۲۱٬۹۷۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «== <big>اِخبار خداوند در غدير از ترور توسط منافقين</big><ref>غدير در قرآن: ج 1 ص 464.</ref>...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
<big>«در بين آنها گفتگو واقع شد و در اين باره سخن گفتند و نظريه دادند و به اين نتيجه رسيدند كه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را بر فراز گردنه كوه هَرشى بِرَمانند».</big> | <big>«در بين آنها گفتگو واقع شد و در اين باره سخن گفتند و نظريه دادند و به اين نتيجه رسيدند كه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را بر فراز گردنه كوه هَرشى بِرَمانند».</big> | ||
< | |||
<big>دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله جمع شدند كه عبارت بودند از آزادشدگان قريش و منافقين انصار و كسانى از اعراب مدينه و اطراف آن كه قلوبشان مايل به ارتداد از اسلام بود، و اينان كه چهارده نفر بودند هم پيمان و هم قسم شدند كه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را برمانند.<ref>بحار الانوار: ج 28 ص97، 98.</ref></big> | |||
<big>وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله راه صعود بر كوه هَرشى را پيش گرفت جبرئيل نازل شد و اين خبر را براى حضرت آورد: «يا مُحَمَّدُ، انَّ فُلاناً وَ فُلاناً قَعَدُوا لَكَ فِى الْعَقَبَةِ لِيَغْتالُوكَ»<ref>بحار الانوار: ج 37 ص 135.</ref></big>: | |||
<big>«اى محمد، فلانى و فلانى، در گردنه كوه برايت كمين كرده اند تا تو را ترور كنند».</big> | |||
<big>اين گونه بود كه ضامن حفظ رسول او را به سلامت به مدينه رسانيد در حالى كه اين [[اتمام حجت]] تاريخى را به صورت تمام عيار به نتيجه رسانده بود.</big> | |||
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] / آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ...».</big> | |||
== <big>ماجراى ترور اميرالمؤمنين عليه السلام پس از غدير</big><ref>واقعه قرآنى غدير: ص 169. سخنرانى استثنائى غدير: ص 29. ژرفاى غدير: ص161-162. غدير در قرآن: ج 1 ص 236.</ref> == | |||
<big>منافقين پس از شكست در توطئه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در كوه هَرشى آرام ننشستند. آنان بار ديگر مجلس سِرّى تشكيل دادند و اين بار براى از ميان برداشتن امام منصوب از طرف خدا و رسول، درباره نقشه قتل على عليه السلام به مشورت پرداختند كه بايد قبل از رسيدن به مدينه انجام مى شد.</big> | |||
<big>براى آنكه فرار و گريز ماجراى قبل تكرار نشود، آنان معاهده نامه اى درباره قتل آن حضرت امضا كردند و آن را به ابوعبيده جراح به عنوان امين خود سپردند؛ و رفتند تا براى آماده كردن مقدمات اين نقشه دست به كار شوند.</big> | |||
<big>جبرئيل اين خبر را به پيامبر صلى الله عليه و آله داد. حضرت فوراً ابوعبيده را احضار كرد و آن صحيفه را از او طلب كرد. اين بار ابوعبيده نتوانست انكار كند، و فوراً آن نوشته را به پيامبر صلى الله عليه و آله تحويل داد. اينجا بود كه آيه 7 [[سوره مجادله]] بار ديگر درباره آنان مطرح شد: «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ اِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ اِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ»: «هيچ نجواى سه نفرى نيست مگر آنكه خدا چهارمى آنان است، و هيچ نجواى پنج نفرى نيست مگر آنكه خدا ششمى آنان است».</big> | |||
<big>پيامبر صلى الله عليه و آله باز هم افشاگرى را صلاح ندانست و فقط به آنان فرمود: «اَكَفَرْتُمْ بَعْدَ اِسْلامِكُمْ»: «آيا بعد از اسلامتان كافر شديد»؟ و اين عبارت اشاره به آيه 106 سوره آل عمران بود كه مى فرمايد: «فَاَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ اَكَفَرْتُمْ بَعْدَ ايمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»: «اما كسانى كه رو سياه شدند، آيا بعد از ايمانتان كافر شديد؟ پس عذاب را بچشيد به خاطر كفرى كه ورزيده ايد».</big> | |||
<big>و نيز اشاره به آيه 65 - 66 سوره توبه بود كه مى فرمايد: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ اِنَّما كُنّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ اَبِاللهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ. لا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدِ ايمانِكُمْ»: «اگر از آنان سؤال كنى مى گويند: ما درباره مطلبى گفتگو مى كرديم و به بازى گرفته بوديم. بگو آيا خدا و آيات الهى و رسولش را به استهزاء گرفته ايد؟ عذر نياوريد كه بعد از ايمانتان كافر شده ايد».</big> | |||
<big>با اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله صحيفه را از دست آنان گرفت و امضاى آنان در آخر پيمان نامه ديده مى شد، ولى با كمال وقاحت قسم ياد كردند كه هيچ قصد سوئى نداشته اند. اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله بار ديگر آيه 74 سوره توبه را در برابر آنان قرائت فرمود: «يَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ اِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْيَنالُوا...»: «به خدا قسم ياد مى كنند كه چنين سخنى نگفته اند در حالى كه كلمه كفر را بعد از اسلامشان بر زبان آورده اند و قصد كارى را كرده اند كه به آن دست نيافتند...».</big> | |||
<big>و اين گونه بود كه نازل كننده «وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ» نشان داد كه منافقين كوچک تر از آن هستند كه بخواهند در مقابل اراده پروردگار خللى ايجاد كنند.<ref>بحار الانوار: ج 28 ص 102. الصراط المستقيم: ج 1 ص 296.</ref></big> | |||
<big>در واقع آخرين موردى كه نقشه هاى مخفيانه دشمنان غدير بر ملا شد و آيه درباره آن نازل شد، توطئه آنان براى قتل اميرالمؤمنين عليه السلام بود، كه پس از ناكام ماندن نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله وارد اين توطئه شدند تا مگر با از ميان برداشتن خليفه تعيين شده پيامبر صلى الله عليه و آله زمينه اجراى نقشه هاى خود درباره محتواى صحيفه ملعونه را آماده كنند. ابن عباس اين توطئه را چنين ترسيم كرده است:</big> | |||
<big>بزرگان قريش بين خود نوشته اى نوشتند و در آن بر قتل على بن ابى طالب عليه السلام هم پيمان شدند، و اين پيمان نامه را به ابوعبيده جراح - كه امين آنان به حساب مى آمد - سپردند.</big> | |||
<big>از طرف خداوند آيه نازل شد و اين خبر را براى پيامبر صلى الله عليه و آله آورد. حضرت آن پيمان نامه را از ابوعبيده مطالبه كرد و او هم آن را تحويل داد! حضرت فرمود: «اكَفَرْتُمْ بَعْدَ اسْلامِكُمْ»: «آيا بعد از اسلامتان كافر شده ايد»؟!</big> | |||
<big>آنان به خدا قسم ياد كردند كه هيچ قصد سوئى نداشته اند. خداوند هم اين آيه را نازل كرد: «يَحْلِفُونَ بِالله ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا...».<ref>توبه/74. الصراط المستقيم: ج 1 ص 296. </ref></big> | |||
<big>در اين مورد با آنكه ابوعبيده پيمان نامه را تحويل پيامبر صلى الله عليه و آله داده باز هم منكر مى شوند و قسم ياد مى كنند، و اين از همه ماجراهاى قبل شنيدنى تر است!</big> | |||
<big>به بيان ديگر: پس از امضاى [[صحيفه ملعونه]] كه تعهدنامه اصلى براى همه توطئه ها بود، دو نقشه با نتايج پيش بينى شده بر ضد غدير طرح شد. اين نقشه قبلاً در مدينه به هنگام بازگشت پيامبر صلى الله عليه و آله از جنگ تبوک طرح شده بود، كه با نزول وحى خنثى شد.<ref>درباره نقشه قتل پيامبر و اميرالمؤمنين عليهما السلام در تبوک به اين منابع مراجعه شود: مجمع البيان: ج 5 ص 79 67. الاحتجاج: ج 1 ص 30. تفسير الامام العسكرى عليه السلام : ص 152. بحار الانوار: ج 21 ص185-252. دلائل النبوة: ص 247. مجمع الزوائد: ج 1 ص 110. المعجم الكبير: ج 6 ص 195.</ref></big> | |||
<big>نقشه اول طرح قتل پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از رسيدن به مدينه، و نقشه دوم قتل على عليه السلام بود. با آنكه نقشه به دقت اجرا شد، ولى با عنايت خداوند آن حضرت سالم ماند و توطئه با شكست مواجه شد. در اينجا تحليل ها و اشاراتى به جزئيات ترور اميرالمؤمنين عليه السلام خواهيم داشت:</big> | |||
=== <big>نقشه قتل على عليه السلام<ref>الصراط المستقيم (بياضى): ج 1 ص 296. </ref></big> === | |||
<big>پس از نقشه نافرجام ترور پيامبر صلى الله عليه و آله، نقشه ديگرى كه از نظر منافقين همه مشكلات را يک باره حل مى كرد از ميان برداشتن على عليه السلام بود، زيرا وقتى او نباشد موضوع غدير وجود ندارد و نوبت آن نمى رسد كه كسى به آن استناد كند. آنان غافل بودند از اينكه نازل كننده «والله يعصمك من الناس» اين برنامه مفصل را بيهوده به اجرا در نياورده و منافقين بسيار كوچک تر از آنند كه در مقابل اراده پروردگار خللى ايجاد كنند.</big> | |||
=== <big>امضاى معاهده بر سر قتل على عليه السلام</big> === | |||
<big>آنان بار ديگر مجلس سرى تشكيل دادند و اين بار درباره كيفيت به قتل رساندن على بن ابى طالب عليه السلام به مشورت پرداختند.</big> | |||
<big>پس از تصميم گيرى نهايى در اين باره براى آنكه فرار و گريز دفعه قبل تكرار نشود معاهده نامه اى درباره قتل آن حضرت امضا كردند! سپس آن را به ابوعبيده جرّاح به عنوان امين خود سپردند و رفتند تا براى آماده كردن مقدمات اين نقشه دست به كار شوند.</big> | |||
=== <big>افشاى نقشه قتل توسط پيامبر صلى الله عليه و آله و گرفتن پيمان نامه</big> === | |||
<big>جبرئيل اين خبر را به پيامبر صلى الله عليه و آله داد. حضرت فوراً ابوعبيده را احضار كرد و آن صحيفه را از او طلب كرد. اين بار ابوعبيده نتوانست انكار كند و فوراً آن نوشته را به پيامبر صلى الله عليه و آله تحويل داد.</big> | |||
<big>حضرت باز هم افشاگرى را صلاح ندانست و فقط به آنان فرمود: «أكفرتم بعد إسلامكم»: «آيا بعد از اسلامتان كافر شده ايد»!! و اين خطابى بود كه به عهدشكنان و كسانى كه مخفيانه به نفع كفار عمل مى كردند گفته مى شد.</big> | |||
<big>با اينكه آن صحيفه ملعونه در دست مبارک پيامبر صلى الله عليه و آله بود و امضاى آنان در آخر نوشته ديده مى شد، ولى با كمال وقاحت قسم ياد كردند كه چنين قصدى نداشته اند!!! پيامبر صلى الله عليه و آله هم پيگيرى اين مسئله را ادامه نداد، ولى معلوم شد منافقين تا چه حد در كار خود جدى هستند و با شكست نقشه اى سراغ توطئه ديگرى مى روند و آرام نمى نشينند.</big> | |||
== <big>پانویس</big> == |