پرش به محتوا

صاحب اختیار: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۴۳۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۲
خط ۶۸: خط ۶۸:
از سوى ديگر كسانى كه دوازده امام‏ عليهم السلام را به عنوان انسان ‏هايى عالم و وارسته قبول دارند ولى آنان را صاحب اختيار مطلق خود نمى‏ دانند در ركن اول ناقصند، و غدير هرگز داعى بر معرفى امامان به اين معنى نداشته است، چرا كه با ظهور علم و عملشان طبعاً مردم ايشان را مى‏ شناسند و نيازى به معرفى در آن مراسم عظيم نيست. آنچه غدير براى آن تشكيل شد و دين با آن كامل شد اعلام صاحب اختيارى امامان‏ عليهم السلام بود كه قِوام ولايت با همين است.
از سوى ديگر كسانى كه دوازده امام‏ عليهم السلام را به عنوان انسان ‏هايى عالم و وارسته قبول دارند ولى آنان را صاحب اختيار مطلق خود نمى‏ دانند در ركن اول ناقصند، و غدير هرگز داعى بر معرفى امامان به اين معنى نداشته است، چرا كه با ظهور علم و عملشان طبعاً مردم ايشان را مى‏ شناسند و نيازى به معرفى در آن مراسم عظيم نيست. آنچه غدير براى آن تشكيل شد و دين با آن كامل شد اعلام صاحب اختيارى امامان‏ عليهم السلام بود كه قِوام ولايت با همين است.


   براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: ائمه اثنى ‏عشرعليهم السلام.
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: ائمه اثنى ‏عشرعليهم السلام.
 
== اتمام حجت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام با «صاحب اختيار»<ref>ژرفاى غدير: ص ۲۰۴. غدير از زبان مولى: ص ۴۰ ۲۵.</ref> ==
رمز غدير صاحب اختيار بودن على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام است كه با تابلوى«ولايت» شناخته مى ‏شود. سقيفه براى شكستن اين رمز و پايين آوردن اين تابلو تلاش‏ هاى فراوانى كرد، ولى از همه شكننده ‏تر اين بود كه از صاحب اختيار همه مردم سلب اختيار كنند و از او التزام بگيرند كه حق ندارى از اوامر سقيفه سرپيچى كنى.
 
بر حال امتى اشک بايد ريخت كه طناب بر گردن ولايت مدار غدير بيندازند و با شمشيرهاى آخته او را وادار به بيعت با سقيفه كنند. اشک خون بايد ريخت بر روزى كه اسلام به اين مصيبت دچار شد و ننگ ابدىِ آن بر چهره تاريخ ماند.
 
و بر على‏ عليه السلام بايد گريست كه فرمود:
 
پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير خم فرمود: «هر كس من نسبت به او صاحب اختيارم على نسبت به او صاحب اختيار است» . من چگونه نسبت به آنان صاحب اختيارتر از خودشان هستم در حالى كه آنان امير و حاكم بر من باشند؟!<ref>الاحتجاج: ج ۱ ص ۱۴۵. بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۴۱۷ ۴۱۶.</ref>
 
== ارزش دادن به انتخاب مردم در مقابل انتخاب خدا<ref>ژرفاى غدير: ص ۱۷۲.</ref> ==
پيداست كه بشر خوب مى‏ داند انتخاب صاحب نظرانش به انتخاب خداوند نمى‏ رسد. اين چيزى بود كه در تاريخ خلفاى منتخب سقيفه عملاً بر همه معلوم گرديد؛ كه خلفاى غاصب در جهات ظلم و جهل و بى‏ لياقتى و گناه، سرآمد روزگار خود بودند.
 
مى ‏بينيم براى التيام اين نقص بشرى، در صحيفه ملعونه دوم -  كه پس از غدير در مدينه و در خانه ابوبكر توسط رؤساى منافقين نوشته شد -  وصله ‏اى بى‏مايه به سخنان خود افزوده ‏اند كه «بر اهل هر زمانى، كسى كه صلاحيت خلافت را دارد مخفى نمى ‏ماند» ، ولى تاريخ به خوبى نشان مى‏ دهد كه بر اهل هر زمانى آنكه صلاحيت خلافت را داشته مخفى مانده است! چنانكه به جاى على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام كه از هر جهت صلاحيت خلافت داشت، نالايق‏ ترين افراد جاى او را گرفتند. عبارت صحيفه را بنگريد:
 
بر مسلمين واجب است كه پس از رحلت هر خليفه‏ اى، صاحب نظران جمع شوند و مشورت كنند و هر كس را كه مستحق خلافت ديدند امير خود نمايند و او را صاحب اختيار مسلمين قرار دهند؛ چرا كه بر اهل هر زمانى كسى كه صلاحيت خلافت را دارد مخفى نمى ‏ماند.


== پانویس ==
== پانویس ==