پرش به محتوا

موسی علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

 
خط ۷۴: خط ۷۴:
موسى‏ عليه السلام گفت: چنين نيست، زيرا پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمايى خواهد كرد: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيَهْدِينِ}}<ref>شعراء /  ۶۲ .</ref> با حرف ردع {{متن قرآن|كلاّ}} آنان را خاموش كرد و فرمود: امواج دريا و شمشير فراعنه در اختيار خداست. اگر خدا بگويد بازگرد باز مى‏ گردم و پيروز مى ‏شوم، و اگر بگويد به دريا برو به دريا مى ‏روم.
موسى‏ عليه السلام گفت: چنين نيست، زيرا پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمايى خواهد كرد: {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيَهْدِينِ}}<ref>شعراء /  ۶۲ .</ref> با حرف ردع {{متن قرآن|كلاّ}} آنان را خاموش كرد و فرمود: امواج دريا و شمشير فراعنه در اختيار خداست. اگر خدا بگويد بازگرد باز مى‏ گردم و پيروز مى ‏شوم، و اگر بگويد به دريا برو به دريا مى ‏روم.


گاهى فرمانده در ميدان نبرد به سربازان خود دستور پايدارى مى‏ دهد و شهادت در راه خدا را فضيلت معرفى مى ‏كند، ولى گاهى تشر مى‏ زند و مى‏ گويد: «كلاّ» يعنى ما در امانيم.
گاهى فرمانده در ميدان نبرد به سربازان خود دستور پايدارى مى‏ دهد و شهادت در راه خدا را فضيلت معرفى مى ‏كند، ولى گاهى تشر مى‏ زند و مى‏ گويد: {{متن قرآن|كلاّ}} يعنى ما در امانيم.


وقتى پيروان حضرت موسى ‏عليه السلام گفتند: بين دو مرگ گرفتار شديم، كليم خدا نفرمود: صبر كنيد كه خدا صابران را دوست دارد، و اگر شهيد شديم اجرمان با خداست. بلكه فرمود: ما بين دو مرگ نجات پيدا كرده و پيروزيم. خدا فرمود: با عصاى خود به دريا بزن {{متن قرآن|اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ}}<ref>شعراء /  ۶۳ .</ref> موسى‏ عليه السلام عصاى خود را به دريا زد و دريا بستر خاكى شد و آنها گذشتند. ولى چون فرعون و فرعونيان آمدند در كام امواج خروشان غرق شدند:{{متن قرآن|فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ ما غَشِيَهُمْ}}<ref>طه /  ۷۸.</ref>
وقتى پيروان حضرت موسى ‏عليه السلام گفتند: بين دو مرگ گرفتار شديم، كليم خدا نفرمود: صبر كنيد كه خدا صابران را دوست دارد، و اگر شهيد شديم اجرمان با خداست. بلكه فرمود: ما بين دو مرگ نجات پيدا كرده و پيروزيم. خدا فرمود: با عصاى خود به دريا بزن {{متن قرآن|اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ}}<ref>شعراء /  ۶۳ .</ref> موسى‏ عليه السلام عصاى خود را به دريا زد و دريا بستر خاكى شد و آنها گذشتند. ولى چون فرعون و فرعونيان آمدند در كام امواج خروشان غرق شدند:{{متن قرآن|فَغَشِيَهُمْ مِنَ الْيَمِّ ما غَشِيَهُمْ}}<ref>طه /  ۷۸.</ref>
خط ۸۰: خط ۸۰:
موساى كليم‏ عليه السلام -  كه بين دو مرگ به ياد خدا بود و امنيت خود را از خدا دريافت كرد -  احساس ترس نكرد. اما وقتى ساحران فرعون چوب ‏ها و طناب ‏ها را در ميدان مبارزه انداختند: {{متن قرآن|سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ}}.<ref>اعراف /  ۱۱۶.</ref> مردم كه تماشاچى ميدان مسابقه بودند، ديدند مارهاى فراوانى در اين ميدان در جنب و جوش است. موسايى كه عصا را اژدها مى‏ كند و خود اژدها افكن است، در اين صحنه ترسيد: {{متن قرآن|فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى‌}}<ref>طه /  ۶۷ .</ref>
موساى كليم‏ عليه السلام -  كه بين دو مرگ به ياد خدا بود و امنيت خود را از خدا دريافت كرد -  احساس ترس نكرد. اما وقتى ساحران فرعون چوب ‏ها و طناب ‏ها را در ميدان مبارزه انداختند: {{متن قرآن|سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَ اسْتَرْهَبُوهُمْ}}.<ref>اعراف /  ۱۱۶.</ref> مردم كه تماشاچى ميدان مسابقه بودند، ديدند مارهاى فراوانى در اين ميدان در جنب و جوش است. موسايى كه عصا را اژدها مى‏ كند و خود اژدها افكن است، در اين صحنه ترسيد: {{متن قرآن|فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسى‌}}<ref>طه /  ۶۷ .</ref>


اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در تحليل ترس حضرت موسى ‏عليه السلام مى‏ فرمايد: {{متن عربی|لم يوجس موسى ‏عليه السلام خيفة على نفسه، بل اشفق من غلبة الجهّال و دول الضلال}}<ref>نهج البلاغه: خطبه ۴.</ref> موساى كليم‏ عليه السلام بر خود نترسيد، بلكه ترس وى از اين بود كه جاهلان پيروز شوند و مردم را به گمراهى بكشانند.
اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در تحليل ترس حضرت موسى ‏عليه السلام مى‏ فرمايد: {{متن عربی|لم يوجس موسى ‏عليه السلام خيفة على نفسه، بل اشفق من غلبة الجهّال و دول الضلال}}<ref>نهج البلاغه: خطبه ۴.</ref>: موساى كليم‏ عليه السلام بر خود نترسيد، بلكه ترس وى از اين بود كه جاهلان پيروز شوند و مردم را به گمراهى بكشانند.


ترس موساى كليم‏ عليه السلام از اين بود كه ساحران با عصاها و طناب‏ ها ميدان مسابقه را ميدان مار كردند. او اگر عصا را بيندازد و آن هم يک مار شود و مردم نتوانند بين سحر ساحران و اعجاز او فرق بگذارند چه كند؟ كسى كه نتواند بين سحر و معجزه فرق بگذارد، با او چه مى توان كرد؟ آن صحنه جاى اين بود كه كسى از سر نصيحت بگويد: سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار، زيرا بر اثر ضعف فكرى مردم سحر با معجزه پهلو مى‏ زد، و موساى كليم ‏عليه السلام از ضعف فكرى مردم مى ‏ترسيد.
ترس موساى كليم‏ عليه السلام از اين بود كه ساحران با عصاها و طناب‏ ها ميدان مسابقه را ميدان مار كردند. او اگر عصا را بيندازد و آن هم يک مار شود و مردم نتوانند بين سحر ساحران و اعجاز او فرق بگذارند چه كند؟ كسى كه نتواند بين سحر و معجزه فرق بگذارد، با او چه مى توان كرد؟ آن صحنه جاى اين بود كه كسى از سر نصيحت بگويد: سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار، زيرا بر اثر ضعف فكرى مردم سحر با معجزه پهلو مى‏ زد، و موساى كليم ‏عليه السلام از ضعف فكرى مردم مى ‏ترسيد.
۴٬۰۶۴

ویرایش