دشمنان اهل بیت و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳۵: خط ۴۳۵:
پيداست همانطور كه محبت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام درجات دارد، بغض و عداوت با ايشان هم در دشمنانشان يكسان نيست و شدت و ضعف آن و نوع دشمنى‏ هايشان متفاوت است.
پيداست همانطور كه محبت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام درجات دارد، بغض و عداوت با ايشان هم در دشمنانشان يكسان نيست و شدت و ضعف آن و نوع دشمنى‏ هايشان متفاوت است.


در يک جمع ‏بندى، بنيان‏ه اى اساسى ولايت در خطبه غدير، به گونه‏اى بنا نهاده شده كه درجات و جايگاه هر يک از آنها در اعتقاد معين باشد.
در يک جمع ‏بندى، بنيان‏ه اى اساسى ولايت در خطبه غدير، به گونه ‏اى بنا نهاده شده كه درجات و جايگاه هر يک از آنها در اعتقاد معين باشد.


يكى از پايه‏ هاى اعتقادى خطبه غدير بيان ارتباط ولايت با حب و بغض و مطالبى درباره دشمنان و مبغضين اهل ‏بيت‏ عليهم السلام است.
يكى از پايه‏ هاى اعتقادى خطبه غدير بيان ارتباط ولايت با حب و بغض و مطالبى درباره دشمنان و مبغضين اهل ‏بيت‏ عليهم السلام است.
خط ۴۶۱: خط ۴۶۱:
خداوند عز و جل ما را بر مقصرين، معاندين، مخالفين، خائنين، گناهكاران، ظالمين و غاصبين از همه ‏جهانيان حجت قرار داده است.
خداوند عز و جل ما را بر مقصرين، معاندين، مخالفين، خائنين، گناهكاران، ظالمين و غاصبين از همه ‏جهانيان حجت قرار داده است.


امامان گمراه كننده و ياران و تابعين و كمک كنندگان ايشان، در درجه پائين‏تر جهنم خواهند بود.
امامان گمراه كننده و ياران و تابعين و كمک كنندگان ايشان، در درجه پائين ‏تر جهنم خواهند بود.


دشمنان على، اهل شقاق و نفاق و معارضه ‏كنندگان و تجاوزكنندگان از حق خوداند، آنان برادران شياطين ‏اند كه سخنان نادرست و به ظاهر زيبا را از روى غرور به يكديگر مى ‏رسانند.
دشمنان على، اهل شقاق و نفاق و معارضه ‏كنندگان و تجاوزكنندگان از حق خوداند، آنان برادران شياطين ‏اند كه سخنان نادرست و به ظاهر زيبا را از روى غرور به يكديگر مى ‏رسانند.
خط ۵۵۸: خط ۵۵۸:
اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و لعن قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۳ بخش ۷.</ref>
اى مردم، دشمن ما كسى است كه خداوند او را مورد مذمت و لعن قرار داده، و دوست ما هر كسى است كه خداوند او را مدح نموده و دوست بدارد.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۳ بخش ۷.</ref>


اين كلام رسول اللَّه‏ صلى الله عليه و آله از سه بُعد قابل بررسى است:


=== موقعيت تاريخى ===
عبارات فوق را پيامبر صلى الله عليه و آله در موقعيتى فرمود كه قبل از آن بيش از ده آيه قرآن را درباره دوستان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام و هشت آيه را درباره دشمنان ايشان تفسير نموده بود.


اين كلام رسول اللَّه‏صلى الله عليه وآله از سه بُعد قابل بررسى است:
با اين آمادگى يک مبناى كلى ارائه فرمود كه دوست و دشمن اهل‏ بيت ‏عليهم السلام همان دوست و دشمن خداست و معيار آن جستجو در مواردى است كه خداوند عده‏ اى را به جهتى مورد مذمت يا لعنت يا هر دو قرار داده، و عده‏اى را مورد ستايش يا محبوبيت خويش يا هر دو قرار داده است.
 
 
۱-  موقعيت تاريخى
 
عبارات فوق را پيامبرصلى الله عليه وآله در موقعيتى فرمود كه قبل از آن بيش از ده آيه قرآن را درباره دوستان اهل‏بيت‏عليهم السلام و هشت آيه را درباره دشمنان ايشان تفسير نموده بود.
 
 
با اين آمادگى يك مبناى كلى ارائه فرمود كه دوست و دشمن اهل‏بيت‏عليهم السلام همان دوست و دشمن خداست و معيار آن جستجو در مواردى است كه خداوند عده‏اى را به جهتى مورد مذمت يا لعنت يا هر دو قرار داده، و عده‏اى را مورد ستايش يا محبوبيت خويش يا هر دو قرار داده است.
 


در واقع به جاى آنكه حضرت بخواهد موارد را يكى يكى بشمارد به همان چند مورد اكتفا فرموده و از مردم خواسته بقيه موارد را با مطالعه قرآن به دست آورند و مصاديق آن را تطبيق نمايند كه تا ابد راه ضلالت مسدود باشد.
در واقع به جاى آنكه حضرت بخواهد موارد را يكى يكى بشمارد به همان چند مورد اكتفا فرموده و از مردم خواسته بقيه موارد را با مطالعه قرآن به دست آورند و مصاديق آن را تطبيق نمايند كه تا ابد راه ضلالت مسدود باشد.


 
=== موقعيت قرآنى ===
۲-  موقعيت قرآنى
در اينجا ضرورى به نظر مى ‏رسد مواردى از آيات ذم و لعن خداوند را مورد مطالعه قرار دهيم تا دريابيم پيامبر صلى الله عليه و آله از فراز منبر غدير كدامين دور دست‏ ها را زير نظر دارد و كدام سو را به مسلمين نشان مى‏ دهد.
 
در اينجا ضرورى به نظر مى‏رسد مواردى از آيات ذم و لعن خداوند را مورد مطالعه قرار دهيم تا دريابيم پيامبرصلى الله عليه وآله از فراز منبر غدير كدامين دور دست‏ها را زير نظر دارد و كدام سو را به مسلمين نشان مى‏دهد.
 


چند نمونه از آيات حاكى از لعنت كتمان كنندگان، كافران، طرفداران جبت و طاغوت، مفسدين فى الارض، شجره ملعونه، اذيت كنندگان خدا و رسول، منافقين و مشركين، چنين است:
چند نمونه از آيات حاكى از لعنت كتمان كنندگان، كافران، طرفداران جبت و طاغوت، مفسدين فى الارض، شجره ملعونه، اذيت كنندگان خدا و رسول، منافقين و مشركين، چنين است:


الف. لعنتِ كتمان كنندگان
==== الف) لعنتِ كتمان كنندگان ====
 
«إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِى‏ الْكِتابِ، أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّه وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»<ref>بقره /  ۱۵۹.</ref>:
»إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِى‏الْكِتابِ، أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّه وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ«××× ۱ بقره /  ۱۵۹. ×××: »كسانى كه كتمان مى‏كنند آنچه از دليل‏هاى محكم و هدايت نازل كرديم بعد از آنكه آنها را براى مردم در قرآن تبيين نموديم، اينان كسانى‏اند كه خدا آنان را لعنت مى‏كند و لعنت كنندگان لعنتشان مى‏نمايند« .
 
 
و ما خوب مى‏دانيم كه اهل سقيفه و اتباعشان چگونه در كتمان اصل معارف قرآن - به خصوص آنچه به ولايت و امامت و مناقب خاندان رسالت‏عليهم السلام ارتباط داشت - تلاش كردند.
 
 
ب. لعنتِ كافران
 
»إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ، أُولئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّه وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ«××× ۲ بقره /  ۱۶۱. ×××: »كسانى كه كافر شدند و با كفرشان از دنيا رفتند، لعنت خدا و ملائكه و همه مردم بر آنان باد« .
 


»كَيْفَ يَهْدِى اللَّه قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ. أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّه وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ«××× ۳ آل عمران /  ۸۷ ۸۶ . ×××: »چگونه خداوند هدايت مى‏كند قومى را كه بعد از ايمانشان كافر شدند و شهادت دادند كه پيامبر بر حق است و دليل‏هاى محكم براى آنان آمد، و خدا قوم ظالم را هدايت نمى‏كند. آنانند كسانى كه لعنت خدا و ملائكه و همه مردم بر آنان است« .
«كسانى كه كتمان مى‏ كنند آنچه از دليل ‏هاى محكم و هدايت نازل كرديم بعد از آن كه آن ها را براى مردم در قرآن تبيين نموديم، اينان كسانى ‏اند كه خدا آنان را لعنت مى‏ كند و لعنت كنندگان لعنتشان مى‏ نمايند».


و ما خوب مى ‏دانيم كه اهل سقيفه و اتباعشان چگونه در كتمان اصل معارف قرآن - به خصوص آنچه به ولايت و امامت و مناقب خاندان رسالت‏ عليهم السلام ارتباط داشت - تلاش كردند.


چه كسانى بودند كه بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله كافر شدند بعد از آنكه مسلمان بودند؟ چه كسانى فرامين الهى را يكى پس از ديگرى زير پا گذاشتند؟ چه كسانى بدعت‏ها را به جاى سنت‏ها قرار دادند؟ اهل سقيفه بودند كه با كفرِ مطلق مردم را تا جاهليت باز گرداندند، و خود را مستحق لعنت خدا و ملائكه و همه مردم نمودند.
==== ب) لعنتِ كافران ====
«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ، أُولئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّه وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ»<ref>بقره /  ۱۶۱.</ref>:


د. لعنتِ طرفداران جبت و طاغوت
«كسانى كه كافر شدند و با كفرشان از دنيا رفتند، لعنت خدا و ملائكه و همه مردم بر آنان باد».


»أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً أُولئِكَ لَعَنَهُمُ اللَّه وَ مَنْ يَلْعَنِ اللَّه فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيراً«××× ۱ نساء ۵۲ . ×××: »نظر نمى‏كنى به آنان كه نصيبى از كتاب دارند، و به جبت و طاغوت ايمان مى‏آورند و درباره كسانى كه كافر شدند مى‏گويند: راه اينان هدايت يافته‏تر از كسانى است كه ايمان آوردند. اينانند كه خدا لعنتشان كرده، و هركس كه خدا او را لعنت كند براى او ياورى نخواهد بود« .
«كَيْفَ يَهْدِى اللَّه قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ. أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّه وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ»<ref>آل عمران ۸۷،۸۶ .</ref>:


«چگونه خداوند هدايت مى ‏كند قومى را كه بعد از ايمانشان كافر شدند و شهادت دادند كه پيامبر بر حق است و دليل‏ هاى محكم براى آنان آمد، و خدا قوم ظالم را هدايت نمى‏ كند. آنانند كسانى كه لعنت خدا و ملائكه و همه مردم بر آنان است».


جبت و طاغوت همان است كه اميرالمؤمنين‏عليه السلام در دعاى قنوت فرمود: اللهمَّ الْعَنْ صَنَمَىْ قُرَيْشَ وَ جِبْتَيْها وَ طاغُوتَيْها ... . و همانان بودند كه دشمنان پيامبرصلى الله عليه وآله و منافقين را بر سلمان و ابوذر و مقداد و عمار مقدم داشتند و مؤمنين حقيقى را كنار زدند، و لعنت ابدى خداوند را تا روزى كه بدعتشان پابرجاست، بر خود خريدند.
چه كسانى بودند كه بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله كافر شدند بعد از آنكه مسلمان بودند؟ چه كسانى فرامين الهى را يكى پس از ديگرى زير پا گذاشتند؟ چه كسانى بدعت‏ ها را به جاى سنت‏ ها قرار دادند؟ اهل سقيفه بودند كه با كفرِ مطلق مردم را تا جاهليت باز گرداندند، و خود را مستحق لعنت خدا و ملائكه و همه مردم نمودند.


==== د) لعنتِ طرفداران جبت و طاغوت ====
«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ يَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هؤُلاءِ أَهْدى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلاً أُولئِكَ لَعَنَهُمُ اللَّه وَ مَنْ يَلْعَنِ اللَّه فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيراً»<ref>نساء /  ۵۲ .</ref>:


ج. لعنتِ منافقان
«نظر نمى ‏كنى به آنان كه نصيبى از كتاب دارند، و به جبت و طاغوت ايمان مى‏ آورند و درباره كسانى كه كافر شدند مى‏ گويند: راه اينان هدايت يافته‏ تر از كسانى است كه ايمان آوردند. اينانند كه خدا لعنتشان كرده، و هركس كه خدا او را لعنت كند براى او ياورى نخواهد بود».


»وَعَدَ اللَّه الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْكُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها، هِىَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّه وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ«××× ۲ توبه /  ۶۸ . ×××: »خداوند به مردان و زنان منافق و كافران آتش جهنم را وعده داده كه در آن دائمى خواهند بود، و آن برايشان كافى است، و خدا آنان را لعنت نموده و برايشان عذاب پابرجايى است« .
جبت و طاغوت همان است كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در دعاى قنوت فرمود:


اللهمَّ الْعَنْ صَنَمَىْ قُرَيْشَ وَ جِبْتَيْها وَ طاغُوتَيْها ... . و همانان بودند كه دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله و منافقين را بر سلمان و ابوذر و مقداد و عمار مقدم داشتند و مؤمنين حقيقى را كنار زدند، و لعنت ابدى خداوند را تا روزى كه بدعتشان پابرجاست، بر خود خريدند.


»وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّه كَذِباً أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ، أَلا لَعْنَةُ اللَّه عَلَى الظَّالِمِينَ«××× ۳ هود ۱۸. ×××: »چه كسى ظالم‏تر است از كسى كه بر خدا دروغ مى‏بندد؟ اينان كسانى‏اند كه بر پروردگار خود عرضه مى‏شوند و شاهدان گواهى مى‏دهند كه اينان بر پروردگار خود دروغ بستند. آگاه باشيد كه لعنت خدا بر ظالمين است« .
==== ج) لعنتِ منافقان ====
«وَعَدَ اللَّه الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْكُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها، هِىَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّه وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ»<ref>توبه ۶۸ .</ref>:


در حالى كه دروغ بستن بر پيامبرصلى الله عليه وآله دروغ بستن بر خداست:
«خداوند به مردان و زنان منافق و كافران آتش جهنم را وعده داده كه در آن دائمى خواهند بود، و آن برايشان كافى است، و خدا آنان را لعنت نموده و برايشان عذاب پابرجايى است».


«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّه كَذِباً أُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ، أَلا لَعْنَةُ اللَّه عَلَى الظَّالِمِينَ»<ref>هود /  ۱۸.</ref>:


آيا اهل سقيفه نگفتند: پيامبر گفته: نبوت و خلافت در يك خاندان جمع نمى‏شود؟
«چه كسى ظالم ‏تر است از كسى كه بر خدا دروغ مى ‏بندد؟ اينان كسانى ‏اند كه بر پروردگار خود عرضه مى‏ شوند و شاهدان گواهى مى‏ دهند كه اينان بر پروردگار خود دروغ بستند. آگاه باشيد كه لعنت خدا بر ظالمين است».


آيا نگفتند: پيامبر گفته: پيامبران ارث نمى‏گذارند؟
در حالى كه دروغ بستن بر پيامبر صلى الله عليه و آله دروغ بستن بر خداست:


آيا ده‏ها دروغ را به حضرتش نسبت ندادند تا خواسته‏هاى خود را عملى كنند؟
آيا اهل سقيفه نگفتند: پيامبر گفته: نبوت و خلافت در يک خاندان جمع نمى ‏شود؟


آيا ظالم‏تر از اينان كسى هست كه خداوند در قرآن لعنتشان كرده است؟
آيا نگفتند: پيامبر گفته: پيامبران ارث نمى‏ گذارند؟


آيا ده ‏ها دروغ را به حضرتش نسبت ندادند تا خواسته‏ هاى خود را عملى كنند؟


ه  . لعنتِ مفسدين فى الارض
آيا ظالم ‏تر از اينان كسى هست كه خداوند در قرآن لعنتشان كرده است؟


»وَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّه مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّه بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِى الْأَرْضِ، أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ«××× ۱ رعد /  ۲۲. ×××: »كسانى كه بعد از پيمان الهى عهد شكنى مى‏كنند، و آنچه را خداوند دستور به وصلش داده قطع مى‏كنند و در زمين فساد مى‏نمايند، براى چنين كسانى لعنت خواهد بود، و در آخرت بد منزلى براى آنان خواهد بود« .
==== هـ) لعنتِ مفسدين فى الارض ====
«وَ الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّه مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّه بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِى الْأَرْضِ، أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ»<ref>رعد /  ۲۲.</ref>:


«كسانى كه بعد از پيمان الهى عهد شكنى مى‏ كنند، و آنچه را خداوند دستور به وصلش داده قطع مى ‏كنند و در زمين فساد مى‏ نمايند، براى چنين كسانى لعنت خواهد بود، و در آخرت بد منزلى براى آنان خواهد بود».


چه كسانى پيمان غدير را شكستند؟
چه كسانى پيمان غدير را شكستند؟


چه كسانى با خاندان پيامبرصلى الله عليه وآله قطع كردند در حالى كه آن حضرت دستور وصل با آنان را داده بود؟
چه كسانى با خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله قطع كردند در حالى كه آن حضرت دستور وصل با آنان را داده بود؟


اهل سقيفه بودند كه دامنه فسادشان در زمين تا امروز و تا دامنه قيامت ادامه داشته و خواهد داشت، همان گونه كه تابلوى لعنت خداوند در قرآن بر پيشانى سياهشان نقش بسته است.
اهل سقيفه بودند كه دامنه فسادشان در زمين تا امروز و تا دامنه قيامت ادامه داشته و خواهد داشت، همان گونه كه تابلوى لعنت خداوند در قرآن بر پيشانى سياهشان نقش بسته است.


==== و) لعنتِ شجره ملعونه ====
«وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِى أَرَيْناكَ إِلاّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِى الْقُرْآنِ»<ref>اسراء /  ۶۰ .</ref>:


و. لعنتِ شجره ملعونه
«قرار نداديم رؤيايى كه نشانت داديم مگر براى امتحان مردم و به عنوان ياد شجره ملعونه در قرآن».
 
»وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِى أَرَيْناكَ إِلاّ فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِى الْقُرْآنِ«××× ۲ اسراء /  ۶۰ . ×××: »قرار نداديم رؤيايى كه نشانت داديم مگر براى امتحان مردم و به عنوان ياد شجره ملعونه در قرآن« .
 
بنى‏اميه كه شاخه‏هاى شجره ملعونه تيم و عدى از سقيفه بودند، در خواب به پيامبرصلى الله عليه وآله نشان داده شدند. آن حضرت در تفسير اين آيه فرمود: من دوازده نفر از امامان ضلالت را در خواب ديدم كه از منبرم بالا و پايين مى‏روند، و امّتم را به صورت عقبگرد به گذشته خود باز مى‏گردانند. دو نفر از آنان )ابوبكر و عمر( از دو قبيله مختلف قريش تيم و عدى و سه نفر )عثمان و معاويه و يزيد( از بنى‏اميه و هفت نفر )عبدالملك، وليد، هشام، يزيد، سليمان، عمر بن عبدالعزيز و مروان( از اولاد حكم بن ابى‏العاص هستند.
 
 
ز. لعنتِ اذيت كنندگان خدا و رسول‏صلى الله عليه وآله


»إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّه وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّه فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً«××× ۱ احزاب /  ۵۷ . ×××: »كسانى كه خدا و رسولش را اذيت مى‏كنند خداوند آنان را در دنيا و آخرت لعنت فرموده و بر ايشان عذاب خواركننده‏اى آماده كرده است.
بنى ‏اميه كه شاخه‏ هاى شجره ملعونه تيم و عدى از سقيفه بودند، در خواب به پيامبر صلى الله عليه و آله نشان داده شدند.


آن حضرت در تفسير اين آيه فرمود: من دوازده نفر از امامان ضلالت را در خواب ديدم كه از منبرم بالا و پايين مى‏ روند، و امّتم را به صورت عقبگرد به گذشته خود باز مى‏ گردانند. دو نفر از آنان (ابوبكر و عمر) از دو قبيله مختلف قريش تيم و عدى و سه نفر (عثمان و معاويه و يزيد) از بنى ‏اميه و هفت نفر (عبدالملک، وليد، هشام، يزيد، سليمان، عمر بن عبدالعزيز و مروان) از اولاد حكم بن ابى‏العاص هستند.


»مَنْ آذى فاطِمَةَ فَقَدْ آذانى، وَ مَنْ آذانى فَقَدْ آذَى اللَّه« كه پيامبرصلى الله عليه وآله نظير آن را درباره على‏عليه السلام و نيز همه اهل‏بيت‏عليهم السلام فرموده، شامل كدام اذيت كنندگان است؟
==== ز) لعنتِ اذيت كنندگان خدا و رسول‏ صلى الله عليه و آله ====
«إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّه وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّه فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً»<ref>احزاب /  ۵۷ .</ref>:


«كسانى كه خدا و رسولش را اذيت مى ‏كنند خداوند آنان را در دنيا و آخرت لعنت فرموده و بر ايشان عذاب خواركننده ‏اى آماده كرده است».


جز آنان كه درِ خانه على و فاطمه‏عليهما السلام را آتش زدند و به آن منزل وحى حمله آوردند و بانوى خانه را اذيتى در حد قتل نمودند و از صورت سيلى خورده و بازوى ورم كرده و پهلوى شكسته و فرزند سقط شده چيزى فرو گذار نكردند؟ جز آنان كه طناب بر گردن صاحب خانه انداخته با شمشيرهاى كشيده براى بيعتش بردند؟
«مَنْ آذى فاطِمَةَ فَقَدْ آذانى، وَ مَنْ آذانى فَقَدْ آذَى اللَّه» كه پيامبر صلى الله عليه و آله نظير آن را درباره على ‏عليه السلام و نيز همه اهل ‏بيت ‏عليهم السلام فرموده، شامل كدام اذيت كنندگان است؟


جز آنان كه درِ خانه على و فاطمه ‏عليهما السلام را آتش زدند و به آن منزل وحى حمله آوردند و بانوى خانه را اذيتى در حد قتل نمودند و از صورت سيلى خورده و بازوى ورم كرده و پهلوى شكسته و فرزند سقط شده چيزى فرو گذار نكردند؟ جز آنان كه طناب بر گردن صاحب خانه انداخته با شمشيرهاى كشيده براى بيعتش بردند؟


اين عذاب و لعنت اگر شامل اينان نباشد پس شامل چه كسانى خواهد بود؟
اين عذاب و لعنت اگر شامل اينان نباشد پس شامل چه كسانى خواهد بود؟


==== ح) لعنتِ منافقين و مشركين ====
«وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّه ظَنَّ السَّوْءِ، عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّه عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً»<ref>فتح /  ۶ .</ref>:


ح. لعنتِ منافقين و مشركين
«تا خداوند عذاب نمايد مردان و زنان منافق و مشرک را كه به خدا بد گمانند. بر آنان باد بلاى بد و خدا بر آنان غضب كرده و لعنتشان نموده و برايشان جهنم را آماده ساخته و بد پايانى خواهد بود».
 
»وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّه ظَنَّ السَّوْءِ، عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّه عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً«××× ۲ فتح /  ۶ . ×××:
 
»تا خداوند عذاب نمايد مردان و زنان منافق و مشرك را كه به خدا بد گمانند. بر آنان باد بلاى بد و خدا بر آنان غضب كرده و لعنتشان نموده و برايشان جهنم را آماده ساخته و بد پايانى خواهد بود« .
 
 
آيا منافقين غير از آن دورويانى بودند كه آنچه پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله از آنان خواست پذيرفتند، ولى تا آن حضرت چشم از جهان فرو بست همه را زير پا گذاشتند و علناً و بى‏محابا فرامين حضرتش را نقض كردند و بناى سقيفه را چيدند؟


آيا منافقين غير از آن دورويانى بودند كه آنچه پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله از آنان خواست پذيرفتند، ولى تا آن حضرت چشم از جهان فرو بست همه را زير پا گذاشتند و علناً و بى ‏محابا فرامين حضرتش را نقض كردند و بناى سقيفه را چيدند؟


اگر خداوند اينان را لعنت نكرده و جهنم را برايشان آماده ننموده، پس براى چه كسى آماده فرموده است؟!
اگر خداوند اينان را لعنت نكرده و جهنم را برايشان آماده ننموده، پس براى چه كسى آماده فرموده است؟!


=== تحليل اعتقادى ===
بياييد نتيجه بگيريم كه جمله «عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّه وَ لَعَنَهُ» دريچه ‏اى پُر ديد بر فصلى از عقيده ماست كه عنوان «تَبَرّى» را بر خود دارد و به شفافيت آفتاب به ما مى‏ فهماند كه چه كسانى را بايد لعنت كنيم و از آنان بيزار باشيم.


۳-  تحليل اعتقادى
همان گونه كه جمله «وَلِيُّنا كُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللَّه وَ احَبَّهُ» كه در نقطه مقابل اين چشم‏انداز اعتقادى قرار دارد، عنوان «تَوَلَّى» را برايمان معنى خواهد كرد، و همچون زلال بلور بر دل‏ هاى ما مى ‏شناساند؛ كه بايد چه كسانى را دوست بداريم و ولايتشان را بپذيريم.
 
بياييد نتيجه بگيريم كه جمله »عَدُوُّنا مَنْ ذَمَّهُ اللَّه وَ لَعَنَهُ« دريچه‏اى پُر ديد بر فصلى از عقيده ماست كه عنوان »تَبَرّى را بر خود دارد و به شفافيت آفتاب به ما مى‏فهماند كه چه كسانى را بايد لعنت كنيم و از آنان بيزار باشيم.
 
 
همان گونه كه جمله »وَلِيُّنا كُلُّ مَنْ مَدَحَهُ اللَّه وَ احَبَّهُ« كه در نقطه مقابل اين چشم‏انداز اعتقادى قرار دارد، عنوان »تَوَلَّى« را برايمان معنى خواهد كرد، و همچون زلال بلور بر دل‏هاى ما مى‏شناساند؛ كه بايد چه كسانى را دوست بداريم و ولايتشان را بپذيريم.
 
 
   همچنين مراجعه شود به عنوان: دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام /  معرفى قرآنىِ دشمنان غدير.
 
 
   اساسِ »هَل الدينُ إلاّ الحُبّ وَ الْبُغض«××× ۱ الكافى: ج ۲ ص ۱۲۵. تفسير فرات: ص ۱۶۵. المحاسن: ص ۲۶۲. بحار الانوار: ج ۶۴ ص ۵۲ و ج ۶۵ ص ۶۳ و ج ۶۶ ص ۲۴۱. ××× از مهم‏ترين اركان اعتقادى ماست. ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام كه به معناى صاحب اختيار بودن آنان و اطاعت كامل مردم از ايشان است، لازمه‏اش محبت داشتن نسبت به آنان و بغض و كينه نسبت به دشمنان ايشان است. در اين باره سه جنبه در خطبه غدير بيان شده است:


اساسِ «هَل الدينُ إلاّ الحُبّ وَ الْبُغض»<ref>الكافى: ج ۲ ص ۱۲۵. تفسير فرات: ص ۱۶۵. المحاسن: ص ۲۶۲. بحار الانوار: ج ۶۴ ص ۵۲ و ج ۶۵ ص ۶۳ و ج ۶۶ ص ۲۴۱.</ref> از مهم‏ترين اركان اعتقادى ماست. ولايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام كه به معناى صاحب اختيار بودن آنان و اطاعت كامل مردم از ايشان است، لازمه ‏اش محبت داشتن نسبت به آنان و بغض و كينه نسبت به دشمنان ايشان است. در اين باره سه جنبه در خطبه غدير بيان شده است:


۱-  محبت و عداوت نزد خدا
==== محبت و عداوت نزد خدا ====
حب و بغض اهل‏ بيت ‏عليهم السلام نزد خداوند مسئله بسيار مهمى است، كه سه نكته در اين باره فرموده‏ اند:


حب و بغض اهل‏بيت‏عليهم السلام نزد خداوند مسئله بسيار مهمى است، كه سه نكته در اين باره فرموده‏اند:
'''الف)''' هر كس على ‏عليه السلام را دوست بدارد خدا او را دوست مى‏ دارد، و هر كس على‏ عليه السلام را دشمن بدارد خدا او را دشمن مى‏ دارد. در واقع مسئله حب و بغض ايشان به حب وبغض نسبت به خداوند بازمى ‏گردد.


'''ب)''' دشمن اهل ‏بيت‏ عليهم السلام مورد ذم و لعن خداوند است، و دوست ايشان مورد مدح خداوند است، و خدا او را دوست دارد.


الف. هر كس على‏عليه السلام را دوست بدارد خدا او را دوست مى‏دارد، و هر كس على‏عليه السلام را دشمن بدارد خدا او را دشمن مى‏دارد. در واقع مسئله حب و بغض ايشان به حب وبغض نسبت به خداوند بازمى‏گردد.
'''ج)''' خداوند در يک وحى و خطاب خاص فرموده است: «هركس با على دشمنى كند و ولايت او را نپذيرد لعنت و غضبم بر او باد».


==== ميزان سنجش اعمال محبت آل ‏محمد عليهم السلام ====
حب اهل‏ بيت‏ عليهم السلام ضابطه و ترازوى سنجش اعمال است، كه در اين باره فرموده است:«پس هر يک از شما، طبق آنچه در قلبش از حب و بغض نسبت به على مى ‏يابد عمل كند»، يعنى هر كس قبل از عمل، بايد ببيند چه اندازه محبت يا بغض نسبت به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام دارد و طبق آن عمل كند. از اين مطلب سه موضوع استفاده مى‏ شود:


ب. دشمن اهل‏بيت‏عليهم السلام مورد ذم و لعن خداوند است، و دوست ايشان مورد مدح خداوند است، و خدا او را دوست دارد.
'''الف)''' آنان كه حب اهل‏ بيت‏ عليهم السلام را دارند قدرِ اين نعمت را بدانند، و به اقتضاى داشتن اين نعمت در اعمال حسنه كوشا باشند.


'''ب)''' محبّان و شيعيان در راهِ محبت اهل ‏بيت‏ عليهم السلام بيشتر كار كنند و عيار محبت خويش را بالا ببرند، و در راه ايشان و احياى امرشان فداكارى نمايند.


ج. خداوند در يك وحى و خطاب خاص فرموده است: »هركس با على دشمنى كند و ولايت او را نپذيرد لعنت و غضبم بر او باد« .
'''ج)''' دشمنانِ اهل‏ بيت‏ عليهم السلام بدانند كه تا ريشه و پايه را كه همان محبت ايشان است درست نكرده ‏اند بيهوده خود را به اعمالى مشغول داشته ‏اند كه نزد خداوند بدون محبت آنان ارزشى ندارد. پس بهتر است اگر در فكر خودسازى و حركت در راه خدا هستند، اصلاح خود را از اين مرحله شروع كنند. پيامبر صلى الله عليه و آله در حديثى مى ‏فرمايد:


«اِنَّما يَكْتَفى أحَدكُم بِما يَجِدُ لِعَلىٍّ في قَلْبِه»: «هر يک از شما فقط به آنچه نسبت به على در قلب خود مى ‏يابد اكتفا مى ‏كند».<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۲۴.</ref>


۲-  ميزان سنجش اعمال محبت آل‏محمدعليهم السلام
==== ارتباط سعادت و شقاوت با محبت و عداوت اهل ‏بيت ‏عليهم السلام ====
حب اهل‏ بيت‏ عليهم السلام دُرّ گرانمايه ‏اى است كه به هر كس نمى‏ دهند. اگر كسى آن را پذيرفت نشانه سعادت و تقواى اوست، و اگر كسى نپذيرفت نشانگرِ شقاوت اوست، و سزاوار نيست انسان‏ هاى شقى به اين گوهر ناب دست يابند.


حب اهل‏بيت‏عليهم السلام ضابطه و ترازوى سنجش اعمال است، كه در اين باره فرموده است: »پس هر يك از شما، طبق آنچه در قلبش از حب و بغض نسبت به على مى‏يابد عمل كند« ، يعنى هر كس قبل از عمل، بايد ببيند چه اندازه محبت يا بغض نسبت به اميرالمؤمنين‏عليه السلام دارد و طبق آن عمل كند. از اين مطلب سه موضوع استفاده مى‏شود:
براى آنكه شيعه و محب اهل‏ بيت‏ عليهم السلام بداند در كدام مكتب او را پذيرفته ‏اند و مناط و ضابطه ولايت و محبت را حفظ كند، و نيز منزلت و درجه او نزد پروردگار در دنيا و آخرت و روز نتيجه‏ گيرى روشن شود، پيامبر صلى الله عليه و آله در اين زمينه پايه‏ هايى را در خطبه غدير بيان فرموده ‏اند:


'''الف)''' مقام و منزلت شيعيان و محبان ائمه‏ عليهم السلام نزد خداوند:


الف. آنان كه حب اهل‏بيت‏عليهم السلام را دارند قدرِ اين نعمت را بدانند، و به اقتضاى داشتن اين نعمت در اعمال حسنه كوشا باشند.
آنان مورد مدح خداوند بوده و حزب‏ اللَّه‏ اند و خداوند ايشان را يارى مى ‏كند.


آنان مورد رحمت پروردگارند و آمرزيده مى ‏شوند.


ب. محبّان و شيعيان در راهِ محبت اهل‏بيت‏عليهم السلام بيشتر كار كنند و عيار محبت خويش را بالا ببرند، و در راه ايشان و احياى امرشان فداكارى نمايند.
از آنجا كه محبت حاكى از ايمان واقعى است آنان صاحبان ايمان خالص و متقيان ‏اند و ايمان در قلبشان نوشته شده است. از خداوند با ايمان به غيب مى‏ ترسند و هدايت يافته‏ اند و از گمراهى در امانند.


ج. دشمنانِ اهل‏بيت‏عليهم السلام بدانند كه تا ريشه و پايه را كه همان محبت ايشان است درست نكرده‏اند بيهوده خود را به اعمالى مشغول داشته‏اند كه نزد خداوند بدون محبت آنان ارزشى ندارد. پس بهتر است اگر در فكر خودسازى و حركت در راه خدا هستند، اصلاح خود را از اين مرحله شروع كنند. پيامبرصلى الله عليه وآله در حديثى مى‏فرمايد: »اِنَّما يَكْتَفى أحَدكُم بِما يَجِدُ لِعَلىٍّ في قَلْبِه« : »هر يك از شما فقط به آنچه نسبت به على در قلب خود مى‏يابد اكتفا مى‏كند« .××× ۱ بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۲۴. ×××
'''ب)''' مقام و درجه شيعيان و محبان اهل‏ بيت ‏عليهم السلام در روز قيامت:
 
 
۳-  ارتباط سعادت و شقاوت با محبت و عداوت اهل‏بيت‏عليهم السلام
 
حب اهل‏بيت‏عليهم السلام دُرّ گرانمايه‏اى است كه به هر كس نمى‏دهند. اگر كسى آن را پذيرفت نشانه سعادت و تقواى اوست، و اگر كسى نپذيرفت نشانگرِ شقاوت اوست، و سزاوار نيست انسان‏هاى شقى به اين گوهر ناب دست يابند.
 
 
براى آنكه شيعه و محب اهل‏بيت‏عليهم السلام بداند در كدام مكتب او را پذيرفته‏اند و مناط و ضابطه ولايت و محبت را حفظ كند، و نيز منزلت و درجه او نزد پروردگار در دنيا و آخرت و روز نتيجه‏گيرى روشن شود، پيامبرصلى الله عليه وآله در اين زمينه پايه‏هايى را در خطبه غدير بيان فرموده‏اند:
 
 
الف. مقام و منزلت شيعيان و محبان ائمه‏عليهم السلام نزد خداوند:
 
آنان مورد مدح خداوند بوده و حزب‏اللَّه‏اند و خداوند ايشان را يارى مى‏كند.
 
آنان مورد رحمت پروردگارند و آمرزيده مى‏شوند.
 
از آنجا كه محبت حاكى از ايمان واقعى است آنان صاحبان ايمان خالص و متقيان‏اند و ايمان در قلبشان نوشته شده است. از خداوند با ايمان به غيب مى‏ترسند و هدايت يافته‏اند و از گمراهى در امانند.
 
 
ب. مقام و درجه شيعيان و محبان اهل‏بيت‏عليهم السلام در روز قيامت:


آنان به دست آورنده فوز و رستگارى بزرگند و مستحق اجر كبيرند.
آنان به دست آورنده فوز و رستگارى بزرگند و مستحق اجر كبيرند.


در روز هولناك قيامت بر ايشان ترسى نيست و محزون نمى‏گردند.
در روز هولناک قيامت بر ايشان ترسى نيست و محزون نمى‏ گردند.


بهشت جزاى نهايى ايشان است. با سلامتى و امن وارد آن مى‏شوند و بدون حساب در آن روزى داده مى‏شوند. ملائكه به پيشواز و مشايعت ايشان مى‏آيند و به آنان سلام مى‏كنند، و بشارت ابديت در بهشت را به ايشان مى‏دهند.
بهشت جزاى نهايى ايشان است. با سلامتى و امن وارد آن مى‏ شوند و بدون حساب در آن روزى داده مى‏ شوند.


ملائكه به پيشواز و مشايعت ايشان مى ‏آيند و به آنان سلام مى‏ كنند، و بشارت ابديت در بهشت را به ايشان مى‏دهند.


ج. جوانبى را كه شيعيان و محبان اهل‏بيت‏عليهم السلام بايد در سايه ادعاى ولايت ضرورتاً مراعات كنند:
'''ج)''' جوانبى را كه شيعيان و محبان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام بايد در سايه ادعاى ولايت ضرورتاً مراعات كنند:


در عقيده خود شك و شبهه‏اى راه ندهند.
در عقيده خود شک و شبهه ‏اى راه ندهند.


با دشمنان خدا و رسول و اهل‏بيت‏عليهم السلام رشته دوستى نداشته باشند اگر چه پدرانشان يا فرزندانشان يا برادرانشان و يا فاميلشان باشند.
با دشمنان خدا و رسول و اهل ‏بيت‏ عليهم السلام رشته دوستى نداشته باشند اگر چه پدرانشان يا فرزندانشان يا برادرانشان و يا فاميلشان باشند.


بر ايمان پاكيزه خود، لباسِ ظلم و اعمال ناشايست نپوشانند.
بر ايمان پاكيزه خود، لباسِ ظلم و اعمال ناشايست نپوشانند.


از آنجا كه اهل ‏بيت عصمت و طهارت‏ عليهم السلام عصاره خلقت ‏اند، به همان اندازه كه محبت و ولايت آنان نزد پروردگار ارزش و اهميت دارد بغض و عداوت با اين والاترين مخلوقاتِ خداوند نيز نزد او گناهى نابخشودنى است و بى ارزش كننده همه خوبی هاست.


از آنجا كه اهل‏بيت عصمت و طهات‏عليهم السلام عصاره خلقت‏اند، به همان اندازه كه محبت و ولايت آنان نزد پروردگار ارزش و اهميت دارد بغض و عداوت با اين والاترين مخلوقاتِ خداوند نيز نزد او گناهى نابخشودنى است و بى ارزش كننده همه خوبيهاست.
مسلمين در مقابل اهل‏ بيت ‏عليهم السلام هميشه بر سر دو راهى قرار دارند:
 
 
مسلمين در مقابل اهل‏بيت‏عليهم السلام هميشه بر سر دو راهى قرار دارند: يا حب و يا بغض، و راه سومى برايشان وجود ندارد. نداشتن محبت ايشان -  در صورت شناخت آنان -  جرم است و كسى نمى‏تواند در اين باره بى‏تفاوت باشد.
 
 
پيداست همانطور كه محبت اهل‏بيت‏عليهم السلام درجات دارد، بغض و عداوت با ايشان هم در دشمنانشان يكسان نيست و شدت و ضعف آن و نوع دشمنى‏هايشان متفاوت است. پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير، هم محك و معيارهاى دشمنى با اهل‏بيت‏عليهم السلام را -  به عنوان اتمام حجت -  براى مردم مشخص كرده‏اند، و هم جزاى دشمنى و مخالفت با ايشان را بيان فرموده‏اند:
 
 
اول: انواع دشمنى با اهل‏بيت‏عليهم السلام، كه در خطبه اين مطالب ذكر شده است: انكار حق ايشان و قبول نكردن امامت و ولايتشان، شك درباره مقاماتى اعطايى خدا به آنان، رد كلام ايشان و موافق نبودن با آن و مخالفتِ اوامر ايشان، بغض قلبى و عداوت ظاهرى با آنان، خوار كردن ايشان و امتناع از نصرتشان، نداشتن محبت ايشان و حسد بردن به آنان.
 
 
دوم: دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام در پيشگاه الهى، كه در خطبه با عنوان ملعون و مغضوب و شقى و سفهاء و گمراهان و برادران شياطين و تكذيب كنندگان از آنان ياد شده است.
 
 
سوم: جزاى دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام در روز قيامت، كه در خطبه اعمال آنان در دنيا و آخرت بى‏ارزش و ساقط شمرده شده، و تصريح شده كه در جهنم صداى شعله كشيدن آتش را مى‏شنوند و زبانه‏هاى آن را مى‏بينند و عذاب ايشان تخفيف نمى‏يابد و در آتش جهنم جاودانه خواهند بود.
 
 
۴۱.  دشمنان در قرآن =   دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام /  دشمنان در خطبه غدير
 
 
۴۲.  دشمنىِ على بن ابى‏طالب‏عليه السلام××× ۱ ژرفاى غدير: ص ۱۹۰. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۱۰۹. واقعه قرآنى غدير: ص ۹۵ ۹۲  ۸۹ ۳۱. ×××
 
   در مورد دشمنى با اميرالمؤمنين‏عليه السلام در معارف غديرى نكات متعددى آمده است:
 
 
۱-  در كلام اميرالمؤمنين‏عليه السلام
 
اميرالمؤمنين‏عليه السلام در بيان حديث غدير چنين فرمود:
 
 
در غدير شبيه منبرى براى پيامبرصلى الله عليه وآله ساخته شد و آن حضرت بر فراز آن رفت و بازوى مرا گرفت و بلند كرد به حدى كه سفيدى زير بغلش ديده شد. در آن مجلس با صداى بلند فرمود: »من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه« . پس اساس ولايت من ولايت الهى است، و عداوت با من برابر دشمنى با خداست.××× ۲ الكافى )روضه( : ص ۲۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸ ح ۷۲. ×××


۲شدت دشمنى دشمنان با اميرالمؤمنين‏عليه السلام
يا حب و يا بغض، و راه سومى برايشان وجود ندارد. نداشتن محبت ايشان در صورت شناخت آنان -  جرم است و كسى نمى ‏تواند در اين باره بى‏ تفاوت باشد.


از جمله مشهورترين آيات غدير آيه‏اى است كه پس از اتمام مراسم حج و در مسير مكه به سوى غدير بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد:
پيداست همانطور كه محبت اهل‏ بيت ‏عليهم السلام درجات دارد، بغض و عداوت با ايشان هم در دشمنانشان يكسان نيست و شدت و ضعف آن و نوع دشمنى ‏هايشان متفاوت است. پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير، هم محک و معيارهاى دشمنى با اهل ‏بيت ‏عليهم السلام را -  به عنوان اتمام حجت -  براى مردم مشخص كرده ‏اند، و هم جزاى دشمنى و مخالفت با ايشان را بيان فرموده ‏اند:


'''اول:''' انواع دشمنى با اهل‏ بيت ‏عليهم السلام، كه در خطبه اين مطالب ذكر شده است: انكار حق ايشان و قبول نكردن امامت و ولايتشان، شک درباره مقاماتى اعطايى خدا به آنان، رد كلام ايشان و موافق نبودن با آن و مخالفتِ اوامر ايشان، بغض قلبى و عداوت ظاهرى با آنان، خوار كردن ايشان و امتناع از نصرتشان، نداشتن محبت ايشان و حسد بردن به آنان.


»يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ«××× ۱ مائده /  ۶۷ . ×××:
'''دوم:''' دشمنان اهل ‏بيت ‏عليهم السلام در پيشگاه الهى، كه در خطبه با عنوان ملعون و مغضوب و شقى و سفهاء و گمراهان و برادران شياطين و تكذيب كنندگان از آنان ياد شده است.


'''سوم:''' جزاى دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام در روز قيامت، كه در خطبه اعمال آنان در دنيا و آخرت بى‏ ارزش و ساقط شمرده شده، و تصريح شده كه در جهنم صداى شعله كشيدن آتش را مى‏ شنوند و زبانه‏ هاى آن را مى‏ بينند و عذاب ايشان تخفيف نمى ‏يابد و در آتش جهنم جاودانه خواهند بود.


»اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده‏اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى‏كند. خداوند قوم كافر را هدايت نمى‏كند« .
=== دشمنىِ على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام<ref>ژرفاى غدير: ص ۱۹۰. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۱۰۹. واقعه قرآنى غدير: ص ۹۵،۹۲،۸۹،۳۱.</ref> ===
در مورد دشمنى با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در معارف غديرى نكات متعددى آمده است:


==== در كلام اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ====
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در بيان حديث غدير چنين فرمود:


آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه يكى از علل خوف پيامبرصلى الله عليه وآله و درخواست مهلت در تأخير ابلاغ ولايت، مسئله دشمنى با اميرالمؤمنين‏عليه السلام بود كه در بعضى از صحابه وجود داشت.
در غدير شبيه منبرى براى پيامبر صلى الله عليه و آله ساخته شد و آن حضرت بر فراز آن رفت و بازوى مرا گرفت و بلند كرد به حدى كه سفيدى زير بغلش ديده شد. در آن مجلس با صداى بلند فرمود:


«مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ، أللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ». پس اساس ولايت من ولايت الهى است، و عداوت با من برابر دشمنى با خداست.<ref>الكافى (روضه): ص ۲۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۸ ح ۷۲.</ref>


به تعبير ديگر: كينه‏توزى نسبت به على‏عليه السلام از ريشه‏هاى اساسى در مخالفت با مسئله ولايت بود. اين دشمنى در افراد ولدالزنا و ولد حيض و بسيارى از منافقين ذاتى بود××× ۲ مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: به ج ۲ ص ۲۴۹  - ۲۴۵. ×××، و عده بسيارى هم بودند كه در جنگ‏هاى پيامبرصلى الله عليه وآله پدران و برادران و ساير فاميلشان به دست اميرالمؤمنين‏عليه السلام به قتل رسيده بودند و يا به دست آن حضرت ضربتى خورده يا اسير شده و يا مورد مجازاتى قرار گرفته بودند.
==== شدت دشمنى دشمنان با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام ====
از جمله مشهورترين آيات غدير آيه ‏اى است كه پس از اتمام مراسم حج و در مسير مكه به سوى غدير بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد:


«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّه يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ، إِنَّ اللَّه لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْكافِرِينَ»<ref>مائده /  ۶۷ .</ref>:


اكنون همه اين افراد مى‏بايست در برابر منبر غدير زانو مى‏زدند و مى‏شنيدند كه صاحب اختيارشان پس از پيامبرصلى الله عليه وآله همين على بن ابى‏طالب‏عليه السلام است، و پيداست كه تحمل چنين مقامى درباره آن حضرت براى چنين كسانى بسيار سنگين بود.
«اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده ‏اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى‏ كند. خداوند قوم كافر را هدايت نمى ‏كند».


آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه يكى از علل خوف پيامبر صلى الله عليه و آله و درخواست مهلت در تأخير ابلاغ ولايت، مسئله دشمنى با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بود كه در بعضى از صحابه وجود داشت.


پيامبرصلى الله عليه وآله اين ريشه اساسى را به طور جدى در نظر داشت و متن حديث درباره آن چنين مى‏گويد: »فَخَشِىَ رَسُولُ اللَّه‏صلى الله عليه وآله مِنْ قَوْمِهِ انْ يَتَفَرَّقُوا لِما عَرَفَ مِنْ عَداوَتِهِمْ وَ لِما تَنْطَوى عَلَيْهِ انْفُسُهُمْ لِعَلِىّ‏عليه السلام مِنَ الْعَداوَةِ وَ الْبَغْضاءِ«××× ۱ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۷۷. ×××: »پيامبرصلى الله عليه وآله از قوم خود ترسيد كه متفرق شوند، به خاطر عداوتى كه از آنان سراغ داشت، و به خاطر دشمنى و كينه‏اى كه نسبت به على‏عليه السلام داشتند« .
به تعبير ديگر: كينه ‏توزى نسبت به على ‏عليه السلام از ريشه‏هاى اساسى در مخالفت با مسئله ولايت بود. اين دشمنى در افراد ولدالزنا و ولد حيض و بسيارى از منافقين ذاتى بود<ref>مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: به ج ۲ ص ۲۴۵ - ۲۴۹.</ref>، و عده بسيارى هم بودند كه در جنگ ‏هاى پيامبر صلى الله عليه و آله پدران و برادران و ساير فاميلشان به دست اميرالمؤمنين ‏عليه السلام به قتل رسيده بودند و يا به دست آن حضرت ضربتى خورده يا اسير شده و يا مورد مجازاتى قرار گرفته بودند.


اكنون همه اين افراد مى‏بايست در برابر منبر غدير زانو مى ‏زدند و مى ‏شنيدند كه صاحب اختيارشان پس از پيامبر صلى الله عليه و آله همين على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است، و پيداست كه تحمل چنين مقامى درباره آن حضرت براى چنين كسانى بسيار سنگين بود.


   براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: قرآن /  آيه »يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ...« .
پيامبر صلى الله عليه و آله اين ريشه اساسى را به طور جدى در نظر داشت و متن حديث درباره آن چنين مى ‏گويد:  


«فَخَشِىَ رَسُولُ اللَّه‏ صلى الله عليه و آله مِنْ قَوْمِهِ انْ يَتَفَرَّقُوا لِما عَرَفَ مِنْ عَداوَتِهِمْ وَ لِما تَنْطَوى عَلَيْهِ انْفُسُهُمْ لِعَلِىّ ‏عليه السلام مِنَ الْعَداوَةِ وَ الْبَغْضاءِ»<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۷۷.</ref>:


۳-  شقاوت
«پيامبر صلى الله عليه و آله از قوم خود ترسيد كه متفرق شوند، به خاطر عداوتى كه از آنان سراغ داشت، و به خاطر دشمنى و كينه ‏اى كه نسبت به على‏ عليه السلام داشتند».


==== شقاوت ====
پيامبرصلى الله عليه وآله در دنباله سخن خود در بخش پنجم خطبه غدير نتيجه گرفت كه خداوند بهترين‏ها را براى شما انتخاب كرده است: »پيامبرتان بهترين پيامبر، و وصى شما بهترين وصى و فرزندان او بهترين اوصياء هستند« و ادامه دادند كه ذريه من از نسل على‏عليه السلام است. سپس تقوى و ايمان و اخلاص را مظهر ولاى على‏عليه السلام و شقاوت را از آنِ مبغضين على‏عليه السلام دانستند.
پيامبرصلى الله عليه وآله در دنباله سخن خود در بخش پنجم خطبه غدير نتيجه گرفت كه خداوند بهترين‏ها را براى شما انتخاب كرده است: »پيامبرتان بهترين پيامبر، و وصى شما بهترين وصى و فرزندان او بهترين اوصياء هستند« و ادامه دادند كه ذريه من از نسل على‏عليه السلام است. سپس تقوى و ايمان و اخلاص را مظهر ولاى على‏عليه السلام و شقاوت را از آنِ مبغضين على‏عليه السلام دانستند.