پرش به محتوا

امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۶۲۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۹ مهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== علم امام<ref>يس/۱۲. غدير در قرآن: ج ۲ ص۴۹، ۵۰.</ref> ==
== علم امام<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص۴۹، ۵۰.</ref> ==
در غدير ۱۸ آيه قرآن به صراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبرصلى الله عليه وآله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان فرموده و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است. اين موارد در مقابل آياتى است كه به صورت تضمين در كلام و اقتباس در خطابه حضرت آمده است.
در غدير ۱۸ آيه قرآن به صراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبرصلى الله عليه وآله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان فرموده و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است. اين موارد در مقابل آياتى است كه به صورت تضمين در كلام و اقتباس در خطابه حضرت آمده است.


خط ۲۶: خط ۲۶:
سلام بر تواى امام مبين كه خداوند در قلب قرآن معدن علومت خوانده و ما قدر يادگارهاى كلامت را نمى‏ دانيم. هيهات كه ديگران به چنين گنجى دست يابند و ما تماشاگر باشيم.
سلام بر تواى امام مبين كه خداوند در قلب قرآن معدن علومت خوانده و ما قدر يادگارهاى كلامت را نمى‏ دانيم. هيهات كه ديگران به چنين گنجى دست يابند و ما تماشاگر باشيم.


== ولایت امام<ref>مائده/۵۵. غدير در قرآن: ج ۲ ص۵۱، ۵۲.</ref> ==
== ولایت امام<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص۵۱، ۵۲.</ref> ==
در غدير ۱۸ آيه قرآن به صراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبر صلى الله عليه وآله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان فرموده و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است. اين موارد در مقابل آياتى است كه به صورت تضمين در كلام و اقتباس در خطابه حضرت آمده است.
در غدير ۱۸ آيه قرآن به صراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبر صلى الله عليه وآله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان فرموده و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است. اين موارد در مقابل آياتى است كه به صورت تضمين در كلام و اقتباس در خطابه حضرت آمده است.


يكى از اين آيات، آيه ۵۵ سوره مائده است:
يكى از اين آيات، است:


«إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»:
«إِنَّما وَلِيُّكُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»<ref>مائده / ۵۵ </ref>:


«صاحب اختيار شما خدا و رسولش هستند و كسانى كه ايمان آورده و نماز را بپا داشته و در حال ركوع زكات مى‏ دهند».
«صاحب اختيار شما خدا و رسولش هستند و كسانى كه ايمان آورده و نماز را بپا داشته و در حال ركوع زكات مى‏ دهند».
خط ۴۸: خط ۴۸:


== نسل امامان<ref>زخرف/۲۸. غدير در قرآن: ج ۲ ص۴۷، ۴۸.</ref> ==
== نسل امامان<ref>زخرف/۲۸. غدير در قرآن: ج ۲ ص۴۷، ۴۸.</ref> ==
در غدير ۱۸آيه قرآن به صراحت تفسير شده است؛ به اين معنى كه پيامبرصلى الله عليه وآله متن آيه را جداگانه در خطبه بيان فرموده و قبل يا بعد از آن به تفسيرش پرداخته است. اين موارد در مقابل آياتى است كه به صورت تضمين در كلام و [[اقتباس]] در خطابه حضرت آمده است.
در آيه ۲۸ سوره زخرف آمده است:
 
يكى از اين آيات، آيه ۲۸ سوره زخرف است:


«وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»:
«وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»:
خط ۷۶: خط ۷۴:
اين تفسير آنگاه كامل بودن خود را نشان مى‏ دهد كه فرمايشات پيامبر صلى الله عليه وآله را در ضمن بيان آيه دقت كنيم كه مى‏ فرمايد: «من هم به شما شناساندم كه امامان از نسل من و على هستند»، يعنى آنچه خداوند به عنوان نسل ابراهيم خليل‏ عليه السلام براى امامت تعيين فرموده آن نسلى است كه از دو سو به محمد و على ‏عليهما السلام ختم شود.
اين تفسير آنگاه كامل بودن خود را نشان مى‏ دهد كه فرمايشات پيامبر صلى الله عليه وآله را در ضمن بيان آيه دقت كنيم كه مى‏ فرمايد: «من هم به شما شناساندم كه امامان از نسل من و على هستند»، يعنى آنچه خداوند به عنوان نسل ابراهيم خليل‏ عليه السلام براى امامت تعيين فرموده آن نسلى است كه از دو سو به محمد و على ‏عليهما السلام ختم شود.


== آيه «وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ»<ref>صافّات/۷۱. غدير در قرآن: ج ۲ ص۲۸۷-۲۸۹.</ref> ==
== امتحان مردم با موضوع امامت<ref>صافّات/۷۱. غدير در قرآن: ج ۲ ص۲۸۷-۲۸۹.</ref> ==
بزرگ ‏ترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه [[اتمام حجت]] آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه ‏اى راه گريز نماند.
بزرگ ‏ترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه [[اتمام حجت]] آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه ‏اى راه گريز نماند.


خط ۱۰۳: خط ۱۰۱:
با استناد به يک اصل قاطع قرآنى، شيعه نه تنها از اقليت خود نمى ‏هراسد كه به آن افتخار هم مى‏ كند، چرا كه كتاب خداوند در آيات متعدد اكثريت را غير مؤمن و غير عالم و غير عاقل و دشمن حق و مشرک و فاسق و بد كردار و كفران كننده نعمت و جاهل و غافل و كافر و گمراه مى‏ شمارد.
با استناد به يک اصل قاطع قرآنى، شيعه نه تنها از اقليت خود نمى ‏هراسد كه به آن افتخار هم مى‏ كند، چرا كه كتاب خداوند در آيات متعدد اكثريت را غير مؤمن و غير عالم و غير عاقل و دشمن حق و مشرک و فاسق و بد كردار و كفران كننده نعمت و جاهل و غافل و كافر و گمراه مى‏ شمارد.


== آيه «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ الله وَ كُفْرٌ بِهِ...»<ref>بقره /  ۲۱۷. غدير در قرآن: ج ۲ ص۳۸۲-۳۸۷.</ref> ==
== عواقب دشمنی با امام<ref>بقره /  ۲۱۷. غدير در قرآن: ج ۲ ص۳۸۲-۳۸۷.</ref> ==
<big>على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام آن امامى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله او را سبب امتحان امت قرار داد و فرمود: لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى: اى على، اگر تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى ‏شدند.</big>
على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام آن امامى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله او را سبب امتحان امت قرار داد و فرمود: لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى: اى على، اگر تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى ‏شدند.


<big>پيامبرصلى الله عليه وآله فصلى از مراسم غدير و خطابه آن را به دشمنان ائمه ‏عليهم السلام اختصاص داده تا مردود شوندگان از امتحان علوى بدانند چه آينده ‏اى در انتظار آنان است. اقتباس از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را عنوان اين بخش قرار داده است.</big>
پيامبرصلى الله عليه وآله فصلى از مراسم غدير و خطابه آن را به دشمنان ائمه ‏عليهم السلام اختصاص داده تا مردود شوندگان از امتحان علوى بدانند چه آينده ‏اى در انتظار آنان است. اقتباس از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را عنوان اين بخش قرار داده است.


<big>در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار اعداء اهل ‏بيت ‏عليهم السلام در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان ذكر شده است. از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى‏ كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون شفاعت، آن هم عذاب فوق ‏العاده‏اى در پايين‏ترين درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله ‏هاى آتش نمونه‏ هاى آن است.</big>
در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار اعداء اهل ‏بيت ‏عليهم السلام در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان ذكر شده است. از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى‏ كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون شفاعت، آن هم عذاب فوق ‏العاده‏اى در پايين‏ترين درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله ‏هاى آتش نمونه‏ هاى آن است.


<big>اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ۱۵ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۲۱۷ [[سوره بقره]] و آيه ۸۶-۸۸ سوره آل عمران است:</big>
اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ۱۵ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۲۱۷ [[سوره بقره]] و آيه ۸۶-۸۸ سوره آل عمران است:


<big>«يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ الله وَ كُفْرٌ بِهِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ الله وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ»:</big>
«يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ الله وَ كُفْرٌ بِهِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ الله وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ»:


<big>«از تو درباره ماه حرام و جنگ در آن سؤال مى‏ كنند، بگو جنگ در آن كار بزرگى است و ايجاد مانع بر سر راه خدا و كفر به اوست؛ و خارج كردن اهلش از آن نزد خدا بالاتر است، و فتنه از قتل هم بالاتر است. آنان همچنان با شما جنگ مى‏ كنند تا اگر بتوانند شما را از دينتان باز گردانند. هر كس از شما از دين خود باز گردد و در حالى بميرد كه كافر باشد، چنين كسانى همانانى هستند كه اعمالشان در دنيا و آخرت سقوط مى‏ كند و آنان اصحاب آتش هستند كه براى هميشه در آنند».</big>
«از تو درباره ماه حرام و جنگ در آن سؤال مى‏ كنند، بگو جنگ در آن كار بزرگى است و ايجاد مانع بر سر راه خدا و كفر به اوست؛ و خارج كردن اهلش از آن نزد خدا بالاتر است، و فتنه از قتل هم بالاتر است. آنان همچنان با شما جنگ مى‏ كنند تا اگر بتوانند شما را از دينتان باز گردانند. هر كس از شما از دين خود باز گردد و در حالى بميرد كه كافر باشد، چنين كسانى همانانى هستند كه اعمالشان در دنيا و آخرت سقوط مى‏ كند و آنان اصحاب آتش هستند كه براى هميشه در آنند».


<big>«كَيْفَ يَهْدِى الله قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ الله لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ. أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ الله وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ. خالِدِينَ فِيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ»<ref>آل عمران/۸۶-۸۸.</ref>: «چگونه خدا هدايت مى ‏كند قومى را كه بعد از ايمانشان كافر شدند و شهادت دادند كه پيامبر بر حق است و براى آنان بينات آمد، و خداوند قوم ظالم را هدايت نمى ‏كند. آنان كسانى هستند كه جزايشان اين است كه بر آنان لعنت خدا و ملائكه و همه مردم است، و براى هميشه در آن خواهند بود و عذاب آنان تخفيف داده نمى‏ شود و مهلت داده نمى‏ شوند».</big>
«كَيْفَ يَهْدِى الله قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ الله لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ. أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ الله وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ. خالِدِينَ فِيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ»<ref>آل عمران/۸۶-۸۸.</ref>: «چگونه خدا هدايت مى ‏كند قومى را كه بعد از ايمانشان كافر شدند و شهادت دادند كه پيامبر بر حق است و براى آنان بينات آمد، و خداوند قوم ظالم را هدايت نمى ‏كند. آنان كسانى هستند كه جزايشان اين است كه بر آنان لعنت خدا و ملائكه و همه مردم است، و براى هميشه در آن خواهند بود و عذاب آنان تخفيف داده نمى‏ شود و مهلت داده نمى‏ شوند».


<big>اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:</big>
اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:


'''<big>متن خطبه غدير</big>'''
=== متن خطبه غدير ===
مَعاشِرَ النّاسِ، انَّما اكْمَلَ الله عَزَّ وَ جَلَّ دينَكُمْ بِامامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ يَأْتَمَّ بِهِ وَ بِمَنْ يَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ فَاولئِكَ الَّذينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ فِى النَّارِ هُمْ خالِدُونَ «لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ»:


<big>مَعاشِرَ النّاسِ، انَّما اكْمَلَ الله عَزَّ وَ جَلَّ دينَكُمْ بِامامَتِهِ. فَمَنْ لَمْ يَأْتَمَّ بِهِ وَ بِمَنْ يَقُومُ مَقامَهُ مِنْ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ فَاولئِكَ الَّذينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ فِى النَّارِ هُمْ خالِدُونَ «لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ»:</big>
اى مردم، خداوند دين شما را با امامت او كامل نمود. پس هر كس اقتدا نكند به او و كسانى كه جانشين او از فرزندان من از نسل او هستند تا روز قيامت و روز رفتن به پيشگاه خداوند عز و جل، چنين كسانى اعمالشان در دنيا و آخرت از بين رفته و در آتش (جهنم) دائمى خواهند بود. عذاب آنان تخفيف نمى ‏يابد و به آنان مهلت داده نمى‏ شود.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۶ بخش ۵ .</ref>


<big>اى مردم، خداوند دين شما را با امامت او كامل نمود. پس هر كس اقتدا نكند به او و كسانى كه جانشين او از فرزندان من از نسل او هستند تا روز قيامت و روز رفتن به پيشگاه خداوند عز و جل، چنين كسانى اعمالشان در دنيا و آخرت از بين رفته و در آتش (جهنم) دائمى خواهند بود. عذاب آنان تخفيف نمى ‏يابد و به آنان مهلت داده نمى‏ شود.<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۶ بخش ۵ .</ref></big>
=== '''موقعيت تاريخى''' ===
لحظاتى پس از بلند كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بر فراز منبر و معرفى او با تابلوى جهانى «مَنْ كُنتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ»، و دقيقاً پس از پايان اين اعلام و اقرار گرفتن از مردم، پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله اولين برخورد درباره انكار چنين ولايتى را با قاطعيت نشان داد و اعمال منكرين امامت [[ائمه اثنی عشر|دوازده امام ‏عليهم السلام]] را بى ‏ارزش خواند و آنان را به جهنم بشارت داد.


'''<big>موقعيت تاريخى</big>'''
پيامبرصلى الله عليه وآله اين هدف را با [[اقتباس]] از دو آيه كه درباره مرتدين از اسلام است و ارتباط كاملى به موضوع دارد مطرح فرمود و با استفاده از فقره آخر هر دو آيه -  كه نتيجه ارتداد است -  كلام خود را كامل فرمود. آخر آيه سوره آل عمران عيناً در كلام حضرت آمده، ولى آيه سوره بقره با افزودن «الَّذينَ» به صورت «فاولئك الَّذِينَ حَبِطَتْ...» آمده و به جاى «أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ»، اختصاراً جمله «وَ فِى النَّارِ هُمْ خالِدُونَ» ذكر شده است.


<big>لحظاتى پس از بلند كردن اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بر فراز منبر و معرفى او با تابلوى جهانى «مَنْ كُنتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ»، و دقيقاً پس از پايان اين اعلام و اقرار گرفتن از مردم، پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله اولين برخورد درباره انكار چنين ولايتى را با قاطعيت نشان داد و اعمال منكرين امامت [[ائمه اثنی عشر|دوازده امام ‏عليهم السلام]] را بى ‏ارزش خواند و آنان را به جهنم بشارت داد.</big>
=== موقعيت قرآنى ===
در قرآن، آيه [[سوره بقره]] درباره جنگ و حرمت آن در ماه ‏هاى حرام است. از اواسط آيه سخن به مقايسه قتل و فتنه ‏انگيزى منتقل مى‏ شود و اينكه «الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ» و در پى آن مسئله ارتداد و بازگشت از دين مطرح مى ‏شود و كسى كه با حال ارتداد بميرد به سقوط اعمال و آتش خالد جهنم جزا داده مى ‏شود.


<big>پيامبرصلى الله عليه وآله اين هدف را با [[اقتباس]] از دو آيه كه درباره مرتدين از اسلام است و ارتباط كاملى به موضوع دارد مطرح فرمود و با استفاده از فقره آخر هر دو آيه -  كه نتيجه ارتداد است -  كلام خود را كامل فرمود. آخر آيه سوره آل عمران عيناً در كلام حضرت آمده، ولى آيه سوره بقره با افزودن «الَّذينَ» به صورت «فاولئك الَّذِينَ حَبِطَتْ...» آمده و به جاى «أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ»، اختصاراً جمله «وَ فِى النَّارِ هُمْ خالِدُونَ» ذكر شده است.</big>
نظير اين آيه در سوره توبه آمده كه آيه ۱۷ آن چنين است: «ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ الله شاهِدِينَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ، أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِى النَّارِ هُمْ خالِدُونَ». آيه سوره آل عمران درباره كسانى است كه از مسلمانى باز مى‏ گردند و بعد از اقرار به حقانيت پيامبرصلى الله عليه وآله كافر مى‏ شوند. چنين كسانى مستحق لعنت خدا و ملائكه و مردم‏اند، و در جهنم بدون تخفيف معذب خواهند شد. در آيات بعد هم مسئله ارتداد دنبال شده و قبول نشدن اعمالشان از جهات مختلف مطرح شده است.


'''<big>موقعيت قرآنى</big>'''
نظير اين آيه در سوره بقره ديده مى ‏شود كه از آيه ۱۵۹ كسانى را ذكر مى‏ كند كه براهين الهى را كتمان مى‏ كنند و مورد لعنت هستند. سپس توبه كنندگان را كه حقايق كتمان شده را براى مردم تبيين مى‏ كنند مورد عفو قرار مى ‏دهد. آنگاه در آيه ۱۶۱ و ۱۶۲ بار ديگر كسانى را كه كافر شده و با همان كفر مى ‏ميرند مورد لعنت خدا و ملائكه و مردم قرار مى ‏دهد و مستحق عذابى خالد مى‏ داند كه تخفيف و مهلتى در آن نيست.


<big>در قرآن، آيه [[سوره بقره]] درباره جنگ و حرمت آن در ماه ‏هاى حرام است. از اواسط آيه سخن به مقايسه قتل و فتنه ‏انگيزى منتقل مى‏ شود و اينكه «الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ» و در پى آن مسئله ارتداد و بازگشت از دين مطرح مى ‏شود و كسى كه با حال ارتداد بميرد به سقوط اعمال و آتش خالد جهنم جزا داده مى ‏شود.</big>
=== '''تحليل اعتقادى''' ===
در بُعد تفسيرى كلام پيامبر صلى الله عليه و آله در اين فراز خطبه نسبت به دو آيه شريفه اين نكته حائز اهميت است كه در هر دو آيه موضوع سخن از كسانى است كه پس از شناخت براهين و پذيرفتن دين الهى مرتد و كافر مى ‏شوند و از اسلام باز مى‏ گردند.


<big>نظير اين آيه در سوره توبه آمده كه آيه ۱۷ آن چنين است: «ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ الله شاهِدِينَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ، أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِى النَّارِ هُمْ خالِدُونَ». آيه سوره آل عمران درباره كسانى است كه از مسلمانى باز مى‏ گردند و بعد از اقرار به حقانيت پيامبرصلى الله عليه وآله كافر مى‏ شوند. چنين كسانى مستحق لعنت خدا و ملائكه و مردم‏اند، و در جهنم بدون تخفيف معذب خواهند شد. در آيات بعد هم مسئله ارتداد دنبال شده و قبول نشدن اعمالشان از جهات مختلف مطرح شده است.</big>
اين افراد در كلام حضرت به كسانى تعبير و تأويل شده ‏اند كه پس از اعلام كمال دين با امامت دوازده امام‏ عليهم السلام، باز هم از پذيرفتن امامت آنان سر باز مى ‏زنند و با اين كار خود مرتد و كافر مى ‏شوند. نكته فوق را پيامبرصلى الله عليه وآله در سه مرحله بيان فرموده است:


<big>نظير اين آيه در سوره بقره ديده مى ‏شود كه از آيه ۱۵۹ كسانى را ذكر مى‏ كند كه براهين الهى را كتمان مى‏ كنند و مورد لعنت هستند. سپس توبه كنندگان را كه حقايق كتمان شده را براى مردم تبيين مى‏ كنند مورد عفو قرار مى ‏دهد. آنگاه در آيه ۱۶۱ و ۱۶۲ بار ديگر كسانى را كه كافر شده و با همان كفر مى ‏ميرند مورد لعنت خدا و ملائكه و مردم قرار مى ‏دهد و مستحق عذابى خالد مى‏ داند كه تخفيف و مهلتى در آن نيست.</big>
'''الف) امامت دوازده امام يعنى دين كامل'''


'''<big>تحليل اعتقادى</big>'''
با در نظر گرفتن اينكه اين قطعه از كلام پيامبرصلى الله عليه وآله دقيقاً پس از بلند كردن و معرفى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام ادا شده، اولين كلام حضرت آن است كه «خداوند عز و جل دين شما را با امامت او كامل نموده است». اين يک اتمام حجت براى كسانى است كه ادعاى اسلام دارند، ولى با نپذيرفتن امامت تصريح مى ‏كنند كه «ما دين كامل نمى‏ خواهيم»، و خدا هم مى‏ گويد: «دين ناقص مانند بى‏ دينى است»!


<big>در بُعد تفسيرى كلام پيامبر صلى الله عليه و آله در اين فراز خطبه نسبت به دو آيه شريفه اين نكته حائز اهميت است كه در هر دو آيه موضوع سخن از كسانى است كه پس از شناخت براهين و پذيرفتن دين الهى مرتد و كافر مى ‏شوند و از اسلام باز مى‏ گردند.</big>
تكميل سخن در اين است كه مسئله فقط بر سر امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نيست، بلكه شرط دين كامل پذيرفتن امامت بلا فصل دوازده امام معصوم ‏عليهم السلام پس از پيامبرصلى الله عليه وآله است. روشن‏ ترين راه براى فهماندن اين باقيمانده سخن كلمه «بِمَنْ يَقُومُ مَقامَهُ» است. يعنى اگر تعيين امام الزاماً بايد از سوى خدا باشد طبعاً بعد از على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام هم بايد تا آخر دنيا امامانى از سوى خداوند معين شده باشند كه با عبارت «مِنْ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ» آنان را تعيين فرموده است.


<big>اين افراد در كلام حضرت به كسانى تعبير و تأويل شده ‏اند كه پس از اعلام كمال دين با امامت دوازده امام‏ عليهم السلام، باز هم از پذيرفتن امامت آنان سر باز مى ‏زنند و با اين كار خود مرتد و كافر مى ‏شوند. نكته فوق را پيامبرصلى الله عليه وآله در سه مرحله بيان فرموده است:</big>
'''ب) منكرين امامت تا روز قيامت'''


'''<big>الف) امامت دوازده امام يعنى دين كامل</big>'''
در اين فراز از خطبه غدير تأكيد خاصى بر مسئله قيامت با دو عبارت كنار يكديگر شده است: «الى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ الْعَرْضِ عَلَى الله عَزَّ وَ جَلَّ». از نظر ادبى اين «جار و مجرور» متعلق به يكى از دو فعل متقدم مى‏ تواند باشد و هر دو معناى صحيح دارد: «لَمْ يَأْتَمَّ» و «يَقُومُ».


<big>با در نظر گرفتن اينكه اين قطعه از كلام پيامبرصلى الله عليه وآله دقيقاً پس از بلند كردن و معرفى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام ادا شده، اولين كلام حضرت آن است كه «خداوند عز و جل دين شما را با امامت او كامل نموده است». اين يک اتمام حجت براى كسانى است كه ادعاى اسلام دارند، ولى با نپذيرفتن امامت تصريح مى ‏كنند كه «ما دين كامل نمى‏ خواهيم»، و خدا هم مى‏ گويد: «دين ناقص مانند بى‏ دينى است»!</big>
اگر متعلق به «يَقُومُ» باشد منظور از آن استمرار امامت دوازده امام ‏عليهم السلام تا روز قيامت است يعنى كسانى كه تا روز قيامت در مقام على‏ عليه السلام قرار مى‏ گيرند؛ و اگر متعلق به «لَمْ يَأْتَمَّ» باشد منظور از آن عموم منكرين امامت دوازده امام ‏عليهم السلام از روز رحلت پيامبر صلى الله عليه وآله تا برپايى قيامت است، و اختصاصى به بيعت شكنان روزهاى اول خلافت نخواهد داشت.


<big>تكميل سخن در اين است كه مسئله فقط بر سر امامت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام نيست، بلكه شرط دين كامل پذيرفتن امامت بلا فصل دوازده امام معصوم ‏عليهم السلام پس از پيامبرصلى الله عليه وآله است. روشن‏ ترين راه براى فهماندن اين باقيمانده سخن كلمه «بِمَنْ يَقُومُ مَقامَهُ» است. يعنى اگر تعيين امام الزاماً بايد از سوى خدا باشد طبعاً بعد از على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام هم بايد تا آخر دنيا امامانى از سوى خداوند معين شده باشند كه با عبارت «مِنْ وُلْدى مِنْ صُلْبِهِ» آنان را تعيين فرموده است.</big>
عبارت «الْعَرْضِ عَلَى الله عَزَّ وَ جَلَّ» را مى‏ توان شاهدى بر احتمال دوم يعنى متعلق بودن به «لَمْ يَأْتَمَّ» دانست، زيرا عرضه بر خداوند نوعى اشاره به آمادگى براى پاسخگويى است، و حضرت بدين وسيله منكرين امامت را هشدار مى‏ دهد. اگر چه با پذيرفتن احتمال اول هم كه متعلق به «يَقُومُ» بدانيم، باز اطلاق عبارت شامل همه منكرين امامت در گستره زمان و مكان خواهد بود.


'''<big>ب) منكرين امامت تا روز قيامت</big>'''
'''ج) جزاى منكرين امامت ائمه ‏عليهم السلام'''


<big>در اين فراز از خطبه غدير تأكيد خاصى بر مسئله قيامت با دو عبارت كنار يكديگر شده است: «الى يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ الْعَرْضِ عَلَى الله عَزَّ وَ جَلَّ». از نظر ادبى اين «جار و مجرور» متعلق به يكى از دو فعل متقدم مى‏ تواند باشد و هر دو معناى صحيح دارد: «لَمْ يَأْتَمَّ» و «يَقُومُ».</big>
مسئله [[ارتداد امت|ارتداد]] و بازگشت از دين الهى نزد خداوند از كفر بالاتر است. اكنون كه نپذيرفتن امامت ائمه ‏عليهم السلام نزد خداوند ارتداد و بازگشت از اسلام است، در اين فراز خطبه با استناد به آيه دو جزاى مهم براى اين انسان‏ هاى بى‏ پروا نسبت به دينشان در نظر گرفته شده است:


<big>اگر متعلق به «يَقُومُ» باشد منظور از آن استمرار امامت دوازده امام ‏عليهم السلام تا روز قيامت است يعنى كسانى كه تا روز قيامت در مقام على‏ عليه السلام قرار مى‏ گيرند؛ و اگر متعلق به «لَمْ يَأْتَمَّ» باشد منظور از آن عموم منكرين امامت دوازده امام ‏عليهم السلام از روز رحلت پيامبر صلى الله عليه وآله تا برپايى قيامت است، و اختصاصى به بيعت شكنان روزهاى اول خلافت نخواهد داشت.</big>
'''اول: حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ'''


<big>عبارت «الْعَرْضِ عَلَى الله عَزَّ وَ جَلَّ» را مى‏ توان شاهدى بر احتمال دوم يعنى متعلق بودن به «لَمْ يَأْتَمَّ» دانست، زيرا عرضه بر خداوند نوعى اشاره به آمادگى براى پاسخگويى است، و حضرت بدين وسيله منكرين امامت را هشدار مى‏ دهد. اگر چه با پذيرفتن احتمال اول هم كه متعلق به «يَقُومُ» بدانيم، باز اطلاق عبارت شامل همه منكرين امامت در گستره زمان و مكان خواهد بود.</big>
بى‏ ارزش شدن و بطلان اعمال و فساد آن كه معناى «حبط» است. يعنى آنچه به عنوان اسلام انجام داده‏ اند طبعاً بايد براى آنان در دنيا و آخرت نتيجه و فايده ‏اى داشته باشد، اما خداوند صريحاً بر اعمالشان خط بطلان مى ‏كشد و آن را در دنيا و آخرت بى ‏ارزش مى ‏خواند.


'''<big>ج) جزاى منكرين امامت ائمه ‏عليهم السلام</big>'''
اين بدان معناست كه كفار در اثر برخى نيكى ‏هايشان لا اقل در دنيا جزاى آن ها را خواهند ديد، ولى منكرين امامت نه تنها در آخرت دست خالى خواهند بود كه در دنيا هم به عنوان جزاى خيراتشان چيزى به آنان داده نمى‏ شود و اين به خاطر فاسد شدن و بطلان اعمالشان در اثر انكار ولايت است.


<big>مسئله [[ارتداد امت|ارتداد]] و بازگشت از دين الهى نزد خداوند از كفر بالاتر است. اكنون كه نپذيرفتن امامت ائمه ‏عليهم السلام نزد خداوند ارتداد و بازگشت از اسلام است، در اين فراز خطبه با استناد به آيه دو جزاى مهم براى اين انسان‏ هاى بى‏ پروا نسبت به دينشان در نظر گرفته شده است:</big>
'''دوم: فِى النَّارِ'''


'''<big>اول: حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ</big>'''
آتش جهنم بدون شك سزاى كسى است كه پس از عمرى مسلمانى بدان پشتِ پا بزند و مرتد شود، ولى توصيف اين عذاب در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله حاكى از غضب فوق‏ العاده الهى نسبت به چنين كسانى است. آن حضرت سه نكته درباره عذاب اين گروه با اقتباس از قرآن فرموده است:


<big>بى‏ ارزش شدن و بطلان اعمال و فساد آن كه معناى «حبط» است. يعنى آنچه به عنوان اسلام انجام داده‏ اند طبعاً بايد براى آنان در دنيا و آخرت نتيجه و فايده ‏اى داشته باشد، اما خداوند صريحاً بر اعمالشان خط بطلان مى ‏كشد و آن را در دنيا و آخرت بى ‏ارزش مى ‏خواند.</big>
* خالِدُونَ: هميشه در جهنم خواهند بود و از آن خلاصى ندارند، يعنى هيچ دستمايه ‏اى براى بهشت ندارند.
* لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ: در عذاب آنان تخفيف داده نمى‏ شود، و گويا هيچ شفاعتى درباره آنان پذيرفته نخواهد شد.
* وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ: به آنان مهلت داده نمى ‏شود، چه در رفتن به سوى جهنم كه به آنان اجازه هيچ گونه توقفى داده نمى‏ شود، و چه در داخل جهنم كه لحظه ‏اى عذاب قطع نمى‏ شود.


<big>اين بدان معناست كه كفار در اثر برخى نيكى ‏هايشان لا اقل در دنيا جزاى آن ها را خواهند ديد، ولى منكرين امامت نه تنها در آخرت دست خالى خواهند بود كه در دنيا هم به عنوان جزاى خيراتشان چيزى به آنان داده نمى‏ شود و اين به خاطر فاسد شدن و بطلان اعمالشان در اثر انكار ولايت است.</big>
== اکمال دین با مقام امامت<ref>مائده/۳. غدير در قرآن: ج ۱ ص۱۵۱، ۱۶۶-۱۶۷.</ref>==
 
'''<big>دوم: فِى النَّارِ</big>'''
 
<big>آتش جهنم بدون شك سزاى كسى است كه پس از عمرى مسلمانى بدان پشتِ پا بزند و مرتد شود، ولى توصيف اين عذاب در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله حاكى از غضب فوق‏ العاده الهى نسبت به چنين كسانى است. آن حضرت سه نكته درباره عذاب اين گروه با اقتباس از قرآن فرموده است:</big>
 
* <big>خالِدُونَ: هميشه در جهنم خواهند بود و از آن خلاصى ندارند، يعنى هيچ دستمايه ‏اى براى بهشت ندارند.</big>
* <big>لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ: در عذاب آنان تخفيف داده نمى‏ شود، و گويا هيچ شفاعتى درباره آنان پذيرفته نخواهد شد.</big>
* <big>وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ: به آنان مهلت داده نمى ‏شود، چه در رفتن به سوى جهنم كه به آنان اجازه هيچ گونه توقفى داده نمى‏ شود، و چه در داخل جهنم كه لحظه ‏اى عذاب قطع نمى‏ شود.</big>
 
== آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً»<ref>مائده/۳. غدير در قرآن: ج ۱ ص۱۵۱، ۱۶۶-۱۶۷.</ref> ==
از جمله مهم ‏ترين و مشهورترين آيات غدير كه در اثناء خطبه غدير بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد اين آيه است:
از جمله مهم ‏ترين و مشهورترين آيات غدير كه در اثناء خطبه غدير بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد اين آيه است:


خط ۱۹۲: خط ۱۸۶:
# همچنين فرمود: مَعاشِرَ النّاسِ، انَّما اكْمَلَ الله دينَكُمْ بِامامَتِهِ: اى مردم، خداوند دين شما را با امامت او كامل نمود.<ref>مراجعه شود به عنوان: اسرار غدير: ص ۱۴۶ بخش ۵ . </ref>
# همچنين فرمود: مَعاشِرَ النّاسِ، انَّما اكْمَلَ الله دينَكُمْ بِامامَتِهِ: اى مردم، خداوند دين شما را با امامت او كامل نمود.<ref>مراجعه شود به عنوان: اسرار غدير: ص ۱۴۶ بخش ۵ . </ref>
# خداوند به پيامبرش خطاب كرد: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...» بِوِلايَةِ وَلِيّى وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ، عَلِىٍّ...: «امروز دين شما را كامل كردم...» با ولايت وليم و صاحب اختيار هر مرد و زن مؤمنى، يعنى على... .<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۲ ح ۸۶ .</ref>
# خداوند به پيامبرش خطاب كرد: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...» بِوِلايَةِ وَلِيّى وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ، عَلِىٍّ...: «امروز دين شما را كامل كردم...» با ولايت وليم و صاحب اختيار هر مرد و زن مؤمنى، يعنى على... .<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۲ ح ۸۶ .</ref>
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: [[قرآن]] /  آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً».


== ابطال حمل امامت در حديث غدير بر امامت تصوّف<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص۷۳۳-۷۳۸.</ref> ==
== ابطال حمل امامت در حديث غدير بر امامت تصوّف<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير): ص۷۳۳-۷۳۸.</ref> ==
خط ۲۰۲: خط ۱۹۴:
اين شبهه به چند وجه باطل است:
اين شبهه به چند وجه باطل است:


'''تأويل نبوت با اين تأويل در امامت'''
=== تأويل نبوت با اين تأويل در امامت ===
 
دليلى كه مسلمانان مى‏ توانند با آن منكران پيامبرى محمد رسول ‏الله ‏صلى الله عليه وآله را ملزم كنند، بشاراتى است كه در كتب آسمانى پيشين در نبوت حضرتش وارد شده است. بى‏ گمان، مخالفان از پذيرش اين بشارات كه دانشمندان مسلمان از كتاب‏ هاى ايشان بيرون آورده‏ اند گريزى ندارند، زيرا اين بشارات مستخرج از كتب آنان است و آشكارا به پيامبرى خاتم ‏النبيين ‏صلى الله عليه وآله دلالت مى‏ كنند.
دليلى كه مسلمانان مى‏ توانند با آن منكران پيامبرى محمد رسول ‏الله ‏صلى الله عليه وآله را ملزم كنند، بشاراتى است كه در كتب آسمانى پيشين در نبوت حضرتش وارد شده است. بى‏ گمان، مخالفان از پذيرش اين بشارات كه دانشمندان مسلمان از كتاب‏ هاى ايشان بيرون آورده‏ اند گريزى ندارند، زيرا اين بشارات مستخرج از كتب آنان است و آشكارا به پيامبرى خاتم ‏النبيين ‏صلى الله عليه وآله دلالت مى‏ كنند.


بنابراين، اگر تأويل [[اهل ‏سنت]] در مورد [[حديث غدير]] درست باشد كه آن را بر امامت باطنى حمل كنند، براى اهل كتاب نيز جايز خواهد بود كه نبوت پيامبر ما را اين گونه زير سؤال ببرند؛ اينكه آن را تأويل و بر معناى لغوى لفظ يعنى «والايى» حمل كنند! حمل امامت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بر امامت صوفيانه! مانند حمل نبوت رسول ‏الله ‏صلى الله عليه وآله به معناى لغوى و نه اصطلاحى نبوت از سوى منكران است. اگر اين باطل است آن هم باطل است.
بنابراين، اگر تأويل [[اهل ‏سنت]] در مورد [[حديث غدير]] درست باشد كه آن را بر امامت باطنى حمل كنند، براى اهل كتاب نيز جايز خواهد بود كه نبوت پيامبر ما را اين گونه زير سؤال ببرند؛ اينكه آن را تأويل و بر معناى لغوى لفظ يعنى «والايى» حمل كنند! حمل امامت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام بر امامت صوفيانه! مانند حمل نبوت رسول ‏الله ‏صلى الله عليه وآله به معناى لغوى و نه اصطلاحى نبوت از سوى منكران است. اگر اين باطل است آن هم باطل است.


'''اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از صوفيه نيست'''
=== '''اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از صوفيه نيست''' ===
 
اين تأويل و حمل امامتى كه حديث غدير به آن دلالت مى‏ كند بر امامت باطنيّه‏ اى كه صوفيه مى‏ گويند، در صورتى درست است كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از صوفيه باشد! حافظ ابن ‏جوزى صوفى بودن امام ‏عليه السلام و ديگر صحابه را انكار كرده، و كلام ابونعيم اصفهانى را كه ايشان را از شمار صوفيه آورده زشت دانسته و گفته است:
اين تأويل و حمل امامتى كه حديث غدير به آن دلالت مى‏ كند بر امامت باطنيّه‏ اى كه صوفيه مى‏ گويند، در صورتى درست است كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از صوفيه باشد! حافظ ابن ‏جوزى صوفى بودن امام ‏عليه السلام و ديگر صحابه را انكار كرده، و كلام ابونعيم اصفهانى را كه ايشان را از شمار صوفيه آورده زشت دانسته و گفته است: