۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۹۴: | خط ۵۹۴: | ||
== بيعت براى ابلاغ غدير به نسل های آينده<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۲ ژرفاى غدير: ص ۱۱۰.</ref> == | == بيعت براى ابلاغ غدير به نسل های آينده<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۶۲ ژرفاى غدير: ص ۱۱۰.</ref> == | ||
به همان اندازه كه بلند كردن و معرفى اميرالمؤمنين عليه السلام از فراز منبر | به همان اندازه كه بلند كردن و معرفى اميرالمؤمنين عليه السلام از فراز [[سخنرانی|منبر]] غدیر، مهمترين اقدام عملى در خطابۀ غدير به شمار مى آيد، بيعت گرفتن يكجا از صد و بيست هزار نفر نيز از شگرف ترين اقداماتى بود كه مردم تا آن روز نظيرش را نديده بودند و احتمال هم نمى دادند كه چگونه به انجام خواهد رسيد. | ||
ناگهان شنيدند كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: | ناگهان شنيدند كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: | ||
چون من يک دست دارم و از فراز اين منبر نمى توانم با صد و بيست هزار دست [[بیعت]] كنم، راه ديگر آن است كه من مطالبى را با نيت بیعت به شما بگويم و شما عين آن جملات را با من تكرار كنيد. | |||
مضمون آن جملات بيعت بر سر اطاعت از دوازده امام عليهم السلام با قلب و جان و زبان و دست بود، و پيمان بر سر پايدارى و تغيير ندادن تا روز قيامت بسته مى شد. | |||
نكته جالب اين بيعت لسانى ميثاق بستن بر سر ابلاغ پيام غدير به همه نسل ها در طول زمان ها و همه مردم در گستره مكان ها بود. | |||
تصور كنيد كه يک جمله تكرار نمى شد، بلكه متن بلندى بود كه به خاطر ياد گرفتن مردم بايد در فرازهاى كوتاه به مردم گفته مى شد. چه منظره بديعى بود كه در كمال نظم چهل قطعه پشت سر هم به مردم گفته شد و آنان تكرار كردند، و صداى درهم آميخته مردم تا اوج | در يک لحظه همۀ گوش ها متوجه جمله جمله سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله شد تا بتوانند آن را دقيقاً تكرار كنند. | ||
صداى يكپارچه صد و بيست هزار نفر كه يكصدا پس از شنيدن جملات از پيامبر صلى الله عليه و آله آن را تكرار مى كردند، هيبت عجيبى بر سرزمين غدير حاكم كرده بود. | |||
جمله اى كه مردم در غدير پيرامون موضوع [[ولایت]] بر سر آنها بيعت كردند اين بود: از قول تو، به نزديكان و دوردستان از فرزندان و فاميل خود مى رسانيم. | |||
تصور كنيد كه يک جمله تكرار نمى شد، بلكه متن بلندى بود كه به خاطر ياد گرفتن مردم بايد در فرازهاى كوتاه به مردم گفته مى شد. | |||
چه منظره بديعى بود كه در كمال نظم چهل قطعه پشت سر هم به مردم گفته شد و آنان تكرار كردند، و صداى درهم آميخته مردم تا اوج آسمان ها رسيد. | |||
به راستى كه اين بيعت از بيعت با دست فراتر بود، و كدام سياستى بالاتر از اينكه قبل از بيعت با دست ها محتواى اين بيعت روشن شود. اين روشنگرى هم براى مخاطبين غدير و هم براى همه نسل هايى كه در حد خود به گونه اى در اين بيعت شركت داشتند، شفافيت اسلام و گونه هاى تبليغى آن را به همه نشان داد؛ و تا قيامت مايه افتخار مكتب اسلام شد. | به راستى كه اين بيعت از بيعت با دست فراتر بود، و كدام سياستى بالاتر از اينكه قبل از بيعت با دست ها محتواى اين بيعت روشن شود. اين روشنگرى هم براى مخاطبين غدير و هم براى همه نسل هايى كه در حد خود به گونه اى در اين بيعت شركت داشتند، شفافيت اسلام و گونه هاى تبليغى آن را به همه نشان داد؛ و تا قيامت مايه افتخار مكتب اسلام شد. | ||
== تبليغ ولايت توسط | == تبليغ ولايت توسط پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>اسرار غدیر: ص۲۰۳.</ref> == | ||
از جمله معارفى كه در خطبه غدير به آن اشاره شده مسئلۀ تبليغ پيامبر صلى الله عليه و آله است، كه در اين باره سه نكته فرمودند: | از جمله معارفى كه در خطبه غدير به آن اشاره شده مسئلۀ تبليغ پيامبر صلى الله عليه و آله است، كه در اين باره سه نكته فرمودند: | ||
الف) در رسانيدن آنچه خداوند بر او نازل كرده كوتاهى نكرده است. | * الف) در رسانيدن آنچه خداوند بر او نازل كرده كوتاهى نكرده است. | ||
* ب) مطالب را براى مردم روشن كرده و فهمانيده است. عين عبارت چنين است: «بدانيد كه ادا كردم و رساندم و شنواندم و واضح نمودم». | |||
ب) مطالب را براى مردم روشن كرده و فهمانيده است. عين عبارت چنين است: «بدانيد كه ادا كردم و رساندم و شنواندم و واضح نمودم». | * ج) خدا را بر رساندن و تبليغ خود شاهد گرفتند. | ||
ج) خدا را بر رساندن و تبليغ خود شاهد گرفتند. | |||
== تشكر خداوند از ابلاغ ولايت توسط پيامبرصلى الله عليه وآله<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۰۹.</ref> == | == تشكر خداوند از ابلاغ ولايت توسط پيامبرصلى الله عليه وآله<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۰۹.</ref> == | ||
خط ۶۲۹: | خط ۶۳۵: | ||
«سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا، يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ، قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّه شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كانَ اللَّه بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً»<ref>فتح/۱۱. </ref>: | «سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا، يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ، قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّه شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كانَ اللَّه بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً»<ref>فتح/۱۱. </ref>: | ||
«به زودى بر جاى ماندگان از اعراب خواهند گفت: اموال و خانواده ما مشغولمان كرده است. آنان در زبانشان چيزى را مى گويند كه در قلبشان نيست. بگو پس چه كسى در برابر خدا به نفع شما اختيارى دارد اگر او نفعى را براى شما بخواهد؛ بلكه خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است». | «به زودى بر جاى ماندگان از اعراب خواهند گفت: اموال و خانواده ما مشغولمان كرده است. آنان در زبانشان چيزى را مى گويند كه در قلبشان نيست. | ||
بگو پس چه كسى در برابر خدا به نفع شما اختيارى دارد اگر او نفعى را براى شما بخواهد؛ بلكه خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است». | |||
«إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ»<ref>نور/۱۵.</ref>: | «إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ»<ref>نور/۱۵.</ref>: | ||
خط ۶۴۰: | خط ۶۴۸: | ||
وَ سَالْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ - ايُّهَا النّاسُ - لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ بِانَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ: | وَ سَالْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ - ايُّهَا النّاسُ - لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ بِانَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ: | ||
از جبرئيل خواستم كه از خداوند بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مطلب به شما معاف بدارد، زيرا از كمى متقين و زيادى منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله هاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم، كسانى كه خداوند در كتابش آنان را چنين توصيف فرموده كه با زبانشان مى گويند آنچه در قلب هايشان نيست و اين كار را سهل مى شمارند در حالى كه نزد خداوند عظيم است.<ref>اسرار غدير: ص ۱۳۹ بخش ۲.</ref> | از جبرئيل خواستم كه از خداوند بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مطلب به شما معاف بدارد، زيرا از كمى متقين و زيادى منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله هاى مسخره كنندگان [[اسلام]] اطلاع دارم، كسانى كه خداوند در كتابش آنان را چنين توصيف فرموده كه با زبانشان مى گويند آنچه در قلب هايشان نيست و اين كار را سهل مى شمارند در حالى كه نزد خداوند عظيم است.<ref>اسرار غدير: ص ۱۳۹ بخش ۲.</ref> | ||
=== موقعيت تاريخى === | === موقعيت تاريخى === | ||
در اوايل خطابه كه آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» تلاوت شده و حضرت به صراحت فرموده كه اين دستور درباره خلافت على عليه السلام سه بار بر من نازل شده است، در همان حال ناگهان لحن سخن عوض مى شود و حضرت به صراحت تمام مى فرمايد از خدا خواستم مرا از تبليغ اين مسئلۀ معاف بدارد و علت آن حضور | در اوايل خطابه كه آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ...» تلاوت شده و حضرت به صراحت فرموده كه اين دستور درباره خلافت على عليه السلام سه بار بر من نازل شده است، در همان حال ناگهان لحن سخن عوض مى شود و حضرت به صراحت تمام مى فرمايد از خدا خواستم مرا از تبليغ اين مسئلۀ معاف بدارد و علت آن حضور [[منافقین]] است. آنگاه در توصيف آنان دو آيه از قرآن را كنار هم قرار مى دهد و با تغيير ضماير آن دو را تلفيق مى كند و به عنوان كلام خداوند مطرح مى فرمايد. | ||
=== موقعيت قرآنى === | === موقعيت قرآنى === | ||
دو آيه مزبور در قرآن در دو سوره جداگانه آمده است. آيه ۱۱ سوره فتح در توصيف منافقينى است كه از بيعت شجره تخلف ورزيدند و عذرهاى دروغين تراشيدند. | دو آيه مزبور در قرآن در دو سوره جداگانه آمده است. آيه ۱۱ سوره فتح در توصيف منافقينى است كه از بيعت شجره تخلف ورزيدند و عذرهاى دروغين تراشيدند. | ||
خداوند درباره عذرهاى آنان مى فرمايد: «با زبان خود مطلبى را مى گويند كه در قلب هايشان نيست». آنگاه دورويى آنان را مورد استهزا قرار مى دهد كه اگر خداوند درباره شما اراده ضرر يا منفعتى نمايد شما چگونه با اين حيله ها كارى پيش خواهيد برد؟! | خداوند درباره عذرهاى آنان مى فرمايد: «با زبان خود مطلبى را مى گويند كه در قلب هايشان نيست». آنگاه دورويى آنان را مورد [[استهزاء|استهزا]] قرار مى دهد كه اگر خداوند درباره شما اراده ضرر يا منفعتى نمايد شما چگونه با اين حيله ها كارى پيش خواهيد برد؟! | ||
در آيه ۱۵ سوره نور قسمت اول آن شباهتى به آيه ۱۱ سوره فتح دارد ولى به جاى «ما ليس فى قلوبكم» جمله «ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ» آمده و فقط قسمت دوم آن در كلام حضرت ديده مى شود و مربوط به داستان «افک» است، كه منافقين بى محابا نسبت به ساحت مقدس پيامبر صلى الله عليه و آله جسارت كردند. لذا در روايتى آمده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آغاز سخن در غدير فرمود: دستورى به من داده شد كه از ترس تكذيب اهل «افک» در تنگنا قرار گرفتم.<ref>عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۵۲.</ref> | در آيه ۱۵ سوره نور قسمت اول آن شباهتى به آيه ۱۱ سوره فتح دارد ولى به جاى «ما ليس فى قلوبكم» جمله «ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ» آمده و فقط قسمت دوم آن در كلام حضرت ديده مى شود و مربوط به داستان «افک» است، كه منافقين بى محابا نسبت به ساحت مقدس پيامبر صلى الله عليه و آله جسارت كردند. لذا در روايتى آمده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آغاز سخن در غدير فرمود: دستورى به من داده شد كه از ترس تكذيب اهل «افک» در تنگنا قرار گرفتم.<ref>عوالم العلوم: ج۳/۱۵ ص۵۲.</ref> | ||
== دستور ابلاغ غدیر تا ابد<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۵۸، ۱۷۹-۱۸۶، ۲۴۶. واقعۀ قرآنی غدیر: ص۹۷.</ref> == | == دستور ابلاغ غدیر تا ابد<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص۵۸، ۱۷۹-۱۸۶، ۲۴۶. واقعۀ قرآنی غدیر: ص۹۷.</ref> == | ||
در هيچ يک از سخنرانى ها و فرامين | در هيچ يک از سخنرانى ها و فرامين پيامبر صلى الله عليه و آله دستور ابلاغ به ديگران با اين تأكيد به چشم نمى خورد. اگر چه اقتضاى كلى امر به معروف و نهى از منكر ابلاغ همه دستورات الهى به ديگران است، اما تأكيد سخنران بر اين تبليغ - آن هم با اين دقت و ظرافت - فقط در خطابۀ غدير و امر ولايت است، كه براى تكميل [[اتمام حجت]] الهى همه نسل ها تا روز قيامت موظف به اطلاع رسانى مى شوند؛ تا آنجا كه هر حاضرى در برابر هر غايبى مسئول مى گردد و هر پدرى در قبال فرزند خويش. | ||
حضرت در اين باره به عنوان حجت بودن خطابۀ غدير بر همه نسل ها در گونه اى متفاوت با ساير خطبه ها فرمود: پس بايد حاضران به غايبان و پدران به فرزندان تا روز قيامت ابلاغ نمايند. | حضرت در اين باره به عنوان حجت بودن خطابۀ غدير بر همه نسل ها در گونه اى متفاوت با ساير خطبه ها فرمود: پس بايد حاضران به غايبان و پدران به فرزندان تا روز قيامت ابلاغ نمايند. | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله با در نظر گرفتن آيندۀ دين الهى كه تا آخرين روز دنيا ادامه آن است، و با توجه به دامنه وسيع مسلمين در حدّ جهانى، جانشينان خود تا روز قيامت - يعنى دوازده امام معصوم عليهم السلام - را در خطابه رسمى غدير به جهانيان معرفى فرمود. | |||
آن حضرت به اين معرفى اكتفا نكرد كه خطبه غدير براى عده اى محدود و زمانى معين بيان شده باشد، بلكه تصريح فرمود كه بايد حاضران به غايبان، شهرنشينان به روستائيان، پدران به فرزندان تا روز قيامت اين خبر را برسانند و همه در ابلاغ اين پيام انجام وظيفه كنند؛ و چنين بود كه بديع ترين گونه اتمام حجت به انجام رسيد. | آن حضرت به اين معرفى اكتفا نكرد كه خطبه غدير براى عده اى محدود و زمانى معين بيان شده باشد، بلكه تصريح فرمود كه بايد حاضران به غايبان، شهرنشينان به روستائيان، پدران به فرزندان تا روز قيامت اين خبر را برسانند و همه در ابلاغ اين پيام انجام وظيفه كنند؛ و چنين بود كه بديع ترين گونه اتمام حجت به انجام رسيد. | ||
خط ۶۶۳: | خط ۶۷۱: | ||
بنابراين اگر اكثريت اجتماع آن روزِ مسلمين، كلام پيامبرِ دلسوز خود را كنار گذاشتند و خلافتِ بلا فصل اميرالمؤمنين عليه السلام را نپذيرفتند، ولى بسيارى از افراد نسل هاى بعدى مسلمانان وصى واقعى پيامبرشان را شناختند، كه اين بالاترين هدف از «غدير» بود. | بنابراين اگر اكثريت اجتماع آن روزِ مسلمين، كلام پيامبرِ دلسوز خود را كنار گذاشتند و خلافتِ بلا فصل اميرالمؤمنين عليه السلام را نپذيرفتند، ولى بسيارى از افراد نسل هاى بعدى مسلمانان وصى واقعى پيامبرشان را شناختند، كه اين بالاترين هدف از «غدير» بود. | ||
همچنين اگر گروه هايى از مسلمين در طول زمان ها همچنان در مقابل جانشينان حقيقى پيامبرشان سر تعظيم فرود نياورده و نمى آورند، ولى جمع عظيمى از آنان در طول تاريخ فقط على بن ابى طالب عليه السلام و يازده فرزند او را جانشينان | همچنين اگر گروه هايى از مسلمين در طول زمان ها همچنان در مقابل جانشينان حقيقى پيامبرشان سر تعظيم فرود نياورده و نمى آورند، ولى جمع عظيمى از آنان در طول تاريخ فقط على بن ابى طالب عليه السلام و يازده فرزند او را جانشينان پيامبر صلى الله عليه و آله مى دانند، و اين به بركت سند بزرگ غدير است كه در دست آنهاست. | ||
به بيان ديگر: اگر چه منافقين به تصميمات خود جامه عمل پوشاندند، ولى همان نورِ «غدير» است كه در طول پانزده قرن، رقم ميلياردىِ شيعيان و محبين اهل بيت عليهم السلام را در طول تاريخ و در پهنه جهان و در هر زمانى باقى گذارده، و نور ولايت را همچنان در مناطق مختلف دنيا درخشنده و تابناک حفظ كرده است. اوج اين عظمت را در جهان امروز شاهد هستيم كه غدير در اوج اقتدار از بلنداى آسمان بر قلوب مردم نور مى افشاند و دروازه هاى هدايت را به آنان نشان مى دهد؛ و لحظه به لحظه شاهد گرايش ملت ها به سوى مذهب تشيع و مكتب اهل بيت عليهم السلام هستيم. | به بيان ديگر: اگر چه منافقين به تصميمات خود جامه عمل پوشاندند، ولى همان نورِ «غدير» است كه در طول پانزده قرن، رقم ميلياردىِ شيعيان و محبين اهل بيت عليهم السلام را در طول تاريخ و در پهنه جهان و در هر زمانى باقى گذارده، و نور ولايت را همچنان در مناطق مختلف دنيا درخشنده و تابناک حفظ كرده است. | ||
اوج اين عظمت را در جهان امروز شاهد هستيم كه غدير در اوج اقتدار از بلنداى آسمان بر قلوب مردم نور مى افشاند و دروازه هاى هدايت را به آنان نشان مى دهد؛ و لحظه به لحظه شاهد گرايش ملت ها به سوى مذهب تشيع و مكتب اهل بيت عليهم السلام هستيم. | |||
با دريافتى كه از عظمت سخنرانى استثنائى غدير در تاريخ بشريت به دست مى آوريم، و با موشكافى و تحليل ظرافت هاى آن كه از نظر مراحل به هم پيوسته سخن دريابيم، و جلوه بديع فصاحت و بلاغت در خطابه غدير را از عمق جان احساس مى كنيم؛ جا دارد تا ابد به اين كلام نبوى برخاسته از وحى الهى افتخار نماييم. | با دريافتى كه از عظمت سخنرانى استثنائى غدير در تاريخ بشريت به دست مى آوريم، و با موشكافى و تحليل ظرافت هاى آن كه از نظر مراحل به هم پيوسته سخن دريابيم، و جلوه بديع فصاحت و بلاغت در خطابه غدير را از عمق جان احساس مى كنيم؛ جا دارد تا ابد به اين كلام نبوى برخاسته از وحى الهى افتخار نماييم. | ||
براى همين منظور | براى همين منظور پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه غدير هيجده اقدام فوق العاده انجام دادند، كه بعضى از آنها در روند عادى سخنرانى هاى حضرت سابقه نداشت، و چند اقدام هم در تمامى سخنرانى هاى مردم دنيا از روز اول خلق آدم تا امروز سابقه نداشته است! يكى از آن اقدامات دستور همگانى به ابلاغ ولایت و [[امامت]] و غدير بود. | ||
و لذا مى بينيم از آنجا كه مسائل مطرح شده در فرازهاى اول تا ششم خطبه غدير بسيار حساس بود، | و لذا مى بينيم از آنجا كه مسائل مطرح شده در فرازهاى اول تا ششم خطبه غدير بسيار حساس بود، پيامبر صلى الله عليه و آله اتمام حجتى كامل عيار درباره آن نمود و حتى به نسل هاى آينده هشدار و بيدار باش در برابر امامان ضلالت داد. | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش ششم خطبه غدير فرمود: | |||
«آنچه مأمور به تبليغش بودم ابلاغ كردم تا حجت باشد بر حاضر و غائب، و بر همه كسانى كه در اين مجلس حاضرند يا حضور ندارند، و به دنيا آمده اند يا نيامده اند». | |||
و سپس همه نسل ها را مكلف به ابلاغ پيام هاى غدير نموده فرمود: «پس تا روز قيامت حاضر به غايب و پدر به فرزند برساند». | |||
وَ قَدْ بَلَّغْتُ ما اُمِرْتُ بِتَبْليغِهِ حُجَّةً عَلى كُلِّ حاضِرٍ وَ غائِبٍ، وَ عَلى كُلِّ اَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ اَوْ لَمْ يَشْهَدْ، وُلِدَ اَوْ لَمْ يُولَدْ، فَلْيُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَ الْوالِدُ الْوَلَدَ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ: | وَ قَدْ بَلَّغْتُ ما اُمِرْتُ بِتَبْليغِهِ حُجَّةً عَلى كُلِّ حاضِرٍ وَ غائِبٍ، وَ عَلى كُلِّ اَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ اَوْ لَمْ يَشْهَدْ، وُلِدَ اَوْ لَمْ يُولَدْ، فَلْيُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَ الْوالِدُ الْوَلَدَ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ: | ||
خط ۶۸۲: | خط ۶۹۶: | ||
اعمال حج پايان يافته و پيامبرصلى الله عليه وآله همراه با كاروان عظيم حجاج به مكه بازگشته اند.<ref>از نظر ترتيب زمانى اگر چه اين آيات مربوط به وقايعى است كه در مكه قبل از حركت به سوى غدير رخ داده، اما از آنجا كه ادامه آن تا ورود به مدينه است، در اينجا قرار داده شد.</ref> هنوز دستور حركت از مكه به سوى غدير از سوى خداوند نازل نگشته و حضرت يک روز در مكه توقف دارد. | اعمال حج پايان يافته و پيامبرصلى الله عليه وآله همراه با كاروان عظيم حجاج به مكه بازگشته اند.<ref>از نظر ترتيب زمانى اگر چه اين آيات مربوط به وقايعى است كه در مكه قبل از حركت به سوى غدير رخ داده، اما از آنجا كه ادامه آن تا ورود به مدينه است، در اينجا قرار داده شد.</ref> هنوز دستور حركت از مكه به سوى غدير از سوى خداوند نازل نگشته و حضرت يک روز در مكه توقف دارد. | ||
اولين مرحله جدّى از مسئله ولايت در همين روز آغاز مى شود. قبل از اعلام و ابلاغ ولايت على عليه السلام به مردم، بايد ودايع نبوت و امامت به على عليه السلام سپرده شود. پيامبرصلى الله عليه وآله مجلسى خصوصى با على عليه السلام تشكيل مى دهد كه احدى در آن راه ندارد و اين مجلس در شبانه روزى است كه از نظر همسردارىِ پيامبرصلى الله عليه وآله نوبت عايشه است. | اولين مرحله جدّى از مسئله ولايت در همين روز آغاز مى شود. قبل از اعلام و ابلاغ ولايت على عليه السلام به مردم، بايد ودايع نبوت و امامت به على عليه السلام سپرده شود. | ||
پيامبرصلى الله عليه وآله مجلسى خصوصى با على عليه السلام تشكيل مى دهد كه احدى در آن راه ندارد و اين مجلس در شبانه روزى است كه از نظر همسردارىِ پيامبرصلى الله عليه وآله نوبت عايشه است. | |||
او در برابر اينكه پيامبرصلى الله عليه وآله مجلس خصوصى با على عليه السلام دارد عكس العمل نشان مى دهد و اصرار دارد بداند موضوع از چه قرار است. پيامبرصلى الله عليه وآله پس از گرفتن پيمانى محكم از او، اين سرّ را براى او باز مى گويد كه مسئله اعلان ولايت در پيش است. | او در برابر اينكه پيامبرصلى الله عليه وآله مجلس خصوصى با على عليه السلام دارد عكس العمل نشان مى دهد و اصرار دارد بداند موضوع از چه قرار است. پيامبرصلى الله عليه وآله پس از گرفتن پيمانى محكم از او، اين سرّ را براى او باز مى گويد كه مسئله اعلان ولايت در پيش است. |