پرش به محتوا

معنای نفس در آیه مباهله و معنای ولی در حدیث غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۹: خط ۳۹:
روایات متفقند بر این که پیامبر صلی الله علیه و آله برای مباهله علی و فاطمه و دو فرزند آنان (حسن و حسین) را برگزید، و کلمه نساء را بر فاطمه و کلمه انفسنا را فقط بر علی، حمل می‌کنند. و مصادر این روایات شیعه اند. و منظورشان از آنها معلوم است. و تا توانسته‌اند در ترویج آنها کوشیده‌اند، تا آنجا که بر بسیاری از اهل سنت رواج یافته است. لکن جاعلان آن روایات آنها را خوب تطبیق نکرده‌اند، زیرا عرب کلمه نساء را نمی‌گوید و دخترش را اراده کند، مخصوصاً وقتی همسران داشته باشد، و این معنی از زبان عربی فهمیده نمی‌شود، و از این بعیدتر آن که از انفسنا (فقط) علی علیه السلام اراده شود.<ref>تفسیر المنار، ج ۳، ص ۳۲۲.</ref>
روایات متفقند بر این که پیامبر صلی الله علیه و آله برای مباهله علی و فاطمه و دو فرزند آنان (حسن و حسین) را برگزید، و کلمه نساء را بر فاطمه و کلمه انفسنا را فقط بر علی، حمل می‌کنند. و مصادر این روایات شیعه اند. و منظورشان از آنها معلوم است. و تا توانسته‌اند در ترویج آنها کوشیده‌اند، تا آنجا که بر بسیاری از اهل سنت رواج یافته است. لکن جاعلان آن روایات آنها را خوب تطبیق نکرده‌اند، زیرا عرب کلمه نساء را نمی‌گوید و دخترش را اراده کند، مخصوصاً وقتی همسران داشته باشد، و این معنی از زبان عربی فهمیده نمی‌شود، و از این بعیدتر آن که از انفسنا (فقط) علی علیه السلام اراده شود.<ref>تفسیر المنار، ج ۳، ص ۳۲۲.</ref>


== نقد کلام شیخ محمد عبده ==
جای تاسف است که از افرادی مانند شیخ محمد عبده چنین سخنانی مطرح شود، اما حال که مطرح شده باید مورد بررسی قرار گیرد؛ لذا با بیان چهار نکته درباره آنها بحث می‌کنیم:
جای تاسف است که از افرادی مانند شیخ محمد عبده چنین سخنانی مطرح شود، اما حال که مطرح شده باید مورد بررسی قرار گیرد؛ لذا با بیان چهار نکته درباره آنها بحث می‌کنیم:


۱- آیا انکار مطالبی که متفق علیه میان شیعه و اهل تسنن است به کجا خواهد انجامید؟ آیا اعتبار معارف و احکام اسلامی متزلزل نخواهد شد؟ آیا برای وصول به حقایق دینی این سند (یعنی اتفاق شیعه و سنی) کاملاً مورد اطمینان نیست؟ شگفت‌آور است که اتفاق را قبول دارید و مع ذلک بدون هر مدرکی و به صرف تعصب و فرض قبلی صحت عقیده خود این جملات را می‌گویید، یا می‌نویسید، که … و من سن سنة سیئة کان علیه وزرها و وزر من عمل بها.<ref>مسند احمدبن حنبل، ج ۴، ص ۳۵۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۳۶ تا ۴۳۸.</ref> اگر این‌طور باشد چه مانعی می‌بینید از این که هر جا خوشتان نمی‌آید آیات قرآن را هم از جعلیات شیعه قلمداد کنید؟ اگر دیده‌اید شیعه بعضی ادعاهای اهل تسنن را که گاهی روایات متعددی هم درباره آنها نقل می‌کنند مردود و ساختگی می‌دانند، از آن مطالبی نیست که روایات آنها متفق علیه بین فریقین باشد، و ثانیاً راویان آنها را بررسی نموده و ثابت کرده‌اند که نامعتبر و حتی گاهی ساختگی و مختلق هستند. اخیراً رایج و به اصطلاح مد شده که در مواردی که در برابر مطالب شیعه، که در کتب خودشان هم، مانند صحاح سته و غیره، مدارک آنها موجود است، جوابی ندارند، می‌گویند این مدارک از جعلیات شیعه است! و گاهی در چاپ های اخیر آنها را از کتب شان حذف می‌کنند!<ref>در گذشته هم از این گونه اعمال انجام داده‌اند، چنان‌که مسلم در کتاب حدیثش، معروف به صحیح مسلم، در باب فضائل علی علیه السلام، روایت غدیر را کاملاً نقل نکرده و مقداری از آن را حذف کرده است؛ به نقل از المراجعات، ص ۲۰۷.</ref> زهی ایمان و احساس مسؤولیت! و زهی اعتقاد به قیامت و حسابرسی! چه کسی را گول‌می‌زنند! مگر نمی‌خواهند تابع حق باشند؟
۱- آیا انکار مطالبی که متفق علیه میان شیعه و اهل تسنن است به کجا خواهد انجامید؟ آیا اعتبار معارف و احکام اسلامی متزلزل نخواهد شد؟ آیا برای وصول به حقایق دینی این سند (یعنی اتفاق شیعه و سنی) کاملاً مورد اطمینان نیست؟ شگفت‌آور است که اتفاق را قبول دارید و مع ذلک بدون هر مدرکی و به صرف تعصب و فرض قبلی صحت عقیده خود این جملات را می‌گویید، یا می‌نویسید، که … و من سن سنة سیئة کان علیه وزرها و وزر من عمل بها.<ref>مسند احمدبن حنبل، ج ۴، ص ۳۵۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۴۳۶ تا ۴۳۸.</ref> اگر این‌طور باشد چه مانعی می‌بینید از این که هر جا خوشتان نمی‌آید آیات قرآن را هم از جعلیات شیعه قلمداد کنید؟ اگر دیده‌اید شیعه بعضی ادعاهای اهل تسنن را که گاهی روایات متعددی هم درباره آنها نقل می‌کنند مردود و ساختگی می‌دانند، از آن مطالبی نیست که روایات آنها متفق علیه بین فریقین باشد، و ثانیاً راویان آنها را بررسی نموده و ثابت کرده‌اند که نامعتبر و حتی گاهی ساختگی و مختلق هستند. اخیراً رایج و به اصطلاح مد شده که در مواردی که در برابر مطالب شیعه، که در کتب خودشان هم، مانند صحاح سته و غیره، مدارک آنها موجود است، جوابی ندارند، می‌گویند این مدارک از جعلیات شیعه است! و گاهی در چاپ های اخیر آنها را از کتب شان حذف می‌کنند!<ref>در گذشته هم از این گونه اعمال انجام داده‌اند، چنان‌که مسلم در کتاب حدیثش، معروف به صحیح مسلم، در باب فضائل علی علیه السلام، روایت غدیر را کاملاً نقل نکرده و مقداری از آن را حذف کرده است؛ به نقل از المراجعات، ص ۲۰۷.</ref> زهی ایمان و احساس مسؤولیت! و زهی اعتقاد به قیامت و حسابرسی! چه کسی را گول‌ می‌زنند! مگر نمی‌خواهند تابع حق باشند؟


۲- می‌گوید عرب، نساء نمی‌گوید و غیر همسرش، مثلاً دخترش - را اراده کند.
۲- می‌گوید عرب، نساء نمی‌گوید و غیر همسرش، مثلاً دخترش - را اراده کند.
خط ۵۱: خط ۵۲:
و خلق منها زوجها وبث منهما رجالا کثیرا و نساءا…،<ref>نسا، اول سوره.</ref> وان خفتم الا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا ماطاب لکم من النساء…<ref>همان / ۳.</ref> ان الله اصطفاک وطهرک واصطفاک علی نساء العالمین.<ref>آل عمران / ۴۲.</ref>للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن.<ref>نساء/ ۳۲.</ref> و ان کانوا اخوة رجالا ونساء…<ref>همان/ آخر سوره.</ref> و آیات دیگر.
و خلق منها زوجها وبث منهما رجالا کثیرا و نساءا…،<ref>نسا، اول سوره.</ref> وان خفتم الا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا ماطاب لکم من النساء…<ref>همان / ۳.</ref> ان الله اصطفاک وطهرک واصطفاک علی نساء العالمین.<ref>آل عمران / ۴۲.</ref>للرجال نصیب مما اکتسبوا وللنساء نصیب مما اکتسبن.<ref>نساء/ ۳۲.</ref> و ان کانوا اخوة رجالا ونساء…<ref>همان/ آخر سوره.</ref> و آیات دیگر.


== دو نظریه در مورد معنای انفسنا ==
۳- اما این که در برخی مراجع، چه از شیعه و چه از اهل تسنن، می‌گویند مراد از انفسنا علی علیه السلام است، به دو صورت بیان شده:
۳- اما این که در برخی مراجع، چه از شیعه و چه از اهل تسنن، می‌گویند مراد از انفسنا علی علیه السلام است، به دو صورت بیان شده:


خط ۶۵: خط ۶۷:
۴ - منظورشان از این که می‌گویند از (نساءنا) فاطمه سلام الله علیها مورد نظر بوده، این نیست که صیغه جمع بر یک فرد اطلاق شده، بلکه منظور این است که پیامبر صلی الله علیه و آله در عمل و به عنوان مصداق در مورد نساء فاطمه سلام الله علیها را آوردند؛<ref>المیزان، ذیل آیه (ج ۳، ص ۲۶۰ به بعد).</ref> مثل این که دو مدرسه بخواهند با هم مسابقه ورزشی برگزار کنند، و برای این که معلوم باشد مسابقه مثلاً مخصوص دانش آموزان نیست بگویند برای مسابقه، معلمان، دانش آموزان، و اعضای اداری می‌آیند، و بعدا در موقع قرار، از اعضای اداری یک نفر بیاید، به هر حال جنبه مصداق غیر از مفهوم لفظ است.<ref>همان، ص ۲۴۵.</ref> البته این بیان را در مورد انفسنا هم به فرض این که ندع را به معنی فرا خواندن مثلاً بگیریم و مصداق انفسنا را فقط علی علیه السلام بدانیم، می‌توان مطرح کرد، لکن گفتیم ضرورتی ندارد و پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام هر دو مصداق آن هستند.
۴ - منظورشان از این که می‌گویند از (نساءنا) فاطمه سلام الله علیها مورد نظر بوده، این نیست که صیغه جمع بر یک فرد اطلاق شده، بلکه منظور این است که پیامبر صلی الله علیه و آله در عمل و به عنوان مصداق در مورد نساء فاطمه سلام الله علیها را آوردند؛<ref>المیزان، ذیل آیه (ج ۳، ص ۲۶۰ به بعد).</ref> مثل این که دو مدرسه بخواهند با هم مسابقه ورزشی برگزار کنند، و برای این که معلوم باشد مسابقه مثلاً مخصوص دانش آموزان نیست بگویند برای مسابقه، معلمان، دانش آموزان، و اعضای اداری می‌آیند، و بعدا در موقع قرار، از اعضای اداری یک نفر بیاید، به هر حال جنبه مصداق غیر از مفهوم لفظ است.<ref>همان، ص ۲۴۵.</ref> البته این بیان را در مورد انفسنا هم به فرض این که ندع را به معنی فرا خواندن مثلاً بگیریم و مصداق انفسنا را فقط علی علیه السلام بدانیم، می‌توان مطرح کرد، لکن گفتیم ضرورتی ندارد و پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام هر دو مصداق آن هستند.


== تحقیق در مورد معنای مولی ==
مورد دوم - که مهم تر هم هست، پذیرش مولی به معنی دوست، به‌طور مبهم می‌باشد، که در صفحه ۴۳ مشکوة از همان شماره مطرح شده است، بدین صورت: «بعضی از بی خبران یا مغرضان اشکال نموده‌اند که مولی به معنی دوست می‌باشد، و مقصود پیامبر صلی الله علیه و آله تفهیم این امر بوده است، و ارتباطی به مسئله امامت ندارد. آری یکی از معانی مولی همان دوست است، ولی قرائن حالیه و مقالیه و … کاملاً دلالت دارد که در این‌جا مقصود از مولی امامت و پیشوایی بوده است…».
مورد دوم - که مهم تر هم هست، پذیرش مولی به معنی دوست، به‌طور مبهم می‌باشد، که در صفحه ۴۳ مشکوة از همان شماره مطرح شده است، بدین صورت: «بعضی از بی خبران یا مغرضان اشکال نموده‌اند که مولی به معنی دوست می‌باشد، و مقصود پیامبر صلی الله علیه و آله تفهیم این امر بوده است، و ارتباطی به مسئله امامت ندارد. آری یکی از معانی مولی همان دوست است، ولی قرائن حالیه و مقالیه و … کاملاً دلالت دارد که در این‌جا مقصود از مولی امامت و پیشوایی بوده است…».


خط ۷۹: خط ۸۲:
از طرفی عبارت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» اعم از این که برای اعلام امامت علی علیه السلام باشد یا به قول مخالفان برای اعلام وجوب محبت به آن حضرت یا برای آشتی دادن و رفع کدورت یک یا چند نفر!، آنچه مسلم است شامل مدح و اعلام علو مقام علی علیه السلام هم هست، و این در صورتی درست می‌شود که مولی به معنی محبوب باشد، نه محب؛ و الا وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله بگویند، علی شما را دوست می‌دارد، نه مدحی است و نه علو مقامی دارد، و نه رفع کدورت می‌شود. اما اگر بگویند هر کس مرا دوست می‌دارد باید علی را هم دوست بدارد، آن وقت آن معانی درست می‌شود؛ به عربی مثلاً بگویند «من کنت محبوبه فعلی محبوبه» یا بگویند «من کان مولای فهو مولی علی»،<ref>الغدیر، ج ۱، ص ۳۶۶.</ref> این است که در تهذیب اللغة نقل می‌کند که درباره «من کنت مولاه فعلی مولاه» گفته‌اند: ای من احبنی و تولانی فلیتوله<ref>تهذیب اللغه، ذیل ماده ولی، ج ۱۵، ص ۴۴۸.</ref> (هرکس مرا دوست می‌دارد و به من دوستی می‌ورزد علی را دوست بدارد) و باز فردی به نام کابلی می‌گوید مولی به معنی حبیب و صدیق آمده است؛<ref>صواقع، ص ۳۸۳، به نقل عبقات الانوار، ج ۱، ص ۱۸.</ref> منظورم این است که توجه داشته‌اند که اگر مولی به معنی محبوب نباشد ادعای آنها را ثابت نمی‌کند. منتهی معلوم نیست از کجا این‌طور معنی کرده‌اند. لابد فکر کرداند دلبخواهی است که هر لغت و عبارتی را هر طور میلمان بود معنی کنیم!
از طرفی عبارت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» اعم از این که برای اعلام امامت علی علیه السلام باشد یا به قول مخالفان برای اعلام وجوب محبت به آن حضرت یا برای آشتی دادن و رفع کدورت یک یا چند نفر!، آنچه مسلم است شامل مدح و اعلام علو مقام علی علیه السلام هم هست، و این در صورتی درست می‌شود که مولی به معنی محبوب باشد، نه محب؛ و الا وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله بگویند، علی شما را دوست می‌دارد، نه مدحی است و نه علو مقامی دارد، و نه رفع کدورت می‌شود. اما اگر بگویند هر کس مرا دوست می‌دارد باید علی را هم دوست بدارد، آن وقت آن معانی درست می‌شود؛ به عربی مثلاً بگویند «من کنت محبوبه فعلی محبوبه» یا بگویند «من کان مولای فهو مولی علی»،<ref>الغدیر، ج ۱، ص ۳۶۶.</ref> این است که در تهذیب اللغة نقل می‌کند که درباره «من کنت مولاه فعلی مولاه» گفته‌اند: ای من احبنی و تولانی فلیتوله<ref>تهذیب اللغه، ذیل ماده ولی، ج ۱۵، ص ۴۴۸.</ref> (هرکس مرا دوست می‌دارد و به من دوستی می‌ورزد علی را دوست بدارد) و باز فردی به نام کابلی می‌گوید مولی به معنی حبیب و صدیق آمده است؛<ref>صواقع، ص ۳۸۳، به نقل عبقات الانوار، ج ۱، ص ۱۸.</ref> منظورم این است که توجه داشته‌اند که اگر مولی به معنی محبوب نباشد ادعای آنها را ثابت نمی‌کند. منتهی معلوم نیست از کجا این‌طور معنی کرده‌اند. لابد فکر کرداند دلبخواهی است که هر لغت و عبارتی را هر طور میلمان بود معنی کنیم!


== معنای مولی در لغت ==
حال ببینیم مولی در لغت به معنی محبوب آمده است یا نه.
حال ببینیم مولی در لغت به معنی محبوب آمده است یا نه.


۴۱۱

ویرایش