۲۳٬۲۳۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «كارشكنىهاى منافقين در ماجراى غدير××× 1 ژرفاى غدير: ص 153 - 140. واقعه قرآنى غدي...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== كارشكنى هاى منافقين در ماجراى غدير<ref>ژرفاى غدير: ص ۱۴۰ - ۱۵۳. واقعه قرآنى غدير: ص ۶۹ . سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۹ - ۳۴.</ref> == | |||
كاروان عظيم حجاج از مكه به سوى غدير حركت كرد، و در همان مسير حركت توطئه هاى شكننده آغاز شد. | |||
از اجازه بى موقع براى جدايى از كاروان گرفته، تا عبور بىاجازه از غدير كه با هدف بر هم زدن مراسم انجام شد؛ طرح سؤال هاى بىجا درباره توقف در غدير، پراكنده شدن از برابر منبر پيامبر صلى الله عليه و آله، مسخره كردن در بين خطبه با تشكيک در نسبت سخنان آن حضرت به خدا و اظهار نارضايتى از اقدامات حضرت و مطرح كردن تعصبات قومى و مسخره كردن مقام نبوت، همه سلسله به هم پيوسته اى از توطئه هاى منافقين بود. | |||
از اجازه | |||
استهزاء بعد از خطبه در قالب انكار سخنان حضرت، ياد كردن از خلافت به عنوان غنيمت، طرح سؤالاتى درباره الهى بودن غدير، درخواست هايى از قبيل معرفىِ ديگرى به جاى على عليه السلام و يا شركت با على عليه السلام در خلافت، همه اينها كارشكنى هايى بود كه منافقين از مطرح كردن هيچكدام فروگذار نكردند. | |||
ذيلاً مرورى تحليلى به همه اين موارد خواهيم داشت: | ذيلاً مرورى تحليلى به همه اين موارد خواهيم داشت: | ||
=== اجازه بى موقع براى جدايى از كاروان === | |||
با اينكه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از مكه مكرمه اعلام عمومى داده بود كه همه بايد در غدير براى برنامه مهمى توقف كنند، ولى به منطقه «قديد» در نزديكى غدير كه رسيدند عده اى از اصحاب اجازه گرفتند كه از كاروان جدا شوند تا زودتر به خانه هايشان برسند. | |||
حضرت با مشاهده حركت مرموز اين گروه فرمود: | |||
«چه شده كه از پيامبرتان گريزانيد به حدى كه اگر سمتى از درختى به سوى من باشد شما همان سويش را مبغوض تر مى داريد»؟! اينجا بود كه اغفال شدگان به گريه درآمدند. | |||
ابوبكر كه نقشه را بر آب مى ديد خود را جلو انداخت و گفت: «كسى كه از اين پس از تو اجازه بگيرد سفيه است»!!<ref>مسند احمد بن حنبل: ج ۴ ص ۱۶. مسند طيالسى: ص ۱۸۲. مجمع الزوائد (هيثمى): ج ۱۰ ص ۴۰۸.</ref> | |||
=== عبور بى اجازه از غدير === | |||
پس از نزول آيه تبليغ و آيه ۷ سوره مائده اندكى قبل از رسيدن به غدير، منافقين كه در نقشه اول خود براى جدا شدن از كاروان شكست خورده بودند، به فكر نقشه اى ديگر افتادند. | |||
ابوبكر و عمر و گروهى از همدستانشان با رسيدن به «كُراعُ الْغُمَيم» - كه غدير در آن واقع شده - بر سرعت خود افزودند و پيشاپيش قافله حركت كردند و از غدير عبور كردند و تا نزديكى هاى «جُحْفه» پيش رفتند!! | |||
هدف از اين كار آن بود كه دنباله قافله را هم به دنبال خود بكشانند و وقتى عدهاى از آن جمعيت عظيم از غدير عبور كردند ديگر بازگرداندن شتران با بارهاى سنگين كار ساده اى نخواهد بود. | |||
اينجاست كه عملاً برنامه منتفى خواهد شد و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز ترجيح خواهد داد در پى قافله راه را ادامه دهد!<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۹ و ج ۳۷ ص ۲۰۴.</ref> | |||
ولى پيامبر صلى الله عليه و آله با رسيدن به منطقه غدير فرمان توقف كاروان را داد، و دستور داد آنان كه پيشتر رفته اند بازگردانده شوند و آنان را كه پشت سر هستند از ادامه راه مانع شوند تا برنامه خود درباره معرفى على عليه السلام را به انجام رساند. | |||
آنگاه از سمت راست جاده به سمت درختان غدير مسير خود را تغيير دادند. در اين مورد به خصوص سراغ ابوبكر و عمر فرستادند تا آنان را بازگردانند، و پس از آمدنشان آنان را به سختى مورد مؤاخذه قرار دادند. | آنگاه از سمت راست جاده به سمت درختان غدير مسير خود را تغيير دادند. در اين مورد به خصوص سراغ ابوبكر و عمر فرستادند تا آنان را بازگردانند، و پس از آمدنشان آنان را به سختى مورد مؤاخذه قرار دادند. | ||
آنان كه پيشتر رفته بودند بازگشتند و تا آخرين نفرات قافله خود را رساندند، و در منطقه غدير توقف كردند و پياده شدند. | آنان كه پيشتر رفته بودند بازگشتند و تا آخرين نفرات قافله خود را رساندند، و در منطقه غدير توقف كردند و پياده شدند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۹ و ج ۳۷ ص ۲۰۴.</ref> | ||
اين گونه بود كه اولين نقشه منافقين با آنكه اجرا شد ولى فوراً به امر پيامبر صلى الله عليه و آله خنثى شد، و در تعطيل كردن اصل برنامه شكست خوردند. | |||
در | === طرح سؤال هاى بى جا درباره توقف در غدير === | ||
اكنون پيامبر صلى الله عليه و آله دستور دادند تا زير درختان را از سنگ ها و خار و خاشاک تميز كنند، تا در آنجا منبرى بر پا شود. | |||
منافقين از اين مرحله تصميم گرفتند با سنگاندازى و شايعه پراكنى و مسخره كردن و اعتراض و سست كردن مردم نسبت به مراسم، آنچه مى توانند ضربه بزنند تا بلكه از ارزش آن بكاهند. | |||
در مرحله اول يكى از منافقين جلو آمد و به گونه اى كه مردم هم بشنوند گفت: | |||
«او كه تا ساعتى ديگر از اينجا مىرود. چه خبرى باعث شده كه مى خواهد اينجا را تميز كند؟! گمان مى كنم خبر خطرناک و مصيبت بارى با خود داشته باشد»!! اين تخريب ذهن ها با عبارات ناهنجار مى توانست خبر ولايت را به عنوان بار گرانى كه مردم به زور متحمل آن مى شوند نشان دهد. | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله دستورات لازم را داد و منبر باشكوهى بر پا شد و آماده سازى مقدمات سخنرانى تا ظهر ادامه يافت.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۲.</ref> | |||
=== پراكنده شدن از برابر منبر پيامبر صلى الله عليه و آله! === | |||
اكنون بايد مردم آماده سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله مىشدند. منافقين اقدام به تحركى ديگر در بين مردم نمودند و شايع كردند كه اگر اين سخنرانى انجام شود و على منصوب گردد ديگر راه بازگشتى نخواهد بود. | اكنون بايد مردم آماده سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله مىشدند. منافقين اقدام به تحركى ديگر در بين مردم نمودند و شايع كردند كه اگر اين سخنرانى انجام شود و على منصوب گردد ديگر راه بازگشتى نخواهد بود. | ||