۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸۸: | خط ۳۸۸: | ||
امت من بر سر حوض كوثر در پنج گروه و با پنج پرچم وارد مىشوند: | امت من بر سر حوض كوثر در پنج گروه و با پنج پرچم وارد مىشوند: | ||
اول آنان رايت گوساله امت من است. من بپا | اول آنان رايت گوساله امت من است. من بپا مى خيزم و دست او را مىگيرم. به محض آن كه دستش را گرفتم روى او سياه مى شود و قدم هايش به لرزه در مى آيد و امعاء و احشاء او منقلب مى شود، و تابعين او نيز همين گونه مى شوند. از آنان مى پرسم: بعد از من با دو يادگار گرانقدر من چگونه رفتار كرديد؟ | ||
در پاسخ مى گويند: | در پاسخ مى گويند: | ||
خط ۴۰۸: | خط ۴۰۸: | ||
آنگاه كه دست او را گرفتم روى او سياه مى شود و قدم هايش به لرزه مى افتد و امعاء و احشايش منقلب مى شود، و تابعين او نيز چنان مى شوند. | آنگاه كه دست او را گرفتم روى او سياه مى شود و قدم هايش به لرزه مى افتد و امعاء و احشايش منقلب مى شود، و تابعين او نيز چنان مى شوند. | ||
من مى پُرسم: درباره ثِقلين بعد از من چه كرديد؟ | من مى پُرسم: درباره ثِقلين بعد از من چه كرديد؟ | ||
مى گويند: ثِقل اكبر را تكذيب كرديم و از دستوراتش سرپيچى نموديم، و ثقل اصغر را خوار كرديم و او را تنها گذاشتيم. | |||
من مى گويم: شما به راه گروه هاى قبل برويد. | |||
مى گويم: بعد از من درباره ثِقْلين چه كرديد؟ مى گويند: ثقل اكبر را تكذيب كرده و عصيان نموديم، و با ثقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. مى گويم: شما هم به راه گروه هاى قبل برويد. | آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده اند. | ||
سپس رايت مِخْدَج نزد من مى آيد كه امام هفتاد هزار نفر از امت من است و من دست او را مى گيرم. | |||
به محض آنكه دست او را گرفتم رويش سياه مى شود و قدم هايش به لرزه در مى آيد و امعاء و احشاء او منقلب مى شود، و تابعين او نيز چنان مى شوند. | |||
مى گويم: بعد از من درباره ثِقْلين چه كرديد؟ | |||
مى گويند: ثقل اكبر را تكذيب كرده و عصيان نموديم، و با ثقل اصغر جنگيديم و او را كشتيم. مى گويم: شما هم به راه گروه هاى قبل برويد. | |||
آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده باشند. سپس رايت اميرالمؤمنين و قائدِ پيشانى سفيدان نزد من وارد مى شود... . | آنان نيز تشنه و جگرسوخته و روسياه باز مى گردند در حالى كه قطره اى از حوض كوثر ننوشيده باشند. سپس رايت اميرالمؤمنين و قائدِ پيشانى سفيدان نزد من وارد مى شود... . | ||
== دشمنان در خطبه غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۱۵،۹۵،۵۰. ژرفاى غدير: ص ۱۰۴،۱۰۳. واقعه قرآنى غدير: ص ۹۸. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۲، ۲۶ - ۳۲. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۷، ۱۷۱ - ۱۷۸.</ref> == | == دشمنان در خطبه غدير<ref>اسرار غدير: ص ۲۱۵،۹۵،۵۰. ژرفاى غدير: ص ۱۰۴،۱۰۳. واقعه قرآنى غدير: ص ۹۸. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۲، ۲۶ - ۳۲. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۷، ۱۷۱ - ۱۷۸.</ref> == | ||
از آنجا كه اهل بيت عليهم السلام عصاره خلقتاند و خداوند تعالى ساير مخلوقات را به بركت ايشان و در سايه وجودشان آفريده است، لذا به همان اندازه كه محبت و ولايت آنان نزد پروردگار ارزش و اهميت دارد بغض و عداوت با اين والاترين مخلوقاتِ خداوند نيز نزد او گناهى نابخشودنى است و بى ارزش كننده همه خوبى هاست. | |||
مسلمين در مقابل اهل بيت عليهم السلام هميشه بر سر دو راهى قرار دارند: | |||
يا حب و يا بغض، و راه سومى برايشان وجود ندارد. نداشتن محبت ايشان - در صورت شناخت آنان - جرم است و كسى نمىتواند در اين باره بى تفاوت باشد. | |||
پيداست همانطور كه محبت اهل بيت عليهم السلام درجات دارد، بغض و عداوت با ايشان هم در دشمنانشان يكسان نيست و شدت و ضعف آن و نوع دشمنى هايشان متفاوت است. | |||
در يک جمع بندى، بنيانه اى اساسى ولايت در خطبه غدير، به گونهاى بنا نهاده شده كه درجات و جايگاه هر يک از آنها در اعتقاد معين باشد. | |||
يكى از پايه هاى اعتقادى خطبه غدير بيان ارتباط ولايت با حب و بغض و مطالبى درباره دشمنان و مبغضين اهل بيت عليهم السلام است. | |||
گر چه محوريت خطبه غدير امر امامت و ولايت بود، ولى پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير ۲۵ جمله هم در مورد دوستان و دشمنان اهل بيت عليهم السلام بيان داشتند. از جمله فرمودند: | |||
ملعون است كسى كه مخالفت على نمايد. | ملعون است كسى كه مخالفت على نمايد. | ||
خداوند توبه كسى را كه ولايت على را انكار كند هرگز | خداوند توبه كسى را كه ولايت على را انكار كند هرگز نمى پذيرد، و او را نمى آمرزد. | ||
بپرهيزيد از اينكه با على مخالفت كنيد، و در نتيجه به آتشى گرفتار شويد كه آتشگيره آن مردم و | بپرهيزيد از اينكه با على مخالفت كنيد، و در نتيجه به آتشى گرفتار شويد كه آتشگيره آن مردم و سنگ ها هستند و براى كافران آماده شده است. | ||
خداوند | خداوند مى فرمايد: «هر كس با على دشمنى كند و ولايت او را قبول نكند، لعنت و غضبم بر او باد». | ||
ملعون است ملعون است، مورد غضب است مورد غضب است، كسى كه اين كلام مرا | ملعون است ملعون است، مورد غضب است مورد غضب است، كسى كه اين كلام مرا (درباره على) نپذيرد و با آن موافقت نكند. | ||
پروردگارا، هر كس با على دشمنى كند دشمن بدار، و هر كس او را انكار كند لعنت كن، و بر هر كس كه حق او را انكار نمايد غضب فرما. | پروردگارا، هر كس با على دشمنى كند دشمن بدار، و هر كس او را انكار كند لعنت كن، و بر هر كس كه حق او را انكار نمايد غضب فرما. | ||
آنان كه امامت على و جانشينان او از فرزندانم و نسل او تا روز قيامت را نپذيرند، | آنان كه امامت على و جانشينان او از فرزندانم و نسل او تا روز قيامت را نپذيرند، كسانى اند كه اعمال آنان سقوط مىكند و دائماً در آتش خواهند بود. | ||
عذاب آنان تخفيف داده نمى شود، و به آنان مهلت داده نخواهد شد. | |||
كسى جز شقى، على را مبغوض نمى دارد. | |||
خداوند عز و جل ما را بر مقصرين، معاندين، مخالفين، خائنين، گناهكاران، ظالمين و غاصبين از همه جهانيان حجت قرار داده است. | |||
امامان گمراه كننده و ياران و تابعين و كمک كنندگان ايشان، در درجه پائينتر جهنم خواهند بود. | |||
دشمنان على | دشمنان على، اهل شقاق و نفاق و معارضه كنندگان و تجاوزكنندگان از حق خوداند، آنان برادران شياطين اند كه سخنان نادرست و به ظاهر زيبا را از روى غرور به يكديگر مى رسانند. | ||
دشمنان على كسانى اند كه خداوند در قرآن ذكر فرموده است. (سپس حضرت آياتى از قرآن را در اين باره تلاوت فرمودند). | |||
دشمن ما كسى است كه خدا او را مذمت و لعنت نموده است. | دشمن ما كسى است كه خدا او را مذمت و لعنت نموده است. | ||
دشمنان اهل بيت عليهم السلام در خطبه غدير را با اين تقسيم بندى نيز مى توان بيان كرد: | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير، هم محک و معيارهاى دشمنى با اهل بيت عليهم السلام را - به عنوان اتمام حجت - براى مردم مشخص كرده اند، و هم جزاى دشمنى و مخالفت با ايشان را بيان فرموده اند كه ذيلاً ذكر مى كنيم: | |||
=== انواع دشمنى با اهل بيت عليهم السلام === | |||
انكار حق ايشان و قبول نكردن ولايتشان. | انكار حق ايشان و قبول نكردن ولايتشان. | ||
خط ۴۸۴: | خط ۴۹۰: | ||
حسد بردن به آنان. | حسد بردن به آنان. | ||
=== دشمنان اهل بيت عليهم السلام در پيشگاه الهى === | |||
ملعون و مغضوب و شقى هستند. | ملعون و مغضوب و شقى هستند. | ||
سفهاء و گمراهان و برادران شياطين و تكذيب كنندگاناند. | سفهاء و گمراهان و برادران شياطين و تكذيب كنندگاناند. | ||
خداوند ايشان را مذمت نموده و خوار مىنمايد، و آنان را دشمن | خداوند ايشان را مذمت نموده و خوار مىنمايد، و آنان را دشمن مى دارد و نمى آمرزد و بخاطر تكذيبشان آنان را هلاک مى فرمايد. | ||
=== جزاى دشمنان اهل بيت عليهم السلام در روز قيامت === | |||
اعمال آنان در دنيا و آخرت بىارزش مى شود و سقوط مى كند. | |||
در شعله هاى آتش فرو مى روند و صداى شعله كشيدن آتش جهنم را مى شنوند و زبانه هاى آن را مى بينند. | |||
عذاب ايشان تخفيف نمى يابد. | |||
عذاب ايشان تخفيف | |||
عذاب شديدِ دائمى خواهند داشت و در آتش جهنم جاودانه خواهند بود. | عذاب شديدِ دائمى خواهند داشت و در آتش جهنم جاودانه خواهند بود. | ||
پس از پايان بخش سوم خطبه غدير و در ابتداى بخش چهارم خطبه، در حالى كه اميرالمؤمنين عليه السلام را بر سر دست بلند كرده بود و پس از بيان: «اَلا فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ» فرمود: | |||
اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ: خدايا دوست بدار هر كس على را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس على را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس على را يارى كند، و خوار كن هر كس على را خوار كند. | اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ: خدايا دوست بدار هر كس على را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس على را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس على را يارى كند، و خوار كن هر كس على را خوار كند. | ||
در واقع حضرت با نشان دادن على عليه السلام و اشاره «هذا» به سوى او دقيقترين معرفى خليفه پيامبر صلى الله عليه و آله صورت گرفت؛ و به دنبال آن پرچم دوستى و يارى او بر فراز غدير برافراشته شد. | |||
در | در بخش هفتم خطبه غدير و پس از آن كه صراط مستقيم كاملاً واضح و روشن شد، سخنرانى پيامبر مكرم اسلام صلى الله عليه و آله در معرفى دو گروه دوست و دشمن آنان ادامه يافت. | ||
حضرت يازده جمله در اين باره فرمود كه شش جمله آن در توصيف اولياى | حضرت يازده جمله در اين باره فرمود كه شش جمله آن در توصيف اولياى اهل بيت عليهم السلام و پنج جمله در وصف اعداء بود. | ||
در جمله اول آيه ۱۱۲ سوره انعام «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لَكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَياطينَ الاِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحى بَعْضُهُمْ اِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً» را در كلام خود آورد و فرمود: | |||
«دشمنان امامان سفيهان گمراهى هستند كه برادران شياطين اند، و سخنان باطل ظاهر فريب را از روى غرور به يكديگر مى رسانند». | |||
در جمله دوم مستقيماً آيه ۲۲ سوره مجادله را در وصف آنان قرائت كرد كه مى فرمايد: «لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَومِ الْآخَرِ...» و مفهوم آن چنين بود كه دوستى خدا با دوستى دشمنان خدا جمع نمى شود. | |||
حضرت با اين آيه شرط برائت از دشمنان را براى قبول ولايت قرار داد، و متقابلاً پاداش و نشان بزرگترى را به اولياى اهل بيت عطا فرمود. | |||
در جمله سوم تا ششم پيامبر صلى الله عليه و آله آياتى در وصف اولياى اهل بيت عليهم السلام آورد، و از جمله هفتم باز هم توصيف دشمنان اهل بيت را بيان نمود. | |||
ابتدا به آيه ۱۲ سوره انشقاق «فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُوراً وَ يَصْلى سَعيراً» اشاره كرده فرمود: | |||
«بدانيد كه دشمنان امامان كسانى اند كه شعله هاى آتش را بر تن خود خواهند يافت». | |||
جمله هشتم نيز درباره دشمنان بود كه آيه ۷ سوره ملک «اِذا اُلْقُوا فيها سَمِعُوا لَها شَهيقاً وَ هِىَ تَفُورُ» و آيه ۱۲ سوره فرقان: | |||
«اِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفيراً» كنار هم قرار داده شد و حضرت فرمود: «بدانيد كه دشمنان ايشان كسانى اند از جهنم در حالى كه مى جوشد صداى وحشتناكى مى شنوند و شعله كشيدن آن را مى بينند». | |||
جمله | جمله نهم وصف قرآنى دشمنان اهل بيت عليهم السلام را ادامه داده، و با قرائت كامل آيه ۳۸ سوره اعراف: | ||
«كُلَّما دَخَلَتْ اُمَّةٌ لَعَنَتْ اُخْتَها حَتّى اِذا ادّارَكُوا فيها جَميعاً...» ادامه يافت، كه مفهوم آن لعنت دشمنان اهل بيت عليهم السلام به يكديگر و مضاعف شدن عذاب آنان در آخرت بود. | |||
جمله دهم درباره دشمنان نيز با آوردن آيه ۸ تا ۱۱ سوره ملک: | |||
«تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما اُلْقِىَ فيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها اَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذيرٌ...» ادامه يافت. منظور از اين آيات آن بود كه دشمنان اهل بيت عليهم السلام در جهنم مورد سؤال و ملامت قرار خواهند گرفت كه آيا كسى شما را يادآور نشد؟ و آنان اعتراف مى كنند كه گوش فرا نداديم، و اين گرفتارى حاصل سرپيچى خود ماست. | |||
آخرين جمله درباره دوستان اهل بيت عليهم السلام بود كه آيه ۱۲ سوره ملک: «اِنَّ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ اَجْرٌ كَبيرٌ» مورد استناد قرار گرفت و حضرت فرمود: | |||
«بدانيد كه اولياء و دوستان امامان معصوم كسانى هستند كه از پروردگارشان مى ترسند (بدون آنكه او را ببينند) به خاطر ايمانى كه به غيب دارند. براى آنان مغفرت و اجر بزرگ است. اى مردم، چقدر فاصله است بين شعله هاى آتش و اجر بزرگ»!! | |||
پس از اين توصيفات درباره دوستان و دشمنان اهل بيت عليهم السلام حضرت سخن را در يک جمله جامع جمع بندى كرده فرمود: | |||
«اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و لعن قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد». | |||
مسلمانان در بياناتِ قرآنىِ پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير به دو دسته دوستان و دشمنان اهل بيت عليهم السلام تقسيم شده اند، و بسيارى از آيات قرآن كه درباره خوبان و بَدان عالم مطرح است به اين دو گروه تفسير شده است. | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله در مورد دوست و دشمن اهل بيت عليهم السلام در قرآن، در خطبه غدير مى فرمايد: | |||
مَعاشِرَ النّاسِ، عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّه وَ لَعَنَهُ، وَ وَلِيُّنا كُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللَّه وَ احَبَّهُ: | |||
اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و لعن قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۳ بخش ۷.</ref> | |||