پرش به محتوا

آيه ۲۷ حج و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
از يک سو مناديانى را در مدينه و اطراف آن فرستاد تا تصميم حضرت براى اين سفر را به اطلاع همه برسانند و با صداى بلند اعلان كنند كه پيامبرصلى الله عليه وآله امسال قصد سفر حج دارد و هر كس بخواهد مى‌تواند همراه حضرت باشد. از سوى ديگر به مناطق دوردست از قلمرو اسلام و كسانى كه امكان نامه فرستادن به آنان بود نامه‌اى نوشتند كه پيامبرصلى الله عليه وآله قصد حج دارد، و براى هر كس امكان دارد در اين سفر حضور داشته باشد. با اين روش، خبر اين سفر تا اقصى نقاط قلمرو اسلام در آن روز رسيد. مردم نيز آماده سفر شدند و از آبادى‌هاى دور و نزديک مدينه و چادرنشينان، جمعيت بسيارى براى همراهى حضرت در اين سفر وارد مدينه شدند؛ تا اعمال حج را از نزديك ببينند و از خود حضرت بياموزند.<ref>الکافی، ج ۴ ، ص ۲۴۵؛ تهذیب الاحکام، ج ۵، ص ۴۵۴؛ الوافی، ج ۱۲، ص ۱۷۰؛ التفسیر الاصفی، ج  ۲ ، ص ۸۰۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۱۴؛ البرهان، ج ۳، ص ۸۷۱؛ بحار الانوار، ج ۲۱، ص ۳۹۰؛ الغدیر، ج ۱، ص ۹.</ref>
از يک سو مناديانى را در مدينه و اطراف آن فرستاد تا تصميم حضرت براى اين سفر را به اطلاع همه برسانند و با صداى بلند اعلان كنند كه پيامبرصلى الله عليه وآله امسال قصد سفر حج دارد و هر كس بخواهد مى‌تواند همراه حضرت باشد. از سوى ديگر به مناطق دوردست از قلمرو اسلام و كسانى كه امكان نامه فرستادن به آنان بود نامه‌اى نوشتند كه پيامبرصلى الله عليه وآله قصد حج دارد، و براى هر كس امكان دارد در اين سفر حضور داشته باشد. با اين روش، خبر اين سفر تا اقصى نقاط قلمرو اسلام در آن روز رسيد. مردم نيز آماده سفر شدند و از آبادى‌هاى دور و نزديک مدينه و چادرنشينان، جمعيت بسيارى براى همراهى حضرت در اين سفر وارد مدينه شدند؛ تا اعمال حج را از نزديك ببينند و از خود حضرت بياموزند.<ref>الکافی، ج ۴ ، ص ۲۴۵؛ تهذیب الاحکام، ج ۵، ص ۴۵۴؛ الوافی، ج ۱۲، ص ۱۷۰؛ التفسیر الاصفی، ج  ۲ ، ص ۸۰۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۱۴؛ البرهان، ج ۳، ص ۸۷۱؛ بحار الانوار، ج ۲۱، ص ۳۹۰؛ الغدیر، ج ۱، ص ۹.</ref>


عقبهًْ بن بشیر، از امام محمد باقرعلیه السلام یا امام صادق علیه السلام روایت کرد که فرمود: خداوند عزّوجلّ به ابراهیم علیه السلام امر فرمود تا کعبه را بنا نهد و ستون‌های آن را برافرازد و مناسک آن‌ها را به مردم نشان دهد. ابراهیم و اسماعیل هر روز، یک بخش از دیوار را بنا نهادند تا اینکه به محل قرار دادن حجرالأسود رسیدند. امام باقر  علیه السلام فرمود: آن گاه کوه ابو قُبیس، ابراهیم را مخاطب قرار داده و گفت: ودیعتی از تو، نزد من است. پس به ابراهیم حجر الأسود را داد و او آن را در مکانش قرار داد. سپس ابراهیم مردم را به حج فراخواند. پس فرمود: ای مردم! من ابراهیم خلیل الله هستم و خداوند شما را فرمان می‌دهد که به حج این خانه بیایید، پس مردم به حج رفتند و هر کسی که تا روز قیامت، به حج رود، امر او را اجابت نموده است و اوّلین کسانی که این فرمان را اجابت نمودند، مردمی از اهل یمن بودند».<ref>تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۶۳۰؛ الکافی، ج۴، ص۲۰۵</ref>
عقبة بن بشیر، از امام محمد باقرعلیه السلام یا امام صادق علیه السلام روایت کرد که فرمود: خداوند عزّوجلّ به ابراهیم علیه السلام امر فرمود تا کعبه را بنا نهد و ستون‌های آن را برافرازد و مناسک آن‌ها را به مردم نشان دهد. ابراهیم و اسماعیل هر روز، یک بخش از دیوار را بنا نهادند تا اینکه به محل قرار دادن حجرالأسود رسیدند. امام باقر  علیه السلام فرمود: آن گاه کوه ابو قُبیس، ابراهیم را مخاطب قرار داده و گفت: ودیعتی از تو، نزد من است. پس به ابراهیم حجر الأسود را داد و او آن را در مکانش قرار داد. سپس ابراهیم مردم را به حج فراخواند. پس فرمود: ای مردم! من ابراهیم خلیل الله هستم و خداوند شما را فرمان می‌دهد که به حج این خانه بیایید، پس مردم به حج رفتند و هر کسی که تا روز قیامت، به حج رود، امر او را اجابت نموده است و اوّلین کسانی که این فرمان را اجابت نمودند، مردمی از اهل یمن بودند».<ref>تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۶۳۰؛ الکافی، ج۴، ص۲۰۵</ref>
 
هنگامی‌که خداوند عزّوجلّ به حضرت ابراهیم  علیه السلام وحی فرمود که: {{متن قرآن|أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ}}؛ ابراهیم سنگی‌که اکنون جای دو پایش بر روی آن قرار دارد و همان مقام ابراهیم است را برگرفت و روبرو و چسبیده به کعبه و روبروی جایگاهی که امروز در آن قرار دارد، گذاشت؛ آن‌گاه بر رویش ایستاد و با صدایی رسا آنچه خداوند عزّوجلّ به آن فرمانش داده بود را فریاد کرد.
 
چون آن سخنان را بر زبان جاری ساخت آن سنگ تاب نیاورد و دو پای ابراهیم در سنگ فرو رفت و ابراهیم  پایش را به سختی از درون سنگ بیرون کشید. چون جمعیّت مردم رو به فزونی نهاد و [هنگام طواف، به‌خاطر وجود این سنگ] دچار سختی و مشقّت شدند بر گرد آن حلقه زدند و به این نتیجه رسیدند که سنگ را در جایی که هم‌اکنون قرار دارد، بگذارند تا محلّ طواف برای کسانی‌که طواف می‌کنند خالی شود.
 
هنگامی‌که خداوند حضرت محمّد صلی الله علیه و آله را به پیامبری برگزید آن‌حضرت، سنگ را به همان جایی که ابراهیم قرار داده بود بازگرداند و پیوسته در زمان رسول‌خدا صلی الله علیه و آله و  زمان ابوبکر و ابتدای حکومت عُمر در همان‌جا بود تا اینکه عمر گفت: «مردم بر مقام ابراهیم (ازدحام می‌کنند [و دیگران در هنگام طواف دچار مشکل می‌شوند]؛ چه کسی جایگاه این سنگ در زمان جاهلیّت را می‌داند»؟ مردی گفت: «من جایش را با مقیاسی اندازه گرفته‌ام». عمر پرسید: «آیا آن مقیاس را در اختیار داری»؟ پاسخ داد: «آری». عمر گفت: «آن‌را بیاور». او نیز چنین کرد و [پس از مشخّص‌شدن آن مکان] عمر دستور داد که مقام ابراهیم را گرفته و به جایگاهی که اکنون در آن قرار دارد، منتقل کنند.


== پانویس ==
== پانویس ==
۴٬۰۶۴

ویرایش