پرش به محتوا

منکران تواتر حدیث غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۲: خط ۸۲:


اين گفتار او هم واضح البطلان است، چرا كه دهلوى از سويى براى انكار تواتر حديث غدير به كلام منتقدان اين حديث استناد مى‏ كند، و از سوى ديگر تصريح مى‏ كند كه اختلاف در اين حديث مردود است، و از سوى ديگرى كسانى كه اين حديث را ردّ مى‏ كنند مى ‏ستايد و آنان را پيشواى حديث مى‏ خواند و جرح و ردّ آنان را ملاک و مستندِ نفىِ تواتر حديث غدير مى ‏داند!؟
اين گفتار او هم واضح البطلان است، چرا كه دهلوى از سويى براى انكار تواتر حديث غدير به كلام منتقدان اين حديث استناد مى‏ كند، و از سوى ديگر تصريح مى‏ كند كه اختلاف در اين حديث مردود است، و از سوى ديگرى كسانى كه اين حديث را ردّ مى‏ كنند مى ‏ستايد و آنان را پيشواى حديث مى‏ خواند و جرح و ردّ آنان را ملاک و مستندِ نفىِ تواتر حديث غدير مى ‏داند!؟


۵ . واقعاً اگر اين تناقضات و اشكالات بر حديث غدير و تواتر آن وارد باشد، پس اشكالات مخالفان اسلام و اشكالشان بر تواتر معجزات پيامبر صلى الله عليه و آله هم درست است! و اگر بگويند منكرين حديث غدير عادل و منكران اسلام افرادى ملحد و بى ‏دين هستند پس قياس مع الفارق است، در جواب مى‏ گوييم:
۵ . واقعاً اگر اين تناقضات و اشكالات بر حديث غدير و تواتر آن وارد باشد، پس اشكالات مخالفان اسلام و اشكالشان بر تواتر معجزات پيامبر صلى الله عليه و آله هم درست است! و اگر بگويند منكرين حديث غدير عادل و منكران اسلام افرادى ملحد و بى ‏دين هستند پس قياس مع الفارق است، در جواب مى‏ گوييم:
خط ۱۰۳: خط ۱۰۲:
راغب اصفهانى، سيوطى، عبد بن حُمَيد، احمد، بَزّار، طَبَرانى، ابن ‏مَردَوَيه، احمد بن حنبل، بخارى، نَسايى، ابن‏ ضريس، ابن ‏انبارى، ابن ‏حبّان، ابو عُبَيده، ابن ‏سيرين، محب ‏الدين طبرى شافعى، حسين دياربكرى، مولوى محسن كشميرى، ابن‏ حجر عسقلانى، قاضى ابوبكر باقلانى، نَوَوى، ابن ‏حزم، ابن‏ قُتَيبه.<ref>المحاضرات: ج ۲ ص ۱۸۹. الدرّ المنثور: ج ۱ ص ۲ و ج ۶ ص ۴۱۶. الاتقان فى علوم القرآن: ج ۱ ص ۶۷ . الرياض النضرة: ج ۲ ص ۱۹۸، با اندكى اختلاف. الخميس: ج ۲ ص ۲۷۳. نجاة المؤمنين (مخطوط). المسند: ج ۵ ص ۱۲۹ ، ۱۳۰. صحيح بخارى با شرح ابن‏ حجر: ج ۸ ص ۶۰۳ ، ۶۰۴ . فتح البارى فى شرح صحيح البخارى: ج ۸ ص ۶۰۳ ، ۶۰۴ . المهذّب. المحلّى. مشكل القرآن. الاتقان فى علوم القرآن: ج ۱ ص ۸۱ ، ۸۲ . </ref>
راغب اصفهانى، سيوطى، عبد بن حُمَيد، احمد، بَزّار، طَبَرانى، ابن ‏مَردَوَيه، احمد بن حنبل، بخارى، نَسايى، ابن‏ ضريس، ابن ‏انبارى، ابن ‏حبّان، ابو عُبَيده، ابن ‏سيرين، محب ‏الدين طبرى شافعى، حسين دياربكرى، مولوى محسن كشميرى، ابن‏ حجر عسقلانى، قاضى ابوبكر باقلانى، نَوَوى، ابن ‏حزم، ابن‏ قُتَيبه.<ref>المحاضرات: ج ۲ ص ۱۸۹. الدرّ المنثور: ج ۱ ص ۲ و ج ۶ ص ۴۱۶. الاتقان فى علوم القرآن: ج ۱ ص ۶۷ . الرياض النضرة: ج ۲ ص ۱۹۸، با اندكى اختلاف. الخميس: ج ۲ ص ۲۷۳. نجاة المؤمنين (مخطوط). المسند: ج ۵ ص ۱۲۹ ، ۱۳۰. صحيح بخارى با شرح ابن‏ حجر: ج ۸ ص ۶۰۳ ، ۶۰۴ . فتح البارى فى شرح صحيح البخارى: ج ۸ ص ۶۰۳ ، ۶۰۴ . المهذّب. المحلّى. مشكل القرآن. الاتقان فى علوم القرآن: ج ۱ ص ۸۱ ، ۸۲ . </ref>


ب. حليمى و انكار تواتر حديث شقّ‏القمر
ب. حليمى و انكار تواتر حديث شقّ ‏القمر
 
در كتاب »نِهاية العقول« فخر رازى و ديگر كتب تراجم آمده كه حليمى -  كه از دانشمندان بزرگ اهل‏سنت است -  رخداد شقّ القمر را نپذيرفته است. همچنين شاه ولى‏اللَّه دهلوى نيز شقّ‏القمر را انكار كرده است.××× 1 الانساب: »الحليمى« . وفيات الاعيان: ج 2 ص 137. مرآة الجنان: حوادث سال 403. طبقات اِسنَوى: ج 1 ص 404. التفهيمات الالهيّة: ج 3 ص 65 . ××× در حالى كه اين ماجرا قطعاً متواتر است و بزرگان اهل‏سنت به تواتر آن شهادت داده‏اند، از جمله: شهاب قسطلانى از ابن‏عبدالبرّ، ابن‏سُبكى در شرح خود بر »المختصر« ، سيوطى.××× 2 المواهب اللَدنيّة: ج 15 ص 356. اتمام الدراية )در حاشيه مفتاح العلوم( : ص 55 . ×××
 
 
ابن‏حجر عسقلانى در شرح حديث شقّ‏القمر مى‏گويد كه اگر كسى بپرسد: چرا منجّمان از اين رخداد ياد نكرده‏اند؟ پاسخ خواهيم گفت: از هيچ يك از ايشان نقل نشده كه اين واقعه را نفى كند و همين كافى است، زيرا حجت در سخن كسى است كه چيزى را اثبات مى‏كند، نه در سخن كسى كه نفى صريحى از او يافت نمى‏شود.××× 3 فتح البارى: ج 7 ص 147. ×××
 
 
حال سؤال اين است: چگونه مى‏شود كه انكار حليمى نسبت به حديث شقّ‏القمر نيز سبب قدح در تواتر اين معجزه بزرگ و قطعى پيامبرصلى الله عليه وآله نيست، ولى انكار ابوحاتم و پيروانش نسبت به حديث غدير تواتر آن را زير سؤال مى‏برد؟!


در كتاب «نِهاية العقول» فخر رازى و ديگر كتب تراجم آمده كه حليمى -  كه از دانشمندان بزرگ اهل ‏سنت است -  رخداد شقّ القمر را نپذيرفته است. هم چنين شاه ولى‏ اللَّه دهلوى نيز شقّ ‏القمر را انكار كرده است.<ref>الانساب: «الحليمى». وفيات الاعيان: ج ۲ ص ۱۳۷. مرآة الجنان: حوادث سال ۴۰۳. طبقات اِسنَوى: ج ۱ ص ۴۰۴. التفهيمات الالهيّة: ج ۳ ص ۶۵ . </ref>در حالى كه اين ماجرا قطعاً متواتر است و بزرگان اهل ‏سنت به تواتر آن شهادت داده‏ اند، از جمله: شهاب قسطلانى از ابن‏ عبدالبرّ، ابن ‏سُبكى در شرح خود بر «المختصر» ، سيوطى.<ref>المواهب اللَدنيّة: ج ۱۵ ص ۳۵۶. اتمام الدراية (در حاشيه مفتاح العلوم) : ص ۵۵ . </ref>


6 -  محمد بَرزَنجى
ابن‏ حجر عسقلانى در شرح حديث شقّ ‏القمر مى ‏گويد كه اگر كسى بپرسد: چرا منجّمان از اين رخداد ياد نكرده‏ اند؟ پاسخ خواهيم گفت: از هيچ يک از ايشان نقل نشده كه اين واقعه را نفى كند و همين كافى است، زيرا حجت در سخن كسى است كه چيزى را اثبات مى‏ كند، نه در سخن كسى كه نفى صريحى از او يافت نمى ‏شود.<ref>فتح البارى: ج ۷ ص ۱۴۷. </ref>


از ديگر كسانى كه تواتر حديث غدير انكار كرده محمد بن عبدالرسول برزنجى است، با اينكه خود را علوى مى‏داند و به صحت حديث غدير تصريح كرده است! برزنجى مخالفين حديث غدير را ستوده و به دروغ نام ابوداوود سِجِستانى را در شمار آن منكرين آورده و مى‏گويد:
حال سؤال اين است: چگونه مى‏ شود كه انكار حليمى نسبت به حديث شقّ ‏القمر نيز سبب قدح در تواتر اين معجزه بزرگ و قطعى پيامبر صلى الله عليه و آله نيست، ولى انكار ابوحاتم و پيروانش نسبت به حديث غدير تواتر آن را زير سؤال مى‏ برد؟!


۶ - محمد بَرزَنجى


اختلاف در صحت حديث غدير تواتر آن را نفى مى‏كند، بلكه آن را از اينكه حديثى صحيحِ متّفق عليه باشد نيز مى‏اندازد. منكرين صحت اين حديث گروهى از پيشوايان بزرگ اهل حديث هستند؛ كسانى مانند ابوداوود سجستانى و ابوحاتم و ديگران.××× 1 نواقض الروافض )مخطوط( . ×××
از ديگر كسانى كه تواتر حديث غدير انكار كرده محمد بن عبدالرسول برزنجى است، با اين كه خود را علوى مى ‏داند و به صحت حديث غدير تصريح كرده است! برزنجى مخالفين حديث غدير را ستوده و به دروغ نام ابوداوود سِجِستانى را در شمار آن منكرين آورده و مى ‏گويد:


اختلاف در صحت حديث غدير تواتر آن را نفى مى‏ كند، بلكه آن را از اين كه حديثى صحيحِ متّفق عليه باشد نيز مى اندازد. منكرين صحت اين حديث گروهى از پيشوايان بزرگ اهل حديث هستند؛ كسانى مانند ابوداوود سجستانى و ابوحاتم و ديگران.<ref>نواقض الروافض (مخطوط) .</ref>


7-  حسام‏الدين سهارنپورى
۷ - حسام ‏الدين سهارنپورى


حسام‏الدين بن شيخ محمد بايزيد سهارنپورى نيز تواتر و نيز صحت حديث غدير را انكار كرده و مى‏گويد كه مسلّم نيست كه امت حديث مذكور را پذيرفته باشد، زيرا جمعى از ائمه عدول و ثقات محدثان به اين حديث خرده گرفته‏اند؛ مانند: ابوداوود سجستانى و ابوحاتم رازى و شيخ ابن‏حجر در »صواعق« ، ميرعلى قوشجى در »شرح تجريد« .
حسام ‏الدين بن شيخ محمد بايزيد سهارنپورى نيز تواتر و نيز صحت حديث غدير را انكار كرده و مى‏ گويد كه مسلّم نيست كه امت حديث مذكور را پذيرفته باشد، زيرا جمعى از ائمه عدول و ثقات محدثان به اين حديث خرده گرفته ‏اند؛ مانند: ابو داوود سجستانى و ابو حاتم رازى و شيخ ابن‏ حجر در «صواعق» ، ميرعلى قوشجى در «شرح تجريد» .


هم چنين عده‏اى از ائمه حديث آن را نقل نكرده‏اند؛ مثل بخارى و مسلم و واقدى و غير ايشان، چنانكه شيخ عبدالحق به آن تصريح كرده است. پس ادعاى اجماع امت در حديثى كه مورد طعن سران محدثان و غير مروىّ ثقات ايشان باشد باطل، و اثبات تواتر آن با وجود طعن پيشوايان حديث و عدول آنان بسيار مشكل است.××× 2 مرافض الروافض )مخطوط( . ×××


همچنين عده‏اى از ائمه حديث آن را نقل نكرده‏اند؛ مثل بخارى و مسلم و واقدى و غير ايشان، چنانكه شيخ عبدالحق به آن تصريح كرده است. پس ادعاى اجماع امت در حديثى كه مورد طعن سران محدثان و غير مروىّ ثقات ايشان باشد باطل، و اثبات تواتر آن با وجود طعن پيشوايان حديث و عدول آنان بسيار مشكل است.××× 2 مرافض الروافض )مخطوط( . ×××