۲۳٬۲۳۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
نقطه حساس اين نقشه انجام آن در راه و قبل از رسيدن به مدينه بود، چرا كه به دست گرفتن امور درگير و دارِ مسايلِ سفر و خستگى مسافران و در حال نبودِ استقرارى خاص براى آنان و نيز ايجاد فتنه و آشوب در چنان شرايطى بسيار آسان تر از شهر مدينه بود، زيرا آنجا مركز حكومت پيامبر صلى الله عليه و آله بود و حالت استقرار و نظم در آن حاكم بود. | نقطه حساس اين نقشه انجام آن در راه و قبل از رسيدن به مدينه بود، چرا كه به دست گرفتن امور درگير و دارِ مسايلِ سفر و خستگى مسافران و در حال نبودِ استقرارى خاص براى آنان و نيز ايجاد فتنه و آشوب در چنان شرايطى بسيار آسان تر از شهر مدينه بود، زيرا آنجا مركز حكومت پيامبر صلى الله عليه و آله بود و حالت استقرار و نظم در آن حاكم بود. | ||
از آنجا كه قافله ها معمولاً شب را كه | از آنجا كه قافله ها معمولاً شب را كه خنک تر بود براى حركت انتخاب مىكردند، لذا زمان اجراى نقشه را نيمه هاى شب و ساعاتى كه اكثر مردم سوار بر مركب هاى خود خواب آلود هستند، تعيين نمودند. | ||
از نظر مكان بايد جايى را در نظر مى گرفتند كه حضرت تنها باشد و مردم كمتر در اطراف حضرت جمع باشند. | از نظر مكان بايد جايى را در نظر مى گرفتند كه حضرت تنها باشد و مردم كمتر در اطراف حضرت جمع باشند. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
اين بار حذيفه و عمار با شمشيرهاى بر كشيده حمله كردند و با آنان درگير شدند. | اين بار حذيفه و عمار با شمشيرهاى بر كشيده حمله كردند و با آنان درگير شدند. | ||
با آنكه تعدادِ آنان چهارده نفر بود و همراهان پيامبر صلى الله عليه و آله دو نفر بيشتر نبودند، ولى از آنجا كه انتظار خنثى شدن هر دو توطئه خود را نداشتند در يک لحظه با مشاهده سلامت شتر پيامبر صلى الله عليه و آله و نيز مقابله حذيفه و عمار پا به فرار گذاشتند، و در پشت تخته | با آنكه تعدادِ آنان چهارده نفر بود و همراهان پيامبر صلى الله عليه و آله دو نفر بيشتر نبودند، ولى از آنجا كه انتظار خنثى شدن هر دو توطئه خود را نداشتند در يک لحظه با مشاهده سلامت شتر پيامبر صلى الله عليه و آله و نيز مقابله حذيفه و عمار پا به فرار گذاشتند، و در پشت تخته سنگ ها پنهان شدند تا پس از عبور پيامبر صلى الله عليه و آله سراغ شترهاى خود بروند و به قافله ملحق شوند!! | ||
حذيفه پيشنهاد كرد عده اى را سراغشان بفرستد تا آنان را به قتل برسانند. حضرت فرمود: خدا به من دستور داده از آنان اعراض كنم. | حذيفه پيشنهاد كرد عده اى را سراغشان بفرستد تا آنان را به قتل برسانند. حضرت فرمود: خدا به من دستور داده از آنان اعراض كنم. | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
«ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلا هُوَ سادِسُهُمْ»: «هيچ نجواى سه نفرى نيست مگر آنكه خدا چهارمى آنان است، و هيچ نجواى پنج نفرى نيست مگر آنكه خدا ششمى آنان است». | «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلا هُوَ سادِسُهُمْ»: «هيچ نجواى سه نفرى نيست مگر آنكه خدا چهارمى آنان است، و هيچ نجواى پنج نفرى نيست مگر آنكه خدا ششمى آنان است». | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله باز هم افشاگرى را صلاح ندانست و فقط به آنان فرمود: أ كفرتم بعد اسلامكم: آيا بعد از اسلامتان كافر شديد؟ و اين عبارت اشاره به آيه ۱۰۶ سوره آل عمران بود كه مى فرمايد: | پيامبر صلى الله عليه و آله باز هم افشاگرى را صلاح ندانست و فقط به آنان فرمود: أ كفرتم بعد اسلامكم: آيا بعد از اسلامتان كافر شديد؟ و اين عبارت اشاره به آيه ۱۰۶ سوره آل عمران بود كه مى فرمايد: | ||
«فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»: «اما كسانى كه رو سياه شدند، آيا بعد از ايمانتان كافر شديد؟ | |||
با اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله صحيفه را از دست آنان گرفت و امضاى آنان در آخر پيمان نامه ديده مى شد، ولى با كمال وقاحت قسم ياد كردند كه هيچ قصد سوئى نداشته اند. اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله بار ديگر آيه ۷۴ سوره توبه را در برابر آنان قرائت فرمود: «يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا ...»: «به خدا قسم ياد مى كنند كه چنين سخنى نگفته اند در حالى كه كلمه كفر را بعد از اسلامشان بر زبان آورده اند و قصد كارى را كرده اند كه بدان دست نيافتند ...».<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۲. الصراط المستقيم: ج ۱ ص ۲۹۶.</ref> | پس عذاب را بچشيد به خاطر كفرى كه ورزيده ايد». | ||
و نيز اشاره به آيه ۶۵ و ۶۶ سوره توبه بود كه مى فرمايد: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَ بِاللَّه وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُنَ. لا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ»: | |||
«اگر از آنان سؤال كنى مى گويند: ما درباره مطلبى گفتگو مى كرديم و به بازى گرفته بوديم. بگو آيا خدا و آيات الهى و رسولش را به استهزاء گرفته ايد؟ عذر نياوريد كه بعد از ايمانتان كافر شده ايد». | |||
با اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله صحيفه را از دست آنان گرفت و امضاى آنان در آخر پيمان نامه ديده مى شد، ولى با كمال وقاحت قسم ياد كردند كه هيچ قصد سوئى نداشته اند. اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله بار ديگر آيه ۷۴ سوره توبه را در برابر آنان قرائت فرمود: «يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا...»: | |||
«به خدا قسم ياد مى كنند كه چنين سخنى نگفته اند در حالى كه كلمه كفر را بعد از اسلامشان بر زبان آورده اند و قصد كارى را كرده اند كه بدان دست نيافتند...».<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۲. الصراط المستقيم: ج ۱ ص ۲۹۶.</ref> | |||
== پانویس == | == پانویس == |