۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
در سفر حجةالوداع، پس از آنكه «وقوف» چند ساعته در [[عرفات]] سپرى شد، با غروب آفتاب روز عرفه كاروان حجاج آماده حركت به سوى «مشعر الحرام» شدند. آنان شب به مشعر رسيدند و تا صبح منتظر ماندند، و از اذان صبح تا طلوع آفتاب در آنجا وقوف نمودند. | در سفر حجةالوداع، پس از آنكه «وقوف» چند ساعته در [[عرفات]] سپرى شد، با غروب آفتاب روز عرفه كاروان حجاج آماده حركت به سوى «مشعر الحرام» شدند. آنان شب به مشعر رسيدند و تا صبح منتظر ماندند، و از اذان صبح تا طلوع آفتاب در آنجا وقوف نمودند. | ||
صبح روز دهم ([[عید قربان]]) از مشعر عازم مِنا شدند تا بقيه اعمال حج را به جا آورند. در روز اول ابتدا جمره عقبه را رَمى كردند و سپس مراسم قربانى انجام شد، و آنگاه با تراشيدن موى سر از احرام بيرون آمدند.<br />بعد از آن راهى مكه شدند تا طواف و سعى و طواف نساء را انجام دهند. بعد از آن در همان روز دهم به مِنا بازگشتند. | صبح روز دهم ([[عید قربان]]) از مشعر عازم مِنا شدند تا بقيه اعمال حج را به جا آورند. در روز اول ابتدا جمره عقبه را رَمى كردند و سپس مراسم قربانى انجام شد، و آنگاه با تراشيدن موى سر از احرام بيرون آمدند.<br />بعد از آن راهى مكه شدند تا طواف و سعى و طواف نساء را انجام دهند. بعد از آن در همان روز دهم به مِنا بازگشتند. | ||
روز اول پس از بازگشت از مكه به منا - كه روز پر تلاشى را پشت سر گذاشته بودند - پس از نماز مغرب و عشا به استراحت پرداختند و خوابيدند. | |||
== اميرالمؤمنين عليه السلام در حجةالوداع<ref>اسرار غدير: ص ۳۷.</ref>== | == اميرالمؤمنين عليه السلام در حجةالوداع<ref>اسرار غدير: ص ۳۷.</ref>== | ||
هنگامى كه | هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه وآله به سفر حجةالوداع رفتند، اميرالمؤمنين عليه السلام با لشكرى از طرف پيامبر صلى الله عليه وآله به نجران و سپس يمن رفته بودند كه هدف آن جمع آورى [[خمس]] و زكات و [[جزیه]] و نيز [[دعوت]] به [[اسلام]] بود، ودر مكه و براى مراسم حج به پيامبر صلى الله عليه وآله ملحق شدند.<br />با رسيدن ايام حج در روز نهم ذى الحجة، حضرت به موقف عرفات و سپس به مشعر و منى رفتند. بعد از آن اعمال حج را يكى پس از ديگرى انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را براى مردم بيان فرمودند. | ||
== پايان سفر حجةالوداع <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۷۴.</ref>== | == پايان سفر حجةالوداع <ref>واقعه قرآنى غدير: ص ۱۷۴.</ref>== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۶: | ||
يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد حجةالوداع است. | يكى از موضوعاتى كه در تأليف يا ساير فعاليت هاى فرهنگى غدير بسيار اهميت دارد حجةالوداع است. | ||
تحقيق و تبليغ در واقعه غدير و حجةالوداع در چند جنبه مىتواند باشد: | تحقيق و تبليغ در واقعه غدير و حجةالوداع در چند جنبه مىتواند باشد: | ||
'''الف)''' ابتداى حركت پيامبر صلى الله عليه وآله براى سفر حجةالوداع و سپس مراسم حج. | |||
'''ب)''' منتهى شدن آن به واقعه غدير كه در راه بازگشت از اين سفر در كنار غدير خم رخ داد و فرمان توقف توسط [[پيامبر صلى الله عليه وآله]] صادر گرديد. | |||
'''ج)''' خطبه و مراسم پس از خطبه از بيعت مردان و زنان و سلام به اميرالمؤمنين عليه السلام كه تا سه روز به طول انجاميد. | '''ج)''' خطبه و مراسم پس از خطبه از بيعت مردان و زنان و سلام به اميرالمؤمنين عليه السلام كه تا سه روز به طول انجاميد. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۷: | ||
== سفر حجةالوداع <ref>اسرار غدير: ص ۳۶. واقعه قرآنى غدير: ص۱۴ ، ۱۵.</ref>== | == سفر حجةالوداع <ref>اسرار غدير: ص ۳۶. واقعه قرآنى غدير: ص۱۴ ، ۱۵.</ref>== | ||
پيامبر صلى الله عليه وآله روز شنبه بيست و پنجم ماه ذى قعده سفر حجةالوداع را شروع نمودند. حضرت غسل كرده و دو لباس احرام همراه برداشتند و همراه كاروان هفتاد هزار نفرى حُجاج از مدينه خارج شدند. | پيامبر صلى الله عليه وآله روز شنبه بيست و پنجم ماه ذى قعده سفر حجةالوداع را شروع نمودند. حضرت غسل كرده و دو لباس احرام همراه برداشتند و همراه كاروان هفتاد هزار نفرى حُجاج از مدينه خارج شدند. | ||
در اين كاروان عظيم مردانى به تنهايى عازم سفر بودند. زنانى نيز تنها براى حج مى رفتند. گروهى با همسران خود آمده بودند. عده اى با پسران و دختران بزرگسال خود همراه بودند و گروهى كودكان خود را نيز آورده بودند. | |||
در اين سفر حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسين عليهم السلام در كنار پيامبر صلى الله عليه وآله بودند. | |||
همچنين كليه همسران حضرت براى سفر حج آمده بودند. همسران حضرت عبارت بودند از: ام سلمه، ريحانه، صفيه، زينب بنت جَحش، ميمونه بنت حارث، سُوده بنت زَمعَه، ام حبيبه بنت ابى سفيان، عایشه، حفصه. | |||
در [[مسجد شجره]] - كه در «[[ذو الحلیفة]]» در نزديكى مدينه است - احرام بستند. آنگاه كاروان عظيم حُجاج لبيك گويان به سوى مكه حركت كردند. در بين راه مدينه تا مكه افراد قبائل و كسانى كه از دو سوى جاده راهى به منطقه خود داشتند به جمعيت اضافه شدند؛ و هر چه به مكه نزديك تر مى شدند تعداد جمعيت بيشتر مى شد، به گونه اى كه لبّيک گويان از مكه تا مدينه متصل بودند و بسيارى از آنان پياده بودند. | در [[مسجد شجره]] - كه در «[[ذو الحلیفة]]» در نزديكى مدينه است - احرام بستند. آنگاه كاروان عظيم حُجاج لبيك گويان به سوى مكه حركت كردند. | ||
در بين راه مدينه تا مكه افراد قبائل و كسانى كه از دو سوى جاده راهى به منطقه خود داشتند به جمعيت اضافه شدند؛ و هر چه به مكه نزديك تر مى شدند تعداد جمعيت بيشتر مى شد، به گونه اى كه لبّيک گويان از مكه تا مدينه متصل بودند و بسيارى از آنان پياده بودند. | |||
از آنجا كه دسته جمعى حركت كرده بودند و وقت نيز تا ايام حج كم بود، لذا سرعت قافله زياد بود و اكثر اوقات را در حال حركت بودند و فقط براى نماز و استراحت پياده مى شدند. نماز ظهر و عصر را در يك وقت و نيز مغرب و عشا را در يك وقت به جماعت مى خواندند.<br />حضرت و همراهان با احرام از «مسجد شجره» راهى مكه شدند، و مردم سواره و پياده همراه آن حضرت به حركت در آمدند و وارد بيابان «بَيْداء» شدند، و براى صبح روز يكشنبه در «مَلَل» بودند و نماز صبح را در آنجا خواندند. | از آنجا كه دسته جمعى حركت كرده بودند و وقت نيز تا ايام حج كم بود، لذا سرعت قافله زياد بود و اكثر اوقات را در حال حركت بودند و فقط براى نماز و استراحت پياده مى شدند. نماز ظهر و عصر را در يك وقت و نيز مغرب و عشا را در يك وقت به جماعت مى خواندند.<br />حضرت و همراهان با احرام از «مسجد شجره» راهى مكه شدند، و مردم سواره و پياده همراه آن حضرت به حركت در آمدند و وارد بيابان «بَيْداء» شدند، و براى صبح روز يكشنبه در «مَلَل» بودند و نماز صبح را در آنجا خواندند. | ||
سپس حركت كردند تا شب را به «شَرف السَيّالة» رسيدند، و در آنجا نماز مغرب و عشا را خواندند. نماز صبح را در «عِرق الظَبْية» بين روحاء و سياله خواندند. سپس به وادى «رَوْحاء» رسيدند و در آنجا توقف مختصرى داشتند. سپس از روحاء حركت كردند تا به «رُوَيثَه» رسيدند. | |||
از آنجا به «مُنصَرَف» آمدند كه «غَزاله» هم ناميده مى شد و نماز ظهر و عصر را در آنجا خواندند. هنگام نماز مغرب و عشاء در «مُتَعَشّى» پياده شدند و شام را همانجا صرف كردند. براى نماز صبح روز سه شنبه به «اَثايَه» رسيدند، و صبح آن روز در «عَرْج» بودند و در آنجا پياده شدند. بعد از عرج به منطقه «لُحَى الجَمَل» رسيدند و روز چهارشنبه در «سَقْياء» بودند. | |||
صبح روز پنجشنبه به «اَبْواء» رسيدند، و از ابواء به «تَلعاتُ الْيَمَن» آمدند، و از آنجا به وادى «عقبه هَرشى» رسيدند. | |||
روز جمعه با عبور از «جُحْفه» و «غدير خُم» عازم «قُدَيد» شدند. در آنجا پياده ها سختى راه را مطرح كردند و از حضرت مركب هايى براى سوار شدن خواستند. حضرت ضمن اعلام نداشتن سوارى دستور داد براى آسانى سير كمرهاى خود را ببندند و با حركت سريعتر طى طريق را بر خود آسان تر نمايند.<br />شنبه به «قُدَيد» رسيدند و مسير را ادامه دادند تا آنكه روز يكشنبه به «عُسْفان» رسيدند، و روز دوشنبه چهارم ذى الحجة در «مَرُّ الظَهْران» بودند، و سپس به سوى «سَرِف» حركت كردند و به آنجا رسيدند كه منزل بعدى مكه معظمه بود. | |||
اكنون قافله هفتاد هزار نفرى كه از مدينه حركت كرده بود به صد و بيست هزار نفر مى رسيد، و از هر سو جاده را نگاه مى كردى ابتدا و انتهاى كاروان ديده نمى شد. <ref>المغازى (واقدى) : ج ۲ ص ۱۰۹۶ - ۱۰۹۲. وفاء الوفاء: ج ۳ ص ۱۰۱۵ ۱۰۱۴. بحار الانوار: ج ۱۰ ص ۴۴۱ و ج ۱۵ ص ۱۶۲.</ref> | |||
== غدير در مسير حجةالوداع <ref>ژرفاى غدير: ص۳۸ ، ۳۹ .</ref> == | == غدير در مسير حجةالوداع <ref>ژرفاى غدير: ص۳۸ ، ۳۹ .</ref> == | ||
خط ۸۲: | خط ۹۶: | ||
با همه اين شرايطِ مكانى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در اختيار داشتند، مصالح بسيارى اقتضا مى كرد كه اين برنامه مهم در محل از پيش تعيين شده اى بين مكه و مدينه باشد. حضرت براى توقف، منطقه غدير را در مكه انتخاب كرد و اين يك فرمان الهى بود. حضرت صريحاً اعلام كرد كه پس از خروج از مكه همه بايد در غدير خم براى مسئله اى مهم توقف كنند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۹.</ref> اين كيفيت اعلام درباره مكان برنامه از چند جهت جالب توجه است: | با همه اين شرايطِ مكانى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله در اختيار داشتند، مصالح بسيارى اقتضا مى كرد كه اين برنامه مهم در محل از پيش تعيين شده اى بين مكه و مدينه باشد. حضرت براى توقف، منطقه غدير را در مكه انتخاب كرد و اين يك فرمان الهى بود. حضرت صريحاً اعلام كرد كه پس از خروج از مكه همه بايد در غدير خم براى مسئله اى مهم توقف كنند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۰۹.</ref> اين كيفيت اعلام درباره مكان برنامه از چند جهت جالب توجه است: | ||
=== غدير مكانى سابقه دار === | |||
غدير مكان سابقه دارى بين مكه و مدينه بود كه به خاطر وجود آب و چند درخت كهنسال به عنوان استراحتگاه مسافران در نظر گرفته مى شد، و حتى خود حضرت در راه آمدن به مكه از غدير عبور كردند. | غدير مكان سابقه دارى بين مكه و مدينه بود كه به خاطر وجود آب و چند درخت كهنسال به عنوان استراحتگاه مسافران در نظر گرفته مى شد، و حتى خود حضرت در راه آمدن به مكه از غدير عبور كردند. | ||
=== غدير قبل از تقاطع === | |||
اين مكان در راه بازگشت از مكه، يک منزل قبل از تقاطع چند جاده در جحفه و محل متفرق شدن جمعيت قرار داشت. با توجه به اينكه در مسير حضرت تا مكه قبايل بين راه كم كم ملحق شدند تا آن جمعيت عظيم پديد آمد، لذا مى بايست قبل از متفرق شدنِ مردم برنامه انجام مى شد. | اين مكان در راه بازگشت از مكه، يک منزل قبل از تقاطع چند جاده در جحفه و محل متفرق شدن جمعيت قرار داشت. با توجه به اينكه در مسير حضرت تا مكه قبايل بين راه كم كم ملحق شدند تا آن جمعيت عظيم پديد آمد، لذا مى بايست قبل از متفرق شدنِ مردم برنامه انجام مى شد. | ||
اين مطلب درباره نسل هاى آينده اى كه با عدد ميليونى حجاج از كشورهاى مختلف از همين مسير عبور خواهند كرد، و به غدير به عنوان يادگار آن روز مى نگرند اهميت ويژه اى دارد. آنان نيز قبل از تقاطع و محل افتراق، با غدير خم و يادگار تاريخى مكان اعلام ولايت تجديد عهدى مى كنند. | اين مطلب درباره نسل هاى آينده اى كه با عدد ميليونى حجاج از كشورهاى مختلف از همين مسير عبور خواهند كرد، و به غدير به عنوان يادگار آن روز مى نگرند اهميت ويژه اى دارد. آنان نيز قبل از تقاطع و محل افتراق، با غدير خم و يادگار تاريخى مكان اعلام ولايت تجديد عهدى مى كنند. | ||
=== به ياد ماندن توقف در بيابان غدير === | |||
اجتماع مردم در مكه آن قدر مهم نبود كه اجتماع يكصد و بيست هزار نفر در بيابان و برپا كردن منبر و سخنرانى مفصل براى آنان و توقف سه روزه در چنان مكانى براى هميشه در خاطره ها مى ماند. | اجتماع مردم در مكه آن قدر مهم نبود كه اجتماع يكصد و بيست هزار نفر در بيابان و برپا كردن منبر و سخنرانى مفصل براى آنان و توقف سه روزه در چنان مكانى براى هميشه در خاطره ها مى ماند. | ||
گذشته از اينكه در مكه و يا هر منزلى كه محل استراحتى در آن وجود داشت احتمال شركت نكردن مردم بود، ولى كاروان به صورت يک واحد عظيم - آن هم با حضور پيامبر صلى الله عليه و آله - به صورت يكپارچه در هر برنامه اى شركت مى كرد. | گذشته از اينكه در مكه و يا هر منزلى كه محل استراحتى در آن وجود داشت احتمال شركت نكردن مردم بود، ولى كاروان به صورت يک واحد عظيم - آن هم با حضور پيامبر صلى الله عليه و آله - به صورت يكپارچه در هر برنامه اى شركت مى كرد. | ||
=== گرما و غير عادى بودن مكان غدير === | |||
گرما و شرايط نامساعد زمين در حالى كه مردم براى سه روز خيمه زدند، و سپس زير آفتاب در برابر منبر جمع شدند و به سخنرانى گوش دادند، همه حالتى غير عادى بود كه خاطره هاى آن روز را بيشتر در اذهان متمركز مى كرد. | گرما و شرايط نامساعد زمين در حالى كه مردم براى سه روز خيمه زدند، و سپس زير آفتاب در برابر منبر جمع شدند و به سخنرانى گوش دادند، همه حالتى غير عادى بود كه خاطره هاى آن روز را بيشتر در اذهان متمركز مى كرد. | ||
خط ۱۷۰: | خط ۱۸۰: | ||
سخنان پيامبر صلى الله عليه وآله در اين خطبه ها پنج محور يا اصل را شامل مى شود: | سخنان پيامبر صلى الله عليه وآله در اين خطبه ها پنج محور يا اصل را شامل مى شود: | ||
=== قانون برابرى انسان ها === | |||
- اصل ملاحظه روابط اجتماعى از بُعد انسانى بين بشر و لغو تبعيض نژادى. | - اصل ملاحظه روابط اجتماعى از بُعد انسانى بين بشر و لغو تبعيض نژادى. | ||
- اصل خوشرفتارى با زنان و پرهيز از ظلم به آنان. | - اصل خوشرفتارى با زنان و پرهيز از ظلم به آنان. | ||
=== قانون يگانگى بين مؤمنين === | |||
- اصل لغو نشانه ها، افتخارات و قوانين جاهلى مخالف اسلام. | - اصل لغو نشانه ها، افتخارات و قوانين جاهلى مخالف اسلام. | ||
خط ۱۹۸: | خط ۲۰۶: | ||
- اصل پرهيز از نسبت دروغ بر پيامبر صلى الله عليه و آله و تحقيق در روايات ایشان. | - اصل پرهيز از نسبت دروغ بر پيامبر صلى الله عليه و آله و تحقيق در روايات ایشان. | ||
=== قانون يگانگى دينى و فرهنگى مؤمنين === | |||
- اصل امانتدارى و اداى امانت. | - اصل امانتدارى و اداى امانت. | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۱۵: | ||
- قانونگذارى هاى مناسك حج: خذوا عنّى مناسككم: دستورات عباديتان را از من بگيرد. | - قانونگذارى هاى مناسك حج: خذوا عنّى مناسككم: دستورات عباديتان را از من بگيرد. | ||
=== قانون روند خلافت پس از پيامبر صلى الله عليه و آله === | |||
- اصل بشارت به دوازده امام از اهل بيت خود علیهم السلام. | - اصل بشارت به دوازده امام از اهل بيت خود علیهم السلام. | ||
خط ۲۲۲: | خط ۲۲۸: | ||
- اصل پرهيز دادن قريش از طغيان پس از پيامبر صلى الله عليه وآله. | - اصل پرهيز دادن قريش از طغيان پس از پيامبر صلى الله عليه وآله. | ||
- اصل پرهيز دادن صحابه از [[ارتداد امت|ارتداد]] پس از پيامبر صلى الله عليه وآله و نهى از جنگ بر سر حكومت. | - اصل پرهيز دادن صحابه از [[ارتداد امت|ارتداد]] پس از پيامبر صلى الله عليه وآله و نهى از جنگ بر سر حكومت. | ||
=== قانون مجازات مخالفان خط پيامبرصلى الله عليه وآله === | |||
- اصل لعن و نفرين بر كسانى كه پدرى غير از پدر حقيقى و يا مولايى جز مولايى حقيقى خود برگزينند. | - اصل لعن و نفرين بر كسانى كه پدرى غير از پدر حقيقى و يا مولايى جز مولايى حقيقى خود برگزينند. | ||
خط ۲۳۱: | خط ۲۳۸: | ||
== موقعيت زمانى حجةالوداع<ref>ژرفاى غدير: ص۳۶ ، ۳۷ .</ref>== | == موقعيت زمانى حجةالوداع<ref>ژرفاى غدير: ص۳۶ ، ۳۷ .</ref>== | ||
شرايط زمانى حجةالوداع از چند جهت قابل توجه است: | شرايط زمانى حجةالوداع از چند جهت قابل توجه است: | ||
=== سفرى مهم === | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله پس از هجرت، يک بار در صلح حديبيه - طبق قرارداد - فقط چند ساعت به مكه آمدند و بازگشتند؛ و بار ديگر در فتح مكه كه به عنوان جنگ آمدند و پس از برچيدن بساط كفر و بت پرستى به طائف رفتند، و در بازگشت عمره انجام دادند و به مدينه بازگشتند. | پيامبر صلى الله عليه و آله پس از هجرت، يک بار در صلح حديبيه - طبق قرارداد - فقط چند ساعت به مكه آمدند و بازگشتند؛ و بار ديگر در فتح مكه كه به عنوان جنگ آمدند و پس از برچيدن بساط كفر و بت پرستى به طائف رفتند، و در بازگشت عمره انجام دادند و به مدينه بازگشتند. | ||
اكنون پس از ده سال از هجرت - در حالى كه مكه يك شهر اسلامى شده بود - در كمال قدرت وارد اين شهر مى شدند. جلوه اين عظمت در آن زمان به قدرى بود كه به محض اعلام سفر حضرت، بيش از يكصد و بيست هزار نفر همراه حضرت حركت كردند كه در آن زمان بسيار غير عادى بود.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۹.</ref> | اكنون پس از ده سال از هجرت - در حالى كه مكه يك شهر اسلامى شده بود - در كمال قدرت وارد اين شهر مى شدند. جلوه اين عظمت در آن زمان به قدرى بود كه به محض اعلام سفر حضرت، بيش از يكصد و بيست هزار نفر همراه حضرت حركت كردند كه در آن زمان بسيار غير عادى بود.<ref>الغدير: ج ۱ ص ۹.</ref> | ||
=== تقارن سفر مهم با حج === | |||
اينكه سفر مهم پيامبر صلى الله عليه و آله به مكه براى اهدافى مهم و مقدمه بودن براى غدير با ايام حج كه از زمان [[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم علیه السلام]] سابقه داشت و همه ساله مردم از اطراف و اكناف بدين منظور به مكه مى آمدند تقارن پيدا كرد بسيار جالب توجه بود. | اينكه سفر مهم پيامبر صلى الله عليه و آله به مكه براى اهدافى مهم و مقدمه بودن براى غدير با ايام حج كه از زمان [[ابراهیم علیه السلام|حضرت ابراهیم علیه السلام]] سابقه داشت و همه ساله مردم از اطراف و اكناف بدين منظور به مكه مى آمدند تقارن پيدا كرد بسيار جالب توجه بود. | ||
به خصوص آنكه آداب و احكام اسلامى حج براى اولين بار توسط حضرت بازگو مى شد، و اين يک پديده قابل توجه در برنامه اى بود كه سابقه هزاران ساله داشت. در پايان چنين شرايطى مراسم غدير انجام شد كه از نظر زمانى از تقدسى خاص و سابقه اى طولانى برخوردار بود. | به خصوص آنكه آداب و احكام اسلامى حج براى اولين بار توسط حضرت بازگو مى شد، و اين يک پديده قابل توجه در برنامه اى بود كه سابقه هزاران ساله داشت. در پايان چنين شرايطى مراسم غدير انجام شد كه از نظر زمانى از تقدسى خاص و سابقه اى طولانى برخوردار بود. | ||
=== سال آخر عمر پيامبرصلى الله عليه و آله === | |||
با توجه به اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله از آغاز اين سفر نزديكى شهادت خويش را گوشزد مى نمودند، همه متوجه اين خبر دهشت آور براى جامعه اسلامى نوپاى خود شده بودند، و طبعاً واهمه دسيسه ها و اجراى توطئه هاى داخلى و خارجى در دل ها اوج مى گرفت. در چنين شرايطِ روحىِ مردم، حضرت جانشين خود را معرفى كردند كه از نظر زمانى موقعيت بسيار مناسبى ايجاد شده بود. | با توجه به اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله از آغاز اين سفر نزديكى شهادت خويش را گوشزد مى نمودند، همه متوجه اين خبر دهشت آور براى جامعه اسلامى نوپاى خود شده بودند، و طبعاً واهمه دسيسه ها و اجراى توطئه هاى داخلى و خارجى در دل ها اوج مى گرفت. در چنين شرايطِ روحىِ مردم، حضرت جانشين خود را معرفى كردند كه از نظر زمانى موقعيت بسيار مناسبى ايجاد شده بود. | ||
=== غدير براى ملل مختلف === | |||
در مراسم غدير كه پس از حج به وقوع پيوست، اهل ملل مختلف از سياه و سفيد، ثروتمند و نيازمند، شجاع و ناتوان، بى سواد و باسواد، مهاجر و انصار، شهرى و روستايى، مرد و زن و بچه، همه شركت داشتند؛ كه اين تركيب خاص قابل تجزيه و تحليل است.<br />وقوع ماجراى غدير پس از حج، حاكى از اين است كه ابتدا در سايه مراسم حج و لباس احرام و اعمال يكسان براى همه، يک برابرى مطلق در برابر احكام الهى ايجاد شد، و آمادگى براى اعلام ولايت و قبول آن شمول همگانى پيدا كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه خود اين نكته را خاطر نشان كرده و فرمودند: | در مراسم غدير كه پس از حج به وقوع پيوست، اهل ملل مختلف از سياه و سفيد، ثروتمند و نيازمند، شجاع و ناتوان، بى سواد و باسواد، مهاجر و انصار، شهرى و روستايى، مرد و زن و بچه، همه شركت داشتند؛ كه اين تركيب خاص قابل تجزيه و تحليل است.<br />وقوع ماجراى غدير پس از حج، حاكى از اين است كه ابتدا در سايه مراسم حج و لباس احرام و اعمال يكسان براى همه، يک برابرى مطلق در برابر احكام الهى ايجاد شد، و آمادگى براى اعلام ولايت و قبول آن شمول همگانى پيدا كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه خود اين نكته را خاطر نشان كرده و فرمودند: | ||
خط ۲۸۸: | خط ۲۹۳: | ||
اما پيش از هر چيز بهتر است با هم آيات نازل شده در اين واقعه را با هم بخوانيم: آيات ۶۶ و ۶۷ و ۶۸ سوره مائده، خصوصاً آيه وسط - آيه ۶۷ - يعنى آيه بلاغ و تبليغ. لازم است تعمق و تأمل كنيم كه اين آيات چه اسرارى در دل خود دارد: | اما پيش از هر چيز بهتر است با هم آيات نازل شده در اين واقعه را با هم بخوانيم: آيات ۶۶ و ۶۷ و ۶۸ سوره مائده، خصوصاً آيه وسط - آيه ۶۷ - يعنى آيه بلاغ و تبليغ. لازم است تعمق و تأمل كنيم كه اين آيات چه اسرارى در دل خود دارد: | ||
«وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ» : و اگر آنان به تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارشان به سويشان نازل شده است عمل مى كردند قطعاً از بالاى سرشان (بركات آسمانى) و از زير پاهايشان (بركات زمينى) برخوردار مى شدند از ميان آنان گروهى ميانه رو هستند و بسيارى از ايشان بد رفتار مى كنند. | |||
«يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ» : اى پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ابلاغ كن و اگر نكنى پيامش را نرسانده اى و خدا تو را از (گزند) مردم نگاه مى دارد خدا گروه كافران را هدايت نمى كند. | |||
«قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ» : بگو اى اهل كتاب، تا (هنگامى كه) به تورات و انجيل و آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شده است عمل نكرده ايد بر هيچ (آئين بر حقى) نيستيد و قطعاً آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده بر طغيان و كفر بسيارى از آنان خواهد افزود پس بر گروه كافران اندوه مخور. | |||
لازم است به نكاتى كه در آيات سه گانه فوق آمده توجه كنيم، تا نسبت به آن شناخت و معرفت بيشتر پيدا كنيم: | لازم است به نكاتى كه در آيات سه گانه فوق آمده توجه كنيم، تا نسبت به آن شناخت و معرفت بيشتر پيدا كنيم: | ||
لازم است به تكرار جمله | لازم است به تكرار جمله «مَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ»، «مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»، «مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ» براى مسلمانان، يهود و مسيحيان توجه كنيم. | ||
آنچه در اين عبارات قابل توجه است اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله به تبليغ | آنچه در اين عبارات قابل توجه است اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله به تبليغ «مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ»» مأمور شده، بدون آنكه نامى از قرآن در كنار اين فرمان بيايد. چنانكه در آيه قبل و بعد چنين است. ولى اين تبليغ به انتها و سرانجام رسالت گره زده شده، و جلوگيرى از شرّ مردم و كفايت شرّ ايشان به همراه آن نازل شده است. | ||
نكته اين است كه تبليغ قرآن در نهايت مشرف بر همه مباحث است. اما پيش از اين براى تبليغ آن كفايت شرّ مردم خواسته نشده بود. اين مى رساند كه آنچه به زودى در ميان مردم تبلیغ مى گردد آنان را بر مى انگيزد، و سركشى و طغيان و كفر ايشان را مى افزايد، و آنان و يهود در يك مرتبه قرار دارند. | نكته اين است كه تبليغ قرآن در نهايت مشرف بر همه مباحث است. اما پيش از اين براى تبليغ آن كفايت شرّ مردم خواسته نشده بود. اين مى رساند كه آنچه به زودى در ميان مردم تبلیغ مى گردد آنان را بر مى انگيزد، و سركشى و طغيان و كفر ايشان را مى افزايد، و آنان و يهود در يك مرتبه قرار دارند. | ||
خط ۳۲۲: | خط ۳۲۹: | ||
قرآن كريم در آيات بسيارى به اين دسته هاى گمراه از امت - كه تعدادشان نيز بسيار بوده - اشاره فرموده است؛ خداوند متعال مى فرمايد: | قرآن كريم در آيات بسيارى به اين دسته هاى گمراه از امت - كه تعدادشان نيز بسيار بوده - اشاره فرموده است؛ خداوند متعال مى فرمايد: | ||
«وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا . سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا»<ref>اسراء / ۷۶ ، ۷۷ .</ref> : و چيزى نمانده بود كه تو را از اين سرزمين بركنند تا تو را از آنجا بيرون سازند و در آن صورت آنان (هم) پس از تو جز (زمان) اندكى نمى ماندند. سنّتى كه همواره در ميان (امت هاى) فرستادگانى كه پيش از تو گسيل داشته ايم (جارى) بوده است و براى سنت ما تغييرى نخواهى يافت. | |||
بنابراين، يك سنت الهى وجود دارد كه تغيير نمى كند. سنتى در ميان امت هاى پيشين جارى بوده است، و در ميان امت اسلام نيز اين جهت گيرى ايشان نسبت به پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله بدون كوچک ترين اختلافى وجود دارد. | بنابراين، يك سنت الهى وجود دارد كه تغيير نمى كند. سنتى در ميان امت هاى پيشين جارى بوده است، و در ميان امت اسلام نيز اين جهت گيرى ايشان نسبت به پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله بدون كوچک ترين اختلافى وجود دارد. | ||
خط ۳۲۸: | خط ۳۳۵: | ||
در سوره توبه رسوايى هاى اين منافقان به ظاهر مسلمان را مى بينيم. با دقت در اين سوره انسان به شگفت مى آيد كه خداوند متعال منافقين را كافر خوانده و اعمال آنها را در درگاه خود غير مقبول و مردود برشمرده است. خداى متعال مى فرمايد: | در سوره توبه رسوايى هاى اين منافقان به ظاهر مسلمان را مى بينيم. با دقت در اين سوره انسان به شگفت مى آيد كه خداوند متعال منافقين را كافر خوانده و اعمال آنها را در درگاه خود غير مقبول و مردود برشمرده است. خداى متعال مى فرمايد: | ||
«وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ وَلَا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ» <ref>توبه / ۵۴ .</ref> : و هيچ چيز مانع پذيرفته شدن انفاق هاى آنان نشد جز اينكه به خدا و پيامبرش كفر ورزيدند و جز با كسالت نماز به جا نمى آورند و جز با كراهت انفاق نمى كنند. | |||
«وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ ۚ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» <ref>توبه / ۶۱ .</ref> : و از ايشان كسانى هستند كه پيامبر را آزار مى دهند و مى گويند او زود باور است بگو گوش خوبى براى شماست به خدا ايمان دارد و (سخن) مؤمنان را باور مى كند و براى كسانى از شما كه ايمان آورده اند رحمتى است و كسانى كه پيامبر خدا صلى الله عليه وآله را آزار مى رسانند عذابى پر درد خواهند داشت. | |||
«وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ»<ref>توبه / ۴۹.</ref> : و از آنان كسى است كه مى گويد مرا (در ماندن) اجازه ده و به فتنه ام مينداز هشدار كه آنان خود به فتنه افتاده اند و بى ترديد جهنم بر كافران احاطه دارد. | |||
«قل هل تربَّصون بنا الا احدى الحسنيين و نحن نتربَّص بكم ان يصيبكم اللَّه بعذاب من عنده او بأيدينا فتربَّصوا انّا معكم متربّصون» <ref>توبه / ۵۲ .</ref> : بگو آيا براى ما جز يكى از اين دو نيكى را انتظار مى بريد در حالى كه ما انتظار مى كشيم كه خدا از جانب خود يا به دست ما عذابى به شما برساند پس انتظار بكشيد كه ما هم با شما در انتظاريم. | «قل هل تربَّصون بنا الا احدى الحسنيين و نحن نتربَّص بكم ان يصيبكم اللَّه بعذاب من عنده او بأيدينا فتربَّصوا انّا معكم متربّصون» <ref>توبه / ۵۲ .</ref> : بگو آيا براى ما جز يكى از اين دو نيكى را انتظار مى بريد در حالى كه ما انتظار مى كشيم كه خدا از جانب خود يا به دست ما عذابى به شما برساند پس انتظار بكشيد كه ما هم با شما در انتظاريم. | ||
«إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِنْ قَبْلُ وَيَتَوَلَّوْا وَهُمْ فَرِحُونَ» <ref>توبه / ۵۰ .</ref> : اگر نيكى به تو رسد آنان را بدحال مى سازد و اگر پيشامد ناگوارى به تو رسد مى گويند ما پيش از اين تصميم خود را گرفته ايم و شادمان روى بر مى تابند. | |||
«لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّىٰ جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ»<ref>توبه / ۴۸.</ref> : در حقيقت پيش از اين (نيز) در صدد فتنه جويى برآمدند و كارها را بر تو وارونه ساختند تا حق آمد و امر خدا آشكار شد در حالى كه آنان ناخشنود بودند. | |||
«إِنَّمَا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ»<ref>توبه / ۴۵.</ref> : تنها كسانى از تو اجازه مى خواهند (به جهاد نروند) كه به خدا و روز واپسين ايمان ندارند و دلهايشان به شك افتاده و در شك خود سرگردانند. | |||
«وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَلَكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعَاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَقِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِينَ » <ref>توبه / ۴۶.</ref> : و اگر (به راستى) اراده بيرون رفتن داشتند قطعاً براى آن ساز و برگى تدارك مى ديدند ولى خداوند راه افتادن آنان را خوش نداشت پس ايشان را منصرف گردانيد و (به آنان) گفته شد با ماندگان بمانيد. | |||
«لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ» <ref>توبه / ۴۷.</ref> : اگر با شما بيرون آمده بودند جز فساد براى شما نمى افزودند و به سرعت خود را ميان شما مى انداختند و در حق شما فتنه جويى مى كردند و در ميان شما جاسوسانى دارند (كه) به نفع آنان (اقدام مى كنند) و خدا به (حال) ستمكاران داناست. | |||
«وَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ وَمَا هُمْ مِنْكُمْ وَلَٰكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ» <ref>توبه / ۵۶ .</ref> : و به خدا سوگند ياد مى كنند كه آنان قطعاً از شمايند در حالى كه از شما نيستند ولى آنان گروهى هستند كه مى ترسند. | |||
«وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ» <ref>توبه / ۵۸ .</ref>: و برخى از آنان در (تقسيم) صدقات بر تو خرده مى گيرند پس اگر از آن (اموال) به ايشان داده شود خشنود مى گردند و اگر از آن به ايشان داده نشود بناگاه به خشم مى آيند. | |||
«أَلَمْ يَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ۚ ذَٰلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ» <ref>توبه / ۶۳ .</ref> : آيا ندانسته اند كه هر كس با خدا و پيامبر او درافتد براى او آتش جهنم است كه در آن جاودانه خواهد بود اين همان رسوايى بزرگ است. | |||
«وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ» <ref>توبه / ۶۵ .</ref> : و اگر از ايشان بپرسى مسلماً خواهند گفت ما فقط شوخى و بازى مى كرديم بگو آيا خدا و آيات او و پيامبرش را ريشخند مى كرديد. | |||
«الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ ۚ يَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَيَقْبِضُونَ أَيْدِيَهُمْ» <ref>توبه / ۶۷ .</ref> : مردان و زنان دو چهره (همانند) يكديگر هستند به كار ناپسند وا مى دارند و از كار پسنديده باز مى دارند و دستهاى خود را (از انفاق و بخشش) فرو مى بندند. | |||
«سُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» <ref>توبه / ۶۷ .</ref> : خدا را فراموش كردند پس (خدا هم) فراموششان كرد در حقيقت اين منافقان هستند كه فاسق اند. | |||
«يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ ۚ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ» <ref>توبه / ۷۴.</ref>: | |||
به خدا سوگند مى خورند كه (سخن ناروا) نگفته اند در حالى كه قطعاً سخن كفر گفته و پس از اسلام آوردنشان كفر ورزيده اند و بر آنچه موفق به انجام آن نشدند همّت گماشتند و به عيب جويى برنخاستند مگر (بعد از) آنكه خدا و پيامبرش از فضل خود آنان را بى نياز گردانيدند پس اگر توبه كنند براى آنان بهتر است و اگر روى برتابند خدا آنان را در دنيا و آخرت عذابى دردناك مى كند و در روى زمين يار و ياورى نخواهند داشت. | به خدا سوگند مى خورند كه (سخن ناروا) نگفته اند در حالى كه قطعاً سخن كفر گفته و پس از اسلام آوردنشان كفر ورزيده اند و بر آنچه موفق به انجام آن نشدند همّت گماشتند و به عيب جويى برنخاستند مگر (بعد از) آنكه خدا و پيامبرش از فضل خود آنان را بى نياز گردانيدند پس اگر توبه كنند براى آنان بهتر است و اگر روى برتابند خدا آنان را در دنيا و آخرت عذابى دردناك مى كند و در روى زمين يار و ياورى نخواهند داشت. | ||
«اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ» <ref>توبه / ۸۰ .</ref> : چه براى آنان آمرزش بخواهى يا برايشان آمرزش نخواهى (يكسان است، حتى) اگر هفتاد بار برايشان آمرزش طلب كنى هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزيد چرا كه آنان به خدا و فرستاده اش كفر ورزيدند و خدا گروه فاسقان را هدايت نمى كند. | |||
«و لا تعجبك اموالهم و اولادهم انما يريد اللَّه ان يعذِّبهم بها فى الدنيا و تزهق انفسهم و هم كافرون» <ref>توبه / ۸۵ .</ref>: و اموال و فرزندان آنان تو را به شگفت نيندازد جز اين نيست كه خدا مى خواهد ايشان را در دنيا به وسيله آن عذاب كند و جانشان در حال كفر بيرون رود. | «و لا تعجبك اموالهم و اولادهم انما يريد اللَّه ان يعذِّبهم بها فى الدنيا و تزهق انفسهم و هم كافرون» <ref>توبه / ۸۵ .</ref>: و اموال و فرزندان آنان تو را به شگفت نيندازد جز اين نيست كه خدا مى خواهد ايشان را در دنيا به وسيله آن عذاب كند و جانشان در حال كفر بيرون رود. |