۲۱٬۸۲۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
== <big>روايت حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۱۴۴.</ref></big> == | == <big>روايت حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۱۴۴.</ref></big> == | ||
<big>يكى از صحابه كه حديث غدير را نقل كرده حسان بن ثابت )م ۳۶ ق( است. او يكى از حاضرين در غدير است و شعر او در غدير و در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله كه حديث غدير هم در آن آمده در محل خود مفصل توضيح داده شده است.</big><references />كالبد مردم جاى گرفت، و روز نوزدهم را با نيرويى تازه از خواب برخاستند تا مراسم بيعت ادامه يابد. | <big>يكى از صحابه كه حديث غدير را نقل كرده حسان بن ثابت )م ۳۶ ق( است. او يكى از حاضرين در غدير است و شعر او در غدير و در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله كه حديث غدير هم در آن آمده در محل خود مفصل توضيح داده شده است.</big> | ||
== <big>سند ادبى غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۹۳.</ref></big> == | |||
<big>مراسمى كه به عنوان احياى شعائر برگزار مىشود با مراسمى كه با اهداف بلند مدت اجرا می شود، اين تفاوت را دارد كه در نوع اول آنچه بر جاى می ماند انتشار خبر آن است ولى در نوع دوم گذشته از گزارش خبرى بايد اسناد تثبيت شدهاى از آن براى نسل هاى آينده باقى بماند تا اهداف دقيق آن را منتقل نمايد.</big> | |||
<big>از مواضع اعجاب برانگيز سخنرانى غدير آن بود كه براى ماندگارى مقاصد آن برنامه عظيم چند پيش بينى متفاوت در نظر گرفته شد كه در سراسر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله سابقه نداشت. يكى از آنها شعر بلند حسّان بن ثابت بود كه داستان غدير را در خود جاى داد.</big> | |||
== <big>غديريّه حسّان از وجوه دلالت حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۴۷۶-۴۸۳</ref></big> == | |||
<big>يكى از وجوه دلالت حديث غدير بر امامت و جانشينى و خلافت، شعر حسّان بن ثابت در غدير است. او اين شعر را پس از آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله سخنرانی اش را به پايان رساند، با اذن حضرتش و در مقابل حضرت و همگان سرود و خواند. شعر او اين است:</big> | |||
<big>يُنَاديهِمُ يَومَ الغَديرِ نَبيُّهُم</big> | |||
<big>بِخُمٍّ وَ أسمِع بِالرَسُولِ مُناديا</big> | |||
<big>يَقُولُ فَمَن مَولاكُمُ وَ وَليُّكُم؟<ref>در بعضى نقلها اين مصرع اين گونه آمده است: بِأَنّى مَولاكُم نَعَم وَ وَليَّكُم. </ref></big> | |||
<big>فَقالُوا وَ لَم يَبدُوا هُناكَ التَعاميا</big> | |||
<big>إلهُكَ مَولانا وَ أنتَ وَليُّنا</big> | |||
<big>وَ لَن تَرَ مِنّا لَكَ اليَومَ عاصيا</big> | |||
<big>فَقالَ لَهُ قُم يا عَلىُّ فَإنَّنى</big> | |||
<big>رَضيتُكَ مِن بَعدى إماماً وَ هاديا</big> | |||
<big>فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا وَليُّهُ</big> | |||
<big>فَكُونُوا لَهُ أنصارَ صِدقٍ مُوالياً</big> | |||
<big>هُناكَ دَعَا اللَّهُمَّ والِ وَليَّهُ</big> | |||
<big>وَ كُن لِلَّذى عادى عَليّاً مُعاديا</big> | |||
<big>در روز غدير خم، پيامبرِ آنان ندايشان داد. و صداى رسول صلى الله عليه و آله در هنگام ندا بسيار رساست. فرمود: مولا و ولىّ شما كيست؟ مردم بی آنكه در آنجا خود را به نابينايى بزنند گفتند: معبود تو مولاى ماست و تو ولىّ مايى، و تو امروز هيچ يك از ما را نافرمانِ خود نخواهى ديد. پس پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: اى على، برخيز كه من تو را امام و راهنماى پس از خود برگزيدم. پس هر كس من مولاى او هستم اين ولىّ او است. او را يار و دوستدار راستين باشيد. در اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله دعا كرد: خدايا، با دوستدار علی عليه السلام دوستى كن و دشمن كسانى باش كه با علی عليه السلام دشمنى كنند.</big> | |||
<big>روايت شده كه وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله اشعار حسّان را شنيد، فرمود: اى حسّان، مادام كه ما را يارى كنى يا با زبانت از ما دفاع كنى مؤيَّد به روح القدس خواهى بود.</big> | |||
== <big>پانویس</big> == | |||
<references />كالبد مردم جاى گرفت، و روز نوزدهم را با نيرويى تازه از خواب برخاستند تا مراسم بيعت ادامه يابد. |