یهود و غدیر
یهود و غدیر اشاره به آیاتی است در خطبه غدیر که درباره یهود تفسیر شده و برخی دیگر از رخدادها مانند پرسش یهودیان از عمر بن خطاب درباره روز اکمال دین.
در ذیل برخی از آیات غدیر به یهودیان گفته شده که چرا که چرا بر سر دین ابراهیم علیه السلام به مخاصمه میپردازند و درباره تحریف کتاب توسط آنان هشدار داده شده است. در آیهای دیگر، اکثریت عظیم یهود و نصاری بهعنوان تکرارکنندگان کفر امتهای قبل معرفی شدهاند.
در ارتباط یهود و غدیر به ماجرای دیگری نیز اشاره شده است: شخصی یهودی که در مجلس عمر حاضر بود گفت: اگر این آیه (آیه اکمال) بر ما یهودیان نازل شده بود و ما روزی را که در آن نازل شده میدانستیم، آن روز را عید میگرفتیم. عمر گفت: خدا را شکر که آن را برای ما عید قرار داده است. من میدانم در چه روزی نازل شده است؛ در روز عرفه نازل شده و خدا این امر را کامل کرده، و از این آیه دانستیم که مسئله از این پس رو به نقصان خواهد گذاشت.
در این قطعه تاریخی، عمر نزول آیه را در روز عرفه گفته، و این در پاسخ یهودیان است که خوب میدانستهاند این آیه در چه روزی نازل شده و در واقع برای اثبات غاصببودن او و ریشخند بر او این مسئله را مطرح کردهاند. او در واقع با تعیین روز عرفه از سؤالهای بعدی فرار کرده که اگر در روز غدیر بوده، چگونه خدا در آن روز دین را تکمیل کرده است.
یهود در آیات غدیری ۱۹ و ۸۵ سوره آل عمران
در تحلیل آیات غدیری ۱۹ و ۸۵ سوره آل عمران مطالبی درباره یهود و یهودیت آمده است. متن این آیات در خطبه غدیر چنین آمده است:
اللّهمَّ انَّكَ انْزَلْتَ عَلَىَّ انَّ الامامَةَ لِعَلِىٍّ، وَ انَّكَ عِنْدَ بَيانى ذلِكَ وَ نَصْبى ايّاهُ - لِما اكْمَلْتَ لَهُمْ دينَهُمْ وَ اتْمَمْتَ عَلَيْهِمْ نِعْمَتَكَ وَ رَضِيتَ لَهُمُ الْاسْلامَ ديناً - قُلْتَ: إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّه الْإِسْلامُ وَ قُلْتَ: وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ؛ خدایا، تو بر من این مطلب را نازل فرمودی که امامت برای علی است. و هنگامی که این مطلب را بیان کردم و او را منصوب نمودم، آنگاه که دین آنان را کامل نمودی و نعمت خود را بر آنان تمام کردی و اسلام را بهعنوان دین آنان راضی شدی، فرمودی: «دین نزد خدا فقط اسلام است» و فرمودی: «هر کس دینی غیر از اسلام طلب کند هرگز از او قبول نمیشود و در آخرت از زیانکاران است .[۱]
در قرآن این آیات از آیه ۱۹ سوره آل عمران سرچشمه گرفته و تا آیه ۸۵ مشتقات واژه «اسلام» هفت بار تکرار شده است. در آیه ۱۹ خداوند با آوردن کلمه «اسلام» میفرماید: «دین نزد خداوند اسلام است» و همه اهل کتاب (یهود و نصاری و…) با علم به این حقیقت بزرگ اختلاف کردهاند.
سپس در آیه ۲۰ کلمه أَسْلَمْتُ را ذکر میکند و میفرماید: «اگر با تو به مخاصمه برخاستند بگو: من و تابعینم در برابر خدا سر تسلیم فرود آوردهایم». در ادامه همین آیه، دو واژه أَسْلَمْتُمْ و أَسْلَمُوا را بهکار میگیرد و میفرماید: «به کسانی که اهل کتابند و به بیسوادان بگو: آیا تسلیم شدید (و آیا اسلام را پذیرفتید)؟ اگر اسلام را پذیرفتند، هدایت شدهاند و اگر روی گرداندند، بر عهده تو ابلاغ فرمان الهی است».
آنگاه به توصیف کفارِ اهل کتاب میپردازد که حق را نمیپذیرند و عذرهای بیجا میآورند و آنان را به عذاب الهی تهدید مینماید. سپس دین حنیف ابراهیمی را مطرح میفرماید و در تبیین دین ابراهیمی و اینکه اسلام دین حضرت ابراهیم علیه السلام بوده، داستان حضرت عیسی علیه السلام را بهمیان میآورد و سخن را به آنجا میرساند که آن حضرت فرمود: «من تورات حضرت موسی را تصدیق میکنم».
سپس خلاصه دین عیسی علیه السلام را در این جمله بیان میفرماید که: إِنَّ اللَّه رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ . در آیه ۵۳ وارد نکته حساسی میشود و واژه مُسْلِمُونَ را بهکار میبرد و میفرماید: آنگاه که حضرت عیسی علیه السلام در مردم احساس گرایش به کفر نمود فرمود: «کیست که با من در راه خدا گام بردارد»؟ حواریون گفتند: «ما یاران خداییم، به خدا ایمان آوردهایم و تو شاهد باش که ما مسلمانیم (و سر تسلیم فرود میآوریم)».
در آیه ۶۴ مسئله اینکه دین نزد خداوند یکی بیشتر نیست را مطرح میکند و میفرماید: «ای اهل کتاب، بیایید بهسوی سخنی که بین ما و شما یکی است و آن اینکه جز خدا را نپرستیم و برای او هیچ شریکی قائل نشویم و…». آنگاه با ذکر کلمه مُسْلِمُونَ میفرماید: «اگر نپذیرفتند، بگو: شما شاهد باشید که ما مسلمانیم».
در آیه ۶۵ به اهل کتاب خطاب میکند که چرا بر سر دین ابراهیم علیه السلام به مخاصمه میپردازند و سپس در آیه ۶۷ با استفاده از کلمه مُسْلِم میفرماید: «حضرت ابراهیم علیه السلام یهودی یا نصرانی نبود، بلکه موحّد و مسلمان بود و از مشرکان نبود».
سپس به بیان تابعین حقیقی دین ابراهیم علیه السلام میپردازد و توطئههای اهل کتاب را در رابطه با تحریف دین مطرح میکند تا آیه ۸۳ که کلمه أَسْلَمَ بهمیان میآید و میفرماید: «آیا به دنبال غیر دین خدا هستند، در حالی که در برابر ذات او هر کس که در آسمانها و زمین است چه با اختیار و چه از روی اکراه سر تسلیم فرود آوردهاند و بهسوی او بازمیگردند».
در آیه ۸۴ یک جمعبندی از اتفاق همه انبیاء علیهم السلام بر سر اسلام مینماید و با ذکر کلمه مُسْلِمُونَ میفرماید: بگو ایمان آوردیم به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندانش نازل شده، و آنچه به موسی و عیسی و پیامبران از سوی پروردگارشان داده شد، و ما بین هیچیک از پیامبران فرق نمیگذاریم و در برابر او سر تسلیم فرود میآوریم.
به آیه ۸۵ که میرسد پس از مقدمات قبلی و اتحاد همه انبیاء علیهم السلام بر سر اسلام میفرماید: «هر کس دینی غیر از اسلام انتخاب کند هرگز از او قبول نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران است». تا اینجا مسیر آیات در قرآن بود که اسلام را از روز اول دنیا تا آخر آن تنها دین الهی اعلام کرد و همه انبیاء علیهم السلام را مُبشّر و مبلّغ آن دانست.[۲]
یهود در آیه غدیری ۷۱ سوره صافات
در ذیل آیه غدیری ۷۱ سوره صافات قوم نوح علیه السلام از جمله اقوام مستحق عذاب برشمرده شدهاند: وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَکْثَرُ الْأَوَّلِینَ؛ قبل از آنان اکثر پیشینیان گمراه شدند .
به نقل از برخی منابع، آیه ۷۱ سوره صافات در متن خطبه غدیر چنین آمده است: مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ؛ اى مردم، قبل از شما اكثر پيشينيان گمراه شدند.[۳]
در آیهای اکثریت عظیم یهود و نصاری بهعنوان تکرارکنندگان کفر امتهای قبل معرفی شدهاند: قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّه، وَ قالَتِ النَّصاری الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّه، ذلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ، قاتَلَهُمُ اللَّه أَنَّی یُؤْفَکُونَ؛ یهودیان میگویند عُزَیر پسر خداست، و مسیحیان میگویند مسیح پسر خداست. این گفتار علنی آنان است که در این گفته به سخن کافران قبل شباهت دارند. خدا آنان را بکشد که تا کجا دروغ میپردازند .[۴]
گفتار یهودیان به عمر درباره غدیر
درباره ارتباط یهود و غدیر از گفتار یهودیان به عمر درباره غدیر به شرح زیر یاد شده است: یکی از مهمترین، اصلیترین و مشهورترین آیات غدیر آیه اکمال است: پیامبر صلی الله علیه و آله امیرالمؤمنین علیه السلام را از فراز دست بر زمین گذاشت و نزول آیه را به مردم چنین خبر داد: خدایا! تو هنگام بیان ولایت علی و منصوب نمودنت علی را در این روز، این آیه را درباره او نازل کردی: «امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را بهعنوان دین شما راضی شد»، و هر کس غیر از اسلام در پی دین دیگری باشد هرگز از او قبول نخواهد شد و در آخرت از زیانکاران است.
خداوند در این آیه با کلمه «امروز» بهصراحت بیان داشته که در روز غدیر دین و با اعلان ولایت دین را کامل نموده و با ولایت و امامت اسلام دینی الهی و آسمانی است. آنچه در اینجا لازم است ذکر شود نکته انحرافی است که در روایت اهل سنت آمده است که نزول این آیه را در روز عرفه گفتهاند!
مؤسس این شبهه در برابر انبوه روایاتی که نزول آیه را در روز غدیر ثابت میکند شخص عمر بن خطاب است. این اقدام عمر در برابر آیه اکمال سابقه دارد و جنبه انحرافی دیگری نیز در این ماجرا به چشم میخورد و پیداست که مؤسس سقیفه از همه بیشتر اهمیت آن را دریافته که اینگونه دست به تحریف لفظی و معنوی آن زده است. متن ماجرا چنین است:
عظمت عید غدیر تا آنجاست که شخصی یهودی که در مجلس عمر حاضر بود گفت: اگر این آیه (آیه اکمال) بر ما یهودیان نازل شده بود و ما روزی را که در آن نازل شده میدانستیم، آن روز را عید میگرفتیم. عمر گفت: خدا را شکر که آن را برای ما عید قرار داده است. من میدانم در چه روزی نازل شده است؛ در روز عرفه نازل شده و خدا این امر را کامل کرده، و از این آیه دانستیم که مسئله از این پس رو به نقصان خواهد گذاشت.[۵]
در این قطعه تاریخی، عمر از یک سو نزول آیه را در روز عرفه گفته، و این در پاسخ یهودیان است که خوب میدانستهاند این آیه در چه روزی نازل شده و در واقع برای اثبات غاصببودن او و ریشخند بر او این مسئله را مطرح کردهاند. او در واقع با تعیین روز عرفه از سؤالهای بعدی فرار کرده که اگر در روز غدیر بوده، چگونه خدا در آن روز دین را تکمیل کرده است.
از سوی دیگر عمر مفهوم «کمال دین» را به انحراف کشانده است. در همه جای عالم مردم در هر علمی و فضیلتی در صدد کمال بیشتر و بعد از رسیدن به کمالی برای تکامل بیشتر هستند، و اگر مانعی ایجاد نشده باشد هیچکس و هیچ جامعهای از کمال به نقص نازل نمیشود. در حالی که عمر با افکار شومی که در سر پرورانده بهصراحت میگوید: «ما از این کاملشدن فهمیدیم که مسئله از این پس رو به نقصان خواهد گذاشت»!
سابقه عمر با این آیه قبل از سؤال یهودیان است و بازمیگردد به روز غدیر که وقتی این آیه نازل شد عمر گریه کرد! پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: برای چه گریه میکنی؟ گفت: مرا به گریه واداشت اینکه ما دائماً در حال پیشرفت و تعالی در دینمان بودیم، ولی اکنون که کامل شده هیچ چیزی کامل نمیشود مگر آنکه رو به نقصان میگذارد».[۶]
این پیشبینی عمر نیست مگر آتشی که در دل او از ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام بر پا شده است. او به جای آنکه این کمال را آغاز راه تکامل ملت اسلام بداند، در صدد شکستن آن است و آن را آغاز عقبگرد و سیر قهقرایی میداند. البته که در فرهنگ سقیفه هدف بازگرداندن مردم به جاهلیت بود و به صورت همهجانبه در راه آن سرمایهگذاری شد و تا امروز سیر قهقرایی آن ادامه دارد و در طول تاریخ وقایع تلخ این عقبگرد ثبت شده است.[۷]
پانویس
منابع
- اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- الدر المنثور فی التفسیر المأثور؛ عبدالرحمن بن ابیبکر سیوطی، بیروت: دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
- صحیح إبن حبان؛ محمد بن حبان، تحقیق: شعیب ارناووط، بیروت: مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۴ق.
- عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال؛ عبدالله بن نورالله بحرانی اصفهانی، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحی اصفهانی، قم: مؤسسة الإمام المهدی علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
- غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
- کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال؛ علاءالدین علی بن حسامالدین متقی هندی، بیروت: مؤسسة الرسالة، بیتا.
- الیقین باختصاص مولانا علی علیهالسلام بامرة المؤمنین؛ سید علی بن موسی بن طاووس، تحقیق: محمدباقر انصاری، قم: مؤسسه دار الکتاب الجزائری، ۱۴۱۳ق.