۴٬۰۶۴
ویرایش
(←پانویس) |
(←پانویس) |
||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
==== تحليل اعتقادى دوم ==== | ==== تحليل اعتقادى دوم ==== | ||
جا دارد در اينجا دو منشأ اصيل طيب و خبيث بودن را در سايه كلام معصومين عليهم السلام با ظرافت بيشترى مطرح كنيم: | جا دارد در اينجا دو منشأ اصيل طيب و خبيث بودن را در سايه كلام معصومين عليهم السلام با ظرافت بيشترى مطرح كنيم: {{متن قرآن|أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ}}در عالم ذرّ، طيب ولادت و شرك شيطان در انعقاد نطفه، كه شامل شش بحث خواهد بود. | ||
==== بحث اول: ولايت در عالم ذرّ و روز الَسْت ==== | ==== بحث اول: ولايت در عالم ذرّ و روز الَسْت ==== | ||
به تصريح قرآن خداوند از همه بنى آدم پيمان گرفته است، كه از آن روز ميثاق به | به تصريح قرآن خداوند از همه بنى آدم پيمان گرفته است، كه از آن روز ميثاق به «عالم ذر» و «روز الست» تعبير مى كنيم: {{متن قرآن|وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ...}}.<ref>اعراف / ۱۷۲.</ref> | ||
نگاهى به جزئيات اين ميثاق پرده از اصالت ها و ذاتيات خميره انسان ها بر مى دارد كه طيب و خبيث نتيجه آن است. | نگاهى به جزئيات اين ميثاق پرده از اصالت ها و ذاتيات خميره انسان ها بر مى دارد كه طيب و خبيث نتيجه آن است. | ||
از آنجا كه ولايت امامان عليهم السلام به معناى صاحب اختيارى مطلق ايشان بر مردم است و اين ولايت همانند ولايت | از آنجا كه ولايت امامان عليهم السلام به معناى صاحب اختيارى مطلق ايشان بر مردم است و اين ولايت همانند ولايت پیامبر صلی الله علیه و آله است و در غدير ولايت به همين مطابقت مطرح شده، در نهايت ولايت پيامبر و ائمه عليهم السلام در سايه ولايت و صاحب اختيارى خداوند بر خلقش به يک معناى واحد باز مى گردد كه اطاعت مطلق از امر و نهى اوست. | ||
لذا سر باز زدن از دستور [[معصومین علیهم السلام|امامان معصوم علیهم السلام]] فرقى با سرپيچى از اوامر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ندارد و اطاعت نكردن از مقام [[رسالت|نبوّت]] و [[امامت]] هيچ فرقى با سرپيچى از فرمان الهى ندارد. | لذا سر باز زدن از دستور [[معصومین علیهم السلام|امامان معصوم علیهم السلام]] فرقى با سرپيچى از اوامر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ندارد و اطاعت نكردن از مقام [[رسالت|نبوّت]] و [[امامت]] هيچ فرقى با سرپيچى از فرمان الهى ندارد. | ||
بنابراين منكرين ولايت دوازده امام عليهم السلام منكر ولايت پيامبر صلى الله عليه و آله و در مرتبه بالاتر منكر ولايت و صاحب اختيارى خداوند هستند. اين انكار در آغاز خلقت در سايه امتحانى بزرگ بروز كرده و | بنابراين منكرين ولايت دوازده امام عليهم السلام منكر ولايت پيامبر صلى الله عليه و آله و در مرتبه بالاتر منكر ولايت و صاحب اختيارى خداوند هستند. اين انكار در آغاز خلقت در سايه امتحانى بزرگ بروز كرده و امام صادق علیه السلام در حديثى ماجراى آن را مفصلاً فرموده كه ملخص آن چنين است: | ||
خداوند در آغاز خلقت (عالم ذر) مردم را امتحان نمود و اصحاب يمين و شِمال (راست و چپ) را معرفى كرد. | خداوند در آغاز خلقت (عالم ذر) مردم را امتحان نمود و اصحاب يمين و شِمال (راست و چپ) را معرفى كرد. | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
آنگاه به اصحاب يمين دستور داد داخل آتش شوند. همگى هجوم آوردند و داخل آن شدند و خدا آتش را بر ايشان سرد و سلامت قرار داد. | آنگاه به اصحاب يمين دستور داد داخل آتش شوند. همگى هجوم آوردند و داخل آن شدند و خدا آتش را بر ايشان سرد و سلامت قرار داد. | ||
آنگاه از همه پرسيد: | آنگاه از همه پرسيد: {{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ}}، آيا من پروردگار شما نيستم؟ اصحاب يمين با اختيار و ميل خويش گفتند: آرى، و اصحاب شِمال با كراهت گفتند: آرى، ولى خداوند [[میثاق الهی|پیمان]] همه را گرفت.<ref>بحار الانوار: ج ۵ ص ۲۴۵ و ج ۹۹ ص ۲۱۸.</ref> | ||
بنابراين، مى بينيم كه در آن روز هم از پذيرفتن ولايت و صاحب اختيارى خداوند و اطاعت مطلق از فرامين پروردگار برتافتند و سرباز زدند. با به خاطر سپردن كيفيت «بَلى» گفتن اصحاب يمين و شِمال، به استقبال حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله مى رويم كه جزئيات ديگرى از اين ماجرا را بيان مى كند، آنجا كه به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: | بنابراين، مى بينيم كه در آن روز هم از پذيرفتن ولايت و صاحب اختيارى خداوند و اطاعت مطلق از فرامين پروردگار برتافتند و سرباز زدند. با به خاطر سپردن كيفيت «بَلى» گفتن اصحاب يمين و شِمال، به استقبال حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله مى رويم كه جزئيات ديگرى از اين ماجرا را بيان مى كند، آنجا كه به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: | ||
انْتَ الَّذِى احْتَجَّ اللَّه بِهِ فِى ابْتِداءِ الْخَلْقِ حَيْثُ اقامَهُمْ فَقالَ: الَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ مُحَمَّدٌ رَسُولى؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ عَلِىٌّ اميرُالْمُؤْمِنينَ؟ فَقالَ الْخَلْقُ جَميعاً: لا! اسْتِكْباراً وَ عُتُوّاً عَنْ وِلايَتِكَ الاّ نَفَرٌ قَليلٌ، وَ هُمْ اقَلُّ الْقَليلِ، وَ هُمْ اصْحابُ الْيَمينِ: | {{متن عربی|انْتَ الَّذِى احْتَجَّ اللَّه بِهِ فِى ابْتِداءِ الْخَلْقِ حَيْثُ اقامَهُمْ فَقالَ}}: {{متن قرآن|الَسْتُ بِرَبِّكُمْ؟}} {{متن عربی|فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ مُحَمَّدٌ رَسُولى؟ فَقالُوا جَميعاً: بَلى فَقالَ: وَ عَلِىٌّ اميرُالْمُؤْمِنينَ؟ فَقالَ الْخَلْقُ جَميعاً: لا! اسْتِكْباراً وَ عُتُوّاً عَنْ وِلايَتِكَ الاّ نَفَرٌ قَليلٌ، وَ هُمْ اقَلُّ الْقَليلِ، وَ هُمْ اصْحابُ الْيَمينِ}}: | ||
تو آن كسى هستى كه خداوند در ابتداى خلقت به وسيله او بر مردم اتمام حجت كرد، آنگاه ايشان را در پيشگاه خويش قرار داد و فرمود: آيا پروردگار شما نيستم؟ همگى گفتند: بلى. فرمود: آيا محمد پيامبر من نيست؟ همگى گفتند: بلى. فرمود: آيا على اميرالمؤمنين نيست؟ همگى گفتند: نه! از روى تكبر و سرپيچى از ولايت تو، مگر عده كمى كه بسيار كم بودند و آنان اصحاب يمين اند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۷۲ ، ۲۸۵ ، | تو آن كسى هستى كه خداوند در ابتداى خلقت به وسيله او بر مردم اتمام حجت كرد، آنگاه ايشان را در پيشگاه خويش قرار داد و فرمود: آيا پروردگار شما نيستم؟ همگى گفتند: بلى. فرمود: آيا محمد پيامبر من نيست؟ همگى گفتند: بلى. فرمود: آيا على اميرالمؤمنين نيست؟ همگى گفتند: نه! از روى تكبر و سرپيچى از ولايت تو، مگر عده كمى كه بسيار كم بودند و آنان اصحاب يمين اند.<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۷۲ ، ۲۸۵ ، ۲۹۴؛ اليقين: ص ۲۱۳ ،۲۸۲.</ref> | ||
در اين جلوه از عالم ذرّ | در اين جلوه از عالم ذرّ مى بينيم همانان كه در حديث اول از اجابت فرمان پروردگار سر باز زدند، اينک كه همان گوينده {{متن قرآن|أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ}}از آنان سه اقرار مى خواهد: توحيد و نبوت و امامت، در مورد سوم در مقابل او قد علم مى كنند و پاسخ منفى مى دهند، و عجيب اينكه عده شان هم بسيار بلكه [[اکثریت]] است! | ||
همان گونه كه در اين جهان جلوه كرده و بلى گويان به على بن ابى طالب عليه السلام هميشه در اقليت بوده اند، و منكرين [[جانشین|خلافت]] بلا فصل او و يازده امام عليهم السلام با نشان [[توحید]] و [[رسالت|نبوت]] از پذيرفتن مقام آنان سرباز زده اند. آثار عالم ذرّ در دنيا ظهور مى يابد و صاحب ولايت آن را تشخيص مى دهد چنانكه | همان گونه كه در اين جهان جلوه كرده و بلى گويان به على بن ابى طالب عليه السلام هميشه در اقليت بوده اند، و منكرين [[جانشین|خلافت]] بلا فصل او و يازده امام عليهم السلام با نشان [[توحید]] و [[رسالت|نبوت]] از پذيرفتن مقام آنان سرباز زده اند. آثار عالم ذرّ در دنيا ظهور مى يابد و صاحب ولايت آن را تشخيص مى دهد چنانكه ابلیس روزى با امیرالمؤمنین علیه السلام رو به رو شد و اين نكته را درباره روز ميثاق براى حضرت بازگو كرد و گفت: | ||
آنگاه كه خداوند آدم را خلق كرد و نسل او را مانند ذراتى از صلبش بيرون آورد و از آنان پيمان گرفت: | آنگاه كه خداوند آدم را خلق كرد و نسل او را مانند ذراتى از صلبش بيرون آورد و از آنان پيمان گرفت: {{متن قرآن|أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ ؟}}گفتند: آرى. | ||
خداوند آنان را بر خودشان شاهد گرفت و ميثاق محمد و تو را - يا على - گرفت و همه را به تو شناساند و روح همه را به تو معرفى كرد. | خداوند آنان را بر خودشان شاهد گرفت و ميثاق محمد و تو را - يا على - گرفت و همه را به تو شناساند و روح همه را به تو معرفى كرد. | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: خداوند از شيعيان ما پيمان گرفت همان گونه كه از بنى آدم پيمان گرفت، آنجا كه مى فرمايد: | امام صادق عليه السلام مى فرمايد: خداوند از شيعيان ما پيمان گرفت همان گونه كه از بنى آدم پيمان گرفت، آنجا كه مى فرمايد: | ||
{{متن قرآن|وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى}} | |||
پس هر كس به ميثاق خود وفا كند خداوند نيز با بهشت به او وفا مى كند، و هر كس ما را مبغوض بدارد و حق ما را ادا نكند در آتش هميشگى و دائمى خواهد بود.<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۹۰ ح ۲۴.</ref> | پس هر كس به ميثاق خود وفا كند خداوند نيز با بهشت به او وفا مى كند، و هر كس ما را مبغوض بدارد و حق ما را ادا نكند در آتش هميشگى و دائمى خواهد بود.<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۱۹۰ ح ۲۴.</ref> | ||
خط ۱۴۹: | خط ۱۴۹: | ||
ارتباط مستقيم اين مسئله با پذيرفتن ولايت اهل بيت عليهم السلام از مسلمات است و احاديث بسيارى درباره آن وارد شده و عملاً نيز به اثبات رسيده است. | ارتباط مستقيم اين مسئله با پذيرفتن ولايت اهل بيت عليهم السلام از مسلمات است و احاديث بسيارى درباره آن وارد شده و عملاً نيز به اثبات رسيده است. | ||
در احاديثى | در احاديثى {{متن عربی|طيب الولادة}} آغاز نعمت ها شمرده شده كه بايد به خاطر آن شكر خاصى از درگاه ايزدى نمود. | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: مَنْ احَبَّنا اهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَحْمِدِ اللَّه عَلى اوَّلِ النِّعَمِ. قيلَ: وَ ما اوَّلُ النِّعَمِ؟ قالَ: طيبُ الْوِلادَةِ؛ لايُحِبُّنا الاّ مَنْ طابَتْ وِلادَتُهُ: | پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: {{متن عربی|مَنْ احَبَّنا اهْلَ الْبَيْتِ فَلْيَحْمِدِ اللَّه عَلى اوَّلِ النِّعَمِ. قيلَ: وَ ما اوَّلُ النِّعَمِ؟ قالَ: طيبُ الْوِلادَةِ؛ لايُحِبُّنا الاّ مَنْ طابَتْ وِلادَتُهُ}}: | ||
هر كس ما اهل بيت را دوست دارد خدا را بر اولينِ نعمت ها سپاس گويد. پرسيدند: اولين نعمت ها چيست؟ فرمود: پاكىِ ولادت. سپس فرمود: ما را دوست نمى دارد مگر كسى كه ولادتش پاک باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۵ ح ۳، ص ۱۵۰ ح ۱۸، ص ۱۵۲ ح ۲۳.</ref> | هر كس ما اهل بيت را دوست دارد خدا را بر اولينِ نعمت ها سپاس گويد. پرسيدند: اولين نعمت ها چيست؟ فرمود: پاكىِ ولادت. سپس فرمود: ما را دوست نمى دارد مگر كسى كه ولادتش پاک باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۵ ح ۳، ص ۱۵۰ ح ۱۸، ص ۱۵۲ ح ۲۳.</ref> | ||
شكى نيست كه منظور از | شكى نيست كه منظور از {{متن عربی|طيب الولادة}} و «پاكى ولادت» حلال زادگى است كه نقطه مقابل آن حرام زادگى و از زنا متولد شدن و يا در ايام حيض باردار شدن مادر است. | ||
چنانكه اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: لا يُحِبُّنا وَلَدُ زِنا اوْ مَنْ حَمَلَتْ بِهِ امُّهُ فى حَيْضِها: دوست نمى دارد ما را ولدالزنا يا كسى كه مادرش در ايام حيض به او حامله شده باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۸ ح ۱۱.</ref> | چنانكه اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: {{متن عربی|لا يُحِبُّنا وَلَدُ زِنا اوْ مَنْ حَمَلَتْ بِهِ امُّهُ فى حَيْضِها}}: دوست نمى دارد ما را ولدالزنا يا كسى كه مادرش در ايام حيض به او حامله شده باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۸ ح ۱۱.</ref> | ||
در احاديث بعدى اين مطلب بيشتر روشن خواهد شد. | در احاديث بعدى اين مطلب بيشتر روشن خواهد شد. | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
سپس فرمود: منظورم طيب الولادة و پاكى در تولد است پيداست كه حلال زادگى به معناى ازدواج صحيح پدر و مادر و خيانت نكردن مادر به پدر است كه در تمام ملل جهان معتبر است و از نظر اسلام هم ازدواج هر قومى محترم است، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: | سپس فرمود: منظورم طيب الولادة و پاكى در تولد است پيداست كه حلال زادگى به معناى ازدواج صحيح پدر و مادر و خيانت نكردن مادر به پدر است كه در تمام ملل جهان معتبر است و از نظر اسلام هم ازدواج هر قومى محترم است، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: | ||
انَّ لِكُلِّ قَوْمٍ نِكاحاً <ref>وسائل الشيعة: ج ۱۷ ص ۲۹۹.</ref>، يعنى: هر قومى نكاحى معتبر دارند، و | {{متن عربی|انَّ لِكُلِّ قَوْمٍ نِكاحاً}} <ref>وسائل الشيعة: ج ۱۷ ص ۲۹۹.</ref>، يعنى: هر قومى نكاحى معتبر دارند، و امام صادق علیه السلام فرمود: {{متن عربی|نِكاحُ اهْلِ الشِّرْكِ جائِزٌ}} يعنى: ازدواج [[مشرکین]] از نظر [[اسلام]] معتبر است.<ref>وسائل الشيعة: ج ۱۵ ص ۸۰ .</ref> | ||
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: مَنْ وَجَدَ بَرْدَ حُبِّنا عَلى قَلْبِهِ فَلْيُكْثِرِ الدُّعاءَ لامِّهِ فَانَّها لَمْ تَخُنْ | امام صادق عليه السلام مى فرمايد: {{متن عربی|مَنْ وَجَدَ بَرْدَ حُبِّنا عَلى قَلْبِهِ فَلْيُكْثِرِ الدُّعاءَ لامِّهِ فَانَّها لَمْ تَخُنْ اباهُ}} يعنى: | ||
هر كس خُنكى و لذت محبت ما را بر قلب خويش احساس كرد براى مادرش بسيار دعا كند، چرا كه اين علامت آن است كه مادرش به پدرش خيانت نكرده است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۶ ح ۶ .</ref> | هر كس خُنكى و لذت محبت ما را بر قلب خويش احساس كرد براى مادرش بسيار دعا كند، چرا كه اين علامت آن است كه مادرش به پدرش خيانت نكرده است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۶ ح ۶ .</ref> | ||
آن قدر اين مسئله بنيادى است كه در حديث ديگر مى فرمايد: انَّ افْضَلَ فَضائِلِ شيعَتِنا انَّ الْعَواهِرَ لَمْ يَلِدْنَهُمْ فى جاهِلِيَّةٍ وَ لا اسْلامٍ، يعنى: بالاترين فضيلت شيعيان ما اين است كه زناكاران آنان را به دنيا نياورده اند، چه در [[جاهلیت]] و چه در اسلام.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۹.</ref> | آن قدر اين مسئله بنيادى است كه در حديث ديگر مى فرمايد: {{متن عربی|انَّ افْضَلَ فَضائِلِ شيعَتِنا انَّ الْعَواهِرَ لَمْ يَلِدْنَهُمْ فى جاهِلِيَّةٍ وَ لا اسْلامٍ،}} يعنى: بالاترين فضيلت شيعيان ما اين است كه زناكاران آنان را به دنيا نياورده اند، چه در [[جاهلیت]] و چه در اسلام.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۹.</ref> | ||
شايد منظور از جاهليت كه در برابر [[اسلام]] ذكر شده، فقط زمان جاهليت عصر بعثت نباشد، بلكه قبل از مسلمان شدن شخص يا والدينش در هر زمانى منظور باشد كه در آن دوران نيز از نسل پاک و پدر و مادرى با ازدواج صحيح در قوم و ملت و دين خود به دنيا آمده اند. | شايد منظور از جاهليت كه در برابر [[اسلام]] ذكر شده، فقط زمان جاهليت عصر بعثت نباشد، بلكه قبل از مسلمان شدن شخص يا والدينش در هر زمانى منظور باشد كه در آن دوران نيز از نسل پاک و پدر و مادرى با ازدواج صحيح در قوم و ملت و دين خود به دنيا آمده اند. | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۴: | ||
==== بحث سوم: ارتباط ولايت با خبث ولادت ==== | ==== بحث سوم: ارتباط ولايت با خبث ولادت ==== | ||
در مقابل | در مقابل {{متن عربی|طيب الولادة}} و آثار آن كه ذكر شد {{متن عربی|خبث الولادة}} قرار دارد كه از منشأهاى اصلى خباثت است، و در احاديث به عنوان يك ضابطه مسلَّم بدان تصريح شده است. | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: تو را دوست نمى دارد مگر كسى كه ولادتش پاک است و تو را دشمن نمى دارد مگر كسى كه ولادتش خبيث و ناپاک است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۵ ،۱۴۶ و ج ۳۶ ص ۲۴۶ و ج ۳۸ ص ۱۰۰.</ref> | پيامبر صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: تو را دوست نمى دارد مگر كسى كه ولادتش پاک است و تو را دشمن نمى دارد مگر كسى كه ولادتش خبيث و ناپاک است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۵ ،۱۴۶ و ج ۳۶ ص ۲۴۶ و ج ۳۸ ص ۱۰۰.</ref> | ||
خط ۱۹۰: | خط ۱۹۰: | ||
صريح تر از اين فرمود: هر كس عترت مرا دوست نداشته باشد يكى از اين سه است: يا منافق است، يا زنازاده است، و يا كسى است كه مادرش در غير طهارت از حيض به او حامله شده است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۷ ح ۸ .</ref> | صريح تر از اين فرمود: هر كس عترت مرا دوست نداشته باشد يكى از اين سه است: يا منافق است، يا زنازاده است، و يا كسى است كه مادرش در غير طهارت از حيض به او حامله شده است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۷ ح ۸ .</ref> | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام كلمه | اميرالمؤمنين عليه السلام كلمه {{متن عربی|وَلَد حَلال}} را به صراحت در حديثى چنين فرمود: دروغ مى گويد كسى كه گمان مى كند از حلال به دنيا آمده در حالى كه مرا و امامان از فرزندان مرا مبغوض مى دارد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۵.</ref> | ||
==== بحث چهارم: ارتباط ولايت با شرک شيطان ==== | ==== بحث چهارم: ارتباط ولايت با شرک شيطان ==== | ||
شركت | شركت شیطان در عمل انسان كه به شريک بودن او در آن عمل باز مى گردد از عوامل قطعى در خباثت است و در پذيرش ولايت اهل بيت عليهم السلام اثر يقينى دارد. | ||
خداوند در قرآن به صراحت مى فرمايد: | خداوند در قرآن به صراحت مى فرمايد: {{متن قرآن|وَ شارِكْهُمْ فِى الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ}}<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۵.</ref>، و بايد ديد آثار اين شرک شيطان در كجا ظاهر مى شود. | ||
براى حذر از شركت شيطان از لسان خود او شنيدن بياد ماندنى تر است، چرا كه او خوب از كار خود و تأثير آن آگاه است و سماجتى عجيب بر آن دارد. | براى حذر از شركت شيطان از لسان خود او شنيدن بياد ماندنى تر است، چرا كه او خوب از كار خود و تأثير آن آگاه است و سماجتى عجيب بر آن دارد. | ||
خط ۲۰۳: | خط ۲۰۳: | ||
و روزى ديگر به آن حضرت گفت: اى پسر ابی طالب، كسى نيست كه تو را مبغوض بدارد مگر اينكه با پدرش در رحم مادرش و در فرزند و مالش شريک بوده ام. | و روزى ديگر به آن حضرت گفت: اى پسر ابی طالب، كسى نيست كه تو را مبغوض بدارد مگر اينكه با پدرش در رحم مادرش و در فرزند و مالش شريک بوده ام. | ||
كتاب خدا را خوانده اى كه مى فرمايد: | كتاب خدا را خوانده اى كه مى فرمايد:{{متن قرآن|وَ شارِكْهُمْ فِى الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ ...}}<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۷۸ ح ۲۱.</ref> | ||
از مسايل پيچيده خلقت كيفيت شركت شيطان در انعقاد نطفه است كه نتيجهاش خبث ولادت مى شود. در اين باره دو حديث در دو جهت مى آوريم: | از مسايل پيچيده خلقت كيفيت شركت شيطان در انعقاد نطفه است كه نتيجهاش خبث ولادت مى شود. در اين باره دو حديث در دو جهت مى آوريم: | ||
امام باقر علیه السلام درباره زنا مى فرمايد: وقتى مردى زنا می كند شيطان هم شركت مى كند و هر دو با هم عمل را انجام مى دهند در حالى كه يک نطفه است و فرزند از آن به وجود مى آيد و شركت شيطان مى شود.<ref>وسائل الشيعة: ج ۲۰ ص ۳۱۲.</ref> | |||
امام صادق علیه السلام درباره موارد غير زنا نيز از حضور شيطان بر حذر مى دارد و مى فرمايد: هر گاه مردى به همسرش نزديک شود و براى عمل زناشويى كنار او قرار گيرد شيطان در آنجا حاضر مى شود. | |||
اگر نام خدا را بر زبان آورد شيطان از او دور مى شود، ولى اگر بدون ذكر نام خدا كار را انجام دهد شيطان شركت مى كند، و عمل زناشويى از هر دو با هم واقع مى شود در حالى كه نطفه يكى است. | اگر نام خدا را بر زبان آورد شيطان از او دور مى شود، ولى اگر بدون ذكر نام خدا كار را انجام دهد شيطان شركت مى كند، و عمل زناشويى از هر دو با هم واقع مى شود در حالى كه نطفه يكى است. | ||
خط ۲۱۷: | خط ۲۱۷: | ||
نمونه ديگرى كه شركت شيطان در اموال و اولاد را با هم ترسيم مى كند و ثمره شوم آن را گوشزد مى نمايد، كلام اميرالمؤمنين عليه السلام است كه مى فرمايد: | نمونه ديگرى كه شركت شيطان در اموال و اولاد را با هم ترسيم مى كند و ثمره شوم آن را گوشزد مى نمايد، كلام اميرالمؤمنين عليه السلام است كه مى فرمايد: | ||
[[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و | [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمرحق ما را غصب كردند و با آن كنيزانى خريدند و زنها را به ازدواج در آوردند. بدانيد كه ما شيعيان مان را از جهت حقوق مان حلال قرار داديم تا ولادتشان طيب باشد. يعنى اموال اهل بيت عليهم السلام كه غصب شده و قيمت كنيزان و مهريه زنان قرار داده شده اين ازدواج را مشوّه ساخته و ولادت آنان را از اين جهت هم ناپاک ساخته است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۷ ح ۷.</ref> | ||
==== بحث پنجم: آثار طهارت مولد در قيامت ==== | ==== بحث پنجم: آثار طهارت مولد در قيامت ==== | ||
منظور از طهارت مولد نتيجه نهايى آن در روز جزاست و اين طهارت با طهارت [[بهشت]] پيوند خورده و آن روز همه حلال زادگان علنى و شناخته مىشوند. | منظور از طهارت مولد نتيجه نهايى آن در روز جزاست و اين طهارت با طهارت [[بهشت]] پيوند خورده و آن روز همه حلال زادگان علنى و شناخته مىشوند. | ||
پیامبر صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: روز قیامت مردم با نام مادرانشان خوانده مى شوند مگر شيعيان تو كه با نام پدرانشان خوانده مى شوند، و اين به خاطر پاک بودن ولادتشان و حلال زاده بودنشان است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۵۰ ح ۱۷، ص ۱۵۵ ح ۲۸.</ref> | |||
يعنى نسب صحيح باعث مى شود كه روز قيامت بگويند: «فلانى پسرِ فلان مَرد»، ولى وقتى نسب صحيح نباشد و پدر معروف در دنيا پدرِ واقعىِ او نباشد - يا از جهت باطل بودن ازدواج او يا زناكار بودن و فرزند ديگران را به شوهر ملحق نمودن - در اين صورت پدرى ندارد تا او را با نام پدر بخوانند، و راهى نيست جز آنكه بگويند: «فلانى فرزندِ فلان زن» كه از او به دنيا آمده است. | يعنى نسب صحيح باعث مى شود كه روز قيامت بگويند: «فلانى پسرِ فلان مَرد»، ولى وقتى نسب صحيح نباشد و پدر معروف در دنيا پدرِ واقعىِ او نباشد - يا از جهت باطل بودن ازدواج او يا زناكار بودن و فرزند ديگران را به شوهر ملحق نمودن - در اين صورت پدرى ندارد تا او را با نام پدر بخوانند، و راهى نيست جز آنكه بگويند: «فلانى فرزندِ فلان زن» كه از او به دنيا آمده است. | ||
خط ۲۳۰: | خط ۲۳۰: | ||
بنابراين جز كسى كه ولادتش طيّب و پاک باشد وارد بهشت نمى شود.<ref>بحار الانوار: ج ۵ ص ۲۸۵ ح ۴، ص ۲۸۷ ح ۱۱.</ref> | بنابراين جز كسى كه ولادتش طيّب و پاک باشد وارد بهشت نمى شود.<ref>بحار الانوار: ج ۵ ص ۲۸۵ ح ۴، ص ۲۸۷ ح ۱۱.</ref> | ||
جالب تر اينكه اين افتخار را هنگام ورود به بهشت گوشزد بهشتيان مى كنند كه | جالب تر اينكه اين افتخار را هنگام ورود به بهشت گوشزد بهشتيان مى كنند كه {{متن قرآن|سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ}} يعنى ولادت شما طيب است و حلال زاده ايد، چرا كه وارد بهشت نمى شود مگر حلال زاده، {{متن قرآن|فَادْخُلُوها خالِدِينَ}}<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۷ ح ۷.</ref> | ||
==== بحث ششم: كثرت خبيث و قلت طيّب ==== | ==== بحث ششم: كثرت خبيث و قلت طيّب ==== | ||
آنچه در ابتداى نظر باعث وحشت مى شود كثرت خبيثان در هر زمانى است كه مخالفان اهل بيت عليهم السلام هستند در حالى كه خداوند صريحاً فرموده: | آنچه در ابتداى نظر باعث وحشت مى شود كثرت خبيثان در هر زمانى است كه مخالفان اهل بيت عليهم السلام هستند در حالى كه خداوند صريحاً فرموده: | ||
{{متن قرآن|قُلْ لا يَسْتَوِى الْخَبِيثُ وَ الطَّيِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ}}<ref>مائده / ۱۰۰.</ref>، يعنى: «بگو خبيث و طيب مساوى نخواهد شد اگر چه كثرت خبيث تو را به تعجب وا دارد»! | |||
با اين آيه قرآن كريم دل ها آرام مى گيرد، كه كثرت خبيث نه تعجب دارد و نه وحشت. و نيز اينكه آنچه نزد خداوند ارزش دارد همانا طيب است و بس، اگر چه طيب يک نفر باشد و آنكه نزد خدا ارزش ندارد همانا خبيث است اگر چه همه عالم باشند. | با اين آيه قرآن كريم دل ها آرام مى گيرد، كه كثرت خبيث نه تعجب دارد و نه وحشت. و نيز اينكه آنچه نزد خداوند ارزش دارد همانا طيب است و بس، اگر چه طيب يک نفر باشد و آنكه نزد خدا ارزش ندارد همانا خبيث است اگر چه همه عالم باشند. | ||
لذا خداوند مرحله نهايى خبيث از طيب را چنين بيان فرموده است: | لذا خداوند مرحله نهايى خبيث از طيب را چنين بيان فرموده است: {{متن قرآن|لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ ۚ أُولَٰئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>انفال / ۳۷.</ref>، يعنى: | ||
«تا خداوند خبيث را از طيب جدا كند و خبيث ها را كنار هم قرار دهد و همه را متراكم كند و سپس در جهنم قرار دهد كه اينان زيانكارانند» . | «تا خداوند خبيث را از طيب جدا كند و خبيث ها را كنار هم قرار دهد و همه را متراكم كند و سپس در جهنم قرار دهد كه اينان زيانكارانند» . |
ویرایش