۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==== الف) مقدمه ==== | ==== الف) مقدمه ==== | ||
بى ترديد «غدير» از ماندگارترين و بى بديلترين گفتمان هاى تاريخ بشرى است، كه رازها و رموز ناپيدايش همواره بيش از پيدايش بوده است. هر چند تأليفات و تحقيقات وسيع و گسترده اى در اين باره انجام شده، و دست آوردهاى ارزشمندى به همراه داشته است. ولى به نظر | بى ترديد «غدير» از ماندگارترين و بى بديلترين گفتمان هاى تاريخ بشرى است، كه رازها و رموز ناپيدايش همواره بيش از پيدايش بوده است. هر چند تأليفات و تحقيقات وسيع و گسترده اى در اين باره انجام شده، و دست آوردهاى ارزشمندى به همراه داشته است. ولى به نظر مى رسد در اغلب اين تأليفات به «غدير» از منظر يک واقعه تاريخى نگاه و توجه شده، و نه يک «گفتمان ويژه». | ||
از اين رو، در اين نوشتارها آنچه بيشتر ملحوظ است اعتبار روايى و تاريخى غدير بوده، و مؤلفين بيشتر به دنبال اثبات تواتر و اتقان سند و متن حديث غدير بودهاند. به حق در مانايى آن زحمات بسيار خطير و گرانسنگى از سوى علما و مفاخر شيعه و ديگر علماى اسلام مصروف يافته است. از جمله: علامه امينى در كتاب شريف «الغدیر»، علامه ميرحامدحسين هندى در مجموعه عظيم و گرانسنگ «عبقات الانوار فی اثبات امامة الائمة الاطهار»، علامه مجلسى در كتاب شريف «[[بحار الانوار (كتاب)|بحارالانوار]]». | از اين رو، در اين نوشتارها آنچه بيشتر ملحوظ است اعتبار روايى و تاريخى غدير بوده، و مؤلفين بيشتر به دنبال اثبات تواتر و اتقان سند و متن حديث غدير بودهاند. به حق در مانايى آن زحمات بسيار خطير و گرانسنگى از سوى علما و مفاخر شيعه و ديگر علماى اسلام مصروف يافته است. از جمله: علامه امينى در كتاب شريف «الغدیر»، علامه ميرحامدحسين هندى در مجموعه عظيم و گرانسنگ «عبقات الانوار فی اثبات امامة الائمة الاطهار»، علامه مجلسى در كتاب شريف «[[بحار الانوار (كتاب)|بحارالانوار]]». | ||
و نيز از قبل زحمات | و نيز از قبل زحمات ائمه عليهم السلام و به تبعشان اين دانشمندان است كه امروز غدير به عنوان يک عقيده و اساس دين، ثمره نبوت، شاخص ترين و زنده ترين سند و قانون نامه زيربنايى اسلام و منشور مترقى اسلام و شيعه تبلور و تجلى يافته است. بايد اين زحمات همواره مورد پاسداشت قرار گيرد، و پاسداران و پاسبانان اين واقعه در ماندگار تاريخ به زيبايى ماندگار گردند. | ||
سخن در اين است كه در عين ارج نهادن به زحمات بزرگان، در كنار و هم سو با نگاه تاريخى به غدير، بايد در قالب يك نظريه و انديشه و گفتمان ويژه و منفك از ساير | سخن در اين است كه در عين ارج نهادن به زحمات بزرگان، در كنار و هم سو با نگاه تاريخى به غدير، بايد در قالب يك نظريه و انديشه و گفتمان ويژه و منفك از ساير گفتمان ها توجه شود. لذا لازم است در اين باره، كم و كيف اين نحو از گفتمان، متد، شيوه ها، تاكتيک ها و تكنيک هاى كاربست در اين گفتمان، زمان و مخاطب گفتمان، قابليت حامل و محمول گفتمان، جامعه هدف گفتمان، ميزان و دامنه اثرگذارى گفتمان، و... به دقت مورد تحليل و تدقيق قرار گيرد. | ||
در اين مقال، با پرداختن اجمالى به برخى از رئوس و امهات بحث | در اين مقال، با پرداختن اجمالى به برخى از رئوس و امهات بحث يعنى«راز و علل ماندگارى گفتمان غدير»، مىخواهيم فصل جديدى به روى محققين و فعالان در حوزه پژوهش افتتاح كنيم، تا اين مهم در فرصت و مجال وسيع به تفصيل مورد مداقّه قرار گيرد. | ||
لازم به ذكر است كه اين نوشتار مشتمل بر سه فصل: كليات، ادبيات موضوع و استنتاج | لازم به ذكر است كه اين نوشتار مشتمل بر سه فصل: كليات، ادبيات موضوع و استنتاج خواهد بود. | ||
در خاتمه اين بخش تأكيد مى گردد: عدم وقوف شايسته بر اين حقيقت تاريخى، بسيارى از حقايق و حتى فهم بعضى عبارات و جملات استخدام در حديث غدير را بر ما مشكل و مبهم مى نمايد. همان طور كه وقوف بر آنها بسيارى از نقاط مبهم را روشن مىكند، و بصيرت لازم را براى | فصل كليات شامل: تعاريف مفاهيم، اهداف، روش پژوهش، سؤال اساسى، چارچوب نظرى پژوهش و... ، و فصل دوم شامل: عوامل ماندگارى يک گفتمان و ديگر علل و عوامل ماندگارى گفتمان غدير و... ، و فصل سوم شامل: نتيجه گيرى و راهكارهاى لازم خواهد بود. | ||
در خاتمه اين بخش تأكيد مى گردد: عدم وقوف شايسته بر اين حقيقت تاريخى، بسيارى از حقايق و حتى فهم بعضى عبارات و جملات استخدام در حديث غدير را بر ما مشكل و مبهم مى نمايد. همان طور كه وقوف بر آنها بسيارى از نقاط مبهم را روشن مىكند، و بصيرت لازم را براى درک حقايق نهفته در اين گفتمان را فراهم مى نمايد، و با علم به آنها پرده از جاودانگى اين گفتمان برداشته، و تنظيم اين گفتمان و درک ارتباطات مكنون در آن اين فهم را بر حق جويان روشن مى سازد كه چرا پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در آن شرايط خاص اين خطابه مفصل را در مراسمى باشكوه ايراد فرمودند و جانشينان خود را تا روز قيامت به طور رسمى به جهانيان معرفى كردند. | |||
اين امر وجدان هر مسلمان و محقق منصف را در مقابل اين خطاب قرار مى دهد، و بر او ضرورى مى نمايد كه جريان غدير و گفتمان آن را با همه وسعت و عمق آن مورد مطالعه قرار مى دهد. | اين امر وجدان هر مسلمان و محقق منصف را در مقابل اين خطاب قرار مى دهد، و بر او ضرورى مى نمايد كه جريان غدير و گفتمان آن را با همه وسعت و عمق آن مورد مطالعه قرار مى دهد. | ||
خط ۴۱: | خط ۴۳: | ||
آشنايى با علل و عوامل ماندگارى گفتمان غدير. | آشنايى با علل و عوامل ماندگارى گفتمان غدير. | ||
آشنايى با نقش | آشنايى با نقش شخصيت هاى به نام در تبيين و ماندگارى گفتمان غدير. | ||
سؤال اصلى: | سؤال اصلى: | ||
خط ۷۲: | خط ۷۴: | ||
==== و) پيشينه پژوهش ==== | ==== و) پيشينه پژوهش ==== | ||
با توجه به اينكه اين نوشتار درباره غدير است، و درباره واقعه غدير و حديث و آيات مربوط به آن شروح و تفسير مبسوط نوشته شده است. | با توجه به اينكه اين نوشتار درباره غدير است، و درباره واقعه غدير و حديث و آيات مربوط به آن شروح و تفسير مبسوط نوشته شده است. | ||
مى توان آن شروح و تفاسير را به عنوان پيشينه چنين تحقيقى تلقى كرد. ولى اين نوشتار از نظر پردازش و نوع نگاه، به نظر میرسد كمى متمايز با نوشتارهاى ديگر باشد. | |||
در اين نوشتار تلاش گرديد به مسئله غدير نه از حيث واقعه تاريخى و مذهبى بلكه از حيث يک «گفتمان» به آن توجه شود، و كمّ و كيف آن و راز ماندگارى چنين گفتمانى مورد تبيين و مداقّه قرار گيرد. | |||
لذا به نظر میرسد پردازش موضوع با اين نگاه خالى از لطف نباشد. | |||
==== ز) چارچوب نظرى پژوهش ==== | ==== ز) چارچوب نظرى پژوهش ==== | ||
از حيث نظرى، در اين پژوهش به چند دليل نقلى متقن استناد شده است: | از حيث نظرى، در اين پژوهش به چند دليل نقلى متقن استناد شده است: | ||
يكى آيه شريفه ۶۸ سوره مائده: | يكى آيه شريفه ۶۸ سوره مائده: | ||
«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»، و ديگرى آيه سوم مائده كه در حكم قطعى عمل رسول خدا صلى الله عليه و آله بعد از ابلاغ رسالت پايان است كه مى فرمايد: | |||
«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا»، و ديگر سخن متقن و متواتر رسول خدا صلى الله عليه و آله در خطبه غدير است كه خلاصه خطبه در اين جمله بيان شده است: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِىٌّ عليه السلام مَوْلَاهُ. أللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ.<ref>خلاصه عبقات الانوار (قمى) : ص ۳۲، به نقل از ابوهريره و انس بن مالک. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۹. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۴۷.</ref> | |||
اين دلائل و دلائلى ديگر كه در متن خواهد آمد، به عنوان پشتوانه نظرى تحقيق مورد استناد و استفاده است. | اين دلائل و دلائلى ديگر كه در متن خواهد آمد، به عنوان پشتوانه نظرى تحقيق مورد استناد و استفاده است. | ||
خط ۹۰: | خط ۱۰۲: | ||
هدف از به كارگيرى واژه «گفتمان» به صورت اصطلاح خاص درباره اين پديده، بيان اين است كه ما با پديده اى رو به رو هستيم كه در زمانى رخ داده، و به عنوان يک انديشه و نظريه در حوزه هاى بسيارى تأثيرگذار بوده است، و به عنوان يک عنصر و مؤلّفه اساسى در حوزه هاى چندى حضور و نقش مهم و اساسى را ايفا كرده و مى كند. | هدف از به كارگيرى واژه «گفتمان» به صورت اصطلاح خاص درباره اين پديده، بيان اين است كه ما با پديده اى رو به رو هستيم كه در زمانى رخ داده، و به عنوان يک انديشه و نظريه در حوزه هاى بسيارى تأثيرگذار بوده است، و به عنوان يک عنصر و مؤلّفه اساسى در حوزه هاى چندى حضور و نقش مهم و اساسى را ايفا كرده و مى كند. | ||
به نظر مى رسد كه اين عنصر به عنوان عنصر اساسى پايدار، با همه تغييرات فرهنگى و اجتماعى و تاريخى باقى، و آثار خود را در حوزه هاى انديشه، بينش و رويكرد به جاى مى گذارد. هر چند كه غدير به عنوان يک مكان و يک رخداد تاريخى در عصر و لحظه اى خاص از زمان در بند زمان و مكان و تاريخ و لحظه است، ولى از جهاتى از همه آنها جدا و منفک است. | به نظر مى رسد كه اين عنصر به عنوان عنصر اساسى پايدار، با همه تغييرات فرهنگى و اجتماعى و تاريخى باقى، و آثار خود را در حوزه هاى انديشه، بينش و رويكرد به جاى مى گذارد. | ||
هر چند كه غدير به عنوان يک مكان و يک رخداد تاريخى در عصر و لحظه اى خاص از زمان در بند زمان و مكان و تاريخ و لحظه است، ولى از جهاتى از همه آنها جدا و منفک است. | |||
لحظه نه تنها آبستن ايجاد و يا بروز آن نيست، بلكه تنها مى تواند آن را به عنوان آغاز به شكلى ظاهرى محدود و مقيد سازد. | |||
ولى از نظر باطنى امرى فرا لحظه و فرا تاريخى است، و مى توان آن را به عنوان اصلى بيرون از رخدادها بر شمرد. | |||
اين گونه است كه ما از گفتمان غدير سخن مى گوييم. البته با اين تفاوت كه محدود به لحظه، زمان و مكان تاريخ نيست. به اين معنى كه گفتمان ها را مى توان به دو دسته اساسى دسته بندى كرد: | اين گونه است كه ما از گفتمان غدير سخن مى گوييم. البته با اين تفاوت كه محدود به لحظه، زمان و مكان تاريخ نيست. به اين معنى كه گفتمان ها را مى توان به دو دسته اساسى دسته بندى كرد: | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۲۸: | ||
مگر نه اين است كه همه قرآن «بسم اللَّه»، و همه بسم اللَّه در «باء» آن خلاصه شده، و امامت نقطه معنابخش وجودى آن باء است؟ مگر نه اين است كه همه آيات تعريف يک حقيقت هستند، و همه حقيقت نور وجودى محمدى است كه باطن آن را نور علوى تشكيل میدهد؟ | مگر نه اين است كه همه قرآن «بسم اللَّه»، و همه بسم اللَّه در «باء» آن خلاصه شده، و امامت نقطه معنابخش وجودى آن باء است؟ مگر نه اين است كه همه آيات تعريف يک حقيقت هستند، و همه حقيقت نور وجودى محمدى است كه باطن آن را نور علوى تشكيل میدهد؟ | ||
گفتمان غدير، آغاز امامت انسان بر همه هستى را | گفتمان غدير، آغاز امامت انسان بر همه هستى را مى نماياند، و نشان مى دهد كه انسان چيست و از كجا آمده و به كجا مى رود. | ||
گفتمان غدير هم راه است، و هم مقصد است، و هم مقصود. | گفتمان غدير هم راه است، و هم مقصد است، و هم مقصود. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۳۸: | ||
كاشت و داشت پيامبران عليهم السلام و فرشتگان و زمين و زمان در آن لحظه تاريخى به بار نشست، و انسان و انسانيت به برداشت اين ثمره چشم اميد دوخت. از آن زمان است كه خلافت انسانى تضمينى شد، و زمين اميد به آبادانى يافت، و مأموريت آدم در زمين به پايان رسيد و ابليس نوميد گشت. | كاشت و داشت پيامبران عليهم السلام و فرشتگان و زمين و زمان در آن لحظه تاريخى به بار نشست، و انسان و انسانيت به برداشت اين ثمره چشم اميد دوخت. از آن زمان است كه خلافت انسانى تضمينى شد، و زمين اميد به آبادانى يافت، و مأموريت آدم در زمين به پايان رسيد و ابليس نوميد گشت. | ||
گفتمان غدير تجلى اسم اعظم بر زمين و مظهريت يافتن ربوبيت در قرارگاه زمين است. اين گونه شد كه خداوند بر زمين و زمان فخر فروخت، و | گفتمان غدير تجلى اسم اعظم بر زمين و مظهريت يافتن ربوبيت در قرارگاه زمين است. اين گونه شد كه خداوند بر زمين و زمان فخر فروخت، و «تَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» مفهوم و معنى يافت. | ||
غدير، چاه آبى است كه در جارى زمان جارى شد و در عرصه هستى همگان را سيراب كرد. فرشتگان در آب غدير علم، و جنّيان هدايت، و انسان خلافت را يافت. هر كس از اين رويداد تعبيرى كرد، و از آن تعبير خود خشنود شد، و بر پايه ظرفيت و ظرف وجودى از آن بهره برد. انسان بر عرش نشست و از فرش گذشت. آب را مايه حيات طيبه و زندگانى جاودانه يافت، و فريب شيطان را وعده خوبان تفسير كرد. | غدير، چاه آبى است كه در جارى زمان جارى شد و در عرصه هستى همگان را سيراب كرد. فرشتگان در آب غدير علم، و جنّيان هدايت، و انسان خلافت را يافت. هر كس از اين رويداد تعبيرى كرد، و از آن تعبير خود خشنود شد، و بر پايه ظرفيت و ظرف وجودى از آن بهره برد. انسان بر عرش نشست و از فرش گذشت. آب را مايه حيات طيبه و زندگانى جاودانه يافت، و فريب شيطان را وعده خوبان تفسير كرد. | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۴۷: | ||
==== ب) علل و عوامل ماندگارى و جاودانگى گفتمان غدير ==== | ==== ب) علل و عوامل ماندگارى و جاودانگى گفتمان غدير ==== | ||
فهم ماندگارى و جاودانگى يك پيام و كلام، مستلزم شناخت علل و عوامل تأثيرگذار در ماندگارى آن است. پايبندى و اثربخشى هر موضوعى و به ويژه يک اثر كلامى، موقوف و مرهون اركان قواممند آن مى باشد. به طورى كه به هر ميزان آن اركان | فهم ماندگارى و جاودانگى يك پيام و كلام، مستلزم شناخت علل و عوامل تأثيرگذار در ماندگارى آن است. پايبندى و اثربخشى هر موضوعى و به ويژه يک اثر كلامى، موقوف و مرهون اركان قواممند آن مى باشد. به طورى كه به هر ميزان آن اركان ريشه دار، جامع تر و حياتمند باشد، به همان ميزان در دوام و بقاى آن مؤثر و تأثيرگذار خواهد بود. | ||
حال سخن در اين است: گفتمان غدير به عنوان جاودانه ترين و سرآمدترين گفتمان هاى تاريخ بشرى، چگونه با وجود عقائد، انديشه ها و مشرب هاى فكرى متعدد و متنوع در طول تاريخ، و على رغم مخالفت ها، مقابله ها و دشمنى ها همواره بالنده، پويا، زنده و تأثيرگذار ماندگار شده، و به عكس از گفتمان هاى ديگر خبر و اثرى نمانده و چه بسا بسيارى از آنها محكوم به زوال شده اند؟ | حال سخن در اين است: گفتمان غدير به عنوان جاودانه ترين و سرآمدترين گفتمان هاى تاريخ بشرى، چگونه با وجود عقائد، انديشه ها و مشرب هاى فكرى متعدد و متنوع در طول تاريخ، و على رغم مخالفت ها، مقابله ها و دشمنى ها همواره بالنده، پويا، زنده و تأثيرگذار ماندگار شده، و به عكس از گفتمان هاى ديگر خبر و اثرى نمانده و چه بسا بسيارى از آنها محكوم به زوال شده اند؟ | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۵۴: | ||
==== الف) وحيانى بودن گفتمان غدير ==== | ==== الف) وحيانى بودن گفتمان غدير ==== | ||
عمده ترين شاخصه گفتمان غدير منشأ و ريشه وحيانى داشتن آن است. به استناد آيه شريفه | عمده ترين شاخصه گفتمان غدير منشأ و ريشه وحيانى داشتن آن است. به استناد آيه شريفه «وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ» و آيه «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ»، هر فعل و گفتارى كه با ياد و نام خدا گره بخورد و براى خدا باشد، همانگونه كه نام خدا ابدى است، آن فعل و گفتار نيز باقى و ابدى خواهد بود. جنس گفتمان غدير نيز چون از جنس الهى و با امضاى خداوند صورت گرفته است، دوام و بقاى آن امرى حتمى و قطعى است. در منابع مختلف به وحيانى بودن گفتمان غدير اشارت رفته است. | ||
از جمله شواهدى كه به آن استناد شده داستان حارث فهرى و سنگ آسمانى است.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۱۹۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۲-۱۶۷. الطرائف (سيد بن طاووس): ص ۱۵۲.</ref> كسى كه در آخرين ساعات از روز سوم از ايام غدير با عده اى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و به نصب اميرالمؤمنين عليه السلام اعتراض كرد، و به نص قرآن در سوره معارج از خداوند عذاب خواست!<ref>معارج / ۱، ۲.</ref> خداوند هم سنگ آسمانى بر سر او زد و هلاک شد. پيامبر صلى الله عليه و آله هم به اصحابش فرمود: ديديد و شنيديد؟ گفتند: آرى. | از جمله شواهدى كه به آن استناد شده داستان حارث فهرى و سنگ آسمانى است.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۱۹۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۲-۱۶۷. الطرائف (سيد بن طاووس): ص ۱۵۲.</ref> كسى كه در آخرين ساعات از روز سوم از ايام غدير با عده اى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و به نصب اميرالمؤمنين عليه السلام اعتراض كرد، و به نص قرآن در سوره معارج از خداوند عذاب خواست!<ref>معارج / ۱، ۲.</ref> خداوند هم سنگ آسمانى بر سر او زد و هلاک شد. پيامبر صلى الله عليه و آله هم به اصحابش فرمود: ديديد و شنيديد؟ گفتند: آرى. | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۶۸: | ||
==== ج) قدرت و قطعيت گفتمان غدير ==== | ==== ج) قدرت و قطعيت گفتمان غدير ==== | ||
ظهور و بقاى | ظهور و بقاى يک تفكر و انديشه موقوف بر استحكام و قدرتمندى اساس و پايه ها، و در عين حال به قطع آورى آن است. دوام يک گفتمان زمانى ممكن است كه از بنيان قوى، و در عين حال از جزميت و قطعيت بالايى برخوردار باشد. | ||
در جريان غدير خطاب «ان لم تفعل...» حاكى از قاطعيت و قطعيت سخن است، كه خداوند از پيامبر صلى الله عليه و آله مى خواهد در نهايت قاطعيت و بدون هيچ گونه واهمه و ترس از شر دشمنان و با صداى بلند، خواست الهى را اعلام نمايد. چنانچه اگر اين كلام از پشتوانه قوى و حتميت لازم برخوردار نبود و يا اساس متزلزلى داشت و يا سست و همراه با ترديد بود، عملاً امكان تحقق پيدا نمى كرد و به سرنوشت ديگر كلام ها و گفتمان ها دچار مى گشت؛ كه امروز اثر و دوامى از آنها ديده نمى شود. | در جريان غدير خطاب «ان لم تفعل...» حاكى از قاطعيت و قطعيت سخن است، كه خداوند از پيامبر صلى الله عليه و آله مى خواهد در نهايت قاطعيت و بدون هيچ گونه واهمه و ترس از شر دشمنان و با صداى بلند، خواست الهى را اعلام نمايد. چنانچه اگر اين كلام از پشتوانه قوى و حتميت لازم برخوردار نبود و يا اساس متزلزلى داشت و يا سست و همراه با ترديد بود، عملاً امكان تحقق پيدا نمى كرد و به سرنوشت ديگر كلام ها و گفتمان ها دچار مى گشت؛ كه امروز اثر و دوامى از آنها ديده نمى شود. | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۷۷: | ||
از ضوابط قابل توجه در تحليل گفتمان، پيوستگى و ريشه مندى آن با حقيقت محض است. دعوت به انديشه حق، راه حق، حيات حق جويانه، كرامت و عزت و شرافت اخلاقى مبتنى بر حق، رفتار و گفتار حق مدارانه و... ، از وجوه برجسته گفتمان است، كه او را زيبا و مطلوب حق جويان ساخته است. از اين رو هر انديشه و كلامى كه مبتنى بر حق و غايت آن دعوت به حق باشد، نتيجه عقلى آن پايدارى و ماندگارى است. | از ضوابط قابل توجه در تحليل گفتمان، پيوستگى و ريشه مندى آن با حقيقت محض است. دعوت به انديشه حق، راه حق، حيات حق جويانه، كرامت و عزت و شرافت اخلاقى مبتنى بر حق، رفتار و گفتار حق مدارانه و... ، از وجوه برجسته گفتمان است، كه او را زيبا و مطلوب حق جويان ساخته است. از اين رو هر انديشه و كلامى كه مبتنى بر حق و غايت آن دعوت به حق باشد، نتيجه عقلى آن پايدارى و ماندگارى است. | ||
اشارت پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازهاى مختلف خطبه غدير، چه درباره خويش و چه درباره على عليه السلام دلالت بر اين حقيقت است. آنجا كه مى فرمايد: | اشارت پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازهاى مختلف خطبه غدير، چه درباره خويش و چه درباره على عليه السلام دلالت بر اين حقيقت است. آنجا كه مى فرمايد: | ||
أَیُّهَا النَّاسُ أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّهِ أَنَا رَسُولُ اللَّهِ<ref>نهج البلاغه (دشتى): خطبه اول.</ref>: اى مردم، دعوت كننده خدا را اجابت كنيد؛ كه من پيام آور خدا هستم. و در حق على عليه السلام مى فرمايد: | |||
... او است كه بر حق هدايت نموده و به آن عمل مى كند، و باطن را ابطال و از آن نهى مى نمايد... .<ref>اسرار غدير (انصارى): ص ۳۵.</ref> | |||
==== هـ) جامعيت گفتمان غدير ==== | ==== هـ) جامعيت گفتمان غدير ==== | ||
خط ۱۷۷: | خط ۱۹۷: | ||
پيام جهانى اين گفتمان ارائه طريق براى نجات بشريت و جوامع انسانى از هر گونه بى عدالتى، ظلم، ناديده انگارىِ حقوق مسلم انسان ها، تعدّى و تجاوز به حريم و حرمت انسان هاست. به اين مفهوم كه تنها طريق نجات و فلاح جوامع انسانى از هجمه هاى عارض بر حقوق او، تمسک و تبعيت از ولايت الهى است كه در على عليه السلام و اولاد على عليهم السلام تجلى دارد، و اين همان فرمان مهم الهى است كه اكمال رسالت و نتيجه مندى زحمات پيامبر صلى الله عليه و آله منوط به ابلاغ آن گرديده است. | پيام جهانى اين گفتمان ارائه طريق براى نجات بشريت و جوامع انسانى از هر گونه بى عدالتى، ظلم، ناديده انگارىِ حقوق مسلم انسان ها، تعدّى و تجاوز به حريم و حرمت انسان هاست. به اين مفهوم كه تنها طريق نجات و فلاح جوامع انسانى از هجمه هاى عارض بر حقوق او، تمسک و تبعيت از ولايت الهى است كه در على عليه السلام و اولاد على عليهم السلام تجلى دارد، و اين همان فرمان مهم الهى است كه اكمال رسالت و نتيجه مندى زحمات پيامبر صلى الله عليه و آله منوط به ابلاغ آن گرديده است. | ||
خطاب با عبارت | خطاب با عبارت «مَعَاشِرَ النَّاسِ» گواهى است بر اين مدعى، كه به وضوح در فرازهاى مختلف خطبه غدير مشاهده مى گردد. نوع و شيوه خطاب و جامعه هدف در اين گفتمان، اشاره روشنى بر عموميت انسان در همه اعصار دارد. همين فصل مميزى است در ميان همه گفتمان هاى جارى؛ كه اين جامعيت و فرامندى مخاطب در آن گفتمان ها يا ديده نمى شود، و يا در نهايت كمرنگى است. | ||
لذا پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در اين باره مى فرمايد: اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داد كه اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرين و انصار و تابعين آنان، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه، و بر هر يكتاپرست حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر كسى با او مخالفت كند ملعون است، و هر كسى تابع او باشد و او را تصديق كند مورد رحمت الهى است.<ref>اسرار غدير (انصارى): ص ۱۴۷.</ref> | لذا پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در اين باره مى فرمايد: اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داد كه اطاعتش را واجب نموده است بر مهاجرين و انصار و تابعين آنان، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر بزرگ و كوچک، و بر سفيد و سياه، و بر هر يكتاپرست حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. هر كسى با او مخالفت كند ملعون است، و هر كسى تابع او باشد و او را تصديق كند مورد رحمت الهى است.<ref>اسرار غدير (انصارى): ص ۱۴۷.</ref> | ||
خط ۱۸۶: | خط ۲۰۶: | ||
==== ز) تضمين و ضمانت مندى الهى گفتمان غدير ==== | ==== ز) تضمين و ضمانت مندى الهى گفتمان غدير ==== | ||
فضاى واقع براى ابلاغ فرمان الهى براى پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار ثقيل و دشوار بود، زيرا ابلاغ فرمان الهى در آن شرايط دشوار كه امكان هر گونه فتنه و عناد و مخالفت از ناحيه خنّاسان و فتنه گران مى رفت، فضا را براى پيامبر صلى الله عليه و آله سنگين نموده بود. اين شرايط سخت كاملاً از كلام پيامبرصلى الله عليه و آله مشهود است؛ كه خطاب به مردم | فضاى واقع براى ابلاغ فرمان الهى براى پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار ثقيل و دشوار بود، زيرا ابلاغ فرمان الهى در آن شرايط دشوار كه امكان هر گونه فتنه و عناد و مخالفت از ناحيه خنّاسان و فتنه گران مى رفت، فضا را براى پيامبر صلى الله عليه و آله سنگين نموده بود. | ||
اين شرايط سخت كاملاً از كلام پيامبرصلى الله عليه و آله مشهود است؛ كه خطاب به مردم مى فرمايد: | |||
اى مردم، من از جبرئيل درخواست كردم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا از كمىِ متقين و زيادى منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله هاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم.<ref>اسرار غدير (انصارى): ص ۱۴۶.</ref> | |||
به نظر مى رسد اگر ضمانت الهى در انجام اين مهم نبود، تحقق فرمان الهى از ناحيه پيامبر صلى الله عليه و آله در آن فضاى سنگين بعيد مى نمود. لذا خداوند با بيان «واللَّه يعصمك من الناس»<ref>مائده / ۶۷ .</ref> آرامش و قدرتى را در وجود پيامبر صلى الله عليه و آله پديدار ساخت، تا آن حضرت بدون واهمه از مكايد، فتنه و ملامت دشمنان پيام بر حق الهى را در نهايت قدرت به مردم ابلاغ نمايد، و خود بر اين امر تصريح نمايد كه خداوند به من اعلام فرموده كه اگر آنچه در حق على عليه السلام بر من نازل نموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام، و براى من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده است، و خدا كفايت كننده و كريم است. | به نظر مى رسد اگر ضمانت الهى در انجام اين مهم نبود، تحقق فرمان الهى از ناحيه پيامبر صلى الله عليه و آله در آن فضاى سنگين بعيد مى نمود. لذا خداوند با بيان «واللَّه يعصمك من الناس»<ref>مائده / ۶۷ .</ref> آرامش و قدرتى را در وجود پيامبر صلى الله عليه و آله پديدار ساخت، تا آن حضرت بدون واهمه از مكايد، فتنه و ملامت دشمنان پيام بر حق الهى را در نهايت قدرت به مردم ابلاغ نمايد، و خود بر اين امر تصريح نمايد كه خداوند به من اعلام فرموده كه اگر آنچه در حق على عليه السلام بر من نازل نموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام، و براى من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده است، و خدا كفايت كننده و كريم است. | ||
خط ۱۹۴: | خط ۲۱۸: | ||
===== يک) تكوين شخصيت افراد ===== | ===== يک) تكوين شخصيت افراد ===== | ||
فرمان الهى حتى بدون حضور مردم نيز عملى بود، ولى پيامبر صلى الله عليه و آله به جهت تكريم و ارج گذارى بر شخصيت مردم و آگاه سازى آنان از امر و فرمان مهم الهى دستور میدهند همگان جمع شوند، تا شخصاً فرمان الهى را بشنوند و اعلام نظر نمايد. پيامبر اسلام صلى الله عليه | فرمان الهى حتى بدون حضور مردم نيز عملى بود، ولى پيامبر صلى الله عليه و آله به جهت تكريم و ارج گذارى بر شخصيت مردم و آگاه سازى آنان از امر و فرمان مهم الهى دستور میدهند همگان جمع شوند، تا شخصاً فرمان الهى را بشنوند و اعلام نظر نمايد. پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در اجتماع صد و بيست هزار نفرى فرمان مهم الهى را با حضور همگان اعلام مینمايد. اجتماع چنين جمعيتى در دنياى امروز هم غير عادى است، و در تاريخ نبوت از شش هزار سال پيش تا آن روز هرگز چنين مجلس شكوهمندى براى سخنرانى تشكيل نشده بود. | ||
===== دو) اعلام رسمى ولايت على بن ابى طالب عليه السلام ===== | ===== دو) اعلام رسمى ولايت على بن ابى طالب عليه السلام ===== | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۲۶: | ||
در اين بخش پيامبر صلى الله عليه و آله صريحاً فرمود: هر كس از امامت سرباز زند، اعمال نيكش نابود مىشود و هميشه در جهنم خواهد بود. سپس پيامبر صلى الله عليه و آله پس از ذكر پاره اى از فضائل على عليه السلام مردم را از حسدورزى و آثار آن بر حذر داشت، و متذكر شد كه از علل گمراهى و سرپيچى و مخالفت مردم با ائمه عليهم السلام حسدورزى آنان است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۴ ص ۵۵۸ .</ref> | در اين بخش پيامبر صلى الله عليه و آله صريحاً فرمود: هر كس از امامت سرباز زند، اعمال نيكش نابود مىشود و هميشه در جهنم خواهد بود. سپس پيامبر صلى الله عليه و آله پس از ذكر پاره اى از فضائل على عليه السلام مردم را از حسدورزى و آثار آن بر حذر داشت، و متذكر شد كه از علل گمراهى و سرپيچى و مخالفت مردم با ائمه عليهم السلام حسدورزى آنان است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۴ ص ۵۵۸ .</ref> | ||
چهار) صراحت در معرفى على عليه السلام | ===== چهار) صراحت در معرفى على عليه السلام ===== | ||
پيامبر صلى الله عليه وآله به منظور زدودن هر گونه شبهه اى، بازوان على عليه السلام را گرفته و او را از جا بلند كرد و با بيان «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِىٌّ عليه السلام مَوْلَاهُ» با صراحت كامل فرمود: | |||
آنچه گفتم درباره «اين على» و «اولاد اين على» است، و بدين ترتيب هر گونه شبهه اى را از ميان برداشت و جاى هيچ گونه ذهنيتى را براى مردم نگذاشت و حجت را بر آنان تمام ساخت. | |||
===== پنج) فراخوانى به بيعت، پيمان گرفتن از مردم ===== | ===== پنج) فراخوانى به بيعت، پيمان گرفتن از مردم ===== | ||
پيامبر صلى الله عليه وآله پس از اتمام خطبه فرمود: شما را به بيعت كردن با خود و على بن ابى طالب عليه السلام دعوت میكنم. ضمانت اين | پيامبر صلى الله عليه وآله پس از اتمام خطبه فرمود: شما را به بيعت كردن با خود و على بن ابى طالب عليه السلام دعوت میكنم. ضمانت اين بیعت آن است كه من با خداوند بيعت كرده ام و علىع ليه السلام هم با من. پس بيعتى را كه از شما مى گيرم از سوى خداوند و بيعت با او است. | ||
بيعت گرفتن از فرد فرد آن جمعيت انبوه از طرفى غير ممكن بود، و از سوى ديگر امكان داشت افرادى به بهانه هاى مختلف از بيعت شانه خالى كنند و حضور نيابند، و در نتيجه نتوان التزام عملى و گواهى قانونى از آنان گرفت. از اين رو، حضرت در اواخر سخنانش فرمود: اى مردم، چون با يک كف دست و با اين وقت محدود و با اين سيل جمعيت بيعت كردن براى همه ممكن نيست، پس همگى اين سخن مرا تكرار كنيد و بگوييد: | بيعت گرفتن از فرد فرد آن جمعيت انبوه از طرفى غير ممكن بود، و از سوى ديگر امكان داشت افرادى به بهانه هاى مختلف از بيعت شانه خالى كنند و حضور نيابند، و در نتيجه نتوان التزام عملى و گواهى قانونى از آنان گرفت. از اين رو، حضرت در اواخر سخنانش فرمود: اى مردم، چون با يک كف دست و با اين وقت محدود و با اين سيل جمعيت بيعت كردن براى همه ممكن نيست، پس همگى اين سخن مرا تكرار كنيد و بگوييد: | ||
خط ۲۱۴: | خط ۲۳۹: | ||
===== شش) تأييد سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله همراه با تبریک و تهنيت ===== | ===== شش) تأييد سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله همراه با تبریک و تهنيت ===== | ||
مردم پس از پايان سخنان پيامبر صلى الله عليه | مردم پس از پايان سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله به سوى آن حضرت و اميرالمؤمنين عليه السلام روى آوردند و با ايشان دست بيعت دادند، و به پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام تهنيت گفتند. ابراز احساسات و فريادهاى شادى مردم كه از هر سو بر میخاست، شكوه و ابهت بى مانندى به آن اجتماع بزرگ بخشيده بود. | ||
===== هفت) شاهد گرفتن خدا ===== | ===== هفت) شاهد گرفتن خدا ===== | ||
پيامبر اكرم صلى الله عليه | پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در فرازهاى مختلف خطبه غدير نسبت به انجام رسالت خويش و ابلاغ فرمان الهى، خداوند را بر اين شاهد میگيرد و میفرمايد: اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی قَدْ بَلَّغْتُ<ref>دانشنامه امام على عليه السلام: ج ۸ ص ۲۳۴.</ref>: | ||
پروردگارا، تو را شاهد مى گيرم كه من ابلاغ نمودم. | |||
يا خطاب به مردم مى فرمايد: | |||
اى مردم، من خدا را شاهد گرفتم و رسالتم را به شما ابلاغ نمودم. لذا از آنجايى كه هر عهد و پيمانى احتياج به شاهد و ضامنى دارد تا در صورت انكار به او مراجعه شود، پيامبر صلى الله عليه و آله شاهد و گواه اين بيعت را خداوند و خودش و ملائكه و بندگان صالح خدا تعيين كردند. | |||
بنابراين، رويكردهاى به كارگرفته شده در گفتمان غدير را شايد بتوان از اثر بخشترين و ماندگارترين شيوه و رويكردها تلقى نمود، كه تا امروز تداوم يافته، و حتى در اعصار بعد به علت پويايى و بالندگى اش به عنوان محورى ترين و مترقى ترين نيازهاى فكرى و انديشه بشرى مورد توجه انديشمندان و جوامع بشرى قرار خواهد گرفت. | بنابراين، رويكردهاى به كارگرفته شده در گفتمان غدير را شايد بتوان از اثر بخشترين و ماندگارترين شيوه و رويكردها تلقى نمود، كه تا امروز تداوم يافته، و حتى در اعصار بعد به علت پويايى و بالندگى اش به عنوان محورى ترين و مترقى ترين نيازهاى فكرى و انديشه بشرى مورد توجه انديشمندان و جوامع بشرى قرار خواهد گرفت. | ||
خط ۲۴۷: | خط ۲۷۶: | ||
بعد از زحمات ائمه معصومين عليهم السلام و به تبع آن حضرات، بايد در كنار همه عوامل دخيل و تأثيرگذار در دوام و بقاى گفتمان غدير، اهتمام و جديت و زحمات طاقت فرسا در شرايط سخت و دشوار و گاه خطرناک، علما و انديشمندان مجاهد و مؤمن را متذكر گرديد. | بعد از زحمات ائمه معصومين عليهم السلام و به تبع آن حضرات، بايد در كنار همه عوامل دخيل و تأثيرگذار در دوام و بقاى گفتمان غدير، اهتمام و جديت و زحمات طاقت فرسا در شرايط سخت و دشوار و گاه خطرناک، علما و انديشمندان مجاهد و مؤمن را متذكر گرديد. | ||
علمايى كه با مجاهدت و فداكارى تمام، عظمت و حقيقت نورانى و | علمايى كه با مجاهدت و فداكارى تمام، عظمت و حقيقت نورانى و تابناک غدير را به خوبى فهم نمودند، و در راه روشنگرى و تبيين و تنوير افكار، با وجود كينه ها و عداوت ها و فتنه گرى ها و عنادورزى هاى دشمنان غدير و منافقان، با تبعيت از ائمه معصومين عليهم السلام از هيچ تلاش و كوششى دريغ ننمودند، و اجازه ندادند غبار غربت بر چهره تابناک غدير فرو نشيند و غدير در عزلت و انفعال و زوال قرار گيرد. | ||
بنابراين، مجاهدت هاى تحسين مند علما و انديشمندان شيعه در اعصار مختلف، عاملى ارزشمند و تأثيرگذار در ماندگارى و جاودانگى گفتمان غدير بود، كه نتيجه عملى اين عملى و مجاهدت آنان كثرت عارفين و معترفين به حق اهل بيت عليهم السلام است، و عدد ميليونى شيعيان در هر دوره تاريخ و به خصوص در جهان امروز بهترين شاهد اين مدعاست. | بنابراين، مجاهدت هاى تحسين مند علما و انديشمندان شيعه در اعصار مختلف، عاملى ارزشمند و تأثيرگذار در ماندگارى و جاودانگى گفتمان غدير بود، كه نتيجه عملى اين عملى و مجاهدت آنان كثرت عارفين و معترفين به حق اهل بيت عليهم السلام است، و عدد ميليونى شيعيان در هر دوره تاريخ و به خصوص در جهان امروز بهترين شاهد اين مدعاست. | ||
==== | ==== م) خاتمه ==== | ||
در كنار عوامل ياد شده، عوامل متعدد ديگرى نيز در بقاء و جاودانگى گفتمان غدير دخالت دارند، كه در اين مقال به جهت ظرفيت و پرهيز از اطاعه بحث از بسط و تفصيل آنان خوددارى میشود، و صرفاً به برخى از آن عوامل فهرستوار اشاره میگردد، و تبيين و تفصيل آنها را به فرصت ديگر موكول میكنيم. | در كنار عوامل ياد شده، عوامل متعدد ديگرى نيز در بقاء و جاودانگى گفتمان غدير دخالت دارند، كه در اين مقال به جهت ظرفيت و پرهيز از اطاعه بحث از بسط و تفصيل آنان خوددارى میشود، و صرفاً به برخى از آن عوامل فهرستوار اشاره میگردد، و تبيين و تفصيل آنها را به فرصت ديگر موكول میكنيم. | ||
خط ۲۹۳: | خط ۳۲۲: | ||
بنابراين، گفتمان غدير را از اين جنس از گفتمان بايد دانست، تا راز ماندگارى آن بهتر و بيشتر فهم گردد. اگر چه عوامل ديگرى نيز - همان گونه كه بيان شد - دخالت در ماندگارى گفتمان غدير داشتند، ولى بايد گفت همه آن علل و عوامل به نوعى زير مجموعه اين علت العلل، و به تبع آن اثرمند و تأثيرگذار بوده اند. | بنابراين، گفتمان غدير را از اين جنس از گفتمان بايد دانست، تا راز ماندگارى آن بهتر و بيشتر فهم گردد. اگر چه عوامل ديگرى نيز - همان گونه كه بيان شد - دخالت در ماندگارى گفتمان غدير داشتند، ولى بايد گفت همه آن علل و عوامل به نوعى زير مجموعه اين علت العلل، و به تبع آن اثرمند و تأثيرگذار بوده اند. | ||
خلاصه سخن اينكه: هر فعل و علم و يا | خلاصه سخن اينكه: هر فعل و علم و يا انديشه اى آنگاه مى تواند بقاى جاويد داشته باشد كه متصل به خدا باشد، زيرا «وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ»؛ هر آنچه كه براى خدا باشد باقى است و در غير اين صورت فانى است. نتيجه اينكه تا زمان باقى است، گفتمان غدير نيز بالنده تر از گذشته باقى خواهد ماند. | ||
در خاتمه، براى فهم عمق و شناخت بيشتر از حقيقت غدير، چند پيشنهاد ارائه مى گردد. اميد است با كاربست آن بركات علمى و معنوى بيشترى عايد گردد: | در خاتمه، براى فهم عمق و شناخت بيشتر از حقيقت غدير، چند پيشنهاد ارائه مى گردد. اميد است با كاربست آن بركات علمى و معنوى بيشترى عايد گردد: |