پرش به محتوا

ترور امیرالمؤمنین علیه السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «== <big>اِخبار خداوند در غدير از ترور توسط منافقين</big><ref>غدير در قرآن: ج 1 ص 464.</ref>...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:


<big>«در بين آنها گفتگو واقع شد و در اين باره سخن گفتند و نظريه دادند و به اين نتيجه رسيدند كه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را بر فراز گردنه كوه هَرشى بِرَمانند».</big>
<big>«در بين آنها گفتگو واقع شد و در اين باره سخن گفتند و نظريه دادند و به اين نتيجه رسيدند كه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را بر فراز گردنه كوه هَرشى بِرَمانند».</big>
<span dir="RTL"></span>
 
<big>دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله جمع شدند كه عبارت بودند از آزادشدگان قريش و منافقين انصار و كسانى از اعراب مدينه و اطراف آن كه قلوبشان مايل به ارتداد از اسلام بود، و اينان كه چهارده نفر بودند هم پيمان و هم قسم شدند كه شتر پيامبر صلى الله عليه و آله را برمانند.<ref>بحار الانوار: ج 28 ص97، 98.</ref></big>
 
<big>وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله راه صعود بر كوه هَرشى را پيش گرفت جبرئيل نازل شد و اين خبر را براى حضرت آورد: «يا مُحَمَّدُ، انَّ فُلاناً وَ فُلاناً قَعَدُوا لَكَ فِى الْعَقَبَةِ لِيَغْتالُوكَ»<ref>بحار الانوار: ج 37 ص 135.</ref></big>:
 
<big>«اى محمد، فلانى و فلانى، در گردنه كوه برايت كمين كرده‏ اند تا تو را ترور كنند».</big>
 
<big>اين گونه بود كه ضامن حفظ رسول او را به سلامت به مدينه رسانيد در حالى كه اين [[اتمام حجت]] تاريخى را به صورت تمام عيار به نتيجه رسانده بود.</big>
 
 
<big>براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] /  آيه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ...».</big>
 
== <big>ماجراى ترور اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پس از غدير</big><ref>واقعه قرآنى غدير: ص 169. سخنرانى استثنائى غدير: ص 29. ژرفاى غدير: ص161-162. غدير در قرآن: ج 1 ص 236.</ref> ==
<big>منافقين پس از شكست در توطئه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در كوه هَرشى آرام ننشستند. آنان بار ديگر مجلس سِرّى تشكيل دادند و اين بار براى از ميان برداشتن امام منصوب از طرف خدا و رسول، درباره نقشه قتل على‏ عليه السلام به مشورت پرداختند كه بايد قبل از رسيدن به مدينه انجام مى‏ شد.</big>
 
<big>براى آنكه فرار و گريز ماجراى قبل تكرار نشود، آنان معاهده نامه ‏اى درباره قتل آن حضرت امضا كردند و آن را به ابوعبيده جراح به عنوان امين خود سپردند؛ و رفتند تا براى آماده كردن مقدمات اين نقشه دست به كار شوند.</big>
 
<big>جبرئيل اين خبر را به پيامبر صلى الله عليه و آله داد. حضرت فوراً ابوعبيده را احضار كرد و آن صحيفه را از او طلب كرد. اين بار ابوعبيده نتوانست انكار كند، و فوراً آن نوشته را به پيامبر صلى الله عليه و آله تحويل داد. اينجا بود كه آيه 7 [[سوره مجادله]] بار ديگر درباره آنان مطرح شد: «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ اِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ اِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ»: «هيچ نجواى سه نفرى نيست مگر آنكه خدا چهارمى آنان است، و هيچ نجواى پنج نفرى نيست مگر آنكه خدا ششمى آنان است».</big>
 
<big>پيامبر صلى الله عليه و آله باز هم افشاگرى را صلاح ندانست و فقط به آنان فرمود: «اَكَفَرْتُمْ بَعْدَ اِسْلامِكُمْ»: «آيا بعد از اسلامتان كافر شديد»؟ و اين عبارت اشاره به آيه 106 سوره آل ‏عمران بود كه مى‏ فرمايد: «فَاَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ اَكَفَرْتُمْ بَعْدَ ايمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ»: «اما كسانى كه رو سياه شدند، آيا بعد از ايمانتان كافر شديد؟ پس عذاب را بچشيد به خاطر كفرى كه ورزيده‏ ايد».</big>
 
<big>و نيز اشاره به آيه 65  - 66 سوره توبه بود كه مى ‏فرمايد: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ اِنَّما كُنّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ اَبِاللهِ وَ آياتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِؤُونَ. لا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدِ ايمانِكُمْ»: «اگر از آنان سؤال كنى مى ‏گويند: ما درباره مطلبى گفتگو مى‏ كرديم و به بازى گرفته بوديم. بگو آيا خدا و آيات الهى و رسولش را به استهزاء گرفته‏ ايد؟ عذر نياوريد كه بعد از ايمانتان كافر شده ‏ايد».</big>
 
<big>با اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله صحيفه را از دست آنان گرفت و امضاى آنان در آخر پيمان ‏نامه ديده مى‏ شد، ولى با كمال وقاحت قسم ياد كردند كه هيچ قصد سوئى نداشته‏ اند. اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله بار ديگر آيه 74 سوره توبه را در برابر آنان قرائت فرمود: «يَحْلِفُونَ بِاللهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ اِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ‏يَنالُوا...»: «به خدا قسم ياد مى ‏كنند كه چنين سخنى نگفته ‏اند در حالى كه كلمه كفر را بعد از اسلامشان بر زبان آورده‏ اند و قصد كارى را كرده ‏اند كه به آن دست نيافتند...».</big>
 
<big>و اين گونه بود كه نازل كننده «وَ اللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ» نشان داد كه منافقين كوچک ‏تر از آن هستند كه بخواهند در مقابل اراده پروردگار خللى ايجاد كنند.<ref>بحار الانوار: ج 28 ص 102. الصراط المستقيم: ج 1 ص 296.</ref></big>
 
<big>در واقع آخرين موردى كه نقشه‏ هاى مخفيانه دشمنان غدير بر ملا شد و آيه درباره آن نازل شد، توطئه آنان براى قتل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بود، كه پس از ناكام ماندن نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله وارد اين توطئه شدند تا مگر با از ميان برداشتن خليفه تعيين شده پيامبر صلى الله عليه و آله زمينه اجراى نقشه‏ هاى خود درباره محتواى صحيفه ملعونه را آماده كنند. ابن ‏عباس اين توطئه را چنين ترسيم كرده است:</big>
 
<big>بزرگان قريش بين خود نوشته ‏اى نوشتند و در آن بر قتل على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام هم پيمان شدند، و اين پيمان نامه را به ابوعبيده جراح -  كه امين آنان به حساب مى ‏آمد -  سپردند.</big>
 
<big>از طرف خداوند آيه نازل شد و اين خبر را براى پيامبر صلى الله عليه و آله آورد. حضرت آن پيمان نامه را از ابوعبيده مطالبه كرد و او هم آن را تحويل داد! حضرت فرمود: «اكَفَرْتُمْ بَعْدَ اسْلامِكُمْ»: «آيا بعد از اسلامتان كافر شده‏ ايد»؟!</big>
 
<big>آنان به خدا قسم ياد كردند كه هيچ قصد سوئى نداشته‏ اند. خداوند هم اين آيه را نازل كرد: «يَحْلِفُونَ بِالله ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ بَعْدَ إِسْلامِهِمْ وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا...».<ref>توبه/74. الصراط المستقيم: ج 1 ص 296. </ref></big>
 
<big>در اين مورد با آنكه ابوعبيده پيمان‏ نامه را تحويل پيامبر صلى الله عليه و آله داده باز هم منكر مى ‏شوند و قسم ياد مى‏ كنند، و اين از همه ماجراهاى قبل شنيدنى ‏تر است!</big>
 
<big>به بيان ديگر: پس از امضاى [[صحيفه ملعونه]] كه تعهدنامه اصلى براى همه توطئه ‏ها بود، دو نقشه با نتايج پيش ‏بينى شده بر ضد غدير طرح شد. اين نقشه قبلاً در مدينه به هنگام بازگشت پيامبر صلى الله عليه و آله از جنگ تبوک طرح شده بود، كه با نزول وحى خنثى شد.<ref>درباره نقشه قتل پيامبر و اميرالمؤمنين‏ عليهما السلام در تبوک به اين منابع مراجعه شود: مجمع البيان: ج 5 ص 79  67. الاحتجاج: ج 1 ص 30. تفسير الامام العسكرى‏ عليه السلام : ص 152. بحار الانوار: ج 21 ص185-252. دلائل النبوة: ص 247. مجمع الزوائد: ج 1 ص 110. المعجم الكبير: ج 6 ص 195.</ref></big>
 
<big>نقشه اول طرح قتل پيامبر صلى الله عليه و آله قبل از رسيدن به مدينه، و نقشه دوم قتل على‏ عليه السلام بود. با آنكه نقشه به دقت اجرا شد، ولى با عنايت خداوند آن حضرت سالم ماند و توطئه با شكست مواجه شد. در اينجا تحليل‏ ها و اشاراتى به جزئيات ترور اميرالمؤمنين ‏عليه السلام خواهيم داشت:</big>
 
=== <big>نقشه قتل على‏ عليه السلام<ref>الصراط المستقيم (بياضى): ج 1 ص 296. </ref></big> ===
<big>پس از نقشه نافرجام ترور پيامبر صلى الله عليه و آله، نقشه ديگرى كه از نظر منافقين همه مشكلات را يک باره حل مى ‏كرد از ميان برداشتن على‏ عليه السلام بود، زيرا وقتى او نباشد موضوع غدير وجود ندارد و نوبت آن نمى ‏رسد كه كسى به آن استناد كند. آنان غافل بودند از اينكه نازل كننده «والله يعصمك من الناس» اين برنامه مفصل را بيهوده به اجرا در نياورده و منافقين بسيار كوچک ‏تر از آنند كه در مقابل اراده پروردگار خللى ايجاد كنند.</big>
 
=== <big>امضاى معاهده بر سر قتل على‏ عليه السلام</big> ===
<big>آنان بار ديگر مجلس سرى تشكيل دادند و اين بار درباره كيفيت به قتل رساندن على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام به مشورت پرداختند.</big>
 
<big>پس از تصميم ‏گيرى نهايى در اين باره براى آنكه فرار و گريز دفعه قبل تكرار نشود معاهده‏ نامه‏ اى درباره قتل آن حضرت امضا كردند! سپس آن را به ابوعبيده جرّاح به عنوان امين خود سپردند و رفتند تا براى آماده كردن مقدمات اين نقشه دست به كار شوند.</big>
 
=== <big>افشاى نقشه قتل توسط پيامبر صلى الله عليه و آله و گرفتن پيمان ‏نامه</big> ===
<big>جبرئيل اين خبر را به پيامبر صلى الله عليه و آله داد. حضرت فوراً ابوعبيده را احضار كرد و آن صحيفه را از او طلب كرد. اين بار ابوعبيده نتوانست انكار كند و فوراً آن نوشته را به پيامبر صلى الله عليه و آله تحويل داد.</big>
 
<big>حضرت باز هم افشاگرى را صلاح ندانست و فقط به آنان فرمود: «أكفرتم بعد إسلامكم»: «آيا بعد از اسلامتان كافر شده ‏ايد»!! و اين خطابى بود كه به عهدشكنان و كسانى كه مخفيانه به نفع كفار عمل مى‏ كردند گفته مى ‏شد.</big>
 
<big>با اينكه آن صحيفه ملعونه در دست مبارک پيامبر صلى الله عليه و آله بود و امضاى آنان در آخر نوشته ديده مى‏ شد، ولى با كمال وقاحت قسم ياد كردند كه چنين قصدى نداشته ‏اند!!! پيامبر صلى الله عليه و آله هم پيگيرى اين مسئله را ادامه نداد، ولى معلوم شد منافقين تا چه حد در كار خود جدى هستند و با شكست نقشه ‏اى سراغ توطئه ديگرى مى ‏روند و آرام نمى‏ نشينند.</big>
 
== <big>پانویس</big> ==