۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
در حديث ديگر فرموده است: إِنَّ آخِرَ مَنْ يَمُوتُ الْإِمَامُ لِئَلَّا يَحْتَجَ أَحَدُهُمْ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ تَرْكَهُ بِغَيْرِ حُجَّةٍ<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۱ ح ۲۱.</ref>: آخرين كسى كه مى ميرد و از دنيا مىرود امام است، تا براى كسى عذرى باقى نماند و نگويد كه خداوند مرا بدون حجت و راهنما رها كرده است. | در حديث ديگر فرموده است: إِنَّ آخِرَ مَنْ يَمُوتُ الْإِمَامُ لِئَلَّا يَحْتَجَ أَحَدُهُمْ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ تَرْكَهُ بِغَيْرِ حُجَّةٍ<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۱ ح ۲۱.</ref>: آخرين كسى كه مى ميرد و از دنيا مىرود امام است، تا براى كسى عذرى باقى نماند و نگويد كه خداوند مرا بدون حجت و راهنما رها كرده است. | ||
و در حديث ديگر فرموده است: | و در حديث ديگر فرموده است:إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَدَعِ الْأَرْضَ إِلَّا وَ فِيهَا عَالِمٌ يَعْلَمُ الزِّيَادَةَ وَ النُّقْصَانَ فِي الْأَرْضِ وَ إِذَا زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَيْئاً رَدَّهُمْ وَ إِذَا نَقَصُوا أَكْمَلَهُ لَهُمْ<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۴ ح ۳۱.</ref>: | ||
خداوند عزوجل زمين را رها نكرده مگر اينكه در آن عالمى قرار داده كه زيادى و نقصان را مى داند. هر گاه مؤمنان چيزى در دين بيفزايند آن را ردّ كند، و هر گاه چيزى از آن بكاهند آن را براى ايشان كامل گرداند. اگر اين چنين نبود، امور بر مسلمان ها مشتبه مى گرديد و ميان حق و باطل نمى توانستند فرق بگذارند. | |||
====بُعد تكوينى==== | |||
اينكه نظام عالم بستگى كامل به وجود امام عليه السلام دارد. | |||
امام، قطب عالم امكان و محور اصلى دائره وجود و سرّ آفرينش و علت غائى خلقت و واسطه فيض ربوبى و نور خداوند در آسمان ها و زمين است. شناخت او فراتر از درک بشر و برتر از بينش خردمندان است. | محمد بن فضيل گويد: به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم: | ||
تَكُونُ الْأَرْضُ وَ لَا إِمَامَ فِيهَا؟ فَقَالَ إِذاً لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا!<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۸ ح ۳۹.</ref>: آيا مى شود زمين بدون امام برقرار باشد؟ فرمود: در آن صورت اهلش را در خود فرو مى برد. | |||
تمام آرامش زمين و سكون آن بگونه اى كه بشر بتواند بر روى آن زندگى كند و برقرارى آسمان و همه كرات عالم به خاطر وجود امام عليه السلام استو در زيارت حضرات هم آمده است: | |||
بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمَاءَ أنْ تَقَعَ عَلَى الْأرْض إلَّا بِإِذْنِهِ. | |||
امام، قطب عالم امكان و محور اصلى دائره وجود و سرّ آفرينش و علت غائى خلقت و واسطه فيض ربوبى و نور خداوند در آسمان ها و زمين است. | |||
شناخت او فراتر از درک بشر و برتر از بينش خردمندان است. | |||
حضرت رضا عليه السلام مى فرمايد: | حضرت رضا عليه السلام مى فرمايد: | ||
إِنَ الْإِمَامَةَ أَجَلُ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلَى مَكَاناً وَ أَمْنَعُ جَانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً مِنْ أَنْ يَبْلُغَهَا النَّاسُ بِعُقُولِهِمْ أَوْ يَنَالُوهَا بِآرَائِهِمْ: | |||
امامت، قدر و عظمت و موقعيت و شأن آن بالاتر و برتر است از آن است كه مردم بتوانند با عقول ناقص خويش به آن برسند. | امامت، قدر و عظمت و موقعيت و شأن آن بالاتر و برتر است از آن است كه مردم بتوانند با عقول ناقص خويش به آن برسند. | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۸۶: | ||
امامت، قدر و عظمت و موقعيت و شأن آن بالاتر و برتر است از آن است كه مردم بتوانند با عقول ناقص خويش به آن برسند. | امامت، قدر و عظمت و موقعيت و شأن آن بالاتر و برتر است از آن است كه مردم بتوانند با عقول ناقص خويش به آن برسند. | ||
الْإِمَامُ كَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ لِلْعَالَمِ وَ هِيَ بِالْأُفُقِ بِحَيْثُ لَا تَنَالُهَا الْأَيْدِي وَ الْأَبْصَار: | |||
امام همچون خورشيدى تابان است، كه به نور خود جهان هستى را روشنايى بخشيده، و او در افقى است كه دستها و ديدگان به او دسترسى ندارند. | |||
فكر و انديشه و خيال به حريم ملكوتى او راه ندارد، بلكه از وصف شأنى از شؤون او عاجز اند. | |||
هَيْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ | |||
امام چون حجت خدا و هادى امت است، لازمه اش اين است كه عالم به جميع امور باشد و بتواند پاسخ مشكلات علمى مردم را بدهد. | |||
امام صادق عليه السلام فرموده است: إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَحْتَجَّ بِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِهِ ثُمَ يُخْفِي عَنْهُ شَيْئاً مِنْ أَخْبَارِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْض<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۱۱۰ ح ۴.</ref>: | |||
شأن خداوند اجلّ و برتر از اين است كه بنده اى از بندگانش را حجت خويش قرار دهد، سپس اخبار آسمان و زمين را از او پنهان بدارد. | |||
===نكته نهم=== | |||
از ديگر نكات مهم در پيش درآمد امامت و غدير مسئله عصمت امام است. | |||
چون امام مطاع مطلق است و اطاعت او بدون هيچ قيد و شرطى بر همگان واجب مى باشد. او «اولى الامر» است، و لازمه آيه شريفه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» اين است كه اولى الامر يا همان امام معصوم باشد، تا اطاعت او عين اطاعت خدا و رسول صلى الله عليه و آله باشد، و گرنه چه بسا اطاعت او معصيت خدا و رسول صلى الله عليه و آله باشد! | |||
بهترين و واضح ترين دليل عصمت، آيه شريفه تطهير است، كه گواه صادقى بر طهارت امامان عليهم السلام است. | |||
لذا رسول خدا صلى الله عليه و آله در وصف ائمه عليهم السلام فرموده است: هم المعصومون من كل ذنب و خطيئة<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۳ ح ۲.</ref>: | |||
آنان از هر گناه و خطايى پاک و منزّه هستند. | |||
امام | امام صادق عليه السلام نيز فرموده است: الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَوْصِيَاءُ علیهم السلام لَا ذُنُوبَ لَهُمْ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۹.</ref>: | ||
پيامبران و اوصياء آنان عليهم السلام گناهى مرتكب نمى شوند، زيرا آنان معصومين و پاكان هستند؛ يعنى از نيروى عصمت برخوردارند و خدا آنان را از گناه و خطا و لغزش حفظ مى كند و مصون مى دارد. | |||
سلیم بن قیس گويد: از اميرالمؤمنين عليه السلام شنيدم كه فرمود: | |||
إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِهِ<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۲۰۰.</ref>: | |||
اطاعت مختص خداوند تبارک و تعالى و رسول صلى الله عليه و آله او و سرپرستان امور (يعنى ائمه طاهرين عليهم السلام) است، و همانا خدا به اطاعت از اولوالامر فرمان داده است، زيرا آنان معصوم و پاک هستند، و هيچ گاه به گناه فرمان نمى دهند. پس صد البته گرد هيچ گناهى هم نمى گردند و ساحت مقدس ايشان از هر نوع آلودگى مبرّاست. | |||
از طرفى اين قطعى است كه عصمت چيزى نيست كه از ظاهر خلقت اشخاص فهميده شود، و مانند سياهى و سفيدى نيست كه ظاهر باشد و هر كس بتواند تشخيص دهد. | |||
پس لازمه اش اين است كه امام منصوص باشد و از طرف خدا و رسول صلى الله عليه و آله معرفى شود. | |||
امام سجاد عليه السلام فرموده است: الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ الْعِصْمَةُ فِي ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا وَ لِذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً.<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۴ ح ۵.</ref> | |||
و لذا غدير بزرگ ترين سند حقانيت شيعه است. غدير كه هيچ گونه شک و ترديدى در آن نيست و همچون آفتاب بر تارک تاريخ مى درخشد، روشن ترين دليل بر امامت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام و خلافت بلافصل او است، همچنين بزرگ ترين گواه بر مظلوميت اميرالمؤمنين عليه السلام و مظلوميت شيعه در طول قرون و اعصار است. | و لذا غدير بزرگ ترين سند حقانيت شيعه است. غدير كه هيچ گونه شک و ترديدى در آن نيست و همچون آفتاب بر تارک تاريخ مى درخشد، روشن ترين دليل بر امامت اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام و خلافت بلافصل او است، همچنين بزرگ ترين گواه بر مظلوميت اميرالمؤمنين عليه السلام و مظلوميت شيعه در طول قرون و اعصار است. | ||
== پانویس == | == پانویس == |