پرش به محتوا

شاهد: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱: خط ۱:
== بررسى و تحليل روايات جمعيت حاضر در غدير<ref>زلال غدير (مجموعه مقالات) : ش ۱ ص۶۹-۸۹.</ref> ==
== بررسى و تحليل روايات جمعيت حاضر در غدير<ref>زلال غدير: ش ۱ ص۶۹-۸۹.</ref> ==
در مكتب شيعه، پذيرش مسئله جانشينى امام على ‏عليه السلام به عنوان امام در امر [[هدایت]] دينى و سياسى مردم، امرى الهى و وصيت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روز غدير خم به آن، امرى قطعى و متواتر است. اما برخى از مورخان در ثبت و ضبط گزارش ‏هاى جزئى اين واقعه اهتمام داشته، و برخى به صورت كلى آن را ثبت نموده‏ اند.
در مكتب شيعه، پذيرش مسئله جانشينى امام على ‏عليه السلام به عنوان امام در امر [[هدایت]] دينى و سياسى مردم، امرى الهى و وصيت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روز غدير خم به آن، امرى قطعى و متواتر است. اما برخى از مورخان در ثبت و ضبط گزارش ‏هاى جزئى اين واقعه اهتمام داشته، و برخى به صورت كلى آن را ثبت نموده‏ اند.


خط ۱۵۹: خط ۱۵۹:


==== و) هفتاد هزار نفر ====
==== و) هفتاد هزار نفر ====
امام باقرعليه السلام در روايت ديگرى تعداد جمعيت غدير را هفتاد هزار نفر نقل مى‏ فرمايد. فتّال نيشابورى و طبرسى اين روايت را با ذكر تمامى اسناد چنين نقل كرده ‏اند: رسول‏ خداصلى الله عليه وآله همراه هفتاد هزار نفر از اهالى مدينه و اطراف آن عازم مكه شده و از مدينه خارج شدند، و همه جماعت مسلمان در طول اين سفر قدم به قدم از تمام اعمال آن حضرت پيروى مى‏ كردند.<ref>روضة الواعظين و بصيرد المتعظى: ص ۸۹؛ الاحتجاج: ج ۱ ص ۵۷: ... حجّ مع رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله من اهل المدينة و اهل الاطراف و الاعراب سبعين الف انسان او يزيدون، على نحو عدد اصحاب موسى‏ عليه السلام السبعين الف. الذين اخذ عليهم بيعة هارون، فنكثوا و اتبعوا العجل و السامرى. و كذلك اخذ رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله البيعة لعلى ‏عليه السلام بالخلافة على عدد اصحاب موسى‏ عليه السلام، فنكثوا البيعة و اتبعوا العجل و السامرى، سنّة بسنّة و مثلاً بمثل... .</ref>
امام باقرعليه السلام در روايت ديگرى تعداد جمعيت غدير را هفتاد هزار نفر نقل مى‏ فرمايد. فتّال نيشابورى و طبرسى اين روايت را با ذكر تمامى اسناد چنين نقل كرده ‏اند: رسول‏ خداصلى الله عليه وآله همراه هفتاد هزار نفر از اهالى مدينه و اطراف آن عازم مكه شده و از مدينه خارج شدند، و همه جماعت مسلمان در طول اين سفر قدم به قدم از تمام اعمال آن حضرت پيروى مى‏ كردند.<ref>روضة الواعظين: ص ۸۹؛ الاحتجاج: ج ۱ ص ۵۷: ... حجّ مع رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه وآله من اهل المدينة و اهل الاطراف و الاعراب سبعين الف انسان او يزيدون، على نحو عدد اصحاب موسى‏ عليه السلام السبعين الف. الذين اخذ عليهم بيعة هارون، فنكثوا و اتبعوا العجل و السامرى. و كذلك اخذ رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه وآله البيعة لعلى ‏عليه السلام بالخلافة على عدد اصحاب موسى‏ عليه السلام، فنكثوا البيعة و اتبعوا العجل و السامرى، سنّة بسنّة و مثلاً بمثل... .</ref>


ابوالفرج حلبى شافعى نيز در گزارش يكى از اقوال موجود درباره جمعيت همراه پيامبرصلى الله عليه وآله در آخرين حج را هفتاد هزار نقل كرده است. وى مى ‏نويسد: اين جمعيت با توجه به منع حضور برخى به خاطر بيمارى وبا از حضور در حج بود.<ref>السيرة الحلبية: ج ۳ ص ۳۶۳.</ref>
ابوالفرج حلبى شافعى نيز در گزارش يكى از اقوال موجود درباره جمعيت همراه پيامبرصلى الله عليه وآله در آخرين حج را هفتاد هزار نقل كرده است. وى مى ‏نويسد: اين جمعيت با توجه به منع حضور برخى به خاطر بيمارى وبا از حضور در حج بود.<ref>السيرة الحلبية: ج ۳ ص ۳۶۳.</ref>
خط ۲۷۵: خط ۲۷۵:
اميرالمؤمنين عليه السلام در آن مجلس به عنوان اتمام حجت برخاست و پنج نفر ديگر را درباره غدير قسم داد و پرسيد:
اميرالمؤمنين عليه السلام در آن مجلس به عنوان اتمام حجت برخاست و پنج نفر ديگر را درباره غدير قسم داد و پرسيد:


شما را به خدا قسم مى‏ دهم، آيا در بين شما غير از من كسى هست كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم او را به امر خداوند منصوب كرده و فرموده باشد: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ، فَليُبَلِّغِ الشاهِدُ الغائِب ؟
شما را به خدا قسم مى‏ دهم، آيا در بين شما غير از من كسى هست كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم او را به امر خداوند منصوب كرده و فرموده باشد: {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ، فَليُبَلِّغِ الشاهِدُ الغائِب ؟}}


همه اقرار كردند و گفتند: كسى جز تو صاحب اين فضيلت نيست.
همه اقرار كردند و گفتند: كسى جز تو صاحب اين فضيلت نيست.
خط ۲۸۶: خط ۲۸۶:


=== اقرار جمعيت به غدير در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله ===
=== اقرار جمعيت به غدير در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله ===
اگر همه حاضران مسجد نبوى كه دويست نفر آنان از مهاجر وانصار باشند، به فاصله بيست سال بعد از [[واقعه غدیر]]، قسم ياد كنند كه در غدير بوده ‏اند و «مَن كُنتُ مَولاهُ ...» را شنيده ‏اند، آيا اين بهترين شاهد بر شهرت خبر غدير نيست؟ به خصوص آنكه غاصب سوم حق غدير زنده باشد و حكومت را در دست داشته باشد، و با اين همه صحابه حاضر به چنين شهادت و گواهى باشند!!
اگر همه حاضران مسجد نبوى كه دويست نفر آنان از مهاجر وانصار باشند، به فاصله بيست سال بعد از [[واقعه غدیر]]، قسم ياد كنند كه در غدير بوده ‏اند و {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ ...}} را شنيده ‏اند، آيا اين بهترين شاهد بر شهرت خبر غدير نيست؟ به خصوص آنكه غاصب سوم حق غدير زنده باشد و حكومت را در دست داشته باشد، و با اين همه صحابه حاضر به چنين شهادت و گواهى باشند!!


اين اتفاق هنگامى افتاد كه در زمان عثمان مجلس بزرگى در مسجد نبوى با حضور صحابه تشكيل شد. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اين مجلس داستان غدير را به طور بسيار مفصل بيان فرمود، و مردم را قسم داد كه اگر در اين ماجرا حاضر بوده يا آن را شنيده‏ اند گواهى دهند. قسمتى از كلام حضرت در تبليغ غدير چنين بود:
اين اتفاق هنگامى افتاد كه در زمان عثمان مجلس بزرگى در مسجد نبوى با حضور صحابه تشكيل شد. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اين مجلس داستان غدير را به طور بسيار مفصل بيان فرمود، و مردم را قسم داد كه اگر در اين ماجرا حاضر بوده يا آن را شنيده‏ اند گواهى دهند. قسمتى از كلام حضرت در تبليغ غدير چنين بود:


خداوند به پيامبرش دستور داد تا واليان امرشان را معرفى كند و ولايت را مانند نماز و زكات و روزه و حج تفسير نمايد. اين بود كه در غدير خم مرا منصوب نمود و در خطابه ‏اى فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ. در آنجا سلمان پرسيد: ولايت او چگونه است؟ فرمود: ولايت او همچون ولايت من است. هر كس من نسبت به او صاحب اختيار بوده‏ ام على هم نسبت به او صاحب اختيار است.
خداوند به پيامبرش دستور داد تا واليان امرشان را معرفى كند و ولايت را مانند نماز و زكات و روزه و حج تفسير نمايد. اين بود كه در غدير خم مرا منصوب نمود و در خطابه ‏اى فرمود: {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ.}} در آنجا سلمان پرسيد: ولايت او چگونه است؟ فرمود: ولايت او همچون ولايت من است. هر كس من نسبت به او صاحب اختيار بوده‏ ام على هم نسبت به او صاحب اختيار است.


همه جمعيت مسجد گفتند: آرى به خدا قسم. اين را شنيديم و همان طور كه گفتى حاضر بوديم ... . حضرت فرمود: شما را به خدا قسم مى‏ دهم كسانى كه از دو لب پيامبرصلى الله عليه وآله اين مطلب را به ياد دارند برخيزند و شهادت دهند.
همه جمعيت مسجد گفتند: آرى به خدا قسم. اين را شنيديم و همان طور كه گفتى حاضر بوديم ... . حضرت فرمود: شما را به خدا قسم مى‏ دهم كسانى كه از دو لب پيامبرصلى الله عليه وآله اين مطلب را به ياد دارند برخيزند و شهادت دهند.
خط ۲۹۹: خط ۲۹۹:


=== شهادت گروهى به غدير پس از ۲۵ سال ===
=== شهادت گروهى به غدير پس از ۲۵ سال ===
با گذشت بيست و پنج سال، چه كسى احتمال مى‏داد خاكسترِ سياه سقيفه اثرى از غدير در دل‏ها باقى گذاشته باشد. اما بنيانگذارش چنان برنامه ‏اى تدارك ديده كه هيچ اقدامى قادر به محو آن نمى‏ توانست باشد.
با گذشت بيست و پنج سال، چه كسى احتمال مى‏ داد خاكسترِ سياه سقيفه اثرى از غدير در دل‏ها باقى گذاشته باشد. اما بنيانگذارش چنان برنامه ‏اى تدارك ديده كه هيچ اقدامى قادر به محو آن نمى‏ توانست باشد.


پس از بيست و پنج سال [[خفقان]] كه مى ‏رفت نسل‏ هاى جديد را از غدير بى‏ خبر گذارد، در زمان خلافت ظاهرى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، آن حضرت براى احياى غدير اقدامات اساسى فرمود. در چنان شرايط حساسى كه غدير مى‏ رفت تا جان تازه‏اى به خود گيرد، نياز به عده ‏اى از حاضران در غدير بود كه با شهادت به آنچه خود در آن حضور داشته ‏اند و به چشم خود ديده ‏اند مؤيِّد سخنان حضرت در پيشگاه مردمى باشند كه در اثر تبليغات سوء دشمنان از صاحب غدير فاصله پيدا كرده ‏اند و بسيارى از باورها برايشان در مرحله ابتدائى است.
پس از بيست و پنج سال خفقان كه مى ‏رفت نسل‏ هاى جديد را از غدير بى‏ خبر گذارد، در زمان خلافت ظاهرى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، آن حضرت براى احياى غدير اقدامات اساسى فرمود. در چنان شرايط حساسى كه غدير مى‏ رفت تا جان تازه‏اى به خود گيرد، نياز به عده ‏اى از حاضران در غدير بود كه با شهادت به آنچه خود در آن حضور داشته ‏اند و به چشم خود ديده ‏اند مؤيِّد سخنان حضرت در پيشگاه مردمى باشند كه در اثر تبليغات سوء دشمنان از صاحب غدير فاصله پيدا كرده ‏اند و بسيارى از باورها برايشان در مرحله ابتدائى است.


شايد فرصت ديگرى پيش نيايد كه يك اتمام حجت كامل عيار عمومى براى غدير در جمع حاضران انجام شود. پس تا صاحب غدير زنده است و قدرت را در دست دارد حساس ‏ترين زمان براى اجراى اين هدف است، كه يك روز هم نبايد آن را به تأخير انداخت.
شايد فرصت ديگرى پيش نيايد كه يك اتمام حجت كامل عيار عمومى براى غدير در جمع حاضران انجام شود. پس تا صاحب غدير زنده است و قدرت را در دست دارد حساس ‏ترين زمان براى اجراى اين هدف است، كه يك روز هم نبايد آن را به تأخير انداخت.
خط ۳۱۱: خط ۳۱۱:
از نظر افراد صحابه پيامبرصلى الله عليه وآله كه در غدير حاضر بودند، چه از دوستان غدير و چه از مخالفين آن به مجلس دعوت شدند، تا گذشته از حضور در مجلس درباره آن شهادت دهند، و بايد پيش بينى مى ‏شد كه اگر به نيت تخريب غدير درباره آن شهادت ندادند چه عكس ‏العملى انجام شود.
از نظر افراد صحابه پيامبرصلى الله عليه وآله كه در غدير حاضر بودند، چه از دوستان غدير و چه از مخالفين آن به مجلس دعوت شدند، تا گذشته از حضور در مجلس درباره آن شهادت دهند، و بايد پيش بينى مى ‏شد كه اگر به نيت تخريب غدير درباره آن شهادت ندادند چه عكس ‏العملى انجام شود.


اكنون [[صاحب غدیر]] حكومت را در دست داشت و كار زدودنِ آثار سقيفه آغاز شده بود. احياى غدير نشانه ‏گيرى قلب سقيفه با تير فولادين ولايت بود، كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اولين اقدامات خود دست به كار آن شد.
اكنون صاحب غدیر حكومت را در دست داشت و كار زدودنِ آثار سقيفه آغاز شده بود. احياى غدير نشانه ‏گيرى قلب سقيفه با تير فولادين ولايت بود، كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اولين اقدامات خود دست به كار آن شد.


شيوه تبليغ غدير در آن شرايط، استفاده از شهرت و شيوع خبر آن بود كه طرفداران [[سقیفه]] هم به عنوان جذاب‏ترين خاطره زندگى آن را به ياد داشتند، حتى اگر جنگ بدر و اُحُد و خيبر را فراموش كرده بودند!
شيوه تبليغ غدير در آن شرايط، استفاده از شهرت و شيوع خبر آن بود كه طرفداران [[سقیفه]] هم به عنوان جذاب‏ترين خاطره زندگى آن را به ياد داشتند، حتى اگر جنگ بدر و اُحُد و خيبر را فراموش كرده بودند!
خط ۳۲۵: خط ۳۲۵:
آن حضرت طى يك دعوت عمومى مردم را به ميدان بزرگ كوفه فرا خواند، كه مقابل مسجد كوفه و ساختمان حكومتىِ دار الاماره قرار داشت. در آنجا منبرى نصب كردند و مردم جمع شدند و مجلسى بسيار عظيم و پر ابهت تشكيل شد.
آن حضرت طى يك دعوت عمومى مردم را به ميدان بزرگ كوفه فرا خواند، كه مقابل مسجد كوفه و ساختمان حكومتىِ دار الاماره قرار داشت. در آنجا منبرى نصب كردند و مردم جمع شدند و مجلسى بسيار عظيم و پر ابهت تشكيل شد.


استفاده از شهرت غدير براى نسلى كه ربع قرن از آن فاصله داشتند، فقط به اين طريق عملى مى‏شد كه حاضران۲۵ سال پيش در غدير در پيشگاه ملت بپا خيزند و آنچه به چشم خود ديده ‏اند بازگو كنند. اين بود كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بر فراز منبر قرار گرفت و اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله در رديف‏ هاى اول جلوى منبر نشستند. در اين حال كه مردم نمى دانستند حضرت از كجا آغاز خواهد كرد و هدف از اين اجتماع چيست، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود:
استفاده از شهرت غدير براى نسلى كه ربع قرن از آن فاصله داشتند، فقط به اين طريق عملى مى ‏شد كه حاضران۲۵ سال پيش در غدير در پيشگاه ملت بپا خيزند و آنچه به چشم خود ديده ‏اند بازگو كنند. اين بود كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بر فراز منبر قرار گرفت و اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله در رديف‏ هاى اول جلوى منبر نشستند. در اين حال كه مردم نمى دانستند حضرت از كجا آغاز خواهد كرد و هدف از اين اجتماع چيست، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود:


به خدا قسم مى‏ دهم باقيماندگان از كسانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله را ديده ‏اند، و در روز غدير خم در بازگشت از حجةالوداع از آن حضرت شنيده ‏اند كه درباره من -  در حالى كه دستان مرا بلند كرده بود -  فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ وَ اَحِبَّ مَن اَحَبَّهُ. قسم مى‏ دهم هر كس اين واقعه را حاضر بوده و به چشم خود ديده و به گوش خود شنيده، برخيزد و شهادت دهد.
به خدا قسم مى‏ دهم باقيماندگان از كسانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله را ديده ‏اند، و در روز غدير خم در بازگشت از حجةالوداع از آن حضرت شنيده ‏اند كه درباره من -  در حالى كه دستان مرا بلند كرده بود -  فرمود: {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ وَ اَحِبَّ مَن اَحَبَّهُ.}} قسم مى‏ دهم هر كس اين واقعه را حاضر بوده و به چشم خود ديده و به گوش خود شنيده، برخيزد و شهادت دهد.


پس از اين كلام حضرت، حساسيت مجلس هنگامى بيشتر شد كه عده زيادى -  كه حداقل سى نفر ذكر شده ‏اند -  برخاستند و واقعه و خطبه غدير را بازگو نمودند و شهادت خود را نسبت به آن اعلام كردند.
پس از اين كلام حضرت، حساسيت مجلس هنگامى بيشتر شد كه عده زيادى -  كه حداقل سى نفر ذكر شده ‏اند -  برخاستند و واقعه و خطبه غدير را بازگو نمودند و شهادت خود را نسبت به آن اعلام كردند.
خط ۳۳۷: خط ۳۳۷:
لذا حضرت نگذاشت تأثير منفى اين حركت منافقانه غدير را بشكند و فرمود: جلوى اين منبر چهار نفر از اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله هستند (كه از آنها انتظار شهادت دادن مى ‏رود) كه عبارتند از انس بن مالك و براء بن عازب و اشعث بن قيس و خالد بن يزيد!
لذا حضرت نگذاشت تأثير منفى اين حركت منافقانه غدير را بشكند و فرمود: جلوى اين منبر چهار نفر از اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله هستند (كه از آنها انتظار شهادت دادن مى ‏رود) كه عبارتند از انس بن مالك و براء بن عازب و اشعث بن قيس و خالد بن يزيد!


لذا فرمود: در جلوى اين منبر چهار نفر از اصحاب پيامبرصلى الله عليه وآله هستند (كه از آنها انتظار شهادت دادن مى‏ رود) كه عبارتند از انس بن مالك و براء بن عازب و اشعث بن قيس و خالد بن يزيد. سپس رو به آنان كرده فرمود: شما كه در غدير حاضر بوده ‏ايد، چرا برنمى خيزيد و شهادت نمى ‏دهيد؟ گفتند: سنِّ ما بالا رفته و فراموش كرده ‏ايم!!!
سپس رو به آنان كرده فرمود: شما كه در غدير حاضر بوده ‏ايد، چرا برنمى خيزيد و شهادت نمى ‏دهيد؟ گفتند: سنِّ ما بالا رفته و فراموش كرده ‏ايم!!!


در اينجا حضرت فرمود: اگر در اين بهانه ‏اى كه مى‏ آوريد دروغ مى‏ گوييد و عذر بى‏ جا تراشيده ‏ايد خدا شما را به بلايى مبتلا كند كه براى همه مردم آشكار و ثابت شود. سپس براى هر يك بلاى خاصى را ذكر كردند و مجلس پايان يافت:
در اينجا حضرت فرمود: اگر در اين بهانه ‏اى كه مى‏ آوريد دروغ مى‏ گوييد و عذر بى‏ جا تراشيده ‏ايد خدا شما را به بلايى مبتلا كند كه براى همه مردم آشكار و ثابت شود. سپس براى هر يك بلاى خاصى را ذكر كردند و مجلس پايان يافت:


حضرت رو به آنان كرده فرمود: اى انس، اگر از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده ‏اى كه فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، و امروز بر نمى‏ خيزى براى من به ولايت شهادت دهى، از دنيا نروى مگر آنكه به بَرَص (پيسى) مبتلا گردى كه نتوانى آن را پنهان كنى.
حضرت رو به آنان كرده فرمود: اى انس، اگر از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده ‏اى كه فرمود: {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ،}} و امروز بر نمى‏ خيزى براى من به ولايت شهادت دهى، از دنيا نروى مگر آنكه به بَرَص (پيسى) مبتلا گردى كه نتوانى آن را پنهان كنى.


و تو اى اشعث، اگر از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدى كه مى‏ فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ، و امروز براى من به ولايت شهادت نمى‏ دهى، از دنيا نروى مگر آنكه خداوند چشمانت را كور كند.
و تو اى اشعث، اگر از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيدى كه مى‏ فرمود: {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ،}} و امروز براى من به ولايت شهادت نمى‏ دهى، از دنيا نروى مگر آنكه خداوند چشمانت را كور كند.


و اما تو اى خالد بن يزيد، اگر از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده ‏اى كه مى‏ فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ و امروز به ولايت براى من شهادت نمى ‏دهى، خدا تو را به [[مرگ جاهلیت]] بميراند.
و اما تو اى خالد بن يزيد، اگر از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده ‏اى كه مى‏ فرمود: {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ}}و امروز به ولايت براى من شهادت نمى ‏دهى، خدا تو را به مرگ جاهلیت بميراند.


و اما تو اى براء بن عازب، اگر از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده ‏اى كه مى ‏فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ، و امروز به ولايت من شهادت نمى‏ دهى، خدا تو را در همانجايى كه از آن هجرت كرده ‏اى (يعنى يمن) بميراند.
و اما تو اى براء بن عازب، اگر از پيامبرصلى الله عليه وآله شنيده ‏اى كه مى ‏فرمود: {{متن عربی|مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ،}} و امروز به ولايت من شهادت نمى‏ دهى، خدا تو را در همانجايى كه از آن هجرت كرده ‏اى (يعنى يمن) بميراند.


حضرت هر يك از آنان را -  به دليل اينكه دانسته كتمان مى‏ كنند -  نفرين كرد، اما اين چهار نفر بر عناد خود ادامه دادند و براى شهادت برنخاستند. خدا هم هر يك را به نفرين اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مبتلا كرد.
حضرت هر يك از آنان را - به دليل اينكه دانسته كتمان مى‏ كنند - نفرين كرد، اما اين چهار نفر بر عناد خود ادامه دادند و براى شهادت برنخاستند. خدا هم هر يك را به نفرين اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مبتلا كرد.


چهار نفر ديگر هم بودند كه براى شهادت برنخاستند و حضرت هر يك از آنان را نيز نفرينى كرد كه مبتلا شدند: زيد بن ارقم<ref>جالب است كه زيد بن ارقم در زمان عثمان به درخواست اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله و در حضور مردم درباره غدير شهادت داد، گذشته از اينكه متن كامل خطبه غدير را هم نقل كرده است؛ ولى در چنين مجلسى كه در سايه امنيت صاحب غدير به راحتى مى ‏توانست شهادت دهد، از شهادت درباره آن سرباز زد! به دو مورد مذكور در بخش اول كتاب «تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام» مراجعه شود.</ref>، جرير بن عبداللَّه بجلى، يزيد بن وديعه، عبدالرحمن بن مدلج؛ و بدين صورت بر همه ثابت شد كه شهرت و معروفيت غدير مسئله ‏اى انكار ناپذير است.
چهار نفر ديگر هم بودند كه براى شهادت برنخاستند و حضرت هر يك از آنان را نيز نفرينى كرد كه مبتلا شدند: زيد بن ارقم<ref>جالب است كه زيد بن ارقم در زمان عثمان به درخواست اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله و در حضور مردم درباره غدير شهادت داد، گذشته از اينكه متن كامل خطبه غدير را هم نقل كرده است؛ ولى در چنين مجلسى كه در سايه امنيت صاحب غدير به راحتى مى ‏توانست شهادت دهد، از شهادت درباره آن سرباز زد! به دو مورد مذكور در بخش اول كتاب «تبليغ غدير در سيره معصومين‏ عليهم السلام» مراجعه شود.</ref>، جرير بن عبداللَّه بجلى، يزيد بن وديعه، عبدالرحمن بن مدلج؛ و بدين صورت بر همه ثابت شد كه شهرت و معروفيت غدير مسئله ‏اى انكار ناپذير است.


خلاصه اينكه همه هشت نفر به بلاهايى كه حضرت فرموده بود گرفتار شدند و بين مردم به نفرين شده اميرالمؤمنين ‏عليه السلام معروف گرديدند. اين بلاى الهى بر منكرين غدير به معناى اتمام حجت الهى و اثبات پشتوانه خدايى براى غدير بود و نتيجه ‏اى كه از آن گرفته شد اين بود كه اگر شاهدان غدير با بهانه دروغين براى شهادت به پا نمى خيزند ولى اين خداوند است كه با رسوا كردن آنان، براى غدير شهادت مى ‏دهد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۹۹. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۴۹۰ ۸۹. الغدير: ج ۱ ص ۹۳. مسند احمد: ج ۱ ص ۸۴ . شرح نهج ‏البلاغه: ج ۱ ص ۳۶۱ و ج ۴ ص ۴۸۸. تاريخ ابن عساكر: ج ۳ ص ۵۰ .</ref>
خلاصه اينكه همه هشت نفر به بلاهايى كه حضرت فرموده بود گرفتار شدند و بين مردم به نفرين شده اميرالمؤمنين ‏عليه السلام معروف گرديدند. اين بلاى الهى بر منكرين غدير به معناى اتمام حجت الهى و اثبات پشتوانه خدايى براى غدير بود و نتيجه ‏اى كه از آن گرفته شد اين بود كه اگر شاهدان غدير با بهانه دروغين براى شهادت به پا نمى خيزند ولى اين خداوند است كه با رسوا كردن آنان، براى غدير شهادت مى ‏دهد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۹۹؛ عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۴۹۰ ۸۹؛ الغدير: ج ۱ ص ۹۳؛ مسند احمد: ج ۱ ص ۸۴؛ شرح نهج ‏البلاغه: ج ۱ ص ۳۶۱ و ج ۴ ص ۴۸۸؛ تاريخ ابن عساكر: ج ۳ ص ۵۰ .</ref>


اين نفرين براى [[احیای غدیر]] و اثبات دروغ آنان در عذر بى‏ جايشان، از لسان كسى انجام شد كه مستجاب الدعوه بود و همه به اين مطلب اعتراف داشتند؛ و هر هشت نفر به نفرين اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مبتلا شدند.
اين نفرين براى احیای غدیر و اثبات دروغ آنان در عذر بى‏ جايشان، از لسان كسى انجام شد كه مستجاب الدعوه بود و همه به اين مطلب اعتراف داشتند؛ و هر هشت نفر به نفرين اميرالمؤمنين‏ عليه السلام مبتلا شدند.


اين بود بزرگ‏ترين و مهم‏ترين مجلس تاريخ بعد از واقعه غدير، كه در شهر صاحب غدير با شكوه و حساسيت تمام برگزار شد؛ و آميخته‏ اى از معجزه و اتمام حجت و ابلاغ را در زمينه غدير با حضور اميرِ غدير به انجام رساند.
اين بود بزرگ‏ترين و مهم‏ترين مجلس تاريخ بعد از واقعه غدير، كه در شهر صاحب غدير با شكوه و حساسيت تمام برگزار شد؛ و آميخته‏ اى از معجزه و اتمام حجت و ابلاغ را در زمينه غدير با حضور اميرِ غدير به انجام رساند.
خط ۳۶۴: خط ۳۶۴:
در اين جنگ پس از چند نامه و پيام كه بين اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و معاويه رد و بدل شد، آن حضرت در ميان لشكر خود در جمع مهاجرين و انصار و با حضور فرستادگان معاويه بر فراز منبر قرار گرفت و مناقب خود را برشمرد، و در هر كدام مردم را قسم داد و آنان اقرار كردند. از جمله غدير را مطرح كرد و فرمود:
در اين جنگ پس از چند نامه و پيام كه بين اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و معاويه رد و بدل شد، آن حضرت در ميان لشكر خود در جمع مهاجرين و انصار و با حضور فرستادگان معاويه بر فراز منبر قرار گرفت و مناقب خود را برشمرد، و در هر كدام مردم را قسم داد و آنان اقرار كردند. از جمله غدير را مطرح كرد و فرمود:


شما را به خدا قسم مى ‏دهم درباره قول خداوند: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا اَطيعوا اللَّهَ وَ ...» و آيه «اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ...» ... كه خداوند به پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد به مردم بفهاند كه اين آيات درباره چه كسانى نازل شده و ولايت را براى آنان تفسير كند ... .
شما را به خدا قسم مى ‏دهم درباره قول خداوند: {{متن قرآن|يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا اَطيعوا اللَّهَ وَ ...}} و آيه {{متن قرآن|اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ...}} ... كه خداوند به پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد به مردم بفهاند كه اين آيات درباره چه كسانى نازل شده و ولايت را براى آنان تفسير كند ... .


آن حضرت هم مرا در غدير خم منصوب كرد ... ، و فرمود: اى مردم، خداوند صاحب اختيار من، و من صاحب اختيار مؤمنين هستم و اختيارم بر مؤمنين از خودشان بيشتر است. اَلا فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ: اَلا كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام على صاحب اختيار اوست ... .
آن حضرت هم مرا در غدير خم منصوب كرد ... ، و فرمود: اى مردم، خداوند صاحب اختيار من، و من صاحب اختيار مؤمنين هستم و اختيارم بر مؤمنين از خودشان بيشتر است. {{متن عربی|اَلا فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ}}: اَلا كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام على صاحب اختيار اوست ... .


پس از اين سخنانِ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، دوازده نفر از كسانى كه از شركت كنندگان در جنگ بدر بودند و در صفين همراه حضرت حضور داشتند برخاستند و به گفتار حضرت شهادت دادند. سپس هفتاد نفر ديگر از صحابه پيامبرصلى الله عليه وآله برخاستند و شهادت دادند. بعد از آن چهار نفر از اهل بدر برخاستند و تفصيل ماجرا و آنچه در غدير ديده بودند بازگو كردند.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۵.</ref>
پس از اين سخنانِ اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، دوازده نفر از كسانى كه از شركت كنندگان در جنگ بدر بودند و در صفين همراه حضرت حضور داشتند برخاستند و به گفتار حضرت شهادت دادند. سپس هفتاد نفر ديگر از صحابه پيامبرصلى الله عليه وآله برخاستند و شهادت دادند. بعد از آن چهار نفر از اهل بدر برخاستند و تفصيل ماجرا و آنچه در غدير ديده بودند بازگو كردند.<ref>كتاب سليم: حديث ۲۵.</ref>
۴٬۰۶۴

ویرایش