۲۱٬۹۷۲
ویرایش
خط ۷۱۲: | خط ۷۱۲: | ||
در عقيده خود شک و شبهه اى راه ندهند. | در عقيده خود شک و شبهه اى راه ندهند. | ||
با دشمنان خدا و رسول و اهل | با دشمنان خدا و رسول و [[اهل بیت علیهم السلام]] رشته دوستى نداشته باشند اگر چه پدرانشان يا فرزندانشان يا برادرانشان و يا فاميلشان باشند. | ||
بر ايمان پاكيزه خود، لباسِ ظلم و اعمال ناشايست نپوشانند. | بر ايمان پاكيزه خود، لباسِ ظلم و اعمال ناشايست نپوشانند. | ||
خط ۷۳۴: | خط ۷۳۴: | ||
==== در كلام اميرالمؤمنين عليه السلام ==== | ==== در كلام اميرالمؤمنين عليه السلام ==== | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام در بيان | اميرالمؤمنين عليه السلام در بيان [[حدیث غدیر]] چنين فرمود: | ||
در غدير شبيه منبرى براى پيامبر صلى الله عليه و آله ساخته شد و آن حضرت بر فراز آن رفت و بازوى مرا گرفت و بلند كرد به حدى كه سفيدى زير بغلش ديده شد. در آن مجلس با صداى بلند فرمود: | در غدير شبيه منبرى براى پيامبر صلى الله عليه و آله ساخته شد و آن حضرت بر فراز آن رفت و بازوى مرا گرفت و بلند كرد به حدى كه سفيدى زير بغلش ديده شد. در آن مجلس با صداى بلند فرمود: | ||
خط ۷۴۷: | خط ۷۴۷: | ||
«اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى كند. خداوند قوم كافر را هدايت نمى كند». | «اى پيامبر، ابلاغ كن آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده، و اگر انجام ندهى رسالت خدا را نرسانده اى، و خدا تو را از شر مردم حفظ مى كند. خداوند قوم كافر را هدايت نمى كند». | ||
آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه يكى از علل خوف پيامبر صلى الله عليه و آله و درخواست مهلت در تأخير ابلاغ | آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه يكى از علل خوف پيامبر صلى الله عليه و آله و درخواست مهلت در تأخير [[ابلاغ ولایت]]، مسئله دشمنى با اميرالمؤمنين عليه السلام بود كه در بعضى از صحابه وجود داشت. | ||
به تعبير ديگر: كينه توزى نسبت به على عليه السلام از | به تعبير ديگر: كينه توزى نسبت به على عليه السلام از ريشه هاى اساسى در مخالفت با مسئله ولايت بود. اين دشمنى در افراد ولدالزنا و ولد حيض و بسيارى از [[منافقین]] ذاتى بود<ref>مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: به ج ۲ ص ۲۴۵ - ۲۴۹.</ref>، و عده بسيارى هم بودند كه در جنگ هاى پيامبر صلى الله عليه و آله پدران و برادران و ساير فاميلشان به دست اميرالمؤمنين عليه السلام به قتل رسيده بودند و يا به دست آن حضرت ضربتى خورده يا اسير شده و يا مورد مجازاتى قرار گرفته بودند. | ||
اكنون همه اين افراد | اكنون همه اين افراد مى بايست در برابر منبر غدير زانو مى زدند و مى شنيدند كه صاحب اختيارشان پس از پيامبر صلى الله عليه و آله همين على بن ابى طالب عليه السلام است، و پيداست كه تحمل چنين مقامى درباره آن حضرت براى چنين كسانى بسيار سنگين بود. | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله اين ريشه اساسى را به طور جدى در نظر داشت و متن حديث درباره آن چنين مى گويد: | پيامبر صلى الله عليه و آله اين ريشه اساسى را به طور جدى در نظر داشت و متن حديث درباره آن چنين مى گويد: | ||
خط ۷۶۰: | خط ۷۶۰: | ||
==== شقاوت ==== | ==== شقاوت ==== | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله در دنباله سخن خود در بخش پنجم خطبه غدير نتيجه گرفت كه خداوند | پيامبر صلى الله عليه و آله در دنباله سخن خود در بخش پنجم خطبه غدير نتيجه گرفت كه خداوند بهترين ها را براى شما انتخاب كرده است: | ||
«پيامبرتان بهترين پيامبر، و وصى شما بهترين وصى و فرزندان او بهترين اوصياء هستند» و ادامه دادند كه ذريه من از نسل على عليه السلام است. سپس تقوى و ايمان و اخلاص را مظهر ولاى على عليه السلام و شقاوت را از آنِ مبغضين على عليه السلام دانستند. | «پيامبرتان بهترين پيامبر، و وصى شما بهترين وصى و فرزندان او بهترين اوصياء هستند» و ادامه دادند كه ذريه من از نسل على عليه السلام است. سپس تقوى و ايمان و اخلاص را مظهر ولاى على عليه السلام و شقاوت را از آنِ مبغضين على عليه السلام دانستند. | ||
خط ۷۶۷: | خط ۷۶۷: | ||
در فرازى از بخش ششم خطبه غدير، پيامبر مكرم اسلام صلى الله عليه و آله در ادامه سخن خود ترازوى علوى را براى سنجش اعمال در برابر مردم قرار داد و فرمود: | در فرازى از بخش ششم خطبه غدير، پيامبر مكرم اسلام صلى الله عليه و آله در ادامه سخن خود ترازوى علوى را براى سنجش اعمال در برابر مردم قرار داد و فرمود: | ||
«پس هر كس عمل كند طبق آنچه از حب و بغض نسبت به على در قلب خود مى يابد»، و با يادى كه از احقاق حق اهل بيت عليهم السلام توسط حضرت | «پس هر كس عمل كند طبق آنچه از حب و بغض نسبت به على در قلب خود مى يابد»، و با يادى كه از احقاق حق اهل بيت عليهم السلام توسط حضرت مهدى عليه السلام كرد، انواع ضايع كنندگان حق آل محمد عليهم السلام را به شماره آورد كه عبارت بودند از: كوتاهى كنندگان، معاندين و كينه توزان، مخالفت كنندگان، خيانت كاران، آنان كه رفتار ناروا دارند، ظلم كنندگان، غاصبين. | ||
و جالب بود كه عبارت «من جميع العالمين» را پيوست اين گروه ها قرار داد تا گستره آن همه زمان ها و مكان ها را فرا گيرد. | و جالب بود كه عبارت «من جميع العالمين» را پيوست اين گروه ها قرار داد تا گستره آن همه زمان ها و مكان ها را فرا گيرد. | ||
خط ۷۷۴: | خط ۷۷۴: | ||
صبح روز دوازدهم در سفر حجةالوداع با طلوع فجر نماز صبح خوانده شد. پس از آن مردم همچنان منتظر بودند تا نزديكى ظهر شد و پيامبر صلى الله عليه و آله رمى جمرات سه گانه را آغاز كرد و به ترتيب با همراهى مردم سه جمره را رمى كردند. | صبح روز دوازدهم در سفر حجةالوداع با طلوع فجر نماز صبح خوانده شد. پس از آن مردم همچنان منتظر بودند تا نزديكى ظهر شد و پيامبر صلى الله عليه و آله رمى جمرات سه گانه را آغاز كرد و به ترتيب با همراهى مردم سه جمره را رمى كردند. | ||
زمينه سازى براى غدير چنان حساب شده و منظم پيش | زمينه سازى براى غدير چنان حساب شده و منظم پيش مى رفت كه ابعاد گسترده آن هر لحظه جهت گيرى تازه اى را نشان مى داد. اكنون نوبت آن بود كه با جلوه اى بى سابقه مردم منظره اى را كه احتمال نمى دادند به چشم خود ببينند. | ||
آن روز همه مردم در مِنا كنار پيامبر صلى الله عليه و آله بودند كه چشمشان به مردى افتاد كه به ركوع و سجود | آن روز همه مردم در مِنا كنار پيامبر صلى الله عليه و آله بودند كه چشمشان به مردى افتاد كه به ركوع و سجود مى رفت و تضرع مى نمود. كسانى كه حاضر بودند گفتند: | ||
يا رسول اللَّه! چه نماز زيبايى مى خواند! فرمود: اين همان شيطان است كه پدر شما را از بهشت بيرون كرد. | يا رسول اللَّه! چه نماز زيبايى مى خواند! فرمود: اين همان شيطان است كه پدر شما را از بهشت بيرون كرد. | ||
در اينجا على عليه السلام با | در اينجا على عليه السلام با بى اعتنايى به سوى او رفت و او را محكم تكان داد به گونه اى كه استخوان هايش در هم فرو رفت. سپس فرمود: «انشاء اللَّه تو را خواهم كشت». | ||
شيطان پاسخ داد: | شيطان پاسخ داد: | ||
خط ۷۹۵: | خط ۷۹۵: | ||
==== نفرين پيامبر صلى الله عليه و آله براى مُبغضين ==== | ==== نفرين پيامبر صلى الله عليه و آله براى مُبغضين ==== | ||
در مرحله چهارم از خطبه غدير و پس از بيان حديث «من كنت مولاه»، پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره اى به آينده كفر ستيز على بن ابى طالب عليه السلام با | در مرحله چهارم از خطبه غدير و پس از بيان حديث «من كنت مولاه»، پيامبر صلى الله عليه و آله اشاره اى به آينده كفر ستيز على بن ابى طالب عليه السلام با [[ناکثین]] و قاسطین و [[مارقین]] نمود، و تصريح كرد جنگ او با آن گروه ها به امر خداوند است. | ||
در اينجا با قرائت آيه ۵ سوره ق «ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ»: | در اينجا با قرائت آيه ۵ سوره ق «ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَىَّ»: | ||
«سخن نزد من تغيير يافتنى نيست»، اشاره به مقام تغيير نيافتنى على عليه السلام نمود و بار ديگر جمله اى را كه هنگام بلند كردن | «سخن نزد من تغيير يافتنى نيست»، اشاره به مقام تغيير نيافتنى على عليه السلام نمود و بار ديگر جمله اى را كه هنگام بلند كردن [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین علیه السلام]] فرموده بود تكرار كرد، اما جالب بود كه قبل از ذكر آن يادآور شد كه «خدايا به امر تو مى گويم» و سپس فرمود: | ||
«اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»؛ و در پى آن افزود: «خدايا لعنت كن هر كس او را انكار كند و غضب نما بر هر كسى كه حق او را انكار نمايد». | «اللَّهُمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ»؛ و در پى آن افزود: «خدايا لعنت كن هر كس او را انكار كند و غضب نما بر هر كسى كه حق او را انكار نمايد». | ||
خط ۸۱۳: | خط ۸۱۳: | ||
==== زيارت غديريه و ذكر دشمنان<ref>اسرار غدير: ص ۲۵۲ - ۳۶۳. چهارده قرن با غدير: ص ۲۰۱ - ۲۰۹، ۲۳۵، ۲۳۶. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۴۵ - ۲۴۹.</ref> ==== | ==== زيارت غديريه و ذكر دشمنان<ref>اسرار غدير: ص ۲۵۲ - ۳۶۳. چهارده قرن با غدير: ص ۲۰۱ - ۲۰۹، ۲۳۵، ۲۳۶. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۴۵ - ۲۴۹.</ref> ==== | ||
زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غدير كه امام | زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غدير كه [[امام هادی علیه السلام]] فرمودند<ref>بحار الانوار: ج ۹۷ ص ۳۶۰.</ref>، دوره كامل عقايد شيعه درباره ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام و فضايل و سوابق و محنت هاى آن حضرت است. يكى از مضامينى كه در زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام در روز غدير آمده [[لعن]] دشمنان اهل بيت عليهم السلام است: | ||
أَشْهَد ُ أَنَّكَ مَا اتَّقَيْتَ ضارِعاً وَلا أَمْسَكْتَ عَنْ حَقِّكَ جازِعاً وَلا أَحْجَمْتَ عَنْ مُجاهَدَةِ غاصِبيكَ ناكِلاً وَلا أَظْهَرْتَ الرِّضا بِخِلافِ ما يُرْضِى اللَّه مُداهِناً وَلا وَهَنْتَ لِما أَصابَكَ فى سَبيلِ اللَّه وَلا ضَعُفْتَ وَلاَ اسْتَكَنْتَ عَنْ طَلَبِ حَقِّكَ مُراقِباً. | أَشْهَد ُ أَنَّكَ مَا اتَّقَيْتَ ضارِعاً وَلا أَمْسَكْتَ عَنْ حَقِّكَ جازِعاً وَلا أَحْجَمْتَ عَنْ مُجاهَدَةِ غاصِبيكَ ناكِلاً وَلا أَظْهَرْتَ الرِّضا بِخِلافِ ما يُرْضِى اللَّه مُداهِناً وَلا وَهَنْتَ لِما أَصابَكَ فى سَبيلِ اللَّه وَلا ضَعُفْتَ وَلاَ اسْتَكَنْتَ عَنْ طَلَبِ حَقِّكَ مُراقِباً. | ||
خط ۸۲۵: | خط ۸۲۵: | ||
لَعَنَ اللَّه مَنْ عَدَلَ بِكَ مَنْ فَرَضَ اللَّه عَلَيْهِ وِلايَتَكَ: | لَعَنَ اللَّه مَنْ عَدَلَ بِكَ مَنْ فَرَضَ اللَّه عَلَيْهِ وِلايَتَكَ: | ||
شهادت مى دهم كه تو از روى ذلت تقيه نكردى، و به خاطر ترس از حق خود | شهادت مى دهم كه تو از روى ذلت تقيه نكردى، و به خاطر ترس از حق خود امساک نكردى، و به عنوان عقب نشينى از جهاد با غاصبین حقت خوددارى نكردى، و به عنوان سازشكارى مطلبى بر خلاف رضاى خدا اظهار نكردى، و در مقابل آنچه در راه خدا به تو رسيد سستى نكردى و ضعف نشان ندادى و به عنوان انتظار از طلب حق خود ناتوانى نشان ندادى. | ||
معاذ اللَّه كه تو چنين باشى! بلكه وقتى مظلوم شدى براى خدا صبر كردى و كار خود را به او سپردى، و ظالمان را متذكر شدى ولى نخواستند بياد بياورند، و آنان را موعظه كردى ولى در آنان اثر نكرد، و آنان را از خدا ترسانيدى ولى نترسيدند! | معاذ اللَّه كه تو چنين باشى! بلكه وقتى مظلوم شدى براى خدا صبر كردى و كار خود را به او سپردى، و ظالمان را متذكر شدى ولى نخواستند بياد بياورند، و آنان را موعظه كردى ولى در آنان اثر نكرد، و آنان را از خدا ترسانيدى ولى نترسيدند! | ||
خط ۸۳۹: | خط ۸۳۹: | ||
أَشْهَدُ أَنَّكَ أَخُو رَسُولِ اللَّه صلى اللَّه عليه و آله ... ، وَأَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ ما أَنْزَلَهُ فيكَ، فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ وَأَوْجَبَ عَلى أُمَّتِهِ فَرْضَ طاعَتِكَ وَوِلايَتِكَ وَعَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ وَجَعَلَكَ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَما جَعَلَهُ اللَّهُ كَذلِكَ. ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعالى عَلَيْهِمْ فَقالَ: أَلَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ؟ فَقالُوا: اللَّهُمَّ بَلى. فَقالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَكَفى بِكَ شَهيداً وَ حاكِماً بَيْنَ الْعِبادِ. فَلَعَنَ اللَّهُ جاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الإِقْرارِ وَناكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْميثاقِ: | أَشْهَدُ أَنَّكَ أَخُو رَسُولِ اللَّه صلى اللَّه عليه و آله ... ، وَأَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللَّهِ ما أَنْزَلَهُ فيكَ، فَصَدَعَ بِأَمْرِهِ وَأَوْجَبَ عَلى أُمَّتِهِ فَرْضَ طاعَتِكَ وَوِلايَتِكَ وَعَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ وَجَعَلَكَ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَما جَعَلَهُ اللَّهُ كَذلِكَ. ثُمَّ أَشْهَدَ اللَّهَ تَعالى عَلَيْهِمْ فَقالَ: أَلَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ؟ فَقالُوا: اللَّهُمَّ بَلى. فَقالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ وَكَفى بِكَ شَهيداً وَ حاكِماً بَيْنَ الْعِبادِ. فَلَعَنَ اللَّهُ جاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الإِقْرارِ وَناكِثَ عَهْدِكَ بَعْدَ الْميثاقِ: | ||
شهادت مى دهم كه تو برادر | شهادت مى دهم كه تو [[برادر پیامبر صلی الله علیه و آله|برادر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله]] هستى ... ، و آن حضرت از طرف خداوند آنچه درباره تو نازل كرده بود رسانيد و دستور خدا را به اجرا در آورد و وجوب اطاعت تو و ولايتت را بر مردم واجب كرد، و براى تو از آنان بيعت گرفت تو را نسبت به مؤمنين صاحب اختيارتر از خودشان قرار داد همانطور كه خداوند به آن حضرت را چنين مقامى داده بود. | ||
سپس خداى تعالى را بر آنان شاهد گرفت و فرمود: آيا من به شما رساندم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش و تو به عنوان شاهد و حاكم بين بندگان كفايت مى كنى. خداوند منكر ولايت تو را بعد از اقرار و شكننده عهد تو را بعد از پيمان لعنت كند. | سپس خداى تعالى را بر آنان [[شاهد]] گرفت و فرمود: آيا من به شما رساندم؟ گفتند: آرى به خدا قسم. عرض كرد: خدايا شاهد باش و تو به عنوان شاهد و حاكم بين بندگان كفايت مى كنى. خداوند منكر ولايت تو را بعد از [[اقرار]] و شكننده عهد تو را بعد از پيمان لعنت كند. | ||
و در فرازى ديگر آمده است: | و در فرازى ديگر آمده است: | ||
خط ۸۴۹: | خط ۸۴۹: | ||
خدايا، ما مى دانيم كه اين حقى از جانب توست. پس لعنت كن هر كس با آن معارضه كند و در مقابل آن سر تعظيم فرود نياورد و آن را تكذيب كند و كافر شود. و بزودى آنان كه ظلم كردند خواهند دانست كه به كجا باز خواهند گشت. | خدايا، ما مى دانيم كه اين حقى از جانب توست. پس لعنت كن هر كس با آن معارضه كند و در مقابل آن سر تعظيم فرود نياورد و آن را تكذيب كند و كافر شود. و بزودى آنان كه ظلم كردند خواهند دانست كه به كجا باز خواهند گشت. | ||
يا اميرالمؤمنين، لعنت خدا و لعنت همه ملائكه و انبيائش بر كسى كه تو بر او شمشير كشيدى و كسى كه بر تو شمشير كشيد از مشركان و منافقان تا روز قيامت، و بر كسى كه به آنچه تو را ناراحت مى كند راضى باشد و او را ناراحت نكند، و بر كسى كه چشم خود را بسته و انكار نمى كند، و بر كسى كه عليه تو با دست يا زبان كمک كرده يا از يارى تو خوددارى كرده يا از جهاد همراه تو ديگران را منع كرده يا فضيلت تو را كوچك شمرده و حق تو را انكار نموده يا كسى را كه خداوند تو را صاحب | يا اميرالمؤمنين، لعنت خدا و لعنت همه ملائكه و انبيائش بر كسى كه تو بر او شمشير كشيدى و كسى كه بر تو شمشير كشيد از مشركان و منافقان تا روز قيامت، و بر كسى كه به آنچه تو را ناراحت مى كند راضى باشد و او را ناراحت نكند، و بر كسى كه چشم خود را بسته و انكار نمى كند، و بر كسى كه عليه تو با دست يا زبان كمک كرده يا از يارى تو خوددارى كرده يا از جهاد همراه تو ديگران را منع كرده يا فضيلت تو را كوچك شمرده و حق تو را انكار نموده يا كسى را كه خداوند تو را [[صاحب اختیار]] بر او قرار داده با تو برابر بداند. | ||
و در فرازى ديگر آمده است: | و در فرازى ديگر آمده است: | ||
خط ۸۵۷: | خط ۸۵۷: | ||
خدايا، ما مىدانيم كه اين حقى از جانب توست. پس لعنت كن هر كس با آن معارضه كند و در مقابل آن سر تعظيم فرود نياورد و آن را تكذيب كند و كافر شود. و بزودى آنان كه ظلم كردند خواهند دانست كه به كجا باز خواهند گشت. | خدايا، ما مىدانيم كه اين حقى از جانب توست. پس لعنت كن هر كس با آن معارضه كند و در مقابل آن سر تعظيم فرود نياورد و آن را تكذيب كند و كافر شود. و بزودى آنان كه ظلم كردند خواهند دانست كه به كجا باز خواهند گشت. | ||
يا اميرالمؤمنين، لعنت خدا و لعنت همه | يا اميرالمؤمنين، لعنت خدا و لعنت همه [[ملائکه]] و انبيائش بر كسى كه تو بر او شمشير كشيدى و كسى كه بر تو شمشير كشيد از مشركان و منافقان تا روز قيامت، و بر كسى كه به آنچه تو را ناراحت مىكند راضى باشد و او را ناراحت نكند، و بر كسى كه چشم خود را بسته و انكار نمى كند، و بر كسى كه عليه تو با دست يا زبان كمک كرده يا از يارى تو خوددارى كرده يا از جهاد همراه تو ديگران را منع كرده يا فضيلت تو را كوچک شمرده و حق تو را انكار نموده يا كسى را كه خداوند تو را صاحب اختيار بر او قرار داده با تو برابر بداند. | ||
و در فرازى ديگر آمده است: | و در فرازى ديگر آمده است: | ||
خط ۸۶۹: | خط ۸۶۹: | ||
اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَنْبِيائِكَ وَأَوْصِياءِ أَنْبِيائِكَ بِجَميعِ لَعَناتِكَ وَأَصْلِهِمْ حَرَّ نارِكَ وَ الْعَنْ مَنْ غَصَبَ وَلِيَّكَ حَقَّهُ وَ أَنْكَرَ عَهْدَهُ وَ جَحَدَهُ بَعْدَ الْيَقينِ وَالْإِقْرارِ بِالْوِلايَةِ لَهُ يَوْمَ أَكْمَلْتَ لَهُ الدّينَ. اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَميرِالْمُؤْمِنينَ وَمَنْ ظَلَمَهُ وَأَشْياعَهُمْ وَأَنْصارَهُمْ. اللَّهُمَّ الْعَنْ ظالِمِى الْحُسَيْنِ وَ قاتِليهِ وَ الْمُتابِعينَ عَدُوَّهُ وَ ناصِريهِ وَ الرَّاضينَ بِقَتْلِهِ وَخاذِليهِ لَعْناً وَبيلاً: | اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَنْبِيائِكَ وَأَوْصِياءِ أَنْبِيائِكَ بِجَميعِ لَعَناتِكَ وَأَصْلِهِمْ حَرَّ نارِكَ وَ الْعَنْ مَنْ غَصَبَ وَلِيَّكَ حَقَّهُ وَ أَنْكَرَ عَهْدَهُ وَ جَحَدَهُ بَعْدَ الْيَقينِ وَالْإِقْرارِ بِالْوِلايَةِ لَهُ يَوْمَ أَكْمَلْتَ لَهُ الدّينَ. اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَميرِالْمُؤْمِنينَ وَمَنْ ظَلَمَهُ وَأَشْياعَهُمْ وَأَنْصارَهُمْ. اللَّهُمَّ الْعَنْ ظالِمِى الْحُسَيْنِ وَ قاتِليهِ وَ الْمُتابِعينَ عَدُوَّهُ وَ ناصِريهِ وَ الرَّاضينَ بِقَتْلِهِ وَخاذِليهِ لَعْناً وَبيلاً: | ||
خدايا، قاتلان انبياء و جانشينان انبيائت را با همه | خدايا، قاتلان انبياء و جانشينان انبيائت را با همه لعنت هايت لعنت كن، و گرمى آتش را به آنان بچشان. و لعنت كن كسانى را كه حق وليّت را غصب كردند و پيمان او را [[انکار]] نمودند و بعد از يقين و اقرار به ولايت او در روزى كه دين را برايش كامل كردى، آن را انكار كردند. خدايا قاتلان اميرالمؤمنين عليه السلام و كسانى كه به او ظلم كردند و پيروان و يارانشان را لعنت فرما. | ||
خدايا، ظالمان حسين عليه السلام و قاتلان او و تابعان دشمنِ او و يارى كننده دشمنش را و راضيان به قتل او و خواركنندگان او را لعنتى فرما كه عاقبتى بد دنبال آن باشد. | خدايا، ظالمان حسين عليه السلام و قاتلان او و تابعان دشمنِ او و يارى كننده دشمنش را و راضيان به قتل او و خواركنندگان او را لعنتى فرما كه عاقبتى بد دنبال آن باشد. | ||
خط ۸۷۷: | خط ۸۷۷: | ||
اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ وَمانِعيهِمْ حُقُوقَهُمْ. اللَّهُمَّ خُصَّ أَوَّلَ ظالِمٍ وَ غاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ وَ كُلَّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَّ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ. | اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ وَمانِعيهِمْ حُقُوقَهُمْ. اللَّهُمَّ خُصَّ أَوَّلَ ظالِمٍ وَ غاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ وَ كُلَّ مُسْتَنٍّ بِما سَنَّ إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ. | ||
خدايا اولين ظالمى كه به آل محمد ظلم كرد و مانعان حقوق ايشان را لعنت فرما. خدايا اولين ظالم و غاصب حق آل محمّد و هر كس كه | خدايا اولين ظالمى كه به آل محمد ظلم كرد و مانعان حقوق ايشان را لعنت فرما. خدايا اولين ظالم و غاصب حق آل محمّد و هر كس كه بدعت هاى او را تا روز قيامت عمل مى كند لعنت مخصوص فرما. | ||
جا دارد در آخر اشارهاى گذرا به ذكر دشمنان در ادعيه و زيارات داشته باشيم: | جا دارد در آخر اشارهاى گذرا به ذكر دشمنان در ادعيه و زيارات داشته باشيم: | ||
درباره مشاركت در ظلم | درباره مشاركت در ظلم [[سقیفه]] رواياتى وارد شده كه محدوده هاى آن را نشان مى دهد، و بايد هر مسلمانى مواظب باشد كه مبادا حركتى از او سر زند كه معنايش امضا بر [[صحیفه ملعونه]] باشد. در دعاها و زيارات ائمه عليهم السلام نيز با دقت تمام اين مسئله مورد توجه قرار گرفته، كه نمونه هايى از آن را ذكر مى كنيم<ref>به زيارت هاى اميرالمؤمنين و امام حسين و امام زمان عليهم السلام و دعاى صنمى قريش مراجعه شود.</ref>: | ||
الف) بنيان گذاران ظلم سقيفه | الف) بنيان گذاران ظلم سقيفه | ||
درباره افراد اصلىِ ظلم كه مورد تبعيت و پيروى مردم واقع شدند - با اشاره به ظلم و غصب آنان و بنيانگذار بودنشان - به عباراتى از اين قبيل بر | درباره افراد اصلىِ ظلم كه مورد تبعيت و پيروى مردم واقع شدند - با اشاره به ظلم و غصب آنان و بنيانگذار بودنشان - به عباراتى از اين قبيل بر مى خوريم: | ||
اللهمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ... . | اللهمَّ الْعَنْ اوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ... . | ||
اللهمَّ خُصَّ انْتَ اوَّلَ ظالِمٍ وَ غاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ ... . | اللهمَّ خُصَّ انْتَ اوَّلَ ظالِمٍ وَ غاصِبٍ لِآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعْنِ ... . | ||
لَعَنَ اللَّه امَّةً اسَّسَتْ اساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ اهْلَ الْبَيْتِ ... . | لَعَنَ اللَّه امَّةً اسَّسَتْ اساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ اهْلَ الْبَيْتِ ... . | ||
اتَقَرَّبُ الَى اللَّه ... بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اسَّسَ اساسَ ذلِكَ وَ بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَيْكُمْ ... . | اتَقَرَّبُ الَى اللَّه ... بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اسَّسَ اساسَ ذلِكَ وَ بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ وَ جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَيْكُمْ ... . | ||
ب. انواع پيروان ظلم سقيفه | ب. انواع پيروان ظلم سقيفه | ||
درباره فروع ظلم وانواع پيروان و ياران دور و نزديك ظالمين، با توجه به جهت مساعدت آنان به ظلم، و شدت و ضعف عملكردشان، به | درباره فروع ظلم وانواع پيروان و ياران دور و نزديك ظالمين، با توجه به جهت مساعدت آنان به ظلم، و شدت و ضعف عملكردشان، به عبارت هاى متفاوتى بر مى خوريم، كه در شش عنوان قابل جمع است: | ||
يک. اصل يارى و پيروى | |||
در مواردى با در نظر گرفتن يارى و پيروى ياران صحيفه، استفاده از كلماتى از اين قبيل به چشم | در مواردى با در نظر گرفتن يارى و پيروى ياران صحيفه، استفاده از كلماتى از اين قبيل به چشم مى خورد: «اعْوانهم» ، «انْصارهم» ،«اشْياعهم» ، «اتْباعهم» ، «مُساعديهم» ، «اوْلِيائهم» ، «تابِعيهم» . | ||
دو. جهات كلى پيروى | دو. جهات كلى پيروى | ||
در مواردى جهت | در مواردى جهت گيرى هاى كلى از [[صحیفه ملعونه]]، مانند اظهار محبت به آنان و تسليم در برابر امرشان و تمايل به آنان و پذيرش دين و مذهبشان به ميان آمده است؛ و كلماتى حاكى از اين مفاهيم به كار گرفته شده است: »مُحِبّيهم« : دوستانشان، »مَواليهم« : ولايتمدارانشان، »الْمُسَلِّمين لاَمْرِهم« : تسليم شوندگان در برابر اوامرشان، »الْمائِلين الَيْهم« : متمايلين به سوى آنان، »الْمُبايِعين لَهُم« : بيعت كنندگان با آنان، »مَنْ والاهم« : كسانى كه ولايت آنان را پذيرفتهاند، »مَنْ مالَ الَيْهم« : كسانى كه به آنان توجه دارند، »مَنْ حَذا حَذْوَهم« : كسانى كه پا جاى پاى آنان مىگذارند، »مَنْ سَلَكَ طَريقهم« : كسانى كه راه آنان را مىپيمايند، »مَنِ اتَّبَعَ امْرَهم« : كسانى كه اوامر آنان را پيروى مىكنند، »اهْل مَذْهَبِهم« : اهل مذهب آنان. | ||