ویژگیهای صنع خداوند
ویژگیهای صنع خداوند در خطبه غدیر توسط پیامبر صلی الله علیه و آله محکم، استوار و در کمال زیبایی خوانده شده است.
گفته شده که در خطبه غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله با اقرار به خالقیت خداوند با دو ویژگی المُتقِنُ الصَّنعَةِ یعنی آفرینش محکم و کامل الهی و دیگری الحَسَنُ الصَّنِيعَة یعنی نیکویی و خیر در صنعت آفرینش، با عبارت فَهُوَ اللهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إلَّا هُوَ المُتقِنُ الصَّنعَةِ آمده است. این بدین معناست که خداوند متعال خلقتش را کامل و بدون نقص و در کمال زیبایی آفریده است.
در توضیح این جمله از خطبه غدیر به دلیل بر اتقان مصنوعات خداوند هم پرداخته شده است: خداوند عالِم به تمام امور و قادر بر هر چیز است. پس فعل او هم باید کامل و جامع باشد تا آیینه تمامنمای صانع گردد؛ زیرا عظمت، قدرت و حکمت خالق از فعل شناخته میشود.
اما دلیل بر حُسن مصنوعات، آن دانسته شده که از خیر محض جز نکویی بر نیاید. خالق خیر محض است و از خیر محض جز خیر به وجود نیاید. ثانیاً او دهنده حسن و کمال است، پس ذات او منشأ همه حسنات و کمالات است. همچنان که یکی از نامهای حق تعالی «محسن» است.
از توحید ذاتی تا توحید ربوبی در خطبه غدیر
گفته شده که در خطبه غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله اقرار به یگانگی خداوند با کلمات توحیدی لا اله الا الله و لا اله الا هو، همراه با اقرار به خالقیت خداوند با دو ویژگی المُتقِنُ الصَّنعَةِ یعنی آفرینش محکم و کامل الهی و دیگری الحَسَنُ الصَّنِيعَة یعنی نیکویی و خیر در صنعت آفرینش، در زبان پیامبر صلی الله علیه وآله در روز غدیر با عبارت فَهُوَ اللهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إلَّا هُوَ المُتقِنُ الصَّنعَةِ آمده است. این بدین معناست که خداوند متعال خلقتش را کامل و بدون نقص و در کمال زیبایی آفریده است.
توصیهٔ پیامبر صلی الله علیه وآله درباره نحوه انجام امور
در ذیل یادکرد پیامبر صلی الله علیه و آله از اتقان صنع پروردگار در خطبه برخی محققان از توصیه پیامبر درباره نحوه انجام امور یاد کردهاند: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: طُوبَى لِمَن صَنَعَ شَيئًا وَ أتقَنَهُ؛ خوشا به حال كسی كه كاری را انجام داد و محكم گردانيد.[۱] در این حدیث، پیامبر صلی الله علیه و آله توصیه به فعلی میکنند که خصوصیت صُنع را داشته باشد؛ یعنی کاری که محکم، استوار و حساب شده باشد.
گفته شده که این سخن پیامبر در مورد تبلیغ غدیر و خدمت به امیرالمؤمنین علیه السلام برای همهٔ دوستداران اهل بیت علیهم السلام درس بزرگی است که خدمت خویش را به نحوِ احسن، دقیق، علمی و با مهارت کافی انجام دهند: عن فاطمة سلام الله علیها، عن أمير المؤمنين علیه السلام، قال: قال رسول اللّه صلی الله علیه وآله: أيُّمَا رَجُلٍ صَنَعَ إِلَى رَجُلٍ مِنْ وُلْدِي صَنِيعَةً، فَلَمْ يُكَافِئْهُ عَلَيْهَا، فَأنَا الْمُكَافِئُ لَهُ عَلَيْهَا؛ از فاطمه سلام الله علیها و او از علی علیه السلام نقل کرد که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: هر کس برای فردی از فرزندان من کاری انجام دهد و بر آن کار پاداشی نگیرد، من پاداشدهنده او خواهم بود.[۲]
حضرت زهرا سلام الله علیها از قول امیرالمؤمنین علیه السلام از قول رسول خدا صلی الله علیه وآله در این روایت سفارش به فعلی مینمایند که ویژگی صُنع[یادداشت ۱] را داشته باشد؛ یعنی در آن اِحکام و استواری باشد و آنگاه صُنعی را انتظار دارند که دارای صنیعه باشد؛ یعنی کار برای فرزندانشان را با ویژگی خاص میخواهند. این درس است برای همهٔ غدیریان و موالی امیرالمؤمنین علیه السلام که در نوع خدمت به فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله بهترین و محکمترین کار را بدون مزد انجام دهند؛ عملی که شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله پاداش آن را خواهد داد.[۳]
معانی مفردات
برخی شارحان این جملات خطبه غدیر برای روشنکردن مفاهیم آن به توضیح مفردات آن پرداختهاند:
معنای «اتقان»
ابن منظور (درگذشت: ۷۱۷ق)، ادیب و لغوی، در کتاب لسان العرب درباره معنای اتقان چنین نوشته است: و اَتْقَنَ الشيءَ: أحْكَمَه و إتْقانُه إِحْكامُه؛ چيزی را اتقان نمود، يعنی آن را محكم ساخت و اتقان يک چيز يعنی اِحكام آن.[۴]
معنای «صُنع»
درباره معنای صنع برخی لغویان چنین نوشتهاند:
- راغب اصفهانی، لغوی و ادیب در قرن چهارم قمری، در کتاب مفردات الفاظ القرآن: صُنع انجام نیکوی فعل است؛ پس هر صُنعی فعل است، اما هر فعلی صُنع نیست. صنع، به حیوانات و جمادات نسبت داده نمیشود، اما آنها منسوب به فعل میگردند.[۵]
- حسن مصطفوی (درگذشت: ۱۳۸۴ش)، مفسر قرآن و لغوی، در کتاب التحقیق فی کلمات القرآن: اصل واحد در مادهٔ «صُنع» عملکردنِ با مهارت، علم و دقّت است؛ این قیدها در همه مشتقات آن، علاوه بر اختصاصاتی که هر صیغه از هیئت و دیگر خصوصیاتش دارد، لحاظ شده است؛ بنابراین صُنع، عملی است که با مهارت و دقّت انجام میشود. «تصنیع» دلالت بر زیادی در دقّت عمل میکند و «مصانعه» دلالت بر استمرار در صنع میکند.[۶]
معنای «صَنیعَة»
کلمات «صُنع»، «صنیع» و «صَنَعه» به یک معنی هستند؛ ولی «صَنیعَة» به معنای صنعتی است که اختیار شده است. همانگونه که در معنای «الصنیعة» در مفردات راغب آمده: و الصَّنِیعَةُ: ما اصْطَنَعْتُهُ مِن خیرٍ؛ صنیعه بهمعنای مصنوع نیکویی است که اختیار مینمایی.[۷]
پس علت استعمال کلمه «صنعة» در جمله اول و استعمال «صنیعة» در جمله دوم روشن میشود: در جملهٔ اول اشاره به احکام (استوار و محکمبودن) و اتقان فعل حق است و در جمله دوم اشاره به حسن هر یک از مصنوعات است؛ پس به صنیعة تعبیر فرمود که «ة» در این کلمه وحدت را میرساند.
پس، در این کلام به دو اصل اشاره شده است: اصل اول: متقن و محکمبودن مصنوعات؛ اصل دوم: به جا بودن و به مورد خلق شدن و از حسن و خیر برخوردار بودن.[۸]
دلیل بر اتقان مصنوعات الهی
در توضیح این جمله از خطبه غدیر به دلیل بر اتقان مصنوعات خداوند هم پرداخته شده است: خداوند عالِم به تمام امور و قادر بر هر چیز است. پس فعل او هم باید کامل و جامع باشد تا آیینه تمامنمای صانع گردد؛ زیرا عظمت، قدرت و حکمت خالق از فعل شناخته میشود.
از آنجا که نقص و عیب در مصنوع از نقص خالق و صانع حکایت میکند، خداوند در بسیاری از آیات قرآنی بشر را به تفکر در مجاری مخلوقات و تدبّر در کیفیت خلقت آنها امر فرموده تا از این طریق حکمت، علم و قدرت خالق را بهدست آورده و در حد توانایی او بشناسند.[۹]
شاهد قرآنی در مورد اتقان در صُنع خداوند
گفته شده که در قرآن کریم دو لفظ اتقان و صنع مقرون هم آمده است: وَ تَرَی الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذی أتْقَنَ کُلَّ شَیءٍ إِنَّهُ خَبیرٌ بِما تَفْعَلُون؛ و کوهها را میبینی (و) میپنداری که آنها بیحرکتند و حال آنکه آنها ابرآسا در حرکتند. (این) صُنعِ خدایی است که هر چیزی را در کمال استواری پدیدآورده است. در حقیقت، او به آنچه انجام میدهید آگاه است (نمل:۸۸).
لازم است ذکر شود که خداوند متعال بیش از چهارده قرن پیش سخن از حرکت وضعی و انتقالی زمین نموده که در دوران جدید این مطلب دقیقاً ثابت شده است. اولین کسی که به حرکت انتقالی زمین، یعنی حرکت زمین به دور خورشید، پی برد دانشمندی ایتالیایی به نام گالیلئو گالیله (درگذشت: ۱۶۴۲م) بود که این مطلب را حدود پانصد سال پیش ثابت نمود.
لازم است ذکر شود که کوهها با حدود سرعت ۱۶۷۰ کیلومتر بر ساعت در فضا در حال حرکت هستند؛ یعنی همان سرعتی که زمین به دور خودش یا به دور خورشید در حال حرکت است و در این آیه خداوند سرعت حرکت کوهها را به حرکت سریع ابرها اشاره نموده است. پس آفرینش خداوند به گونهای است که هیچ کاستی، سستی و کمبودی در آن وجود ندارد و تمام اجزای آن در کمال اتصال و پیوستگی کنار هم قرار گرفتهاند. این اتقان، خود دلیل محکمی بر یگانگی خداوند دانسته شده است.[۱۰]
شاهد روایی در مورد اتقان در صنع خداوند
هشام بن حکم از امام صادق علیه السلام پرسید: دلیل اینکه خداوند یکتاست، چیست؟ حضرت فرمودند: اتِّصَالُ التَّدْبِيرِ وَ تَمَامُ الصُّنْعِ؛ پيوستگی تدبير و تماميّت آفرينش دقيق خداوند. همانطور که خداوند عزّوجلّ فرمود: لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا؛ اگر در آسمانها و زمین خدایانی غیر از الله میبودند، به فساد کشیده میشدند (انبیاء:۲۲).[۱۱]
در مورد شخصیت هشام بن حکم همین بس که رضایت امام صادق علیه السلام را نسبت به خویش جلب نمود و با سن کم جایگاه ویژهای نزد امام زمانش کسب نمود. به همین دلیل، در ادامه به روایتی در مورد عملکردی عالی و مورد رضایت امام صادق علیه السلام پرداخته که برای همهٔ غدیرپژوهان و مدافعان ولایت درسی مناسب خواهد بود که در مباحث از در احتجاج دقیق و متقن وارد شوند:
جمعی از اصحاب امام صادق علیه السلام، از جمله حُمران بن اعین، محمّد بن نُعمان، هِشام بن سالم و طیار، خدمت امام صادق علیه السلام بودند. جمع دیگری نیز حضور داشتند که هشام بن حکم -که جوان بود- در میان آنان حضور داشت. امام صادق علیه السلام خطاب به او فرمود: ای هشام! به من گزارش نمیدهی که با عمرو بن عُبَید، چه کردی و از او چه پرسیدی؟. هشام گفت: ای فرزند پیامبر خدا! هیبت شما مرا میگیرد و از شما شرم دارم و زبانم در برابرتان بند میآید. امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی به شما دستوری میدهم، اجرا کنید.
هشام گفت: از وضعیت عمرو بن عبید و مجلس درس او در مسجد بصره، خبردار شدم. این امر، بر من گران آمد و بهسوی او رهسپار شدم و روز جمعه به بصره رسیدم و به مسجد بصره رفتم. دیدم جمع بسیاری بر گرد عمرو بن عبید حلقه زدهاند و او جامه پشمی سیاهی به پا و ردایی به تن داشت و مردم از وی پرسش میکردند. من از مردم راه خواستم، برایم راه باز کردند و من رفتم و در انتهای جمعیت دو زانو نشستم.
آنگاه گفتم: ای مرد دانشمند! من مردی غریبم. اجازه میدهی سؤالی بپرسم؟ گفت: آری. گفتم: تو چشم داری؟ جای پرسش نیست! گفت: پسرم! این چه سؤالی است؟ چیزی را که میبینی، چگونه دربارهاش میپرسی؟ گفتم: سؤال من، همینگونه است و پرسشهایی به ظاهر احمقانه است. گفت: بپرس، پسرم! هر چند پُرسشت احمقانه است.
گفتم: پاسخ سؤالم را بده. گفت: بپرس. گفتم: آیا چشم داری؟ گفت: آری. گفتم: با آن، چه میکنی؟ گفت: با آن، رنگها و اشخاص را میبینم. گفتم: آیا بینی داری؟ گفت: آری. گفتم: با آن، چه میکنی؟ گفت: با آن بوها را استشمام میکنم. گفتم: آیا دهان داری؟ گفت: آری. گفتم: با آن، چه میکنی؟ گفت: با آن، مزهها را میچشم. گفتم: آیا گوش داری؟ گفت: آری. گفتم: با آن، چه میکنی؟ گفت: با آن، صدا را میشنوم. گفتم: آیا دل داری؟ گفت: آری. گفتم: با آن، چه میکنی؟ گفت: بهوسیله آن، آنچه را بر این اندامها و حواس، وارد میشود، تمییز میدهم.
گفتم: آیا با وجود این اندامها، از دل، بینیازی نیست؟ گفت: نه. گفتم: چگونه نه، در حالی که این اندامها صحیح و سالم هستند؟ گفت: پسرم! این اندامها هر گاه در چیزی که بوییده یا دیده یا چشیده یا شنیدهاند، شک کنند، آن را به دل، ارجاع میدهند و دل، یقین حاصل میکند و شک را از بین میبرد. به او گفتم: پس خداوند، دل را در حقیقت، برای رفع شک اندامها گذاشته است؟ گفت: آری. گفتم: پس وجود دل، لازم است و گرنه، اندامها به یقین نمیرسند؟ گفت: آری.
به او گفتم: ای ابو مروان! پس خداوند- تبارک و تعالی- که اندامهای تو را به حال خود رها نکرده -بلکه برای آنها پیشوایی قرار داده است تا بر دریافتهای صحیحِ آنها صحّه بگذارد و به آنچه در آن شک شده است یقین کند- آیا این همه مخلوق را در سرگردانی، شک و اختلاف، رها میسازد و برایشان پیشوایی که شک خود را به او ارجاع دهند، قرار نمیدهد، در صورتی که برای اندامهای تو پیشوایی قرار داده تا سرگردانی و شک خود را به او ارجاع دهی.
عمرو، خاموش ماند و چیزی به من نگفت. سپس رو به من کرد و گفت: تو هشام بن حَکمی؟ گفتم: خیر. گفت: از همنشینان اویی؟ گفتم: خیر. گفت: پس اهل کجایی؟ گفتم: از اهالی کوفه. گفت: پس تو خود او هستی! آنگاه، مرا در آغوش کشید و به جای خود نشانید و خودش از جایش برخاست و تا زمانی که من نشسته بودم، دیگر سخنی نگفت. وقتی سخن هشام به اینجا رسید، امام صادق علیه السلام خندید و فرمود: ای هشام! این مطالب را چه کسی به تو آموخته است؟ هشام گفت: مطالبی است که از خود شما آموخته بودم و آنها را به هم ربط دادم. امام فرمود: به خدا سوگند که این مطلب، در کتابهای ابراهیم علیه السلام و موسی علیه السلام آمده است.[۱۲]
دلیل حُسن مصنوعات چیست؟
اما دلیل بر حُسن مصنوعات، آن دانسته شده که از خیر محض جز نکویی بر نیاید. خالق خیر محض است و از خیر محض جز خیر به وجود نیاید. ثانیاً او دهنده حسن و کمال است، پس ذات او منشأ همه حسنات و کمالات است. همچنان که یکی از نامهای حق تعالی «محسن» است.
پس روی این قاعده، هرچه از او به ظهور آید حَسَن است؛ اگر چه شاید در چشم احول قبیح باشد. صنعت خداوند تعالی برای مصنوعاتش زیباست و از حُسن و خیر برخوردار است؛ زیرا خداوند خود سرچشمهٔ همهٔ زیباییهاست. همانگونه که امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمودند: إِنَّ اللَّهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَال؛ بهراستی خدا زيباست و زيبايی را دوست میدارد.[۱۳]
خداوند با داشتن چنین وصفی ناممکن است که آفرینشی زشت و قبیح داشته باشد؛ زیرا که جهان معلول و دستساختهٔ خداست و معلول هیچگاه از علّت خود سرپیچی نمیکند. دیگر اینکه در روایت فوق آمده که خدا دوستدار زیبایی است. نتیجه این میشود که جهان خلقت چون خود او در نهایت زیبایی و جمال آفریده شده است.
در آیهٔ کریمه فرمود: الَّذی أحْسَنَ کُلَّ شَیءٍ خَلَقَهُ؛ همان خدایی که هر چه را آفریده زیبا و نیکویش گردانیده است (سجده:۷). این آیه نشان میدهد که جمال خداوندی با همهٔ هستی درآمیخته و در اعماق وجود آنها تنیده شده است. کوچکترین ذرّات و بزرگترین کهکشانها از این قاعده مستثنی نبوده و هر کدام به نوبهٔ خود نشان از زیبایی خالق خود هستند.
به قول هاتف اصفهانی (درگذشته ۱۱۹۸ق) در ترجیعبندش:
دل هر ذره را که بشکافی آفتابیش در میان بینی[۱۴]
اگر کسی این زیباییها را نبیند، عیب از اوست که چشم دل خود را بسته است. در آیهٔ قرآن آمده که باری تعالی فرمود: قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ أبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِیَ فَعَلَیْها؛ بهراستی رهنمودها و نشانههایی از جانب پروردگارتان برای شما آمده است. پس هر که به دیده بصیرت بنگرد به سود خود او و هر کس از سر بصیرت ننگرد به زیان خود اوست (انعام:۱۰۴).
عدّهای در دیدن این آیات خداوند کاملاً غافل و سهلانگارند و حتی پوستهٔ خلقت را هم مشاهده نمیکنند. توصیف این افراد در آیهٔ دیگر آمده است: وَ کَأیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّماواتِ وَ الأرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُون؛ و چه بسیار نشانهها در آسمانها و زمین است که بر آنها میگذرند در حالی که از آنها روی بر میگردانند (یوسف:۱۰۵).
جهان آفرینش و نقشهای بدیع و طرحهای دلانگیزش، همچون کتابی گشوده است که به هر لغتی خوانده میشود و به هر زبانی سخن میگوید و هر کلمهاش دلیلی روشن بر وجود آفریدگار جهان است. همه انسانها میتوانند آن را ورق بزنند و هر اندازه معرفت آنان به رموز کتاب آفرینش بیشتر باشد، به همان نسبت شناخت آنها به آفریدگار جهان بیشتر و کاملتر میشود و زبان به حمد و ستایش خداوند میگشاید و او را به خاطر بخششهای بیکرانش سپاس میگوید.[۱۵]
پانویس
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۳۹۱.
- ↑ الامالی، ص۳۵۵.
- ↑ شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۲۳۷.
- ↑ لسان العرب، ج۱۳، ص۷۳.
- ↑ مفردات الفاظ القرآن، ص۴۹۳.
- ↑ التحقیق، ج۶، ص۲۸۵.
- ↑ مفردات الفاظ القرآن، ص۴۹۳.
- ↑ شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۲۳۸–۲۳۹.
- ↑ شرح و تفسیر خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در غدیر خم، ص۱۱۶.
- ↑ شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۲۴۰.
- ↑ التوحید، ص۲۵۰؛ بحارالأنوار، ج۳، ص۲۲۹.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۶۹–۱۷۱، ح۳.
- ↑ الکافی، ج۶، ص۴۳۸.
- ↑ دیوان هاتف اصفهانی، ص۱۰۱.
- ↑ شرح خطبه غدیر، ج۱، ص۲۴۳–۲۴۵.
- ↑ درباره تفاوت فعل و صنع گفته شده که هر صُنعی فعل است و هر فعلی صُنع نیست (مفردات الفاظ القرآن، ص۴۹۳).
منابع
- الامالی؛ محمد بن حسن طوسی، قم: دار الثقافة، ۱۴۱۴ق.
- التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ حسن مصطفوی، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ش.
- التوحید؛ محمد بن علی بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، تحقیق: سید هاشم حسینی طهرانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۶ق.
- دیوان هاتف اصفهانی؛ سید احمد حسینی اصفهانی متخلص به هاتف اصفهانی، تحقیق: وجیهه ربیع، تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب، ۱۳۹۵ش.
- شرح خطبه غدیر؛ محمدرضا شریفی، اصفهان: انتشارات نورالحیات، ۱۴۴۶ق.
- الکافی؛ محمد بن یعقوب کلینی، تحقیق: علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۷ق.
- لسان العرب؛ محمد بن مکرم ابن منظور، تحقیق: جمال الدین میردامادی، بیروت: دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع و دار صادر، ۱۴۱۴ق.
- مفردات ألفاظ القرآن؛ حسین بن محمد راغب اصفهانی، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، بیروت: دار الشامیة، ۱۴۱۲ق.