۴٬۰۶۴
ویرایش
خط ۲۷۴: | خط ۲۷۴: | ||
وی سپس خطابه پیامبر را به صورت نسبتاً مفصل ذکر میکند. | وی سپس خطابه پیامبر را به صورت نسبتاً مفصل ذکر میکند. | ||
نویسنده مقاله «داوری در اندیشههای ابن خلدون درباره امام علی علیه السلام و مسئله خلافت»، پس از تحلیل و بررسی بخش تاریخ صدر اسلام کتاب ابن خلدون (از بعثت تا رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله میگوید: | نویسنده مقاله «داوری در اندیشههای ابن خلدون درباره امام علی علیه السلام و مسئله خلافت»، پس از تحلیل و بررسی بخش تاریخ صدر اسلام کتاب ابن خلدون (از بعثت تا رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله میگوید:<blockquote>استقرای تام در این زمینه، نشان از تحفظ و تقید ابن خلدون بر این نکات دارد که اولاً: در حد امکان، هیچ منقبت و فضیلتی را از علی بن ابی طالب علیه السلام به صراحت یا اشاره بیان نکند، مگر ناچار شود؛ و حتی در مواردی چون مباهله، که بدون ذکر منقبتی اختصاصی از آن حضرت قابل نقل نیست، به کلی مسکوت مانده و فقط از آن (مباهله) نام برده است؛ ثانیاً در برخی موارد دیگر، مانند فتح خیبر، آنچه را که معجزه پیامبر صلی الله علیه و آله است، نقل میکند و آنچه منقبت علی علیه السلام است، وامیگذارد؛ ثالثاً در بیان عظمت مقام و مناقب صحابهای همچون ابوبکر و عمر - که ما نتوانستیم وجهی خاص برای آن بیابیم، جز اینکه رقیب سیاسی علی بن ابی طالب محسوب میشدند - هرجا که فرصت و مجالی یافته، به صراحت سخن گفته است. بدینسان به نظر میرسد نحوه برخورد او با امام علی علیه السلام در بیان این بخش از تاریخ صدر اسلام، منصفانه و علمی نیست.<ref>«داوری در اندیشههای ابن خلدون درباره امام علی علیه السلام و مسئله خلافت»، فصلنامه مشکوه، شماره ۸۷، تابستان ۱۳۸۴، ص۸۵ و ۸۶.</ref></blockquote>همچنین در سخن پایانی اش تأکید میکند: | ||
«...ابن خلدون تعهد ویژهای به خلفا داشت؛ وی آشکارا یکسونگرانه و بر اساس تعصب مذهبی (فقهی و کلامی) و نیز تعصب نسبت به نظریه عصبیت خویش، به پالایش و سانسور تاریخ دست زده است. وی در این روش، چنان جسورانه و باجرئت عمل کرده، که گویی در پی حذف کامل نقش و جایگاه علی بن ابی طالب علیه السلام در عصر رسول خدا و خلفای سه گانه است. با این حال، ابن خلدون درباره دوران خلافت آن حضرت، از بیان بسیاری از حقایق کوتاهی نکرده است؛ ولی در نهایت، به دلیل همان تعصبات، نتوانسته به داوری خردمندانه بپردازد. بنابراین، میتوان چنین نتیجه گرفت که یا ابن خلدون به دلایلی، از بیان حقایق عاجز است؛ یا اصولاً مورخی متعصب و غیرمنصف میباشد.»<ref>همان، ص۹۶.</ref> | |||
ابن خلدون تعهد ویژهای به خلفا | |||
=== '''۶. نورالدین حلبی''' === | === '''۶. نورالدین حلبی''' === | ||
خط ۲۸۷: | خط ۲۸۳: | ||
شیعه معتقد است این حدیثی است صحیح که با سندهای صحیح و حسَن روایت شده و به سخنان شک کنندگان در صحت آن، مانند ابوداود و ابوحاتم رازی، اعتنا نمیشود.<ref>همان، ج۳، ص۳۸۴.</ref> او روایت شیعیان را درباره داستان رَحْبه و گواهی دادن تنی چند از صحابه و امتناع برخی دیگر نسبت به صحت صدور حدیث غدیر از پیامبر صلی الله علیه و آله میآورد.<ref>همان، ج۳، ص۳۸۴ و ۳۸۵.</ref> | شیعه معتقد است این حدیثی است صحیح که با سندهای صحیح و حسَن روایت شده و به سخنان شک کنندگان در صحت آن، مانند ابوداود و ابوحاتم رازی، اعتنا نمیشود.<ref>همان، ج۳، ص۳۸۴.</ref> او روایت شیعیان را درباره داستان رَحْبه و گواهی دادن تنی چند از صحابه و امتناع برخی دیگر نسبت به صحت صدور حدیث غدیر از پیامبر صلی الله علیه و آله میآورد.<ref>همان، ج۳، ص۳۸۴ و ۳۸۵.</ref> | ||
در پایان سخن، با اشاره به کتاب خود به نام القول المطاع فی الرد علی اهل الابتداع، که به گفته او، خلاصه الصواعق المحرقه ابن حجر هیثمی است، با ذکر دلایل چهارگانه (تناقض گویی شیعه در باب تواتر احادیث دال بر امامت و آحاد بودن احادیث مخالف آن، مولا بهمعنای آقا و سرور، تواتر نقل مبنی بر عدم تعیین خلیفه به هنگام وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و عدم احتجاج علی علیه السلام و عباس و دیگر صحابه به حدیث غدیر) و نقل اقوال کسانی مانند حسن مثنی و نَوَوی، به رد عقاید شیعه در باب مفاد حدیث غدیر و دلالت آن بر امامت علی | در پایان سخن، با اشاره به کتاب خود به نام القول المطاع فی الرد علی اهل الابتداع، که به گفته او، خلاصه الصواعق المحرقه ابن حجر هیثمی است، با ذکر دلایل چهارگانه (تناقض گویی شیعه در باب تواتر احادیث دال بر امامت و آحاد بودن احادیث مخالف آن، مولا بهمعنای آقا و سرور، تواتر نقل مبنی بر عدم تعیین خلیفه به هنگام وفات پیامبر صلی الله علیه و آله و عدم احتجاج علی علیه السلام و عباس و دیگر صحابه به حدیث غدیر) و نقل اقوال کسانی مانند حسن مثنی و نَوَوی، به رد عقاید شیعه در باب مفاد حدیث غدیر و دلالت آن بر امامت علی علیه السلام پرداخته است.<ref>ر.ک. همان، ج۳، ص۳۸۵–۳۸۷</ref> | ||
=== '''۷. عصامی مکی''' === | === '''۷. عصامی مکی''' === | ||
عِصامی مَکی (م۱۱۱۱ق) که با تناقض گوییهای او درباره غدیر در کتابش سِمْط النجُوم العَوالی فی انباء الاوائل والتوالی مواجهیم، از کسانی است که با وجود اشاره به حدیث {{متن عربی|مَن كنتُ مَوْلَاهُ فعَلِي مَوْلَاهُ}}<ref>ج۲، ص۳۰ | عِصامی مَکی (م۱۱۱۱ق) که با تناقض گوییهای او درباره غدیر در کتابش سِمْط النجُوم العَوالی فی انباء الاوائل والتوالی مواجهیم، از کسانی است که با وجود اشاره به حدیث {{متن عربی|مَن كنتُ مَوْلَاهُ فعَلِي مَوْلَاهُ}}<ref>سِمْط النجُوم العَوالی فی انباء الاوائل والتوالی، ج۲، ص۳۰.</ref> و ذکر آن در بخش احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله در شأن علی علیه السلام و ذکر کرامات و مناقب حضرت،<ref>ر.ک. همان، ج۳، ص۲۵–۸۳ و ج۴، ص۱۵۹–۱۶۲.</ref> نهایتاً در حدیث غدیر تردید کرده و صراحتاً منکر صحت آن شده است. او ضمن نگارش حوادث سال نخست هجری، از جحفه و غدیر خم سخن به میان میآورد و به واقعه غدیر اعتراف میکند و میگوید: | ||
و غدیر خم در سه مایلی جحفه در سمت چپ راه واقع شده است، که چشمهای در این غدیر میریزد و پیرامون آن، درختان به هم پیچیده و انبوهی است و آن جای پردرخت، خُم نامیده میشود. و در این غدیر است که پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبهای فرمود: {{متن عربی|مَن كُنتُ مَوْلَاهُ فعَلِي مَوْلَاهُ، اللهُم والِ من وَالَاهُ}} تا آخر آن، و آن به هنگام بازگشت حضرت از حجةالوداع در روز هشتم ذی الحجه الحرام بوده است.<ref>همان، ج۲، ص۳۰.</ref> | و غدیر خم در سه مایلی جحفه در سمت چپ راه واقع شده است، که چشمهای در این غدیر میریزد و پیرامون آن، درختان به هم پیچیده و انبوهی است و آن جای پردرخت، خُم نامیده میشود. و در این غدیر است که پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبهای فرمود: {{متن عربی|مَن كُنتُ مَوْلَاهُ فعَلِي مَوْلَاهُ، اللهُم والِ من وَالَاهُ}} تا آخر آن، و آن به هنگام بازگشت حضرت از حجةالوداع در روز هشتم ذی الحجه الحرام بوده است.<ref>همان، ج۲، ص۳۰.</ref> | ||
خط ۳۰۲: | خط ۲۹۸: | ||
در پاسخ به برخی ادعاهای او باید گفت: | در پاسخ به برخی ادعاهای او باید گفت: | ||
۱. حدیث غدیر | ۱. حدیث غدیر به طور قطع از اخبار متواتر بوده، از شهرتی بسیار برخوردار است. میتوان گفت که این حدیث، از حد تواتر نیز گذشته و قطعی بودن ماجرای آن چنان است که به گفته ضیاءالدین مُقبلی (م۱۱۰۸ق)، اگر حدیث غدیر مسلم نباشد، هیچ امر روشن و مسلمی در اسلام وجود ندارد!<ref>الغدیر، ج۱، ص۳۰۶ و ۳۰۷.</ref> اگر در این گونه احادیث مستند و متواتر، شک و تردید راه یابد، پس به کدامین خبر و حدیث میتوان به دیده صحت و اعتبار نگریست؟! | ||
گفت که این حدیث، از حد تواتر نیز گذشته و قطعی بودن ماجرای آن چنان است که | |||
۲. بسیاری از احادیثی که بر مناقب امیر مؤمنان علیه السلام دلالت دارند و او آنها را از اخبار باطل، کذب و ضعیف میداند، تماماً از احادیثی اند که علمای طراز اول اهل سنت آن را پذیرفتهاند. | |||
میرزامحمد بدخشی در ''نزل الابرار''، صفحه ۲۱ چنین میگوید: «حدیث غدیر، حدیث صحیح مشهوری است که در صحت آن هیچکس خدشه نمیکند؛ مگر متعصب مخالف حق، که کلام وی اعتباری ندارد».<ref>همان، ج۱، ص۳۰۹.</ref> | |||
''' | دکتر عبدالفتاح عبدالمقصود، از علمای معاصر اهل سنت و از نامهای آشنا در عرصه تاریخ اسلام و مؤلف کتاب الامام علی بن ابیطالب، در تقریظ خود بر کتاب ''الغدیر'' مینویسد: «حدیث غدیر، یقیناً حقیقتی است که دستخوش باطل نمیشود؛ چونان روشنایی روز، درخشان است؛ و از حقایق وحیانی ای است که از سینه پیامبر صلی الله علیه و آله پراکنده شده تا ارزش دست پرورده، برادر و برگزیده خود را در میان امتش معلوم سازد».<ref>الغدیر، ج۶، صص «و، ز».</ref> | ||
در پایان سخن عرض میکنیم که همیشه انکار یک چیز، دلیل نبود یا سُقمان امر نیست؛ و همانگونه که نابخردانی هستند که منکر وجود خداوند متعال اند و بر باطل خود لجاجت و اصرار میورزند و این در حالی است که عقیده آنان، نه تنها هیچ خلل و نقصی به ساحت قدس الهی وارد نمیسازد، بلکه برعکس، سبب محرومیت خود آنان از منبع نورانی لایزال باری تعالی میشود، منکران غدیر نیز در چهارچوب چنین حکمی قرار خواهند داشت. | |||
آنچه ذکر شد، اشارهای بود گذرا به موضعگیریهای متفاوت اکثر کتابهای تاریخی اهل سنت، در برابر درخشش آفتاب غدیر. | |||
واقعه غدیر خم، از مسلمات انکارناپذیر تاریخ صدر اسلام است؛ تا جایی که درتمام منابع دست اول شیعه، و غالب منابع معتبر حدیث، تاریخ، سیره، تفسیر، فقه و ادب اهلسنت، به آن اشاره و پرداخته شده است. حاصل مراجعه و استناد نگارنده به حدود سی منبع معتبر از منابع تاریخی اهل سنت، آن است که مورخان | == نتیجه گیری == | ||
واقعه غدیر خم، از مسلمات انکارناپذیر تاریخ صدر اسلام است؛ تا جایی که درتمام منابع دست اول شیعه، و غالب منابع معتبر حدیث، تاریخ، سیره، تفسیر، فقه و ادب اهلسنت، به آن اشاره و پرداخته شده است. حاصل مراجعه و استناد نگارنده به حدود سی منبع معتبر از منابع تاریخی اهل سنت، آن است که مورخان اهل سنت در مواجهه با موضوع غدیر، رویکردهای سهگانهای در پیش گرفتهاند: | |||
گروه نخست، وقوع غدیر را پذیرفتهاند؛ ولی آنگونه که شیعه به آن پرداخته و به روایات متعدد کاملی از خطبه غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله و چگونگی وقوع آن حادثه در اثبات امامت و خلافت علی | گروه نخست، وقوع غدیر را پذیرفتهاند؛ ولی آنگونه که شیعه به آن پرداخته و به روایات متعدد کاملی از خطبه غدیر پیامبر صلی الله علیه و آله و چگونگی وقوع آن حادثه در اثبات امامت و خلافت علی علیه السلام تمسک جسته است، به موضوع غدیر عنایت نداشتهاند. | ||
گروه دوم از | گروه دوم از تاریخ نگاران اهل سنت، به بیان پارهای از جزئیات مربوط به غدیر، مانند حدیث {{متن عربی|مَن كُنتُ مولاه فعلي مولاه}} یا احتجاج و مناشده حضرت امیر علیه السلام با برخی صحابه در ارتباط با حادثه غدیر بسنده کردهاند. | ||
گروه سوم در مواجهه با غدیر، از در تردید و انکار وارد شده و آن حادثه عظیم و خطیر را بهوضوح رد کرده یا درباره آن سخن نگفتهاند، که | گروه سوم در مواجهه با غدیر، از در تردید و انکار وارد شده و آن حادثه عظیم و خطیر را بهوضوح رد کرده یا درباره آن سخن نگفتهاند، که به نظر میرسد کتمان و انکار این گروه، بر پایه تعصبات بیجا و منفعت طلبیهای شخصی، قومی و فرقهای بنا شده است. | ||
== پانویس == | == پانویس == |
ویرایش