آيه ۷۹ بقره و غدیر
مشخصات آیه | |
---|---|
نام سوره | بقره |
شماره آیه | ۷۹ |
جزء | ۱ |
محتوای آیه | |
مکان نزول | مدینه |
موضوع | عاقبت دردناک اصحاب صحیفه ملعونه دوم در قیامت |
ترتیل آیه 0:28 ترجمه صوتی 0:25 |
آیه ۷۹ سوره بقره آیهای درباره دشمنان غدیر در رخداد صحیفه ملعونه دوم که برای آنان عاقبتی دردناک در قیامت به دنبال خواهد داشت.
برخی محققان بستر نزول آیه ۷۹ سوره بقره را درباره نویسندگان صحیفه ملعونه دوم دانستهاند. تلاشی علیه غدیر که توسط پیامبر صلی الله علیه و آله از طریق خداوند برملا شد.
برخی محققان از تطبيق تحلیلی آیه ۷۹ سوره بقره بر رخداد نگارش صحيفه ملعونه، چند نكته برداشت کردهاند و در ذیل هر قسمت از آیه آوردهاند: اینکه اصحاب صحیفه این نوشته خود را به خداوند نسبت دادند؛ اینکه کار آنان حقکشی بزرگی بود برای رسیدن به سودی اندک؛ اینکه نوشتن این صحیفه بسترسازی برای برخی از عظیمترین جنایات تاریخ اسلام از جمله رخداد عاشورا بود؛ اینکه نگارش صحیفه ملعونه دوم همانند کاری بود که قریش در جاهلیت علیه پیامبر صلی الله علیه و آله انجام دادند و پیماننامهای برای حصر اقتصادی مسلمانان نوشتند؛ اینکه چشمپوشی پیامبر از اصحاب صحیفه و اعراض از آنان برای امتحان آنان و فرو رفتن بیشتر آنان در نتایج اعمالشان بوده است.
آیهای درباره دشمنان غدیر
آیه ۷۹ سوره بقره از جمله آیات استفاده شده در خطبه غدیر است. بستر استفاده از این آیه از سوی برخی محققان چنین ترسیم شده است: على بن ابىطالب عليه السلام آن امامى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را سبب امتحان امت قرار داد: «لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى؛ اى على، اگر تو نبودى، مؤمنان بعد از من شناخته نمىشدند».[۱]
پيامبر صلى الله عليه و آله قسمتی از مراسم غدير را به توصیف دشمنان ائمه عليهم السلام اختصاص داد و آینده آنان قرار داد. اقتباس از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را زیر عنوان اين بخش قرار داده است. در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار دشمنان اهل بیت علیهم السلام در دنيا مطرح شده، از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت بيان شده كه سقوط ارزش اعمالشان از جمله آنهاست.[۲]
این آیات ۱۵ آیه هستند که از جمله آنها، آیه ۷۹ سوره بقره است: فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً، فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ اَيْديهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ؛ پس واى بر آنهايى كه كتاب را خود به دست خود مىنويسند، و تا سودى اندک برند، مىگويند كه از جانب خدا نازل شده. پس واى بر آنها بدانچه نوشتند و واى بر آنها از سودى كه مىبرند
.[۳]
بستر تاريخى استفاده از آیه: نگارش صحیفه ملعونه دوم
برخی محققان بستر استفاده از آیه ۷۹ سوره بقره چنین ترسیم شده است: پس از پایان مراسم سهروزه غدير پايان و رسیدن کاراون غدیر به مدينه و شکست ماجراى قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در بين راه، منافقان ناامید نشدند، بلكه در مدينه به فكر محكمكردن پايههايى افتادند كه پس از اعمال حج با نگارش صحیفه ملعونه اول اساس آن را چيده بودند.
با آغاز ماه محرم سران منافقان جلساتی سرى تشكيل دادند و جزئيات تازهاى به پيماننامه اول اضافه کردند. تعداد آنان از روز نگارش صحیفه اول، که پنج نفر بود، در رخداد عقبه هرشى به چهارده نفر رسيد. منافقان سران قبايل و صاحبنفوذان جامعه را با راههاى مختلف به پيمان خود دعوت كردند. معاذ بن جبل برای دعوت انصار و بقيه اصحاب صحيفه اول برای دعوت قريش دست بهكار شدند و توانستند يک گروه ۳۴ نفر از دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله را گرد هم آورند. احساس آنان اين بود كه تأخیری در کار نداشته باشند؛ زیرا اگر قبل از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله همه مقدمات را آماده نکنند، با امضاى فقط يک صحيفه چند سطرى در مكه كارى پيش نخواهد برد. اين بود كه حتى اساسنامه كار خود را براى روزهايى كه امور را در دست خواهند گرفت تهيه كردند. اين پيماننامه كه در خانه ابوبکر به امضاى همان ۳۴ نفر رسيد و به دست ابوعبیده جراح سپرده شد «صحيفه دوم» نام گرفته و در چندين صفحه است كه قبلاً متن آن را آورديم.[۴]
صبح فرداى امضاى صحيفه دوم، پيامبر صلى الله عليه و آله پس از نماز رو به ابوعبيده كرد و سخن را از جايى آغاز كرد كه مردم اجمالاً متوجه قضاياى پنهانى شوند؛ ولى حضرت مأمور بود در كلام خود تصريح به نام آنان نكند، ولى علت اين كتمان را بيان فرمود. در اين باره به دو آيه از قرآن استشهاد کرد كه هر دو آيه را عيناً بهصورت تضمين در كلام خود آورد که یکی از آنها آیه ۷۹ سوره بقره بود. آن گروه با شنيدن سخنان حضرت در آن مجلس و احتمال اينكه از آنها نام برده شود، چنان ترسیدند كه همه اهل مجلس متوجه شدند که منظور از آن خطابها قرآنى آنها هستند.[۵]
موقعيت قرآنى آیه
موقعیت قرآنی آیه ۷۹ سوره بقره چنین توصیف شده است: این آیه دقيقاً درباره منافقان است و از آيه ۷۵ آغاز مىشود كه خداوند مىفرمايد: «آيا طمع داريد كه آنان واقعاً به شما ايمان آوردند، در حالى كه عدهاى از آنان سخنان خدا را مىشنيدند و پس از فهميدن آن را تحريف مىكردند با آنكه علم و اطلاع داشتند».
سپس چهره منافقانه آنان را توصيف مىكند كه وقتى با مؤمنان ملاقات مىكنند مىگويند ايمان آوردهايم و هرگاه در بين خود خلوت مىكنند به يكديگر مىگويند: «چرا مطالبى را كه خدا براى شما روشن كرده نزد مؤمنان بازگو مىكنيد تا در پيشگاه خدا بر ضد شما استدلال كنند». تا آنجا كه از نوشته آنان یاد میشود که آن را دستورالعمل الهى مىدانند و خداوند به آنان هشدار جدی میدهد. در آيات بعد، سهلانگارى آنان نسبت به آتش جهنم مطرح شده است. سپس از آنان بهعنوان كسانى كه گناهشان آنان را از هر سو فرا گرفته نام مىبرد كه در جهنم دائمى قرار خواهند گرفت.[۶]
بستر تاریخی استفاده از آیه: پیامد نگارش صحیفه دوم
برخی محققان بستر استفاده از آیه ۷۹ سوره بقره در قالب پیامد نگارش صحیفه دوم را چنین ترسیم کردهاند: جزئيات روزی كه پيامبر صلى الله عليه و آله آيات ۷۹ بقره و ۱۰۸ نساء را براى مردم خواند و آنان را متوجه توطئهاى عظيم و آيندهاى نگرانكننده نمود. از زبان حذيفة بن یمان این رخداد چنین گزارش شده است: آن گروه در منزل ابوبكر جمع شدند و درباره آينده خلافت به همفكرى پرداختند تا آنكه بر اصولى متفق شدند. سپس به سعيد بن عاص اموى دستور دادند تا پیماننامهای بر اساس نظرات آنان بنویسد. آنگاه صحيفه را به ابوعبيده جراح سپردند و او آن را به كسى سپرد تا به مكه ببرد (و در كعبه پنهان كند). آنگاه از خانه ابوبكر بازگشتند.
فردا صبح كه پيامبر صلى الله عليه و آله نماز صبح را خواند، همچنان در مصلاى خود نشسته بود و به ذكر خود ادامه داد تا آفتاب طلوع كرد. آنگاه رو به ابوعبيده كرد و فرمود: به به! چه كسى مثل توست، در حالى كه امين اين امت شدهاى! سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: «واى بر كسانى كه نوشته را به دست خود مىنويسند و سپس مىگويند: اين از جانب خداست، تا آن را به قيمت ارزانى بفروشند. واى بر آنان از آنچه دستانشان نوشته و واى بر آنان از آنچه كسب مىكنند».
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: گروهى از اين امت شباهت پيدا كردهاند به آنچه در كلام آمده است: «از مردم مخفى مىكنند، ولى از خدا مخفى نمىكنند و خدا با آنان است آنگاه كه شبانه دور هم بر سر كلامى كه خدا راضى نيست جمع مىشوند و خداوند به آنچه انجام مىدهند احاطه دارد». سپس فرمود: همين امروز گروهى در امت من صبح كردهاند كه به اهل اين آيه شباهت دارند، در صحيفهاى كه بر ضد ما در جاهليت نوشتند و در كعبه آويختند. خداوند تعالى آنان را از زندگى آسوده برخوردار مىكند تا امتحانشان كند و كسانى را كه بعد از آنان مىآيند نيز امتحان كند تا جداكردن خبيث و طيب انجام گيرد. اگر نبود كه خداوند به من دستور داده كه از معرفى آنان اعراض كنم - بهخاطر مسئلهاى كه مىخواهد به انجام رساند - آنان را پيش مىآوردم و گردنشان را مىزدم! به خدا قسم، وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله اين سخنان را فرمود آن گروه را ديديم كه چنان لرزه بر اندامشان افتاده بود كه حواس خود را از دست داده بودند. و بر احدى از آنان كه آن روز در مجلس حاضر بودند مخفى نماند كه حضرت با آن كلام آنان را قصد كرده بود و آن نمونههايى كه از قرآن تلاوت فرمود بهخاطر آنان مطرح كرده بود.[۷]
تحليل اعتقادى آیه
برخی محققان از تطبيق تحلیلی آیه ۷۹ سوره بقره بر رخداد نگارش صحيفه ملعونه، هفت نكته برداشت کردهاند و در ذیل هر قسمت از آیه آوردهاند:
نسبتدادن صحيفه به خدا
يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّه
: آنچه را كه با دست نوشتهاند برای آنکه مردم به آن اعتماد كنند عنوان خدايى به آن مىدهند و مىگويند از طرف خداست. اين مسئلهاى است كه با حيلهگرى در آغاز صحيفه دوم پشتوانه محتواى آن قرار داده شده است. كسانى كه مىخواهند خلافت امیرالمؤمنین عليه السلام را غصب كنند، نهتنها از خجالت سر به زير نيفكندهاند، بلكه با كمال جسارت آن را جزئى از اسلام معرفى كردهاند و براى برقرارى ارتباط بين غصب و اسلام عنوان «اصحاب محمد صلى الله عليه و آله» را در آغاز صحیفه بهكار گرفتهاند.[۸]
«اين نوشتهاى است كه گروه مهمى از اصحاب محمد رسولاللّٰه از مهاجرين و انصار بر آن متفق شدهاند، همان مهاجر و انصارى كه خداوند در قرآنش و بر لسان پيامبرش آنان را ستوده است. آنان بعد ازآنكه آخرين تلاش را در رأى خود به كار گرفتند و در مسئلۀ خود به مشورت پرداختند، و اين صحيفه را با در نظر داشتن صلاح اسلام و اهل آن در ايام گذشته و باقيماندۀ روزگار نوشتند، تا كسانى از مسلمانان كه بعد از آنان مىآيند به آنان اقتدا كنند». آنان با استفاده از کلماتی خاص در این متن تلاش کردند جلوه مثبتى بهكار خود بدهند تا نسلهاى آينده آنان را دلسوزان خود بپندارند.[۹]
حقکشی بزرگ برای رسیدن به سودی اندک
لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا
: نتیجه صحيفه ملعونه دوم براى نويسندگان آن رسيدن به رياست و طمعهاى زود گذر دنيا بود كه براى ابوبكر دو سال و چند ماه و براى عمر دوازده سال و اندى بود. سه نفر ديگر هم با حسرتِ رسیدن به آن چشم از جهان فرو بستند: معاذ و ابوعبيده طاعون گرفتند و در زمان عمر مردند و سالم در جنگ يمامه در راه سقيفه کشته شد. آنان براى اين دوران كوتاه حاضر شدند دين، دنيا و آخرت نسل خود و همه نسلهاى آينده را تا روز قيامت تباه كنند. آيا اين پاداش در برابر آن پایمالکردن حقیقت ناچیز نبود؟ در مقابل اين پاداش اندک برای آنان، اهل بیت پيامبر عليهم السلام و امت اسلام تاوان عظيمى پرداختند. اين قيمت گران با بىنهايت گِره خورده و با بزرگىِ جرم قابل سنجش است: جرائمی چون رخداد خانه حضرت زهرا سلام الله علیها، واقعه کربلا و سایر مظالمی که بر اهل بیت علیهم السلام رفت.[۱۰]
واى بر صحيفه از كربلا!
فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ
: صحيفه ملعونه نادرترين مورد از اقدامات مخفيانهاى است كه سر از عظيمترين جنايات بر آورد كه بشريت را به خاک مصيبت نشاند و آن پیشآمدن واقعه عاشورا بود. چنانكه امام صادق عليه السلام فرمود: آنگاه كه صحيفه نوشته شد حسين عليه السلام كشته شد.[۱۱] در محرم سال يازدهم هجرى -اندكى پس از غدير- در خانه ابوبكر در مدينه صحيفه دوم، كه اساسنامه سقيفه بود تنظيم شد، دقيقاً پنجاه سال بعد از آن در محرم سال ۶۱ هجرى سيدالشهداء عليه السلام بهشهادت رسيد.[۱۲]
صحيفهاى مثل صحيفه جاهليت
«ضاهُوهُمْ فى صَحيفَتِهِمُ الَّتى كَتَبُوها عَلَيْنا فِى الْجاهِلِيَّةِ»: اين كلام پيامبر صلى الله عليه وآله درباره امضاكنندگان صحيفه است كه رو در روى آنان به كنايه فرمود: امروز در امت من گروهى صبح كردهاند كه شباهت دارند به كسانى كه در جاهلیت بر ضد ما صحيفهاى نوشتند و آن را در كعبه آويختند.[۱۳] قريش در جاهليت وقتى راههاى مختلف مبارزه با پيامبر صلى الله عليه و آله را تجربه كردند و به نتيجهاى نرسيدند، بهعنوان آخرين اقدام پيماننامهاى نوشتند و بر سر آن همقسم شدند كه با هيچيک از بنىهاشم معاشرت و معامله نکنند تا زمانى كه پيامبر صلى الله عليه و آله را تسليم قريش كنند تا او را بكشند. اين پيماننامه را چهل نفر از بزرگان قريش مُهر زدند و آن را در كعبه آويختند و در پى آن بنىهاشم را چهار سال در شعب ابىطالب محاصره كردند.[۱۴]
وجه مشابهت اين دو صحيفه باز مىگردد به قصد ريشهكنكردن اسلام در هر دو مورد، تصميم بر قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در هر دو، آزار خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله در هر دو، قرار دادن آن در كعبه در هر دو مورد، كه اين شباهتها ارتباط كفر ظاهر در جاهليت و كفر باطن (نفاق) در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله را روشن مىكند.[۱۵]
اغماض از اصحاب صحيفه براى امتحان
«لِيَبْتَلِىَ مَنْ يَأْتى بَعْدَهُمْ تَفْرِقَةً بَيْنَ الْخَبيثِ وَ الطَّيِّبِ»: درباره صحيفه ملعونه سؤال مطرحشده اين است که با اطلاعدادن خداوند به پيامبرش درباره انعقاد چنين قراردادى بر ضد اسلام، چرا حضرت با افشاگرى مانع كار آنان نشد. پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ چنين سؤالى را به تأخير نينداخته و درباره صحيفه ملعونه بهصراحت فرموده است: «خداوند تعالى آنان را از زندگى دنيا برخوردار مىكند تا آنان را و كسانى كه بعد از آنان مىآيند امتحان كند و جداكردن ناپاک و پاک انجام گيرد. اگر نبود كه خداوند سبحان به من دستور اعراض از آنان را داده -بهخاطر امرى كه میخواهد به انجام رساند- آنان را پيش مىآوردم و گردنشان را مىزدم».[۱۶] دقت در اين كلام پيامبر صلى الله عليه و آله پاسخ كامل همان سؤال است و در مجموع شش جواب از شش ديدگاه است:
پاسخ اول: امتحانی برای ظالمان
خداوند از اول روزگار بنا را بر نابودى فورى ظالمان نگذاشته، بلكه آنان را آزاد گذاشته تا امتحان خود را پس دهند. چنانكه قابيل، نمرود، شدّاد و فرعون را مدتى در زمين مهلت داد، در حالى كه مىتوانست به مجرد ادعاى نابجا نابودشان كند.[۱۷]
پاسخ دوم: امتحانی برای مردم
اگر خدا راه ظالمان و گمراهان را ببندد، وسيلهاى براى امتحان مردم نمىماند. مردم بايد در معرض راه کج و افكار باطل قرار بگيرند، تا میزان ثبات قدم آنان در راه حق سنجیده شود. درست است كه اهل باطل بهسزاى خود مىرسند، ولى از جهتى باعث امتحان ديگران نيز خواهند بود. اين امتحان همه نسلها را تا روز قيامت فرا مىگيرد كه غدير را انتخاب میکنند يا در سقیفه را؛ با ائمه هدایت خواهند بود یا ائمه گمراهی.[۱۸]
پاسخ سوم: تا جداكردن ناپاک از پاک
جداكردن ناپاک از پاک از اهداف اصلى آوردن بشر به دنياست. اگر اين دوران نبود تا بشر باطن خود را نشان دهد، در روز قيامت هركس براى خود ادعايى داشت و انسانهای ناپاک، پلیدی خود را نمىپذيرفتند و همه هوس بهشت را داشتند، در حالى كه بهشت جاى پاكان است.[۱۹] خداوند پاكانى چون معصومان عليهم السلام را در يک سو و در سوى ديگر ناپاكانى چون ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه، یزید، بنیاميه و بنیعباس را برای داوری مردم قرار داده است. حق انتخاب را چنان آزادانه به مردم داده كه آن كششهاى درونىِ سعادت و شقاوت و پاكى و خباثت بهصورت کامل خود را نشان دهند و باطنها به ظهور رسد و پاک و ناپاک خود را بهدست خود معرفى كنند.[۲۰]
پاسخ چهارم: دستوری الهی برای اعراض
درگیرنشدن پيامبر صلى الله عليه و آله با اصحاب صحیفه بهخاطر مصالح شخصى يا تصميمگيرى شخصى نبود، بلكه چشمپوشی و اعراض (رویگرداندن) آن حضرت مستقيماً به امر الهى بوده است. پس نازلكننده اسلام بر قلب پيامبر صلى الله عليه و آله به او اينگونه امر فرموده و او امر خدا را اجرا كرده است، در حالى كه قتل آنان در آن موقعيت كار بسيار سادهاى بوده است. اين چشمپوشی از آن اقدام بسيار بالاتر است، زیرا تحمل خباثت دشمن به خاطر امتثال امر الهى است.[۲۱]
پاسخ پنجم: بهخاطر امرى كه مىخواهد به انجام رساند
بسيارى از امور جهان، بلكه همه آنچه پشتپرده جهان بهحساب مىآيد بر انسانها مخفى است و قطعاً او تحمل درک آن را ندارند. خداوند هم بنا ندارد براى نظام و اهدافى كه براى بشريّت مقدر كرده منتظر درک بشر بماند و بعد آنها را اجرا كند. نتيجه اين است كه بشر بايد بپذيرد كه بسيارى از سؤالاتش اگر هم بىپاسخ بماند، دلش آرام است كه خداوند حكيم و عليمى آن را به اجرا در آورده است. البته اگر بنا بر بيان مصالح امور باشد، خداوند بهترين و قانعكنندهترين پاسخها را براى آنها دارد. بنابراين نگرانى ندارد كه چرا خدا و رسولش اصحاب صحيفه را آزاد گذاشتند؛ زیرا مؤمن حقیقی اطمينان خاطر دارد كه هر چه او مقدر كند بهترين است و از آن نيكوتر فرض نمىشود.[۲۲]
پاسخ ششم: نان را پيش مى آوردم و گردنشان را مى زدم
پيامبر صلى الله عليه و آله درباره بنیانگذاران سقیفه فرمود: «آنان را در پيشگاه مردم گردن مىزدم»؛ يعنى آن روز بنا بوده اين دو نفر گردن زده شوند. آنان با نوشتن صحيفه مستحق چنين سزايى بودند، ولى خدا به آنان مهلت داده است. مهلتی که برای آنان عذابی ابدی در سایه اعمالشان و بازتاب اعمالشان در آینده تاریخ اسلام به بار آورد؛ اعمالی چون هجوم به خانه وحی و به شهادت رساندن فاطمه زهرا سلام الله علیها، واقعه عاشورا و سایر ستمکاریهای علیه اهل بیت علیهم السلام.[۲۳]
پانویس
- ↑ مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۲۰۶.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۶۱.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۱۳.
- ↑ برای اطلاع بیشتر از این صحیفه نگاه کنید: بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۳-۱۰۴.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۱۳-۴۱۴.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۱۴-۴۱۵.
- ↑ ارشاد القلوب، ج۲، ۲۰۰-۲۰۴؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۲-۱۰۶.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۳؛ برای اطلاع از متن کامل این صحیفه نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۲، ص۱۲۶-۱۲۹.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۱۷-۴۱۸.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۱۸-۴۱۹.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۴، ص۳۶۵؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۲۳.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۰.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۶.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۲۰، ح۳۳؛ بحارالانوار، ج۱۹، ص۲.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۰۶.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۴.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۴.
- ↑ برای اطلاع مفصل نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۲، ص۱۴۰-۲۵۳.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۵-۴۲۶.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۶.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۶-۴۲۷.
- ↑ غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۷.
منابع
- إرشاد القلوب المنجی من عمل به من أليم العقاب؛ حسن بن ابیالحسن محمد الديلمی، تحقیق: سید هاشم میلانی، تهران: انتشارات اسوه، ۱۳۸۲ش.
- بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
- غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
- مناقب آل ابیطالب؛ محمد بن علی بن شهرآشوب مازندرانی، تحقیق: محمدحسین آشتیانی و سید هاشم رسولی محلاتی، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹ق.