۲۶٬۳۸۳
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «سخنى با منكران تواتر حديث غدير از ديگر اشكالات عجيب و مضحك بر حديث غدير، عد...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
سخنى با منكران تواتر حديث غدير | سخنى با منكران تواتر حديث غدير | ||
از ديگر اشكالات عجيب و | از ديگر اشكالات عجيب و مضحک بر حديث غدير، عدم تواتر حديث غدير! به ويژه عدم تواترش نزد شيعه است!! | ||
واقعاً چگونه مى شود كه شخص خردمند درباره حديثى كه بيش از صد صحابى راوى آن هستند و گروهى از حافظان بزرگ در كتاب هاى پرشمار طُرق آن را گرد آورده اند چنين سخن ناروايى م ىگويد؟! | |||
در حالى كه حديث غدير تنها نزد شيعه متواتر نيست، بلكه بزرگ حافظان اهل سنت نيز به تواترش تصريح كرده اند؛ كسانى مانند حافظ ذهبى كه ابن حجر مكّى در صحيح دانستن طرق حديث غدير به سخن او تكيه كرده و گفته است: اين حديث از چندين طريق نقل شده، كه ذهبى بيشتر آن ها را صحيح دانسته است.<ref>الصواعق المحرقه: ص ۲۵.</ref> | |||
البته با وجود اين كلام، از تصريح ذهبى به تواتر حديث غدير خوددارى كرده است! در حالى كه همين ابن حجر، حديث نماز ابوبكر را با علم به بطلانش نزد شيعه، به سبب روايت شدنش توسط تنها هشت صحابى متواتر دانسته است. ولى تواتر حديث غدير را كه بيش از صد تن از صحابه و دست كم و به اعتراف ابن حجر هشتاد صحابى راوى آن هستند انكار كرده است!! | |||
البته با وجود اين كلام، از تصريح ذهبى به تواتر حديث غدير خوددارى كرده است! در حالى كه همين | |||
اول | اول | ||
خط ۱۶: | خط ۱۳: | ||
سخنان منكرين تواتر حديث غدير | سخنان منكرين تواتر حديث غدير | ||
اينک سخنان منكرين تواتر حديث غدير و پاسخ آن:۱ - نورالدين حلبى | |||
نورالدين حلبى در برابر حديث غدير همان راه ابن حجر هيتمى مكّى را رفته است. وى در جواب حديث غدير مى نويسد: | |||
اين شيعيان و رافضيان همگى معتقدند در موضوع امامت تنها مى توان به حديث متواتر استناد كرد. لكن حديث غدير نه تنها خبر واحد است، بلكه افزون بر اين جماعتى از پيشوايان حديث مانند ابوداوود و ابوحاتم رازى بر صحت آن خرده گرفته اند. پس ادعاى شيعيان تناقض آميز است.<ref>انسان العيون: ج ۳ ص ۳۳۷ ، ۳۳۸. </ref> | |||
پاسخ: اين سخن به چند دليل، مردود است:۱. نفى تواتر حديث غدير تكذيب واقعيت و انكار حقيقتى است استوار. همان گونه كه گذشت بزرگ پيشوايان اهل تسنن به تواترش تصريح كرده اند. | |||
۲. ثبوت تواتر حديث غدير نزد شيعه كافى است. | |||
۳. در موضوع امامت مى توان به حديثى كه از طرق اهل سنت نقل شده، هر چند خبر واحد باشد، استدلال و طرف مقابل را ملزم كرد. در اين جا، واجب نيست كه حديث مورد استناد متواتر باشد تا بتوان به آن استدلال و طرف مقابل را به وسيله آن ملزم كرد. | |||
۴. اين كه شمارى از پيشوايان حديث بر صحت حديث غدير خرده گرفته اند، در حقيقت طعنى است بر اين پيشوايان متعصّب. | |||
۵. همان گونه كه پيش تر گذشت، نسبت طعن در صحت حديث غدير به ابو داوود دروغى صريح و بهتانى آشكار است. | |||
۲ - على قارى | |||
شيخ نورالدين على بن سلطان هروى قارى درباره حديث غدير سخنان سستى گفته و حتى كلام خودش را نقض كرده است!وى يک بار گفته است: حديث غدير حديثى است واحد كه در صحت آن اختلاف هست. بنابراين چگونه بر شيعه رواست كه با شرط تواتر احاديث امامت - كه تمامى ايشان در آن هم داستان اند - مخالفت كند؟ اين چيزى جز تناقضى صريح و تعارضى قبيح نيست. | |||
قارى در جايى ديگر مى گويد: احمد اين حديث را در مسندش روايت كرده است. پايين ترين مرتبتى كه مى توان براى آن قائل شد اين است كه حديثى حَسَن است. از اين رو سخن كسانى كه بر ثبوت اين حديث خرده گرفته اند قابل اعتنا نيست.<ref>المرقاة: ج ۵ ص ۵۷۴ .</ref> | |||
پاسخ: وى ابتدا حديث غدير را خبر واحدى دانسته كه صحتش نزد علما مورد اختلاف است! در حالى كه خود او كمى پيش از اين سخن گفته است: | |||
حاصل آن كه اين حديثى است كه شكى در آن نيست و شمارى از حافظان آن را متواتر دانسته اند، چرا كه در روايت احمد آمده كه سى تن از صحابه آن را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده اند، و آن گاه كه برخى از مردم در روزگار خلافت على عليه السلام با او ستيز كردند، شهادت دادند كه اين حديث را از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيده اند.<ref>المرقاة: ج ۵ ص ۵۶۸ .</ref>سپس كلام بعدى خود را گفته است! واقعاً اين چه تناقضى است؟! آن هم در يك كتاب و پيرامون يک حديث! | |||
اضافه بر اين كه اگر فرض شود كه اين حديث نزد اهل سنت متواتر نيست، بى گمان استدلال شيعه به آن صحيح است، زيرا: | |||
اولاً كه اين حديث نزد شيعه متواتر است و به كمک روايات مخالفان قطع و يقين به همراه مى آورد. | |||
ثانياً نزد اهل تسنن استدلال به اخبار آحاد جايز است. پس الزام مخالفان و احتجاج در برابر آنان به حديث غدير در هر حال درست است. ۳- ميرزا مخدوم بن عبدالباقى | |||
وى مى گويد: در غير كتاب هاى صحاح نقل شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير خم فرمود: هر كس من مولاى او هستم على مولاى او است. من نمى دانم چيست كه در نهاد كج انديش شيعيان جزم به دلالت اين روايت را به امامت مرتضى به ارث مى نهد؟<ref>نواقض الروافض (مخطوط) .</ref> | |||
وى در اين گفتار چنين دروغ آشكارى گفته، و حال آن كه حديث غدير در كتاب هاى صحاح آمده است<ref>صحيح تِرمِذى. سنن ابن ماجه. المستدرک على الصحيحين. صحيح ابن حبّان. المختارة (ضياء مَقدِسى) و... .</ref> كه در ادامه خواهد آمد. ضمن اين كه همين شخص در جاى ديگرى از كتابش، در كلامى پس از اين گفتار به تواتر حديث غدير تصريح كرده است.<ref>نواقض الروافض (مخطوط) : ذيل عنوان «تواتر حديث غدير» .</ref> | |||
۴ - اسحاق هروى | |||
اسحاق هروى (نوه ميرزا مخدوم)در كتاب «السهام»در پاسخ به حديث غدير مى نويسد: | |||
ما تواتر حديث غدير را نمى پذيريم. چگونه به چنين سخنى گردن نهيم و حال آن كه محدثان ثقه مانند بخارى و مسلم و واقدى روايتش نكرده اند، و بسيارى از پيشوايان حديث مثل ابو داوود و واقدى و ابن خُزيمه و ديگر ثقات بر صحّت آن خرده گرفته اند. هم چنين كسانى كه اين حديث را روايت كرده اند، آغاز آن يعنى: «ألَستُ أولى بِكُم مِن أنفُسِكُم» را - كه قرينه است بر اين كه «مولى» به معناى أولى به تصرف است - روايت نكرده اند. | |||
اين سخن بسيار عجيب است، زيرا بنا بر آن شمار بسيارى از كسانى كه حديث غدير را روايت كرده اند از پيشوايان ثقه نخواهند بود؛ افرادى مانند احمد و نسايى و تِرمذى و ابن ماجه و نظير اينان. | |||
اشكال ديگر اين است كه هروى نام واقدى و ابنخُزيمه را به فهرست خيالى خردهگيران بر حديث غدير اضافه كرده است! حال آنكه پيشينيان او - كه خود جيرهخور آنان است - نام اين دو تن را در شمار خردهگيران بر اين حديث شريف ياد نكردهاند. علاوه بر اين، جدّ او ميرزا عبدالباقى به تواتر حديث غدير تصريح كرده است. | |||