۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
اين بدان معنى بود كه آنچه در آيه به عنوان «إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه» آمده به عنوان تمثيل اين بيعت به بيعت با خداوند نيست، بلكه با ضميمه بيعت لسانى كه مطرح شد مردم در درجه اول حقيقتاً با خدا بيعت مى كنند و پيمان مى بندند و لذا حضرت مى فرمايد: «بايِعُوا اللَّه ...» . | اين بدان معنى بود كه آنچه در آيه به عنوان «إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه» آمده به عنوان تمثيل اين بيعت به بيعت با خداوند نيست، بلكه با ضميمه بيعت لسانى كه مطرح شد مردم در درجه اول حقيقتاً با خدا بيعت مى كنند و پيمان مى بندند و لذا حضرت مى فرمايد: «بايِعُوا اللَّه ...» . | ||
در درجه دوم مردم با | در درجه دوم مردم با [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] بر سر اين خواسته اى كه خلاصه ۲۳ سال زحمت آن حضرت است بيعت مى كنند، و در درجه سوم با [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین علیه السلام]] به عنوان امام بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله، و در درجه چهارم با همه يازده امام بعد از آن حضرت در همان غدير بيعت مى كنند. | ||
خط ۱۶۶: | خط ۱۶۶: | ||
اين تركيب خاص كلام پيامبر صلى الله عليه و آله در ذيل آيه حاكى از دو جهت مى تواند باشد: | اين تركيب خاص كلام پيامبر صلى الله عليه و آله در ذيل آيه حاكى از دو جهت مى تواند باشد: | ||
از يک سو اينكه در | از يک سو اينكه در [[غدیر]] مردم بايد به همه امامان معتقد شوند و اين به معناى اتحاد سلسله [[امامت]] در هدف و فرمايشات ايشان است، و كلام و روش همه امامان براى ما به عنوان يک مجموعه واحد به حساب مى آيد و هيچ فرقى بين راه و گفتار و اهداف امامان عليهم السلام وجود ندارد. | ||
از سوى ديگر راه خدا و پيامبر و امامان عليهم السلام يكى بيشتر نيست و صراط مستقيم نزد خدا اسلام است و اسلام واقعى راهى است كه خدا و پيامبر و دوازده امام عليهم السلام راهنما و معرّف آن هستند. | از سوى ديگر راه خدا و پيامبر و امامان عليهم السلام يكى بيشتر نيست و صراط مستقيم نزد خدا [[اسلام]] است و اسلام واقعى راهى است كه خدا و پيامبر و دوازده امام عليهم السلام راهنما و معرّف آن هستند. | ||
بنابراين آنچه خدا مى گويد محمد و على عليهما السلام هم مى گويند، و آنچه على عليه السلام مى گويد يازده امام عليهم السلام از نسل او هم همان را مى گويند. همان گونه كه هر كس با خدا بيعت مى كند با محمد و على عليهما السلام بيعت كرده و هر كه با ايشان بيعت كرده با يازده امام عليهم السلام بعد از او بيعت كرده است. هر گونه تفكيكى در اين ميان انحراف از صراط مستقيم است، و هر راه منحرفى در اسلام زاييده تفكيک بين خدا و پيامبر و دوازده امام عليهم السلام در اعتقاد بوده است. | بنابراين آنچه خدا مى گويد محمد و على عليهما السلام هم مى گويند، و آنچه على عليه السلام مى گويد يازده امام عليهم السلام از نسل او هم همان را مى گويند. همان گونه كه هر كس با خدا بيعت مى كند با محمد و على عليهما السلام بيعت كرده و هر كه با ايشان بيعت كرده با يازده امام عليهم السلام بعد از او بيعت كرده است. هر گونه تفكيكى در اين ميان انحراف از صراط مستقيم است، و هر راه منحرفى در اسلام زاييده تفكيک بين خدا و پيامبر و دوازده امام عليهم السلام در اعتقاد بوده است. | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
'''ج) دست بالاى خدا در بيعت غدير''' | '''ج) دست بالاى خدا در بيعت غدير''' | ||
نكته بسيار ظريفى كه در تبيين عملىِ بيعت با خداوند نهفته جمله «يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» در آيه است. بيعت كننده غدير در واقع مى پذيرد كه تحت اختيار بيعت شونده باشد، و اين فقط درباره خداوند و پيامبر و | نكته بسيار ظريفى كه در تبيين عملىِ بيعت با [[خداوند]] نهفته جمله «يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ» در آيه است. بيعت كننده غدير در واقع مى پذيرد كه تحت اختيار بيعت شونده باشد، و اين فقط درباره خداوند و پيامبر و [[معصومین علیهم السلام]] ممكن است كه ولایت مطلقه و [[صاحب اختیار|صاحب اختیاری]] تمام عيار مردم با ايشان است. | ||
وقتى دست خدا بالاى دست بيعت كنندگان است اين به معناى قرار گرفتن همه آنان تحت اختيار و فرمان الهى است، و اين بيعت به معناى پذيرفتن چنان ولايتى بود. | وقتى دست خدا بالاى دست بيعت كنندگان است اين به معناى قرار گرفتن همه آنان تحت اختيار و فرمان الهى است، و اين بيعت به معناى پذيرفتن چنان ولايتى بود. | ||
لذا در كيفيت بيعت نيز اين مسئله مراعات شد كه دست بيعت كنندگان زير دست پيامبرصلى الله عليه وآله و | لذا در كيفيت بيعت نيز اين مسئله مراعات شد كه دست بيعت كنندگان زير دست پيامبرصلى الله عليه وآله و [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین علیه السلام]] قرار بگيرد. حديثى از [[امام رضا علیه السلام]] به جزئيات اين مطلب اشاره مى كند: | ||
هنگامى كه آن حضرت را به بيعت براى ولايت عهدى وادار كردند و حضرت در مقامى نشست كه مردم با ايشان بيعت كنند، طبق ساير بيعت ها دست خود را دراز نكردند تا از سمت راست با بيعت كننده دست دهند؛ بلكه دست خود را بالا مى گرفتند به طورى كه پشت دستشان به طرف صورت خود و كف دستشان رو به مردم بود. آنگاه كه كسى براى بيعت جلو مى آمد حضرت از بالا دست خود را پايين مى آوردند و كف دست بيعت كننده از پايين در دست حضرت قرار مى گرفت و دست حضرت روى دست او بود. وقتى مأمون به اين كيفيت خاص از بيعت اعتراض كرد امام رضاعليه السلام فرمود: پيامبر صلى الله عليه وآله اين گونه بيعت مى فرمود.<big><ref>بحار الانوار: ج ۴۹ ص ۱۴۶. روضة الواعظين: ص ۲۲۶. الارشاد (شيخ مفيد) : ج ۲ ص ۲۶۱. مناقب ابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۳۶۴. اعلام الورى: ص ۳۳۴. </ref></big> | هنگامى كه آن حضرت را به بيعت براى ولايت عهدى وادار كردند و حضرت در مقامى نشست كه مردم با ايشان بيعت كنند، طبق ساير بيعت ها دست خود را دراز نكردند تا از سمت راست با بيعت كننده دست دهند؛ بلكه دست خود را بالا مى گرفتند به طورى كه پشت دستشان به طرف صورت خود و كف دستشان رو به مردم بود. آنگاه كه كسى براى بيعت جلو مى آمد حضرت از بالا دست خود را پايين مى آوردند و كف دست بيعت كننده از پايين در دست حضرت قرار مى گرفت و دست حضرت روى دست او بود. وقتى [[مأمون عباسی|مأمون]] به اين كيفيت خاص از بيعت اعتراض كرد امام رضاعليه السلام فرمود: پيامبر صلى الله عليه وآله اين گونه بيعت مى فرمود.<big><ref>بحار الانوار: ج ۴۹ ص ۱۴۶. روضة الواعظين: ص ۲۲۶. الارشاد (شيخ مفيد) : ج ۲ ص ۲۶۱. مناقب ابن شهرآشوب: ج ۴ ص ۳۶۴. اعلام الورى: ص ۳۳۴. </ref></big> | ||
<big><br /></big> | <big><br /></big> | ||
خط ۲۰۰: | خط ۲۰۰: | ||
'''ب) سند شيطانى بودن سقيفه''' | '''ب) سند شيطانى بودن سقيفه''' | ||
سلمان فارسی درگير و دار غصب خلافت سرى به سقيفه و مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله زد و [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] را ديد كه بر فراز منبر پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته و مردم با او به عنوان خلیفه بيعت مى كنند. فوراً نزد اميرالمؤمنين عليه السلام بازگشت در حالى كه آن حضرت مشغول غسل بدن مبارک پيامبر صلى الله عليه و آله بود و عرضه داشت: ابوبكر هم اكنون بر فراز منبر است و مردم به اين اكتفا نمى كنند كه با يک دست او بيعت كنند بلكه با هر دو دست راست و چپ او بيعت مى كنند!! | سلمان فارسی درگير و دار غصب [[خلافت]] سرى به سقيفه و مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله زد و [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] را ديد كه بر فراز منبر پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته و مردم با او به عنوان خلیفه بيعت مى كنند. فوراً نزد اميرالمؤمنين عليه السلام بازگشت در حالى كه آن حضرت مشغول غسل بدن مبارک پيامبر صلى الله عليه و آله بود و عرضه داشت: ابوبكر هم اكنون بر فراز منبر است و مردم به اين اكتفا نمى كنند كه با يک دست او بيعت كنند بلكه با هر دو دست راست و چپ او بيعت مى كنند!! | ||
در آن حال | در آن حال [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین علیه السلام]] فرمود: اى سلمان، فهميدى اولين كسى كه بر فراز منبر با او بيعت كرد چه كسى بود؟ عرض كرد: در [[سقیفه بنی ساعده]] ديدم اول كسى كه با او بيعت كرد مغيرة بن شعبه بود و سپس بشير بن سعيد و ابوعبيده جراح و عمر بن خطاب و سالم مولى ابى حذيفه و [[معاذ بن جبل]] به ترتيب با او بيعت كردند. | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: درباره اينان از تو سؤال نكردم. اولين كسى كه بر فراز منبر پيامبر صلى الله عليه و آله با او بيعت كرد كه بود؟ | اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: درباره اينان از تو سؤال نكردم. اولين كسى كه بر فراز منبر پيامبر صلى الله عليه و آله با او بيعت كرد كه بود؟ | ||
خط ۲۱۰: | خط ۲۱۰: | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى سلمان، او را شناختى؟ سلمان عرض كرد: نه، ولى طرز صحبت او مرا ناراحت كرد؛ گويى رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله را به مسخره ياد مى کرد. | اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: اى سلمان، او را شناختى؟ سلمان عرض كرد: نه، ولى طرز صحبت او مرا ناراحت كرد؛ گويى رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله را به مسخره ياد مى کرد. | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: او | اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: او [[شیطان|ابلیس]] لعنه اللَّه است. پيامبرصلى الله عليه وآله به من خبر داده كه ابليس و بزرگان اصحابش هنگام منصوب كردن آن حضرت مرا به امر [[خداوند]] حاضر بودند كه به مردم اعلام كرد من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيارترم و به آنان دستور داد كه حاضران به غايبان خبر دهند. | ||
در آنجا شياطين و مريدان ابليس رو به او كردند و گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفته و از انحرافات مصون شدند، و ديگر نه تو و نه ما به آنان راهى نداريم چرا كه پناه و امام خود بعد از پيامبرشان را شناختند. ابليس محزون و افسرده از آنان جدا شد. | در آنجا شياطين و مريدان ابليس رو به او كردند و گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفته و از انحرافات مصون شدند، و ديگر نه تو و نه ما به آنان راهى نداريم چرا كه پناه و امام خود بعد از پيامبرشان را شناختند. ابليس محزون و افسرده از آنان جدا شد. | ||
[[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین علیه السلام]] سپس فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله بعداً به من فرمود: مردم در سقيفه بنى ساعده با ابوبكر بيعت مى كنند بعد از آنكه با حق ما و دليل ما [[انصار]] را مغلوب مى نمايند. سپس به مسجد مى آيند و اول كسى كه بر فراز منبر من با او بيعت مى كند ابليس به صورت پيرمرد سالخورده اى است كه جاى سجده بر پيشانى اوست و همين سخنان را خواهد گفت. | |||
سپس از مسجد بيرون مى رود و ياران و شياطين و بزرگان آنان را جمع مى كند. آنان در برابر او به سجده در مى آيند و مى گويند: اى آقاى ما واى بزرگ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى!! ابليس مى گويد: كدام امت بعد از پيامبر خود گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان كرديد كه من بر اينان قدرت و راهى ندارم؟! چگونه ديديد كارى را كه با آنان به انجام رساندم و ترک كردند آنچه خدا و رسول به آنان دستور داده بودند كه اطاعت على را نمايند!<big><ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۳،۲۶۲. كتاب سليم: ص ۱۴۵،۱۴۴. در حديث ديگرى نيز اين مطلب ذكر شده است. به بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۵۵ ح ۱۳ مراجعه شود.</ref></big> | سپس از مسجد بيرون مى رود و ياران و شياطين و بزرگان آنان را جمع مى كند. آنان در برابر او به سجده در مى آيند و مى گويند: اى آقاى ما واى بزرگ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى!! ابليس مى گويد: كدام امت بعد از پيامبر خود گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان كرديد كه من بر اينان قدرت و راهى ندارم؟! چگونه ديديد كارى را كه با آنان به انجام رساندم و ترک كردند آنچه خدا و رسول به آنان دستور داده بودند كه اطاعت على را نمايند!<big><ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۶۳،۲۶۲. كتاب سليم: ص ۱۴۵،۱۴۴. در حديث ديگرى نيز اين مطلب ذكر شده است. به بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۱۵۵ ح ۱۳ مراجعه شود.</ref></big> |