۲۲٬۹۷۹
ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== آمدن «مَولى»به معناى «پادشاه»<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۳۵۹،۳۵۸. </ref>== | == آمدن «مَولى»به معناى «پادشاه»<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۳۵۹،۳۵۸. </ref>== | ||
يكى از ادله قاطع بر آمدن «مَولى» به معناى «أولى» ، معانى است كه براى اين واژه گفته اند و هم معناى | يكى از ادله قاطع بر آمدن «مَولى» به معناى «أولى» ، معانى است كه براى اين واژه گفته اند و هم معناى «أولى» است. از جمله آمدن «مَولى» به معناى «پادشاه» است؛ كه گروهى از دانشمندان [[اهل سنت]] واژه مَولى را به «پادشاه» [[تفسیر]] و معنى كرده اند: | ||
بخارى در كتاب التفسير مى نويسد: باب «وَ لِكُلٍّ جَعَلنا مَوالىَ مِمّا تَرَكَ الوالِدانِ وَ الأقرَبُونَ وَ الَذينَ عاقَدَت أيمانُكُم فَآتُوهُم نَصيبَهُم إنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَىءٍ شَهيداً»<ref>ترجمه: براى آنچه پدر و مادر و خويشان و هم پيمانان شما بر جاى نهاده اند وارثانى كه به ارث بردن أولى هستند قرار داده ايم پس بهره آنان را به آنان بدهيد كه خدا بر هر چيزى گواه است. نساء / ۳۳.</ref>: مَعمَر گويد: مراد از «موالى» اولياى ورثه اى اند كه با شما پيمان بسته اند. موالى در اينجا جمع «مَولى» به معناى هم پيمان و كسى است كه ميان او و شما پيمان بسته شده است. «مَولى» همچنين به معانى: پسرعمو، آزادكننده بنده، آزادشده، پادشاه و هم دين است.<ref>صحيح بخارى (به شرح ابن حجر) : ج ۸ ص ۱۹۹.</ref> | بخارى در كتاب التفسير مى نويسد: باب «وَ لِكُلٍّ جَعَلنا مَوالىَ مِمّا تَرَكَ الوالِدانِ وَ الأقرَبُونَ وَ الَذينَ عاقَدَت أيمانُكُم فَآتُوهُم نَصيبَهُم إنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَىءٍ شَهيداً»<ref>ترجمه: براى آنچه پدر و مادر و خويشان و هم پيمانان شما بر جاى نهاده اند وارثانى كه به ارث بردن أولى هستند قرار داده ايم پس بهره آنان را به آنان بدهيد كه خدا بر هر چيزى گواه است. نساء / ۳۳.</ref>: مَعمَر گويد: مراد از «موالى» اولياى ورثه اى اند كه با شما پيمان بسته اند. | ||
موالى در اينجا جمع «مَولى» به معناى هم پيمان و كسى است كه ميان او و شما پيمان بسته شده است. «مَولى» همچنين به معانى: پسرعمو، آزادكننده بنده، آزادشده، پادشاه و هم دين است.<ref>صحيح بخارى (به شرح ابن حجر) : ج ۸ ص ۱۹۹.</ref> | |||
بى گمان، آمدن «مَولى» به معناى پادشاه نيز براى ثابت شدن مطلوب شيعه از [[حدیث غدیر]] كافى است، زيرا پادشاه و ولىّ امر يک معنى دارند. اگر كسى در اين هم معنايى بودن ترديد كند، برايش سخنان شارحان صحيح بخارى را نقل مى كنيم: | بى گمان، آمدن «مَولى» به معناى پادشاه نيز براى ثابت شدن مطلوب شيعه از [[حدیث غدیر]] كافى است، زيرا پادشاه و ولىّ امر يک معنى دارند. اگر كسى در اين هم معنايى بودن ترديد كند، برايش سخنان شارحان صحيح بخارى را نقل مى كنيم: | ||
خط ۱۶: | خط ۱۸: | ||
مراد از «مَعمَر» در كلام بخارى، ابوعبيده مَعمَر بن مثنّى لغوى است. ابن حجر عسقلانى به اين نكته تصريح كرده و نوشته كه اين سخن مذكور را در «مجاز القرآن» ابوعبيده مَعمَر بن راشد ديده است. | مراد از «مَعمَر» در كلام بخارى، ابوعبيده مَعمَر بن مثنّى لغوى است. ابن حجر عسقلانى به اين نكته تصريح كرده و نوشته كه اين سخن مذكور را در «مجاز القرآن» ابوعبيده مَعمَر بن راشد ديده است. | ||
عبدالرزّاق از او نقل كرده كه وى ذيل آيه «لِكُلٍّ جَعلنا مَوالِىَ» گفته است: موالى اولياى پدر و برادر و پسر و غير آنان از خويشاوندان پدرى هستند. قاضى اسماعيل نيز در «الأحكام» اين سخن را از طريق محمد بن ثور از مَعمَر نقل كرده است. ابوعبيده گويد: «وَ لِكُلٍّ جَعَلنا مَوالِىَ» يعنى اوليا و ورثه. «و كسانى كه با آنان پيمان بسته ايد» پس «مَولى» در معناى ابن عمّ و... به كار مى رود. | عبدالرزّاق از او نقل كرده كه وى ذيل آيه «لِكُلٍّ جَعلنا مَوالِىَ» گفته است: | ||
موالى اولياى پدر و برادر و پسر و غير آنان از خويشاوندان پدرى هستند. قاضى اسماعيل نيز در «الأحكام» اين سخن را از طريق محمد بن ثور از مَعمَر نقل كرده است. ابوعبيده گويد: «وَ لِكُلٍّ جَعَلنا مَوالِىَ» يعنى اوليا و ورثه. «و كسانى كه با آنان پيمان بسته ايد» پس «مَولى» در معناى ابن عمّ و... به كار مى رود. | |||
و سخنش را تا آنجا كه بخارى آورده ادامه داده است. وى در مولايى كه به معناى پسر عمو است اين شعر را شاهد آورده است: «مَهلاً بَنى عَمِّنا مَهلاً مَوالينا» . از ديگر معانى «مَولى» كه ابوعبيده آنها را ذكر نكرده ولى ديگر لغويان آنها را ذكر كرده اند اين است: محبّ، پناه دهنده، ياور، داماد، تابع و ولىّ.<ref>فتح البارى فى شرح صحيح البخارى: ج ۸ ص ۱۹۹.</ref> | و سخنش را تا آنجا كه بخارى آورده ادامه داده است. وى در مولايى كه به معناى پسر عمو است اين شعر را شاهد آورده است: «مَهلاً بَنى عَمِّنا مَهلاً مَوالينا» . از ديگر معانى «مَولى» كه ابوعبيده آنها را ذكر نكرده ولى ديگر لغويان آنها را ذكر كرده اند اين است: محبّ، پناه دهنده، ياور، داماد، تابع و ولىّ.<ref>فتح البارى فى شرح صحيح البخارى: ج ۸ ص ۱۹۹.</ref> |