آيه ۴۶ حجر و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۰: خط ۱۰:
| شأن نزول =  
| شأن نزول =  
| مکان نزول =مکه  
| مکان نزول =مکه  
| موضوع =  
| موضوع =ارتباط تقوا و پذیرش ولایت ائمه علیهم السلام و توصیف چگونگی ورود شیعیان به بهشت
| صوت =ص.ت ۴۶ حجر.mp3  
| صوت =ص.ت ۴۶ حجر.mp3  
| ترجمه صوتی =ترجمه ۴۶ حجر.mp3  
| ترجمه صوتی =ترجمه ۴۶ حجر.mp3  
}}
}}
«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ، ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ»:
'''آیه ۴۶ سوره حجر''' آیه‌ای در خطبه غدیر که ارتباط تقوا و پذیرش [[ولایت ائمه علیهم السلام]] را نشان می‌دهد. همچنین در این آیه تشريفات خاص براى ورود باشکوه شيعيان به [[بهشت]] توصیف شده است.


متقين در بهشت‏ ها و چشمه‌سارها هستند. با سلام و امنيت داخل آن شويد .
آیه ۴۶ سوره حجر در [[خطبه غدیر]] از جمله آيات [[قرآن]] است که به‌صورت اقتباس و تضمين، در شأن پذيرندگان ولايت [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] آمده است. موقعیت تاریخی استفاده از این آیه چنین ترسیم شده است: در [[خطبه غدیر]] پس از آنكه پيامبر صلى الله عليه وآله از تبیین اصل مسئله [[امامت]] فراغت يافت، به معرفى دوستان و [[دشمنان اهل بیت علیهم السلام|دشمنان]] امامت پرداخت. در اين قسمت مسئله واردشدن باشکوه دوستان امامت به بهشت را با اقتباس از این آیه بيان کرد.


در خطابه غدير آياتى از [[قرآن]] به صورت اقتباس و تضمين، در شأن پذيرندگان ولايت [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] ديده مى‏ شود.
درباره آمدن آیه ۴۶ سوره حجر در خطبه غدیر از منظر ارتباط تقوا و ولايت چنین گفته شده است: موضوع اين آيه، «متقين» است كه پيامبر صلى الله عليه وآله آن را به دوستان دوازده امام‏ عليهم السلام تأويل کرده است. نكته مهم ارتباط تقوا و ولايت است كه طبعاً نقطه مقابل آن تلازم بى‌تقوايى با نپذيرفتن ولايت خواهد بود؛ همان‌گونه كه اگر كسى ترس از خدا نداشته باشد، گناه می‌کند، به‌همان صورت از پذيرفتن ولايت و صاحب‌اختيارى على بن ابى‌‏طالب‏ عليه السلام سر باز مى‌‏زند.  


مقامات و شئونى كه درباره اولياى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در اين فرازها مطرح شده، از پايه‏ هاى اعتقادى آن يعنى داشتن قلبى مطمئن و بى شک و ترديد آغاز شده، و به توصيف ايمان حقيقى آنان يعنى «ايمان به غيب» رسيده، و آنگاه رستگارى آنان مورد امضاى خدا و رسول قرار گرفته و مغفرت و اجر بزرگ برايشان ضمانت شده است.
درباره آمدن آیه ۴۶ سوره حجر در خطبه غدیر از منظر توصیف تشریفات خاص برای ورود شیعیان به [[بهشت]] چنین گفته شده است: عنايت خاص پروردگار در روز قيامت به كسانى است كه [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت ائمه عليهم السلام]] را پذيرفته‌اند. آنان با سلام وارد بهشت مى‌شوند؛ در غوغاى محشر در امن و امانند؛ بهشت در انتظار قدوم آنان است و به محض آمدن درهاى بهشت به رويشان باز مى‌شود؛ فرشتگان موكل بر بهشت براى آنان سه خبر خوش دارند: «سلام بر شما»، «پاكيزه شديد» و «تا ابد در بهشت خواهيد بود».


آن پاداش بزرگ [[بهشت]] است و امان از آتش، و استقبال از محبين على‏ عليه السلام با سلام بهشتى.
== آیه‌ای درباره پذیرندگان ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام ==
آیه ۴۶ سوره حجر در [[خطبه غدیر]] از جمله آيات [[قرآن]] است که به‌صورت اقتباس و تضمين، در شأن پذيرندگان ولايت [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین‏ علیه السلام]] آمده است.  


اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ۶ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۴۵ و ۴۶ سوره حجر و آيه ۷۳ سوره زمر است:
مقامات و شئونى كه درباره دوستان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در اين قسمت‌ها مطرح شده از پايه‏‌هاى اعتقادى آن، يعنى داشتن قلبى مطمئن و بی‌تردید آغاز شده، و به توصيف ايمان حقيقى آنان، يعنى «ايمان به غيب» رسيده است. آنگاه رستگارى آنان مورد تأیید خدا و رسول قرار گرفته و مغفرت و اجر بزرگ برايشان ضمانت شده است. آن پاداش بزرگ [[بهشت]] و دوری از آتش و استقبال از دوستداران على‏ عليه السلام با سلام بهشتى.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۴۵.</ref>


{{قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ، ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ}} :
اين آيات تضمين‌شده در كلام پيامبر صلى الله عليه وآله ۶ آيه است كه از جمله اين آیات، آیه ۴۶ سوره حجر است: {{قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ، ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ|ترجمه=[به آنان گويند:] «با سلامت و ايمنى در آنجا داخل شويد.»}}.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۴.</ref>


متقين در بهشت‏ ها و چشمه سارها هستند. با سلام و امنيت داخل آن شويد .
== آیه در متن خطبه ==
آیه ۴۶ سوره حجر در متن خطبه غدیر چنین آمده است: {{متن عربی|الا انَّ اوْلِيائَهُمُ الَّذينَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِسَلامٍ آمِنِينَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ بِالتَّسْليم|ترجمه=بدانيد اولياء و دوستان امامان كسانى هستند كه با سلامتى و در امنیت وارد بهشت می‌شوند و فرشتگان با سلام به ملاقات آنان مى‌‏آيند}}.<ref>اسرار غدیر، ص۱۵۲، بخش ۷.</ref>


{{قرآن|وَ سِيقَ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ زُمَراً حَتَّى إِذا جاؤُها وَ فُتِحَتْ أَبْوابُها قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ}}<ref>زمر /  ۷۳.</ref>
== '''موقعيت تاريخى استفاده از آیه''' ==
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۴۶ سوره حجر چنین ترسیم شده است: در [[خطبه غدیر]] پس از آنكه پيامبر صلى الله عليه وآله از تبیین اصل مسئله [[امامت]] فراغت يافت، به معرفى دوستان و [[دشمنان اهل بیت علیهم السلام|دشمنان]] امامت پرداخت. در اين قسمت از اواسط خطبه مسئله واردشدن باشکوه دوستان امامت به بهشت را با اقتباس از دو آيه قرآن در كلام خود بيان کرد: آیه ۴۶ سوره حجر و [[آیه ۷۳ زمر و غدیر|آیه ۷۳ سوره زمر]] که با تغییراتی متناسب با کلام پیامبر در خطبه آمده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۴.</ref>


«كسانى كه تقوا پيشه كردند گروه گروه به سوى بهشت برده مى‏ شوند تا هنگامى كه به آن مى‏ رسند و درهاى آن باز مى‏ شود، خزانه دارانش به آنها مى‏ گويند: [[سلام]] بر شما، پاكيزه شديد، پس براى هميشه داخل آن شويد.»
== موقعیت قرآنی ==
آیه ۴۶ سوره حجر، ضمن ضمن اتمام‌حجت‏‌هاى خدا بر ابليس آمده كه وقتى بر آدم سجده نكرد مورد مؤاخذه قرار گرفت. ضمن این مؤاخذه خدا به او فرمود: وعده‏‌گاه گمراه‌شوندگان به‌دست تو جهنم است؛ در مقابل، وعده‏‌گاه پرهیزکاران بهشت است كه با سلامتى وارد آن خواهند شد.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۵.</ref>


اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:
== '''تحليل اعتقادى آیه: ارتباط دوسویه تقوا و ولایت''' ==
==='''متن خطبه غدير'''===
درباره آمدن آیه ۴۶ سوره حجر در خطبه غدیر از منظر ارتباط تقوا و ولايت چنین گفته شده است: موضوع اين آيه، بنابر آیه قبلی (آیه ۴۵ حجر)، «متقين» است كه پيامبر صلى الله عليه وآله آن را به دوستان دوازده امام‏ عليهم السلام تأويل کرده است. نكته مهم ارتباط تقوا و ولايت است كه طبعاً نقطه مقابل آن تلازم بى‌تقوايى با نپذيرفتن ولايت خواهد بود. «تقوا» به‌معناى ترس از خدا و اطاعت از فرمان‌های اوست، و اصل آن به‌معناى «حفظ از خطر» است. در تقواى اصطلاحى منظور از خطر همان عذاب الهى و آتش جهنم است كه باعث ترس از خدا و عمل به دستورات او مى‏‌شود. بنابراین، تقوا فقط در عمل و در هنگام ارتکاب گناه خود را نشان نمى‌دهد، بلكه ظهور آثار تقوا در دو موقعيت در زندگى بروز مى‏‌كند: يكى در مقام اعتقاد و فكر و ديگرى در مقام عمل كه در مقام عمل نيز تأثيريافته از گناه قلب و فكر است.
{{متن عربی|الا انَّ اوْلِيائَهُمُ الَّذينَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِسَلامٍ آمِنِينَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ بِالتَّسْليم، يَقُولُونَ}} {{قرآن|سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ }}:


بدانيد اولياء و دوستان امامان كسانى هستند كه با سلامتى و در حال امن وارد بهشت مى‏ شوند و [[ملائکه]] با سلام به ملاقات آنان مى ‏آيند و مى‏ گويند: «سلام بر شما، پاكيزه شديد. پس براى هميشه داخل بهشت شويد» . بدانيد اولياء و دوستان امامان كسانى هستند كه با سلامتى و در حال امن وارد [[بهشت]] مى‏ شوند و ملائكه با سلام به ملاقات آنان مى ‏آيند و مى‏ گويند: «سلام بر شما، پاكيزه شديد. پس براى هميشه داخل بهشت شويد».
فرمان‌های الهى از تعيين خليفه پيامبر صلى الله عليه و آله گرفته تا واجبات و محرمات نياز به تقوا دارد تا در اطاعت از پروردگار آن‌گونه كه او دستور داده عمل شود. همان‌گونه كه اگر كسى ترس از خدا نداشته باشد، گناه می‌کند، به‌همان صورت از پذيرفتن ولايت و صاحب‌اختيارى على بن ابى‌‏طالب‏ عليه السلام سر باز مى‌‏زند؛ در حالى كه مورد اول مربوط اعمال است، ولى قبول ولايت یک اعتقاد قلبى است. بى‌‏تقوايى و گناه اعتقادی بسيار مهم‏‌تر از بى‌‏تقوايى در عمل است؛ زيرا گناهِ عملى فقط به اندازه خودش جهنم به دنبال دارد، ولى گناهِ اعتقادى آثار گسترده‌اى در عمل دارد چرا كه اعمال در سايه اعتقاد جهت مى‏‌يابند؛ مثلاً كسى كه [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت ائمه‏ عليهم السلام]] را پذيرفت چگونگى نماز را از ايشان فرا مى‌گيرد، ولى كسى كه ولايت ايشان را قبول نكرد، حتى اگر نماز بخواند كيفيت نماز او مورد رضاى الهى نيست چرا كه از راه غلط آموخته است.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۵-۳۵۶.</ref>
==='''موقعيت تاريخى'''===
در خطبه غدیر پس از آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله از اصل مسئله [[امامت]] فراغت يافت به معرفى دوستان و [[دشمنان اهل بیت علیهم السلام|دشمنان]] امامت پرداخت. در اين فراز از اواسط خطبه مسئله ورودِ با جلالت آنان به بهشت را با اقتباس از دو آيه قرآن در كلام خود بيان فرمود.


در اين تركيبِ كلام آيه سوره حجر از صورت امر و ضمير«ها» در كلمه{{قرآن|ادخلوها}} به صورت غايب و ذكر كلمه «جنت» آمده و {{قرآن|يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ}} شده است. قسمت آخر آيه سوره زمر نيز با تصرفى در كلمات، به جاى {{قرآن|قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها}} جمله {{قرآن|تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ بالتسليم}} آمده و سپس بقيه آيه عيناً ذكر شده است.
عمق اين ارتباط دو سويه بين تقوى و ولايت با تکیه بر آیه ۴۶ سوره حجر در احاديث چنین تبيين شده است:


{{قرآن|مَعاشِرَ النّاسِ، قَدْ ضَلَّ قَبْلَكُمْ اكْثَرُ الاوَّلينَ}}: موقعیت قرآنی
* [[امام صادق‏ عليه السلام]] ايمان‌آوردن شيعيان را مظهر تقواى آنان معرفى مى‌كند: «متقين شيعيان ما هستند كه به غيب ايمان مى‏‌آورند».<ref>بحارالانوار، ج۲، ص۲۱، ح۵۹.</ref>
* [[امام باقر عليه السلام]]: «به‌خدا قسم شیعه ما نیست، مگر کسی که از خدا می‌ترسد و او را اطاعت می‌کند».<ref>بحارالانوار، ج۷۰، ص۹۷.</ref>


آيات سوره حجر ضمن [[اتمام حجت]]‏ هاى خدا بر ابليس است كه وقتى بر آدم سجده نكرد مورد مؤاخذه قرار گرفت تا آنجا كه خدا به او فرمود: وعده‏ گاه گمراه شوندگان به دست تو جهنم است، و در مقابل وعده‏ گاه متقين بهشت است كه با سلامتى وارد آن خواهند شد.
=== ارتباط بی‌تقوایی و نپذیرفتن ولایت ===
نقطه مقابل تلازم تقوا و ولایت‌پذیری، ارتباط بى‏‌تقوايى با نپذیرفتن [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت امامان‏ عليهم السلام]] است. اگر مخالفان و دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام تقوا داشتند در رأس همه فرمان‌ها قبول ولايت ائمه‏ عليهم السلام بود كه با دستور مستقيم خداوند  نازل شد. اين سرپيچى از امر الهى به‌معناى بى‏‌تقوايى و نترسيدن از خدا و عذابى است كه براى نافرمانان مقرّر شده است.


آيه سوره زمر در زمينه ترسيم روز قيامت است كه از آيه ۶۸ آغاز مى‏ شود و از نفخه صور بيان مى‏ كند تا نوبت به جهنم و بهشت مى‏ رسد كه متقين به سمت بهشت برده مى‏ شوند و خزانه دارانش با سلام و تحيت آنان را وارد مى‏ كنند و بشارت ابديت به آنان مى‏ دهند، و دنباله مطلب تا آخر اين سوره ادامه مى ‏يابد.
در رخدادهای مقارن غصب خلافت، چند نفر از معترضان بر [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] برای توصیف رفتار او با ولایت از واژه «تقوا» استفاده كردند و او را در حضور مردم بى‌‏تقوا معرفى نمودند. برای نمونه، [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان]] خطاب به ابوبکر گفت: «اى ابوبكر، تقوا پيشه كن و از اين جايى كه نشسته‌‏اى برخيز و آن را به اهلش واگذار كن كه تا روز قيامت با خوشى آن را به كار گيرند و دو شمشير از اين امت با يكديگر اختلاف پيدا نكنند... و اگر نپذيريد از آن خون خواهيد دوشيد و آزادشدگان و مطرودشدگان و منافقان در خلافت طمع خواهند كرد».<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۳۰۱.</ref>
==='''تحليل اعتقادى'''===
از جهت تفسيرى دو نقطه مهم در كلام مبارک پيامبر صلى الله عليه و آله پيرامون اين دو آيه در خطبه غدير نهفته است: يكى ارتباط تقوى و ولايت، و ديگرى تشريفات خاص براى ورود با جلالت شيعيان به بهشت.


در مورد ارتباط تقوى و ولايت بايد گفت: موضوع اين دو آيه در قرآن «متقين»هستند كه پيامبرصلى الله عليه وآله آن را به اوليا و دوستان دوازده امام‏ عليهم السلام تأويل فرموده است. نكته بسيار مهم ارتباط تقوى و ولايت است كه طبعاً نقطه مقابل آن تلازم بى ‏تقوايى با نپذيرفتن ولايت خواهد بود.
سلمان دو سوى تقوا و بى‌‏تقوايى را تبيين مى‏‌كند و نشان مى‌‏دهد كه آثار سوء بى‌تقوايى تا كجا پيش مى‌رود كه بايد امتى خون بدوشند و نااهلان دنباله اين راه غلط را بگيرند؛ چنانكه اين اتفاق به‌وقوع پيوست و چه خون‏‌هاى ناحقى كه در پى اين غصب خلافت در طول قرن‏‌ها ريخته شد و چه كسانى حكومت را در دست گرفتند كه فتنه‏‌هاى عظيمى برپاکردند. اين چنین بى‌تقوايى با هیچ بی تقوایی و گناه دیگری قابل مقایسه نیست.


دريافت دقيق از اين ارتباط نياز به توضيحى درباره معناى تقوى دارد كه بايد با در نظر گرفتن موارد كاربرد و تأثير آن در زندگى و نيز نتايج و اهداف مطلوب از آن بيان شود.
همچنین، [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]] به ابوبکر چنين گفت: «اى ابوبكر، از ظلم خود بازگرد و نزد پروردگارت توبه كن و در خانه‏‌ات بنشين و بر گناهت گريه كن و امر خلافت را به صاحب آن كه از تو بدان سزاوارترست تسليم نما... . تقوى پيشه كن و هر چه زودتر آنچه تصرف كرده‏‌اى بازگردان قبل از آنكه وقت آن بگذرد.<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۹۶.</ref> در اين كلام مقداد، توبه از آن بى‏‌تقوايى و گريه بر چنين گناهى مطرح شده و به او تقوا سفارش شده كه لازمه‌‏اش باز پس دادن خلافتِ غصب‌شده است.  


«تقوى» به معناى ترس از خدا و اطاعت از فرامين اوست، و اصل آن از «وقى» به معناى «حفظ از خطر» است، كه در تقواى اصطلاحى منظور از خطر همان عذاب الهى و آتش جهنم است، كه باعث ترس از خدا و عمل به دستورات او مى‏ شود.
[[ابوایوب انصاری|ابوايوب انصارى]] نيز بى‏‌تقوايى مردم در يارى غاصبان خلافت و تنها گذاشتن خليفه منصوب‌شده الهى را موضوع سخن خويش قرار داده و چنين گفته است: «اى بندگان خدا، درباره اهل ‏بيت پيامبرتان از خدا بترسيد و تقوا پيشه كنيد و حق آنان را كه خدا برايشان قرار داده به آنان باز گردانيد. در پيشگاه خدا توبه كنيد كه خداوند توبه‌پذير و مهربان است.<ref>بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۰۱؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۱۳؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۱۹.</ref>


با توجه به معناى دقيقى كه ذكر شد تقوى فقط در عمل خود را نشان نمى دهد تا هنگام گناه ما را باز دارد، بلكه ظهور آثار تقوى در دو موقعيت در زندگى انسان‏ها بروز مى‏ كند: يكى در مقام اعتقاد و فكر است و ديگرى در مقام عمل، كه در مقام عمل نيز تأثير يافته از گناه قلب و فكر است.
== تحلیل اعتقادی آیه: تشريفات خاص براى ورود باشکوه شيعيان به بهشت ==
درباره آمدن آیه ۴۶ سوره حجر در خطبه غدیر از منظر توصیف تشریفات خاص برای ورود شیعیان به [[بهشت]] چنین گفته شده است: عنايت خاص پروردگار در روز قيامت به كسانى است كه [[ولایت ائمه علیهم السلام|ولايت ائمه عليهم السلام]] را پذيرفته‌اند. لطف اين كرامت در آن است كه اين اقليت در غوغای اكثريت تقوا و امر الهى دربارۀ صاحب‌اختيارشان را فراموش نكردند و از خداى خود براى چنين نعمتى سپاسگزارى كردند. در روز قيامت خداوند سرفرازى اين اقليت مظلوم را بر همه و بر اکثریت ظالم معلوم می‌کند.


فرامين الهى از تعيين خليفه پيامبرصلى الله عليه وآله گرفته تا نماز و روزه و تا حرمت دروغ و غيبت همگى نياز به تقوى دارد تا در اطاعت از پروردگار آن گونه كه او دستور داده و خواسته باشيم.
در اين آيه (با توجه به آیه ۴۵ حجر و [[آیه ۷۳ زمر و غدیر|آیه ۷۳ زمر]]) چهار عنايت الهى به شيعيان اهل بيت عليهم السلام چنين آمده است:


همان گونه كه اگر كسى ترس از خدا نداشته باشد دروغ مى‏ گويد و نماز نمى‏ خواند، به همان صورت از پذيرفتن ولايت و صاحب اختيارى على بن ابى‏طالب‏ عليه السلام سر باز مى ‏زند. در حالى كه مى‏ بينيم دو مورد اول مربوط اعمال است، ولى قبول ولايت يك اعتقاد و يك امر قلبى است.
* با سلام وارد بهشت مى‌شوند؛
* در غوغاى محشر در امن و امانند؛
* بهشت در انتظار قدوم آنان است و به محض آمدن درهاى بهشت به رويشان باز مى‌شود.
* فرشتگان موكل بر بهشت براى آنان سه خبر خوش دارند: «سلام بر شما!»، «پاكيزه شديد!» و «تا ابد در بهشت خواهيد بود!»


قابل توجه اينكه بى ‏تقوايى و گناه در فكر و اعتقاد بسيار مهم‏تر از بى ‏تقوايى در عمل است، زيرا گناهِ عملى فقط به اندازه خودش جهنم به دنبال دارد ولى گناهِ اعتقادى آثار گسترده ‏اى در عمل دارد چرا كه اعمال در سايه اعتقاد جهت مى‏ يابند، مثلاً كسى كه ولايت ائمه معصومين‏ عليهم السلام را پذيرفت چگونگى نماز را از ايشان فرا مى ‏گيرد، ولى كسى كه ولايت ايشان را قبول نكرد حتى اگر نماز بخواند كيفيت نماز او مورد رضاى الهى نيست چرا كه از راه غلط آموخته است.
همچنین، احاديث بسياری دربارۀ كرامت خداوند دربارۀ شيعيان در روز قيامت وارد شده، تا آنجا كه همۀ مردم جهان در آن روز آرزو مى‌كنند كه اى كاش از «فاطميين» و «علويين» بودند و به آن‌همه عنايت الهى دست مى‌يافتند.<ref>غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۹-۳۶۰.</ref>


عمق اين ارتباط دو سويه بين تقوى و ولايت در احاديث به خوبى تبيين شده است:
امام صادق‏ عليه السلام در حديثى ايمان آوردن شيعيان را مظهر تقواى آنان معرفى مى ‏كند و مى‏ فرمايد:
{{قرآن|الْمُتَّقُونَ شيعَتُنَا الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ}}<ref>بحار الانوار: ج ۲ ص ۲۱ ح ۵۹ .</ref>«متقين شيعيان ما هستند كه به غيب ايمان مى‏ آورند».
در حديث ديگرى امام باقرعليه السلام مطلق اطاعت از فرامين الهى را در كنار تقوى و تفسير گونه‏ اى بر آن قرار داده مى‏ فرمايد:
{{متن عربی|وَاللَّه ما شيعَتُنا الاّ مَنِ اتَّقَى اللَّه وَ اطاعَهُ}}<ref>بحار الانوار: ج ۷۰ ص ۹۷.</ref>«به خدا قسم شیعه ما نیست مگر کسی که از خدا میترسدو اورا اطاعت می کند»
نقطه مقابل اين ارتباط، تلازم بين بى‏ تقوايى و ردّ ولايت امامان‏ عليهم السلام است. اگر مخالفين و دشمنان اهل‏بيت‏ عليهم السلام تقوى داشتند و از خدا مى‏ ترسيدند و اطاعت او را مى‏ نمودند در رأس همه اطاعت‏ها قبول ولايت ائمه‏ عليهم السلام بود كه با دستور مستقيم و مؤكد خداوند توسط همان پيامبرى نازل شد كه نماز و روزه و حج و حرمت دروغ و غيبت و تهمت و ربا و غير اينها نازل شد. اين سرپيچى از امر الهى به معناى بى‏ تقوايى و نترسيدن از خدا و عذابى است كه براى نافرمانان مقرّر فرموده است.
جا دارد در اينجا به سخنان چند نفر از معترضين بر ابوبكر در روزهاى اول غصب خلافت اشاره مى‏ شود كه وقتى او را در چنين اقدام عظيمى بر ضد ولايت توبيخ مى‏ كردند از واژه «تقوى» استفاده كردند و او را در حضور مردم بى ‏تقوى معرفى مى‏ نمودند
سلمان در مسجد بپاخاست و در حالى كه ابوبكر بر منبر بود خطاب به او گفت:
{{متن عربی|يا ابابَكْرٍ، اتَّقِ اللَّه وَ قُمْ عَنْ هذَا الْمَجْلِسِ وَ دَعْهُ لاهْلِهِ يَأْكُلُوا بِهِ رَغَداً الى يَوْمِ الْقِيامَةِ لا يَخْتَلِفُ عَلى هذِهِ الْامَّةِ سَيْفانِ...}} ،{{متن عربی| وَ انْ ابَيْتُمْ لَتَحْلِبُنَّ بِهِ دَماً وَ لَيَطْمَعَنَّ فيهَا الطُّلَقاءُ وَ الطُّرَداءُ وَ الْمُنافِقُونَ}}:
اى ابوبكر، تقوى پيشه كن و از اين جايى كه نشست ه‏اى برخيز و آن را به اهلش واگذار كن كه تا روز قيامت با خوشى آن را به كار گيرند و دو شمشير از اين امت با يكديگر اختلاف پيدا نكنند ... ، و اگر نپذيريد از آن خون خواهيد دوشيد و آزاد شدگان و مطرود شدگان و منافقان در خلافت طمع خواهند كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۳۰۱.</ref>
مى بينيم كه سلمان دو سوى تقوى و بى ‏تقوايى را به خوبى تبيين مى‏ كند و نشان مى ‏دهد كه آثار سوء اين بى‏ تقوايى تا كجا پيش مى ‏رود كه بايد امتى خون بدوشند و نااهلان دنباله اين راه غلط را بگيرند، چنانكه اين اتفاق بوقوع پيوست و چه خون‏ هاى ناحقى كه در پى اين غصب خلافت در طول قرن‏ها ريخته شد و چه كسانى حكومت مردم را در دست گرفتند كه فتنه‏ هاى عظيمى از دستشان صادر شد. آيا اين بى‏ تقوايى با يك دروغ يا غيبت يا زنا يا ربا قابل مقايسه است؟ آيا هزاران دروغ و غيبت و زنا و ربا ثمره غصب خلافت نبود؟!
در همان مجلس مقداد برخاست و چنين گفت:{{متن عربی| ارْجِعْ يا ابابَكْرٍ عَنْ ظُلْمِكَ وَ تُبْ الى رَبِّكَ وَ الْزِمْ بَيْتِكَ وَ ابْكِ عَلى خَطيئَتِكَ وَ سَلِّمِ الامْرَ لِصاحِبِهِ الَّذى هُوَ اوْلى بِهِ مِنْكَ...}} . {{متن عربی|اتَّقِ اللَّه وَ بادِرِ الاسْتِقالَةَ قَبْلَ فَوْتِها}}:
اى ابوبكر، از ظلم خود باز گرد و نزد پروردگارت توبه كن و در خانه‏ ات بنشين و بر گناهت گريه كن، و امر خلافت را به صاحب آن كه از تو بدان سزاوارترست تسليم نما ... . تقوى پيشه كن و هر چه زودتر آنچه تصرف كرده‏ اى بازگردان قبل از آنكه وقت آن بگذرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۹۶.</ref>
در اين كلام مقداد هم توبه از آن بى‏ تقوايى و گريه بر چنين گناهى مطرح شده و به او تقوى را سفارش مى‏ كند كه لازمه ‏اش را باز پس دادن خلافتِ غصب شده مى ‏داند.
در همان مجلس ابوايوب انصارى نيز بى‏ تقوايى مردم در يارى غاصبين خلافت و تنها گذاشتن خليفه منصوب شده الهى را موضوع سخن خويش قرار داد و چنين گفت: {{متن عربی|اتَّقُوا عِبادَ اللَّه فى اهْلِ‏بَيْتِ نَبِيِّكُمْ وَ رَدُّوا الَيْهِمْ حَقَّهُمُ الَّذى جَعَلَهُ اللَّه لَهُمْ ...}} . {{متن عربی|فَتُوبُوا الَى اللَّه، إِنَّ اللَّه تَوَّابٌ رَحِيمٌ}}: اى بندگان خدا، درباره اهل‏بيت پيامبرتان از خدا بترسيد و تقوى پيشه كنيد، و حق آنان را كه خدا برايشان قرار داده به آنان باز گردانيد ... . در پيشگاه خدا توبه كنيد، كه خداوند توبه پذير و مهربان است.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۱۹ ۲۱۳ ۲۰۱.</ref>
با توجه به سخن فوق معلوم مى ‏شود موضوعيت تقوى درباره اهل‏ بيت و حقوقشان معناى دقيقِ ارتباط بين تقوى و ولايت است، همان گونه كه باز گرداندن حقشان توبه از اين گناه و نشانه ترس از خداست.
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==
{{منابع}}
* '''اسرار غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
* '''بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار'''؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
{{پایان منابع}}
[[رده:قرآن و غدیر]]
[[رده:قرآن و غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۰

آیه ۴۶ حجر و غدیر
آيه ۴۶ حجر و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهحجر
شماره آیه۴۶
جزء۱۴
محتوای آیه
مکان نزولمکه
موضوعارتباط تقوا و پذیرش ولایت ائمه علیهم السلام و توصیف چگونگی ورود شیعیان به بهشت
ترتیل آیه
ترجمه صوتی

آیه ۴۶ سوره حجر آیه‌ای در خطبه غدیر که ارتباط تقوا و پذیرش ولایت ائمه علیهم السلام را نشان می‌دهد. همچنین در این آیه تشريفات خاص براى ورود باشکوه شيعيان به بهشت توصیف شده است.

آیه ۴۶ سوره حجر در خطبه غدیر از جمله آيات قرآن است که به‌صورت اقتباس و تضمين، در شأن پذيرندگان ولايت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام آمده است. موقعیت تاریخی استفاده از این آیه چنین ترسیم شده است: در خطبه غدیر پس از آنكه پيامبر صلى الله عليه وآله از تبیین اصل مسئله امامت فراغت يافت، به معرفى دوستان و دشمنان امامت پرداخت. در اين قسمت مسئله واردشدن باشکوه دوستان امامت به بهشت را با اقتباس از این آیه بيان کرد.

درباره آمدن آیه ۴۶ سوره حجر در خطبه غدیر از منظر ارتباط تقوا و ولايت چنین گفته شده است: موضوع اين آيه، «متقين» است كه پيامبر صلى الله عليه وآله آن را به دوستان دوازده امام‏ عليهم السلام تأويل کرده است. نكته مهم ارتباط تقوا و ولايت است كه طبعاً نقطه مقابل آن تلازم بى‌تقوايى با نپذيرفتن ولايت خواهد بود؛ همان‌گونه كه اگر كسى ترس از خدا نداشته باشد، گناه می‌کند، به‌همان صورت از پذيرفتن ولايت و صاحب‌اختيارى على بن ابى‌‏طالب‏ عليه السلام سر باز مى‌‏زند.

درباره آمدن آیه ۴۶ سوره حجر در خطبه غدیر از منظر توصیف تشریفات خاص برای ورود شیعیان به بهشت چنین گفته شده است: عنايت خاص پروردگار در روز قيامت به كسانى است كه ولايت ائمه عليهم السلام را پذيرفته‌اند. آنان با سلام وارد بهشت مى‌شوند؛ در غوغاى محشر در امن و امانند؛ بهشت در انتظار قدوم آنان است و به محض آمدن درهاى بهشت به رويشان باز مى‌شود؛ فرشتگان موكل بر بهشت براى آنان سه خبر خوش دارند: «سلام بر شما»، «پاكيزه شديد» و «تا ابد در بهشت خواهيد بود».

آیه‌ای درباره پذیرندگان ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام

آیه ۴۶ سوره حجر در خطبه غدیر از جمله آيات قرآن است که به‌صورت اقتباس و تضمين، در شأن پذيرندگان ولايت امیرالمؤمنین‏ علیه السلام آمده است.

مقامات و شئونى كه درباره دوستان اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در اين قسمت‌ها مطرح شده از پايه‏‌هاى اعتقادى آن، يعنى داشتن قلبى مطمئن و بی‌تردید آغاز شده، و به توصيف ايمان حقيقى آنان، يعنى «ايمان به غيب» رسيده است. آنگاه رستگارى آنان مورد تأیید خدا و رسول قرار گرفته و مغفرت و اجر بزرگ برايشان ضمانت شده است. آن پاداش بزرگ بهشت و دوری از آتش و استقبال از دوستداران على‏ عليه السلام با سلام بهشتى.[۱]

اين آيات تضمين‌شده در كلام پيامبر صلى الله عليه وآله ۶ آيه است كه از جمله اين آیات، آیه ۴۶ سوره حجر است: Ra bracket.png إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِى جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ، ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ؛ [به آنان گويند:] «با سلامت و ايمنى در آنجا داخل شويد.» La bracket.png.[۲]

آیه در متن خطبه

آیه ۴۶ سوره حجر در متن خطبه غدیر چنین آمده است: «الا انَّ اوْلِيائَهُمُ الَّذينَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِسَلامٍ آمِنِينَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ بِالتَّسْليم؛ بدانيد اولياء و دوستان امامان كسانى هستند كه با سلامتى و در امنیت وارد بهشت می‌شوند و فرشتگان با سلام به ملاقات آنان مى‌‏آيند».[۳]

موقعيت تاريخى استفاده از آیه

موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۴۶ سوره حجر چنین ترسیم شده است: در خطبه غدیر پس از آنكه پيامبر صلى الله عليه وآله از تبیین اصل مسئله امامت فراغت يافت، به معرفى دوستان و دشمنان امامت پرداخت. در اين قسمت از اواسط خطبه مسئله واردشدن باشکوه دوستان امامت به بهشت را با اقتباس از دو آيه قرآن در كلام خود بيان کرد: آیه ۴۶ سوره حجر و آیه ۷۳ سوره زمر که با تغییراتی متناسب با کلام پیامبر در خطبه آمده است.[۴]

موقعیت قرآنی

آیه ۴۶ سوره حجر، ضمن ضمن اتمام‌حجت‏‌هاى خدا بر ابليس آمده كه وقتى بر آدم سجده نكرد مورد مؤاخذه قرار گرفت. ضمن این مؤاخذه خدا به او فرمود: وعده‏‌گاه گمراه‌شوندگان به‌دست تو جهنم است؛ در مقابل، وعده‏‌گاه پرهیزکاران بهشت است كه با سلامتى وارد آن خواهند شد.[۵]

تحليل اعتقادى آیه: ارتباط دوسویه تقوا و ولایت

درباره آمدن آیه ۴۶ سوره حجر در خطبه غدیر از منظر ارتباط تقوا و ولايت چنین گفته شده است: موضوع اين آيه، بنابر آیه قبلی (آیه ۴۵ حجر)، «متقين» است كه پيامبر صلى الله عليه وآله آن را به دوستان دوازده امام‏ عليهم السلام تأويل کرده است. نكته مهم ارتباط تقوا و ولايت است كه طبعاً نقطه مقابل آن تلازم بى‌تقوايى با نپذيرفتن ولايت خواهد بود. «تقوا» به‌معناى ترس از خدا و اطاعت از فرمان‌های اوست، و اصل آن به‌معناى «حفظ از خطر» است. در تقواى اصطلاحى منظور از خطر همان عذاب الهى و آتش جهنم است كه باعث ترس از خدا و عمل به دستورات او مى‏‌شود. بنابراین، تقوا فقط در عمل و در هنگام ارتکاب گناه خود را نشان نمى‌دهد، بلكه ظهور آثار تقوا در دو موقعيت در زندگى بروز مى‏‌كند: يكى در مقام اعتقاد و فكر و ديگرى در مقام عمل كه در مقام عمل نيز تأثيريافته از گناه قلب و فكر است.

فرمان‌های الهى از تعيين خليفه پيامبر صلى الله عليه و آله گرفته تا واجبات و محرمات نياز به تقوا دارد تا در اطاعت از پروردگار آن‌گونه كه او دستور داده عمل شود. همان‌گونه كه اگر كسى ترس از خدا نداشته باشد، گناه می‌کند، به‌همان صورت از پذيرفتن ولايت و صاحب‌اختيارى على بن ابى‌‏طالب‏ عليه السلام سر باز مى‌‏زند؛ در حالى كه مورد اول مربوط اعمال است، ولى قبول ولايت یک اعتقاد قلبى است. بى‌‏تقوايى و گناه اعتقادی بسيار مهم‏‌تر از بى‌‏تقوايى در عمل است؛ زيرا گناهِ عملى فقط به اندازه خودش جهنم به دنبال دارد، ولى گناهِ اعتقادى آثار گسترده‌اى در عمل دارد چرا كه اعمال در سايه اعتقاد جهت مى‏‌يابند؛ مثلاً كسى كه ولايت ائمه‏ عليهم السلام را پذيرفت چگونگى نماز را از ايشان فرا مى‌گيرد، ولى كسى كه ولايت ايشان را قبول نكرد، حتى اگر نماز بخواند كيفيت نماز او مورد رضاى الهى نيست چرا كه از راه غلط آموخته است.[۶]

عمق اين ارتباط دو سويه بين تقوى و ولايت با تکیه بر آیه ۴۶ سوره حجر در احاديث چنین تبيين شده است:

ارتباط بی‌تقوایی و نپذیرفتن ولایت

نقطه مقابل تلازم تقوا و ولایت‌پذیری، ارتباط بى‏‌تقوايى با نپذیرفتن ولايت امامان‏ عليهم السلام است. اگر مخالفان و دشمنان اهل‏ بيت‏ عليهم السلام تقوا داشتند در رأس همه فرمان‌ها قبول ولايت ائمه‏ عليهم السلام بود كه با دستور مستقيم خداوند نازل شد. اين سرپيچى از امر الهى به‌معناى بى‏‌تقوايى و نترسيدن از خدا و عذابى است كه براى نافرمانان مقرّر شده است.

در رخدادهای مقارن غصب خلافت، چند نفر از معترضان بر ابوبكر برای توصیف رفتار او با ولایت از واژه «تقوا» استفاده كردند و او را در حضور مردم بى‌‏تقوا معرفى نمودند. برای نمونه، سلمان خطاب به ابوبکر گفت: «اى ابوبكر، تقوا پيشه كن و از اين جايى كه نشسته‌‏اى برخيز و آن را به اهلش واگذار كن كه تا روز قيامت با خوشى آن را به كار گيرند و دو شمشير از اين امت با يكديگر اختلاف پيدا نكنند... و اگر نپذيريد از آن خون خواهيد دوشيد و آزادشدگان و مطرودشدگان و منافقان در خلافت طمع خواهند كرد».[۹]

سلمان دو سوى تقوا و بى‌‏تقوايى را تبيين مى‏‌كند و نشان مى‌‏دهد كه آثار سوء بى‌تقوايى تا كجا پيش مى‌رود كه بايد امتى خون بدوشند و نااهلان دنباله اين راه غلط را بگيرند؛ چنانكه اين اتفاق به‌وقوع پيوست و چه خون‏‌هاى ناحقى كه در پى اين غصب خلافت در طول قرن‏‌ها ريخته شد و چه كسانى حكومت را در دست گرفتند كه فتنه‏‌هاى عظيمى برپاکردند. اين چنین بى‌تقوايى با هیچ بی تقوایی و گناه دیگری قابل مقایسه نیست.

همچنین، مقداد به ابوبکر چنين گفت: «اى ابوبكر، از ظلم خود بازگرد و نزد پروردگارت توبه كن و در خانه‏‌ات بنشين و بر گناهت گريه كن و امر خلافت را به صاحب آن كه از تو بدان سزاوارترست تسليم نما... . تقوى پيشه كن و هر چه زودتر آنچه تصرف كرده‏‌اى بازگردان قبل از آنكه وقت آن بگذرد.[۱۰] در اين كلام مقداد، توبه از آن بى‏‌تقوايى و گريه بر چنين گناهى مطرح شده و به او تقوا سفارش شده كه لازمه‌‏اش باز پس دادن خلافتِ غصب‌شده است.

ابوايوب انصارى نيز بى‏‌تقوايى مردم در يارى غاصبان خلافت و تنها گذاشتن خليفه منصوب‌شده الهى را موضوع سخن خويش قرار داده و چنين گفته است: «اى بندگان خدا، درباره اهل ‏بيت پيامبرتان از خدا بترسيد و تقوا پيشه كنيد و حق آنان را كه خدا برايشان قرار داده به آنان باز گردانيد. در پيشگاه خدا توبه كنيد كه خداوند توبه‌پذير و مهربان است.[۱۱]

تحلیل اعتقادی آیه: تشريفات خاص براى ورود باشکوه شيعيان به بهشت

درباره آمدن آیه ۴۶ سوره حجر در خطبه غدیر از منظر توصیف تشریفات خاص برای ورود شیعیان به بهشت چنین گفته شده است: عنايت خاص پروردگار در روز قيامت به كسانى است كه ولايت ائمه عليهم السلام را پذيرفته‌اند. لطف اين كرامت در آن است كه اين اقليت در غوغای اكثريت تقوا و امر الهى دربارۀ صاحب‌اختيارشان را فراموش نكردند و از خداى خود براى چنين نعمتى سپاسگزارى كردند. در روز قيامت خداوند سرفرازى اين اقليت مظلوم را بر همه و بر اکثریت ظالم معلوم می‌کند.

در اين آيه (با توجه به آیه ۴۵ حجر و آیه ۷۳ زمر) چهار عنايت الهى به شيعيان اهل بيت عليهم السلام چنين آمده است:

  • با سلام وارد بهشت مى‌شوند؛
  • در غوغاى محشر در امن و امانند؛
  • بهشت در انتظار قدوم آنان است و به محض آمدن درهاى بهشت به رويشان باز مى‌شود.
  • فرشتگان موكل بر بهشت براى آنان سه خبر خوش دارند: «سلام بر شما!»، «پاكيزه شديد!» و «تا ابد در بهشت خواهيد بود!»

همچنین، احاديث بسياری دربارۀ كرامت خداوند دربارۀ شيعيان در روز قيامت وارد شده، تا آنجا كه همۀ مردم جهان در آن روز آرزو مى‌كنند كه اى كاش از «فاطميين» و «علويين» بودند و به آن‌همه عنايت الهى دست مى‌يافتند.[۱۲]

پانویس

  1. غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۴۵.
  2. غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۴.
  3. اسرار غدیر، ص۱۵۲، بخش ۷.
  4. غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۴.
  5. غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۵.
  6. غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۵-۳۵۶.
  7. بحارالانوار، ج۲، ص۲۱، ح۵۹.
  8. بحارالانوار، ج۷۰، ص۹۷.
  9. بحارالانوار، ج۲۸، ص۳۰۱.
  10. بحارالانوار، ج۲۸، ص۱۹۶.
  11. بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۰۱؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۱۳؛ بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۱۹.
  12. غدیر در قرآن، ج۲، ص۳۵۹-۳۶۰.

منابع

  • اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.