پرش به محتوا

آيه ۸۲ نساء و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:


=== موقعيت تاريخى ===
=== موقعيت تاريخى ===
در اوائل خطبه غدير، قبل از معرفى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان مقدمه ‏اى براى معرفى آن حضرت، موضوع تدبر در قرآن و توجه به محكم و متشابه آن را به ميان مى‏ آورد. براى اين منظور با اقتباس از آيه{{قرآن|أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ}}، آن را به صورت فعل امر آورده است:{{قرآن|تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ}}.
در اوائل خطبه غدير، قبل از معرفى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، پيامبر صلى الله عليه و آله به عنوان مقدمه ‏اى براى معرفى آن حضرت، موضوع تدبر در قرآن و توجه به محكم و متشابه آن را به ميان مى‏ آورد. براى اين منظور با اقتباس از آيه{{قرآن|أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ}}، آن را به صورت فعل امر آورده است:{{متن عربی|تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ}}.


سپس با اقتباس از آيه مربوط به محكم و متشابه در قرآن كه پاكدلان را تابع آيات محكم و مغشوش دلان را تابع آيات متشابه مى‏ داند، مفهوم مخالف آن را به صورت فعل امر در سياق جمله قبل آورده و دستور به پيروى ازمحكمات آيات و دورى از متشابهات مى‏ دهد.
سپس با اقتباس از آيه مربوط به محكم و متشابه در قرآن كه پاكدلان را تابع آيات محكم و مغشوش دلان را تابع آيات متشابه مى‏ داند، مفهوم مخالف آن را به صورت فعل امر در سياق جمله قبل آورده و دستور به پيروى ازمحكمات آيات و دورى از متشابهات مى‏ دهد.
خط ۱۲۲: خط ۱۲۲:
تأكيدها چنين است:
تأكيدها چنين است:


ابتدا قسم ياد مى‏ كند(فَوَ اللَّه)، و آنگاه از حرف نفى ابدى استفاده مى ‏كند (لَنْ يُبَيِّنَ ... لَنْ يُوضِحَ)، و سپس هر دو جهت باطن و تفسير قرآن را يادآور مى‏ شود (زَواجِرَهُ ... تَفْسيرَهُ)،
ابتدا قسم ياد مى‏ كند{{متن عربی|فَوَ اللَّه}}، و آنگاه از حرف نفى ابدى استفاده مى ‏كند{{متن عربی|لَنْ يُبَيِّنَ ،لَنْ يُوضِحَ}}، و سپس هر دو جهت باطن و تفسير قرآن را يادآور مى‏ شود{{متن عربی|زَواجِرَهُ ،تَفْسيرَهُ،


و با اين تأكيدات مى‏ فرمايد: به خدا قسم، هرگز باطن قرآن و تفسير آن را بيان نمى ‏كند مگر على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام.
و با اين تأكيدات مى‏ فرمايد: به خدا قسم، هرگز باطن قرآن و تفسير آن را بيان نمى ‏كند مگر على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام.
خط ۲۲۳: خط ۲۲۳:
او براى طلب علم به مصر آمد و وقتى عمروعاص از سؤالات قرآنى او باخبر شد او را نزد عمر فرستاد.
او براى طلب علم به مصر آمد و وقتى عمروعاص از سؤالات قرآنى او باخبر شد او را نزد عمر فرستاد.


او در مدينه درباره مشكلات قرآن و تأويل آنها مثل «الذَّارِياتِ» و «النَّازِعاتِ» و «الْمُرْسَلاتِ» از اصحاب سؤال مى‏ كرد.
او در مدينه درباره مشكلات قرآن و تأويل آنها مثل {{متن عربی|الذَّارِياتِ}} و {{متن عربی|النَّازِعاتِ}} و{{متن عربی|الْمُرْسَلاتِ}}از اصحاب سؤال مى‏ كرد.


عمر تصميم به مجازات او گرفت به گونه ‏اى كه براى ديگران هم درسى باشد كه درباره قرآن سؤال نكنند. او شلاقى از خوشه خرما درست كرد و آستين‏ ها را بالا زد و آماده شد.
عمر تصميم به مجازات او گرفت به گونه ‏اى كه براى ديگران هم درسى باشد كه درباره قرآن سؤال نكنند. او شلاقى از خوشه خرما درست كرد و آستين‏ ها را بالا زد و آماده شد.