش ضمانت «ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلا وَحْىٌ يُوحى»<ref>نجم / ۴،۳.</ref> را درباره او داده، طبيعى است كه وقتى منافقى مانند حارث فهرى به آن پيامبر بگويد: آيا ولايت على را از پيش خود مى گويى يا از طرف خدا؟ و با تشكيك بگويد: «إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَ...»<ref>انفال / ۳۲.</ref>، و با اين سخن بخواهد اعتبار پيامبر صلى الله عليه و آله و وحى الهى را بشكند، چاره اى جز سنگ آسمانى وجود ندارد؛ تا همه در حالى كه در «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ»<ref>معارج / ۲،۱.</ref> را مى بينند، «هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ»<ref>انفال / ۳۲.</ref> برايشان ثابت شود و لطمه به نبوت و رسالت و صداقتِ خاتميت وارد نشود. | ||
'''۱۰. واقعه غدير دليل بر عدم تحريف قرآن''' | === '''۱۰. واقعه غدير دليل بر عدم تحريف قرآن''' === | ||
يكى از دلايل و شواهد و قرائن بارز بر عدم تحريف قرآن، و اتحاد قرآن كنونى با قرآن زمان پيامبر صلى الله عليه و آله، آيات بسيارى است كه در متن خطبه و در ايام غدير در ارتباط با واقعه در روايات آمده است، و همان آيات عيناً در قرآن كنونى موجود است. | يكى از دلايل و شواهد و قرائن بارز بر عدم تحريف قرآن، و اتحاد قرآن كنونى با قرآن زمان پيامبر صلى الله عليه و آله، آيات بسيارى است كه در متن خطبه و در ايام غدير در ارتباط با واقعه در روايات آمده است، و همان آيات عيناً در قرآن كنونى موجود است. | ||
اين شاهد آنگاه محكم تر مى شود كه بدانيم از جاهاى مختلف قرآن و از سُوَر مختلف و تعداد بسيارى از آيات در سراسر واقعه غدير ذكر شده، كه مجموع اينها قرينه اى بسيار قوى بر عدم تحريف قرآن است. | اين شاهد آنگاه محكم تر مى شود كه بدانيم از جاهاى مختلف قرآن و از سُوَر مختلف و تعداد بسيارى از آيات در سراسر واقعه غدير ذكر شده، كه مجموع اينها قرينه اى بسيار قوى بر عدم تحريف قرآن است. | ||
'''۱۱. فضيلتِ بى نهايت اميرالمؤمنين عليه السلام به شهادت قرآن''' | === '''۱۱. فضيلتِ بى نهايت اميرالمؤمنين عليه السلام به شهادت قرآن''' === | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير سخنى در فضيلت على بن ابى طالب عليه السلام فرمود كه هيچ كس نمى تواند بالاتر از آن بگويد، و آن عبارت است از فضيلتِ او بر همه مردم تا آخر دنيا - جز شخص پيامبر صلى الله عليه و آله - با فضايلى بى انتها و غير قابل مقايسه با فضائل ساير مردم؛ فضايلى كه اعطا كننده آن پروردگار جهان و اعلام كنندهاش شخص پيامبر صلى الله عليه و آله است. | پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير سخنى در فضيلت على بن ابى طالب عليه السلام فرمود كه هيچ كس نمى تواند بالاتر از آن بگويد، و آن عبارت است از فضيلتِ او بر همه مردم تا آخر دنيا - جز شخص پيامبر صلى الله عليه و آله - با فضايلى بى انتها و غير قابل مقايسه با فضائل ساير مردم؛ فضايلى كه اعطا كننده آن پروردگار جهان و اعلام كنندهاش شخص پيامبر صلى الله عليه و آله است. | ||