پرش به محتوا

آيه ۷۹ بقره و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== «فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ الله لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً»<ref>بقره /  ۷۹. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۹۵. ژرفاى غدير: ص ۱۶۷. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۱۳-۴۲۸.</ref> ==
== «فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ الله لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً»<ref>بقره /  ۷۹. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۹۵. ژرفاى غدير: ص ۱۶۷. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۱۳-۴۲۸.</ref> ==
پس از بازگشت از [[غدیر]] به [[مدینه]] و اجتماع ۳۴ نفر از رؤساى منافقين در خانه [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]، متن [[صحیفه ملعونه دوم]] به عنوان اساسنامه -  و به عبارت ديگر قانون اساسىِ‏ سقيفه تصويب شد. سپس صحيفه را به ابوعبيده دادند كه آن را به مكه ببرد و در كعبه كنار [[صحیفه ملعونه اول|صحیفه اول]] دفن كند. سپس آن عده از خانه ابوبكر برخاستند و رفتند.
پس از بازگشت از [[غدیر]] به [[مدینه]] و اجتماع ۳۴ نفر از رؤساى منافقين در خانه [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]]، متن [[صحیفه ملعونه دوم]] به عنوان اساسنامه -  و به عبارت ديگر قانون اساسىِ‏ سقيفه تصويب شد.


پيامبر صلى الله عليه وآله پس از نماز صبح رو به ابوعبيده جراح كرده فرمود: «خوشا به حال تو كه امين اين امت شده ‏اى» ! سپس اين آيات را تلاوت فرمود:
سپس صحيفه را به ابوعبيده دادند كه آن را به مكه ببرد و در كعبه كنار [[صحیفه ملعونه اول|صحیفه اول]] دفن كند. سپس آن عده از خانه ابوبكر برخاستند و رفتند.
 
پيامبر صلى الله عليه وآله پس از نماز صبح رو به ابوعبيده جراح كرده فرمود: «خوشا به حال تو كه امين اين امت شده ‏اى» !
 
سپس اين آيات را تلاوت فرمود:


«فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً، فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ اَيْديهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ»<ref>بقره /  ۷۹.</ref>:
«فَوَيْلٌ لِلَّذينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْديهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَليلاً، فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ اَيْديهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ»<ref>بقره /  ۷۹.</ref>:


«واى بر كسانى كه نوشته‏ اى را به دست خويش مى‏ نويسند و سپس مى‏ گويند: اين از سوى خداست، تا با آن مبلغ كمى به دست آورند. واى بر آنان از آنچه دست‏هايشان مى ‏نويسد و واى بر آنان از آنچه كسب مى‏ كنند» .
«واى بر كسانى كه نوشته‏ اى را به دست خويش مى‏ نويسند و سپس مى‏ گويند:
 
اين از سوى خداست، تا با آن مبلغ كمى به دست آورند. واى بر آنان از آنچه دست‏هايشان مى ‏نويسد و واى بر آنان از آنچه كسب مى‏ كنند» .


آنگاه فرمود: كسانى كه در اين امت چنين صحيفه‏ اى را نوشته ‏اند شباهت دارند به آنان كه خدا مى‏ فرمايد: «يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ اِذْ يُبَيِّتُونَ ما لايَرْضى مِنَ الْقَوْلِ وَ كانَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطاً»<ref>نساء /  ۱۰۸.</ref>:
آنگاه فرمود: كسانى كه در اين امت چنين صحيفه‏ اى را نوشته ‏اند شباهت دارند به آنان كه خدا مى‏ فرمايد:


«از مردم مخفى مى‏كنند اما از خدا مخفى نمى‏ كنند و خدا ناظر آنان است هنگامى كه شب را سحر مى ‏كنند در سخنى كه خدا راضى نيست، و خدا به آنچه انجام مى‏ دهند احاطه دارد».
«يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ اِذْ يُبَيِّتُونَ ما لايَرْضى مِنَ الْقَوْلِ وَ كانَ اللَّهُ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطاً»<ref>نساء /  ۱۰۸.</ref>:


سپس فرمود: امروز گروهى در امت من تشكيل يافته ‏اند كه در صحيفه نوشتنشان مانند سردمداران زمان جاهليت شده‏ اند، كه صحيفه‏ اى بر عليه ما نوشتند و در كعبه آويزان نمودند. خداوند به آن عده امكانات مى‏ دهد تا آنها و كسانى را كه بعد از آنان مى‏ آيند امتحان كند و انسان‏ هاى خبيث و پاک را از هم جدا سازد. اگر نبود كه خداوند به من دستور داده از آنها اعراض نمايم براى مقدّرى كه مى‏ خواهد به انجام رساند، هم اكنون آنان را پيش آورده گردنشان را مى ‏زدم!
«از مردم مخفى مى‏ كنند اما از خدا مخفى نمى‏ كنند و خدا ناظر آنان است هنگامى كه شب را سحر مى ‏كنند در سخنى كه خدا راضى نيست، و خدا به آنچه انجام مى‏ دهند احاطه دارد».
 
سپس فرمود: امروز گروهى در امت من تشكيل يافته ‏اند كه در صحيفه نوشتنشان مانند سردمداران زمان [[جاهلیت]] شده‏ اند، كه صحيفه‏ اى بر عليه ما نوشتند و در كعبه آويزان نمودند. خداوند به آن عده امكانات مى‏ دهد تا آنها و كسانى را كه بعد از آنان مى‏ آيند [[امتحان الهى با اميرالمؤمنين عليه السلام|امتحان]] كند و انسان‏ هاى خبيث و پاک را از هم جدا سازد. اگر نبود كه خداوند به من دستور داده از آنها اعراض نمايم براى مقدّرى كه مى‏ خواهد به انجام رساند، هم اكنون آنان را پيش آورده گردنشان را مى ‏زدم!


حذيفه مى‏گويد: به خدا قسم ديديم هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله اين سخنان را مى‏ فرمود لرزه بر اندام امضاكنندگان صحيفه افتاده و اختيار از كف داده بودند، به طورى كه بر حاضران در مجلس مخفى نماند كه حضرت با سخن خويش آن عده را قصد كرده و اين آيه‏ هاى قرآنى را درباره آنان مى‏ خواند.
حذيفه مى‏گويد: به خدا قسم ديديم هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله اين سخنان را مى‏ فرمود لرزه بر اندام امضاكنندگان صحيفه افتاده و اختيار از كف داده بودند، به طورى كه بر حاضران در مجلس مخفى نماند كه حضرت با سخن خويش آن عده را قصد كرده و اين آيه‏ هاى قرآنى را درباره آنان مى‏ خواند.
خط ۱۸: خط ۲۶:
مى ‏بينيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله كار آنان را در تدوين صحيفه ملعونه با ماجراى قريش در مكه مشابه دانسته، كه وقتى قريشيان انواع مبارزه و مقابله با پيامبر صلى الله عليه و آله را تجربه كردند و به نتيجه‏ اى نرسيدند در مكانى به نام «دار النَدوة» جمع شدند و پيمان‏ نامه‏ اى بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندانش نوشتند و آن را در كعبه آويزان نمودند.<ref>بحار الانوار: ج ۱۹ ص۱-۲ و ج ۲۸ ص ۱۰۲-۱۱۱ و ج ۲۹ ص ۱۰۳ و ج ۳۰ ص ۲۷۱،۲۱۶.</ref>
مى ‏بينيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله كار آنان را در تدوين صحيفه ملعونه با ماجراى قريش در مكه مشابه دانسته، كه وقتى قريشيان انواع مبارزه و مقابله با پيامبر صلى الله عليه و آله را تجربه كردند و به نتيجه‏ اى نرسيدند در مكانى به نام «دار النَدوة» جمع شدند و پيمان‏ نامه‏ اى بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله و خاندانش نوشتند و آن را در كعبه آويزان نمودند.<ref>بحار الانوار: ج ۱۹ ص۱-۲ و ج ۲۸ ص ۱۰۲-۱۱۱ و ج ۲۹ ص ۱۰۳ و ج ۳۰ ص ۲۷۱،۲۱۶.</ref>


از سوى ديگر امضاكنندگان صحيفه ملعونه طبق فرموده صريح پيامبر صلى الله عليه و آله بايد گردن زده مى‏ شدند و آن جنايت بزرگ مستحق چنين جزايى بود، ولى موقعيت خاص غدير اين اجازه را نمى‏ داد، چرا كه برنامه ‏هاى انجام شده به خطر مى ‏افتاد.
از سوى ديگر امضاكنندگان صحيفه ملعونه طبق فرموده صريح پيامبر صلى الله عليه و آله بايد گردن زده مى‏ شدند و آن جنايت بزرگ مستحق چنين جزايى بود، ولى موقعيت خاص غدير اين اجازه را نمى‏ داد، چرا كه برنامه ‏هاى انجام شده به خطر مى ‏افتاد. اين خلاصه ماجرا بود.


اين خلاصه ماجرا بود. و اما تفصيل ماجراى نزول اين آيات و حواشى آن:
و اما تفصيل ماجراى نزول اين آيات و حواشى آن:


على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام آن امامى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را سبب امتحان امت قرار داد و فرمود: لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى: اى على، اگر تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى ‏شدند.
على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام آن امامى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را سبب امتحان امت قرار داد و فرمود:


پيامبر صلى الله عليه و آله فصلى از مراسم غدير و خطابه آن را به دشمنان ائمه‏ عليهم السلام اختصاص داده، تا مردود شوندگان از امتحان علوى بدانند چه آينده‏ اى در انتظار آنان است. اقتباس از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را عنوان اين بخش قرار داده است.در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار اعداء اهل‏ بيت ‏عليهم السلام در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان ذكر شده است.از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى ‏كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون شفاعت، آن هم عذاب فوق ‏العاده ‏اى در پايين‏ ترين درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله‏ هاى آتش نمونه ‏هاى آن است.اين آيات تضمين شده در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله ۱۵ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۷۹ سوره بقره و آيه ۱۰۸ سوره نساء است:
لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى: اى على، اگر تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى ‏شدند.
 
پيامبر صلى الله عليه و آله فصلى از مراسم غدير و خطابه آن را به دشمنان ائمه‏ عليهم السلام اختصاص داده، تا مردود شوندگان از امتحان علوى بدانند چه آينده‏ اى در انتظار آنان است.
 
[[اقتباس]] از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را عنوان اين بخش قرار داده است.
 
در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار اعداء اهل‏ بيت ‏عليهم السلام در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان ذكر شده است.
 
از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى ‏كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون شفاعت، آن هم عذاب فوق ‏العاده ‏اى در پايين‏ ترين درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله‏ هاى آتش نمونه ‏هاى آن است.
 
اين آيات تضمين شده در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله ۱۵ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۷۹ سوره بقره و آيه ۱۰۸ سوره نساء است:


«فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّه لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ»:
«فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّه لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ»:


«واى بر كسانى كه كتاب را به دست خود مى ‏نويسند، سپس مى‏ گويند اين از طرف خداست تا در مقابل آن پول كمى بگيرند. واى بر آنان از آنچه دستانشان مى ‏نويسد و واى بر آنان از آنچه كسب مى‏ كنند».
«واى بر كسانى كه كتاب را به دست خود مى ‏نويسند، سپس مى‏ گويند اين از طرف خداست تا در مقابل آن پول كمى بگيرند.
 
واى بر آنان از آنچه دستانشان مى ‏نويسد و واى بر آنان از آنچه كسب مى‏ كنند».


«يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّه وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ وَ كانَ اللَّه بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطاً»<ref>نساء /  ۱۰۸.</ref>:
«يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّه وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ وَ كانَ اللَّه بِما يَعْمَلُونَ مُحِيطاً»<ref>نساء /  ۱۰۸.</ref>:


«از مردم مى‏ ترسند ولى از خدا نمى ‏ترسند، و خدا همراه آنان است هنگامى كه شبانه توطئه مى ‏كنند گفتارى را كه خدا بدان راضى نيست و خداوند به آنچه انجام مى ‏دهند احاطه دارد» .اين آيات از چهار بُعد قابل بررسى است:
«از مردم مى‏ ترسند ولى از خدا نمى ‏ترسند، و خدا همراه آنان است هنگامى كه شبانه توطئه مى ‏كنند گفتارى را كه خدا بدان راضى نيست و خداوند به آنچه انجام مى ‏دهند احاطه دارد».
 
اين آيات از چهار بُعد قابل بررسى است:


=== موقعيت تاريخى اول ===
=== موقعيت تاريخى اول ===
مراسم سه روزه غدير پايان يافته و كاروان غدير باقيمانده پنج روزه راه تا مدينه را هم طى كرده است. ماجراى قتل پيامبرصلى الله عليه وآله در بين راه نيز با شكست رو به رو شده ولى [[منافقین]] هرگز از پاى ننشسته‏ اند، بلكه در مدينه به فكر محكم كردن پايه ‏هايى هستند كه پس از اعمال حج با [[صحیفه ملعونه اول]] اساس آن را چيدند. اكنون ماه محرم آغاز شده و رؤساى منافقين جلسات سرى تشكيل مى‏ دهند و جزئيات تازه ‏اى به پيمان‏ نامه اول اضافه مى‏ كنند.
مراسم سه روزه غدير پايان يافته و كاروان غدير باقيمانده پنج روزه راه تا مدينه را هم طى كرده است. ماجراى قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در بين راه نيز با شكست رو به رو شده ولى [[منافقین]] هرگز از پاى ننشسته‏ اند، بلكه در مدينه به فكر محكم كردن پايه ‏هايى هستند كه پس از اعمال حج با [[صحیفه ملعونه اول]] اساس آن را چيدند.
 
اكنون ماه محرم آغاز شده و رؤساى منافقين جلسات سرى تشكيل مى‏ دهند و جزئيات تازه ‏اى به پيمان‏ نامه اول اضافه مى‏ كنند.
 
از روزى كه پنج نفر در عقبه هرشى به چهارده نفر رسيد، منافقينِ رؤساى قبايل و صاحب نفوذان مردم را با راه ‏هاى مختلف به پيمان خود دعوت كردند.
 
[[معاذ بن جبل]] درباره انصار و بقيه چهار نفر اصحاب صحيفه در مورد قريش دست به كار شدند، و توانستند يک گروه ۳۴ نفرى از زبده‏ ترين دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله را -  كه تخصص لازم در حيله‏ گرى و خباثت و بى ‏پروايى داشتند -  گرد هم آورند، كه هر يک از اين افراد جمع بزرگى از مردم را تحت فرمان خود داشتند.احساس آنان اين بود كه يک روز و حتى يک ساعت تأخير در اين باره جايز نيست، و اگر قبل از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله همه جوانب مسئله را آماده نكرده باشند، مجرد امضاى يک صحيفه چند سطرى در مكه كارى پيش نخواهد برد.
 
اين بود كه حتى اساسنامه كار خود را براى روزهايى كه امور را در دست خواهند گرفت تهيه كردند. اين پيمان ‏نامه كه در خانه اولى به امضاى همان ۳۴ نفر رسيد و به دست [[ابوعبیده جرّاح|ابوعبیده جراح]] سپرده شد «صحيفه دوم» نام گرفته و در چندين صفحه است كه قبلاً متن آن را آورديم.<ref>مراجعه شود به عنوان: غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۲۶-۱۲۹، و نيز بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۴،۱۰۳.</ref>


از روزى كه پنج نفر در عقبه هرشى به چهارده نفر رسيد، منافقينِ رؤساى قبايل و صاحب نفوذان مردم را با راه ‏هاى مختلف به پيمان خود دعوت كردند. معاذ بن جبل درباره انصار و بقيه چهار نفر اصحاب صحيفه در مورد قريش دست به كار شدند، و توانستند يک گروه ۳۴ نفرى از زبده‏ ترين دشمنان پيامبر صلى الله عليه و آله را كه تخصص لازم در حيله‏ گرى و خباثت و بى ‏پروايى داشتند -  گرد هم آورند، كه هر يک از اين افراد جمع بزرگى از مردم را تحت فرمان خود داشتند.احساس آنان اين بود كه يک روز و حتى يک ساعت تأخير در اين باره جايز نيست، و اگر قبل از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله همه جوانب مسئله را آماده نكرده باشند، مجرد امضاى يک صحيفه چند سطرى در مكه كارى پيش نخواهد برد.
صبح فرداى امضاى صحيفه دوم، پيامبر صلى الله عليه و آله پس از نماز رو به ابوعبيده كرد و سخن را از جايى آغاز كرد كه مردم بى‏ خبر از همه جا اجمالاً متوجه قضاياى پنهانى شدند؛ ولى حضرت مأمور بود در كلام خود تصريح به نام آنان نكند ولى علت اين اجمال و كتمان را بيان فرمود.


اين بود كه حتى اساسنامه كار خود را براى روزهايى كه امور را در دست خواهند گرفت تهيه كردند. اين پيمان ‏نامه كه در خانه اولى به امضاى همان ۳۴ نفر رسيد و به دست ابوعبيده جراح سپرده شد «صحيفه دوم» نام گرفته و در چندين صفحه است كه قبلاً متن آن را آورديم.<ref>مراجعه شود به عنوان: غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۲۶-۱۲۹، و نيز بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۴،۱۰۳.</ref>
در اين باره به دو آيه از قرآن استشهاد فرمود كه هر دو آيه را عيناً به صورت تضمين در كلام خود آورد.


صبح فرداى امضاى صحيفه دوم، پيامبر صلى الله عليه و آله پس از نماز رو به ابوعبيده كرد و سخن را از جايى آغاز كرد كه مردم بى‏ خبر از همه جا اجمالاً متوجه قضاياى پنهانى شدند؛ ولى حضرت مأمور بود در كلام خود تصريح به نام آنان نكند ولى علت اين اجمال و كتمان را بيان فرمود.در اين باره به دو آيه از قرآن استشهاد فرمود كه هر دو آيه را عيناً به صورت تضمين در كلام خود آورد. آن گروه با شنيدن سخنان حضرت در آن مجلس و احتمال اينكه كم كم نوبت به نام بردن آنان برسد چنان بر خود لرزيدند كه همه اهل مجلس متوجه شدند منظور از آن خطاب‏ها و اشاره‏ هاى قرآنى كيانند!!
آن گروه با شنيدن سخنان حضرت در آن مجلس و احتمال اينكه كم كم نوبت به نام بردن آنان برسد چنان بر خود لرزيدند كه همه اهل مجلس متوجه شدند منظور از آن خطاب‏ها و اشاره‏ هاى قرآنى كيانند!!


=== موقعيت قرآنى ===
=== موقعيت قرآنى ===
از نظر موقعيت قرآنى، آيه سوره بقره دقيقاً درباره منافقين است و از آيه ۷۵ آغاز مى‏ شود كه خداوند مى‏ فرمايد: «آيا طمع داريد كه آنان واقعاً به شما ايمان آوردند در حالى كه عده ‏اى از آنان سخنان خدا را مى ‏شنيدند، و پس از فهميدن آن را تحريف مى‏ كردند با آنكه علم و اطلاع داشتند» .
از نظر موقعيت قرآنى، آيه سوره بقره دقيقاً درباره منافقين است و از آيه ۷۵ آغاز مى‏ شود كه خداوند مى‏ فرمايد:
 
«آيا طمع داريد كه آنان واقعاً به شما ايمان آوردند در حالى كه عده ‏اى از آنان سخنان خدا را مى ‏شنيدند، و پس از فهميدن آن را تحريف مى‏ كردند با آنكه علم و اطلاع داشتند» .


سپس چهره منافقانه آنان را توصيف مى ‏كند كه وقتى با مؤمنان ملاقات مى‏ كنند مى‏ گويند ايمان آورده ‏ايم و هر گاه در بين خود خلوت مى ‏كنند به يكديگر مى ‏گويند: «چرا مطالبى را كه خدا براى شما روشن كرده نزد مؤمنين بازگو مى‏ كنيد تا در پيشگاه خدا بر ضد شما استدلال كنند»؟
سپس چهره منافقانه آنان را توصيف مى ‏كند كه وقتى با مؤمنان ملاقات مى‏ كنند مى‏ گويند ايمان آورده ‏ايم و هر گاه در بين خود خلوت مى ‏كنند به يكديگر مى ‏گويند:


تا آنجا كه نوشتن عده‏ اى از آنان را مطرح مى‏ كند كه نوشته خود را دستورالعمل الهى مى‏ دانند و خداوند بر آنان واى و ويل مى‏ فرستد. در آيات بعد سهل‏ انگارى آنان نسبت به آتش جهنم را مطرح مى‏ كند؛ و سپس از آنان به عنوان كسانى كه گناهشان آنان را از هر سو فرا گرفته نام مى ‏برد كه در جهنم دائمى خواهند بود.
«چرا مطالبى را كه خدا براى شما روشن كرده نزد مؤمنين بازگو مى‏ كنيد تا در پيشگاه خدا بر ضد شما استدلال كنند»؟
 
تا آنجا كه نوشتن عده‏ اى از آنان را مطرح مى‏ كند كه نوشته خود را دستورالعمل الهى مى‏ دانند و خداوند بر آنان واى و ويل مى‏ فرستد.
 
در آيات بعد سهل‏ انگارى آنان نسبت به آتش جهنم را مطرح مى‏ كند؛ و سپس از آنان به عنوان كسانى كه گناهشان آنان را از هر سو فرا گرفته نام مى ‏برد كه در جهنم دائمى خواهند بود.


آيه سوره نساء درباره كسانى است كه خداوند آنان را با عنوان «خيانت كاران به خود» مطرح مى ‏كند و با تعجب از اينكه كار خود را از مردم مخفى مى‏ كنند ولى از خدا پنهان نمى‏ كنند، مجلس شبانه آنان بر ضد خدا را يادآور مى‏ شود و جمله «إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ» را به ميان آورد.
آيه سوره نساء درباره كسانى است كه خداوند آنان را با عنوان «خيانت كاران به خود» مطرح مى ‏كند و با تعجب از اينكه كار خود را از مردم مخفى مى‏ كنند ولى از خدا پنهان نمى‏ كنند، مجلس شبانه آنان بر ضد خدا را يادآور مى‏ شود و جمله «إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ» را به ميان آورد.


=== موقعيت تاريخى دوم ===
=== موقعيت تاريخى دوم ===
جزئيات آن روز صبح كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن آيات را براى مردم خواند و آنان را متوجه توطئه ‏اى عظيم و آينده ‏اى نگران كننده نمود، از لسان حذيفه كه به دقت پيگير ماجراها بوده چنين نقل شده است:آن گروه در منزل ابوبكر جمع شدند و درباره آينده خلافت به همفكرى پرداختند تا آنكه بر اصولى متفق شدند. سپس به سعيد بن عاص اموى دستور دادند تا نوشته ‏اى بنويسد و او آن صحيفه را به اتفاق آراى آنان نوشت. آنگاه صحيفه را به ابوعبيده جراح سپردند و او آن را به كسى سپرد تا به مكه ببرد.(و در كعبه پنهان كند). آنگاه از خانه ابوبكر بازگشتند.
جزئيات آن روز صبح كه پيامبر صلى الله عليه و آله آن آيات را براى مردم خواند و آنان را متوجه توطئه ‏اى عظيم و آينده ‏اى نگران كننده نمود، از لسان حذيفه كه به دقت پيگير ماجراها بوده چنين نقل شده است:آن گروه در منزل ابوبكر جمع شدند و درباره آينده خلافت به همفكرى پرداختند تا آنكه بر اصولى متفق شدند.


فردا صبح كه پيامبرصلى الله عليه وآله نماز صبح را خواند، همچنان در مصلاى خود نشست و به ذكر خود ادامه داد تا آفتاب طلوع كرد. آنگاه رو به ابوعبيده كرد و فرمود: به به! چه كسى مثل توست، در حالى كه امين اين امت شده ‏اى!! سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: «فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ...»: «واى بر كسانى كه نوشته را به دست خود مى ‏نويسند و سپس مى ‏گويند: اين از جانب خداست، تا آن را به قيمت ارزانى بفروشند. واى بر آنان از آنچه دستانشان نوشته و واى بر آنان از آنچه كسب مى ‏كنند».
سپس به سعيد بن عاص اموى دستور دادند تا نوشته ‏اى بنويسد و او آن صحيفه را به اتفاق آراى آنان نوشت.
 
آنگاه صحيفه را به ابوعبيده جراح سپردند و او آن را به كسى سپرد تا به مكه ببرد.(و در كعبه پنهان كند). آنگاه از خانه ابوبكر بازگشتند.
 
فردا صبح كه پيامبر صلى الله عليه و آله نماز صبح را خواند، همچنان در مصلاى خود نشست و به ذكر خود ادامه داد تا آفتاب طلوع كرد.
 
آنگاه رو به ابوعبيده كرد و فرمود:
 
به به! چه كسى مثل توست، در حالى كه امين اين امت شده ‏اى!!
 
سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: «فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ...»:
 
«واى بر كسانى كه نوشته را به دست خود مى ‏نويسند و سپس مى ‏گويند: اين از جانب خداست، تا آن را به قيمت ارزانى بفروشند. واى بر آنان از آنچه دستانشان نوشته و واى بر آنان از آنچه كسب مى ‏كنند».


سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: گروهى از اين امت شباهت پيدا كرده‏ اند به آنچه در كلام خداست كه «يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّه ...»
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: گروهى از اين امت شباهت پيدا كرده‏ اند به آنچه در كلام خداست كه «يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّه ...»
خط ۶۳: خط ۱۱۱:
سپس فرمود: همين امروز گروهى در امت من صبح كرده ‏اند كه به اهل اين آيه شباهت دارند، در صحيفه‏ اى كه بر ضد ما در جاهليت نوشتند و در كعبه آويختند! خداوند تعالى آنان را از زندگى آسوده برخوردار مى‏ كند تا امتحانشان كند، و كسانى را كه بعد از آنان مى‏ آيند نيز امتحان كند تا جدا كردن خبيث و طيب انجام گيرد.
سپس فرمود: همين امروز گروهى در امت من صبح كرده ‏اند كه به اهل اين آيه شباهت دارند، در صحيفه‏ اى كه بر ضد ما در جاهليت نوشتند و در كعبه آويختند! خداوند تعالى آنان را از زندگى آسوده برخوردار مى‏ كند تا امتحانشان كند، و كسانى را كه بعد از آنان مى‏ آيند نيز امتحان كند تا جدا كردن خبيث و طيب انجام گيرد.


اگر نبود كه خداوند به من دستور داده كه از معرفى آنان اعراض كنم -  به خاطر مسئله ‏اى كه مى‏ خواهد به انجام رساند -  آنان را پيش مى‏ آوردم و گردنشان را مى‏ زدم!به خدا قسم وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله اين سخنان را فرمود آن گروه را ديديم كه چنان لرزه بر اندامشان افتاده بود كه حواس خود را از دست داده بودند، و بر احدى از آنان كه آن روز در مجلس حاضر بودند مخفى نماند كه حضرت با آن كلام آنان را قصد كرده بود و آن نمونه‏ هايى كه از قرآن تلاوت فرمود به خاطر آنان مطرح كرده بود.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۲-۱۰۵. كشف اليقين: ص ۱۳۷. ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۱۱۲-۱۳۵.</ref>
اگر نبود كه خداوند به من دستور داده كه از معرفى آنان اعراض كنم -  به خاطر مسئله ‏اى كه مى‏ خواهد به انجام رساند -  آنان را پيش مى‏ آوردم و گردنشان را مى‏ زدم!
 
به خدا قسم وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله اين سخنان را فرمود آن گروه را ديديم كه چنان لرزه بر اندامشان افتاده بود كه حواس خود را از دست داده بودند، و بر احدى از آنان كه آن روز در مجلس حاضر بودند مخفى نماند كه حضرت با آن كلام آنان را قصد كرده بود و آن نمونه‏ هايى كه از قرآن تلاوت فرمود به خاطر آنان مطرح كرده بود.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۰۲-۱۰۵. كشف اليقين: ص ۱۳۷. ارشاد القلوب: ج ۲ ص ۱۱۲-۱۳۵.</ref>
 
در روايت ديگرى امام باقرعليه السلام پايه ‏گذاران اين مجلس مخفى را كه سر از سقيفه در آورد صريحاً معرفى مى‏ كند، و درباره كلام خداوند تبارک و تعالى:


در روايت ديگرى امام باقرعليه السلام پايه ‏گذاران اين مجلس مخفى را كه سر از سقيفه در آورد صريحاً معرفى مى‏ كند، و درباره كلام خداوند تبارك و تعالى:«إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ»: «آنگاه كه شبانه درباره كلامى كه خدا به آن راضى نبود جمع شدند» ، فرمود: يعنى ابوبكر و عمر و معاذ بن جبل و ابوعبيده جراح.<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۱۶ ح ۸۰ ، ص ۲۷۱ ح ۱۴۱. تفسير العياشى: ج ۱ ص ۲۷۵. المحتضر: ص ۵۷ . كافى: ج ۸ ص ۳۳۴ ح ۵۲۵ .</ref>
«إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ»: «آنگاه كه شبانه درباره كلامى كه خدا به آن راضى نبود جمع شدند»، فرمود: يعنى ابوبكر و عمر و معاذ بن جبل و ابوعبيده جراح.<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۲۱۶ ح ۸۰ ، ص ۲۷۱ ح ۱۴۱. تفسير العياشى: ج ۱ ص ۲۷۵. المحتضر: ص ۵۷ . كافى: ج ۸ ص ۳۳۴ ح ۵۲۵ .</ref>


=== تحليل اعتقادى ===
=== تحليل اعتقادى ===