آزمون الهی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
# سوره بقره، آيه ۲۴: {{قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ|ترجمه=پس اگر نكرديد -و هرگز نمىتوانيد كرد- از آن آتشى كه سوختش مردمان و سنگها هستند، و براى كافران آماده شده، بپرهيزيد}}.<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص۲۳۵-۳۴۴.</ref> | # سوره بقره، آيه ۲۴: {{قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ|ترجمه=پس اگر نكرديد -و هرگز نمىتوانيد كرد- از آن آتشى كه سوختش مردمان و سنگها هستند، و براى كافران آماده شده، بپرهيزيد}}.<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص۲۳۵-۳۴۴.</ref> | ||
== | == معرفی دشمنان غدیر با اتکا به آیات امتحان == | ||
دشمنان غدير | به گفته محققان، از دشمنان غدير در آيات قرآن یاد شده و پيامبر صلى الله عليه و آله بهصراحت آياتى از قرآن را به آنان تفسير كرده است. در اين باره مىتوان ۲۱ عنوان از آیات غدیر استخراج نمود كه يكى از آنها «روز امتحان نهايى مردم» است: غدير روز سختترين امتحان مردمان بود، كه با عبور از باب حِطَّه و سوارشدن بر كشتی نجات بايد فكر رسيدن به بهشت را به نتيجه مىرساندند. دو ضربه هشداردهنده مراحلِ غدير براى بيدارباش مردم كافى بود، كه در متن قرآن براى بيدارى نسل ها باقى ماند: از يک سو با {{قرآن|أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ|ترجمه=آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند؟}}<ref>عنكبوت: ۱.</ref> شروع امتحان اعلام شد؛ و از سوى ديگر با {{قرآن|أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً|ترجمه=آيا پنداشتهايد كه به خود واگذار مىشويد و خداوند كسانى را كه از ميان شما جهاد كرده و غير از خدا و فرستاده او و مؤمنان، محرم اسرارى نگرفتهاند، معلوم نمىدارد؟ و خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است}}<ref>توبه/۱۶.</ref>جهتگيرى اين امتحان و كارنامهاى كه به قبولشدگان آن اعطا خواهد شد، تبيين گرديد. | ||
بر اساس مطالب بالا گفته شده که جمله آياتى كه پس از انجام [[حجةالوداع]] و پيش از غدير در مكه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد اين آيات بود: {{قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الم ﴿١﴾أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿٢﴾وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿٣﴾أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا ۚ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿٤﴾|ترجمه=به نام خداوند بخشنده مهربان، الف لام ميم، آيا مردم گمان كردهاند كه رها مىشوند با همين كه بگويند ايمان آورديم، بدون آنكه امتحان شوند؟ ما كسانى را كه قبل از آنان بودند امتحان كرديم، زيرا خدا بايد بداند كسانى را كه راست مىگويند و كسانى را كه دروغ مىگويند. و يا كسانى كه كارهاى زشت را انجام مىدهند گمان كردهاند كه از دست ما پيشى مىگيرند (و دست ما به آنان نمىرسد)؟ چه بد حكم مىكنند}}<ref>عنكبوت: ۱-۴.</ref> اين آيات از دو بُعد مورد بررسی قرار گرفته است: | |||
{{قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الم ﴿١﴾أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿٢﴾وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿٣﴾أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا ۚ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿٤﴾ | |||
ما كسانى را كه قبل از آنان بودند امتحان كرديم، زيرا خدا بايد بداند كسانى را كه راست | |||
اين آيات از دو بُعد | |||
=== موقعيت تاريخى === | === موقعيت تاريخى === |
نسخهٔ ۱۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۲۰
آزمونِ الهى در غدير
غدير آزمون الهى دانسته شده كه در بستر آزادى و انتخاب انسان شكل گرفته و همان شاهراه هدایت دانسته شده است كه آیه إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا؛ ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس! [۱] را معنى بخشيده تا انسان با كمالِ آزادى در انتخاب راه مستقيم و سعادت، غدير را برگزيند يا راه سقیفه و گمراهى و شقاوت را. از نظر برخی محققان، پيمان غدير در شرايطى بسته شد كه کسانی به كمين نشسته بودند تا دوران رسالت بهپایان رسد و آنان عرصه را از دست ولايت بربايند و دنيا را در ظلمت گمراهى خويش فرو برند و دوران تاريک غيبت و حرمان از نبود رهبر الهی را شكل دهند. اما پديدآورنده غدیر، خداى مهربان، در آن روز، كفرورزان را از دين حق -كه همان ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام است- نااميد كرد و فرمود: الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ؛ امروز آنان كه كفر ورزيدند از دين شما مأيوس گشتند .[۲]
به نظر برخی محققان، در روز غدیر خم خدا پیروان غدير را با پنج مژده مسرور ساخت: اکمال دین، اتمام نعمت، رضا و خشنودى خداوند، اهانت به شیطان و نااميدى منكران. بر اساس روایتی زمان حقيقی يأس كفرورزان در عصر ظهور تحقق خواهد يافت: از جابر نقل شده که امام باقر عليه السلام در ذيل اين آيه گفت: «یَوْمَ یَقُومُ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَیْأَسُ بَنُو أُمَیَّهَ ، فَهُمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا یَئِسُوا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ؛ آن روز روز ظهور قائم (آل محمد) عليه السلام است و بنیاميه نوميد مى شوند. آنها هستند كه كفر ورزيدند و از آل محمد عليهم السلام نوميد مىگردند.»[۳]
برخی محققان در جمعبندی مطالب بالا گفتهاند که غدير آغاز همان راهی است كه پايان آن ظهور خواهد بود و اسلام بدون غدير بىمحتوا خواهد بود و غدير بدون ظهور تجلیگاه جهانى و آرمانى نخواهد داشت.[۴]
آزمون غدیر در خطبه رسول خدا
به گفته محققان، بزرگترين امتحان بشریت در رخداد غدير انجام شده است؛ امتحانى همهجانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفته و براى هيچكس به هيچ دليل و بهانهاى راه گريز نمانده است. در اين امتحان، هم جهاتى كه مىتوانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد دانسته شده و هم عللى كه میتوانست انگيزه شیطانی براى سقوط در امتحان باشد در جلوههای مختلف بهميان آمد. پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين کردند تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. جا داشت هنگام امتحان -كه آغازش رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله بود- كسى سقوط نكند و همه پيروزمندانه و سرفراز در پيشگاه خداوند و در برابر قضاوت آينده تاريخ از آن بيرون آيند، ولى امت اسلام شكستى تأسفانگيز در اين آزمايش الهى از خود به يادگار گذاشتند كه سرافكندگى آن پس از هزار و چهارصد سال هنوز رنگ نباخته است.
به نظر برخی، مسلمانان بهگونهاى امتحان دادند كه جا دارد عنوان آن به امتحانِ دشمنى با على عليه السلام تغيير داده شود و گفته شود: با بالاترين نمرهاى از آن بيرون آمدند كه ما فوقش فرض نمىشود؛ بهگونهاى امتحان دادند كه گويا اصلاً غدير اتفاق نيفتاده و كمتر از ۸۰ روز از خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله نگذشته است. گفته شده که اين آينده تلخِ امتحان را پیامبر در غدير به اشارت و صراحت پيشبينى کرد و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به آيات قرآن اينگونه ترسيم کرد: ابتدا يادآور شدند كه خداوند بندگان را رها نمىكند و نتيجه عمر هر كس را بدون امتحان رقم نمیزند. سپس تصريح کردند كه امتحان بر سر ولايت على عليه السلام وعده الهى است و اين امتحانى است كه قبل از روز قيامت در برابر آن قرار خواهند گرفت.
گزارش شده که پیامبر صلى الله عليه و آله در ادامه خطبه غدیر ضابطهاى روشن براى پيروزى در چنين امتحانى به مردم ارائه کرد و آن اينكه مخالفت با دستورات انبياى الهى به هرگونهاى باشد مخالفت با خداوند و سقوط در امتحان است. آنگاه سقوط در چنين امتحانى را هلاكت و جهنم و كفر خواند. سپس تأكيد كرد كه خداوند در امتحان ولايت از كسى نمىگذرد و با شكستخوردگان اين امتحان قاطعانه برخورد مىنمايد. در موردى فرصتطلبان را نشانه گرفت كه گويا منتظر تغيير شرايطى هستند تا بر ضد ولايت على عليه السلام اقدام كنند؛ غافل از اينكه همه اين تحولات بسترى براى امتحان است. در قسمتی ديگر، يكى از عوامل سقوط در امتحان را منت گذاشتن بر خدا و رسول در قبول ولايت دانست كه اين غرور به دنبال خود شكستى عظيم دارد. در جای ديگر، حسد نسبت به مقام شامخ ولايت را از عوامل سقوط در امتحان الهى اعلام كرد.
آیات مورداستدلال در خطبه غدیر
مطالب پیشگفته سرفصلهاى موضوع آزمون غدیر در کلام رسول خدا صلى الله عليه و آله بودند كه با مطرحكردن آيات تضمين شده در كلام ایشان -كه ۱۱ آيه است- در اينجا ذكر میشود. این آیات هر كدام در محل خود در عنوان «قرآن» آمده است:
- سوره آل عمران، آيه ۱۷۹: ما كانَ اللَّه لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّه يَجْتَبِى مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ، فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ؛ هيچ بشرى را نسزد كه خدا به او كتاب و حكم و پيامبرى بدهد؛ سپس او به مردم بگويد: بهجاى خدا، بندگان من باشيد. بلكه [بايد بگويد:] بهسبب آنكه كتاب [آسمانى] تعليم مىداديد و از آن رو كه درس مىخوانديد، علماى دين باشيد .
- سوره حج، آيه ۴۵: فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِىَ ظالِمَةٌ، فَهِىَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ؛ و چه بسيار شهرها را -كه ستمكار بودند- هلاكشان كرديم و [اينک] آن [شهرها] سقفهايش فرو ريخته است، و [چه بسيار] چاههاى متروک و كوشكهاى افراشته را .
- سوره اسراء، آيه ۵۸: وَ إِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلاّ نَحْنُ مُهْلِكُوها قَبْلَ يَوْمِ الْقِيامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِيداً كانَ ذلِكَ فِى الْكِتابِ مَسْطُوراً؛ و هيچ شهرى نيست مگر اينكه ما آن را [در صورت نافرمانى،] پيش از روز رستاخيز، به هلاكت مىرسانيم يا آن را سخت عذاب مىكنيم. اين [عقوبت] در كتاب [الهى] به قلم رفته است .
- سوره آل عمران، آيه ۱۴۴: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ، أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّه شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّه الشَّاكِرِينَ؛ و محمد جز فرستادهاى كه پيش از او [هم] پيامبرانى [آمده و] گذشتند، نيست. آيا اگر او بميرد يا كشته شود، از عقيده خود برمىگرديد؟ و هر كس از عقيده خود بازگردد، هرگز هيچ زيانى به خدا نمىرساند، و بهزودى خداوند سپاسگزاران را پاداش مىدهد .
- سوره حجرات، آيه ۱۷: يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا، قُلْ لا تَمُنُّوا عَلَىَّ إِسْلامَكُمْ، بَلِ اللَّه يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَداكُمْ لِلْإِيمانِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ؛ از اينكه اسلام آوردهاند بر تو منّت مىنهند؛ بگو: بر من از اسلامآوردنتان منّت مگذاريد، بلكه [اين] خداست كه با هدايتكردن شما به ايمان بر شما منّت مىگذارد، اگر راستگو باشيد .
- سوره محمد صلى الله عليه و آله، آيه ۲۸: ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّه وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ؛ زيرا آنان از آنچه خدا را بهخشم آورده پيروى كردهاند و خرسنديش را خوش نداشتند؛ پس اعمالشان را باطل گردانيد .
- سوره الرحمن، آيه ۳۵: يُرْسَلُ عَلَيْكُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنْتَصِرانِ؛ بر سر شما شرارههايى از [نوع] تفته آهن و مس فرو فرستاده خواهد شد، و [از كسى] يارى نتوانيد طلبيد .
- سوره فجر، آيه ۱۳ و ۱۴: فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ. إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ؛ [تا آنكه] پروردگارت بر سر آنان تازيانه عذاب را فرونواخت. زيرا پروردگار تو سخت در كمين است .
- سوره صافات، آيه ۷۱: وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ؛ و قطعاً پيش از آنها بيشتر پيشينيان به گمراهى افتادند .
- سوره طلاق، آيه ۸: وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ فَحاسَبْناها حِساباً شَدِيداً وَ عَذَّبْناها عَذاباً نُكْراً؛ و چه بسيار شهرها كه از فرمان پروردگار خود و پيامبرانش سر پيچيدند و از آنها حسابى سخت كشيديم و آنان را به عذابى [بس] زشت عذاب كرديم .
- سوره بقره، آيه ۲۴: فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ؛ پس اگر نكرديد -و هرگز نمىتوانيد كرد- از آن آتشى كه سوختش مردمان و سنگها هستند، و براى كافران آماده شده، بپرهيزيد .[۵]
معرفی دشمنان غدیر با اتکا به آیات امتحان
به گفته محققان، از دشمنان غدير در آيات قرآن یاد شده و پيامبر صلى الله عليه و آله بهصراحت آياتى از قرآن را به آنان تفسير كرده است. در اين باره مىتوان ۲۱ عنوان از آیات غدیر استخراج نمود كه يكى از آنها «روز امتحان نهايى مردم» است: غدير روز سختترين امتحان مردمان بود، كه با عبور از باب حِطَّه و سوارشدن بر كشتی نجات بايد فكر رسيدن به بهشت را به نتيجه مىرساندند. دو ضربه هشداردهنده مراحلِ غدير براى بيدارباش مردم كافى بود، كه در متن قرآن براى بيدارى نسل ها باقى ماند: از يک سو با أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ؛ آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مىشوند و مورد آزمايش قرار نمىگيرند؟ [۶] شروع امتحان اعلام شد؛ و از سوى ديگر با أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً؛ آيا پنداشتهايد كه به خود واگذار مىشويد و خداوند كسانى را كه از ميان شما جهاد كرده و غير از خدا و فرستاده او و مؤمنان، محرم اسرارى نگرفتهاند، معلوم نمىدارد؟ و خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است [۷]جهتگيرى اين امتحان و كارنامهاى كه به قبولشدگان آن اعطا خواهد شد، تبيين گرديد.
بر اساس مطالب بالا گفته شده که جمله آياتى كه پس از انجام حجةالوداع و پيش از غدير در مكه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد اين آيات بود: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الم ﴿١﴾أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿٢﴾وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿٣﴾أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا ۚ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿٤﴾؛ به نام خداوند بخشنده مهربان، الف لام ميم، آيا مردم گمان كردهاند كه رها مىشوند با همين كه بگويند ايمان آورديم، بدون آنكه امتحان شوند؟ ما كسانى را كه قبل از آنان بودند امتحان كرديم، زيرا خدا بايد بداند كسانى را كه راست مىگويند و كسانى را كه دروغ مىگويند. و يا كسانى كه كارهاى زشت را انجام مىدهند گمان كردهاند كه از دست ما پيشى مىگيرند (و دست ما به آنان نمىرسد)؟ چه بد حكم مىكنند [۸] اين آيات از دو بُعد مورد بررسی قرار گرفته است:
موقعيت تاريخى
با پايان مراسم حج در اوايل روز سیزدهم ذى الحجه كاروان غدير به مكه بازگشتند، و قرار شد روز چهاردهم قافله به سوى غدير حركت كند.
اين سرعت عمل واقعاً براى مردم غافلگير كننده بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله در اين اولين سفر حج خود، پس از پايان مراسم هيچ فرصتى نداشته باشد كه لا اقل چند روزى در مكه اقامت كند و مردمِ گرد آمده از نقاط مختلف با حوصله نزد حضرتش آيند و سؤالات خود را مطرح كنند.
چنين عجله اى حكايت از اهميت فوق العاده مراسمى داشت كه در نيمه راه مكه تا مدينه بايد انجام شود و روز آن از قبل تعيين شده، و براى حضور به موقع در غدير بايد از هم اكنون پيش بينى مى كرد.
اين پيش بينى به محض بازگشت از مِنا به مكه با نزول چهار آيه قرآن آغاز شد.
آياتى كه خبر از امتحان الهى مىداد و مَحَك اين امتحان ولايت على عليه السلام بود، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى : «اى على، اگر تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى شدند».
با نزول اين آيات در مكه و پرسش پيامبر صلى الله عليه و آله از جبرئيل درباره آن، شش مطلب اساسى روشن شد:
- نزديكى رحلت آن حضرت.
- دستور معرفى و منصوب كردن اميرالمؤمنين عليه السلام.
- ولايت على عليه السلام محک شناخت صادق و كاذب در ايمان.
- خبر از فتنه گران درباره خلافت.
- دستور سپردن ودايع علم و حكمت به على عليه السلام.
- انتخاب الهى در وصايت على عليه السلام.
متن حدیث را كه گوياى همه اين جوانب است، مى خوانيم:
پيامبر صلى الله عليه و آله وارد مكه شد و ي; روز در آن اقامت گزيد. اينجا بود كه جبرئیل اول سوره عنكبوت را آورد و فرمود:
اى محمد، بخوان: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الم ﴿١﴾أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ ﴿٢﴾وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ﴿٣﴾أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا ۚ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿٤﴾ :
«به نام خداوند بخشنده مهربان، الف لام ميم، آيا مردم گمان كرده اند كه رها مى شوند با همين كه بگويند ايمان آورديم، بدون آنكه امتحان شوند؟ ما كسانى را كه قبل از آنان بودند امتحان كرديم، زيرا خدا بايد بداند كسانى را كه راست مى گويند و كسانى را كه دروغ مى گويند. و يا كسانى كه كارهاى زشت را انجام مى دهند گمان كرده اند كه از دست ما پيشى مى گيرند (و دست ما به آنان نمى رسد)؟ چه بد حكم مى كنند».
پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيد: اى جبرئيل، اين فتنه كدام است؟ جبرئيل گفت: اى محمد، خداوند سلامت مى رساند و مى فرمايد:
من قبل از تو پيامبرى نفرستاده ام مگر آنكه هنگام سر آمدن روزگارش به او امر كرده ام كسى را بر امتش خليفه قرار دهد كه قائم مقام او باشد و سنت و احكامش را براى آنان احيا كند.
كسانى كه مطيع خدا باشند در آنچه پيامبر به آنان امر مى كند صادقين و راستگويانند، و كسانى كه مخالف امر او (و بر ضد او) باشند كاذبين و دروغگويانند.
اى محمد، بازگشت تو به سوى پروردگارت و بهشتش نزديک شده، و او به تو دستور مى دهد براى امتت بعد از خود على بن ابى طالب را منصوب نمايى و سفارشات خود را به او بنمايى، كه اوست خليفه اى كه امور رعيت و امت تو را بر عهده مى گيرد، چه او را اطاعت كنند و چه عصيان نمايند؛ كه به زودى عصيان خواهند كرد و اين همان فتنه اى است كه آيات را درباره آن برايت تلاوت كردم.
خداوند عزوجل به تو دستور مى دهد كه به او بياموزى همه آنچه به تو تعليم داده و به او سفارش كنى كه حفظ كند همه آنچه خدا در حفظ تو قرار داده و به عنوان امانت به تو سپرده است، كه اوست امين و مورد اعتماد. اى محمد، من تو را از ميان بندگانم به پيامبرى برگزيدم و على را به جانشينى تو انتخاب كردم.[۹]
همچنين به آن حضرت از طرف خداوند چنين دستور داده شد: نبوت تو به پايان رسيده و روزگارت كامل شده است.
اسم اعظم و آثار علم و ميراث انبياء را به على بن ابى طالب بسپار كه اولين مؤمن است.
من زمين را بدون عالمى كه اطاعت من و ولايتم با او شناخته شود و حجت بعد از پيامبرم باشد رها نخواهم كرد.
در حديث ديگرى به پيامبر صلى الله عليه و آله چنين دستور داده شد:
آنچه نزد تو از علم و ميراث علوم انبياى قبل از تو و اسلحه و تابوت و آنچه از نشانه هاى پيامبران نزد توست، آنها را به وصى و خليفه بعد از خود تسليم نما.[۱۰]
يادگارهاى انبياء عليهم السلام:
صحف آدم و نوح و ابراهیم علیهم السلام و تورات و انجيل و عصاى موسى عليه السلام و انگشتر سليمان عليه السلام و ساير ميراث هاى ارجمندى است كه فقط بايد در اختيار حجج الهى باشد. تا آن روز خاتم انبياء صلى الله عليه و آله حافظ اين ميراث هاى الهى بود و اين به دستور الهى به اميرالمؤمنين عليه السلام منتقل مى شد.
اين ودايع از اميرالمؤمنين عليه السلام به امامان بعد منتقل شده تاكنون كه در دست مبارک حضرت بقية اللَّه الاعظم عجل اللَّه فرجه است.
پيامبر صلى الله عليه و آله، اميرالمؤمنين عليه السلام را فرا خواند و جلسه خصوصى تشكيل دادند و بقيه روز سيزدهم ذى الحجة و شب آن صرف برنامه سپردن ودايع الهى شد، و پيامبر صلى الله عليه و آله اسم اعظم و علم و حكمت و كتب انبياء عليهم السلام و ساير يادگارهاى آنان را به اميرالمؤمنين عليه السلام سپرد، و گفته هاى جبرئيل را به آن حضرت ابلاغ فرمود.[۱۱]
تحليل اعتقادى
تركيب جامعه مسلمين در سال آخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله اقتضا مى كرد نهيبى كه در اول سوره عنكبوت آمده بر آنان وارد شود. اين از آن جهت بود كه در كنار مسلمانان مخلصى همچون سلمان و ابوذر و مقداد، تازه مسلمانانى بودند كه تا ديروز عليه اسلام شمشير مى زدند و اكنون به نام مسلمان خوانده مى شدند، و نيز افراد شهوت پرست و دنيا طلبى بودند كه هدفى جز مقاصد دنيوى نداشتند.
روح تعصب جاهلى كه بر افكار اكثريتى حاكم بود و عقده هاى خونين جنگ هاى بدر و احد و خيبر و حُنين و حسدهاى نهفته اى كه هر روز آشكارتر مى گشت، نيز مى تواند نمايانگر باطن جامعه مسلمان آن روز باشد، كه در سال آخر عمر حضرت علناً دست به اقدامات مخرِّب مى زدند و در صدد خنثى سازى برنامه هاى حضرت بودند.
اين آيات به مردم در دو جبهه ايمان و عمل وعده امتحان داد، تا به ظاهرِ آراسته با نام اسلام دل خوش نكنند؛ و براى هضم آسانتر مطلب خبر داد كه همه امت هاى قبل نيز مورد امتحان قرار گرفته اند؛ و هدف را در كوتاه ترين عبارت بيان كرد كه شناخته شدن واقع گرايانه مردم است.
يعنى صادقين در ادعاى ايمان بايد از كاذبين به طور علنى شناخته شوند، به طورى كه ابهام نفاق و دورويى نتواند آن را بپوشاند. و حقاً اين امتحان در پذيرش ولايت على عليه السلام تحقق يافت كه كاذبين بىپروا آن را انكار كردند و بر گفته خود پافشارى كردند.
با نزول اين آيات در مكه و پرسش پيامبر صلى الله عليه و آله از جبرئيل درباره آن، شش مطلب اساسى روشن شد:
- نزديكى رحلت آن حضرت.
- دستور معرفى و منصوب كردن اميرالمؤمنين عليه السلام.
- ولايت على عليه السلام محک شناخت صادق و كاذب در ايمان.
- خبر از فتنه گران درباره خلافت.
- دستور سپردن ودايع علم و حكمت به على عليه السلام.
- انتخاب الهى در وصايت على عليه السلام.
منبع
دانشنامه غدیر، جلد چهارم، صفحه ۲۰۵.
پانویس
- ↑ انسان/۳.
- ↑ مائده/۳.
- ↑ بحار الانوار: ج ۵۱ ص ۵۴ ح ۳۹؛ تفسير العياشى: ج ۱ ص ۲۹۲ ح ۱۹.
- ↑ تجلّى غدير در عصر ظهور: ص۱۱۷-۱۴۰.
- ↑ غدير در قرآن: ج ۲ ص۲۳۵-۳۴۴.
- ↑ عنكبوت: ۱.
- ↑ توبه/۱۶.
- ↑ عنكبوت: ۱-۴.
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۸، ص ۹۵، ۹۶ و ج ۴۰ ص ۲۱۶؛ ارشاد القلوب، ج۲ ص۱۱۲-۱۳۵؛ كشف اليقين، ص ۱۳۷.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۷۶.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۹۶ و ج ۴۰ ص ۲۱۶.