۲۳٬۲۳۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
حضرت در بخشى از خطبه مى فرمايد: مَعَاشِرَ النَّاسِ، «ِ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ»... . | حضرت در بخشى از خطبه مى فرمايد: مَعَاشِرَ النَّاسِ، «ِ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ»... . | ||
مَعَاشِرَ النَّاسِ، | مَعَاشِرَ النَّاسِ، النُّور مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَسْلُوكٌ فِىَّ، ثُمَّ فِي عَلِيّ بْنِ أبِي طَالِب عليه السلام، ثُمَّ فِي النَّسْلِ مِنْهُ، إلَى الْقَائِم الْمَهْدِيّ عليه السلام الَّذِي يَأْخُذُ بِحَقّ اللَّهِ وَ بِكُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنَا... : | ||
... آگاه باشيد! همانا آخرين امام قائم | ... آگاه باشيد! همانا آخرين امام قائم مهدى عليه السلام از ماست، كه بر تمامى اديان چيره خواهد بود. او است انتقام گيرنده از ستمكاران. | ||
او است فاتح دژها و منهدم كننده آنها. او است چيره بر تمامى قبايل مشركان و راهنماى آنان. او خونخواه تمام اولياى خداست. | |||
۱۵. تبيين صريح و شيواى موضوع (شفاف سازى) يكى از مشكلات اصلى بعضى از سخنرانان و خطبا، مشخص نبودن موضوع سخن است. | |||
لذا هر چه هم زحمت بكشند و شيوا سخن بگويند، باز اثر واقعى خود را نمى گذارند. نامعلوم بودن موضوع سخن مستمع را دچار سردرگمى مى كند، و ممكن است شنونده در آخر جلسه هم هيچ نتيجه اى را نگيرد. لذا بهتر است گوينده به گونه اى كلام تنظيم كند كه دست كم در اثناى سخن اصل موضوع براى آنها مشخص شود تا بتوانند آن را تحليل كنند. | |||
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هم سعى كرد موضوع اصلى را خيلى روشن و شفاف براى مردم تبيين كند؛ آنجايى كه فرمود: | |||
مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ. با اين جمله همه به موضوع سخن پى مى برند، و در ذهن خود آن را بررسى كرده و راحت تر مى توانند تصميم گيرى كنند. | |||
۱۶. ابتكار عمل در خطابه اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله در حين خطابه على عليه السلام را كنار خود جاى دهد و دست او را بگيرد و بالا ببرد و جانشينى او را اعلان كند، ابتكار عمل پيامبر صلى الله عليه و آله است، كه فوايد خاصى داشته است. | |||
مثل معرفى على عليه السلام به صورت چهره به چهره، اتمام حجت با مردم، جلب توجه همه افراد و رفع هر گونه شبهات احتمالى و... . | |||
بيعت مستقيم با على عليه السلام شيوه ديگرى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله استفاده مى كند. پيامبر صلى الله عليه و آله از مردم خواست تا مستقيماً با على عليه السلام دست بيعت بدهند و صرفاً به اقرار زبانى كفايت نكنند. | |||
اين عمل پيامبر صلى الله عليه و آله حجت را بر مردم تمام كرد. لذا فرمود: أَلَا وَ إِنِّي عِنْدَ انْقِضَاءِ خُطْبَتِي أَدْعُوكُمْ إِلَى مُصَافَقَتِي عَلَى بَيْعَتِهِ وَ الْإِقْرَارِ بِهِ ثُمَّ مُصَافَقَتِهِ بَعْدِي: | |||
اينك شما را مىخوانم كه پس از پايان خطبه با من و با على عليه السلام دست دهيد، تا با او بيعت كرده به امامت او اقرار كنيد. | |||
۱۷. شروع و ورودى مناسب در هر خطابه اى انسان بايد با بيان مطالب مناسب و با ايجاد فضايى مناسب شروع مناسبى داشته باشد. با توجه به اهميت مسئله ولايت و شرايط آن عصر بايد گفت: | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله به بهترين نحو در آن مسئله ورود پيدا كرد، و با يک مقدمه مناسب توانست مطالب مورد نظر را به مستمع القا كند. | |||
ابتدا حضرت با حمد و ثناى الهى و اقرار به بعضى مسائل اعتقادى كلام را آغاز مى كند، و آرام آرام وارد مباحث اصلى يعنى ولايت و امامت ائمه عليهم السلام و به خصوص حضرت على عليه السلام مى شود. | |||
۱۸. استفاده از منبر يک خطيب بايد سعى كند از منبر براى سخنرانى استفاده كند، و اجازه ندهد كه اين سنت حسنه كم كم فراموش شود. كنار گذاشتن منبر، رها شدن يک سنت حسنه نبوى را در پى دارد. بلكه گاهى اوقات وهن و سبك شدن آن مجلس و سخنان سخنران جلسه را هم در پى خواهد داشت. | |||
البته اگر نگوييم كنار گذاشتن منبرها - كه از قداست خاص و ويژه برخوردارند - توطئه دشمنان دين و روحانيت است. هر وقت نبى مكرم اسلام صلى الله عليه و آله يا ائمه اطهار عليهم السلام مى خواستند براى مردم سخنرانى مهمى داشته باشند، حتماً از منبر استفاده مى كردند. حتى موضوع اهميت منبر را در زندگى انبياء گذشته نيز مشاهده مى كنيم و آن بزرگواران هم از منبر استفاده مى كردند. | |||
در واقعه غدير هم مى بينيم كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله اول دستور مىدهد منبرى از جهاز شتران يا سنگ ها بسازند و سپس سخنرانى مى كند، كه اين اهميت موضوع را مى رساند. | |||
لذا در روايتى از امام محمد باقر عليه السلام داريم كه مى فرمايد: | |||
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمان داد زير درختان را جارو كنند، و از سنگ ها شِبه منبرى براى او ساختند تا بر مردم اشراف پيدا كند... . | |||
در اين هنگام رسول خدا صلى الله عليه و آله بر بالاى سنگ رفتند و شروع به حمد و ثناى الهى كردند و فرمود... .<ref>هر كه من مولاى اويم (غفارى ساروى): ص ۲۲.</ref> | |||
امير بيان حضرت على عليه السلام در خطبه غديريه خود در يكى از روزهاى غدير - كه به همين مناسبت سخنانى بيان داشتند - در اين خصوص فرمودند: | |||
فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِلَى حَجَّةِ الْوَدَاعِ ثُمَّ صَارَ إِلَى غَدِيرِ خُمٍ فَأَمَرَ فَأُصْلِحَ لَهُ شِبْهُ الْمِنْبَرِ ثُمَّ عَلَاهُ وَ أَخَذَ بِعَضُدِي...<ref>الكافى: ج ۸ ص ۲۷.</ref>: | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله براى آخرين حج خود (حجةالوداع) از مدينه خارج شد، و وقتى به منطقه غدير خم رسيد، دستور داد چيزى شبيه منبر براى او بسازند. سپس از آن بالا رفت و بازوى مرا گرفت و.... | |||
۱۹. رفع شبهات يكى از مسائلى كه در آن عصر، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله همواره از شيوع آن مى هراسيد و يكى از عللى كه مانع از اعلان رسمى موضوع مى شد، اين بود كه مردم پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله را تهمت و افترا بزنند كه مسئله ولايت على عليه السلام نه از طرف خداوند متعال، بلكه از سوى خود پيامبر صلى الله عليه و آله بوده است. | |||
اتفاقاً اين مسئله در غدير مطرح هم شد. لذا همواره به مردم گوشزد مى كردند كه از ناحيه خداوند متعال است، و اين مطلب را به آيات متعدد الهى مستند مى كردند و آن را امرى الهى مى دانستند: | |||
فاوحى الىّ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ» فِي عَلِيٍّ عليه السلام - يَعْنِي فِي الْخلَافَةِ لِعَلِيِّ بْنِ أبِي طَالِب - «وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ». | |||
۲۰. بيان مشكلات جامعه اسلامى سخنران - به خصوص در سخنرانى هاى خاص - بايد سعى كند مشكلات جامعه را به دقت بررسى و در صورت لزوم براى مردم بيان كند، تا شايد بتوانند بخشى از مشكلات را خودشان حل كنند، يا دست كم در جريان بعضى از امور شيطانى مخفى در جامعه قرار گيرند تا در دام آنها نيافتند. | |||
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به اين مسئله توجه خوبى داشته و مى خواستند به مردم هم اين توجه را بدهند: | |||
وَ سَأَلْتُ جَبْرَئِيلَ أَنْ يَسْتَعْفِيَ لِي عَنْ تَبْلِيغِ ذَلِكَ إِلَيْكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ لِعِلْمِي بِقِلَّةِ الْمُتَّقِينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنَافِقِينَ وَ إِدْغَالِ الْآثِمِينَ وَ خَتْلِ الْمُسْتَهْزِءِينَ بِالْإِسْلَامِ الَّذِينَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ بِأَنَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ وَ كَثْرَةِ أَذَاهُمْ لِي فِي غَيْرِ مَرَّةٍ حَتَّى سَمَّوْنِي أُذُناً...: | |||
من از جبرئيل درخواست كردم از خداوند اجازه گيرد و مرا از اين مأموريت معاف دارد، زيرا كمىِ پرهيزكاران و فزونى منافقان و دسيسه ملامتگران و مكر مسخره كنندگان اسلام را مى دانم. | |||
همانان كه خداوند در كتاب خود در وصفشان فرموده است: به زبان آن را مى گويند كه در دل هايشان نيست و آن را اندک و آسان مى شمارند، حال آنكه نزد خداوند بس بزرگ است. همچنين از آن رو كه منافقان بارها مرا آزار داده اند، تا آنجا كه مرا اُذُن (سخن شنو و زود باور) ناميده اند... . | |||
۲۱. اداى وظيفه الهى، هدف اصلى خطابه خطيب بايد به چند نكته توجه داشته باشد: | |||
اولاً: اصل خطبه و مطالب بيان شده در آن بر اساس اداى وظيفه و دستور الهى است؛ يعنى سخن مى گويد چون تكليف چنين اقتضا مى كند. | |||
ثانياً: بايد ببيند همان تكليف چه نوع حرف زدنى را اقتضا دارد و همان را بيان نمايد. تمام سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله در خطبه غدير نيز بر همين اصل و اساس بوده است. | |||
خود حضرت هم اين مطلب را بيان مى فرمايد: | |||
وَ قَدْ بَلَّغْتُ مَا أُمِرْتُ بِتَبْلِيغِهِ حُجَّةً عَلَى كُلِّ حَاضِرٍ وَ غَائِبٍ وَ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ يَشْهَدْ وُلِدَ أَوْ لَمْ يُولَدْ فَلْيُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ... . | |||
در اين جمله پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايند: | |||
من آنچه مأمور بودم ابلاغ و به وظيفه خود عمل كردم. | |||
در بخشى ديگر مى فرمايد: | |||
معاشر الناس، ما قصرت فى تبليغ ما انزل اللَّه تعالى الىّ؛ و انا ابيّن لكم سبب هذه الآيه: ان جبرئيل هبط الىّ مراراً ثلاثاً، يأمرنى عن السلام ربى - و هو السلام - ان اقوم فى هذا المشهد فاعلم كل ابيض و اسود ان على بن ابىطالب اخى و وصيّى و خليفتى على امتى و الامام من بعدى. الذى محله منّى محل هارون من موسى، الا انه لا نبى بعدى، و هو وليكم بعد اللَّه و رسوله. در اين بخش هم مىفرمايد: من در رساندن آنچه مأمور به تبليغ آن بودم و خداوند بر من تكليف كرد كوتاهى نكردم. اين گونه بخشها نشان دهنده اين است كه يك سخنران بايد به وظيفه الهى خود عمل و به آنچه بين خود و خداى خود تكليف مىداند عملكند. ۲۲. مخاطب قرار دادن مستمعين يكى از شيوههاى سخنورى اين است كه هميشه مخاطبان را شاداب نگه دارد و اجازه ندهد كه آنها حواسشان از مجلس و گوش دادن سخن پرت بشود. لذا مىتواند در ضمن صحبت با نگاه مستقيم به مخاطبان يا آنها را با جملاتى مثل بزرگواران مجلس، عزيزان حاضر در جلسه، شما عزيزان توجه داريد... ، مخاطب قرار دهد تا كاملاً متوجه سخنان باشند. وجود نازنين پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله هم از اين شيوه بهرهبردارى كرده است. لذا وقتى دقت مىكنيم، مىبينيم در مجموع خطبه غدير حدود ۵۳ مرتبه عبارت »معاشر الناس« و حدود ۴۵ مرتبه از كلمه »ألا« تنبيهيه استفاده شده است. |