۴٬۰۶۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
==== خبر خداوند از نفاق آنان ==== | ==== خبر خداوند از نفاق آنان ==== | ||
اينجا بود كه خداوند عز و جل به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله درباره آنان چنين خبر داد: اى محمد! {{متن قرآن|وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ ...}}: «از مردم كسانى هستند كه مىگويند: ما به خداوند ايمان آورديم» كه به تو دستور داده على را به امامت و به عنوان سياست گذار امتت و مدّبر امور آنان منصوب نمايى.{{متن قرآن|وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ}}: | اينجا بود كه خداوند عز و جل به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله درباره آنان چنين خبر داد: اى محمد! {{متن قرآن|وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ ...}}: «از مردم كسانى هستند كه مىگويند: ما به خداوند ايمان آورديم» كه به تو دستور داده على را به امامت و به عنوان سياست گذار امتت و مدّبر امور آنان منصوب نمايى.{{متن قرآن|وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ}}: « در حالی که آنان مؤمن نیستند» به سخنى كه بر زبان مىآورند، '''بلكه براى به هلاكت رساندن تو و على توطئه مىكنند''' و خود را براى سرپيچى از اوامر على آماده مىكنند، اگر اتفاقى براى تو رخ دهد. | ||
در كنار وحى الهى، اخبارى نيز از توطئههاى منافقين و گفتههاى آنان درباره على عليه السلام و سوء قصدى كه نسبت به او داشتند، به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله رسيد. حضرت آنان را فراخواند و مورد سرزنش و عتاب قرار داد. آنان در پاسخ قسمهاى غليظ در انكار آن گزارشها ياد نمودند و آن نسبتها را ردّ كردند. | در كنار وحى الهى، اخبارى نيز از توطئههاى منافقين و گفتههاى آنان درباره على عليه السلام و سوء قصدى كه نسبت به او داشتند، به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله رسيد. حضرت آنان را فراخواند و مورد سرزنش و عتاب قرار داد. آنان در پاسخ قسمهاى غليظ در انكار آن گزارشها ياد نمودند و آن نسبتها را ردّ كردند. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
==== خبر الهى از نيرنگ منافقان ==== | ==== خبر الهى از نيرنگ منافقان ==== | ||
بعد از اين سه نفر، عدهاى ديگر از همان سركشان متمرد نظير اين عذرها را آوردند، ولى خداوند عزوجل به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: {{متن قرآن|يُخادِعُونَ اللَّهَ | بعد از اين سه نفر، عدهاى ديگر از همان سركشان متمرد نظير اين عذرها را آوردند، ولى خداوند عزوجل به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: {{متن قرآن|يُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ ما يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ}}: | ||
«[به گمان باطلشان] می خواهند خدا و اهل ایمان را فریب دهند، در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند، ولی [این حقیقت را] درک نمی کنند.» | |||
كه مسئله چنين است و خداوند پيامبرش را از دورويى و دروغ و كفر آنان آگاه ساخته و او را به لعن آنان در كنار لعنت ظالمين و عهد شكنان امر فرموده است. | |||
'''اين لعنتى كه از آنان جدا نمىشود''': در دنيا بندگان خوب خدا آنان را لعنت مىكنند، و در آخرت به عذابهاى شديد الهى گرفتار مىشوند. | '''اين لعنتى كه از آنان جدا نمىشود''': در دنيا بندگان خوب خدا آنان را لعنت مىكنند، و در آخرت به عذابهاى شديد الهى گرفتار مىشوند. | ||
خط ۹۳: | خط ۹۷: | ||
==== عكس العمل منافقان در برابر معجزات ==== | ==== عكس العمل منافقان در برابر معجزات ==== | ||
با ديدن اين مناظر قلوب منافقين مرض بيشترى يافت، گذشته از مرض حسدى كه نسبت به پيامبر و على عليهما السلام داشتند. اينجا بود كه خداوند چنين فرمود:{{متن قرآن|فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ}}: «در | با ديدن اين مناظر قلوب منافقين مرض بيشترى يافت، گذشته از مرض حسدى كه نسبت به پيامبر و على عليهما السلام داشتند. اينجا بود كه خداوند چنين فرمود:{{متن قرآن|فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ}}: «در دلِ آنان بیماریِ [سختی از نفاق] است»، يعنى در قلوب اين متمردين شك كننده بيعت شكن '''از بيعتى كه براى على بن ابى طالب گرفتى''' مرضى ايجاد شد، {{متن قرآن|فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً}}: «پس خدا به کیفرِ نفاقشان بر بیماریشان افزود»، به گونهاى كه با ديدن اين نشانهها و معجزات قلوب آنان متحيّر گرديد، {{متن قرآن|وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ}}: «و برای آنان در برابر آنچه همواره دروغ میگفتند، عذابی دردناک است.» كه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله را تكذيب مىكنند و در اين سخنشان كه مىگويند «ما بر بيعت و پيمان خود ثابت هستيم» دروغ مىگويند. | ||
آنگاه كه به اين شكنندگان بيعت غدير گفته مىشود: {{متن قرآن|لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ}}»: «در زمین فساد نکنید» | |||
با اظهار بيعت شكنى در برابر بندگان مستضعف خدا كه دين آنان را در دلشان مشوّش مىكنيد و آنان را در اعتقادشان متحير مىنماييد، {{متن قرآن|قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ}}: «می گویند: فقط ما اصلاح گریم!» | |||
زيرا ما نه به دين محمد و نه غير محمد اعتقادى نداريم و در مسئله دين متحيريم. ما در ظاهر رضايت خود به محمد را با اظهار قبول دين و شريعت او نشان مىدهيم ولى در باطن طبق خواستههاى خود عمل مىكنيم. از امكانات زندگى و رفاه آن استفاده مىكنيم و نفس خود را از رقيّت محمد آزاد مىنماييم و از اطاعت پسر عمويش على خود را رها مىسازيم به گونهاى كه اگر در دنيا پيروزى يافت ما نزد او مورد توجه باشيم، و اگر امر او به نابودى كشيده شد از اسير شدن به دست دشمنانش سالم بمانيم! | |||
خداوند عز و جل مىفرمايد:{{متن قرآن|أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ}}: «آگاه باشید! یقیناً خود آنان فسادگرند، ولی درک نمی کنند.» | |||
با اين مطالبى كه درباره امور خودشان مىگويند، چرا كه خداوند نفاق آنان را به پيامبرش شناسانده و او آنان را لعنت مىنمايد و به مؤمنين دستور لعن آنان را مىدهد. دشمنان مؤمنين هم ديگر به آنان اطمينان ندارند، چرا كه مىپندارند كه با آنان نيز منافقانه رفتار مىكنند، همان گونه كه با اصحاب پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله با نفاق رفتار مىكنند. از اينجاست كه هيچ منزلتى برايشان نزد آنان وجود ندارد، و به عنوان افرادى موثق در دل آنان جاى ندارند. | |||
اين كلام خداوند كه مىفرمايد: {{متن قرآن|وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ}}: | |||
«چون به آنان گویند: ایمان آورید چنان که دیگر مردم ایمان آوردند می گویند: آیا ما هم مانند سبک مغزان ایمان آوریم؟! آگاه باشید! قطعاً اینان خود سبک مغزند، ولی [از شدت کوردلی به این حقیقت] آگاه نیستند.» | |||
اين | اين آيه درباره اين است آنگاه كه برگزيدگان مؤمنين مانند '''سلمان و مقداد و ابوذر و عمار''' به اين بيعت شكنان مىگويند: «ايمان آوريد به پيامبر و به على كه او را جاى خود قرار داده و مقام خود را به او داده و در همه مصالح دين و دنيا او را ضابطه قرار داده است. شما هم مانند ساير مردم ايمان به اين پيامبر آوريد و در ظاهر و باطن تسليم اين امام شويد»؛ آنان به اين مؤمنين پاسخى نمىدهند؛ زيرا جرئت ندارند جواب واقعى را به آنان بگويند، ولى به منافقينى كه نزد آنان مىآيند و مورد اعتمادشان هستند و همچنين به مؤمنين مستضعفى كه از كتمان آنان مطمئن هستند، مىگويند: {{متن قرآن|أَنُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ}}: «آیا ما هم مانند سبک مغزان ایمان آوریم؟!» | ||
و منظورشان از سفيهان سلمان و اصحاب او هستند كه در پيشگاه على عليه السلام محبت خالصانه و اطاعت محض را تقديم نمودهاند، و ولايت | |||
دوستان على و دشمنى با دشمنان او را علنى ساختهاند. اينان از آن جهت «سُفَهاء» هستند كه با روش تُند خود در برابر دشمنان محمد صلَّى اللَّه عليه و آله، هنگامى كه امر او مضمحل شود، دشمنانش آنان را نابود مىكنند، و ساير سردمداران و مخالفين محمد صلَّى اللَّه عليه و آله آنان را هلاك مىنمايند. | دوستان على و دشمنى با دشمنان او را علنى ساختهاند. اينان از آن جهت «سُفَهاء» هستند كه با روش تُند خود در برابر دشمنان محمد صلَّى اللَّه عليه و آله، هنگامى كه امر او مضمحل شود، دشمنانش آنان را نابود مىكنند، و ساير سردمداران و مخالفين محمد صلَّى اللَّه عليه و آله آنان را هلاك مىنمايند. | ||
{{متن قرآن|أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ}}: | {{متن قرآن|أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ}}: «آگاه باشید! قطعاً اینان خود سبک مغزند، ولی [از شدت کوردلی به این حقیقت] آگاه نیستند.» و عقل و نظرشان پست است، چرا كه در مسئله پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آن گونه كه بايد توجه نكردهاند تا به نبوت او معرفت پيدا كنند و صحت ضابطه قرار دادن على عليه السلام را در امر دين و دنيا دريابند. اينان با دقت نكردن اتمام حجتهاى خدا جاهل ماندهاند، و از پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و يارانش و همچنين از مخالفين آنان مىترسند زيرا در امان نيستند كه كدامشان غالب مىشود و مىترسند كه مبادا همراه آنان هلاك شوند. بنابراين آنان سفيهند به دليل اينكه با نفاقشان نه محبت پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله و مؤمنين و نه محبت يهود و ساير كافرين براى آنان قابل تحقق است!! | ||
اينان با نفاقشان در برابر پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله اظهار ولايت آن حضرت و برادرش على عليه السلام و دشمنى با يهود و نصارى و ناصبيان مىنمايند، همان گونه كه در برابر اين دشمنان اظهار دشمنى با پيامبر و على عليهما السلام و و لايت دشمنان ايشان مىنمايند. با اين روش دشمنان پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله هم مىپندارند كه نفاق آنان در برابر آنان همانند نفاقشان با محمد و على عليهما السلام است. | اينان با نفاقشان در برابر پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله اظهار ولايت آن حضرت و برادرش على عليه السلام و دشمنى با يهود و نصارى و ناصبيان مىنمايند، همان گونه كه در برابر اين دشمنان اظهار دشمنى با پيامبر و على عليهما السلام و و لايت دشمنان ايشان مىنمايند. با اين روش دشمنان پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله هم مىپندارند كه نفاق آنان در برابر آنان همانند نفاقشان با محمد و على عليهما السلام است. | ||
{{متن قرآن|وَلَٰكِنْ لَا يَعْلَمُونَ}}: | {{متن قرآن|وَلَٰكِنْ لَا يَعْلَمُونَ}}: «ولی [از شدت کوردلی به این حقیقت] آگاه نیستند.» | ||
و خداوند پيامبرش را از اسرار آنان آگاه مىفرمايد، و آنان را خوار مىنمايد و مورد لعنت قرار مىدهد و بىارزش تلقى مىنمايد. | |||
==== برخورد منافقين با اصحاب غدير ==== | ==== برخورد منافقين با اصحاب غدير ==== | ||
كلام خداوند كه مىفرمايد: {{متن قرآن|وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ. اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}''':''' | كلام خداوند كه مىفرمايد: {{متن قرآن|وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ. اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}''':''' | ||
«و هنگامی که با اهل ایمان دیدار کنند، گویند: ما ایمان آوردیم و چون با شیطان هایشان [که سرانِ شرک و کفرند] خلوت گزینند، گویند: بدون شک ما با شماییم، جز این نیست که ما [با تظاهر به ایمان] آنان را مسخره می کنیم.خدا آنان را [به کیفر این کار منافقانه در دنیا و آخرت] عذاب خواهد کرد، و آنان را در سرکشی وتجاوزشان مهلت می دهد [تا در گمراهی شان] سرگردان وحیران بمانند.» | |||
اين آيه درباره اين است كه وقتى اين بيعت شكنان كه بر مخالفت با على عليه السلام و مانع شدن خلافت از او همپيمان شده بودند، با مؤمنين رو به رو مىشدند مىگفتند: | |||
ما هم مانند ايمان شما ايمان آوردهايم. | ما هم مانند ايمان شما ايمان آوردهايم. | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۵۹: | ||
وقتى نزد دوستان خود رفتند گفتند: {{متن عربی|إِنَّا مَعَكُمْ}}: «ما با شماييم» طبق آنچه با هم نقشه كشيديم كه اگر براى محمد اتفاقى افتاد على را از اين امر مانع شويم. پس شما را گول نزند و به وحشت نيندازد آنچه از ما در تأييد آنان مىشنويد و آنچه از ما مىبينيد كه با جرئت سخنانى را در مدارا با آنان مىگوييم، چرا كه با اين كار آنان را به مسخره گرفتهايم. | وقتى نزد دوستان خود رفتند گفتند: {{متن عربی|إِنَّا مَعَكُمْ}}: «ما با شماييم» طبق آنچه با هم نقشه كشيديم كه اگر براى محمد اتفاقى افتاد على را از اين امر مانع شويم. پس شما را گول نزند و به وحشت نيندازد آنچه از ما در تأييد آنان مىشنويد و آنچه از ما مىبينيد كه با جرئت سخنانى را در مدارا با آنان مىگوييم، چرا كه با اين كار آنان را به مسخره گرفتهايم. | ||
اينجا بود كه خداى عز و جل فرمود: يا محمد! {{متن قرآن|اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ}}: «خدا | اينجا بود كه خداى عز و جل فرمود: يا محمد! {{متن قرآن|اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ}}: «خدا آنان را [به کیفر این کار منافقانه در دنیا و آخرت] عذاب خواهد کرد.» | ||
{{متن قرآن|وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ}}: «و آنان را در | و به سزاى استهزاءشان آنان را در دنيا و آخرت مجازات مىكند، | ||
{{متن قرآن|وَ يَمُدُّهُمْ فِي طُغْيانِهِمْ}}: «و آنان را در سرکشی وتجاوزشان مهلت می دهد [تا در گمراهی شان] سرگردان وحیران بمانند.» و به آنان مهلت مىدهد و با مداراى خود به تأنّى با آنان رفتار مىكند و به توبه دعوتشان مىنمايد؛ و اگر سراغ مغفرت آيند به آنان وعدههاى نيك مىدهد. اما آنان متحيرند و از كار قبيح خود دست بر نمىدارند و '''از هر اذيتى نسبت به محمد و على عليهما السلام كه برايشان ممكن باشد كوتاهى نمىكنند.''' | |||
=== تحليل تاريخى === | === تحليل تاريخى === | ||
خط ۳۱۲: | خط ۳۳۰: | ||
پيش مىآيند و از بين شعلههاى آتش دوان دوان جلو مىآيند، ولى مأموران عذاب از پشت سر به آنان مىرسند و با عمودها و شلاقها آنان را مىزنند، ولى آنان همچنان پيش مىآيند. آنگاه كه به نظرشان مىآيد به آن درها رسيدهاند آنها را بسته بر روى خود مىيابند و آنچه برايشان مىماند شعلههاى آتش است كه با عمودها بر سر آنان فرود مىآيد و آنان را به قعر جهنم مىفرستد. | پيش مىآيند و از بين شعلههاى آتش دوان دوان جلو مىآيند، ولى مأموران عذاب از پشت سر به آنان مىرسند و با عمودها و شلاقها آنان را مىزنند، ولى آنان همچنان پيش مىآيند. آنگاه كه به نظرشان مىآيد به آن درها رسيدهاند آنها را بسته بر روى خود مىيابند و آنچه برايشان مىماند شعلههاى آتش است كه با عمودها بر سر آنان فرود مىآيد و آنان را به قعر جهنم مىفرستد. | ||
با ديدن اين منظره، آن مؤمنين از خوشحالى خنده كنان روى فرشهايى كه نشستهاند بر پشت مىافتند و آنان را مسخره مىكنند، و اين معناى {{متن قرآن|اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ}} است و اين همان است كه خداوند مىفرمايد: {{متن قرآن|فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ}} <ref>مطففين/۳۴- ۳۵.</ref>: | با ديدن اين منظره، آن مؤمنين از خوشحالى خنده كنان روى فرشهايى كه نشستهاند بر پشت مىافتند و آنان را مسخره مىكنند، و اين معناى {{متن قرآن|اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ}} است و اين همان است كه خداوند مىفرمايد: {{متن قرآن|فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ}} <ref>مطففين/۳۴- ۳۵.</ref>: | ||
«پس امروز همواره مؤمنان به کافران می خندند.بر تخت ها [ی آراسته و پرارزش تکیه زده] می نگرند» | |||
=== تحليل اعتقادى دوم === | === تحليل اعتقادى دوم === |
ویرایش