۲۶٬۳۸۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
اين سخن بسيار عجيب است، زيرا بنا بر آن شمار بسيارى از كسانى كه حديث غدير را روايت كرده اند از پيشوايان ثقه نخواهند بود؛ افرادى مانند احمد و نسايى و تِرمذى و ابن ماجه و نظير اينان. | اين سخن بسيار عجيب است، زيرا بنا بر آن شمار بسيارى از كسانى كه حديث غدير را روايت كرده اند از پيشوايان ثقه نخواهند بود؛ افرادى مانند احمد و نسايى و تِرمذى و ابن ماجه و نظير اينان. | ||
اشكال ديگر اين است كه هروى نام واقدى و | اشكال ديگر اين است كه هروى نام واقدى و ابن خُزيمه را به فهرست خيالى خرده گيران بر حديث غدير اضافه كرده است! حال آن كه پيشينيان او - كه خود جيره خور آنان است - نام اين دو تن را در شمار خرده گيران بر اين حديث شريف ياد نكرده اند. علاوه بر اين، جدّ او ميرزا عبدالباقى به تواتر حديث غدير تصريح كرده است. | ||
۵ - عبدالحق دهلوى | |||
شيخ عبدالحق دهلوى در كتاب«شرح المشكاة» مى نويسد: | |||
حديث غدير بى گمان صحيح است و جماعتى مانند تِرمذى و نسايى و احمد آن را روايت كرده اند. اين حديث طرق كثيرى دارد و راويان آن را از شانزده تن از صحابه نقل كرده اند. در روايت احمد آمده كه سى تن از صحابه آن را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده اند، و آن گاه كه برخى از مردم در روزگار خلافت على عليه السلام با او ستيز كردند، شهادت دادند كه اين حديث را از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيده اند. | |||
شيعيان اتفاق نظر دارند كه حديث دالّ بر امامت بايد متواتر باشد، و اگر حديثى متواتر نباشد نمى توان آن را دليل امامت بر شمرد. ما براى ملزم كردن شيعيان مى گوييم كه اين حديث يقيناً متواتر نيست. | |||
شيعيان اتفاق نظر دارند كه حديث دالّ بر امامت بايد متواتر باشد، و اگر حديثى متواتر نباشد | |||
افزون بر اين، در آن اختلاف شده (هر چند كه اين اختلافات در بعضى از خصوصيات آن است) و برخى از پيشوايانِ حديث و مراجع عادلِ اين موضوع مانند ابو داوود سِجِستانى و ابو حاتِم رازى و ديگران به صحّت آن خرده گرفته اند و اهل حفظ و اتقان مانند بخارى و مسلم و واقدى و ديگر بزرگان اهل حديث - كه براى طلب حديث در سرزمين ها گشته و به شهرها سفر كرده اند - آن را قبول نداشته اند. درست است كه اين ها گردى بر دامان صحّت اين حديث نمى نشاند، ولى ادعاى تواتر درباره آن از عجايب است. | |||
و اما جواب كلام دهلوى از چند جهت: | و اما جواب كلام دهلوى از چند جهت: | ||
۱ . ديديم كه دهلوى منكران صحت حديث غدير را به شدت رد مى كند، ولى در عين حال منكر تواتر آن مى شود! او در عين اين كه به كثرت طرق حديث اعتراف مى كند و مى افزايد كه شانزده تن صحابى راوى آن هستند و بيشتر طرق آن صحيح و حسن است، منكر تواتر آن مى شود!؟ | |||
اين چه اشكالى است كه به تواتر چنين حديثى گرفته مى شود؟! در حالى كه اهل تسنن حديثى را كه راويان كمترى از اين داشته باشد را متواتر مى دانند، و بنا بر آن چه در «الصواعق» آمده معتقدند حديثى را كه هشت صحابى نقل كرده باشند متواتر است. | |||
اين چه اشكالى است كه به تواتر چنين حديثى گرفته | |||
۲ . ضمن اين كه خود او اقرار كرده كه در روايت احمد سى تن از صحابه اين حديث را از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيده اند و به راستى و درستى آن به سود اميرالمؤمنين عليه السلام شهادت داده اند. البته اين ها بر پايه سخنى است كه عبدالحق گفته، و گرنه شمار صحابه راوى حديث غدير بيش از صد نفر است. | |||
۳ . در كنار اين ها، ابو محمد على بن احمد بن حزم در كتاب «المُحَلّى»در مسئله«عدم جواز فروش آب» حديثى را كه چهار صحابى روايتش كرده باشند متواتر دانسته است. آيا روايتى كه چهار صحابى راوى اش باشند متواتر است، ولى آن چه را شانزده يا سى يا شمار بيشترى از صحابه روايتش كنند متواتر نيست؟! بماند كه خود عبدالحق به تصريح پيشوايان محقق اهل سنت مانند ذهبى و ابن حجر اشاره نموده است. | |||
۴ . از ديگر شگفتى هاى سخن عبدالحق اين است كه به اختلاف موجود در حديث غدير استناد مى كند و تواتر آن را نفى مى كند، در حالى كه خود اعتراف كرده كه اين اختلاف باطل است! سپس مى گويد كه وقتى اختلاف در حديث باشد تمسک به آن نيز نادرست خواهد بود! | |||
اين گفتار او هم واضح البطلان است، چرا كه دهلوى از سويى براى انكار تواتر حديث غدير به كلام منتقدان اين حديث استناد مى كند، و از سوى ديگر تصريح مى كند كه اختلاف در اين حديث مردود است، و از سوى ديگرى كسانى كه اين حديث را ردّ مى كنند مى ستايد و آنان را پيشواى حديث مى خواند و جرح و ردّ آنان را ملاک و مستندِ نفىِ تواتر حديث غدير مى داند!؟ | |||
۵ . واقعاً اگر اين تناقضات و اشكالات بر حديث غدير و تواتر آن وارد باشد، پس اشكالات مخالفان اسلام و اشكالشان بر تواتر معجزات پيامبر صلى الله عليه و آله هم درست است! و اگر بگويند منكرين حديث غدير عادل و منكران اسلام افرادى ملحد و بى دين هستند پس قياس مع الفارق است، در جواب مى گوييم: | |||
اولاً نزد شيعه اين دو دسته از منكرين همسان اند. ثانياً با فرض پذيرش تفاوت سخن هر دو دسته در اين دو موضوع از جهت نادرست بودن يكسان است، چرا كه در تواتر هر گاه شروط آن در هر موردى محقّق شود به تواتر آن حكم مى شود. | |||
البته نبود منكر و خرده گير بر نقلى هرگز از شروط تواتر آن نيست، و انكار يک يا چند نفر آن حديث را از اعتبار و تواتر ساقط نمى كند. بلكه بالعكس؛ آنان را بى اعتبار مى گرداند، هر چند از پيشوايان بزرگ باشند. بنابراين، اگر مثلاً ابوحاتم و كسانى مانند او بر وجوب روزه ايراد كنند سبب طعن و قدح خودشان خواهد بود، نه اين كه وجوب روزه زير سؤال برود! | |||
۶ . مورد ديگر اين كه نسبت قدح در حديث غدير به ابو داوود هم دروغ است، چرا كه پيش تر دانسته شد كه وى خود از راويان اين حديث است. | |||
۷ . در آخر به چند مورد اشاره مى كنيم كه از متواترات است، ولى بعضى از بزرگان اهل سنت آن را انكار كرده اند و در عين حال كسى به انكارشان اهميت نداده است: | |||
الف. ابن مسعود و تواتر در فاتحةالكتاب و معوّذتين | |||
مسلمانان در اين كه سوره هاى فلق و ناس متواتر و جزء قرآن هستند اتفاق نظر دارند و هر كس منكر اين باشد كافر است. چناچه سيوطى از قول نَوَوى در «شرح المهذّب» آورده است. با اين حال، ابن مسعود فاتحةالكتاب و معوّذتين را جزء قرآن نمى دانست و اين دو سوره اخير را از مصحفش حذف كرده بود!! | |||
با | آيا مى توان تواتر اين سوره ها را با قدح و انكار ابن مسعود رد كرد؟! هرگز! پس استناد به قدح ابوحاتم و پيروانش براى انكار تواتر حديث غدير نيز باطل خواهد بود، چرا كه ابوحاتم و امثالش در شرف و كرامت نزد اهل سنت خاک پاى ابن مسعود هم نيستند. | ||
با اين توضيح كه نظر ابن مسعود درباره اين سوره ها نزد بزرگان اهل سنت بسيار مشهور است، از جمله: | |||
راغب اصفهانى، سيوطى، عبد بن حُمَيد، احمد، بَزّار، طَبَرانى، | راغب اصفهانى، سيوطى، عبد بن حُمَيد، احمد، بَزّار، طَبَرانى، ابن مَردَوَيه، احمد بن حنبل، بخارى، نَسايى، ابن ضريس، ابن انبارى، ابن حبّان، ابو عُبَيده، ابن سيرين، محب الدين طبرى شافعى، حسين دياربكرى، مولوى محسن كشميرى، ابن حجر عسقلانى، قاضى ابوبكر باقلانى، نَوَوى، ابن حزم، ابن قُتَيبه.<ref>المحاضرات: ج ۲ ص ۱۸۹. الدرّ المنثور: ج ۱ ص ۲ و ج ۶ ص ۴۱۶. الاتقان فى علوم القرآن: ج ۱ ص ۶۷ . الرياض النضرة: ج ۲ ص ۱۹۸، با اندكى اختلاف. الخميس: ج ۲ ص ۲۷۳. نجاة المؤمنين (مخطوط). المسند: ج ۵ ص ۱۲۹ ، ۱۳۰. صحيح بخارى با شرح ابن حجر: ج ۸ ص ۶۰۳ ، ۶۰۴ . فتح البارى فى شرح صحيح البخارى: ج ۸ ص ۶۰۳ ، ۶۰۴ . المهذّب. المحلّى. مشكل القرآن. الاتقان فى علوم القرآن: ج ۱ ص ۸۱ ، ۸۲ . </ref> | ||
ب. حليمى و انكار تواتر حديث شقّالقمر | ب. حليمى و انكار تواتر حديث شقّالقمر |