۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲٬۰۶۹: | خط ۲٬۰۶۹: | ||
پاسخ كوتاه و پر محتوا با سندى به نام غدير، آن قدر شكننده بود كه وقتى معاويه پاسخ اميرالمؤمنين عليه السلام را خواند گفت: اى غلام، اين نامه را پاره كن، تا اهل شام آن را نخوانند و به على بن ابى طالب تمايل پيدا نكنند!<ref>بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹.</ref> | پاسخ كوتاه و پر محتوا با سندى به نام غدير، آن قدر شكننده بود كه وقتى معاويه پاسخ اميرالمؤمنين عليه السلام را خواند گفت: اى غلام، اين نامه را پاره كن، تا اهل شام آن را نخوانند و به على بن ابى طالب تمايل پيدا نكنند!<ref>بحار الانوار: ج ۳۸ ص ۲۳۸ ح ۳۹.</ref> | ||
'''د) متن كامل خطابه غدير به امر امام باقر عليه السلام''' | '''د) متن كامل خطابه غدير به امر امام باقر عليه السلام''' | ||
خط ۲٬۰۸۸: | خط ۲٬۰۸۵: | ||
بعد مى بينيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را از اصحابش جدا كرد و اين عبارت را فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ. از اين ارتباط مى فهميم كه قرآن به درستى اين اخبار و حقانيت اين شواهد گواهى مى دهد. لذاست كه امت بايد بدان اقرار كنند چرا كه با قرآن موافق است و قرآن با آنها موافق است. اينجاست كه پيروى از چنين احاديثى واجب مى شود و جز اهل عناد و فساد نمى توانند از آن سرپيچى كنند.<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۲۲۶ ح ۳.</ref> | بعد مى بينيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را از اصحابش جدا كرد و اين عبارت را فرمود: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ. از اين ارتباط مى فهميم كه قرآن به درستى اين اخبار و حقانيت اين شواهد گواهى مى دهد. لذاست كه امت بايد بدان اقرار كنند چرا كه با قرآن موافق است و قرآن با آنها موافق است. اينجاست كه پيروى از چنين احاديثى واجب مى شود و جز اهل عناد و فساد نمى توانند از آن سرپيچى كنند.<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۲۲۶ ح ۳.</ref> | ||
'''و) نامه امام عسكرى عليه السلام به نيشابور درباره غدير''' | '''و) نامه امام عسكرى عليه السلام به نيشابور درباره غدير''' | ||
خط ۲٬۰۹۸: | خط ۲٬۰۹۳: | ||
در اين نامه منت خدا بر مردم با غدير و سلب اختيار مردم در مسئله امامت در كوتاه ترين عبارات براى سؤال كننده بيان گرديده و استناد به قرآن در اين باره نيز انجام شده است. | در اين نامه منت خدا بر مردم با غدير و سلب اختيار مردم در مسئله امامت در كوتاه ترين عبارات براى سؤال كننده بيان گرديده و استناد به قرآن در اين باره نيز انجام شده است. | ||
'''ز) پاسخ امام عسكرى عليه السلام به نامه اى درباره معناى غدير''' | '''ز) پاسخ امام عسكرى عليه السلام به نامه اى درباره معناى غدير''' | ||
خط ۲٬۱۴۱: | خط ۲٬۱۳۴: | ||
اين امر وجدان هر مسلمان و محقق منصف را در مقابل اين خطاب قرار مى دهد، و بر او ضرورى مى نمايد كه جريان غدير و گفتمان آن را با همه وسعت و عمق آن مورد مطالعه قرار مى دهد. | اين امر وجدان هر مسلمان و محقق منصف را در مقابل اين خطاب قرار مى دهد، و بر او ضرورى مى نمايد كه جريان غدير و گفتمان آن را با همه وسعت و عمق آن مورد مطالعه قرار مى دهد. | ||
'''ب) تعاريف مفاهيم''' | '''ب) تعاريف مفاهيم''' | ||
خط ۲٬۱۴۹: | خط ۲٬۱۴۰: | ||
«گفتمان» در مفهوم ساده، به گفت و گو و تبادل كلام گفته مىشود. اين واژه در معناى اصطلاحى به شكل ماهيت و نوع گفتگو گفته مىشود، كه مقصود از آن احتجاج يا تبيين و يا دفاع از يك انديشه و نظريه است. | «گفتمان» در مفهوم ساده، به گفت و گو و تبادل كلام گفته مىشود. اين واژه در معناى اصطلاحى به شكل ماهيت و نوع گفتگو گفته مىشود، كه مقصود از آن احتجاج يا تبيين و يا دفاع از يك انديشه و نظريه است. | ||
'''ج) اهداف''' | '''ج) اهداف''' | ||
خط ۲٬۱۶۱: | خط ۲٬۱۵۰: | ||
آشنايى با نقش شخصيتهاى به نام در تبيين و ماندگارى گفتمان غدير. | آشنايى با نقش شخصيتهاى به نام در تبيين و ماندگارى گفتمان غدير. | ||
سؤال اصلى: | سؤال اصلى: | ||
خط ۲٬۱۸۳: | خط ۲٬۱۷۰: | ||
اينها سؤال هايى فرعى هستند كه همگى به عنوان متغيّرهاى وابسته پيرامون سؤال اصلى به عنوان يک متغير ثابت مطرح مى گردند. | اينها سؤال هايى فرعى هستند كه همگى به عنوان متغيّرهاى وابسته پيرامون سؤال اصلى به عنوان يک متغير ثابت مطرح مى گردند. | ||
'''د) روش پژوهش''' | '''د) روش پژوهش''' | ||
خط ۲٬۱۹۱: | خط ۲٬۱۷۶: | ||
در اين تحقيق از منابع مختلف، به ويژه خلاصه «عبقات الانوار» شيخ عباس قمى، «بحارالانوار» علامه مجلسى، «الغدير» علامه امينى، «دانشنامه امام على عليه السلام» و... بيشترين بهره گرفته شده است. | در اين تحقيق از منابع مختلف، به ويژه خلاصه «عبقات الانوار» شيخ عباس قمى، «بحارالانوار» علامه مجلسى، «الغدير» علامه امينى، «دانشنامه امام على عليه السلام» و... بيشترين بهره گرفته شده است. | ||
'''هـ) سازماندهى پژوهش''' | '''هـ) سازماندهى پژوهش''' | ||
چنانچه اشاره شد، اين تحقيق مشتمل بر سه فصل است: فصل اول به كليات، و فصل دوم به ادبيات موضوع در تحليل و تبيين علل ماندگارى گفتمان غدير، و فصل سوم به نتيجه گيرى و راهكارهاى لازم اختصاص دارد. | چنانچه اشاره شد، اين تحقيق مشتمل بر سه فصل است: فصل اول به كليات، و فصل دوم به ادبيات موضوع در تحليل و تبيين علل ماندگارى گفتمان غدير، و فصل سوم به نتيجه گيرى و راهكارهاى لازم اختصاص دارد. | ||
'''و) پيشينه پژوهش''' | '''و) پيشينه پژوهش''' | ||
با توجه به اينكه اين نوشتار درباره غدير است، و درباره واقعه غدير و حديث و آيات مربوط به آن شروح و تفسير مبسوط نوشته شده است. مىتوان آن شروح و تفاسير را به عنوان پيشينه چنين تحقيقى تلقى كرد. ولى اين نوشتار از نظر پردازش و نوع نگاه، به نظر میرسد كمى متمايز با نوشتارهاى ديگر باشد. در اين نوشتار تلاش گرديد به مسئله غدير نه از حيث واقعه تاريخى و مذهبى بلكه از حيث يک «گفتمان» به آن توجه شود، و كمّ و كيف آن و راز ماندگارى چنين گفتمانى مورد تبيين و مداقّه قرار گيرد. لذا به نظر میرسد پردازش موضوع با اين نگاه خالى از لطف نباشد. | با توجه به اينكه اين نوشتار درباره غدير است، و درباره واقعه غدير و حديث و آيات مربوط به آن شروح و تفسير مبسوط نوشته شده است. مىتوان آن شروح و تفاسير را به عنوان پيشينه چنين تحقيقى تلقى كرد. ولى اين نوشتار از نظر پردازش و نوع نگاه، به نظر میرسد كمى متمايز با نوشتارهاى ديگر باشد. در اين نوشتار تلاش گرديد به مسئله غدير نه از حيث واقعه تاريخى و مذهبى بلكه از حيث يک «گفتمان» به آن توجه شود، و كمّ و كيف آن و راز ماندگارى چنين گفتمانى مورد تبيين و مداقّه قرار گيرد. لذا به نظر میرسد پردازش موضوع با اين نگاه خالى از لطف نباشد. | ||
'''ز) چارچوب نظرى پژوهش''' | '''ز) چارچوب نظرى پژوهش''' | ||
خط ۲٬۲۳۱: | خط ۲٬۲۱۱: | ||
يک) گفتمان هايى كه هر چند عمومى و كلى و فراگير هستند، ولى در يک عصر تاريخى حضور و ظهور دارند. مانند گفتمان دموكراسى و غيره، و ديگر گفتمان هايى كه در محدوده زمان، تاريخ و لحظه قرار نمى گيرند و هيچ يک از آنها نمى تواند بندى بر پاى آن و قيد بر گردنش باشد. | |||
'''يک)''' گفتمان هايى كه هر چند عمومى و كلى و فراگير هستند، ولى در يک عصر تاريخى حضور و ظهور دارند. مانند گفتمان دموكراسى و غيره، و ديگر گفتمان هايى كه در محدوده زمان، تاريخ و لحظه قرار نمى گيرند و هيچ يک از آنها نمى تواند بندى بر پاى آن و قيد بر گردنش باشد. | |||
از اين دسته گفتمان ها مى توان به گفتمان عدالت اشاره كرد. گفتمان غدير اگر چه از زمان خاصى چون ۱۸ ذى الحجه سال دهم هجرى و در مكان خاصى چون غدير خم در راه مكه و مدينه و با حضور اشخاص و شخصيت هاى به نامى چون رسول خدا صلى الله عليه وآله و اميرمؤمنان عليه السلام شكل گرفت، ولى آغاز آن را بايد به حضور انسان به عنوان خليفةاللَّه در زمين، و مكان آن را نيز كره زمين و اشخاص آن را انسان هاى كاملى دانست كه در قرآن به عنوان انوار طيب انسانى و كلمات وجودى الهى از آنان ياد مى شود. كلمات وجودى كه توبه آدم بدان پذيرفته شده است. | از اين دسته گفتمان ها مى توان به گفتمان عدالت اشاره كرد. گفتمان غدير اگر چه از زمان خاصى چون ۱۸ ذى الحجه سال دهم هجرى و در مكان خاصى چون غدير خم در راه مكه و مدينه و با حضور اشخاص و شخصيت هاى به نامى چون رسول خدا صلى الله عليه وآله و اميرمؤمنان عليه السلام شكل گرفت، ولى آغاز آن را بايد به حضور انسان به عنوان خليفةاللَّه در زمين، و مكان آن را نيز كره زمين و اشخاص آن را انسان هاى كاملى دانست كه در قرآن به عنوان انوار طيب انسانى و كلمات وجودى الهى از آنان ياد مى شود. كلمات وجودى كه توبه آدم بدان پذيرفته شده است. | ||
خط ۲٬۲۶۴: | خط ۲٬۲۴۵: | ||
گفتمان غدير يک پديده تاريخى نيست، بلكه يک حقيقت ابدى است، كه اول كلمه بود، آخر كلمه بود، و جز كلمه كسى نبود، و آن كلمه خداى غدير بود.<ref>تلخيص از اينترنت، حميد آيتى زاده.</ref> | گفتمان غدير يک پديده تاريخى نيست، بلكه يک حقيقت ابدى است، كه اول كلمه بود، آخر كلمه بود، و جز كلمه كسى نبود، و آن كلمه خداى غدير بود.<ref>تلخيص از اينترنت، حميد آيتى زاده.</ref> | ||
'''ب) علل و عوامل ماندگارى و جاودانگى گفتمان غدير''' | '''ب) علل و عوامل ماندگارى و جاودانگى گفتمان غدير''' | ||
خط ۲٬۲۷۴: | خط ۲٬۲۵۳: | ||
براى درک اين حقيقت تاريخى، گريزى جز فهم و تأمل عالمانه بر آن نيست. در اينجا به برخى از مهمترين علل و شاخصه هاى ماندگارى و جاودانگىِ گفتمان غدير اشاره، و بعضاً با استنادات تاريخى موضوع مورد پردازش و تحليل و تدقيق قرار خواهد گرفت: | براى درک اين حقيقت تاريخى، گريزى جز فهم و تأمل عالمانه بر آن نيست. در اينجا به برخى از مهمترين علل و شاخصه هاى ماندگارى و جاودانگىِ گفتمان غدير اشاره، و بعضاً با استنادات تاريخى موضوع مورد پردازش و تحليل و تدقيق قرار خواهد گرفت: | ||
'''الف) وحيانى بودن گفتمان غدير''' | '''الف) وحيانى بودن گفتمان غدير''' | ||
خط ۲٬۲۸۶: | خط ۲٬۲۶۳: | ||
شاهد ديگر بر اين مدعى شعر [[حسان بن ثابت|حسّان بن ثابت]] در غدير است، كه در واقعه غدير از پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه خواست آن را قرائت كند، و پيامبر صلى الله عليه وآله پس از اتمام اشعار حسان در حق او فرمود: اى حسان، مادامى كه با زبانت از ما دفاع مىكنى از سوى روح القدس مؤيَّد خواهى بود.<ref>كشف الغمة: ج ۱ ص ۳۱۸. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸. اسرار غدير (انصارى): ص ۴۲.</ref> | شاهد ديگر بر اين مدعى شعر [[حسان بن ثابت|حسّان بن ثابت]] در غدير است، كه در واقعه غدير از پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه خواست آن را قرائت كند، و پيامبر صلى الله عليه وآله پس از اتمام اشعار حسان در حق او فرمود: اى حسان، مادامى كه با زبانت از ما دفاع مىكنى از سوى روح القدس مؤيَّد خواهى بود.<ref>كشف الغمة: ج ۱ ص ۳۱۸. بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸. اسرار غدير (انصارى): ص ۴۲.</ref> | ||
خط ۲٬۲۹۳: | خط ۲٬۲۷۱: | ||
بى ترديد بايد تصديق نمود «خواست خداوند» از جمله دلائل و عوامل مؤثر در جاودانگى گفتمان غدير است، كه بايد آن در احياء و هدايت انديشه هاى متعالى همواره بايد جاودانه بماند. | بى ترديد بايد تصديق نمود «خواست خداوند» از جمله دلائل و عوامل مؤثر در جاودانگى گفتمان غدير است، كه بايد آن در احياء و هدايت انديشه هاى متعالى همواره بايد جاودانه بماند. | ||
خط ۲٬۳۰۲: | خط ۲٬۲۸۱: | ||
حال كه اين گفتمان در طول متمادى همواره مورد توجه انديشه انديشمندان و جلب نظر متفكران بوده و امكان دوام و اثر داشته است، گواه روشنى است بر صلابت، پايمندى و قطعيت گفتمان غدير، كه آن را پيوسته جاودانه ساخته است. | حال كه اين گفتمان در طول متمادى همواره مورد توجه انديشه انديشمندان و جلب نظر متفكران بوده و امكان دوام و اثر داشته است، گواه روشنى است بر صلابت، پايمندى و قطعيت گفتمان غدير، كه آن را پيوسته جاودانه ساخته است. | ||
خط ۲٬۳۰۹: | خط ۲٬۲۸۹: | ||
اشارت پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازهاى مختلف خطبه غدير، چه درباره خويش و چه درباره على عليه السلام دلالت بر اين حقيقت است. آنجا كه مى فرمايد: ايها الناس، اجيبوا داعى اللَّه؛ انا رسول اللَّه<ref>نهج البلاغه (دشتى): خطبه اول.</ref>: اى مردم، دعوت كننده خدا را اجابت كنيد؛ كه من پيام آور خدا هستم. و در حق على عليه السلام مى فرمايد: ... او است كه بر حق هدايت نموده و به آن عمل مى كند، و باطن را ابطال و از آن نهى مى نمايد... .<ref>اسرار غدير (انصارى): ص ۳۵.</ref> | اشارت پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازهاى مختلف خطبه غدير، چه درباره خويش و چه درباره على عليه السلام دلالت بر اين حقيقت است. آنجا كه مى فرمايد: ايها الناس، اجيبوا داعى اللَّه؛ انا رسول اللَّه<ref>نهج البلاغه (دشتى): خطبه اول.</ref>: اى مردم، دعوت كننده خدا را اجابت كنيد؛ كه من پيام آور خدا هستم. و در حق على عليه السلام مى فرمايد: ... او است كه بر حق هدايت نموده و به آن عمل مى كند، و باطن را ابطال و از آن نهى مى نمايد... .<ref>اسرار غدير (انصارى): ص ۳۵.</ref> | ||
خط ۲٬۳۱۸: | خط ۲٬۲۹۹: | ||
عزت، كرامت نفس، شرافت اخلاقى، امنيت روحى و روانى، ارزش هاى والاى انسانى و... كه مطلوب فطرى و آمال درونى انسان است، تنها از قبل اين گفتمان قابل حصول و دست يافتنى است. اين زيبايى هاى اين گفتمان است، كه آن را جاذبهمند و در طول قرنها جاودانه ساخته است. از اين رو، براى گروندگان و علاقمندان، اين باور حاصل شده كه گفتمان غدير، هم راه است و هم مقصد است و هم مقصود. | عزت، كرامت نفس، شرافت اخلاقى، امنيت روحى و روانى، ارزش هاى والاى انسانى و... كه مطلوب فطرى و آمال درونى انسان است، تنها از قبل اين گفتمان قابل حصول و دست يافتنى است. اين زيبايى هاى اين گفتمان است، كه آن را جاذبهمند و در طول قرنها جاودانه ساخته است. از اين رو، براى گروندگان و علاقمندان، اين باور حاصل شده كه گفتمان غدير، هم راه است و هم مقصد است و هم مقصود. | ||
خط ۲٬۳۳۷: | خط ۲٬۳۱۹: | ||
'''ز) تضمين و | |||
'''ز) تضمين و ضمانت مندى الهى گفتمان غدير''' | |||
فضاى واقع براى ابلاغ فرمان الهى براى پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار ثقيل و دشوار بود، زيرا ابلاغ فرمان الهى در آن شرايط دشوار كه امكان هر گونه فتنه و عناد و مخالفت از ناحيه خنّاسان و فتنه گران مى رفت، فضا را براى پيامبر صلى الله عليه و آله سنگين نموده بود. اين شرايط سخت كاملاً از كلام پيامبرصلى الله عليه و آله مشهود است؛ كه خطاب به مردم مىفرمايد: اى مردم، من از جبرئيل درخواست كردم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا از كمىِ متقين و زيادى منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله هاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم.<ref>اسرار غدير (انصارى): ص ۱۴۶.</ref> | فضاى واقع براى ابلاغ فرمان الهى براى پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار ثقيل و دشوار بود، زيرا ابلاغ فرمان الهى در آن شرايط دشوار كه امكان هر گونه فتنه و عناد و مخالفت از ناحيه خنّاسان و فتنه گران مى رفت، فضا را براى پيامبر صلى الله عليه و آله سنگين نموده بود. اين شرايط سخت كاملاً از كلام پيامبرصلى الله عليه و آله مشهود است؛ كه خطاب به مردم مىفرمايد: اى مردم، من از جبرئيل درخواست كردم كه از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا از كمىِ متقين و زيادى منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله هاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم.<ref>اسرار غدير (انصارى): ص ۱۴۶.</ref> | ||
به نظر مى رسد اگر ضمانت الهى در انجام اين مهم نبود، تحقق فرمان الهى از ناحيه پيامبر صلى الله عليه و آله در آن فضاى سنگين بعيد مى نمود. لذا خداوند با بيان «واللَّه يعصمك من الناس»<ref>مائده / ۶۷ .</ref> آرامش و قدرتى را در وجود پيامبر صلى الله عليه و آله پديدار ساخت، تا آن حضرت بدون واهمه از مكايد، فتنه و ملامت دشمنان پيام بر حق الهى را در نهايت قدرت به مردم ابلاغ نمايد، و خود بر اين امر تصريح نمايد كه خداوند به من اعلام فرموده كه اگر آنچه در حق على عليه السلام بر من نازل نموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام، و براى من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده است، و خدا كفايت كننده و كريم است. | به نظر مى رسد اگر ضمانت الهى در انجام اين مهم نبود، تحقق فرمان الهى از ناحيه پيامبر صلى الله عليه و آله در آن فضاى سنگين بعيد مى نمود. لذا خداوند با بيان «واللَّه يعصمك من الناس»<ref>مائده / ۶۷ .</ref> آرامش و قدرتى را در وجود پيامبر صلى الله عليه و آله پديدار ساخت، تا آن حضرت بدون واهمه از مكايد، فتنه و ملامت دشمنان پيام بر حق الهى را در نهايت قدرت به مردم ابلاغ نمايد، و خود بر اين امر تصريح نمايد كه خداوند به من اعلام فرموده كه اگر آنچه در حق على عليه السلام بر من نازل نموده ابلاغ نكنم رسالت او را نرسانده ام، و براى من حفظ از شر مردم را ضمانت نموده است، و خدا كفايت كننده و كريم است. | ||
خط ۲٬۳۴۷: | خط ۲٬۳۳۱: | ||
در اين گفتمان از شيوه و روش اقناعى - كه اثر بخشترين و ماندگارترين شيوه گفتگو است - بهره گرفته شده است. از جمله رويكردهاى به كار گرفته شده در اين شيوه است: | در اين گفتمان از شيوه و روش اقناعى - كه اثر بخشترين و ماندگارترين شيوه گفتگو است - بهره گرفته شده است. از جمله رويكردهاى به كار گرفته شده در اين شيوه است: | ||
'''يک)''' '''تكوين شخصيت افراد:''' فرمان الهى حتى بدون حضور مردم نيز عملى بود، ولى پيامبر صلى الله عليه و آله به جهت تكريم و ارج گذارى بر شخصيت مردم و آگاه سازى آنان از امر و فرمان مهم الهى دستور میدهند همگان جمع شوند، تا شخصاً فرمان الهى را بشنوند و اعلام نظر نمايد. پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله در اجتماع صد و بيست هزار نفرى فرمان مهم الهى را با حضور همگان اعلام مینمايد. اجتماع چنين جمعيتى در دنياى امروز هم غير عادى است، و در تاريخ نبوت از شش هزار سال پيش تا آن روز هرگز چنين مجلس شكوهمندى براى سخنرانى تشكيل نشده بود. | '''يک)''' '''تكوين شخصيت افراد:''' فرمان الهى حتى بدون حضور مردم نيز عملى بود، ولى پيامبر صلى الله عليه و آله به جهت تكريم و ارج گذارى بر شخصيت مردم و آگاه سازى آنان از امر و فرمان مهم الهى دستور میدهند همگان جمع شوند، تا شخصاً فرمان الهى را بشنوند و اعلام نظر نمايد. پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله در اجتماع صد و بيست هزار نفرى فرمان مهم الهى را با حضور همگان اعلام مینمايد. اجتماع چنين جمعيتى در دنياى امروز هم غير عادى است، و در تاريخ نبوت از شش هزار سال پيش تا آن روز هرگز چنين مجلس شكوهمندى براى سخنرانى تشكيل نشده بود. | ||
'''دو)''' '''اعلام رسمى ولايت على بن ابى طالب عليه السلام:''' در اين بخش پيامبر صلى الله عليه و آله در اجتماع عظيم مردم فرمان قاطع الهى را - كه همان امامت و ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام بود - به طور رسمى اعلام مى نمايد، و مردم رسماً در جريان فرمان الهى از زبان پيامبر صلى الله عليه وآله قرار مى گيرند. | '''دو)''' '''اعلام رسمى ولايت على بن ابى طالب عليه السلام:''' در اين بخش پيامبر صلى الله عليه و آله در اجتماع عظيم مردم فرمان قاطع الهى را - كه همان امامت و ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام بود - به طور رسمى اعلام مى نمايد، و مردم رسماً در جريان فرمان الهى از زبان پيامبر صلى الله عليه وآله قرار مى گيرند. | ||
'''سه)''' '''تأكيد بر توجه امت به مسئله امامت:''' در اين بخش پيامبر صلى الله عليه وآله صريحاً فرمود: هر كس از امامت سرباز زند، اعمال نيكش نابود مىشود و هميشه در جهنم خواهد بود. سپس پيامبر صلى الله عليه وآله پس از ذكر پاره اى از فضائل على عليه السلام مردم را از حسدورزى و آثار آن بر حذر داشت، و متذكر شد كه از علل گمراهى و سرپيچى و مخالفت مردم با ائمه عليهم السلام حسدورزى آنان است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۴ ص ۵۵۸ .</ref> | '''سه)''' '''تأكيد بر توجه امت به مسئله امامت:''' در اين بخش پيامبر صلى الله عليه وآله صريحاً فرمود: هر كس از امامت سرباز زند، اعمال نيكش نابود مىشود و هميشه در جهنم خواهد بود. سپس پيامبر صلى الله عليه وآله پس از ذكر پاره اى از فضائل على عليه السلام مردم را از حسدورزى و آثار آن بر حذر داشت، و متذكر شد كه از علل گمراهى و سرپيچى و مخالفت مردم با ائمه عليهم السلام حسدورزى آنان است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۴ ص ۵۵۸ .</ref> | ||
'''چهار)''' '''صراحت در معرفى على عليه السلام:''' پيامبر صلى الله عليه وآله به منظور زدودن هر گونه شبهه اى، بازوان على عليه السلام را گرفته و او را از جا بلند كرد و با بيان «من كنت مولاه فهذا على عليه السلام مولاه» با صراحت كامل فرمود: آنچه گفتم درباره «اين على» و «اولاد اين على» است، و بدين ترتيب هر گونه شبهه اى را از ميان برداشت و جاى هيچ گونه ذهنيتى را براى مردم نگذاشت و حجت را بر آنان تمام ساخت. | '''چهار)''' '''صراحت در معرفى على عليه السلام:''' پيامبر صلى الله عليه وآله به منظور زدودن هر گونه شبهه اى، بازوان على عليه السلام را گرفته و او را از جا بلند كرد و با بيان «من كنت مولاه فهذا على عليه السلام مولاه» با صراحت كامل فرمود: آنچه گفتم درباره «اين على» و «اولاد اين على» است، و بدين ترتيب هر گونه شبهه اى را از ميان برداشت و جاى هيچ گونه ذهنيتى را براى مردم نگذاشت و حجت را بر آنان تمام ساخت. | ||
'''پنج)''' '''فراخوانى به بيعت، پيمان گرفتن از مردم:''' پيامبر صلى الله عليه وآله پس از اتمام خطبه فرمود: شما را به بيعت كردن با خود و على بن ابى طالب عليه السلام دعوت میكنم. ضمانت اين [[بیعت]] آن است كه من با خداوند بيعت كرده ام و علىع ليه السلام هم با من. پس بيعتى را كه از شما مى گيرم از سوى خداوند و بيعت با او است. | '''پنج)''' '''فراخوانى به بيعت، پيمان گرفتن از مردم:''' پيامبر صلى الله عليه وآله پس از اتمام خطبه فرمود: شما را به بيعت كردن با خود و على بن ابى طالب عليه السلام دعوت میكنم. ضمانت اين [[بیعت]] آن است كه من با خداوند بيعت كرده ام و علىع ليه السلام هم با من. پس بيعتى را كه از شما مى گيرم از سوى خداوند و بيعت با او است. | ||
خط ۲٬۳۷۱: | خط ۲٬۳۴۵: | ||
ما فرمانى را كه از جانب خداوند درباره على بن ابى طالب و امامانى از فرزندانش عليهم السلام به ما رساندى بر سر مى نهيم و به آن راضى هستيم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر اين مدعا بيعت میكنيم... . مردم يكايک سخنان حضرت را تكرار كردند و بدين وسيله بيعت عمومى گرفته شد. | ما فرمانى را كه از جانب خداوند درباره على بن ابى طالب و امامانى از فرزندانش عليهم السلام به ما رساندى بر سر مى نهيم و به آن راضى هستيم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر اين مدعا بيعت میكنيم... . مردم يكايک سخنان حضرت را تكرار كردند و بدين وسيله بيعت عمومى گرفته شد. | ||
'''شش)''' '''تأييد سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله همراه با [[تبریک]] و تهنيت:''' مردم پس از پايان سخنان پيامبر صلى الله عليه وآله به سوى آن حضرت و اميرالمؤمنين عليه السلام روى آوردند و با ايشان دست بيعت دادند، و به پيامبر صلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين عليه السلام تهنيت گفتند. ابراز احساسات و فريادهاى شادى مردم كه از هر سو بر میخاست، شكوه و ابهت بى مانندى به آن اجتماع بزرگ بخشيده بود. | '''شش)''' '''تأييد سخنان پيامبر صلى الله عليه و آله همراه با [[تبریک]] و تهنيت:''' مردم پس از پايان سخنان پيامبر صلى الله عليه وآله به سوى آن حضرت و اميرالمؤمنين عليه السلام روى آوردند و با ايشان دست بيعت دادند، و به پيامبر صلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين عليه السلام تهنيت گفتند. ابراز احساسات و فريادهاى شادى مردم كه از هر سو بر میخاست، شكوه و ابهت بى مانندى به آن اجتماع بزرگ بخشيده بود. | ||
'''هفت) شاهد گرفتن خدا:''' پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در فرازهاى مختلف خطبه غدير نسبت به انجام رسالت خويش و ابلاغ فرمان الهى، خداوند را بر اين شاهد میگيرد و میفرمايد: اللهم انى اشهدك انى قد بلّغت<ref>دانشنامه امام على عليه السلام: ج ۸ ص ۲۳۴.</ref>: پروردگارا، تو را شاهد مى گيرم كه من ابلاغ نمودم. | '''هفت) شاهد گرفتن خدا:''' پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در فرازهاى مختلف خطبه غدير نسبت به انجام رسالت خويش و ابلاغ فرمان الهى، خداوند را بر اين شاهد میگيرد و میفرمايد: اللهم انى اشهدك انى قد بلّغت<ref>دانشنامه امام على عليه السلام: ج ۸ ص ۲۳۴.</ref>: پروردگارا، تو را شاهد مى گيرم كه من ابلاغ نمودم. | ||
خط ۲٬۵۴۸: | خط ۲٬۵۱۸: | ||
به همين موازات ميوه شيرين غدير را با شاخه هاى طوبائى خود كه از هر خانه اى سر بر مى آورد، در همه جا شكوفا مى كند و بهشت دنيا قبل از جنت عقبى در دسترس مردم قرار مى گيرد. | به همين موازات ميوه شيرين غدير را با شاخه هاى طوبائى خود كه از هر خانه اى سر بر مى آورد، در همه جا شكوفا مى كند و بهشت دنيا قبل از جنت عقبى در دسترس مردم قرار مى گيرد. | ||
'''ج) استفاده از انواع ابزارهاى فرهنگ سازى براى غدير''' | |||
يكى از پيش بينى هاى عجيب براى آينده غدير، فرهنگ سازى آن با انواع اتمام حجت است بر مخاطبين متفاوتى كه براى آن فرض مى شود، كه در اين فراز خطابه غدير آمده است: | |||
فَاعلَموا مَعاشِرَ النّاسِ ذلِكَ فيهِ وَ افهَموهُ، وَ اعلَموا اَنَّ اللَّهَ قَد نَصَبَهُ لَكُم وَلِيّاً وَ اِماماً فَرَضَ طاعَتَهُ عَلَى المُهاجِرينَ وَ الاَنصارِ وَ عَلَى التّابِعينَ لَهُم بِاِحسانٍ، وَ عَلَى البادى وَ الحاضِرِ، وَ عَلَى العَجَمِىِّ وَ العَرَبِىِّ، وَ الحُرِّ وَ المَملُوكِ وَ الصَّغيرِ وَ الكَبيرِ، وَ عَلَى الاَبيَضِ وَ الاَسوَدِ، وَ عَلى كُلِّ مُوَحِّدٍ ماضٍ حُكمُهُ، جازٍ قَولُهُ، نافِذٌ اَمرُهُ<ref>خطبه غدير: بخش سوم.</ref>: | |||
اى مردم، اين مطلب را درباره او بدانيد و بفهميد، و بدانيد كه خداوند او را براى شما صاحب اختيار و امامى قرار داده كه اطاعتش را واجب نموده بر مهاجرين و انصار و بر تابعين آنان به نيكى، و بر روستايى و شهرى، و بر عجمى و عربى، و بر آزاد و بنده، و بر بزرگ و كوچك، و بر سفيد و سياه. بر هر يكتا پرستى حكم او اجرا شونده و كلام او مورد عمل و امر او نافذ است. | |||
در اين خطاب در درجه اول بين زن و مرد در پيام غدير فرقى گذاشته نشده لزوم ابلاغ آن براى همه يكسان است. | |||
در درجه دوم پيامبر مكرم اسلام صلى الله عليه وآله از اولين شنوندگان غدير كه صحابه و تابعين اطراف خودش بودند آغاز كرده و سپس آن را در وسيع ترين دايره ممكن گسترش داده است. | |||
در درجه سوم ابعاد اين گستردگى درباره غدير چنين بيان شده است: از يک سو بين روستائيان و شهرنشينان هيچ تفاوتى قائل نشده و همه در برابر غدير يكسانند. از سوى ديگر عرب و غير عرب - اهل هر زبانى كه باشند - براى غدير قابل تفاوت نيست. در نگاه ديگر غلامان و كنيزان با صاحبان آنها هيچ فرقى در پذيرش و اداى وظيفه نسبت به غدير ندارند. از جهتى ديگر كودكان و نوجوانان و جوانان و ميانسالان و بزرگسالان و پيران در پيشگاه غدير به تناسب ظرفيت و قدرت و درک خود موظفند. از جنبهاى ديگر سفيدپوست و سياهپوست و سرخپوست و زردپوست همه بايد غديرى باشند و از هيچ كدام آنان عذرى درباره غدير پذيرفته نيست. | |||
با توجه به اين گستردگى مخاطبانِ غدير كه پيامبر صلى الله عليه و آله با تصريح خاص همه آنان را در خطابه خود نام برده، واضح است كه براى اهل هر زبانى با ادبيات آنان، و براى سطح فرهنگ هاى متفاوت مردم با لسان خودشان، و براى سنين مختلف عمر انسان ها مناسب با درک مقبول آنان، بايد براى غدير فرهنگ سازى كرد و از ابزارهاى تبليغى مناسب هر يک از موقعيت ها معقول ترين استفاده را برد. | |||
'''د) وظيفه همگانى در تبليغ پيام غدير'''<ref>كتاب سليم: حديث ۱۱.</ref> | |||
ابلاغ پيام غدير در واقع رساندن اصل رسالت الهى و تبليغ امامى است كه همه معارف و احكام دين را بايد از او گرفت. پس با ابلاغ غدير همه دستورات الهى ابلاغ شده، و دقيقاً به همين دليل دستور تبليغ عمومى فقط درباره غدير داده شده است. | |||
از اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيدند: چطور كسى جز تو نمى تواند از طرف پيامبر صلى الله عليه وآله پيامى را برساند، در حالى كه آن حضرت در مواردى به ما فرموده: «فَليُبَلِّغِ الشاهِدُ الغائِب»؟ فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله اين جمله را فقط در روز غدير خم و در روز عرفه و در روز رحلتش فرموده ... ، و به عموم مردم دستور داده كه هر كس را ديدند واجب بودن اطاعت از امامان آل محمد عليهم السلام و واجب بودن حقشان را برسانند و اين وظيفه ابلاغ را در هيچ مطلبى غير از اين موضوع نفرموده است. | |||
در واقع پيامبر صلى الله عليه وآله به عموم مردم دستور داده كه به مردم حجت و دليل كسانى را برسانند كه همه آنچه پيامبر صلى الله عليه وآله بدان مبعوث شده را از قول او كسى جز ايشان ابلاغ نمیكند. | |||
'''۲. فرهنگ سازى غدير با ادبيات تعجب!''' | |||
دفاع از غدير به صورت تعجب از كسانى كه نسبت به آن كم توجهى مى كنند، يكى از شيوه هاى بسيار مؤثر در تبليغ غدير بوده است. اشاره به بى اعتنايى مردم نسبت به غدير در گونه هاى مختلفى در احتجاجات معصومين عليهم السلام به چشم مى خورد، كه معمولاً با تعابيرِ مختلفِ «تعجب» همراه است. | |||
گاهى سهل انگارى در شأن غدير، و گاهى تغافل و به فراموشى سپردن آن را مطرح كرده اند، و گاهى از به فراموشكارى زدن خود درباره غدير، و گاهى از دفاع نكردن از آن انتقاد كرده اند، و گاهى از انكار و نپذيرفتن آن، و گاهى از اينكه با وجود چنين مستند قوى چگونه صاحب آن نتوانسته حق خود را بگيرد ياد نموده اند. | |||
اين تعجب ها در كلام حضرت زهرا و اميرالمؤمنين و امام باقر و امام صادق عليهم السلام، در پاسخ به دشمنان غدير و يا در مقام هشدار به دوستان غدير ديده مى شود. در ادامه هشت مورد از آنها ذكر خواهد شد: | |||
'''الف) تعجب از فراموشى غدير'''<ref>بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۳۵۲ ح ۲۲۴. الغدير: ج ۱ ص ۱۹۷. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۲ ح ۴۷۳.</ref> | |||
به نظر شما تعجب ندارد كه حاضرين در غدير آن هم از ساكنين مدينه، آن هم از حضرت زهرا عليها السلام بپرسند كه اصلاً پيامبر صلى الله عليه و آله درباره خلافت على عليه السلام چيزى فرموده يا نه؟! كاش سؤالى به عنوان تشكيک درباره غدير مطرح مىكردند. | |||
كاش نمى گفتند: «كلام صريحى»، و كاش نمى گفتند: «قبل از وفاتش»!! پس اين سؤال نيست، استهزاء است! طلبكار شدن است! و به همين دليل پاسخى جز نگاه پر از تعجب به سائل نخواهد داشت. | |||
اين اتفاقى بود كه در روزهاى پر از اشك و آه فاطمهعليها السلام بعد از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله رخ داد، كه نمك ديگرى بر زخم آن حضرت بود. محمود بن لُبَيد بر سر قبر حمزه آمد و حضرت را در آنجا در حال گريه ديد. خدمتش عرض كرد: من سؤالى از شما دارم كه سينهام را مضطرب ساخته! فرمود: سؤال كن. عرض كردم: آيا پيامبرصلى الله عليه وآله قبل از وفاتش درباره امامت على كلام صريحى فرموده است؟!! | |||
حضرت زهراعليها السلام فرمود: واعجبا، آيا روز غدير خم را فراموش كردهايد؟!! گويا مىخواست بفرمايد: آيا دنبال كلامى صريحتر از سخنى هستى كه پيامبرصلى الله عليه وآله بر فراز منبر غدير فرموده و صد و بيست هزار نفر بر صراحت آن شاهدند؟ اگر بعد از چنان روزى هنوز سينهات از شك و ترديد مضطرب است بهتر آنكه از هدايت خود نااميد باشى! يك عمر سفارشات پيامبرصلى الله عليه وآله درباره خلافت علىعليه السلام كجا رفت؟ اگر واقعاً فراموش كردهايد بايد فكرى براى هوش و حافظه شما كرد، كه مبادا نماز و روزه و زكات و حج را هم فراموش كنيد! | |||
== پانویس == | == پانویس == |