۴٬۰۶۴
ویرایش
(←چکیده) |
(←چکیده) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
علامه امینی به ۲۴ محدث، ۱۴ مفسر، ۷ متکلم و تعدادی از علمای لغت عربی که در آثار خود، واقعه غدیر خم را ثبت کردهاند، اشاره کرده و آن را دلیل اهمیت این واقعه در تاریخ، حدیث، تفسیر، کلام و لغت عرب دانسته است.<ref>الغدیر؛ ج۱، ص۶–۸</ref> | علامه امینی به ۲۴ محدث، ۱۴ مفسر، ۷ متکلم و تعدادی از علمای لغت عربی که در آثار خود، واقعه غدیر خم را ثبت کردهاند، اشاره کرده و آن را دلیل اهمیت این واقعه در تاریخ، حدیث، تفسیر، کلام و لغت عرب دانسته است.<ref>الغدیر؛ ج۱، ص۶–۸</ref> | ||
وی در جلد نخست کتاب شریف خود، به اسامی | وی در جلد نخست کتاب شریف خود، به اسامی ۱۱۰ نفر از صحابه<ref>همان، ج۱، ص۱۴-۶۱.</ref> و ۸۴ نفر از تابعین و ۳۶۰ تن از دانشمندان و بزرگان اهل سنت از آغاز قرن دوم تا پایان قرن چهاردهم<ref>همان، ج۱، ص۶۲-۷۲.</ref> که حدیث غدیر را نقل کردهاند، اشاره میکند. بنابر یادداشتهای علامه، در مستدرکات الغدیر و در چاپ نهایی آن، بر تعداد علما و بزرگان اهل سنت افزوده شده و به حدود هفتصد نفر رسیده است، که این عدد راویان غدیر، آن هم تنها در میان عالمان اهل سنت، قابل اعتنا و چشم گیر، و حاکی از وقوع حتمی غدیر خم و عظمت بیکران آن حادثه تاریخی است. | ||
بنابراین، ملاحظه میشود که حادثه تاریخ ساز غدیر، فقط از جانب اندیشمندان شیعه مطرح نشده، بلکه هر یک از عالمان اهل سنت، با هر تخصصی، به آن عنایت داشتهاند. در واقع، باید گفت: این موضوع [غدیر خم] در نظر علمای عامه نیز ثابت و محقق، و از متواترات<ref>حدیث «متواتر» به حدیثی گویند که از اشخاص مختلف و متعددی نقل شده است و تعداد راویان و نحوة بیان آنها، به گونهای است که احتمال هیچ گونه تبانی میان آنان برای جعل حدیث نمیرود و صدور آن از ناحیة معصوم، قطعی و اطمینان آور است.</ref> و مسلمات است.<ref>همان، ص۱۴</ref><ref>البته شایان ذکر است که درباره موضوع غدیر خم، با مواردی از اختلاف نظرهای علمای شیعه و سنی مواجه میشویم که بیشتر آنها، به دلالت حدیث غدیر مربوط است، نه اعتبار آن. برای آگاهی بیشتر از دیدگاههای اهلسنت درباره حدیث غدیر و نقد آن، ر.ک. نقد دیدگاههای اهل سنت درباره حدیث غدیر؛ ص۱۲۱-۱۵۳؛ و حدیث غدیر در منابع روایی اهل سنت؛ بخش اول ص۱۵۲-۱۶۰؛ و حدیث غدیر در منابع روایی اهل سنت، بخش دوم، ص۷۱-۷۸.</ref> | |||
بنابراین، ملاحظه میشود که حادثه تاریخ ساز غدیر، فقط از جانب اندیشمندان شیعه مطرح نشده، بلکه هر یک از عالمان اهل سنت، با هر تخصصی، به آن عنایت داشتهاند. در واقع، باید گفت: این موضوع [غدیر خم] در نظر علمای عامه نیز ثابت و محقق، و از متواترات<ref>حدیث «متواتر» به حدیثی گویند که از اشخاص مختلف و متعددی نقل شده است و تعداد راویان و نحوة بیان آنها، به گونهای است که احتمال هیچ گونه تبانی میان آنان برای جعل حدیث نمیرود و صدور آن از ناحیة معصوم، قطعی و اطمینان آور است.</ref> و مسلمات است.<ref>همان، ص۱۴</ref><ref>البته شایان ذکر است که | |||
با عنایت به اینکه موضوع غدیر را عمدتاً محدثان و مورخان نقل کردهاند و با توجه به عنوان تحقیق، که صرفاً بررسی منابع تاریخی اهل سنت است، از ذکر منابع بی شمار با موضوعات مختلف که به موضوع غدیر پرداختهاند، خودداری شده و فقط نگاه سه گانه منابع معتبر تاریخی اهل سنت در قبال آن حادثه جاودانه، و تفاوت آن با دیدگاه شیعه، مد نظر قرار گرفته است. | با عنایت به اینکه موضوع غدیر را عمدتاً محدثان و مورخان نقل کردهاند و با توجه به عنوان تحقیق، که صرفاً بررسی منابع تاریخی اهل سنت است، از ذکر منابع بی شمار با موضوعات مختلف که به موضوع غدیر پرداختهاند، خودداری شده و فقط نگاه سه گانه منابع معتبر تاریخی اهل سنت در قبال آن حادثه جاودانه، و تفاوت آن با دیدگاه شیعه، مد نظر قرار گرفته است. | ||
پیش از طرح بحث، لازم است یادآور شویم که برخی از نویسندگان اهل سنت، جریان غدیر را یا به صورت خبر واحد آورده و سند آن را از حالت تواتر خارج نمودهاند و با این کار، از اعتبار خطبه غدیر کاسته و دلالت آن را مخدوش ساختهاند، یا با حذف قراین خطبه که در بردارنده آیه | پیش از طرح بحث، لازم است یادآور شویم که برخی از نویسندگان اهل سنت، جریان غدیر را یا به صورت خبر واحد آورده و سند آن را از حالت تواتر خارج نمودهاند و با این کار، از اعتبار خطبه غدیر کاسته و دلالت آن را مخدوش ساختهاند، یا با حذف قراین خطبه که در بردارنده آیه{{متن قرآن|النَّبِيُّ أَوْلَىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ}} <ref>احزاب /6</ref> و کلام نبوی {{متن عربی|الَسْتُ اوْلَي بِالمُؤمِنِينَ مِنْ انْفُسِهِم}}<ref>این جمله را علامه امینی از ۶۴ محدث و مورخ اهل سنت نقل کرده است، ر.ک. الغدیر؛ ج ۱، ص ۷۰ تا ۷۱.</ref> و حدیث ثقلین<ref>ذکر حدیث ثقلین در سیاق حدیث غدیر، در منابع مختلف اهل سنت آمده است. ر.ک. همان، ص۲۶، ۲۷٬۳۰، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۶، ۴۷و۱۷۶.</ref>و دیگر قرینهها بودهاند، و با اکتفا به ذکر حدیث «مَن کُنتُ مَولاهُ فهَذا عَلی مَولاهُ»، تا حدود زیادی موجب ابهام این سند قطعیِ دال بر ولایت علی علیهالسلام شدهاند. در نهایت هم علمای اهل سنت، از واژه «مولا» فقط معنای «دوست و محب» یا «یاور و ناصر» را برداشت کردهاند.<ref>برای آگاهی از اینکه واژه «مولی» در خطبة '''غدیر'''، به معنای «دوست» است یا به معنای «اولی به تصرف، رهبر و سرپرست»، ر.ک. غدیر از دیدگاه اهل سنت؛ ص۵۵ و۵۶؛ و حدیث غدیر، ولایت یا محبت؛ ص۳۶-۴۳.</ref> | ||
در این مجال، دیدگاههای متفاوت مشاهیر اهل سنت در فن تاریخ نگاری را نسبتبه واقعه غدیر خم مطرح میکنیم و درصدد بررسی و نقد آن برمیآییم؛ و در پایان به تحلیل کلی دیدگاههای آنان خواهیم پرداخت. منابع تاریخی استفاده شده در این تحقیق، بر اساس تاریخ وفات مؤلف و قدمت تاریخی کتاب، ذکر و بررسی شدهاند.<ref>باید خاطرنشان کرد که با دقت در ویژگیهای بارز مروج الذهب مسعودی و تاریخ یعقوبی، که در نظر برخی افراد، از منابع تاریخی اهل سنت شمرده میشوند، نشانههای شیعه بودن مؤلفان این دو کتاب، قابل اثبات است؛ ازاین رو، در این مقاله بد آنها پرداخته نشده است. ر.ک. محمدرضا ناجی؛ تاریخ یعقوبی، دانشنامة جهان اسلام؛ ج۶؛ و سید محمدطیبی، تاریخ نگاری یعقوبی، معرفت''،'' شمارة ۷۷، اردیبهشت ۱۳۸۳، ص۷۵-۷۸؛ و سیدمحمد جواد شبیری زنجانی، اثبات الوصیة و مسعودی صاحب مروج الذهب، انتظار موعود''،'' شماره۴، تابستان۱۳۸۱.</ref> | در این مجال، دیدگاههای متفاوت مشاهیر اهل سنت در فن تاریخ نگاری را نسبتبه واقعه غدیر خم مطرح میکنیم و درصدد بررسی و نقد آن برمیآییم؛ و در پایان به تحلیل کلی دیدگاههای آنان خواهیم پرداخت. منابع تاریخی استفاده شده در این تحقیق، بر اساس تاریخ وفات مؤلف و قدمت تاریخی کتاب، ذکر و بررسی شدهاند.<ref>باید خاطرنشان کرد که با دقت در ویژگیهای بارز مروج الذهب مسعودی و تاریخ یعقوبی، که در نظر برخی افراد، از منابع تاریخی اهل سنت شمرده میشوند، نشانههای شیعه بودن مؤلفان این دو کتاب، قابل اثبات است؛ ازاین رو، در این مقاله بد آنها پرداخته نشده است. ر.ک. محمدرضا ناجی؛ تاریخ یعقوبی، دانشنامة جهان اسلام؛ ج۶؛ و سید محمدطیبی، تاریخ نگاری یعقوبی، معرفت''،'' شمارة ۷۷، اردیبهشت ۱۳۸۳، ص۷۵-۷۸؛ و سیدمحمد جواد شبیری زنجانی، اثبات الوصیة و مسعودی صاحب مروج الذهب، انتظار موعود''،'' شماره۴، تابستان۱۳۸۱.</ref> |
ویرایش