پرش به محتوا

آيات ۴ و ۵ ناس و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «== «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ...»<ref>ناس /  ۵ ۴ . غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۲۹-...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ...»<ref>ناس ۵ ۴ . غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۲۹-۴۳۱. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۳۷.</ref> ==
{{جعبه اطلاعات آیه
على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام آن امامى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله او را سبب امتحان امت قرار داد و فرمود: لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى: اى على، اگر تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى‏ شدند.
| عرض =  
| تصویر =آيات_۴_و_۵_سوره_ناس_و_غدیر_.jpg
| اندازه تصویر =
| توضیح_تصویر =
| عنوان = آیات ۴ و ۵ ناس و غدیر
| سوره = ناس
| آیه = ۴ و ۵
| جزء = ۳۰
| شأن نزول =
| مکان نزول = مکه
| موضوع = وصف دشمنان غدیر که برای شبهه‌افکنی درباره حقیقت غدیر می‌کوشند
| صوت =  
| ترجمه صوتی =  
}}


پيامبر صلى الله عليه وآله فصلى از مراسم و خطبه غدير را به دشمنان ائمه‏ عليهم السلام اختصاص داده، تا مردود شوندگان از امتحان علوى بدانند چه آينده‏اى در انتظار آنان است. اقتباس از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را عنوان اين بخش قرار داده است.
'''آیات ۴ و ۵ سوره ناس''' آیاتی که وصف برخی دشمنان غدیر پس از اعلام ولایت امیرالمؤمنین دانسته شده که تلاش می‌کردند درباره انتخاب الهی غدیر شبهه‌افکنی کنند.  


در اين آيات از يك سو اوصاف و رفتار اعداء اهل‏بيت‏ عليهم السلام در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان ذكر شده است. از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى ‏كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون شفاعت، آن هم عذاب فوق‏ العاده‏اى در پايين‏ترين درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله‏ هاى آتش نمونه‏ هاى آن است.
آیات ۴ و ۵ سوره ناس از جمله آیاتی است که در روز غدیر برای توصیف دشمنان غدیر استفاده شده است. موقعیت تاریخی استفاده از این چنین تصویر شده است: پس از پایان خطابه غدیر و انتظار مردم برای مراسم بيعت يكصد و بيست هزار نفری با امیرالمؤمنین علیه السلام، عده‌اى و در رأس آنان خلیفه دوم شروع به شايعه‌پراكنى و شبهه‌آفرینی کرد. [[منافقین|منافقان]] هم که مراسم بیعت موجب خشم آنان شده بود در این شایعه‌افکنی فعال شدند.


اين آيات تضمين شده در كلام پيامبر صلى الله عليه وآله ۱۵ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۴ و ۵ سوره ناس است: «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ» : «  (به خدا پناه مى‏برم) از شر وسوسه كننده منقبض شونده از ذكر خدا، كه در سينه‏ هاى مردم وسوسه مى ‏كند» .
[[امام صادق‏ علیه السلام]] اين قسمت ماجراى غدير را ضمن تفسير آيات ۴ و ۵ سوره ناس چنين بيان مى‏‌فرمايد: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود، دومى شروع به وسوسه‏‌اندازى كرد. او وقتى در خلوت عده‌اى از مردم را پيدا مى‏‌كرد به آنان مى‏‌گفت: از اينكه قريش را در برابر پسر ابى‏‌طالب و فرزندانش خوار كند هيچ كوتاهى نمى‌‏كند. و اين است معناى: «(به خدا پناه مى‏‌برم) از شر وسوسه‌انداز خنّاس (منقبض‌شونده از ذكر خدا) كه در سينه‌‏هاى مردم وسوسه مى‌كند».


اين آيات از سه بُعد قابل بررسى است:
== آیاتی در وصف دشمنان غدیر ==
آیات ۴ و ۵ سوره ناس از جمله آیاتی است که در روز غدیر برای دشمنان غدیر استفاده شده است. بستر استفاده از این آیات چنین توصیف شده است: على بن ابى‌طالب‏ عليه السلام آن امامى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را سبب امتحان امت قرار داد: «اى على، اگر تو نبودى، مؤمنان بعد از من شناخته نمى‏‌شدند». پيامبر صلى الله عليه و آله قسمتی از [[خطبه غدیر]] را به [[دشمنان اهل بیت و غدیر|دشمنان ائمه‏ عليهم السلام]] و ترسیم آینده آنان اختصاص داد. ۱۵ آیه به‌صورت [[اقتباس]] و تضمين در این قسمت قرار گرفت.


=== متن روايت ===
در اين آيات از يک سو وصف اعداء [[معصومین علیهم السلام|اهل ‏بیت‏ علیهم السلام]] در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان، گفت‌وگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان ذكر شده است. از سوى ديگر، جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت بيان شده كه سقوط ارزش اعمالشان و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون شفاعت، آن هم [[عذاب]] فوق‏‌العاده‌‏اى در پايين‏‌ترين درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش آن و ديدن شعله‏‌هاى آتش نمونه‏‌هاى آن است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۶۷.</ref>  
«مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ» يَوْمَ الْغَديرِ لَمّا اقامَ اميرَالْمُؤْمِنينَ ‏عليه السلام النَّبِىّ‏ صلى الله عليه وآله لِلنّاسِ، وَ كانَ (عُمَرُ) اذا خَلا قالَ لِلنّاسِ: ما يَأْلُو انْ يُذِلَّ قُرَيْشَ لابْنِ ابى‏ طالِبٍ وَ وُلْدِهِ<ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۳۵۶.</ref>:


آيه «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ» درباره روز غدير است كه پيامبر صلى الله عليه وآله اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود. در آنجا عمر در خلوت به مردم مى ‏گفت: از اينكه قريش را براى پسر ابوطالب و فرزندانش ذليل كند هيچ كوتاهى نمى‏ كند.
از جمله اين آيات آيه ۴ و ۵ سوره ناس است: {{قرآن|مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ|ترجمه=(به خدا پناه می‌برم) از شرّ وسوسه‌گر نهانى، آن كس كه در سينه‌هاى مردم وسوسه مى‌كند}}.


=== موقعيت تاريخى ===
== متن آیات در روایت ==
خطابه غدير پايان يافته و قرار است مردم سه روز در غدير متوقف باشند تا مراسم بيعت يكصد و بيست هزار نفر انجام پذيرد. عده‏اى و در رأس آنان دومى شروع به شايعه پراكنى در بين مردم نمودند و از راه‏ هاى مختلف القاء شبهه مى‏ كردند. منافقين از مهاجر و انصار كه هر لحظه اوج ولايت را مى ‏ديدند و ناظر بيعت صد و بيست هزار نفر در گروه ‏هاى كوچك و بزرگ بودند، تحملشان تمام شد و تلاش‏هاى مذبوحانه‏ اى را از راه شبه ه‏افكنى و وسوسه‏اندازى در قلوب مردم آغاز كردند. آنان براى تخريب اذهان مردم و نيز آخرين احتمالاتى كه در خيال خود آنها را مؤثر در بر هم زدن غدير مى‏دانستند، چند راه را در پيش گرفتند و در زمان باقى مانده از مراسم غدير به مطرح كردن آنها پرداختند.
در منابع، متن آیه ۴ و ۵ سوره ناس در روایت چنین آمده است:  {{قرآن|مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ}}{{متن عربی| يَوْمَ الْغَديرِ لَمّا اقامَ اميرَالْمُؤْمِنينَ ‏عليه السلام النَّبِىّ‏ صلى الله عليه وآله لِلنّاسِ، وَ كانَ (عُمَرُ) اذا خَلا قالَ لِلنّاسِ: ما يَأْلُو انْ يُذِلَّ قُرَيْشَ لابْنِ ابى‏ طالِبٍ وَ وُلْدِهِ|ترجمه=آيات ۴ و۵ سوره ناس درباره روز غدير است كه پيامبر صلى الله عليه و آله اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود. در آنجا عمر در خلوت به مردم مى‌‏گفت: از اينكه قريش را براى پسر ابوطالب و فرزندانش ذليل كند هيچ كوتاهى نمی‌كند}}.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۹.</ref>


== موقعيت تاريخى استفاده از آیات ==
موقعیت تاریخی استفاده از آیات ۴ و ۵ سوره ناس چنین تصویر شده است: پس از پایان خطابه غدیر و انتظار مردم برای مراسم بيعت يكصد و بيست هزار نفری با امیرالمؤمنین علیه السلام، عده‌اى و در رأس آنان خلیفه دوم شروع به شايعه‌پراكنى  و شبهه‌آفرینی کرد. [[منافقین|منافقان]] هم که مراسم بیعت موجب خشم آنان شده بود در این شایعه‌افکنی فعال شدند. آنان براى تخريب اذهان مردم و بر هم زدن برنامه غدیر چند راه را در پيش گرفتند: اولين شيوه وسوسه‌اندازى در قلب‌های مردم بود كه قابل اجرا در جاى‌جاى بيابان غدير در ميان تجمعات مردم بود. در رأس اين توطئه [[عمر بن خطاب]] بود كه هرگاه گروهى از مردم را به دور از چشم پيامبر صلى الله عليه و آله و اصحاب با وفايش مى‏‌يافت، براى سست‏‌سازى اعتقاد آنان مى‌گفت: «از اينكه قريش را براى پسر ابوطالب و فرزندانش ذليل كند هيچ كوتاهى نمى‏‌كند». آيات ۴ و ۵ سوره ناس درباره اوست كه مى‌‏فرمايد: «بگو به خدا پناه می‌برم از شر وسوسه‌اندازى كه از ياد خدا باز گرفته شده و در سينه‌‏هاى مردم وسوسه مى‌كند».<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۹.</ref>


اولين شيوه وسوسه‏اندازى در قلوب مردم بود كه قابل اجرا در جاى جاى بيابان غدير در ميان تجمعات مردم بود. در رأس اين توطئه عمر بن الخطاب بود كه هرگاه گروهى از مردم را به دور از چشم پيامبرصلى الله عليه وآله و اصحاب باوفايش مى‏يافت، براى سست‏سازى اعتقاد آنان مى‏گفت: »از اينكه قريش را براى پسر ابوطالب و فرزندانش ذليل كند هيچ كوتاهى نمى‏كند«!××× 1 مثالب النواصب )ابن شهرآشوب، نسخه خطى( : ص 356. ×××
== تحلیل اعتقادی آیات در روایت با استفاده از روایت امام صادق علیه السلام ==
[[امام صادق‏ علیه السلام]] اين قسمت ماجراى غدير را ضمن تفسير آيات ۴ و ۵ سوره ناس چنين بيان مى‏‌فرمايد: هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود، خلیفه دوم شروع به وسوسه‏‌اندازى كرد. او وقتى در خلوت عده‌اى از مردم را پيدا مى‏‌كرد به آنان مى‏‌گفت: از اينكه قريش را در برابر پسر ابى‏‌طالب و فرزندانش خوار كند هيچ كوتاهى نمى‌‏كند. و اين است معناى: «(به خدا پناه مى‏‌برم) از شر وسوسه‌انداز خنّاس (منقبض‌شونده از ذكر خدا) كه در سينه‌‏هاى مردم وسوسه مى‌كند».<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۴۲۹-۴۳۰.</ref>


در اين بيان امام صادق ‏عليه السلام به دو جهت از اوصاف خلیفه دوم اشاره شده است: يكى {{قرآن|وَسْواس}} و ديگرى {{قرآن|خَنّاس}}. ایجاد شک در بین مردم و شايعه‌پراكنى و شبهه‌‏اندازى ابزارى بود منافقان و در رأس آنان عمر، در طول زندگى براى انحراف مردم از ولایت به‌كار گرفتند. اين بدان جهت است كه تصريح به كفر هميشه باعث رفتن آبروى منافق است، اما ايجاد شک در دل‏‌ها راهکاری مؤثر است. صفت «خَنّاس»، كه درباره شيطان هم به كار رفته، به‌معناى كسى است كه وقتى ياد خدا را مى‏‌شنود گرفته مى‏‌شود و تحملش تمام مى‏‌گردد. اين صفتى است كه امام صادق‏ عليه السلام درباره خلیفه دوم فرموده و آيه قرآن را به او تفسير كرده است. تنفر او از نام على‏ عليه السلام، غدير، دين، اتمام نعمت در هيچ‌كس يافت نمى‏‌شود. بهترين شاهد اين مدعا كلماتى است كه او و يارانش در غدير بر زبان جارى كردند:


آيات 4 و 5 سوره ناس درباره اوست كه مى‏فرمايد: »مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنّاسِ الَّذى يُوَسْوِسُ فى صُدُورِ النّاسِ« : »بگو به خدا پناه مى‏برم از شر وسوسه اندازى كه از ياد خدا باز گرفته شده و در سينه‏هاى مردم وسوسه مى‏كند« .
* هرگز در مقابل سخن او تسليم نخواهيم شد.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۴.</ref>
* چشمان او را بنگريد كه همچون دیوانگان مى‏‌چرخد.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۰؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۷۲.</ref>
* اگر محمد درگذرد، دین او را خراب خواهیم کرد.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۳.</ref>
* هرگز گفتار محمد را تصديق نمى‏‌كنيم و به ولايت على اقرار نمى‏‌نماييم.<ref>بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۱۱.</ref>


امام صادق‏عليه السلام اين فراز ماجراى غدير را ضمن تفسير آيه‏اى چنين بيان مى‏فرمايد: هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير اميرالمؤمنين‏عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود، دومى شروع به وسوسه‏اندازى كرد. او وقتى در خلوت عده‏اى از مردم را پيدا مى‏كرد به آنان مى‏گفت: از اينكه قريش را در برابر پسر ابى‏طالب و فرزندانش خوار كند هيچ كوتاهى نمى‏كند. و اين است معناى »مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ« : » )به خدا پناه مى‏برم( از شر وسوسه‏انداز خنّاس )منقبض شونده از ذكر خدا( كه در سينه‏هاى مردم وسوسه مى‏كند« .
== پانویس ==
{{پانویس}}


 
==منابع==
3-  تحليل اعتقادى
{{منابع}}
 
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
در اين بيان امام صادق‏عليه السلام به دو جهت از اوصاف دومى اشاره مى‏نمايد. يكى »وَسْواس« و ديگرى »خَنّاس« . به تشكيك انداختن مردم و شايعه‏پراكنى و شبهه‏اندازى ابزارى بود كه دومى ودار و دسته‏اش در طول زندگى منافقانه‏شان براى انحراف مردم به كار گرفتند. اين بدان جهت است كه تصريح به كفر هميشه باعث رفتن آبروى منافق است، اما ايجاد تردّد در دل‏ها اسلحه‏اى قوى و مؤثر در برابر مردم ضعيف الايمان است.
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.{{پایان منابع}}
 
[[رده:قرآن و غدیر]]
 
صفت »خَنّاس« كه درباره شيطان هم به كار رفته، به معناى كسى است كه وقتى ياد خدا را مى‏شنود گرفته مى‏شود و تحملش تمام مى‏گردد. اين صفتى است كه امام صادق‏عليه السلام درباره دومى فرموده و آيه قرآن را به او تفسير كرده است. اشمئزاز او از نام على‏عليه السلام و غدير و دين و اتمام نعمت در هيچ كس يافت نمى‏شود!! انقباض روحى و تنفر ذاتىِ او از اينكه غدير بينى هر چه ضد خداست بر خاك مى‏ماليد، قابل توصيف نيست.
 
 
بهترين شاهد اين مدعا كلماتى است كه او و يارانش در غدير بر زبان جارى كردند××× 1 بحار الانوار: ج 37 ص 173 172 163 161 160 154 139 111. ×××:
 
-  هرگز در مقابل او تسليم نخواهيم شد.
 
-  چشمان او را بنگريد كه همچون مجانين مى‏چرخد.
 
-  چقدر قريش را ذليل مى‏كند.
 
-  خواهد دانست كه چه نقشه‏هايى كشيده‏ايم.
 
-  هرگز گفتار محمد را تصديق نمى‏كنيم و به ولايت على اقرار نمى‏نماييم.
 
 
حديث امام باقرعليه السلام در تفسير سوره فلق نيز بهترين شاهد مدعاست. آن حضرت درباره »قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ، مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ« ، فرمود: خداوند مخلوقى بدتر از كسانى كه با اوليائش و اميرالمؤمنين و فرزندانش دشمنى كنند، خلق نكرده است. سپس درباره »وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ« فرمود: منظور دومى است كه نسبت به اميرالمؤمنين‏عليه السلام در فضيلتى كه خدا به او داده حسد كرد.××× 1 مثالب النواصب )ابن شهرآشوب، نسخه خطى( : ص 356. ×××