۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
<big>عايشه گفت: بايد نزد على بروم و به او چيزى بگويم كه نمى گذارد من نزد پيامبر باشم! او آمد و خطاب به اميرالمؤمنين عليه السلام گفت: اى پسر ابیطالب، امروز پيامبر را از اينكه نزد من باشد محبوس كرده اى!!</big> | <big>عايشه گفت: بايد نزد على بروم و به او چيزى بگويم كه نمى گذارد من نزد پيامبر باشم! او آمد و خطاب به اميرالمؤمنين عليه السلام گفت: اى پسر ابیطالب، امروز پيامبر را از اينكه نزد من باشد محبوس كرده اى!!</big> | ||
<big> | <big>پيامبر صلى الله عليه وآله پاسخ او را داد و فرمود: اى عايشه، بين من و على فاصله مشو، كه او در راه من از هيچكس نمى ترسد. قسم به آنكه جانم به دست اوست او را هيچ مؤمنى دشمن نمى دارد و هيچ كافرى دوست نمى دارد. بدان كه حق بعد از من با على است و به همان سو مى رود كه على برود. از يكديگر جدا نمى شوند تا بر سر حوض كوثر نزد من وارد شوند.</big> | ||
<big>عايشه گفت: يا رسول اللَّه! از آغاز امروز مجلس خصوصى شما با على طول كشيده است! | <big>عايشه گفت: يا رسول اللَّه! از آغاز امروز مجلس خصوصى شما با على طول كشيده است! پيامبر صلى الله عليه و آله از او روى گرداند، ولى عايشه گفت: يا رسول اللَّه، چرا آن مسئله خصوصى را از من پنهان مى كنى؟ شايد براى من هم صلاح باشد!!</big> | ||
<big>حضرت فرمود: درست است. قسم به خدا اين مسئله صلاح است براى كسى كه خداوند او را به قبول آن و ايمان به آن سعادتمند نمايد، و من مأمورم همه مردم را بدان دعوت نمايم؛ و به زودى از اين مسئله اطلاع خواهى يافت وقتى آن را به طور عمومى اعلام كنم.</big> | <big>حضرت فرمود: درست است. قسم به خدا اين مسئله صلاح است براى كسى كه خداوند او را به قبول آن و ايمان به آن سعادتمند نمايد، و من مأمورم همه مردم را بدان دعوت نمايم؛ و به زودى از اين مسئله اطلاع خواهى يافت وقتى آن را به طور عمومى اعلام كنم.</big> | ||
<big>عايشه گفت: يا رسول اللَّه، چرا الآن آن را به من خبر | <big>عايشه گفت: يا رسول اللَّه، چرا الآن آن را به من خبر نمى دهى تا جلوتر عمل به آن را آغاز كنم و آنچه صلاح است شروع نمايم!!</big> | ||
<big>فرمود: به زودى به تو خبر خواهم داد، ولى آن را پنهان كن تا به من دستور داده شود كه آن را به صورت عمومى اعلام كنم. اگر آن را پنهان نمايى خداوند در دنيا و آخرت به تو اجر خواهد داد، و براى تو فضيلتى خواهد بود كه در ايمان به خدا و رسولش سبقت گرفته و سرعت نموده اى، ولى اگر اين راز را فاش كنى و مراعات حفظ آنچه به تو سپرده مى شود را ترک كنى به پروردگارت كافر شدهاى و اجر تو از بين مىرود، و دست امن خدا و رسول را از خود برداشت هاى، و از زيانكاران خواهى بود؛ و اين به خدا و رسول ضررى نخواهد زد و لعنت خدا و ملائكه و همه مردم بر تو خواهد بود.</big> | <big>فرمود: به زودى به تو خبر خواهم داد، ولى آن را پنهان كن تا به من دستور داده شود كه آن را به صورت عمومى اعلام كنم. اگر آن را پنهان نمايى خداوند در دنيا و آخرت به تو اجر خواهد داد، و براى تو فضيلتى خواهد بود كه در ايمان به خدا و رسولش سبقت گرفته و سرعت نموده اى، ولى اگر اين راز را فاش كنى و مراعات حفظ آنچه به تو سپرده مى شود را ترک كنى به پروردگارت كافر شدهاى و اجر تو از بين مىرود، و دست امن خدا و رسول را از خود برداشت هاى، و از زيانكاران خواهى بود؛ و اين به خدا و رسول ضررى نخواهد زد و لعنت خدا و ملائكه و همه مردم بر تو خواهد بود.</big> | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
<big>جالب اينكه عايشه در همان روز به حفصه خبر داد و هر يک از آن دو به پدرانشان خبر دادند. ابوبكر و عمر جلسه تشكيل دادند و سراغ منافقين فرستادند و مسئله را به آنان هم خبر دادند.</big> | <big>جالب اينكه عايشه در همان روز به حفصه خبر داد و هر يک از آن دو به پدرانشان خبر دادند. ابوبكر و عمر جلسه تشكيل دادند و سراغ منافقين فرستادند و مسئله را به آنان هم خبر دادند.</big> | ||
<big>آنان با يكديگر به مشورت پرداختند و گفتند: «محمد مى خواهد امر خلافت را مانند كسرى و قيصر تا آخر روزگار در خاندان خود قرار دهد. نه به خدا قسم! اگر خلافت به على بن ابىطالب برسد براى شما از زندگى نصيبى نخواهد بود، چرا كه محمد طبق ظاهرتان با شما رفتار | <big>آنان با يكديگر به مشورت پرداختند و گفتند: «محمد مى خواهد امر خلافت را مانند كسرى و قيصر تا آخر روزگار در خاندان خود قرار دهد. نه به خدا قسم! اگر خلافت به على بن ابىطالب برسد براى شما از زندگى نصيبى نخواهد بود، چرا كه محمد طبق ظاهرتان با شما رفتار مى كند، اما على طبق آنچه در دل نسبت به شما دارد عمل مى كند. پس درباره خود و چنين مسئلهاى نيک نظر كنيد و هر چه در نظر داريد اعلام كنيد« .</big> | ||
<big>اين گونه بود كه سرّ | <big>اين گونه بود كه سرّ پيامبر صلى الله عليه وآله به دست عايشه و حفصه افشا شد، و پيرو آن خداوند آيات اول تا سوم سوره تحريم را نازل كرد كه خبر از كار آن دو زن مىداد، آنجا كه فرمود: «وَ اِذْ اَسَرَّ النَّبِىُّ اَلى بَعْضِ اَزْواجِهِ حِديثاً، فَلَمّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ اَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ اَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ. فَلَمّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ اَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِىَ الْعَليمُ الْخَبيرُ» .</big> | ||
<big>هنگامى كه | <big>هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله گفتارى پنهانى به بعضى از همسرانش سپرد. آنگاه كه آن زن راز پيامبر صلى الله عليه و آله را افشا كرد، و خدا پيامبرش را از اين مسئله باخبر نمود، آن حضرت قسمتى از كارشان را براى آنان بازگو كرد و از گفتن قسمتى ديگر اعراض نمود. آن زن (عايشه) از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: چه كسى افشا كردن مرا به تو خبر داد؟ حضرت فرمود: خداى عليم آگاه به من خبر داد.</big> | ||
<big>سپس خداوند با آيه چهارم سوره تحريم به پيامبرش خبر داد كه اگر اظهار توبه هم نمايند قلوبشان منحرف است، و اگر بخواهند بر ضد | <big>سپس خداوند با آيه چهارم سوره تحريم به پيامبرش خبر داد كه اگر اظهار توبه هم نمايند قلوبشان منحرف است، و اگر بخواهند بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله اقدامى كنند ياور آن حضرت خدا و جبرئيل و ملائكه و اميرالمؤمنين عليه السلام هستند.</big> | ||
<big>آيه چنين است: | <big>آيه چنين است: «اِنْ تَتُوبا اِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ اِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَاِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ»:</big> | ||
<big> | <big>«اگر شما دو نفر نزد خدا توبه كنيد اما قلب هايتان از حق منحرف شده است، و اگر بر ضد او اقدم نماييد بدانيد كه خدا صاحب اختيار اوست و جبرئيل و صالح مؤمنين و ملائكه بعد از خدا كمک اويند» .</big> | ||
<big>وقتى خداوند اين خبر را به پيامبرش داد حضرت آنان را احضار كرد و مسئله افشاى سِرّ خود را از آنان پرسيد و به توطئه منافقين اشارهاى نكرد. آنان قسم ياد كردند كه چنين كارى | <big>وقتى خداوند اين خبر را به پيامبرش داد حضرت آنان را احضار كرد و مسئله افشاى سِرّ خود را از آنان پرسيد و به توطئه منافقين اشارهاى نكرد. آنان قسم ياد كردند كه چنين كارى نكرده اند و راز حضرت را فاش ننموده اند.</big> | ||
<big>اينجا بود كه آيه هفتم سوره تحريم در تكذيب آنان نازل شد: | <big>اينجا بود كه آيه هفتم سوره تحريم در تكذيب آنان نازل شد: «يا اَيُّهَا الَّذينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ اِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» : «اى كسانى كه كافر شديد، امروز عذر نياوريد كه طبق آنچه عمل كرديد جزا داده مى شويد».</big> |