پرش به محتوا

کار شکنی منافقین در غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۶: خط ۴۶:


=== پراكنده شدن از برابر منبر پيامبر صلى الله عليه و آله! ===
=== پراكنده شدن از برابر منبر پيامبر صلى الله عليه و آله! ===
اكنون بايد مردم آماده سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله مى‏شدند. منافقين اقدام به تحركى ديگر در بين مردم نمودند و شايع كردند كه اگر اين سخنرانى انجام شود و على منصوب گردد ديگر راه بازگشتى نخواهد بود.
اكنون بايد مردم آماده سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏ شدند. منافقين اقدام به تحركى ديگر در بين مردم نمودند و شايع كردند كه اگر اين سخنرانى انجام شود و على منصوب گردد ديگر راه بازگشتى نخواهد بود.


همچنين به ايادى و هواداران خود سپردند كه وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله از مردم مى‏خواهد براى سخنرانى در مقابل منبر جمع شوند، عمداً از اطراف آن پراكنده شوند تا عملاً مجلسى تحقق نيابد!
همچنين به ايادى و هواداران خود سپردند كه وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله از مردم مى ‏خواهد براى سخنرانى در مقابل منبر جمع شوند، عمداً از اطراف آن پراكنده شوند تا عملاً مجلسى تحقق نيابد!


اين نقشه نيز عملى شد و با آنكه قبل از منبر نماز جماعت بر پا شده بود و عملاً مردم جمع بودند، ولى وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز منبر قرار گرفت و منتظر ماند تا مردم با انسجام بيشترى از حالت نماز به سمت منبر جمع شوند تا سخنرانى خود را آغاز كند، با اين منظره مواجه شد كه عده ‏اى از اطراف منبر متفرق مى ‏شوند! اگر چه بسيارى از مؤمنين جلوى منبر جمع شده بودند، ولى اين منظره بسيار بى‏ادبانه بود كه عده‏اى برخيزند و بروند.


اين نقشه نيز عملى شد و با آنكه قبل از منبر نماز جماعت بر پا شده بود و عملاً مردم جمع بودند، ولى وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله بر فراز منبر قرار گرفت و منتظر ماند تا مردم با انسجام بيشترى از حالت نماز به سمت منبر جمع شوند تا سخنرانى خود را آغاز كند، با اين منظره مواجه شد كه عده‏اى از اطراف منبر متفرق مى‏شوند! اگر چه بسيارى از مؤمنين جلوى منبر جمع شده بودند، ولى اين منظره بسيار بى‏ادبانه بود كه عده‏اى برخيزند و بروند.
حضرت لحظاتى به آنان مى‏نگريست و راست و چپ منبر را نگاه مى‏كرد و منتظر بود كه شايد از اين حركت زشت خود دست بردارند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۰۱،۲۹۹.</ref>


ولى وقتى جدى بودن توطئه را احساس كرد به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام دستور داد تا از تفرق مردم جلوگيرى كند و همه را در مقابل منبر جمع كند. با ديدن اين برخورد شديدِ پيامبر صلى الله عليه و آله همه بازگشتند و در مقابل منبر نشستند.


حضرت لحظاتى به آنان مى‏نگريست و راست و چپ منبر را نگاه مى‏كرد و منتظر بود كه شايد از اين حركت زشت خود دست بردارند.××× 1 عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 301 299. ××× ولى وقتى جدى بودن توطئه را احساس كرد به اميرالمؤمنين‏عليه السلام دستور داد تا از تفرق مردم جلوگيرى كند و همه را در مقابل منبر جمع كند. با ديدن اين برخورد شديدِ پيامبرصلى الله عليه وآله همه بازگشتند و در مقابل منبر نشستند. حضرت قبل از سخنرانى خطاب به مردم فرمود:
حضرت قبل از سخنرانى خطاب به مردم فرمود:


اى مردم من از تخلف شما و فاصله گرفتنتان از من ناراحت شدم. شما به گونه ‏اى عمل كرديد كه به نظرم آمد حتى درختى كه نزديک من باشد از همه درختان نزد شما مبغوض ‏تر است!! اما بدانيد كه خداوند مقام على بن ابى‏ طالب را نسبت به من همچون من نسبت به او قرار داده است. خدا از او راضى است همانگونه كه من از او راضى هستم، چرا كه او هيچ چيزى را بر نزديك شدن به من و محبت نسبت به من ترجيح نمى ‏دهد.


اى مردم من از تخلف شما و فاصله گرفتنتان از من ناراحت شدم. شما به گونه‏اى عمل كرديد كه به نظرم آمد حتى درختى كه نزديك من باشد از همه درختان نزد شما مبغوض‏تر است!! اما بدانيد كه خداوند مقام على بن ابى‏طالب را نسبت به من همچون من نسبت به او قرار داده است. خدا از او راضى است همانگونه كه من از او راضى هستم، چرا كه او هيچ چيزى را بر نزديك شدن به من و محبت نسبت به من ترجيح نمى‏دهد.
اينجا بود كه شدت قبح اين رفتار مردم در برابر اول شخص عالم بشريت و خاتم نبوت بر خودشان هم معلوم شد، و صداى گريه و زارى مردم در پيشگاه آن حضرت بلند شد.


آنان براى جبران عمل قبيح خود بهانه آوردند كه:


اينجا بود كه شدت قبح اين رفتار مردم در برابر اول شخص عالم بشريت و خاتم نبوت بر خودشان هم معلوم شد، و صداى گريه و زارى مردم در پيشگاه آن حضرت بلند شد. آنان براى جبران عمل قبيح خود بهانه آوردند كه: »يا رسول‏اللَّه، ما از شما دور نشديم جز به خاطر آنكه نخواستيم مزاحم شما باشيم و شما اذيت شويد!!! ما از نارضايتى رسول خدا به پروردگار پناه مى‏بريم« ! پيامبرصلى الله عليه وآله هم عذر آنان را پذيرفت، و با اين بزرگمنشىِ حضرت بار ديگر توطئه منافقين خنثى شد و عملاً سخنرانى آغاز شد.××× 1 بحار الانوار: ج 37 ص 134  - 133. ×××
«يا رسول ‏اللَّه، ما از شما دور نشديم جز به خاطر آنكه نخواستيم مزاحم شما باشيم و شما اذيت شويد!!! ما از نارضايتى رسول خدا به پروردگار پناه مى‏ بريم»!


پيامبر صلى الله عليه و آله هم عذر آنان را پذيرفت، و با اين بزرگمنشىِ حضرت بار ديگر توطئه منافقين خنثى شد و عملاً سخنرانى آغاز شد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۳۳ - ۱۳۴.</ref>


5 -  مسخره كردن در بين خطبه××× 2 عوالم العلوم: ج / 15 ص 134. ×××
=== مسخره كردن در بين خطبه<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۴.</ref> ===
اكنون منافقين با منظره ‏اى روبرو بودند كه عقل‏ها را متحير مى‏ كرد: جمعيت يكصد و بيست هزار نفرى، منبر با عظمت زير درختان كهنسال و در كنار بركه، دو قامت آسمانى بر فراز منبر، و آغاز يک سخنرانى بلند با حمد و ثنايى سرشار از توحيد، و سكوتى ابهت ‏انگيز كه احدى در آن فضاى باز جرأت حركت و صحبت نداشت.


اكنون منافقين با منظره‏اى روبرو بودند كه عقل‏ها را متحير مى‏كرد: جمعيت يكصد و بيست هزار نفرى، منبر با عظمت زير درختان كهنسال و در كنار بركه، دو قامت آسمانى بر فراز منبر، و آغاز يك سخنرانى بلند با حمد و ثنايى سرشار از توحيد، و سكوتى ابهت‏انگيز كه احدى در آن فضاى باز جرأت حركت و صحبت نداشت.
مؤمن نمى ‏تواند روح نفاق را در مخيله خود تصور كند. از آنجا كه دورويى و باصداقت نبودن جزء اصول اوليه نفاق است، منافق همه را به كيش خود مى‏ پندارد و تصورى از صداقت و يكرنگى در ذهن خود ندارد. آنگاه كه كينه و حسد و عداوت نسبت به على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام با اين روح نفاق آميخته شود ناخود آگاه سخنانى بر زبان مى‏آورد كه آن حسد درونى را نشان مى ‏دهد.


از همه مهم ‏تر اين بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله ضمن خطبه، امامان ضلالتى را ذكر كرد كه بعد از آن حضرت مردم را به گمراهى مى‏ كشانند، و سپس به صراحت فرمود آنان «اصحاب صحيفه» هستند! در اين قست از خطبه تصريح شده كه فقط عده خاصى متوجه منظور حضرت از «صحيفه» شدند، و اكثر مردم از ذكر چنين كلمه‏ اى متعجب ماندند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۱۱.</ref>


مؤمن نمى‏تواند روح نفاق را در مخيله خود تصور كند. از آنجا كه دورويى و باصداقت نبودن جزء اصول اوليه نفاق است، منافق همه را به كيش خود مى‏پندارد و تصورى از صداقت و يكرنگى در ذهن خود ندارد. آنگاه كه كينه و حسد و عداوت نسبت به على بن ابى‏طالب‏عليه السلام با اين روح نفاق آميخته شود ناخود آگاه سخنانى بر زبان مى‏آورد كه آن حسد درونى را نشان مى‏دهد.
كار از كار گذشته بود و بايد به فكر توطئه‏هايى براى بعد از سخنرانى مى ‏افتادند، اما عداوت با پيامبر و على‏ عليهما السلام كار خود را كرد.


از همه مهم‏تر اين بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله ضمن خطبه، امامان ضلالتى را ذكر كرد كه بعد از آن حضرت مردم را به گمراهى مى‏كشانند، و سپس به صراحت فرمود آنان »اصحاب صحيفه« هستند! در اين قست از خطبه تصريح شده كه فقط عده خاصى متوجه منظور حضرت از »صحيفه« شدند، و اكثر مردم از ذكر چنين كلمه‏اى متعجب ماندند.××× 3 بحار الانوار: ج 37 ص 211. ×××
كار از كار گذشته بود و بايد به فكر توطئه‏هايى براى بعد از سخنرانى مى‏افتادند، اما عداوت با پيامبر و على‏عليهما السلام كار خود را كرد.