۴٬۰۶۴
ویرایش
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
سلاطین آل بویه، اهل سنت را به هیچگونه از اعمال مذهبی جلوگیری نمیکرد و بلکه در پارهای از موارد، در انجام آن اعمال، آنها را یاری میکردند.<ref>وسائل، ج۵، ص ۱۹۱.</ref> | سلاطین آل بویه، اهل سنت را به هیچگونه از اعمال مذهبی جلوگیری نمیکرد و بلکه در پارهای از موارد، در انجام آن اعمال، آنها را یاری میکردند.<ref>وسائل، ج۵، ص ۱۹۱.</ref> | ||
بنا به نوشته ابن جوزی چون معزالدوله وارد بغداد شد سه تن از قاریان قرآن را که در آن زمان از لحاظ حسن | بنا به نوشته ابن جوزی چون معزالدوله وارد بغداد شد سه تن از قاریان قرآن را که در آن زمان از لحاظ حسن قرائت بینظیر بودند، به نامهای: ابوالحسن بن الرفاء و ابو عبدالله بن الدجاجی و ابو عبدالله بن البهلول معین نمود تا برای اهل سنت به نوبت نماز تراویح بخوانند.<ref>المنتظم، ج۷، ص ۲۲۸.</ref> درحالی که نماز تراویح از آداب اهل سنت و در شبهای ماه مبارک رمضان و احیاناً شبهای دیگر است. | ||
بهطور کلی روابط آل بویه با اهل سنتخوب بود و در نزاعها و زد و خوردهایی که در روزهای عاشورا و عید غدیر و | بهطور کلی روابط آل بویه با اهل سنتخوب بود و در نزاعها و زد و خوردهایی که در روزهای عاشورا و عید غدیر و یا مواقع دیگر میان سنی و شیعه رخ میداد، مداخلهای نداشتند و خود را بیطرف نشان میدادند و پیوسته برای برطرف شدن اختلافات کوشش میکردند. با همت عضدالدوله، دشمنی ها از میان رفت و دو فرقه به اتفاق یکدیگر در زیارتگاهها و مساجد حاضر میشدند. | ||
از جمله در سال ۴۴۲ در اول ماه ذیحجه مردم در نظر گرفتند به زیارت قبر امام حسینعلیه السلام در کربلا و مرقد امیرالمؤمنینعلیه السلام در نجف بروند. مردم محله «نهر الدجاج» در بغداد و محله کرخ، با پرچمهای رنگارنگ بیرون آمدند، سنی و شیعه در کنار یکدیگر به طرف مسجد جامع حرکت کردند در آنجا اهالی محله بابالشام و کوچه دارالرقیق با پرچمهای خود به ایشان رسیدند، آنگاه همه باهم درحالی که علمها در جلو ایشان حرکت داده میشد، برگشتند عبور همه از محله کرخ بود، مردم آن ناحیه در جلو ایشان، پول نثار کردند اهل سنت و ترکان باهم به زیارت رفتند و چنین امری تا آن زمان سابقه نداشت. | از جمله در سال ۴۴۲ در اول ماه ذیحجه مردم در نظر گرفتند به زیارت قبر امام حسینعلیه السلام در کربلا و مرقد امیرالمؤمنینعلیه السلام در نجف بروند. مردم محله «نهر الدجاج» در بغداد و محله کرخ، با پرچمهای رنگارنگ بیرون آمدند، سنی و شیعه در کنار یکدیگر به طرف مسجد جامع حرکت کردند در آنجا اهالی محله بابالشام و کوچه دارالرقیق با پرچمهای خود به ایشان رسیدند، آنگاه همه باهم درحالی که علمها در جلو ایشان حرکت داده میشد، برگشتند. عبور همه از محله کرخ بود، مردم آن ناحیه در جلو ایشان، پول نثار کردند. اهل سنت و ترکان باهم به زیارت رفتند و چنین امری تا آن زمان سابقه نداشت. | ||
در همین سال سنی و شیعه باهم آشتی و توافق کرده بودند در نتیجه این توافق، شیعه در حرم کاظمین در اذان، «حی علی خیرالعمل» و مؤذنان اهل تسنن در مسجد عتیق و مسجد بزازان (در اذان صبح) جمله «الصلاة خیر من النوم» گفتند. هر دو فرقه با یکدیگر آمیزش و رفت و آمد کردند و به اتفاق به زیارت قبر امام حسین و حضرت علیعلیهما السلام رفتند.<ref>المنتظم، ج۸، ص ۱۴۶- ۱۴۵.</ref> | |||
از سیاق سخن ابن جوزی معلوم میشود این بار اختلاف از آنجا ناشی شد که شیعیان کرخ به دیوارها نوشتند: | اما متأسفانه عمر این وحدت و آشتی بسیار کوتاه بود، زیرا کینههایی که طرفین از یکدیگر به دل داشتند، از بین نرفته بود و مثل آتشی که زیر خاکستر پنهان شده باشد، و با وزیدن باد مختصر میتوانست آتش را شعلهور سازد در اول صفر سال ۴۴۳ درست دو ماه بعد از آشتی، دوباره اختلاف و نزاع شروع شد. | ||
از سیاق سخن ابن جوزی معلوم میشود این بار اختلاف از آنجا ناشی شد که شیعیان کرخ به دیوارها نوشتند: {{متن عربی|علي خير البشر}} اهل تسنن این جمله را انکار کردند و مدعی شدند که آنچه شیعهها به دیوارها نوشتهاند، چنین بوده است: «محمد و علی خیرالبشر فمن رضی فقد شکر و من ابی فقد کفر». شیعهها سخن آنان را نپذیرفتند و بدین جهت فتنه و زد و خورد آغاز گشت و اهل محله بابالشعیر از بردن آب به محله کرخ مانع شدند و نهر عیسی را به روی آنها بستند. مردم کرخ به شدت به مضیقه افتادند دکانها بسته شد و زندگی مردم متوقف گردید، جمعی از جوانان کرخ شبانه به دجله رفتند و تعدادی مشک از آب پر کردند و به محله خود آوردند و در ظرفهای بزرگ ریختند و آن ظرفها را در بازارها نصب کردند و آب را با کلاب آمیختند، سپس فریاد برآوردند که آب سبیل یعنی در راه خدا مجانی. | |||
سرانجام در اثر فشار اهل سنت، شیعهها مجبور شدند آن نوشته را پاک کنند و اهل تسنن به آن هم قانع نشدند گفتند آجر و سنگی که آن جمله بر آن نوشته شده باید کنده شود و شیعه از گفتن جمله حی علی خیرالعمل خودداری نمایند. | سرانجام در اثر فشار اهل سنت، شیعهها مجبور شدند آن نوشته را پاک کنند و اهل تسنن به آن هم قانع نشدند گفتند آجر و سنگی که آن جمله بر آن نوشته شده باید کنده شود و شیعه از گفتن جمله حی علی خیرالعمل خودداری نمایند. |
ویرایش