پرش به محتوا

آيه ۷۹ بقره و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۰: خط ۴۰:
تا آنجا كه نوشتن عده‏ اى از آنان را مطرح مى‏ كند كه نوشته خود را دستورالعمل الهى مى‏ دانند و خداوند بر آنان واى و ويل مى‏ فرستد. در آيات بعد سهل‏ انگارى آنان نسبت به آتش جهنم را مطرح مى‏ كند؛ و سپس از آنان به عنوان كسانى كه گناهشان آنان را از هر سو فرا گرفته نام مى ‏برد كه در جهنم دائمى خواهند بود.
تا آنجا كه نوشتن عده‏ اى از آنان را مطرح مى‏ كند كه نوشته خود را دستورالعمل الهى مى‏ دانند و خداوند بر آنان واى و ويل مى‏ فرستد. در آيات بعد سهل‏ انگارى آنان نسبت به آتش جهنم را مطرح مى‏ كند؛ و سپس از آنان به عنوان كسانى كه گناهشان آنان را از هر سو فرا گرفته نام مى ‏برد كه در جهنم دائمى خواهند بود.


آيه سوره نساء درباره كسانى است كه خداوند آنان را با عنوان «خيانت كاران به خود» مطرح مى ‏كند و با تعجب از اينكه كار خود را از مردم مخفى مى‏ كنند ولى از خدا پنهان نمى‏ كنند، مجلس شبانه آنان بر ضد خدا را يادآور مى‏ شود و جمله «إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ» را به ميان آورد.۳-  موقعيت تاريخى دوم
آيه سوره نساء درباره كسانى است كه خداوند آنان را با عنوان «خيانت كاران به خود» مطرح مى ‏كند و با تعجب از اينكه كار خود را از مردم مخفى مى‏ كنند ولى از خدا پنهان نمى‏ كنند، مجلس شبانه آنان بر ضد خدا را يادآور مى‏ شود و جمله «إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ» را به ميان آورد.
 
جزئيات آن روز صبح كه پيامبرصلى الله عليه وآله آن آيات را براى مردم خواند و آنان را متوجه توطئه ‏اى عظيم و آينده ‏اى نگران كننده نمود، از لسان حذيفه كه به دقت پيگير ماجراها بوده چنين نقل شده است:آن گروه در منزل ابوبكر جمع شدند و درباره آينده خلافت به همفكرى پرداختند تا آنكه بر اصولى متفق شدند. سپس به سعيد بن عاص اموى دستور دادند تا نوشته‏اى بنويسد و او آن صحيفه را به اتفاق آراى آنان نوشت. آنگاه صحيفه را به ابوعبيده جراح سپردند و او آن را به كسى سپرد تا به مكه ببرد. )و در كعبه پنهان كند( . آنگاه از خانه ابوبكر بازگشتند.


۳-  موقعيت تاريخى دوم


جزئيات آن روز صبح كه پيامبرصلى الله عليه وآله آن آيات را براى مردم خواند و آنان را متوجه توطئه ‏اى عظيم و آينده ‏اى نگران كننده نمود، از لسان حذيفه كه به دقت پيگير ماجراها بوده چنين نقل شده است:آن گروه در منزل ابوبكر جمع شدند و درباره آينده خلافت به همفكرى پرداختند تا آنكه بر اصولى متفق شدند. سپس به سعيد بن عاص اموى دستور دادند تا نوشته‏اى بنويسد و او آن صحيفه را به اتفاق آراى آنان نوشت. آنگاه صحيفه را به ابوعبيده جراح سپردند و او آن را به كسى سپرد تا به مكه ببرد.(و در كعبه پنهان كند). آنگاه از خانه ابوبكر بازگشتند.


فردا صبح كه پيامبرصلى الله عليه وآله نماز صبح را خواند، همچنان در مصلاى خود نشست و به ذكر خود ادامه داد تا آفتاب طلوع كرد. آنگاه رو به ابوعبيده كرد و فرمود: به به! چه كسى مثل توست، در حالى كه امين اين امت شده‏اى!! سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: »فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ...« : »واى بر كسانى كه نوشته را به دست خود مى‏نويسند و سپس مى‏گويند: اين از جانب خداست، تا آن را به قيمت ارزانى بفروشند. واى بر آنان از آنچه دستانشان نوشته و واى بر آنان از آنچه كسب مى‏كنند« .
فردا صبح كه پيامبرصلى الله عليه وآله نماز صبح را خواند، همچنان در مصلاى خود نشست و به ذكر خود ادامه داد تا آفتاب طلوع كرد. آنگاه رو به ابوعبيده كرد و فرمود: به به! چه كسى مثل توست، در حالى كه امين اين امت شده‏اى!! سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: »فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ...« : »واى بر كسانى كه نوشته را به دست خود مى‏نويسند و سپس مى‏گويند: اين از جانب خداست، تا آن را به قيمت ارزانى بفروشند. واى بر آنان از آنچه دستانشان نوشته و واى بر آنان از آنچه كسب مى‏كنند« .