پرش به محتوا

عامر بن واثله لیثی (ابوالطفیل): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۴: خط ۵۴:
از اين ميان، ابن ‏عدى ضمن پذيرش روايات وى، نقش خوارج را در منفى جلوه دادن شخصيت او به سبب اعتقادش به افضليت حضرت على و اهل‏ بيت‏ عليهم السلام قابل توجه مى ‏داند.<ref>الكامل فى ضعفاء الرجال: ج ۵ ص ۸۷ .</ref>
از اين ميان، ابن ‏عدى ضمن پذيرش روايات وى، نقش خوارج را در منفى جلوه دادن شخصيت او به سبب اعتقادش به افضليت حضرت على و اهل‏ بيت‏ عليهم السلام قابل توجه مى ‏داند.<ref>الكامل فى ضعفاء الرجال: ج ۵ ص ۸۷ .</ref>


پرواضح است كه تضعيف نمودن ابوالطفيل از طرف افرادى چون ابن ‏قتيبه و ابن‏ حزم تنها به جهت شيعه بودن است. جرم اين صحابى رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله اعتقاد به ولايت و افضليت اميرالمؤمنين على ‏عليه السلام بوده، كه نزد خوارج و نواصب گناهى نابخشودنى است.


=== نتيجه ‏گيرى ===
در شرايطى كه حب دنيا و بازگشت به جاهليت سبب فاصله گرفتن بيشتر صحابه از وصاياى پيامبر اعظم ‏صلى الله عليه و آله و مانع تحقق غدير شد، گروه قليلى از صحابه مانند عمار، ابوالطفيل و حبشى با نقل و يادآورى حديث غدير و دفاع عملى از محتواى آن از حديث غدير و خط ولايت محافظت كردند، تا به آيندگان جوياى حقيقت برسد.


پرواضح است كه تضعيف نمودن ابوالطفيل از طرف افرادى چون ابن‏قتيبه و ابن‏حزم تنها به جهت شيعه بودن است. جرم اين صحابى رسول‏خداصلى الله عليه وآله اعتقاد به ولايت و افضليت اميرالمؤمنين على‏عليه السلام بوده، كه نزد خوارج و نواصب گناهى نابخشودنى است.
بر شيعيان امروز است كه تلاش ‏هاى آنان را قدر شناسند، و از بصيرت و نحوه عمل آنان در دفاع از ولايت و به ويژه در شرايط فتنه الگو بگيرند، و به راهبردهايى براى عصر خود برسند.


از نحوه رفتار عمار در زمان خلافت خليفه دوم و سوم، مى‏ توان روشنگرى و عدم سكوت در برابر ظلم را آموخت، و همچنين از كار عملياتى او در فتنه جمل و نحوه مواجه شدن با فتنه را.


نتيجه‏گيرى
ابوالطفيل خود را با امامش تنظيم مى ‏كرد. از اين رو در ايام خلافت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به كوفه هجرت كرد، و در هر سه جنگ تحميلى بر حضرت شركت كرد.


در شرايطى كه حب دنيا و بازگشت به جاهليت سبب فاصله گرفتن بيشتر صحابه از وصاياى پيامبر اعظم‏صلى الله عليه وآله و مانع تحقق غدير شد، گروه قليلى از صحابه مانند عمار، ابوالطفيل و حبشى با نقل و يادآورى حديث غدير و دفاع عملى از محتواى آن از حديث غدير و خط ولايت محافظت كردند، تا به آيندگان جوياى حقيقت برسد.
اما او فقط مجاهد نبود، و به تعبير يعقوبى از حاملان علم امام على ‏عليه السلام بود.


حبشى نيز به نقل حديث غدير و جهاد در دفاع از اميرالمؤمنين ‏عليه السلام اكتفا نكرد، و زبان گوياى فضائل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام از جمله حديث منزلت بود، و از اين طريق بر آگاهى و بصيرت جامعه مى ‏افزود.


بر شيعيان امروز است كه تلاش‏هاى آنان را قدر شناسند، و از بصيرت و نحوه عمل آنان در دفاع از ولايت و به ويژه در شرايط فتنه الگو بگيرند، و به راهبردهايى براى عصر خود برسند.
درس ديگرى كه از حيات اين سه صحابى پيامبر صلى الله عليه و آله و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام مى‏ توان آموخت اينكه براى دفاع از خط ولايت بايد هزينه پرداخت كرد.


گاهى بايد مانند عمار جان را فدا كرد، و گاهى پذيراى تهمت‏ ها و توهين‏ ها شد؛ چنانكه خوارج و نواصب و وابستگان و پيروانش ابوالطفيل را به جرم دوست داشتن امام على‏ عليه السلام و اهل ‏بيت پيامبر عليهم السلام و پيروى از آنان غالى و كذاب خواندند. يا مانند حبشى كه ابن‏عدى نام او را در كتاب ضعفايش -  يعنى افرادى كه حديثشان معتبر نيست -  آورده است.


از نحوه رفتار عمار در زمان خلافت خليفه دوم و سوم، مى‏توان روشنگرى و عدم سكوت در برابر ظلم را آموخت، و همچنين از كار عملياتى او در فتنه جمل و نحوه مواجه شدن با فتنه را.
== پانویس ==
 
 
ابوالطفيل خود را با امامش تنظيم مى‏كرد. از اين رو در ايام خلافت اميرالمؤمنين‏عليه السلام به كوفه هجرت كرد، و در هر سه جنگ تحميلى بر حضرت شركت كرد.
 
 
اما او فقط مجاهد نبود، و به تعبير يعقوبى از حاملان علم امام على‏عليه السلام بود.
 
حبشى نيز به نقل حديث غدير و جهاد در دفاع از اميرالمؤمنين‏عليه السلام اكتفا نكرد، و زبان گوياى فضائل اميرالمؤمنين‏عليه السلام از جمله حديث منزلت بود، و از اين طريق بر آگاهى و بصيرت جامعه مى‏افزود.
 
 
درس ديگرى كه از حيات اين سه صحابى پيامبرصلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين‏عليه السلام مى‏توان آموخت اينكه براى دفاع از خط ولايت بايد هزينه پرداخت كرد.
 
 
گاهى بايد مانند عمار جان را فدا كرد، و گاهى پذيراى تهمت‏ها و توهين‏ها شد؛ چنانكه خوارج و نواصب و وابستگان و پيروانش ابوالطفيل را به جرم دوست داشتن امام على‏عليه السلام و اهل‏بيت پيامبرعليهم السلام و پيروى از آنان غالى و كذاب خواندند. يا مانند حبشى كه ابن‏عدى نام او را در كتاب ضعفايش -  يعنى افرادى كه حديثشان معتبر نيست -  آورده است.