پرش به محتوا

مِنی: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۵: خط ۱۰۵:
اكنون كاروان عظيم حجاج كه همراه پيامبر صلى الله عليه و آله روز سيزدهم را مانده بودند، آماده حركت مى‏ شدند. تا مردم آماده شوند و اثاثيه و شتران را آماده كنند روز بالا آمد و همه منتظر حركت حضرت ماندند.<ref>السنن الكبرى: ج ۷ ص ۳۲۴،۲۸۷ . سنن الدارِمى: ج ۲ ص ۴۴. سِفر السعادة: ص ۱۸۴. بحار الانوار: ج ۹۶ ص ۲۷۶. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۴۵۷،۲۷۳. الكافى: ج ۴ ص ۵۲۱،۴۸۶،۲۴۸ . دعائم الاسلام: ج ۱ ص ۳۲۴.</ref>
اكنون كاروان عظيم حجاج كه همراه پيامبر صلى الله عليه و آله روز سيزدهم را مانده بودند، آماده حركت مى‏ شدند. تا مردم آماده شوند و اثاثيه و شتران را آماده كنند روز بالا آمد و همه منتظر حركت حضرت ماندند.<ref>السنن الكبرى: ج ۷ ص ۳۲۴،۲۸۷ . سنن الدارِمى: ج ۲ ص ۴۴. سِفر السعادة: ص ۱۸۴. بحار الانوار: ج ۹۶ ص ۲۷۶. تهذيب الاحكام: ج ۵ ص ۴۵۷،۲۷۳. الكافى: ج ۴ ص ۵۲۱،۴۸۶،۲۴۸ . دعائم الاسلام: ج ۱ ص ۳۲۴.</ref>


== مغفرت الهى در منى<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۳۱-۲۲۳.</ref> ==
== مغفرت الهى در منى<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۲۳ - ۲۳۱ .</ref> ==
[[پیامبر صلی الله علیه و آله|پیامبرصلی الله علیه و آله]] در فرازى از بخش دهم [[خطبه غدیر]]، آمرزش [[خداوند]] با و قوف در منى را مطرح كرد:
[[پیامبر صلی الله علیه و آله|پیامبرصلی الله علیه و آله]] در فرازى از بخش دهم [[خطبه غدیر]]، آمرزش [[خداوند]] با و قوف در منى را مطرح كرد:


خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:


== نزول سوره نصر و آيه اخوت در مِنى<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۳.</ref> ==
== نزول سوره نصر و آيه اخوت در مِنى<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۳۳.</ref> ==
در روز آخر ايام حج يعنى دوازدهم ذى ‏الحجة در سفر [[حجةالوداع]]،پيامبرصلى الله عليه وآله به مسجد خيف در مِنا آمد كه يادگار جدش حضرت ابراهيم ‏عليه السلام بود.در آنجا بار ديگر دستور [[ابلاغ ولایت]] بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد، ولى هنوز حفظ از شر دشمنان نيامده بود. با توجه به فورى نبودن اين دستور، بار ديگر حضرت اعلام آن را براى فرصتى مناسب در نظر گرفت.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۷۷.</ref>
در روز آخر ايام حج يعنى دوازدهم ذى ‏الحجة در سفر [[حجة الوداع|حجةالوداع]]،پيامبر صلى الله عليه و آله به مسجد خيف در مِنا آمد كه يادگار جدش حضرت ابراهيم ‏عليه السلام بود.در آن جا بار ديگر دستور [[ابلاغ ولایت]] بر پيامبر صلى الله عليه و  آله نازل شد، ولى هنوز حفظ از شر دشمنان نيامده بود. با توجه به فورى نبودن اين دستور، بار ديگر حضرت اعلام آن را براى فرصتى مناسب در نظر گرفت.<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۷۷.</ref>


در چنين موقعيتى كه مراسم حج به ساعات پايانى خود نزديک مى‏ شد، بار ديگر وحى الهى تجلى كرد و آخرين سوره كاملى -  كه در يک نزول [[جبرئیل]] فرود آمد -  بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد و آن سوره نصر بود:
در چنين موقعيتى كه مراسم حج به ساعات پايانى خود نزديک مى‏ شد، بار ديگر وحى الهى تجلى كرد و آخرين سوره كاملى -  كه در يک نزول [[جبرئیل]] فرود آمد -  بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد و آن سوره نصر بود:


«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، اِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحِ؛ وَ رَأَيْتَ النّاسَ يَدْخُلُونَ فى دينِ اللَّهِ اَفْواجاً؛ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ اِنَّهُ كانَ تَوّاباً» :
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، اِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحِ؛ وَ رَأَيْتَ النّاسَ يَدْخُلُونَ فى دينِ اللَّهِ اَفْواجاً؛ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَ اسْتَغْفِرْهُ اِنَّهُ كانَ تَوّاباً» :
خط ۱۴۰: خط ۱۴۰:
به نام خداى بخشنده مهربان. وقتى يارى خدا و پيروزى آمد، و مردم را ديدى كه گروه گروه در دين خدا داخل مى ‏شوند با حمد پروردگارت تسبيح كن و از او طلب مغفرت نما كه او توبه پذير است.
به نام خداى بخشنده مهربان. وقتى يارى خدا و پيروزى آمد، و مردم را ديدى كه گروه گروه در دين خدا داخل مى ‏شوند با حمد پروردگارت تسبيح كن و از او طلب مغفرت نما كه او توبه پذير است.


به محض نزول اين سوره، پيامبرصلى الله عليه وآله به طور رسمى نزديكى مرگ خويش را خبر داد و فرمود: «نَفْسم به من خبر مى ‏دهد كه در اين سال قبض روح خواهم شد» ، يعنى اين سالى كه در پيش است.<ref>عُدة الداعى: ص ۲۷۹. تفسير نور الثقلين: ج ۵ ص ۶۸۹ ح ۱. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۳ ح ۶ . عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۹۸،۱۷۱. الاقبال: ص ۴۵۹- ۴۵۳. تفسير قمى: ص ۱۵۹.</ref>
به محض نزول اين سوره، پيامبر صلى الله عليه و آله به طور رسمى نزديكى مرگ خويش را خبر داد و فرمود: «نَفْسم به من خبر مى ‏دهد كه در اين سال قبض روح خواهم شد» ، يعنى اين سالى كه در پيش است.<ref>عُدة الداعى: ص ۲۷۹. تفسير نور الثقلين: ج ۵ ص ۶۸۹ ح ۱. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۳ ح ۶ . عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۹۸،۱۷۱. الاقبال: ص ۴۵۹- ۴۵۳. تفسير قمى: ص ۱۵۹.</ref>


اولين مسئله ‏اى كه پس از نزول [[سوره|سوره نصر]] و شنيدن خبر رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله به ذهن همه خطور كرد جانشينى حضرت بود، كه صريح ترين زمينه فكرى براى غدير بود. اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله سراغ [[اصحاب ائمه علیهم السلام|سلمان فارسی]] رفتند و از او -  كه به پيامبرصلى الله عليه وآله نزديك‏تر بودخواستند تا از حضرت بپرسد: «امور ما را به كه مى ‏سپارى و محل رجوع ما چه كسى خواهد بود و محبوب‏ترين افراد نزد تو كيست»؟
اولين مسئله ‏اى كه پس از نزول [[سوره|سوره نصر]] و شنيدن خبر رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله به ذهن همه خطور كرد جانشينى حضرت بود، كه صريح ترين زمينه فكرى براى غدير بود. اصحاب پيامبر صلى الله عليه و آله سراغ [[اصحاب ائمه علیهم السلام|سلمان فارسی]] رفتند و از او -  كه به پيامبر صلى الله عليه و آله نزديك ‏تر بود خواستند تا از حضرت بپرسد: «امور ما را به كه مى ‏سپارى و محل رجوع ما چه كسى خواهد بود و محبوب‏ ترين افراد نزد تو كيست»؟


در پاسخ اين سؤال حضرت تعلّلى نموده تا سه بار آن را به تأخير انداخت و گويا مردم را نسبت به مسئله حساس ‏تر و نسبت به پاسخ آن تشنه ‏تر مى‏ نمود. سپس فرمود: «برادرم و وزيرم و جانشينم در اهل‏ بيتم و بهترين كسى كه بعد از خود باقى مى‏ گذارم كه دَيْن مرا ادا مى ‏كند و به وعده‏ هاى من وفا مى ‏نمايد، على بن ابى‏ طالب است» .<ref>تفسير فرات: ص ۶۱۳ . شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۱۱ ح ۱۸۳. ترجمة الامام على‏ عليه السلام من تاريخ دمشق: ج ۱ ص ۱۳۰.</ref>
در پاسخ اين سؤال حضرت تعلّلى نموده تا سه بار آن را به تأخير انداخت و گويا مردم را نسبت به مسئله حساس ‏تر و نسبت به پاسخ آن تشنه ‏تر مى‏ نمود. سپس فرمود: «برادرم و وزيرم و جانشينم در اهل‏ بيتم و بهترين كسى كه بعد از خود باقى مى‏ گذارم كه دَيْن مرا ادا مى ‏كند و به وعده‏ هاى من وفا مى ‏نمايد، على بن ابى‏ طالب است» .<ref>تفسير فرات: ص ۶۱۳ . شرح الاخبار: ج ۱ ص ۲۱۱ ح ۱۸۳. ترجمة الامام على‏ عليه السلام من تاريخ دمشق: ج ۱ ص ۱۳۰.</ref>


دومين پيامد نزول سوره نصر آن بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله [[امیرالمومنین علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] را فرا خواند و با اشاره به سزاوارى على‏ عليه السلام به مقام [[خلافت]] به او فرمود:
دومين پيامد نزول سوره نصر آن بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله [[امیرالمومنین علیه السلام|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] را فرا خواند و با اشاره به سزاوارى على‏ عليه السلام به مقام [[خلافت]] به او فرمود:


«يا على، آنچه بدان وعده داده شده بودم آمد. فتح آمد و مردم گروه گروه در دين خدا داخل شدند. هيچكس از تو سزاوارتر به قرار گرفتن در مقام من نيست، به خاطر پيشتر بودن تو در اسلام و نزديكى تو با من و دامادى تو نسبت به من و اينكه سيده زنان جهان نزد توست، و قبل از آن حمايت ‏هايى كه پدرت ابوطالب درباره من داشت و گرفتارى‏ هايى كه هنگام نزول قرآن به خاطرش متحمل شد ... » .<ref>بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۸۵ . شرح نهج البلاغة ابن ابى ‏الحديد: ج ۹ ص ۱۷۴. ينابيع المودة: ج ۲ ص ۴۹۵ ح ۳۸۹.</ref>
«يا على، آن چه بدان وعده داده شده بودم آمد. فتح آمد و مردم گروه گروه در دين خدا داخل شدند. هيچ كس از تو سزاوارتر به قرار گرفتن در مقام من نيست، به خاطر پيش تر بودن تو در اسلام و نزديكى تو با من و دامادى تو نسبت به من و اينكه سيده زنان جهان نزد توست، و قبل از آن حمايت ‏هايى كه پدرت ابوطالب درباره من داشت و گرفتارى‏ هايى كه هنگام نزول قرآن به خاطرش متحمل شد ... » .<ref>بحار الانوار: ج ۴۰ ص ۸۵ . شرح نهج البلاغة ابن ابى ‏الحديد: ج ۹ ص ۱۷۴. ينابيع المودة: ج ۲ ص ۴۹۵ ح ۳۸۹.</ref>


سومين عكس ‏العمل پيامبرصلى الله عليه وآله به نزول سوره نصر آن بود كه در فرصت باقيمانده از آخرين روز مراسم حج، مردم را كنار مسجد خيف در منا جمع كرد و سخنرانى مفصلى براى آنان ايراد كرد. در اين سخنرانى پس از حمد و ثناى الهى، به چند مسئله اجتماعى اشاره نمود و با ذكر آيات ۳۶ و ۳۷ سوره توبه اشاره به ابطال برخى مسائل جاهلى مانند رباى [[جاهلیت]] و خونريزى‏ هاى آن زمان فرمود.
سومين عكس ‏العمل پيامبر صلى الله عليه و آله به نزول سوره نصر آن بود كه در فرصت باقيمانده از آخرين روز مراسم حج، مردم را كنار مسجد خيف در منا جمع كرد و سخنرانى مفصلى براى آنان ايراد كرد. در اين سخنرانى پس از حمد و ثناى الهى، به چند مسئله اجتماعى اشاره نمود و با ذكر آيات ۳۶ و ۳۷ سوره توبه اشاره به ابطال برخى مسائل جاهلى مانند رباى [[جاهلیت]] و خون ريزى‏ هاى آن زمان فرمود.


آنگاه آيه ۱۰ سوره حجرات را قرائت كرده فرمود: اى مردم، «اِنِّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ» : «مؤمنين با يكديگر برادرند» . براى هيچ مؤمنى اموال برادر مؤمنش جز با رضايت قلبى او حلال نيست. آيا [[ابلاغ ولایت|ابلاغ]] كردم؟ خدايا شاهد باش.
آن گاه آيه ۱۰ سوره حجرات را قرائت كرده فرمود: اى مردم، «اِنِّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخْوَةٌ» : «مؤمنين با يكديگر برادرند» . براى هيچ مؤمنى اموال برادر مؤمنش جز با رضايت قلبى او حلال نيست. آيا [[ابلاغ ولایت|ابلاغ]] كردم؟ خدايا شاهد باش.


سپس فرمود: «من مأمورم بجنگم تا مردم «لا اله الا اللَّه» بگويند. هرگاه آن را گفتند خون و اموالشان از طرف من در امان است مگر آنكه حق كسى باشد، و حساب آنان با خداست. اى مردم، آيا ابلاغ كردم؟ گفتند: آرى. فرمود: خدايا شاهد باش. سپس آينده پر خطر اعتقادى مردم را گوشزد كرده على را در چنان شرايطى نايب مناب خود اعلام كرد و فرمود:اى مردم، سخن مرا حفظ كنيد تا بعد از من از آن نفع ببريد؛ و در آن فكر كنيد تا بعد از من زندگى گوارا داشته باشيد.
سپس فرمود: «من مأمورم بجنگم تا مردم «لا اله الا اللَّه» بگويند. هرگاه آن را گفتند خون و اموالشان از طرف من در امان است مگر آن كه حق كسى باشد، و حساب آنان با خداست. اى مردم، آيا ابلاغ كردم؟ گفتند: آرى. فرمود: خدايا شاهد باش. سپس آينده پر خطر اعتقادى مردم را گوش زد كرده على را در چنان شرايطى نايب مناب خود اعلام كرد و فرمود:اى مردم، سخن مرا حفظ كنيد تا بعد از من از آن نفع ببريد؛ و در آن فكر كنيد تا بعد از من زندگى گوارا داشته باشيد.


اى مردم، سخن مرا بشنويد و درباره آن فكر كنيد؛ كه شايد بعد از اين سال شما را ملاقات نكنم. اى مردم، سخن مرا به خاطر بسپاريد تا بعد از من از آن استفاده كنيد و آن را بفهميد تا در زندگى بعد از من خوشبخت باشيد.
اى مردم، سخن مرا بشنويد و درباره آن فكر كنيد؛ كه شايد بعد از اين سال شما را ملاقات نكنم. اى مردم، سخن مرا به خاطر بسپاريد تا بعد از من از آن استفاده كنيد و آن را بفهميد تا در زندگى بعد از من خوشبخت باشيد.
خط ۱۶۴: خط ۱۶۴:
اى مردم، خداى شما يكى، و پدرتان يكى است. همه شما از آدم هستيد و آدم از خاک است» .
اى مردم، خداى شما يكى، و پدرتان يكى است. همه شما از آدم هستيد و آدم از خاک است» .


آنگاه آيه ۱۳ سوره حجرات را خواند و فرمود:خداى عز و جل مى ‏فرمايد: «يا اَيُّهَا النّاسُ، اِنّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ اُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقاكُمْ» : اى مردم، ما شما را از مذكر و مؤنث خلق كرديم و شما را گروه ‏ها و قبايلى قرار داديم، تا بين يكديگر بدانيد كه محترم ‏ترين شما با تقواترين شماست.
آن گاه آيه ۱۳ سوره حجرات را خواند و فرمود:خداى عز و جل مى ‏فرمايد: «يا اَيُّهَا النّاسُ، اِنّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ اُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ اَتْقاكُمْ» : اى مردم، ما شما را از مذكر و مؤنث خلق كرديم و شما را گروه ‏ها و قبايلى قرار داديم، تا بين يكديگر بدانيد كه محترم ‏ترين شما با تقواترين شماست.


اى مردم، خداى شما يكى است و پدرتان يكى است. آگاه باشيد كه هيچ عربى بر هيچ عجمى [[فضیلت]] ندارد و هيچ عجمى بر عربى فضيلت ندارد. هيچ سرخ پوستى بر سياه پوستى فضيلت ندارد و هيچ سياه پوستى بر سرخ پوستى فضيلت ندارد مگر با تقوا. آيا ابلاغ كردم ؟ » .
اى مردم، خداى شما يكى است و پدرتان يكى است. آگاه باشيد كه هيچ عربى بر هيچ عجمى [[فضیلت]] ندارد و هيچ عجمى بر عربى فضيلت ندارد. هيچ سرخ پوستى بر سياه پوستى فضيلت ندارد و هيچ سياه پوستى بر سرخ پوستى فضيلت ندارد مگر با تقوا. آيا ابلاغ كردم ؟ » .


مردم صدا زدند: آرى. فرمود: «پس حاضر به غايب برساند» . آنگاه حضرت امر به دورى از دنيا نموده با سلام و رحمت الهى كلام خود را به پايان برد.<ref>  مسند احمد: ج ۹ ص ۱۲۷. نيل الاوطار: ج ۵ ص ۸۲ . تحف العقول: ص ۳۴ - ۳۰. المعجم الكبير (طبرانى) : ج ۱۸ ص ۱۳.</ref>
مردم صدا زدند: آرى. فرمود: «پس حاضر به غايب برساند» . آن گاه حضرت امر به دورى از دنيا نموده با سلام و رحمت الهى كلام خود را به پايان برد.<ref>  مسند احمد: ج ۹ ص ۱۲۷. نيل الاوطار: ج ۵ ص ۸۲ . تحف العقول: ص ۳۴ - ۳۰. المعجم الكبير (طبرانى) : ج ۱۸ ص ۱۳.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==