پرش به محتوا

شیوه منافقین برای مقابله با غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:


منظور از اين كلام خداوند آن است كه گفتند: «اگر به جاى على‏ عليه السلام ابوبكر و عمر را قرار دهد تابع او مى ‏شويم»!!<ref>بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۴۸ ح ۱۲۴.</ref>
منظور از اين كلام خداوند آن است كه گفتند: «اگر به جاى على‏ عليه السلام ابوبكر و عمر را قرار دهد تابع او مى ‏شويم»!!<ref>بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۴۸ ح ۱۲۴.</ref>
== شبهه منافقين در معناى «مولى»<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۳۸. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۹ - ۳۴.</ref> ==
پس از اتمام خطبه غدير و بيعت همگانى با اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، دومين شيوه وسوسه منافقين راهى بود كه عده‏اى از منافقينِ انصار آن را در پيش گرفتند و سايه‏هاى آن تا امروز ادامه يافته است، و آن اين بود كه اظهار كنند هنوز نفهميده‏اند منظور پيامبر صلى الله عليه و آله از مراسم مفصل غدير چيست!
بعد از آنكه در اين باره بسيار سخن گفتند و شايعه پراكنى در مورد آن را وسعت دادند، گستاخانه در صدد مطرح كردن اين شبهه در حضور پيامبرصلى الله عليه وآله برآمدند. آنان عده‏اى را نزد حضرت فرستادند تا از طرف آنان سؤال كنند كه اصلاً منظورتان از اين خطابه بلند و جمله »مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ« چيست؟
پيامبرصلى الله عليه وآله با خونسردى كامل فرمود: به آنان بگوييد: «على بعد از من صاحب اختيار مؤمنين و دلسوزترين مردم براى امت من است».<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۰۰.</ref>
== شبهه منافقين در نسبت غدير به امر الهى<ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۳۸. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۲۹ - ۳۴.</ref> ==
پس از اتمام خطبه غدير و بيعت همگانى با اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، سومين روش در شبهه اندازى نسبتِ ساختگى بودن مراسم غدير از سوى پيامبر صلى الله عليه وآله و نسبت غير حقيقى آن به خدا بود. اين مطلب را منافقين رسماً دامن زدند و علناً بر زبان آوردند. مطرح كنندگان اصلى اين جسارت [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] بودند كه قبلاً نيز هنگام بيعت چنين سخنانى را بر زبان آوردند.
كيفيت به ميان آوردن اين شايعه هم در اين قالب بود كه «خدا به او امر نكرده و اين مطلبى است كه از پيش خود ساخته و به خدا نسبت مى ‏دهد»، كه در عربى از آن با كلمه «تَقَوُّل» ياد مى‏ شود، و سپس كلمه «كذّاب» را هم به آن افزودند، و براى توجيه علت اين «تقوُّل» هدف شرافت دادن به پسر عمويش را مطرح كردند.
آنچه ابوبكر و عمر در اين باره شايع كردند و با كلماتشان به تخريب اذهان مردم پرداختند عبارت بود از:
لا وَ اللَّهِ ما اَمَرَهُ اللَّهُ بِهذا، وَ ما هُوَ اِلاّ شَىْ‏ءٌ يَتَقَوَّلُهُ! اِنَّ مُحَمَّداً كَذّابٌ عَلى رَبِّهِ وَ ما اَمَرَهُ اللَّهُ بِهذا فى عَلِىٍّ! وَ اللَّهِ ما هذا مِنْ تِلْقاءِ اللَّهِ وَ لكِنَّهُ اَرادِ اَنْ يُشَرِّفَ ابْنَ عَمِّهِ:
نه به خدا قسم، خدا او را به اين مطلب امر نكرده است؛ و اين نيست مگر چيزى كه به ناحق به خدا نسبت مى‏دهد! محمد بر پروردگارش دروغ مى‏بندد و خداوند چنين دستورى درباره على به او نداده است! به خدا قسم اين مطلب از جانب خدا نيست، و او قصد دارد پسر عمويش را شرافت دهد.
اين توطئه و شبهه فوراً از سوى خداوند تعالى در نطفه خفه شد و ده آيه از سوره حاقّه در تأييد پيامبر صلى الله عليه و آله و وَحْيانى بودن غدير نازل شد و بنيانى محكم براى غدير را تا ابديت در متن قرآن پايه گذارى كرد.
آيات ۴۳ تا ۵۲ سوره حاقه كه مى ‏فرمايد: «تَنْزيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ. وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الاَقاويلِ. لاَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمينِ. ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتينَ. فَما مِنْكُمْ مِنْ اَحَدٍ عَنْهُ حاجِزينَ. وَ اِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقينَ. اِنّا لَنَعْلَمُ اَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبينَ وَ اِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكافِرينَ. وَ اِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقينِ. فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظيمِ»:
«نازل شده از پروردگار عالم است. اگر بعضى گفته‏ها را به ناحق به ما نسبت دهد دست راست او را مى ‏گيريم و سپس رگ گردن او را قطع مى‏ كنيم، و هيچ يک از شما نمى‏تواند ما را از چنين برخوردى مانع شود. اين يادمانى براى متقين است. ما مى‏دانيم كه در ميان شما تكذيب كنندگان وجود دارند. اين حسرت بر كافران است و يقين حقيقى است. پس به نام پروردگار عظيمت تسبيح بگو».
پاسخى كه اين آيات به شايعه نسبت نداشتن غدير به خداوند مى‏ داد اين گونه بود كه مى‏ فرمايد: «ولايت على نازل شده از پروردگار عالم است. اگر محمد بعضى از گفته‏ ها را به ناحق به ما نسبت دهد ما دست راست او را مى‏ گيرم و سپس رگ گردن او را قطع مى‏ كنيم، و هيچكس از شما نمى‏ تواند مانع چنين كارى شود. ولايت على يادآورى براى متقين در عالم است، و ما مى‏ دانيم كه در ميان شما [[تکذیب]] كنندگانى نسبت به ولايت على وجود دارد كه ابوبكر و عمر هستند. على حسرت بر كافران است و ولايت او يقينِ حقيقى است. پس اى محمد، با نام پروردگار عظيمت تسبيح بگو و او را شكر كن بر اين فضيلتى كه به تو عنايت كرده است».<ref>بحار الانوار: ج ۹ ص ۲۲۸ و ج ۲۴ ص ۳۳۷ و ج ۳۶ ص ۱۴۹،۱۰۱ و ج ۳۷ ص ۱۶۰،۱۲۰. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۶،۱۴۱.</ref>
== پانویس ==
== پانویس ==